غلامرضا سازگار
گویند فقیری به مدینه به دلی زار
امد به در خانهی عباس علمدار
زد بوسه بر ان درگه و اِستاد مؤدب
گفتا به ادب با پسر حیدر کرار
کو صاحب این خانه یکی مرد فقیرم
بیمار و تهیدست و گرفتار و دل افکار
هر سال در این فصل از این خانه گرفتم
بر خرجی یکسالهی خود هدیهی بسیار
گفتا به زنان ام بنین مادر عباس
با سوز دل سوخته و دیدهی خون بار
کز زیور و زر هر چه که دارید بیارید
بخشید بر این مرد فقیر از ره ایثار
خود سائل هر سالهی عباس من است این
عباس دل ازرده شود گر برود زار
دادند بدو زیور و زر هر چه که میبود
از لطف و کرم عترت پیغمبر مختار
سائل که نگاهش به زر و سیم بیفتاد
بگذاشت ز غم چهره به دیوار
گفتند همه هستی این خانه همین بود
ای مرد عرب اشک میفشان تو به رخسار
آن سائل دلباخته و زار چنین گفت:
کی در همه جا بوده به خیل ضعفا یار
بر من در این خانه گدائیست بهانه
من عاشق عباسم و نِی عاشق دینار
من امده ام بازوی عباس ببوسم
من در پی گل روی نهادم سوی گلزار
هر سال زدم بوسه بر ان دست مبارک
هر بار شدم محو رخ صاحب این دار
یک لحظه بگوئید که عباس بیاید
باشد که برم فیض از ان چهره دگر بار
ناگاه زنان شیونشان رفت به گردون
گفتند: فروبند لبای مرد گرفتار
ای عاشق دلسوخته ی محو رخ دوست
ای سائل دلباخته ی طالب دیدار
دستی که زدی بوسه جدا گشت ز پیکر
ماهی که تو دیدی به زمین گشت نگونسار
ان دست کزو خرجی یکساله گرفتی
شد قطع ز تیغ ستم دشمن خونخوار
سر بر سر نی، دست جدا، تن به روی خاک
لب تشنه، جگر سوخته، دل شعلهای از نار
این طایفه هستند در این خانه سیه پوش
این خانه بود در غم عباس عزادار
این مادر پیری که قدش گشته خمیده
سر تا به قدم سوخته، چون شمع شب تار
این مادر دلسوختهی چهار شهید است
گردیده دو تا قامتش از ماتم آن چهار
این مادر عباس همان ام بنین است
دادند بنینش همه جان در ره دادار
سوگند به ان مادر و ان چهار شهیدش
بگذر ز گناه همهای خالق غفار
حضرت #اباالفضل ع
حضرت #عباس ع
.
انا فتحنای خدا یعنی #اباالفضل
بی دست و فوق دست ها یعنی اباالفضل
دست ردش را ارمنی ها هم ندیدند
دار الشفای درد ها یعنی اباالفضل
#رمضان
#مجلس_روزهای_آخر_ماه_رمضان
.
#رباعی
#تاسوعا
#شب_نهم_محرم
رباعیات شب نهم اول مجلسی
دنیای بدون عشق نافرجام است
صدسالهء بیعشق جوانی خام است
فرموده بزرگی که در این دار فنا
هر کس که نرفته کربلا ناکام است
ایکاش شویم کشته در راه حسین
گردیم فدای حضرت ماه حسین
عباس بگیرد و رهایش نکند
دستی که دراز است به درگاه حسین
عاشق زحرام ذره، گردی نخورد
جز یاد حسین آب سردی نخورد
دستی که به سینه نخورد بهر حسین
ایندست برای ما به دردی نخورد
با دست به روی سینه و سر بزنیم
تا جان به بدن هست مُکرّر بزنیم
همراه حسین پیش نعش عباس
بر سر ز عزای این برادر بزنیم
بادا به فدای دست ساقی سرها
که داده شفا به مؤمن و کافرها
دستان عمو همینکه بر خاک اُفتاد
شد دست درازی بسوی معجرها
#دوبیتی #حضرت_عباس علیهالسلام
پاشو غم از دلم بردار عباس
بدون تو شدم بی یار عباس
بهسختی من رسیدم رو سر تو
داداش خوردم زمین صدبار عباس
پاشو ای سرفراز سر به زیرم
پاشوای قدبلند مثل شیرم
ببین دارم میلرزم مثل بیدم
دارم دق میکنم دارم میمیرم
الهی حق واسه دشمن نسازه
بسوزن توی آتیش و گدازه
فرود اومد به فرقت چه عمودی
سرت تا زیر چونه بازه بازه
چه خوبه نیست اینجا مادرتو
ببینه غرق خونه پیکر تو
واسه این چشم زخمت خون چشمام
سه شعبه رفته تا عمق سر تو
رسیده مادرم قبل من اینجا
میاد از صورت تو بوی زهرا
بهزودی توی خیمه بیتو میشه
سر گوشواره و خلخال دعوا
مجتبی صمدی شهاب۱۴۰۰
https://eitaa.com/emame3vom/48925
.
ذکر سماواتیان ثناى اباالافضل
خیل ملک ، خادم سراى اباالفضل
بامژه روبد غبار، حور بهشتى
از حرم و صحن با صفاى اباالفضل
گر به شهان مى برند رشگ خلایق
فخر به شاهان کند گداى اباالفضل
هیچ ز بیگانگى به حق نبرد راه
هر که نگردید آشناى اباالفضل
پامکش از درگهش که عقده گشایى
هست به دست گره گشاى اباالفضل
غم نبرد راه بر دلش به صف حشر
هر که بود در دلش ولاى اباالفضل
ور نه که مى برد جان ز قوم جفا جو
از دم شمشیر جانگزاى اباالفضل
آب ننوشید بى حسین دست و دل از جان
این روش از همت و حیاى اباالفضل
شست به راه حسین دست و دل از جان
اجر اباالفضل با خداى اباالفضل
پاس وفا داشت آنچنان که بماندند
اهل وفا مات بر وفاى اباالفضل
با شه دین جز به نام سید و مولا
باز نشد لعل جانفزاى اباالفضل
آه از آن دم که شد بلند به میدان
ناله جانسوز یا اخاى اباالفضل
گشت کمان قد شاه دین چو عیان دید
غرقه به خون ، قامت رساى اباالفضل
در دو جهان از طریق بنده نوازى
چشم (صغیر) است بر سخاى #اباالفضل.
#صغیر_اصفهانی