.
#روضه_امام_حسن
#مقتل_امام_حسن
معاویه برای جَعده،دختر اشعث بن قیس، پیغام فرستاد که:
أَنِّی مُزَوِّجُكِ یَزِیدَ ابْنِی عَلَى أَنْ تَسُمِّیَ الْحَسَنَ_من تو را به ازدواج پسرم یزید در می آورم به شرط آنکه حسن را مسموم کنی و او را به قتل رسانی،هزار درهم نیز برای او فرستاد.
جعده درخواست معاویه را عملی کرد و امام علیه السلام را مسموم ساخت.معاویه خوش خدمتی جعده را با پول پاسخ داد، اما هیچگاه او را به عقد یزید در نیاورد.
پس از شهادت امام(ع)جعده با مردی از آل طلحه ازدواج کرد و از او صاحب فرزندانی شد. از آن پس هرگاه بین فرزندانی از قریش و آن فرزندان گفتگویی در می گرفت،قریشی ها آنها را سرزنش کرده و آنها چنین خطاب می کردند: یَا بَنِی مُسِمَّةِ الْأَزْوَاجِ_ای فرزندان زنی که شوهران خود را مسموم می کند.
📚الإرشاد،ج۲،ص۱۶
📚الارشاد،ج۲،ص۱۷_۱۹
#مقتل_امام_حسن
زمانی که لحظه شهادت امام حسن(ع) نزدیک شد.آن حضرت برادرش حسین(ع) را طلب کرد و در آن لحظات پایانی به او گفت:
"یَا أَخِی إِنِّی مُفَارِقُكَ وَ لَاحِقٌ بِرَبِّی جَلَّ وَ عَزَّ وَ قَدْ سُقِیتُ السَّمَّ_اى برادر!به زودى از تو جدا میشوم و به دیدار پروردگار خود نائل میگردم. مرا مسموم کرده اند و امروز پاره جگرم در میان طشت افتاد،می دانم چه كسى این جفا را بر من كرده و این ظلم از كجا سرچشمه گرفته، من در پیشگاه خدا با وى دشمنى خواهم كرد.
ولی سوگند به حقى كه بر تو دارم از تو می خواهم که این پیش آمد و مرتكب آن را تعقیب مكن و منتظر قضای الهی درباره من باش.
فَإِذَا قَضَیْتُ فَغَمِّضْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ كَفِّنِّی وَ احْمِلْنِی عَلَى سَرِیرِی إِلَى قَبْرِ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ ص لِأُجَدِّدَ بِهِ عَهْداً ثُمَّ رُدَّنِی إِلَى قَبْرِ جَدَّتِی فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهَا فَادْفِنِّی هُنَاكَ_
هر گاه من از دنیا رفتم چشم مرا بپوشان و غسل بده و كفن كن و بر تخته ای(تابوتی) گذارده،كنار مزار جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله ببر تا تجدید عهدى كنم.سپس مرا به سوی قبر جده ام فاطمه بنت اسد (مادر امیرالمومنین) منتقل کن و در آنجا به خاك بسپار."
سپس فرمود:
"به زودى خواهى دید جمعى به این گمان که میخواهى مرا در كنار قبر جدم به خاک بسپاری براى جلوگیرى گرد هم می آیند و مقابلتان می ایستند.اكنون به تو سفارش میكنم براى خاطر خدا سعى كن در پاى جنازه من،خونی ریخته نشود."
پس از آن درباره خانواده و فرزندانش و آنچه از او باقی می ماند به امام حسین(ع) وصیت کرد و نیز آنچه را که امیرالمومنین (ع)هنگام شهادت و انتقال امامت به امام حسن(ع)به او وصیت کرده بود به برادرش امام حسین(ع)وصیت نمود.
📚الإرشاد،ج۲،ص۱۶_۱۷_۱۹
.
#مقتل_امام_حسن
بعد از آنکه امام حسن(ع)چشم از دنیا فرو بست،امام حسین(ع)برادر را غسل داد و كفن كرد و بر روى سریری گذارد تا طبق وصیتش براى آخرین وداع بدن مطهرش را کنار قبر مقدس رسول خدا(ص)ببرد.
مروان و سایر بنی امیه که جزء دار و دسته او بودند یقین کردند که مردم مشایعت کننده قصد دارند بدن مطهر را در کنار رسول خدا صلی الله علیه وآله به خاک بسپارند.از این رو خود را مجهز به تجهیزات نبرد کردند و با اجتماع خود راه را بر کاروان عزادار بستند.
فَلَمَّا تَوَجَّهَ بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ إِلَى قَبْرِ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِیُجَدِّدَ بِهِ عَهْداً أَقْبَلُوا إِلَیْهِمْ فِی جَمْعِهِمْ وَ لَحِقَتْهُمْ عَائِشَةُ عَلَى بَغْلٍ وَ هِیَ تَقُولُ مَا لِی وَ لَكُمْ تُرِیدُونَ أَنْ تُدْخِلُوا بَیْتِی مَنْ لَا أُحِبُّ_همینکه امام حسین(ع)بدن مبارک را به سوی مزار شریف حرکت دادند تا تجدید عهدی با جدش رسول خدا کرده باشد،طرف مقابل (پیروان سقیفه)در قالب جماعتی در مقابلشان صف آرایی کردند و مانع آنها شدند.
عایشه هم سوار بر قاطری به جمع آنها ملحق شد،در حالی که می گفت:
ما را با شما چه کار؟!می خواهید کسی را وارد خانه من کنید که محبتی(و ارادتی) نسبت به او ندارم؟
مروان که زمینه را برای عقده گشایی مناسب دید دهان باز کرد و گفت:
أَ یُدْفَنُ عُثْمَانُ فِی أَقْصَى الْمَدِینَةِ وَ یُدْفَنُ الْحَسَنُ مَعَ النَّبِیِّ_عثمان در دورترین نقطه مدینه دفن شود و حسن در کنار پیامبر؟!چنین چیزی نشدنی است.
و بعد با جمله وَ أَنَا أَحْمِلُ السَّیْفَ؛تشیع کنندگان را تهدید به جنگ و برخورد شدید کرد.
📚الإرشاد،ج۲،ص۱۶_۱۷_۱۹
#جعده ملعونه
.