اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مصیبت - سوم محرم - حضرت رقیه سلام الله علیها
غروب بود و تو رفتی و خیمه ها می سوخت
وَ دامنِ حرم و روسریِ ما می سوخت
چـقدر پایِ برهـنه به روی خار گُـلت
دویده بود خدایا!!! کفِ دو پا می سوخت
رسید چنگِ حـرامی و گوشواره کشید
دو گوش پاره شد و جایِ زخمها می سوخت
طناب و غل به رویِ دست و پایِ ناموست
غیور از رویِ نی دید و بی صدا می سوخت
شبی که گـم شده بودم میانِ صـحراها
رسید زجر و چنان زد که روزها می سوخت
تو رفتی و دلِ ناموسِ مرتضی هر روز
از اینکه طعنه شنیده به هر کجا می سوخت
به پیشِ دخـترِ تو صحبت از کـنیزی بود
پریده حافظه ام...!!! پهلویم چرا می سوخت
لبِ تو مثـلِ لبـم زخمی و کـبود شده
تنت کفن نشد و قلبِ بوریا می سوخت
بـِبر مرا که سـر آمد به جانِ تو صبرم
تو دیده ای که به هر ندبه ام دعا می سوخت
#محرم
#محرم_سوم_شهادت_مدح_مرثیه
#حرم_کربلادمشق
#حسین_ایمانی
@sehreashk