.
#ترکی
#حضرت_ام_کلثوم
ای قلم عنوان ایله درد آشنا کلثوم دی
زینبیله کربلاده همصدا کلثوم دی
حضرت زهرا عزیزی نور چشم مرتضی
زینت نام علی عبد خدا کلثوم دی
عمرینی وقف ائیلوب تا یاتماسین دین پرچمی
کاروان عشقیده مشگل گشا کلثوم دی
گر چه عشقین دفترینده زینب آدی باشدادی
همقدم بو یولدا مشتاق بلا کلثوم دی
هر مکاندا ذکر اولونسا البلا للولا
عشقیده ثابت قدم اهل ولا کلثوم دی
نیسگلی گلمز باشا نام و نشانیندان گئچیب
دیلده کی گیزلین قالان شور و نوا کلثوم دی
کاروان دا کیم دیردی عمه جان گل دادیمه
مقصد ومنظوری زینب دی و یا کلثوم دی
کربلادن شامه جک یولاردا غملر یورقونی
قامتی زینب کیمی غمدن دوتا کلثوم دی
قبریده گیزلین دی بیلمم خسته دل هاردا یاتیب
داغلی قلبینده اولان سایسیز یارا کلثوم دی
ایسته دیم وصف ایلییم عاجز قالیب الده قلم
یازدی اخر که سفیر کربلا کلثوم دی
#بداهه
#مدهوش
#محمد_هوشمند
.
.
#واحد
#امام_حسین
#فراق_کربلا
#السلام_علیک_یااباعبدالله_الحسین_ع
یاحسین جان من به عشقِ کربلایت زنده ام
من به یاد گنبد و گلدسته هایت زنده ام
از غم و شور عزایت سخت افتادم ز پا
من به عشقِ تربتِ دارالشفایت زنده ام
آگهی از حالِ من آقا که از شوقِ وصال
از نگاهِ مرقد و صحن و سرایت زنده ام
هر شبِ جمعه به یاد تربتِ شش گوشه ات
یا به یمنِ روضه، با اشکِ عزایت زنده ام
روز و شب داغِ علمدارِ حرم سینه زنم
یاد سقای حرم زیرِ لوایت زنده ام
تا که عاشورا بیایم در میانِ قتلگه
همرهِ مادر بمیرم من برایت زنده ام
تا که اصغر تیر آمد بر گلوی نازکش
من برای ناله های بیصدایت....زنده ام
زنده ماندم تا که در پایین پایت جان دهم
گاه سر بر خاکِ قبرت گه به پایت.....زنده ام!
#دلتنگ_کربلا_حرم_روضه
#بداهه
#هستی_محرابی
https://eitaa.com/emame3vom/45872
👇
.
#بداهه #حضرت_ام_البنین
بوده است خانه زاد تو از ابتدا ،ادب
اصلا گرفته از قِبَلت اعتلا، ادب
در آفرینش همه خاک است ابتدا
اما وجود تو شده از ابتدا ادب
از با وفایی ات بسراییم یا وقار
از مهربانی ات بنویسیم یا ادب
مجموعه ی فضایل نابی و یک جهان
می ایستد به حرمت نام تو با ادب
زانو زدند انس و ملک پای درس تو
مدح فضایل تو کجا و کجا ادب
مدح کدام یک ز صفات تو کار ماست؟
عزت، وقار، صبر، شجاعت، حیا، ادب؟
وقتی مخاطب جملات تو زینب است
پرمیکند تمام وجود تو را ، ادب
دیوانه وار درس ادب مشق میکنیم
آهن شکسته را بکند چون طلا ادب
آهن شکسته گفتم و ای وای از عمود
بر ماه تو نکرد خدایا چرا ادب ؟
جا میشود تمام جهان بین بوریا
وقتی که مثله شد وسط اشقیا ادب
بی اذن فاطمه به لبش بوسه میزده
آری درون گود نکرده عصا ادب
#عالیه_رجبی
#حمیدرضا_عباسی
#امیر_اسدی
#سعیده_کرمانی
#وحید_عظیمپور
#حلقه_ریان
#دی_۱۴۰۰
.
.
#امام_رضا ...
يا مرا دعوت نكن يا حاجتم را هم برآور
یا مَدِه راهم به خود، یا گیر دستم، یَابْنَ حيدر
يا که بردار از خودت عنوانِ رأفت را از این پس
یا در آغوشم بِکِش در بارگاه خویش، سرور!
یا ببند از آستان قُدس ِ خود، باب کَرَم را
يا نظر کن بر گدایانت که بنشستند بر در
یا بگو نقّاره زن، دیگر به طبل تو نکوبد
یا رعایا را کَرَم کن از عنایتهایت آخر
دلشکسته، زار و خسته، زائرت پیشت نشسته
کُن نگاهی، دِه شِفایی ای تجلّی گاهِ داور
#زیارت
#بداهه
#نوری
.
.
شعر مشترک من و سعدی در فراق #حاج_قاسم
ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود"
آتش درونم شعله دارد بیامان انگار که
با هر شرر یک قسمت از تاب و توانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود"
روزم سیاه و تار تر از ظلمت شبها شده
زیباترین گلهای باغ و بوستانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود"
در اوج ایام خوشی افتاده بر من دردها
فرماندهی قلبم ببین در عنفوانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود"
در پهنهی گیتی یکی شد نجم من در آسمان
آنهم چنین مستانه از دورِ کرانم میرود
او میرود دامنکشان من زهر تنهایی چشان
دیگر نپرس از من نشان کز دل نشانم میرود"
سودای سختی بود در حالم نشست ای دوستان
سردار با لبخند غمگین از کیانم میرود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پر آتشم کز سر دخانم میرود"
میسوزم از داغ فراقش مثل شمعی دلفروز
یک رشته در من بود که آتش کشانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بی بنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود"
بیشک تمام داد من ، این رعشه و فریاد من
مثمر نشد در او که در حالِ خزانم میرود
باز آی و در چشمم نشین ای دلستان نازنین
کاشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود"
برگرد و احوال مرا در هجر ناگاهت ببین
از جانم انگار از فراقت سازمانم میرود
شب تا سحر می نغنوم واندرز کس می نشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود"
بسته زبانم مثل لالی که هزاران حرف دل
در سینه دارم من ولی شور از بیانم میرود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فرو ماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود"
یارب چه رفتن بود این، طرز وداعش را ببین
او رفت و حس زندگی از آشیانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گرچه نباشد کار من هم کار از آنم میرود"
تا تازه گرداند نفس برگردد و شور آورد
این زندگانی در فراق قهرمانم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود"
افتادهام در حال زار از درد او ای همرهان
معشوقم از پیشم چرا بیامتحانم میرود
#بداهه
#یاصاحبصبر✍
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
#جان_فدا
.
اسد الله سمت میدان رفت
الفرار است ذکر کفتاران
دومی رفته روی کوه از ترس
جای مردان بُوَد دل میدان
ضربتش کوه را دو نیمه کند
دشمن از هر طرف فراری شد
سوی میدان رود قرار نبی
بر عدو وقت بیقراری شد
همچو شیری به قلب کفتاران
میزند لشکر نگاه علی
تیر مژگان برایشان کافیست
شد نگاه علی سپاه علی
یاد وقتی که قبل کُوْن و مکان
مست جام بلا ، بلی میگفت
غرق تصویر خود در آیینه
حضرت حق علی علی میگفت
دم به دم ضربه های تیغ دو دم
سر ز دشمن روی زمین میریخت
ملک الموت بس که جا میماند
عرق شرم بر جبین میریخت
سر جدا تن جدا زمین افتاد
نعره یا علی ز عرش آمد
عاشق خلق خود شده خالق
مرتضی را به نام خود نامد
مرحب آمد منم منم میزد
شیر حق در برابرش غرید
آنچنان لرزه بر تنش افتاد
بعد مرگش هنوز میلرزید
مست از رقص ذوالفقار علی
ملک وحی لا فتی میخواند
نه فقط جبرئیل و پیغمبر
مدح او را خود خدا میخواند
وقت هر ضربه روی لب هایش
ذکر یافاطمه چه زیبا بود
مرتضی ذوالفقار پیغمبر
فاطمه ذوالفقار مولا بود
چرخ دوران گذشته و حالا
مرتضی غرق در تماشا شد
شده جنگ جمل نبرد جمیل
پسری چون پدر هویدا شد
شتر کفر بر زمین افتاد
رفته میدان پسر چونان بابا
مرحبا مرحبا حسن جانم
در جمل گشته نعرهی مولا
#امیرالمؤمنین
#بداهه
#سید_جواد_سادات_فاطمی
.
#رفح
داغ رفح به قلب خبر میزند شرر
سرها بدون تن شده تنها بدون سر
وقتی جهان گرفته زبان در دهان خود
آتش زبانه میکشد و میدهد خبر
یکسو نشستهاست به سوگ پدر، پسر
سویی دگر نشسته به سوگ پسر، پدر
آتش بگیر تا که بدانی چه میکشند
ای پلک های تر شده ای بغض شعلهور
میسوزم از صدای زنی در میان دود
میسوزم از کنایه این روضه بیشتر
#عاطفه_جعفری ✍
#طوفان_الاقصی
#بداهه
.