امام حسین ع
. آرزو نیست، رجز نیست، من آخر روزی وسط صحن حسن سینهزنی خواهمکرد من به تنهایی از این جام نخواهمنو
.
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
#امیرعلی_شریفی
▶️
آخر این بغض خفی را علنی خواهم کرد
و حرم سازیتان را شدنی خواهمکرد
من به تنهایی از این جام نخواهمنوشید
همهٔ اهل جهان را حسنی خواهمکرد
تا همه مردم دنیا بچشند از کرمش
همه را از نظر فقر، غنی خواهمکرد
همهجا از حرم خاکی او خواهمگفت
کربلا را و نجف را مدنی خواهمکرد
میشود دید چه خون دلی از غم خوردم
سنگ دل را که به یُمنش یَمنی خواهمکرد
آرزو نیست، رجز نیست، من آخر روزی
وسط صحن حسن سینهزنی خواهمکرد
میل اگر داشت فدای حرمش خواهمشد
و یکی از شهدای حرمش خواهمشد
گرد و خاکم ولی از لطف کریمانهٔ او
خادم صحن و سرای حرمش خواهمشد
هر زمان حال و هوای حرمش را بچِشم
شاعر حال و هوای حرمش خواهم شد
شاید آن روز دل سنگ بدردم بخورد
گوشهای سنگ بنای حرمش خواهم شد
حرمش را که بسازند بهحج خواهمرفت
بعد از آن وقف برای حرمش خواهمشد
مثل مشهد که مناجات سحر میخوانند
هر سحر سوز دعای حرمش خواهمشد
در دل معرکه تا قلب خطر خواهمرفت
و اگر مهلکه از اوست بهسر خواهمرفت
شعر میخوانم و میجنگم و در میدانش
به نمایندگی از اهل هنر خواهم رفت
بال پرواز اگر ذکر «حسن جان» باشد
روسپیدم که به دنیای دگر خواهم رفت
دم آخر که میآید چه کنم بغضم را؟
غرق در خونم و با دیدهٔ تر خواهم رفت
روضههایی که سحر خواندم اثر خواهدکرد
به امید و مدد یار، سحر خواهمرفت
در تب آتش در سوخته پر خواهم بود
در غم پاره جگر پاره جگر خواهم رفت
سخنم را به همه با کفنم خواهم گفت
با رد تیر روی پیرهنم خواهم گفت
از دم اول از او در سخنم گفتم، پس
تا دم آخر از او در سخنم خواهم گفت
روی او را دم پرپرزدنم خواهم دید
نام او را دم پرپرزدنم خواهم گفت
خون ما را بچکانید روی خاک بقیع
که من این مژده به رگهای تنم خواهمگفت
روضهٔ دفن غریبانهٔ او را آخر
موقع دفن تنم در وطنم خواهم گفت
موقع مرگ به فریادم اگر گوش کنند
اشهدم را وسط یا حسنم خواهم گفت
#آمریکا شیطان بزرگ رو به افول
.
.
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
تا شود راضی ز اعمالم خدا گفتم حسن
مادرش بر سینه زد! آرام تا گفتم حسن
خود گرسنه ماند و سگ را با غذایش سیر کرد
هرکسی گفت از کرم گفت از سخا گفتم حسن
یاکریم و یارب وقت کمیل من شده
من هم از سوز جگر وقت دعا گفتم حسن
ناامید کوچه ها کی ناامیدم کرده است؟!
زود حل شد مشکل من هرکجا گفتم حسن
نام اورا میبری زهرا تفضل میکند
تا بگیرد فاطمه دست مرا گفتم حسن
در شلوغی حرم ناله زدم ای بی حرم!
هرزمان رفتم به پابوس رضا گفتم حسن
کربلاییها همه ذکر حسین گفتند و من
با حسین بن علی در کربلا گفتم حسن
فکرکردم در بقیعم گوشه ای کز کردم و
بی صدا مرثیه خواندم بی صدا گفتم حسن
کوچه های تنگ یکروزه حسن را پیر کرد
رد شدم با گریه از این کوچه ها گفتم حسن
#شهادت_امام_حسن #امام_حسن
.
.
#مناجات
با همین بیچارگی و چشم تر
میشود درمانده اینجا معتبر
گرچه من رسوا شدم، ردّم نکن
شب که شد، محتاج میکوبد به در
چرخ هایم را زدم بعد آمدم
باز تحویلم گرفتی بیشتر
بین مهمانی مرا جا داده ای
گرچه بودم از همه جا بیخبر
یک زیارت قسمتم کن در نجف
بی زیارت عمر من رفته هدر
دستهایم را گرفته یاحسن
ای خدای مجتبی من را بخر
آرزو دارم در ایوان حسن
روضه ی مادر بخوانم یک سحر
جان زهرا که میان شعله سوخت
بنده ات را رد کن از بین شرر
من دلم امشب به اربابم خوش است
می خرد او نوکرش را با ضرر
دردسر شد بوسه ی زیر گلو
قاتلش شد خنجری از پشت سر
میشود درد حسن درد حسین
داغ تشتی از جگر شد؛ تشت زر!
#مناجات_با_خدا
#امام_حسن
#امام_حسین
#رضا_دین_پرور ✍
.....................
.
.
#امام_حسن
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
ای غریبی که غربت چشمت
غزل ناب آشنایی شد
حس و حالت به شعر جان بخشید
حُسن تو آیتی خدایی شد
چهل و هفت گردش کامل
سهم دنیای توست؛ اما دل
آنقدر حول محورت چرخید
که دل آسمان هوایی شد
صلح تو جنگ نابرابر بود
قلم عهدنامه خنجر بود
شاهد این مثال آوردم
پسرت را که کربلایی شد
ای نگاهت به سبزی قرآن
صوت بارانی تو المیزان
هرکه از جام تو عسل نوشید
چشمهایش طباطبایی شد
دو برادر نگو! دو نیمۀ سیب
هر دو بودید کمسپاه و غریب
پس چرا آستان تو خاکیست
او چرا گنبدش طلایی شد؟
کربلا و مدینه و کوفه
با زیارات غیر معروفه
همه را گشتم و نفهمیدم
این غزل عاقبت کجایی شد
#احمدعلوی✍
.