.
#واحد
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_واحد
تو سه سالگی شبیه مادرت زهرا خمیدم
دوس دارم زودتر بمیرم خیری از دنیا ندیدم
از تمام عُمرِ تو ، تنها سه سالش سهم من شد!
طعم بابا داشتن و اونطور که باید نچشیدم
بابا جونم
سرت رُو که رو نیزه ها دیدم
لُکنت گرفتم خیلی ترسیدم
شبِ بیابون خیلی سرده
بابا جونم
منو زدن اونجا به قصدِ کُشت
با تازیانه و لگد ، با مُشت
چیزی که واسم مونده درده
مث زهرا شکست پهلوم
ابالمظلوم ابالمظلوم
فکرشم حتی نمیکردم بابا از تو جداشم
بعد تو همراه عمه راهیِ بیابونا شم
خسته شد عمه منو از بس میون راه بغل کرد
لحظه های آخر و میخوام توو آغوش تو باشم
دیگه بابا
رقیه ت اونی که تو دیدی نسیت
به زنده موندنم امیدی نیست
دارم میمیرم توو خرابه
دلم سیر از
این زندگیِ سخت و بی رحمه
اگه لبم شبیه تو زخمه
تأثیر مجلسِ شرابه!
شدم از داشتنت محروم
ابالمظلوم ابالمظلوم
#بهمن_عظیمی✍
#حضرت_رقیه
👇
.
#واحد
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_واحد
خوش اومدی گوشه این خرابه بابا
ببین که دستام میون طنابه بابا
حالا که اومدی خودت بیا ببین که
دختر تو شبا کجامیخوابه بابا
هرجایی که اسم تورو به لب آوردم
از دست زجر و حرمله سیلی میخوردم
بسکه منو زدن دیگه جونی ندارم
عمه به دادم رسیده اگه نمردم
نزار دیگه بهم جسارت شه
همین لباس پاره غارت شه
عمه بجای من کتک خورده
منو ببر که عمه راحت شه
چرا تو خونین دهنی بابا
بدون غسل و کفنی
لباتو واکن و بگو امشب
من الذی ایتمنی بابا
۰۰۰۰
منم شبیه مادرت کبوده چشمام
سه سالمه ولی شبیه پیرزنهام
بسکه دویدم عقب قافله بابا
ببین پراز آبله و زخمی پاهام
به من بگو گناه دخترت چی بوده
شبیه لبهای تو صورتم کبوده
یه جای سالم توی پیکرم ندارم
زخم سرم برا محله یهوده
به جون تو نمیره از یادم
شبی که از رو ناقه افتادم
وقتی که بالگد به پهلوم زد
مادر تو رسید به فریادم
به سختی با همین چش تارم
لبامو رو لب تو میزارم
دونه دونه زخماتو میبوسم
بابا حسین خیلی دوست دارم
#حسن_کاتب✍
#شب_سوم_محرم
#زمزمه
.👇
.
#واحد
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_واحد
#واحد۱۱
چهل منزله دارم
برات گریه میکنم
به یاد کبودیه
لبات گریه میکنم
روی نیزه بودی از رو ناقه افتادم
براتو از راه دور بوسه فرستادم
عموجونم نرسید چرا به فریادم؟
قلبم براتو کبابه
دستام میون طنابه
اصلا میدونی رقیه ت
توی خرابه میخوابه
بابای خوب رقیه
میخوام تا نگات کنم
چشام که وا نمیشه
باید پا بشم به پات
میخوام اما نمیشه
بسکه سیلی زدنم چشمای من تاره
بسکه پابرهنه رفتم تو پاهام خاره
گوشوارم رو کشیدن گوشام شده پاره
دیگه ندارم نوایی
دیگه نمونده صدایی
کل تن من کبوده
پهلوم شکسته بابایی
بابای خوب رقیه
بذار زخم سرتو
به عمه بدم نشون
به دندون و لب تو
زدن چوب خیزرون
کهنه پیراهن و انگشترتو بردن
شنیدم تنور خولی سرتو بردن
معجر خواهر تو دختر تو بردن
میبینی موهام سفیده
می بینی قدم خمیده
دردم همینه بابایی
کی حنجرت رو بریده
#مرتضی_کربلایی ✍
#شب_سوم_محرم
.👇
4_5922574981367077013.ogg
زمان:
حجم:
392.2K
#واحد_حضرت_رقیه سلام الله علیها
خورشید از کدوم طرف در اومده
پدر اومده
شبای غم منم سر اومده
پدر اومده
بی خبر اومده، پدر اومده
بابا...
تو از حالم خبر داری یا نه
خبر از این جگر داری یا نه
شنیدم توو تنور بودی بابا
ببینم موی سر داری یا نه
اگه که حال دخترت هنوزم
برات مهمه
خبر موی سوختمو بگیر از
آتیش خیمه
.........
دخترای شامیُ صدا کنید
بابام اومده
به همه بگید بیاید نگا کنید
بابام اومده
با دعام اومده، بابام اومده
بابا...
رمق نیس دیگه تو دستام بابا
نمی بینه دیگه چشمام بابا
ببینم مرهمی داری یا نه
برای زخمای روو پام بابا
اگه که حال دخترت هنوزم
برات مهمه
خیلی زحمت شدم این روزا دیگه
برای عمه
#وحید_محمدی ✍
#حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه_واحد
#محرم۱۴۰۴ ، ۱۴۴۷ ه.ق
#شب_سوم_محرم
.
#واحد
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_واحد
بند اول:
خوش اومدی بابایی
خوبه که پیش مایی
با لب پر از خونت
بخون برام لالایی
حرف منو باورکن
فکری برا دختر کن
همش رو نیزه بودی
یه شب خرابه سر کن
پیشم بمون تا فردا
سخته یتیمی بابا
سخته یتیمی ۴
بند دوم:
کجاس عمو عباسم
چشمی نمونده واسم
ای سر زخمی آخه
چجور تو رو بشناسم
بی تو شدم آواره
هردوتا چشمام تاره
صورت من شد نیلی
گوشای من شد پاره
غارت شدن معجرها
سخته یتیمی بابا
بند سوم:
از زنده موندن سیرم
چی بود مگه تقصیرم
نفس ندارم بابا
دیگه دارم میمیرم
درد رقیه ت اینه
دست عدو سنگینه
هربار ببینم زجرو
سیلی به روم می شینه
منو نذاری تنها
سخته یتیمی بابا
بند چهارم:
بابا ببین بازومو
کبودیای رومو
زدن لگد اینقد که
شکستن این پهلومو
دختر تو بی جونه
یه امشبو مهمونه
به عمه گفتم خاکم
کنه تو این ویرونه
تشنه میمیرم اما
سخته یتیمی بابا
#مرتضی_کربلایی✍
.👇