eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌الله‌علیها باید که تو را به برج دین، کوکب گفت باید که تو را حافظ این مکتب گفت در قدر و جلال و عزّت و فضل و شرف باید که تو را شریکة الزّینب گفت «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» . https://eitaa.com/emame3vom/37804 .
. باید که تو را به برج دین، کوکب گفت باید که تو را حافظ این مکتب گفت در قدر و جلال و عزّت و فضل و شرف باید که تو را شریکة الزّینب گفت ✍ ‌
. من منایم با تو خیلی فرق دارد یاحسین روضه هایم با تو خیلی فرق دارد یاحسین من سرِ دارالاماره تو ته گودال خون کربلایم با تو خیلی فرق دارد یاحسین من رخم رنگین زخون سر ، تو از خون جوان پس حنایم با تو خیلی فرق دارد یاحسین رو زدم من آب آوردند تو اما رو نزن ماجرایم باتوخیلی فرق داردیاحسین خانه طوعه کجا و مطبخ خولی کجا کوفه جایم با تو خیلی فرق دارد یاحسین من پریشان تو هستم تو پریشان حرم غصّه هایم با تو خیلی فرق دارد یاحسین من سرِ بازار رفتم دخترم با من نبود وای وایم با تو خیلی فرق دارد یاحسین ✍ ‌
. مژده مژده که زمین باز مصفا شده است غرق در رائحه جنت الاعلی شده است موسم شادی ذریه زهرا شده است که دوباره پسر فاطمه بابا شده است باز هم فاطمه در خانه ارباب آمد گل بریزید که ریحانه ارباب آمد گل بریزید محبان اباعبدالله آمده روح و دل و جان اباعبدالله سوره کوثر قرآن اباعبدالله (عیدی ماست به دستان اباعبدالله) جشن میلاد رقیه ست بگیرید برات بفرستید به زهرای سه ساله صلوات خانه وحی شد آباد مبارک باشد به حسین این شب میلاد مبارک باشد به علی اکبر و سجاد مبارک باشد که خدا خواهرشان داد مبارک باشد عمه بر گردن او چار قل انداخته است رویش از بوسه عباس گل انداخته است این جگرگوشه طاهاست خدا می داند ناز پرورده باباست خدا می داند مظهر ام ابیهاست خدا می داند اشبه الناس به زهراست خدا می داند پسر فاطمه رویش که تماشا می کرد یاد از مادر خود حضرت زهرا می کرد ای رخت ماه دل آرام و دل آرای حسین باعث دل خوشی و خنده لبهای حسین ذکر خوابت همه شب نغمه لالای حسین جای خوابت همه جا سینه سینای حسین وه چه زیباست در آغوش پدر خفتن تو پدرت گفت به قربان پدر گفتن تو (ای شکوفایی هر گل زشکوفایی تو) قمر هاشمیون مات دل آرایی تو دختر فاطمه محو رخ زهرایی تو جان عالم به فدای دل بابایی تو پدر از دیدن تو سیر نگردد هرگز عمر صد نوح کند پیر نگردد هرگز گر خداوند دو عالم به پیمبر نازد مصطفی نیز به زهرا و به حیدر نازد به حسین و حسنش ساقی کوثر نازد پسر ساقی کوثر به تو دختر نازد چقدر انس ، سکینه به تو خواهر دارد نتواند که نگاه از رخ تو بر دارد در تو شد فاطمه تکرار رقیه خاتون دختر سیدالاحرار رقیه خاتون زینت دوش علمدار رقیه خاتون ملجا خلق گرفتار رقیه خاتون آمدی تا گره از کار همه باز کنی پدرت هی بخرد ناز و تو هم ناز کنی حیف و صد حیف که عمر تو به دنیا کم بود روز میلاد تو با گریه و غم توام بود مادرت رفت زدنیا و نصیبت غم بود بعد مادر پدرت بهر تو مادر هم بود مثل امشب تو در آغوش پدر جا داری یک شبی هم تو به دامن ،سرِ بابا داری ای پدر دست نداری بکشی بر سر من با سرت آمده ای نیمه شب در بر من پُرِ زخم است شبیه سر تو پیکر من شده یک دفعه بگو باز به من دختر من خوب شرح سفرت از سر و رویت پیداست جای سرنیزه هنوزم به گلویت پیداست .