🌹 مصائب ام کلثوم سلام الله علیها
▪️زمانی که امام حسین (ع) به شهادت رسید اسب امام به سوی خیمه گاه آمد #ام_کلثوم دختر حضرت علی و حضرت فاطمه (علیهم السلام) از خیام بیرون آمد و در حالی که دست بر سر اسب میکشید با گریه میگفت: «ای محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ای جد بزرگوار، ای ابوالقاسم، ای علی (ع)، ای جعفر، ای حمزه، ای حسن (ع)، این حسین (ع) است که عریان به خاک افتاده است سر از پشت جدا و عمامه و ردایش از تن خارج کردهاند سپس با اسب بر او تاختهاند.
▪️در کوفه نیز در حالی که گریه راه گلویش را بسته بود و به سختی میگریست به سخن ایستاد و گفت: ای مردم کوفه، بد به حالتان چه کردید؟ به حسین (ع) خیانت کردید و او را تنها گذاشتید و آنگاه او را کشتید و اموالش را به غارت بردید و زنانش را به اسیری گرفتید؟ مرگ بر شما، آیا میدانید چه کردید و چه گناه بزرگی را مرتکب شدهاید؟ هیچ میدانید که چه خونهایی را ریختید و چه زنان شریفی را داغدار و چه اموالی را به یغما بردید و لباس چه دختران و زنانی را به تاراج بردید؟ مهر و محبت از دلهایتان برداشته شده است؟ شما بهترین مردان بعد از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را کشتید؛ با این حال حزب خدا پیروز است و حزب شیطان شکست خورده و زیان کار. آن گاه این اشعار را بر زبان جاری کرد:
_
▪️برادرم را کشتید پس وای بر مادرانتان که به زودی دچار آتشی خواهید شد که گرمایی سوزان دارد. خونهایی را ریختید که خدا، قرآن و محمد (ص) آن را محترم شمرده و حرام کرده بودند. شما را به آتش دوزخ مژده باد که فردا به یقین در آن جاویدان خواهید ماند. من همه عمرم در سوگ جانسوز برادرم و ستمی که بر او رفته است میگریم بر آن انسان والایی که پس از پیامبر(ص) از بهترین مردان روزگار بود. من بر او اشک خواهم ریخت و همواره بر او خواهم گریست و دانههای درشت و بی شمار اشکم از گونه هایم خشک نخواهد شد.
_
▪️چون کاروان اسرا نزدیک شام رسیدند ام کلثوم به شمر فرمود:ما را از دروازهای وارد کن که مردمان کمتری در آن اجتماع کرده باشند و بگو سرهای شهدا را از میان محملها دور کنند تا مردم به نظاره سرها مشغول شده و به حرم رسول خدا (ص) ننگرند. اما شمر بر خلاف فرموده ایشان عمل کرد و فرمان داد تا سرهای شهدا را در میان محملها جای دهند و ایشان را از دروازه ساعات که مردم بیشتری در آن جمع شده بودند وارد نمودند.
@emame3vom
📚اللهوف فی قتلی الطفوف-ص۸۲ و۹۱و۱۰۱
.
.
#دوبیتی #حضرت_ام_کلثوم
◾دوبیتیها
◾وفات حضرت ام کلثوم(س)
زنی چون فاطمه کوثر شمائل
تمام مرتضی را گشته حاصل
لقب، کنیه، مثمایش، همین بس
چوزینب برحسین شدفاتح دل
اگر از دیده در دفتر نهان است
به مثل مجتبی غربت نشان است
میان شام و کوفه خطبه خوانده
به مثل مادرش قامت کمان است
الا ای ماهتاب در مدینه
الا ای مونس داغ سکینه
شیندمدرمدینهروضهخواندی
برای مادر یاس حزینه
ام کلثوم شریک غم زینب شدهای
از غم کرببلا مرثیه بر لب شدهای
خبر از علقمه و مقتل شاه آوردی
خواهرت ماه شب و لیک تو کوکب شدهای
#ام_کلثوم
#مرتضی_محمودپور
.
hosseinsibsorkhi-@yaa_hossein (3).mp3
3.28M
وفات حضرت #ام_کلثوم (س)
🎵عمه صاحب الزمان بانو
🎤حسین #سیب_سرخی
#شور
🆔 @emame3vom 🏴
hosseinsibsorkhi-@yaa_hossein.mp3
3.75M
وفات حضرت #ام_کلثوم (س)
🎵این چه ظلمی است در حق شما بانوی من
🎤 #حسین_سیب_سرخی
#واحد
mehdiakbari-@yaa_hossein.mp3
6.69M
وفات حضرت #ام_کلثوم (س)
🎵سلام الله علی دخت علی مرتضی
🎤 #مهدی_اکبری
#زمینه
☟☟☟
❅•| Join → @emame3vom |
📜 #متن
استاد محمدحسین #رجبی_دوانی
#ویژه ایام شهادت مولی الموحدین #امیرالمومنین علیهالسلام
🚦ای پسر ملجم! در کار خود شتاب کن
📍باعرض تسلیت فرارسیدن سالروز ضربت خوردن مولیالموحدین امیرالمومنین علی علیهالسلام و شهادت جانگداز آن وجود مقدس به همه شیعیان جهان، درباره واقعه سحرگاه ۱۹ رمضان باید عرض کرد...
📍در ماه رمضان سال آخر عمر شریف آن وجود مقدس سال ۴۰ ام هجری، امیرالمومنین سلاماللهعلیه در کوفه هرشب مهمان یکی از عزیزان و فرزندان خود بودند، گویی که آن حضرت میدانند آخرین ما رمضان و روزهای عمر شریفشان هست، لذا میخواستند با فرزندان خود بیشتر دیدار داشته باشند.
📍آن شب یعنی شب ۱۹ رمضان امیرالمومنین سلام الله علیه در خانه دخترخود امکلثوم بودند و طبق نقل امکلثوم، امیرمومنان علیهالسلام برای نماز به مسجد نرفتند و نماز مغرب را در خانه اقامه فرمود و امکلثوم برای آن وجود مقدس افطاری فراهم کرده بود حضرت بعد از تناول افطار تا هنگام سحر خواب در چشمان نداشت و مرتب از داخل خانه به حیاط میآمد و به آسمان نظر می افکند و میفرمود: این همان شبی است که خدا و رسولش به من وعده دادند. #ام_کلثوم میگوید به آن حضرت عرض کردم چه چیز موجب شده که امشب خواب از شما گرفته شود. فرمود: اگر امشب را به صبح برسانم کشته خواهم شد.
📍هنگامی که سپیده سر زد امیرالمومنین علیهالسلام کمربند خود را محکم بست و بیرون آمد در حالیکه این شعر را میخواند: کمرت رابرای مرگ محکم ببند زیرا مرگ به دیدارت خواهد آمد و آنگاه که برتو وارد شد از مرگ جزع و بی تابی نکن...
📍حضرت هنگامی که به صحن خانه آمد مرغابیهای خانه پیش حضرت آمدند و پرمیزدند و ناله و فریاد میکردند برخی از اهل خانه خواستند آنها را برانند اما امیرالمومنین علیه السلام فرمود آنها را واگذارید زیرا که نوحهگران هستد.
📍اما از سویی دیگر سحرگاه ۱۹ رمضان #حجر_بن_عدی در مسجد جامع کوفه بود که ناگهان شنید اشعث بن قیس به عبدالرحمان بن ملجم مرادی میگوید ای پسر ملجم در کار خود شتاب کن که اگر صبح برسد رسوا خواهی شد. حجربنعدی متوجه توطئه آنها شد و به اشعث گفت: ای اعور یعنی ای یک چشم، میخواهی امیرالمومنین علیهالسلام را به قتل برسانی؟ سپس با شتاب به سمت خانه امیرالمومنین علیهالسلام آمد تا آن حضرت را از توطئه آگاه کند...
📍اما آن وجود مقدس خانه دختر خود ام کلثوم بود و ازراه دیگری به مسجد حرکت کرده بود. حجر وقتی از یافتن حضرت ناامید شد به سوی مسجد بازگشت اما دیگر دیر شده بود.
📍امیرمومنان علیهالسلام وارد مسجد شد در حالی که قندیلهای مسجد خاموش بود. آن حضرت در تاریکی چند رکعت نماز خواند و مدتی مشغول تعقیبات شد، سپس بر بام مسجد آمد و بانگ اذان سر داد و پس از اذان درحالی که خدا را تقدیس میکرد و صلوات میفرستاد به محراب رفت و به نماز ایستاد.
📍#ابن_ملجم همراه با #شبیب_بن_بجره (یکی از همفکران خود در خوارج) در صف اول نماز جماعت قرار گرفتند و همفکر دیگر آنها به نام #وردان_بن_مجالد با فاصلهای از آنها ایستاد این سه خبیث لعنهمالله قرار گذاشته بودند یکی اقدام به قتل حضرت کند و در صورت عدم موفقیت دیگری وارد عمل شود. امیرالمومنین علیهالسلام داشتند در رکعت اول به سجده دوم میرفتند که ابتدا #شبیب_بن_بجره با فریاد لاحکمالالله شمشیر کشید و به سوی آن حضرت حمله برد. اما شمشیر او به سقف مسجد گیرکرد و موفق نشد.
📍بلافاصله ابن ملجم با شمشیری کشیده به فرق مطهر امیرالمومنین ضربت زد و ضربه او درست همان جایی فرود آمد که سالها پیش #عمرو_بن_عبدود در جنگ خندق ضربهای وارد کرده بود. ضربه ابن ملجم لعنه الله فرق مطهر امیرمومنان سلاماللهعلیه را تا جایگاه سجده شکافت. امیرالمومنین علیهالسلام فرمود: بسم الله و بالله وعلی ملة رسول الله، فزت و رب الکعبه.
📍مردم به سوی محراب دویدند و آن حضرت را دیدند که در محراب افتاده و فرق مبارکش شکافته شده و خاک از کف محراب برمیگیرد و بر جای زخم و جراحت میریزد و این آیه شریفه را تلاوت می فرماید : (منها خلقناکم و فیها نعیدکم ومنها نخرجکم تارة اخری) یعنی شما را از خاک آفریدیم و به خاک باز میگردانیم و از خاک بار دیگر شما را بیرون میآوریم. سپس فرمود امر خدا فرا رسید و گفته پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم تحقق یافت.
🔹مردم دیدند که خون مبارک حضرت بر صورت و محاسن شریفش جاریست و محاسن به خون خضاب شده و در آن حال میفرماید: هذه ما وعدنا الله و الرسول این همان وعده ایست که خدا و پیغمبرش به من دادند...
📲 @emame3vom
.
#حضرت_ام_کلثوم
به حق بر فاطمه بوده است، نائب
که یک لحظه نشد در صحنه، غائب
در این عالم به غیر از《 #ام_کلثوم 》
برادر را که شد أخت المصائب ؟
🖋سيد محمد رستگار
.
ای روح زلال! نور کوثر داری
تو عطر گل یاس پیمبر داری
در حجب و حیا آینهی فاطمه ای
در وقت خطابه شور حیدر داری
🖋یوسف رحیمی
.
.
#حضرت_ام_کلثوم
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
#شور وفات حضرت #ام_کلثوم(س)،
#حاج_حسین_سیب_سرخی 🎤
عمهی صاحب الزمان، بانو
من فداي شما گداي شما
مددي كن كه خاك بوس توأم
امكلثوم، دختر زهرا
بي بي ِ چاره ساز ادركني
اي شفاعت كنندهی فردا
ما همه مستحق لطف توئيم
دستمان را بگير، روز جزا
من و ايل و تبار من مجنون
تو و ايل و تبار تو ليلا
پدر و مادرم به قربانت
خواهر بي نظيرِ خون خدا
جان زهرا بيا همين امشب
كربلاي مرا نما امضا
نوهی پاك حضرت احمد
جايگاهت بود بسي بالا
در حجاب و عفاف، فاطمهاي
خواهر خوبِ زينب كبري
در صبوري حسن، به شكل دگر
در شجاعت شبيه شير خدا
زندهی ربناي تو حيدر
کشتهی گريههاي تو عيسي
فرش راه تو بال جبرائيل
خاك پاي تو جنتالْاَعلي
اي نجابت دخيل چادرتان
وي سخا و شرف دخيل شما
اُسوهی پايداري و عفت
اي وقار هميشه پا بر جا
دائماً بر زبانتان جاري
سورهی قدر و كوثر و شورا
چشم تو ساحلِ نجات همه
دل طوفانيِ شما دريا
ساكن كوي تو همه عالم
ريزه خوار دو دست تو موسي
شب آخر چه روضهاي داري
در دلت باز هم شده غوغا
تا كه يك جرعه آب ميبيني
خود به خود روضه ميشود بر پا
بودهاي در كنار اهل حرم
در زمين غريب كرببلا
نينوايي شدي بلا ديدي
اي ركابِ امام عاشورا
موقع رفتنت فقط بودي
ياد لبهاي تشنهی سقا
غمِ زينب غمِ شما بانو
غمتان داغ سيدالشهدا
ياد آن روزها كه ميديدي
آتش از خيمهها كه زد بالا...
معجرش سوخت بينِ آتش و دود
دختري از نوادگانِ شما
ياد آن روز كه ميان حرم
تشنگي بود و آه بود و نوا
ياد آن روز كه به نِي زده شد
سرِ شش ماههی رباب حتي
ديدي از نِي چگونه ميافتاد
سرِ پاك عليِ اصغرها
دست و پا زد مقابل چشمت
قاسم و اصغر و گل ليلا
مادري كودكش لبش تشنه
در پيِ آب بود واويلا
روي تل بودهاي؟ نمي دانم
همره خواهرت گل طاها
ياد آن روز كه جدا ميشد
رأس پاك برادرت ز قفا
بين گودال دست و پا ميزد
شاه، در زير دست و پا تنها
كربلا داشت زير و رو ميشد
با صداي شكستهی زهرا
كربلا بود و نغمه وَلَدي
كربلا بود و ذكر وا اُمّا
شاعر: #رضا_باقریان
👇
.
#حضرت_ام_کلثوم
#روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام رحلت حضرت #ام_کلثوم سلام الله علیها به نفسِ حاج #مهدی_اکبری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بانو زبانزد است حیایی که داشتی
تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی
نازل شود به وحی خدا مدحِ وصف تو
با آن مقام، پیش خدایی که داشتی
در آسمانِ حیدر و زهرا پریده ای
مهد کمال بود هوایی که داشتی
با حضرتِ عقیله شما مو نمی زدی
در خُلق و خو وفایی که داشتی
دیدند اهل کوفه که حیدر ظهور کرد
با خطبه ها و صوتِ رسایی که داشتی
دیدی مصیبتی که دگر کَس نمی رسد
به ابتدای صبر و رضایی که داشتی
عباس تا که دید نداری تو هدیه ای
سهمِ تو شد به کوهِ منایی که داشتی
*شبِ عاشورا عباس داره مثل شیر نگهبانی میده و دور خیمه ها می گرده، از هر خیمه یه نوایی میاد،خانوم زینب بچه هاش رو آماده کرده، هر کی هر چی داره میخواد برا حسین رو کنه، نجمه خاتون، قاسم و عبدالله رو نشونده و داره باهاشون اتمام حجت میکنه...الهی بمیرم براش، رباب قنداقه رو گرفته...علی جان! یکی یه دونه ی مادر... همه خودشون رو دارن آماده میکنن یه هدیه به حسین بِدن...عباس اومد از کنارِ خیمه ی اُم الکلثوم رد شد،صدایِ ناله ی بی بی اومد،میگفت: خدا! خیلی کم سعادتم که چیزی برا حسین هدیه کنم...توی همین زمزمه ها بود که عابس اومد دَمِ خیمه،گفت: بانویِ من! اجازه میدید چند لحظه ای محضر شما باشم؟ تا خانوم صدا عباس رو شنید،اشکاش رو پاک کرد...فرمود:بیا داداش...بیا همیشه مرهم دردام،بیا همه کَس و کارم...
عباس اومد دو زانو نشست،گفت: بی بی جان! گریه کردن شما فقط یه راه داره، اونم اینه که یه روز خبر مرگ عباس رو برات بیارن، مگه من مُردم داری گریه میکنی؟ چی شده؟ فرمود:عباس جان! خواهرم زینب دو تا بچه هاش رو آورده، بچه های داداش حسنم هستن، اُم لیلا علی اکبر رو فرستاده، اُم البنین تو و داداشات رو فرستاده،رُباب علی اصغر داره،من کسی رو ندارم برا حسینم قربونی کنم...یه لبخندی رو لبِ عباس نشست،گفت: بانویِ من! کی از من بهتر..؟ فردا میام دَمِ خیمه ات، دستم رو بگیر ببر پیشِ آقام حسین...بگو آقا یه غلام آوردم برات قربونی کنم...یه غلام آوردم بهت هدیه بدم...*
عباس تا که دید نداری تو هدیه ای
سهمِ تو شد به کوهِ منایی که داشتی
قربانیِ تو نزد خدایت قبول شد
یک عُمر ماند رنگ حنایی که داشتی
اُم البنین به شهر مدینه که روضه داشت
گُل می نمود آه و بکایی که داشتی
با زینب و رباب فقط ناله می زدی
با خاطرات کرب و بلایی که داشتی
تقسیم شد میانِ اسیرانِ اهل بیت
در شهر شام آب و غذایی که داشتی
*بعد از دفنِ رقیه، خانوم زینب،دید اُم الکلثوم خیلی بی قراری میکنه، فرمود: چیه خواهرم؟گفت: زینب جان! دیشب دَمِ غروب رقیه از گوشه ی خرابه رو زانوهاش،چهار دست و پا، آهسته آهسته، اومد رو پام نشست،دستش رو دور گردنم حلقه کرد، آروم دَمِ گوشم گفت: عمه! میخوام یه حرفی بهت بزنم،اما قول بده به عمه زینب نگی...چی عمه جان!گفت:عمه! تو این شهرِ به این بزرگی، زیرِ این آسمون، آیا بچه ای گرسنه تر از من هم هست؟عمه! ضعف کردم،گرسنه ام...اشک تو چشمام حلقه زد،گفتم:رقیه جان صبر کن،همه چیز درست میشه...گفت:عمه!یه چیز دیگه ای هم میخوام بهت بگم...چی عمه!گفت عمه! حسم میکنم بابام میخواد بیاد دنبالم...حس میکنم دیگه شب آخرمِ...عمه جان! خودم میدونم باعث زحمت همه ی شما بودم...خودم میدونم برا خاطر ناله های من شما هم کتک خوردید...*
تقسیم شد میانِ اسیرانِ اهل بیت
در شهر شام آب و غذایی که داشتی
حتی زنِ یزیدِ لعین گریه اش گرفت
با دیدن خرابه و جایی که داشتی
عباس بود روی نی و بست چشم خود
وقتی که دید تاولِ پایی که داشتی
شکر خدا نبود ببیند برادرت
بردند گوشوارِ طلایی که داشتی
شکر خدا نبود حسین تو بشنود
در زیر تازیانه نوایی که داشتی
____
#کربلایی_مهدی_اکبری
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#ویژه_ایام_محرم
👇
AUD-20210212-WA0004.mp3
2.81M
• ﷽ •
#شور #حضرت_ام_کلثوم
شهادت حضرت #ام_کلثوم سلام الله علیها
ای بانوی روح و ریحان...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
ای بانوی روح و ریحان
ای دختر شاه مردان
شبیه قطره قطره ی باران
کرامت شماست بی پایان
باید از شما بخونن حضرت کریمه
عرض ارادت عشاق به تو از قدیمه
بزرگ شدن پا سفره ی شما لذت زندگیمه
بانوی عصمت/دریای رحمت
همتای زینب/در اوج عفت
زهره ی زهرا/مقیاس تقوا
داری لقب تو/زینب صغری
🌑فخر المخدرات یا ام کلثوم🌑
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
ای خاک تو عرش اعلی
ای بی همتا مثل زهرا
تو هم شبیه زینب کبری
یزید و کردی به خدا رسوا
باید از شما بخونن حضرت جلیله
دومین عقیله ی عشق بین این قبیله
به گوشه ی چادر نماز تو عالمی دخیله
یا بنت الحیدر/محبوب داور
نور نگاهت/زهرای اطهر
احمد تباری/با اقتداری
مانند مادر/چه باوقاری
🌑فخر المخدرات یا ام کلثوم🌑
کربلایی وحید شکری
.
.
برای حضرت #ام_کلثوم سلام الله علیها
نمی گیرد کسی در آسمان شیعه جایت را
اگر چه یادمان رفته است تاریخ عزایت را
به خاکستر نشینیم مرو،،تا عرش می آیم
اگر خرجمکنی در یک نمازت،اهدنایت را
دلم می خواست دنبال شما باشم،ولی عباس
ز غیرت پاک کرده از قفایت رد پایت را
دل زهرا نمی خواهد که پایت در میان آید
وَ اِلّا می شنیدم در پس در های هایت را
علی نفس رسول و نفس زینب ام کلثوم است
به زینب می رسم گر که بجویم ابتدایت را
طنین خطبه ات می بردمان تا حنجر زینب
اگر دنبال می کردیم آهنگ صدایت را
سر انگشت تو تدبیر خداوند است ،،حتی گر
دمی گردن بگیرد ریسمانی دست هایت را
تو کشتی نجاتی مثل زینب حیف شد اما
عطش از پا در آورد آخر سر ناخدایت را
مشخص بود عمق غصه ات از طاقتِ طاقتح
گرفتی زودتر از خواهر اجر کربلایت را
بنا شد روضه ات را مجتبی در خانه اندازد
و زهرا دمکند با دست های خویش چایت را
حسین واعظی✍
#حضرت_ام_کلثوم
.