.
#مدح_امام_رضا (علیه السلام )
#و_لعن_بر_دشمنان_مولا
#دستگاه_ماهور
#جواد_افشانی
ديشب به سرم
باز هواي دگر افتاد
در خواب مرا
سوي خراسان گذر افتاد
چشمم به ضريحِ شَهِ والا گهر افتاد
اين شعر همان لحظه مرا
در نظر افتاد
( با آل علي
هر كه در افتاد ور افتاد ) تکرار
#بند_دوم
اين قبرِ غَريبُ الغُربا
خسرو طوس است
اين قبرِمُغيث الضُّعفا
شَمسِ شُموس است
خاكِ درِ او،
مرجعِ ارواح و نفوس است
بايد ز رَهِ صدق ،
بر اين خاك درافتاد
( با آل علي
هر كه در افتاد ور افتاد ) تکرار
#بند_سوم
اين روضه ي پر نور،
به جنّت زده پهلو
مغز مَلَك از
عطر نسيمش شده خوشبو
بشنيد نسيم سحري ،رايحه ي او
كز بوي بهشتيش،
چنين بي خبر افتاد
( با آل علي
هر كه در افتاد ور افتاد ) تکرار
#بند_چهارم
حورانِ بهشتي زده اند ،
در حرمش صف
خِيلِ مَلَك از نور،
طَبَق ها همه بر كف
شاهان به ادب
در حرمش ، گشته مُشرّف
اينجاست كه تاج
از سر هر تاجوَر افتاد
( با آل علي
هر كه در افتاد ور افتاد ) تکرار
#بند_پنجم
اولاد علي
شافعِ يومً عَرَصاتند
داراي مقامات رَفيعُ الدَّ رَجاتند
در روز قيامت
همه اسباب نجاتند
اي واي بر آن كس كه به اين
دَرّه در افتاد
( با آل علي
هر كه در افتاد ور افتاد ) تکرار
#بند_ششم
کام و دهن از
نام علی یافت حَلاوت
گل در چمن از
نام علی ، یافت طَراوت
هر کس که به این
سلسله بنمود عَداوت
در روز جز ا،
جایگهَش ، در سَقَر افتاد
( با آل علي
هر كه در افتاد ور افتاد ) تکرار
#بند_هفتم
هر کس که به این
سلسله ی پاک جفا کرد
بد کرد ، نفهمید ،
غلط کرد ، خطا کرد
دیدی که یزید
از ستم و کینه چه ها کرد
آخر به دَرَک
رفت و به روحش شَرَر افتاد
( با آل علي
هر كه در افتاد ور افتاد ) تکرار
#بند_هشتم
حَجّاج که شد
منکر هر خارقِ عادات
می کُشت به هر روز، بسی
شیعه و سادات
امروز به او لعن کنند
اهلِ سعادات
آوازه ی ظلمش به همه
بحر و بر افتاد
( با آل علي
هر كه در افتاد ور افتاد ) تکرار
#بند_نهم
کردند جفاها بنی عبّاسِ ستمگر
مسموم شد از
ظلم و جفا ، موسِیِ جعفر
بر قلب غریب الغربا ،
زَهر زد اَخگر
ظلم بنی عباس ،
به گیتی سَمَر افتاد
( با آل علي
هر كه در افتاد ور افتاد ) تکرار
#بند_دهم
بست آب به قبر شهدا
چون مُتوکّل
در اوج فلک روح مَلَک
شد متزلزل
دریا به فغان ، موج زنان
نعره زد از دل
در سطح زمین ، غُلغُله در
خشک و تر افتاد
( با آل علي
هر كه در افتاد ور افتاد ) تکرار
#بند_یازدهم
یا رب به حَقِ
مَنزلتِ ، شاه شهیدان
امسال نما لطف ،
به مرد و زنِ ایران
ما غرق گناهیم ، تویی
غافرِ عصیان
این شعر مرا بارِ دگر
در نظر افتاد
( با آل علي
هر كه در افتاد ور افتاد ) تکرار
شاعر :
#سید_اشرف_الدین_قزوینی
ملقب به نسیم شمال
وی روزنامه ای با همین نام در اواسط دهه 20 و 30 خورشیدی با موضوع نقد اجتماعی-سیاسی دوران پهلوی منتشر میکرد.
.
#برائتی
👇