eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. مدح‌امام‌هشتم‌علیه‌السّلام ابتدای سخن،به نام خدا وَ سـلام‌ٌ عَـلیٰ امام‌ رضا به رواقت پناه آوردیم یاامـام الرّئوف اَدرکـنا ناامیـدیم از بقیّـه، فقط به‌ تو‌ گفتیم التماس دعا تو همان‌که‌غَنیِ‌بالذّات است فقرذاتی‌ست مالِ ما فُقرا ما ضعیفیم و تو قویِّ عزیز رحم کن پس به حال ما ضُعفا عادت‌ِتو‌همیشه بوده، گُذشت عادت‌ِماهمیشه بوده خَطا از سر سُفره‌ی کرامت تو ما که جایی نمی‌رویم اَبدا شرط ایمان فقط ولایت توست هرچه داریم از عنایت توست ----------------------------------- گَرمِ ط‍ُـوفِ حریم جانانیم حاجی کعبه‌ی خ‍ُراسـانیم از میان تمامیِ اذکار تشنه‌ی‌گُفتنِ((رضا جانیم)) غیر یاحضرت رضا مددی جُمله‌ای‌ بر زبان نِمی‌رانیم غیر ازاو؛هرچه‌که‌طلب‌کردیم همه‌ی عمر از آن پشیمانیم موضع مرقد مطّهر اوست آنچه‌راکه‌بهشت‌می‌خوانیم مابه‌شمس‌الشّموس‌،دل‌دادیم چون گُـل آفـتاب‌گـردانیـم درِ این خانه تربیت شده‌ایم پیرو اهل بیت و قرآنیم سائل خانواده‌ی نوریم بااَنیس‌النّ‍ُفوس مَحشوریم ---------------------------------- حرمش‌‌نزد خَلق مُحترم است قطعه‌ای‌از‌بهشت‌این‌حرم‌است مَلکوت است تحت سیطره‌اش آنکه‌در طوس‌صاحب‌عَلَم‌است همجواریِ با امام رضاست افتخاری‌که قسمت‌عَجَم‌ است به خدا آستان قدسی او خانه‌ی‌جُود‌ و رحمت و کَرَم‌است بسکه‌این‌شاه دست و دل‌باز است هرچه‌از او طلب‌کنیم کَم است شامل حال زائـرش ، غُفران سائلش‌ تا‌همیشه‌ مُحتشم‌است تا توانی بـرو به پابـوسش عُمر کوتاه‌و وقت ،مُغتَنم است فکر او باش و‌ در قنوت بگو رَبّنـا آتِنـا زیـارَتَهُ... ----------------------------------- دردمندم به من دوا بدهید بی بهایم به من بها بدهید بال پرواز من شکسته شده می‌شود که مرا شفا بدهید؟ به دل نرم پنجره فولاد دلِ سنـگِ مرا جَـلا بدهید هرکه یک بار نزدتان آید پاسخش را شما سه‌جا‌ بدهید شب میلاد آمدم که به من عرفه، اذن کربلا بدهید چشم‌ِبی‌اشک‌،چاه‌ِبی‌آب‌است روزی گریه ی مرا بدهید زودتر میشود که جای مرا گوشه‌ی‌خیمه‌ی عزا بدهید؟ تا بگوییـم با دل مغمـوم بِأبِـی أَنْـتَ اَیُّهَـا المَظـلُوم... سروده شده در نجف الاشرف ✍ ............ علیه‌السّلام روزی که با امام رضا آشنا شدیم از هرچه‌داشت رنگِ‌تعلّق،جدا شدیم در سیره‌ی امام‌ رضا سِیر کرده و بی اختیار محو رسول خدا شدیم آغوش باز کرد ، پذیرفت‌مان و بعد جزء موالـیان شَـهِ لافتی شدیم خوشبخت عالمیم که از عالم اَلَست دلبسته‌ی ذَراری خَیـرُالنّسا شدیم روز دوشنبه بود که ما در مُضیف او مهمان‌ سُفره‌ی‌ کرم مُجتبیٰ شُدیم از دست او برات زیارت به مارسید هر دفعه زائر حرم کربلا شُدیم بااینکه مُستطیع‌ نبودیم هیچ وقت حُجّاج آستانه‌ی قدس رضا شدیم مارا اسیر جذبه‌ی گنبدْطلاش کرد در آسمان صحن همین‌که رها شدیم نورش درون آینه‌ها مُنعکِس که شد سَرمَست یک تجلّیِ بی ‌انتها شدیم مارا به دست پنجره فولاد خود سِپرد حالا طبیب و دارو و درد و دوا شدیم یکتاست این امام که در پیشگاه او باهرسلام وقت زیارت دوتا شدیم حیف است غیر ذکرِ رضا خَلق بشنوند از ما که بر مُحبّتِ او مُبتلا شدیم مارا نیازمند عطایش بخوان و بس حتّیٰ اگر که صاحب کوه طلا شدیم باشد که حک کنند به سنگ مزار ما هنگام گریه درغم سطان فدا شدیم ✍ .
. میلاد حضرت علی ابن موسی الرضا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من ملکوت آسمون‌و ... تو صحن و ايوون تو ديدم دست به سينه دادم سلامت هر وقتي که حرم رسيدم يادم مياد که بچه بودم هر چي داشتم گندم خريدم از دوريت آقا جون داد بيداد دل تنگم و دارم رو لب فرياد سلامم‌و دادم به دست باد تا بشه روزي من گوهر شاد سلطان قلب من ـ مهربان آقايم نام زيباي تو ـ رؤياي شب‌هايم السلطان ـ السلطان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مثل کبوترات دل من هوائيه اون سرزمينه ايران اگه رکاب باشه مشهد تو عين نگينه حاجت من از در خونه‌ت کرببلا تو اربعينه تشنه‌ام تشنه سقاخونه دارم از سفره‌تون آب و دونه مستي من تو کنج ايوونه فرياد عشقه نقاره‌خونه شاهنشاهي و من ـ سائل دربارت تو طبيب دردي ـ منم من بيمارت السلطان ـ السلطان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. و گریز کربلا ایام جانِ جهان ز آمدنش جان گرفته است عمري دوباره واژه ی احسان گرفته است باران عشق بر سر ایران گرفته است ایران چه برکتی ز خراسان گرفته است موسای اهل بیت به دستش ستاره داشت با او خبر ز معجزه های دوباره داشت تو آمدی و زندگی ما شروع شد با تو علی برای عجم ها شروع شد ایران نفس گرفت و تولا شروع شد پرچم زدی، محرم دنیا شروع شد ای گفتن از علی همه ی اهتمامتان نوری بده به معرفت این غلامتان هر جا که می روم به شما ختم می شود دنیای ما به صحن رضا ختم می شود راه رضا به راه خدا ختم می شود مشهد تهش به کرببلا ختم می شود عمری به این محیط کرم خو گرفته ایم مثل کبوتری به حرم خو گرفته ایم ای آسمان مسافر پایین پای تو رضوان کجاست؟ عابر پایین پای تو خضر نبی مجاور پایین پای تو ای خوش به حال زائر پایین پای تو صحنت بهشت آرزوی ما غلام هاست نامت همیشه آبروی ما غلام هاست با افتخار خادم این آستانه ایم از لطف هم جواری تان جاودانه ایم مثل کبوتران حرم بی کرانه ایم روزی خور همیشه ی این آب و دانه ایم ما بی نیاز از همه محتاج این دریم روزی خور کرامت موسی ابن جعفریم دریاب روزگار مرا ایها الرئوف این قلب بی قرار مرا ایها الرئوف روشن کن اعتبار مرا ایها الرئوف جانی بده بهار مرا ایها الرئوف دستی برار و باز قضا را رقم بزن بر صحن چشم شیفتگانت قدم بزن در گوش من پدر فقط از عشق دم زد است اینگونه شد که قبله ی من سمت مشهد است دست توسلم همه شب رو به گنبد است دور از حرم خرابم و حال دلم بد است صحن تو دیده عشق مرا با نگاه تو من آمدم ز کودکی ام در پناه تو باب الجواد با کرمت آشنا تر است اینجا دلی که می شکند پر بها تر است فریاد اشک سوختگان بی صدا تر است دنیای بی حرم ز جهنم فراتر است ای با خبر ز ماتم زخم عمیق من ای در خوشی و نا خوشی ام هم رفیق من ای بهترین ستاره ی بخت و حیات ما مرهم ترین توسل و راه نجات ما واجب تر از اقامه ی صوم و صلات ما اشک زیارت است شکوه نشاط ما تنها مجال راحتی ام در کنار توست این قلب بی قرار قرارش مزار توست شمس الشموس، نور به کاشانه ام بده گرد ضریح خود پرِ پروانه ام بده دستی به التیام، سرِ شانه ام بده آرامشی به زندگی و خانه ام بده بیچاره آنکسی که نشد مستمند تو خوشبخت آنکه هست اسیر کمند تو با گوشه گوشه ی دلِ در غم نشسته ام چشم امید بر تو و این خانه بسته ام اندازه ی تمام جهان دل شکسته ام آغوش مهر باز کن آقا که خسته ام شیرین ترین خیالِ من آغوش مهر توست من زندگانیم همه بر دوش مهر توست رزق حلال سفره ی ما با دعای توست ایران بلند مرتبه از خاک پای توست در گوش ما ترنّمِ یا مرتضای توست هر کس که دل دهد به حسین آشنای توست فرموده ای به هر نفسی فبکِ لِلْحسین خواهی به قرب حق برسی فبکِ لِلْحسین یابن الشبیب گفتی و دلها کباب شد یک خط حدیث خواندی و آن، یک کتاب شد در عالمِ حسینیه ها انقلاب شد تو روضه خوان شدی و، مخالف جواب شد با اشک چشم و خون جگر گفته ای حسین ای پیر روضه خوان چقدر گفته ای حسین... مانند نیزه زار تنش زخم خورده بود با تیر بی شمار تنش زخم خورده بود با سنگ های هار تنش زخم خورده بود از نعل آب دار تنش زخم خورده بود تا قبل کربلا غم غارت نداشتیم قبل از حسین داغ اسارت نداشتیم .
. صلوات الله علیه 📋 چون کویر تشنه‌ای محتاج بارانیم ما (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چون کویر تشنه‌ای محتاج بارانیم ما همتی ای‌ دل که دل‌تنگ خراسانیم ما نیمِ‌دل مشتاق مشهد، نیمِ‌دل مشتاق قم بین این خواهر- برادر مثل سمنانیم ما پادشاهی دوعالم را به دست آورده‌ایم تا گدای کوچکی از خیل سلطانیم ما خلوتی داریم در کُنج حَرَم با یاد او وقتی از چشم تمام خلق پنهانیم ما هر زمان در جمع حرف از آرزوها می‌شود جز زیارت حاجتی دیگر نمی‌دانیم ما از میان خیل القاب و عناوین در جهان آن‌چه سلطان می‌پسندد بی‌گمان آنیم ما تا که فهمیدیم می‌آید به استقبالمان از همان آغاز هم مشتاق پایانیم ما گنبد افلاکیان نور است و ما پروانه‌ایم ‌ساکنان آستان قدسیِ این خانه‌ایم بس که پُرکرده فضای صحن را فریادها نیست پیدا در حریمت های‌وهوی بادها کور بینا شد، فلج پا شد، گدا روزی گرفت پشت هم رخ می‌دهد اینجا از این رخدادها جمله‌ای تکرار شد، هر صحن را پر کرده است؛ “کار من با گوشه‌ی چشم تو راه افتاد”ها می‌شود حس‌ّ کرد از فیروزه‌کاری‌های صحن حسرت دیوارها را در دل شمشادها از شفای درد پشت پنجره فهمیده‌ام نرم شد از اشک زائرها دل فولادها ضامن آهو شدی، صیاد آهو را رهاند شک نمی‌کردند در خوش‌قولی‌ات صیّادها پایتخت کشور دل‌های عالم مشهد است مانده حسرت در دل تهران‌ و عشق‌آبادها از فراق کربلا دیگر چه‌ غم داریم ما چون‌که در هر گوشه‌ی ایران حرم داریم ما با همان شوقی که از آغاز روشن مانده است در دل ما حسرت پرواز روشن مانده است ناامید از جا گرفتن در دل او نیستیم کورسوی کوچک ابراز روشن مانده است فاصله بسیار نزدیک است در دل‌ها به‌هم این معانی نزد اهل راز روشن مانده است کارهای غیر ممکن نیز ممکن می‌شوند پس در اینجا معنی اعجاز روشن مانده است سایه‌ی موسی‌بن‌جعفر بر سر ایران ماست نوری از این خانه در شیراز روشن مانده است بازهم امشب شب این‌ شهر بی‌خورشید نیست چلچراغ گنبد او باز روشن مانده است در طواف است و مسیرش را نخواهد کرد گم دل کبوتروار بین مشهد و شیراز و قم در کنار خوب‌ها گمراه می‌آید حرم با تمام زائرانش راه می‌آید حرم هیچ‌ فرقی نیست بین زائرانش، چون‌که هم بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم لحظه‌ای خالی نمی‌ماند اگر دقت کنیم روزها خورشید و شب‌ها ماه می‌آید حرم رتبه‌ها برعکس دنیا می‌دهد اینجا جواب کوه از شوق تو مثل کاه می‌آید حرم گرچه در ظاهر بدی قصد زیارت کرده است در حقیقت عارف بالله می‌آید حرم هرکه می‌خواهد ببیند قطعه‌ای از عرش را راه خود را می‌کند کوتاه؛ می‌آید حرم خوش‌به‌حال هرکسی که ساکن شهر قم است گاه می‌آید حرم، بی‌گاه می‌آید حرم…. ملجأ هر آشنا، غم‌خوار هر بیگانه‌اند سیزده معصوم در این‌ خانه صاحب‌خانه‌اند هیچ‌کس از این‌ حرم با دست‌ خالی برنگشت از جوار لطف او هرگز محالی برنگشت این حرم آرامش محض است و از آغوش او هرکسی برگشت، با آشفته‌حالی برنگشت اولین باری که اینجا آمدم، عاشق شدم از کنار او دلم در خردسالی برنگشت پیش‌ از این‌ها قم کویر شوره‌زار خشک بود بعد او اما به خاکش خشکسالی برنگشت این حرم خاصیتش علامه‌پرور بودن است طالب علم از حریمش بی‌تعالی برنگشت این چه رازی شد که جز با نیت او مرعشی از کنار مرقد مولی‌الموالی برنگشت گرچه ما همسایه‌ی خوبی برایش نیستیم روی او یک‌ لحظه هم از این اهالی برنگشت ناگهان دل را به سمت‌وسوی دیگر می‌کشم با نسیمی از حرم تا جمکران پَر می‌کشم وقت وصف تو زبانم در دهان می‌ایستد در بیان آن معانی از بیان می‌ایستد صاحب‌ العصری و می‌چرخد زمان با اذن تو هر زمان یاد تو می‌افتم، زمان می‌ایستد هم‌نشین درد‌ دل‌های زیادش می‌شوی زائرت هر گوشه‌ای از جمکران می‌ایستد بی‌خبر از وسعت لطف‌وبزرگی‌های توست هرکسی چشم‌انتظار دیگران می‌ایستد از خدا امر ظهورت را تقاضا می‌کند هر زمان دستی به‌ سمت آسمان می‌ایستد روح با شوق تو برمی‌خیزد از جسم جهان جسم اگر روزی تو را حس کرد، جان می‌ایستد آن‌ زمان‌که می‌رسد بانگ “انا المهدی” به‌گوش کعبه برمی‌خیزد از جا و اذان می‌ایستد. عمر داغ دوری از تو رو به پایان می‌شود عاقبت یک‌ روز این آتش گلستان می‌شود *شاعر:
. ای هشتمین ولیّ خدا یااباالحسن کَهفُ الوَریٰ امامِ هُدیٰ یااباالحسن بَختش بلند باد شبیه زمینِ طُوس بوسید هرکه پای تورا یااباالحسن خورشید مثل عبد ذلیلی برابرت تعظیم کرده صبح و مسا یااباالحسن مقصود از آفرینش عالم وجود توست ای آبروی ارض و سما یااباالحسن تنظیم کرده چرخش افلاک را خُدا با گردش نگاه شما یااباالحسن قبل از شروع خلق جهان تکیه‌داده‌ای بر مَسند مقامِ رضا یااباالحسن تکرار نام نامی تو با حُضور قلب شیرین‌ترین عبادت ما یااباالحسن بیمار پای پنجره فولاد شد طبیب وقتی گرفت‌ از تو شفا یااباالحسن اصلاًچه‌احتیاج‌به‌کعبه‌ست‌تا که هست طُوفِ تو حَجّ ما فُـقـرا یاابالحسن سُلطان عالمینی و از روی مرحمت هستی مُعینِ ما ضُعفا یااباالحسن از آستان قدس تو تا آخرین نفس پا پس نمی‌کشم ابدا یااباالحسن زیرا که برترند زِ زوّارِ کربلا زوّارِ طوس روز جزا یااباالحسن پیشت اگر نیاورم اصلاً بگو بَرَم حاجات خویش را به کجا یااباالحسن؟ سوگند می‌دهم به جوادت زیادکن امسال رزق اشک مرا یااباالحسن چیزی نمانده‌ تا بدن شاه‌بی‌کفن عُریان شود به خاک رها یااباالحسن چیزی نمانده عمّه‌ی مظلومه‌ی تورا کوفه برند چون اُسرا یااباالحسن چیزی نمانده است که جدّت درآورد سر از میان تشت طلا یاابالحسن... ✍ ........... *حکایت نقش دو شیر در بالای ایوان نقاره‌خانه در حرم امام رضا عليه‌السّلام:* (حاجب با خشم به امام رضا عليه السّلام گفت:) اگر تو راست مى‌گويى اين دو شير درنده را زنده كن و بر من مسلّط‍‌ ساز تا اين معجزه باشد تو را ... و اشاره به صورت دو شير كرد كه بر جایگاه مأمون رو به روى هم نقش بودند. على بن موسى عليهماالسّلام در غضب شد و بانگ زد به آن دو صورت شير كه اين فاجر را بدريد و اثرى از او باقى نگذاريد! آن دو صورت دو شير زنده شدند و حاجب را بگرفتند و بخوردند و خونش بليسيدند و جماعت نگاه مى‌كردند حيران از آن حالت، و شيران چون فارغ شدند، روى به امام رضا عليه السّلام كرده و گفتند: اى ولى خدا در روى زمين! چه مى‌فرمايى ما را دربارۀ اين امر كه با اين نيز آن كنيم كه با او كرديم و اشاره به مأمون نمودند! و مأمون از هوش برفت!! امام عليه السّلام فرمود:آرام باشيد؛ فرمود: گلاب بر او زدند و آن دو شير (همچنان) مى‌گفتند: اذن مى‌دهى كه او را به يارش رسانيم؟! فرمود: نه خداوند را درباره او تدبيرى است كه خود انجام دهد. گفتند: چه مى‌فرمايى ما را؟ فرمود: به جاى خود باز گرديد چنان‌چه بوديد... 📚عیون اخبار الرضا(شیخ صدوق)، ج۲، ص۱۶۷. .
Haj Meysam MotieeMiladImamReza1402[01] (1).mp3
زمان: حجم: 16.7M
✨ گدای علی بن موسی الرّضایم... () 🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی 🌸 (علیه‌السلام) خوشا آن غریبی که یارش تو باشی قرار دل بی‌قرارش تو باشی خوشا آن‌که تنها تو را دوست دارد چه خوش‌تر اگر دوستدارش تو باشی ز بیداد پاییز هم غم ندارد هر آن دل که باغ و بهارش تو باشی خوشا آن گدایی که تنهای تنها کناری نشیند، کنارش تو باشی... بر آن محتضر می‌برم رشک هر شب که شمع شب احتضارش تو باشی... خوشا آن‌که یک عمر پروانه‌ات شد که یک لحظه شمع مزارش تو باشی... شعاری به پیشانی خود نوشتم خوشا آن‌که تنها شعارش تو باشی گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرّضایم... چه غم گر گنه‌کار و نامه‌سیاهم علی بن موسی الرضا داد راهم امام رئوفی که عالم فدایش کرم کرد و داد از عنایت پناهم... سراپا شدم غرق دریای رحمت نگویید دیگر که غرق گناهم همه روی گردانده بودند از من رضا کرد با چشم رحمت نگاهم... به جز دامن آل عصمت نگیرم به غیر از رضای رضا را نخواهم چو می‌خواست راهم دهد از کرامت عطا کرد، سوز دل و اشک و آهم اگر خوار بودم، اگر پست بودم رضا داد قدرم، رضا داد جاهم... گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرّضایم...
. صلوات الله علیه علیه_السلام روزی فراوان گدایان قدیمت یک عمر رسید از کرم دست کریمت داده است بها نوکری ات شیخ بها را داده عظمت بر علما شأن عظیمت هم اهل تضرع شد و هم اهل سحر شد هر کس که نفس زد سحری بین حریمت تنها نه که بی تاب نموده دل ما را هستند ملائک همگی مست شمیمت حیف است نگاهت که شود خرج شفایم وقتی که شفا داده مرا خاک گلیمت دلمرده ام آقای خراسان مددی کن جانم به فدای تو و آن قلب سلیمت شاد است دل مادر تو حضرت نجمه این فرصت خوبی است، شماریم غنیمت لبخند، به روی پدر خود زدی آقا ای نور دل فاطمه، خوش آمدی آقا آرامش هر روز و شب حضرت کاظم دور از تو جهان است سراسر متلاطم ای عالِم با منزلت آل محمد اسرار خدا در دل و جانت متراکم شد شرط پذیرفتن توحید، ولایت تصریح مقامت به خلائق شده لازم جبریلِ امین که شرف کل ملک شد در صحن و سرایت به تفاخر شده خادم ای رحمت سرشار، کریمان دو عالم هستند از انعامِ نعیمت، متنعم خورشید، خودش سائل نورانیت توست بخشیده ای از نور، بر او نور مداوم حج فقرایی و مقرب شود آخر در طوس هر آن کس که شود زائر و مُحرم پاییز مرا عاقبت کار، بهار است هر بارِ مرا پاسخ دیدار، سه بار است کوری به تماشا شده، بینا شدنش را نقاره گواه است مداوا شدنش را با چرخ، علیلی به حرم آمد و دیدم در گوشه ی ایوان طلا، پا شدنش را عیسی به ازل با دل بیتاب، گرفته از پنجره فولاد مسیحا شدنش را یک ذره ای از خاک و گلت در گهرش ریخت یوسف شده مدیون تو، زیبا شدنش را بستم به ضریحت دل آواره ی خود را ای کاش نبینم نفسی وا شدنش را سلمانی ات از تیغ مطلا شده بگذشت تا چاره کند لحظه ی تنها شدنش را آورده جواز سفر کرب و بلایش عاشق که تمنا کند امضا شدنش را گریانم و دلواپس بین الحرمینم چندی است که جا ماندم و دلتنگ حسینم ‌‌ آهو شده ام تا که شوی کهف امانم از دام بلایای گناهم، برهانم آشوب جهان می شوم از دوری دلبر آرام شود با تو دلم، راحت جانم دلبسته ی دربار خراسانی ام آقا دل کندن و رفتن؟! نتوانم نتوانم من را بخر و فرش ورودی حرم کن با جاروی خدام حریمت بتکانم طردم نکن از خانه ات ای شاه به پیری بگذار نمک گیر همین خانه بمانم دلتنگ وصایای تو بر ابن شبیبم دلتنگ حسینم، به محرم برسانم داغ حرمش بر دلم ای کاش نماند بدجور بهم ریخته و دل نگرانم یا معتمدی بر دل سائل نظری کن تا حل شود این عقده و مشکل نظری کن ایام ✍ ......... . علی ابن حیدری، دل ما رو می‌بَری... می‌کنم شُکر خدا که توی این کشوری جوونیمون فدا جوونت، بابُ‌الجوادو داری آقا با پنجره فولاد می‌گیرم، یه عکس یادگاری آقا علی ابن حیدری، دل ما رو می‌بَری... به دست صندوق امانات، این دل عاشقو سپردم غذایی یا رضا رو دستِ، غذای حضرتی نخوردم علی ابن حیدری، دل ما رو می‌بَری... روبه‌رو گنبد طلام، رو لبامه السّلام بی‌خیالِ این و اون، تو رو می‌خوام والسّلام علی ابن حیدری، دل ما رو می‌بَری... یادش‌به‌خیر مادربزرگم، چه مهربون و باصفا بود انگشتری برام خرید که سوغات بازار رضا بود علی ابن حیدری، دل ما رو می‌بَری... می‌خوام که با قطارِ مشهد، بازم بیام پابوست آقا منو دوباره دعوتم کن، زیارت مخصوصت آقا علی ابن حیدری، دل ما رو می‌بَری... به‌خدا که مشهدت داره بوی کاظمین موقع اذن دخول، رو لبامه یا حسین علی ابن حیدری، دل ما رو می‌بَری... داره صدا نقّاره‌خونه‌ت، بازم می‌پیچه تو گوشم دلم می‌خواد مُحرّم امسال، تو حَرمت مشکی بپوشم علی ابن حیدری، دل ما رو می‌بَری... می‌شناسی تو ایرانیا رو، که عاشق کرب‌و‌بلاییم دوباره اربعینِ امسال، تو موکب امام رضاییم علی ابن حیدری، دل ما رو می‌بَری...
. 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 ایام (ع) این قلب بی‌اراده فقط با علی بود تا انتهای جادّه فقط با علی بود از دست‌پخت فاطمه، یک‌عمر می‌برد هرکس که صاف و ساده فقط با علی بود تاریخ گفته است به اهل فرارها آن‌کس‌که ایستاده فقط با علی بود مستیم از هوای نجف؛ هرچه باد باد وقتی‌که جام و باده فقط با علی بود هستیم در نجف، همه مهمان فاطمه ای جان ما فدای رضا‌جان فاطمه زلفش به اختیار، پریشانی‌ام نوشت چشمش امیدوار، مسلمانی‌ام نوشت می‌خواستم شبی بروم جای دیگری یک‌عمر سرگذشت پشیمانی‌ام نوشت گفتم کی آمدم به در خانه‌اش؟ أزل شب تا به صبح، قصّه‌ی طولانی‌ام نوشت دیدند بی‌کسیم و نداریم هیچ‌کس دستم، خدا گرفت و خراسانی‌ام نوشت گفتم، فَمَن یَمُت یَرَنی را به نامه‌ام زهرا برای لحظه‌ی پایانی‌ام نوشت گیرم گره شدیم، خراسان ما که هست ایوان‌طلای حضرت سلطان ما که هست در عمر خویش تجربه کردم به سال‌ها جایی که مشهد است چه جای ملال‌ها گیرم بلا ببارد و غم آورد، چه غم با تو شدیم ما هم از آن بی‌خیال‌ها اشک و شفا و درد و دل است و مکاشفه این صحن‌ها پر است از این حسّ و حال‌ها باید تو را میان دلم جستجو کنم تو در دل منی، نه در این قیل و قال‌ها گفتم به‌سوی مکّه روم یا به ‌سمت توس حافظ رسید و بُرد تفأّل به فال‌ها ای دل! غلام شاه جهان باش و شاه باش پیوسته در حمایت لطف اله باش یک‌تکّه دل برای کبوترشدن، بس است یک‌بال تا مقرّب این در شدن، بس است هرجا رویم صحبت لطف تو می‌بریم زائرشدن برای پیمبرشدن، بس است فیروزه‌ها به سنگ حرم، غبطه می‌خورند در پای زائران تو، مرمرشدن بس است بین شلوغی حرم آرام می‌روم حتّی در این مسابقه، آخرشدن بس است گفتم وصیّتی به من ای کیمیافروش گفتی برای تا به ابد زرشدن، بس است آیینه‌شو، جمال پری‌طلعتان طلب جاروب کن خانه سپس میهمان طلب چشمان جبرئیل به حیرت نشسته است یک‌گوشه با کتاب زیارت، نشسته است بالا سرت، هزارقیامت به پا شده پایین پا به خاک، قیامت نشسته است گریان، میان صحن تو حتّی شرور شهر آن‌که رسیده بود ته خط، نشسته است دیروز روو به گنبد تو، روی سیم برق‌ها دیدم که یک کلاغ به حسرت، نشسته است امروز دیدمش که روی گنبد طلات بین کبوتران حریمت، نشسته است از دست لطف توست که سربار آمدیم هربار آمدیم، طلب‌کار آمدیم حالش خراب و حال مرا هم خراب کرد طفل مریض داشت، دو چشمش پر آب کرد تا که دخیل پنجره‌فولاد شد، غمش فولاد آب‌دیده‌ی آن‌را مذاب کرد زد آن‌قدر به این‌در و آن‌در، خودش شکست از بس طبیب، دختر او را جواب کرد دختر شفا گرفت در این صحن و روضه‌خوان گفت از یتیمی و جگرم را کباب کرد در شام، شام دختر تو تازیانه بود عمّه، تمام خرج سفر را حساب کرد از خواب می‌پرم که مبادا مرا زند نامحرمی که خنده به حال رباب کرد می‌خواستم برای لبان تو، جان دهم زجر آمد و دعای مرا مستجاب کرد عمّه! بگو که نیزه‌ی مهمان من کجاست پادرد دارم عمّه! عموجان من کجاست ✍ اجرای حاج محمود کریمی 👇 https://t.me/marssye/130886 .👇
2. حاج علی ملائکه.mp3
زمان: حجم: 2.82M
نور باشد سائلی در ظل دیوار شما ( علیه السلام ) نور باشد سایه ای در پای دیوار شما کور بینا می شود با یاد دیدار شما با کلاف جان به بازار محبت بسته صف صد هزاران یوسف مصری خریدار شما از چه بنشستید با ما خاکیانِ تیره روز ای چراغ عرشیان خورشیدِ رخسار شما امام رضا ... سرخطِ آزادی خلق است در دست کسی کز دو عالَم پا کشید و شد گرفتار شما نی عجب گر با همه خواری عزیزم کرده اید بوده از آغاز بنده پروری ، کار شما ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم تا قیامت ای رضا جان سر زِ خاکت بر ندارم منم خاک درت غلام و نوکرت مران از در مرا به زهرا مادرت ( رضا ، جانم رضا ... ) تکرار
کربلایی مهدی روحیMadeh2 1404-02-17 [Mahdisalahshour-ir].mp3
زمان: حجم: 6.98M
🎞 📝 | از الستی که دم ایجاد است 🎤 کربلایی مهدی روحی 📆 چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴  از الستی که دم ایجاد است دل من زائر مادرزاد است از قدمگاه تو معلومم شد این زمین ارض رضا آباد است گُل كنار حرمت خار بُوَد بسكه آئينه ي تو نقاد است* آهن از فیض تو گوش شنواست شاهدم پنجره فولاد است درد ناگفته به گوش تو رسد لهجه ي بی ادبان فریاد است بس که راهِ حرمت شیرین است تیشه از ذوق شما فرهاد است هفت نسل تو شقايق بودند پشتِ تو زخم ترين اجداد است شاعر : ✍ *(نقاد:آنچه خوب و بد را از هم جدا ميكند)
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Milad_Emam_Reza1446_14040218 (12).mp3
زمان: حجم: 8.39M
🔊 بخش دوازدهم پایانی | دلبسته مرام کسی جز علی نباش 📋 دلبسته‌ی مرام کسی جز علی نباش (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلبسته‌ی مرام کسی جز علی نباش در زندگی غلام کسی جز علی نباش گفتم به دل: اگر پیِ مستیِ دائمی ِمِنْ بعد مَستِ جام کسی جز علی نباش حتی به وقتِ نامگذاریِ طفل خود اصلا به فکر نام کسی جز علی نباش دنیا پدید آمد و پروردگار گفت: دنیا!مطیع و رام کسی جز علی نباش تنها نصیحت پدرم این کلام بود: در زندگی غلام کسی جز علی نباش شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .