eitaa logo
امام حسین ع
27.2هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسین ع
. #شرح #مناجات_شعبانیه فراز 7⃣ #نجوای_عارفانه ‼️نکات زیبایی در مورد
. فراز 8⃣ 🌷🌷🌷 ⬅️ خداوند " ستارالعیوب "است. 🌷یکی از عنایتهای خداوند مهربان در حق بندگان، موهبت او از گناهان و زشتی های آنان می باشد. 🌷در واقع هر انسانی، آبرو و عزت خویش در میان جامعه را مدیون پوشیده ماندن لغزش هایش از جانب خداوند کریم می باشد. 👈 [ صفت خداوند] مکرر و بارها این صفت را و ستوده اند. 🌷در دعای ابوحمزه ثمالی داریم: ↘️↘️↘️↘️ 🌷من؛ به سبب حلمی که ورزیدی مهلتم دادی، و چون بودی پرده بر لغزشهایم کشیدی تا آنجا که گویا از کارهایم بودی و نمی دیدی. 🌷درصحیفه سجادیه آمده: ↘️↘️↘️↘️ 🌷ای معبود من شکر و سپاس تو را که چه بسیار عیبم را و نکردی. 🌷وچه فراوان گناهم را کردی ، آبرویم را ندریدی و طوق زشت آن را بر گردنم نیفکندی و بدی های آن را بر که در جستجوی عیب هایم هستند و بر که تحمل دیدن نعمت هایت را ندارند آشکار ساختی. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ⬅️ مهمتر بودن پرده پوشی خداوند، درآخرت 🌷این دنیا سرای گذرا و فریب و نیستی است. اگر در این دنیا رسوا شویم، گذر زمان، باعث میشود که رسوایی از یاد دیگران برود و یا بسیار شود. 🌷ولی در آخرت، قیامت، که همه ی امور، منتفی است ، مصیبت رسوایی آن روز بسیار از دنیاست. 🌷چه چیز باعث برتر ساختن آدمی از فرشتگان شد واو را صدر نشین ملک نامیدند.⁉️ @emame3vom 👈رمز آن اینست که انسان در مقام اختیار بین و ، راه سعادت را پیمود. با اینهمه عظمت فرشتگان را وادار به کرد. 🔺 ستارالعیوب بودن خدا ریشه در دارد‌.🔺 کاری از :
. بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام با آتش خیمه، تن اهل حرم سوخت بابا کجا بودی، نبودی معجرم سوخت از داغ هجرانت، چهل منزل، شب و روز آن قدر گریه کرده ام، پلک ترم سوخت دیدی حمیده، دختر هم بازی من در زیر سم اسب ها، پشت حرم سوخت هر بار نامت را به لب با گریه گفتم با ضرب سیلی، عمه جانم در برم سوخت دیگر توان پر گشودن هم ندارم از بس مرا زجر حرامی زد، پرم سوخت جوری لگد زد، خاطرات هر سه سالم آتش گرفت و آیه های کوثرم سوخت ضرب لگد، سیلی و سنگ و خار و آتش بعد از عمو عباس، کلّ پیکرم سوخت دارم خبر، در خانه ی خولی سرت سوخت داری خبر از آتش خیمه سرم سوخت؟ وقتی سرت را بر درختی بسته دیدم آتش گرفتم آن چنان خاکسترم سوخت بر ما اشاره کرد مرد سرخ مویی خیلی اهانت کرد، قلب خواهرم سوخت بالشت من سنگ است وقتی دامنت نیست دنیا دلش بر وضع زار بسترم سوخت از سوز سرمای شب و گرمای روزش کنج خرابه، استخوان لاغرم سوخت بس که گرسنه مانده ام، سرگیجه دارم از بس نخوردم آب، زخم حنجرم سوخت شعر وصال من... رگ خشک گلویت بوسیدم آن گونه که بیت آخرم سوخت
. السلام علیک یا حمیده بنت مسلم گریز به گودال گریز به دوران ظهور ای حمیده، یادگار مسلمی گوهر با اعتبار مسلمی بوده ای در کربلا یار حسین کربلا تا شام، یار زینبین محشری از صبر تو برپا شده از حیای تو حیا معنا شده خم به ابرویت نیامد در بلا بر تو و قلب صبورت مرحبا مادرت دخت امیرالمؤمنین بود بابایت سفیر شاه دین از پدر تو برده ای ارث وفا او به کوفه رفته و تو کربلا از جفای کوفه، او شد غرق درد یک تنه با اهل کوفه جنگ کرد عاقبت شد کشته در راه امام شد سرش از تن جدا بر روی بام بی خبر بودی تو از جنگ پدر در حرم بودی تو دلتنگ پدر در هوایش می کشیدی انتظار رفته بود از سینه ات دیگر قرار تا خبر آمد به شاه کربلا شد سفیر تو سرش از تن جدا اول او خود را کنار تو رساند چون تو را بر روی زانویش نشاند بر سرت دست نوازش می کشید از دو چشمش اشک غربت می چکید گفت:زین پس من شدم بابای تو دخترانم همدم غمهای تو دخترانم، خواهرانت می شوند مرهم اشک روانت می شوند ای حمیده از غمت آزرده ام صحبتی دارم گل پژمرده ام گر شدی از داغ بابا محتضر تو ندیدی بی کسی های پدر شکرحق دیگر ندیدی اشک او بین مقتل جای خنجر بر گلو کی سرش بینی به روی نیزه ها کی زنی بوسه به رگهای جدا ای حمیده جان،دگر مانند من نیست بابای تو بی غسل وکفن پیکرش در زیر دست و پا نرفت هر لباسش بر تن اعداء نرفت دیده ای آیا سرش را روی نی در کلیسا و تنور و بزم می سنگ بر پیشانی اش هر جا نخورد خیزران روی لب بابا نخورد می رسد آخر زمان انتقام زخم قلب تو بگیرد التیام مهدی موعود، آخر می رسد منتقم با تیغ حیدر می رسد قلب تو خالی ز محنت می کند چون که بابای تو رجعت می کند😭 در میان داغ با قلب صبور ای حمیده کن دعا بهر ظهور ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .............. شرح حال تنها بازمانده نسل حضرت مسلم علیه السلام: حضرت حمیده علیهاالسلام حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام چهار پسر و دو دختر داشتند دو فرزند ایشان به نامهای عبدالله و محمد در واقعه کربلا پس از علی اکبر علیهم السلام شهید می‌شوند. مادر عبدالله، رقیه کبری دختر حضرت علی علیه السلام ومحمد فرزند یک کنیز بود و فرزندان دیگر ایشان به نام های ابراهیم و محمد که مادرشان از فرزندان جعفر طیار بود، یک سال پس از شهادت مسلم، به شهادت رسیدند.   جناب مسلم فرزندان پسر دیگری نیز نقل کرده اند که اثری از آنان باقی نماند. جناب مسلم بن عقیل دو دختر دیگر به نام های عاتکه و حمیده داشتند که عاتکه در روز عاشورا، همراه ام الحسن و ام الحسین دو تا از دختران امام حسین علیهم السلام ، در زمان هجوم دشمنان به خیمه ها، زیر سم اسبان شهید شدند. حمیده که مادرش ام کلثوم صغری دختر دیگر حضرت علی علیه السلام بود، با پسر عمو و پسرخاله خود، عبدالله بن محمد بن عقیل، که فرزند زینب صغری دختر حضرت علی بود، ازدواج کرد که حاصل این پیوند مبارک، پنج فرزند به نام های قاسم، عقیل، علی، طاهر و ابراهیم بوده است  در راه کربلا که خبر شهادت مسلم به امام حسین علیه السلام رسید، آن حضرت حمیده را بر زانوی خود نشاند و دست نوازش بر سر او کشید. حمیده عرض کرد: با من مانند یتیمان رفتار می ‌کنی؟ پیش از این چنین رفتاری با من نداشتی، گمان می‌ کنم پدرم شهید شده است! امام حسین علیه السلام شروع کرد به گریه کردن و فرمود: من پدرت هستم و دخترانم خواهرت هستند. در این لحظه صدای گریه حمیده بلند شد، به طوری که دیگر فرزندان مسلم متوجّه شهادت او شدند؛ همگی گریستند و فریاد وامسلما و واابن‌ عقیلا سردادند.
. بند1⃣ من که رفتم اما دخترم مونده و قلب غم پرورت نشکنه بغضت یه وقت براش من به قربون چشم ترت اومده دنیا تا بشه بلا گردون دخترت من حاضرم که روزشو شب نکنه ولی به جاش دختر تو تب نکنه من حاضرم حمیده ی من بمیره ولی دل رقیه ی تو نگیره با اینکه توی دل من غصه کم نیست اما یه دونشم برا دخترم نیست این آدما که من دیدم خیلی پستن برای کوفیا حرم محترم نیست از من این کمو قبول کن نذر مسلمو قبول کن بند2⃣ من که رفتم اما پسرم تو غریبی میشه یاورت قول گرفتم ازش که بشه اولین کشته ی لشکرت توی خون دست و پا زد اگه فدای تو و علی اکبرت فدا سرت تو میدون هر چی که بشه فدا سرت تنش هزار تیکه بشه حتی اگه یه جور بشه که جم نشه میخوام یه مو از علی تو کم نشه هزار تا شمشیر اگه خورد راضیم من هرچی اجل سرش آورد راضیم من سر علی اکبر تو به سلامت نیزه اگه سرش رو برد راضیم من از من این کمو قبول کن نذر مسلمو قبول کن بند3⃣ من که رفتم اما همسرم با وجودی که هست خواهرت اما چون مثل عقیله نیست دختر فاطمه مادرت پس میتونم بگم زندگیش به فدای زینب مضطرت همسر من تو صحرا آواره بشه اما یه بار زینب تو آه نکشه همسر من به خاک غربت بشینه اما یه بار زینب تو غم نبینه گفتنشم سخته برام این عبارت اگر که همسرم بره به اسارت اما برام سخت تره که زینب تو خدا نکرده بشنوه یه جسارت از من این کمو قبول کن نذر مسلمو قبول کن شعر و نغمه: انجمن تکیه نوکری مشهد .👇