eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
ازدواج حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) -( برخیز و بزن خنده که غم عین خلاف است ) برخیز و بزن خنده که غم عین خلاف است گردون به حرم خانه هو گرم طواف است عید آمده عید آمده یا جشن عفاف است یا عصمت حق فاطمه را شام زفاف است سری که نهان بود درخشید مبارک بر روی زمین وصل دو خورشید مبارک جان ، موسی شوق آمده دل وادی طور است عیسی ز فلک سر زده و غرق سرور است با شور و شعف در کف داود زبور است در بیت ولایت خبر از وصل دو نور است ارواح رسل گشته به گرد سر زهرا گویند که شد شیر خدا شوهر زهرا خیزید که امشب شب آرایش حور است هم عید تولا شده هم جشن تبر است از شادی و از شور جهان محشر کبراست این جشن وصال علی و حضرت زهراست گردید به گرد حرم فاطمه امشب تبریک بگوئید به مولا همه امشب در کشور دل وصل دو دلدار مبارک بر احمد و بر خالق دادار مبارک بر فاطمه و حیدر کرار مبارک بر شیعه و بر عترت اطهار مبارک در جشن زفاف گل رعنای خدیجه خالی ست میان همگان جای خدیجه حق ، عاقد و داماد ، علی فاطمه یارش کردند ملایک به روی ناقه سوارش حوران بهشتی به یمین و به یسارش جبریل امین خنده زنان غاشیه دارش فرخنده شب وصل کریم است و کریمه خیزید که از هر دو بگیرید ولیمه زهراست عروسی که بود حسن الهش دل برده ز پیغمبر اسلام نگاهش این همسر مولاست خدا پشت و پناهش داماد ، در خانه بود چشم به راهش در حیدر کرار چه شوری و چه حالی ست ای فاطمه بنت اسد جای تو خالی ست از شوق علی پیرهن دل شده پاره مولا شده سر تا به قدم محو نظاره گردیده قرین در دل شب ماه و ستاره با خدا شیر خدا فاطمه گوید به اشاره کای مهر تو از روز ازل عهد الستم من همسر و همسنگر تو فاطمه هستم ای نفس نفیس نبی ای روح مجرد ای بیت گلین تو مرا خلد مخلد ای دست خدا حامی دین یار محمد یار تو شریک غم تو فاطمه آمد من آمده ام تا که تو را یار بگردم دور تو میان درو دیوار بگردم نه ساله ام اما همه جا یا رتو هستم با شعله دل شمع شب تار تو هستم در شادی و غم یار وفادار تو هستم همسر نه ، که سرباز فداکار تو هستم با عشق تو زیبائی من چهره نیلی ست بالله قسم صورتم آماده سیلی ست امروز پراز آل نبی روی زمین است وز مقدمشان روی زمین خلد برین است پاینده به هر عصر از این سلسله دین است محصول وصال علی و فاطمه این است (میثم) همه جا خاک ره آل علی باش پروانه آن شمع جمال ازلی باش شاعر:
یک مرد و زن مکمّل هم در کنار هم آیینه وار هر دویشان بی قرار هم معنای اصلی لغت خانواده اند مست نگاه یکدلی و می گسار هم این زندگی بنا شده بر پایه های عشق بی اعتنا به ثروت و دار و ندار هم یک خانه ی محقّر و یک قطعه ی حصیر سرمایه های اصلی شان اعتبار هم کانون گرم پرورش غنچه های یاس پیوندشان وقوع و طلوع بهار هم در آسمان عاطفه این ماه و آفتاب چرخیده اند تا به ابد در مدار هم عاقد خدا و مهریه آب و سکوت محض آری شدند هم نفس روزگار هم وحید قاسمی .
سرود جشن عروسی 🌾🌾 به سبک شیرازی سبک علی زند وکیلی 🔶️🔶️ 🔸️بنداول شور و شادی به عالم برپاست چونکه داماد علی اعلاست خود حق عاقد این پیونده عروس از سوی خدا چون زهراست دلم مجنونه رخ دلداره ز شور و شادی سربازاره خبر اومدکه زهرای ما به خونه علی قدم میگذاره مبارک بادا مبارک بادا جشنه عروسیه مبارک بادا(۲) 🔸️بنددوم ستاره در آسمون میخنده راه دیدن منو میبنده داره چشمک میزنه با شادی هنوزم به عشق خود پابنده میگه با شادی به عشق زهرا مبارک باشه علی جان آقا تو کامل گشتی کنون در عالم تموم هستیِ لبت یازهرا مبارک بادا مبارک بادا جشن عروسیه مبارک بادا(۲) 🔸️بندسوم غرق شادی و شعف احمد شد شادی اهل ولا بیحد شد دعای اهل زمین در عالم بی ولای آل حیدر رد شد همه میدونند که نوکر هستم غلام حیدر چوقنبرهستم بده ساقیا دوباره ساغر که مست جام حضرت کوثر هستم مبارک بادا مبارک بادا جشن عروسیه مبارک بادا(۲) .
🔸️رباعیات جشن عروس حضرت زهرا(س) 🔸️با امیرالمومنین(ع) از عرش صدای هلهله میآید رحمت ز خدای بر همه میآید گویند فرشتگان به شور و شادی در خانه‌ی بخت فاطمه میآید جشن طربی به‌عرش حق برپا شد چون شیرخدا همسر زهرا شد عاقد شده کردگار و زهراست عروس داماد علی عالی اعلی شد از امر خدا جشن بزرگی برپاست عالم همه مجنون شد زهرا لیلاست خشنود همه آل محمد شده چون دستان علی میان دست زهراست امشب دوباره جشن طرب زین حوالی‌ست در بین آسمان و زمین بین چه حالی است کِل میکشند کُّل ملائک،خبر دهند زهراعروس خانه مولی‌الموالی‌ست .
‌. ازدواج حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) -( جهان برای شکوفا شدن مهیا بود ) جهان برای شکوفا شدن مهیا بود و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود که دست فاطمه در درست های مولا بود به اعتقاد من اصلا غدیر اینجا بود پدر به فاطمه رو کرد ، اینچنین فرمود دلیل خلقت لاهوت ازدواج تو بود قرار شد که شما بی قرار هم باشید جهان دچار شما شد دچار هم باشید تمام عمر دمادم کنار هم باشید و در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید دعای من همه این بوده تا به هم برسید که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم خدا نکرده اگر زخم بود مرهم هم صفا و مروه و رکن و مقام و زمزم هم چرا که قبله ی من هم علیست فاطمه هم و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد نوشته ام که سفارش نه بلکه خواهش کرد همیشه نام علی را امام بگذارید به خانواده ی من احترام بگذارید برای فاطمه سنگ تمام بگذارید و روی زخم دلش التیام بگذارید جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت شنیده می شود از آسمان صدایی كه... كشیده شعر مرا باز هم به جایی كه ... نبود هیچ كسی جز خدا،خدایی كه... نوشت نام تو را ،نام اشنایی كه پس از نوشتن آن آسمان تبسم كرد و از شنیدنش افلاك دست و پا گم كرد نوشت فاطمه، شاعر زبانش الكن شد نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد نوشت فاطمه تكلیف نور روشن شد دلیل خلق زمین و زمان معین شد نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است غزل قصیده ی نابی که در ازل گفته است نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد ز درك خاك مقام فراتری دارد خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد درون خانه بهشت معطری دارد پدر همیشه كنارت حضور گرمی داشت برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت چرا كه روی زمین واژه ی وزینی نیست و شأن وصف تو اوصاف این چنینی نیست و جای صحبت این شاعر زمینی نیست و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست خدا فراتر از این واژه ها كشیده تو را گمان كنم كه تورا، اصلا آفریده تو را كه گرد چادر تو آسمان طواف كند و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف كند ملك ببیند وآنگاه اعتراف كند كه این شكوه جهان را پر از عفاف كند كتاب زندگی ات را مرور باید كرد مرور كوثر و تطهیرو نور باید كرد در آن زمان كه دل از روزگار دلخور بود و وصف مردمش الهاكم التكاثر بود درون خانه ی تو نان فقر آجر بود شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود بهشت عالم بالا برایت آماده است حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است به حكم عشق بنا شد در آسمان علی علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی چه عاشقانه همه عمر مهربان علی! به نان خشك علی ساختی، به نان علی از آسمان نگاهت ستاره می خواهم اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم كنار شعر دو ركعت نشسته بنویسم شكسته آمده ام تا شكسته بنویسم و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم به شعر از نفس افتاده جان تازه بده و مادری كن و اینبار هم اجازه بده به افتخار بگوییم از تبار توایم هنوز هم كه هنوز است بی قرار توایم اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم كنار حضرت معصومه در كنار توایم فضای سینه پر از عشق بی كرانهء توست كرم نما و فرود آ كه خانه خانهء توست شاعر:
. سرود جشن عروسی سبک شیرازی -(سالگرد حضرت علی و زهرا س) بنداول شور و شادی به عالم برپاست چونکه داماد علی اعلاست خود حق عاقد این پیونده عروس از سوی خدا چون زهراست دلم مجنونه رخ دلداره ز شور و شادی سربازاره خبر اومدکه زهرای ما به خونه علی قدم میگذاره مبارک بادا مبارک بادا جشنه عروسیه مبارک بادا(۲) بنددوم ستاره در آسموم میخنده راه دیدن منو میبنده داره چشمک میزنه با شادی هنوزم به عشق خود پابنده میگه با شادی به عشق زهرا مبارک باشه علی جان آقا تو کامل گشتی کنون در عالم تموم هستیِ لبت یازهرا مبارک بادا مبارک بادا جشن عروسیه مبارک بادا(۲) بندسوم غرق شادی و شعف احمد شد شادی اهل ولا بیحد شد دعای اهل زمین در عالم بی ولای آل حیدر رد شد همه میدونند که نوکر هستم غلام حیدر چوقنبرهستم بده ساقیا دوباره ساغر که مست جام حضرت کوثر هستم مبارک بادا مبارک بادا جشن عروسیه مبارک بادا(۲) شاعر: 👇
. آیینه بندونه، تموم آسمون مدینه دلشاده، از پیر وجوون) 2 خنده رولبهای، پیمبر اومده به خونه ی حیدر کوثر اومده به خونه ی حیدر، کوثر اومده مبارکه وصل زهرا وعلی، مبارکه وصل زهرا وعلی، مبارکه وصل زهرا وعلی2 ____________________- اومده از بالا، جبریل امین تا بگه تبریکِ، رب العالمین فرشته ها همگی، با حالت شاد چرخ می زنن دور، سر عروس دوماد چرخ می زنن دور، سر عروس دوناد مبارکه وصل..... ______________________ عروس کیه زهرا، نور ازلی به به ازین داماد، بر خدا ولی عاقده پیغمبر، خطبه میخونه نگاش به این دوماد، چه مهربونه نگاش به این دوماد، چه مهربونه مبارکه وصل... ___________________- اول ذیحجه، مونده یادگار برای هرشیعه، روز افتخار به به از این روز و، پیوند نکو اهل ولایت رو، داده آبرو اهل ولایت رو، داده آبرو مبارکه وصل.... ✍ 🔊 دانلود سبک 👇 https://emam8.com/upload/sabks/99/4/64882_1399431204235_688314.mp3 .................... . امشب شب ساغر زدن با ساقی کُوثر شده امشب عَروس آسمان خاک در حِیدر شده امشب علی مَحو رُخ صِدیقه اَطهر شده امشب به بِیت فاطمه غِلمان ثَناگُستر شده امشب شب آمرزش خلق از سوی داور شده زیرا امیرالمومنین داماد پیغمبر شده جِن و بَشر و حُور و مَلک گویند اِمشب با علی دامادیت، دامادیت، بادا مُبارک یاعلی مِهر و مَه اینجا اَختری، گردون هِلالی میکند یا آسمان با اَختران بَذل لَئالی می کند دل در سرای فاطمه سیر خیالی میکند طوطی جان در بزم او شیرین مقالی می کند روح الامین مداحی مُولی المَوالی میکند حُور و مَلک را با دَمش حالی به حالی میکند ریزد چو باران از سَما آیات رَحمت بر زمین در مجلس دامادی مُولا اَمیرالمُومِنین جبریل نازل از سما گردیده بر فخر بشر آورده پیغام از خدا کی بهترین پیغامبر ما از ازل این عَقد را بَستیم در لُوح قَدر تو در زمین این خُطبه را اِنشاد کن بار دِگر گیتی زِ اَنجم پُر شود با وصل این شَمس و قَمر او مادر است و این بُوَد بر یازده مُولا پدر این وصل، وصل کوثر و ساقی کوثر میشود این عقد، عقد حیدر و زَهرای اَطهر میشود وصل دو دریا حاصلش دو لُولُوء مَرجان شود کز هر دو تا شام اَبد رُوشن چِراغ جان شود بر پای آن در راه این جانِ جَهان قربان شود او دین زِ صُلحش زِنده و این کُشتهء قرآن شود مَرجان حَسن کَز حُسن او جان مشعل تابان شود لُولُو حُسین است و از او دل شُعلهء سوزان شود مرجان که دیده آنچنان لُولُو که دیده این چنین آدم گدای کوی او عالم فدای روی این ای فاطمه بِنت اَسد ناموس حَیّ ذُوالمَنَن امشب عَروس خویش را بِنگر کنار بُوالحسن بر روی حِیدر خَنده کُن بر دست زَهرا بُوسه زن بِنشین و بِنشانش ببر مانند جانِ خویشتن گردیده در بِیت الوِلا ماهِ رُخش پَرتو فِکن گوش خدا یعنی علی تا بشنود از او سخن تهلیل گو، تقدیس کن تسبیح خوان دل باخته در سر به شوق فاطمه شوری دگر انداخته امشب خدیجه در جنان لبخند دیگر می زند روحش به شوق دیدن داماد خود پر می زند در خانهء شیر خدا با مُصطفی سر می زند گه بوسه بر دست علی ساقی کوثر می زند گه خنده بر ماهِ رُخ زَهرای اَطهر می زند گاهی تَبسم بر گل روی پیمبر می زند ارواح پاک انبیا دور سرای فاطمه خوانند از بهر علی مدح و ثنای فاطمه آدم ستاده بر درِ بیت امیرالمؤمنین خواند ثنای فاطمه با نُوحِ شِیخ المُرسَلین خنجر به کف دارد خلیل آن شاهد شور آفرین تا از ذَبیحش سر برد در مقدم آن نازنین اِستاده موسی روی پا افتاده عیسی بر زمین داوود مداحی کند با نَغمه های دلنشین یوسف به حُسن دلربا خدمتگذاری می کند یعقوب با ذکر علی شب زنده داری می کند می خواست تا آید عروس آن شب به بیت شوهرش پر شد زِ افواج ملک هم ایمنش هم ایسرش جبریل از پیشش رود میکال از پشت سرش پا در رکاب ناقه و جا در دل پیغمبرش رضوان شده جاروب کش با زلف خود در معبرش سبحانه سبحانه خالی است جای مادرش حیدر به شوق مقدمش دل بیقراری می کند استاده در پشت در و لحظه شماری می کند بگرفت دست مرتضی تا پرده از رُخسار او نقش تبسم شد عیان از لعل گوهر بار او یار دو عالم را ببین گردیده زهرا یار او غم خوار عالم را نگر شد فاطمه غم خوار او افکنده چشمی جانب بیت و در و دیوار او یاد آمد از حَرق در و از قصّهء ایثار او گردید دور مرتضی آهسته گفتا با علی من آمدم تا جان خود سازم فدایت یا علی در حجله بنهادند پا آن دخت عم این ابن عم آن روح از سر تا بپا این جان از سر تا قدم آن وحی را خیر تمام این بیت را صاحب حرم بنهاد دست هر دو را ختم رُسل در دست هم گفتا به زهرا کاین علی شوی تو باشد دخترم گر او شود از تو رضا راضی ست حی ذُوالکَرم پس با علی گفتا علی اِنسیة الحوراست این سرّ خدا، روح نبی ناموس تو زَهراست این