eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. :اسراف ....وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﻫﻞ ﺁﺗﺶ ﺍﻧﺪ. 📚سوره مبارکه آیه ٤٣ ...وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ ...ﻭ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﻴﺎﺷﺎﻣﻴﺪ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻧﻜﻨﻴﺪ،ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ. 📚سوره مبارکه آیه٣١ وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا ﻭ ﺣﻖّ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺣﻖّ ﺗﻬﻴﺪﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯ،ﻭ ﻫﻴﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﻭ ﻭﻟﺨﺮجی ﻣﻜﻦ. 📚سوره مبارکه آیه٢٦ إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا بی ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻭلخرجان ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺷﻴﺎﻃﻴﻦ ﺍﻧﺪ،ﻭ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﺎﺳﭙﺎﺱ ﺍﺳﺖ. 📚سوره مبارکه آیه٢٧ پیامبر صلی الله عليه و آله و سلم مَنْ تَتَبَّعَ ما يَقَعُ مِنْ مائدَةٍ فَاَكَلَهُ ذَهَبَ عَنْهُ الْفَقْرُ وَعَنْ وُلْدِهِ وَ وُلْدِ وُلْدِهِ اِلَى السَّابِعِ كسى كه جستجو كند و آنچه از سفره افتاده بردارد و بخورد،فقرو تنگدستى از خودش و اولادش تا هفت پشت رخت برمىبندد. 📚مجموعه الاخبار باب 171 حديث 8 پیامبر صلی الله عليه و آله و سلم اَرْبَعَةٌ يَذْهَبْنَ ضياعاً:اَلْاَكْلُ عَلَى الشِّبَعِ وَالسِّراجُ فِى الْقَمَرِوَالزَّرْعُ فِىالسَّبْخَةِ وَالصَّنيعةُ عِنْدَ غَيْرِاَهْلِها. چهار چيز هدر مىرود: 1.خوردن بعد از سيرى 2.روشن كردن چراغ در مهتاب و جائى كه روشن است 3.زراعت در زمينى كه شورهزار است 4.نيكى كردن به كسى كه لايق آن نيست 📚من لايحضره الفقيه جلد4صفحه 352 امام علیه السلام فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِداً وَ اذْكُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً وَ أَمْسِكْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِكَ وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِك را رها كن و ميانه روى در پيشگير و امروز به ياد فردا باش و از مال به اندازه ضرورتت نگهدار و اضافى آن را براى روز نيازمنديت (قيامت) پيش فرست. 📚صنیف غررالحکم و دررالکلم صفحه 359 حدیث 8128 امام علیه السلام لِلْمُسْرِفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ يَشْتَرى ما لَيْسَ لَهُ وَيَلْبِسُ ما لَيْسَ لَهُ وَيَأْكُلُ ما لَيْسَ لَهُ كننده را سه نشانه است:چيزهائى را میخرد و مىپوشد و مىخورد كه در شأن او نيست. 📚تفسير نورالثقلين امام علیه السلام اَدْنَى اْلاِسْرافُ هِراقَةُ فَضْلِ اْلاِناءِ وَابْتِذالُ ثَوْبِ الصَّوْنِ وَاِلْقاءُ النَّوى پائين ترين مرتبه عبارتست از 1.دور ريختن آبى كه از آشاميدن اضافه آمده است 2.اينكه لباس كار و لباس بيرونى، يكى باشد 3.بدور انداختن هسته خرما پس از خوردن خرما  چون از هسته خرما ماده غذائى براى شتران تهيه مى شود. 📚وسائل الشيعه،حدیث3باب28 صفحه 374 چند نفر از دوستان و آشنایان در خانه امام رضا علیه السلام مهمان بودند،امام از اتاق بیرون آمد،دقایقی سپری شد،مهمان‌‌ها منتظر برگشتن امام بودند و از دیرکردن ایشان نگران شدند،یکی از دوستان جوان امام که از لای در متوجه آمدن امام شد،بیرون آمد وگفت:سرورم!چرا داخل نمی‌شوید؟چیزی شما را ناراحت کرده است؟امام سیب نیم‌خورده‌ای را نشان داد و گفت و فرمود این میوه را چه کسی این گونه خورده؟مرد جوان صدایش را بلند کرد وگفت این میوه نیم‌خورده کیست؟ مهمان‌ها از اتاق بیرون آمدند،مرد جوان سیب نیم‌خورده را از امام گرفت و باز حرفش را تکرار کرد،یکی از مهمانان دست بر سینه گذاشت و گفت:مولایم! از شما عذر می‌خواهم،این سیب را من خورده‌ام،امام رو به او کرد و فرمود چرا# اسراف می‌کنی؟ چرا قدر نعمت‌های خدا را نمی‌دانی و به آن بی‌اعتنایی،مگر نمی‌دانی که خدا را به سختی می‌دهد؟ امام با مهمانان به اتاق برگشت،وقتی همه در جای خود نشستند،امام رو به آن‌ها کرد و فرمود:دوستان من!وقتی به چیزی نیاز ندارید،بیهوده آن را تلف نکنید و اگر خودتان به آن احتیاج ندارید به کسانی بدهید که به آن نیازمندند. 📚فروع کافى جلد ششم صفحه 297
. :صبرو آزمایش اللهی كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُون َ ﻫﺮ کسی ﭼﺸﻨﺪﻩ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ(ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺍﺳﺖ)ﺑﻪ ﻧﻮعی ﺧﻴﺮ ﻭ ﺷﺮّ(کهﺗﻬﻴﺪستی،ﺛﺮﻭﺕ،ﺳﻠﺎﻣﺖ،ﺑﻴﻤﺎﺭی،ﺍﻣﻨﻴﺖﻭﺑﻠﺎﺳﺖ) ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ،ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮی ﻣﺎ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻣﻰﺷﻮﻳﺪ. 📚سوره مبارکه آیه۳۵ إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﻣﮕﺮ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ(ﺩﺭ خوشی ﻫﺎ ﻭ ﺁﺳﻴﺐ ﻫﺎ) ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎی ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻧﺪ،ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍی ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻭ ﭘﺎﺩﺍشی ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ. 📚سوره مبارکه آیه ١١ پیامبر صلى الله عليه و آله اَلصَّبرُ ثَلاثَةٌ:صَبرٌ عِندَ المُصيبَةِ،وَ صَبرٌ عَلَى الطّاعَةِ و َصَبرٌ عَنِ المَعصيَةِ؛ سه نوع است: در هنگام مصيبت، بر طاعت و بر ترك گناه 📚اصول كافى جلد2 صفحه 91 حدیث15 پیامبر صلى الله عليه و آله  ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ جَمَعَ اللَّهُ لَهُ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ الرِّضَا بِالْقَضَاءِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْبَلَاءِ وَ الدُّعَاءُ عِنْدَ الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ. كسى كه سه خصلت در او باشد خداوند خير دنيا و آخرت را براى او فراهم مى كند: به مقدّرات، در بلا و در سختى و راحتى. 📚بحارالأنوار جلد68 صفحه 156 حدیث71 امام عليه السلام  الصَّبْرُ فِي الْأُمُورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا فَارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ وَ إِذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الْأُمُورَ فَسَدَتِ الْأُمُورُ. نقش در كارها همانند نقش سر در بدن است،همچنان كه اگر سر از بدن جدا شود،بدن از بين مى رود نيز هرگاه همراه كارها نباشد،كارها تباه مى گردند. 📚اصول كافى جلد 2 صفحه90 حدیث9 امام علیه السلام المومِنُ لَا یَمضِی عَلَیهِ اربَعُونَ لَیلَه الَا عَرَضَ لَهُ امرُ یَحزُنُهُ یُذَکَرُ بِهِ چهل شب بر بنده مومن نگذرد مگر اینکه واقعه ای برایش رخ دهد و او را غمگین سازد و به واسطه آن،متذکر گردد. 📚اصول کافی جلد 2صفحه 254حدیث11 حضرت ایوب نبی پیامبری بود که از انواع نعمت‌های مادی و معنوی همچون خیل،گوسفندان،مزارع،سرسبز،محصولات،کشاورزی،چشمه‌های روان،پسران تنومند بهره مند بود و البته زبانی شکرگزار و دستی،گشاده،داشت،شیطان به پروردگار گفت شگرگذاری و سپاس گویی ایوب به دلیل آن است که در عسرت و سختی نیفتاده! اگر او نیز در تنگنای زندگی قرار بگیرد،زبان شکر در کام فرو خواهد بَرَد،خدای متعال برای اینکه به شیطان بفهماند شکر ایوب نه به دلیل مال و ثروت و مکنت بلکه به دلیل بندگی اوست،برهمه آنچه ایوب داشت قلم نیستی کشید،گوسفندانش مردند،خیل گاو و شترانش به گوسفندانش پیوستند،مزارعش را آفت خشکی فرا گرفت و پسران دلبندش زیر آوار،داغی بزرگ بر دل پدر نهادند.از این پس حضرت ایوب ماند و فقری که چون تار عنکبوت به چهاردیوار زندگی او تنید، البته همسری مهربان که آخرین بازمانده همه نعمت‌ها به شمار می‌آمد و زبان شکر و سپاس که هیچ گاه حضرت ایوب علیه السّلام آن را به لطف و رحمت الهی از دست نداد،حضرت ایوب علیه السّلام در سخت فقر قرار گرفت و آنچه این را تکمیل کرد،بیماری جان کاهی بود که هفت سال و بنا به قول دیگر،هفده سال دامان این پیامبر الهی را فرا گرفت،از آن پس اطرافیان از او دور شدند و همسرش امیدوارانه پرستاری شوهرش را بر عهده گرفت،اما فانوسِ امید او نیز روزبه روز کم فروغ تر می‌شد(هفت سال،زمان کمی نیست که از یک بیمار پرستاری کنند،یک تنه و بی همراه چه برسد به هفده سال)وقت آن رسید که حضرت ایوب علیه السلام زبان به استغاثه باز کندواز خداوند گشایشی بخواهد(وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِين)َو ایوب را به یاد آور(هنگامی که پروردگارش را خواند)وعرضه داشت خدایا بد حالی و مشکلات به من روی آورده و تو مهربان‌ترین مهربانانی. خداوند دعای مؤدبانة حضرت ایوب علیه السّلام را مستجاب کرد و به او وحی فرمود تا در چشمه‌ای خنک خود را شست وشو بدهد و سپس نعمت‌های قبلی افزون بر نعمت‌های جدید به ایوب روی آورد. 📚سوره مبارکه آیه۸۳ 📚تفسیرنمونه جلد13صفحه477 ذیل آیه مذکور .
ـــ حتمابخوانید👌 🔴قالی سوخته 🚶مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود و ﻓﻘﻂ يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. 🚶ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺍﯼ كه ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ٥٠٠ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ١٥٠ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﻤﯿﺨﺮﯾﻢ. ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت ... داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺎ، ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﯽ ﺷﺪﻩ كه ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎﻻ ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ.. ﻫﺮ ﭼﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ مى تونى ﺍﺯﻡ ﺑﺨﺮ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ ... @emame3vom ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ پرسید: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟ گفت: اره.. مغازه دار گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ٥٠٠ تومن ﻣﯽ ﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ ﻣﯿﺨﺮﻡ .... 💠اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت، کاش دلمون تو روضه ها بسوزه. اونوقت بگیم: دلمون سوخته بی بی، چند میخری؟! گرفتاریم. 🔷
📚📚📚 📕 🌻 ع 📗 جوانمردی 📘 شقیق بلخی که از صوفیان و اهل تکمیل نفس بود ، روزی به حضور امام جعفر صادق ( ع ) آمد و پرسید : « جوانمردی چیست ؟ » 🌼🌸 🌺🌸 امام صادق ( ع ) به او فرمود : « شما دربارۀ جوانمردی چه میگوئید ؟ 🍁🍃 🌾💐 او گفت : « اگر خدا به ما عطا کند ، شکر میکنیم و اگر عطا نکند ، صبر میکنیم 🌷 💫✨ امام ( ع ) فرمود : « در مدینه سگها نیز چنین هستند ✨ ☘ شقیق گفت : « پس جوانمردی در چیست ؟ » 🍀 🌷 امام ( ع ) فرمود : « اگر خدا به ما عطا کند ، ایثار میکنیم و از آن به مستمندان میدهیم و اگر عطا نکند شکر میکنیم . » 💐🌾🍃 ╔═ 🌾 ☀️════⚘ 🌸═╗ 🆔 @emame3vom ╚═ 🌺⚘════ 💝✨ ═╝
امام حسین ع
. 💠بهترین راه پیوند با اهل بیت علیهم السلام⁉️ 🌺استاد فروغی(سلمه‌ الله): 🔰محبت بزرگ ترین سرمایه ب
📚📚 ع 🌺 مُفضّل بن عمر یکی از اصحاب امام صادق ( ع ) و نگارندۀ کتاب بسیار ارزندۀ توحید مفضل میگوید : 🌈 « روزی در مسجد حضرت رسول ( ص ) در مدینه ، ابن ابی العوجاء یکی از سخنوران دوران امام صادق ( ع ) را دیدم که با یارانش نشسته و به گفتن سخنان کفر آمیز مشغول است . از شنیدن حرف هایش طاقت نیاوردم و بر او فریادی زدم که ای دشمن خدا ، در دین خدا الحاد ورزیدی و خدا را منکر شدی ... 🌈☀️ 🌻🌺 ابن ابی العوجاء ناراحت و شگفت زده جواب داد : ای مرد اگر از اهل کلام و بحث و مناظره ای بیا بنشین تا با هم گفتگو کنیم . هرگاه استدلال تو قوی تر بود ، ما تابع تو میشویم ولی اگر اهل علم نیستی حرفی نداریم . اگر از اصحاب جعفر بن محمد ع هستی در این صورت آن حضرت با ما اینطور سخن نمیگوید و مانند تو بر سر ما داد نمیکشد . راستی که امام صادق ( ع ) از این کلمات بیش از آنچه تو شنیدی از ما شنیده است ولی هرگز بر سر ما داد نزده است و زبان ما را با پرخاش نبسته است . همانا او مردی است بردبار و با وقار و دانا و استوار که از جای خود به در نمیرود و حوصله اش سر نمیرود و پا از جادۀ مدارا بیرون نمیگذارد . خود را به غضب سبک نمیکند ، حرف های ما را میشنود و به تمام دلیل های ما گوش میدهد تا اینکه هر چه میدانیم بگوئیم و هر دلیلی که داریم بیاوریم ، بطوری که خیال میکنیم بر او غلبه کرده ایم . آن وقت شروع به سخن میکند و با سخنان منطقی و محکم ، دلائل ما را باطل میکند و ما را از جواب دادن عاجز میکند . پس اگر تو از پیروان آن جنابی ، با مردم مانند او رفتار کن وگرنه تنها با صدای بلند هیچ مشکلی حل نمیشود . » 💐🌸🌾🌺 ╔═ 🌾 ☀️════⚘ 🌸═╗ 🆔 @emame3vom ╚═ 🌺⚘════ 💝✨ ═╝
. :قرآن ...فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ القرآن ...ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﺮﺍی ﺷﻤﺎ ﻣﻴﺴﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﺨﻮﺍﻧﻴﺪ.... 📚سوره مبارکه آیه٢٠ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ:ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ! 📚سوره مبارکه آیه٣٠ پیامبر صلّی الله عليه و آله و سلّم اِن اَرَدتُم عَيشَ السُّعَداءِ و َمَوتَ الشُّهَداءِ و َالنَّجاةَ يَومَ الحَسرَةِ و َالظِّلَّ يَومَ الحَرورِ و َالهُدى يَومَ الضَّلالَةِ فَادرُسُوا القُرآنَ فَاِنَّهُ كَلامُ الرَّحمانِ و حِرزٌ مِنَ الشَيطانِ و رُجحانٌ فِى الميزانِ اگر زندگى سعادتمندان،مرگ شهيدان،نجات روز حسرت(قيامت)،سايه روزِ سوزان و هدايت در روز گمراهى را مى خواهيد،قرآن را ياد بگيريد كه آن سخن خداى مهربان است و سپرى است در مقابل شيطان و سنگينى در ترازوى اعمال. 📚الحیاه(ترجمه ی احمد آرام)جلد2 صفحه 234 امام عليه‏ السلام اِنَّ اللّه‏َ تعالى اَنْزَلَ كِتابا هاديا بَيَّنَ فيهِ الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ، فَخُذوا نَهْجَ الْخَيْرِ تَهْتَدوا وَ اَصْدِفوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ تَقْصِدوا خداى تعالى فرستاد و در آن خوب و بد را روشن ساخت،پس راه خوبى را پيش گيريد تا هدايت شويد و از راه بدى دورى جوييد تا به مقصد برسيد. 📚نهج البلاغه خطبه 167 @emame3vom کربلایی کاظم ساروقی یک روز عصر بعد از کار،روانه روستا شد و به باغ امامزاده مشهور به «هفتاد و دو تن» (محل دفن چندین امامزاده از جمله دو امامزاده به نام شاهزاده جعفر و امامزاده عبیدالله صالح) رسید و برای استراحت روی سکویی در کنار در امامزاده نشست،ناگهان دید دو جوان بسیار زیبا و جذاب نزدش می‌آیند و به او می‌گویند:نمی‌آیی برویم دراین امامزاده فاتحه‌ای بخوانیم؟محمدکاظم پذیرفت و با آنها داخل شد،آنها اول به امامزاده جلوتر وارد شدند و فاتحه‌ای خواندند و سپس به امامزاده بعدی رفتند و مشغول خواندن چیزهایی شدند که محمدکاظم نمی‌فهمید،در اینجا وی متوجه شد که در اطراف سقف امامزاده کلمات روشنی نوشته شده است و یکی از آن دو نفر به او می‌گوید:چرا چیزی نمی‌خوانی؟محمدکاظم گفت:من ملا نرفته‌ام و سواد ندارم،او می‌گوید:باید بخوانی،آنگاه دست به سینه او گذاشت و کمی فشار داد،محمدکاظم گفت:چه بخوانم؟آن شخص آیه‌ای را خواند و گفت:اینطور بخوان محمدکاظم آیه را خواند و برگشت که به آن آقا حرفی بزند و یا چیزی بپرسد ولی دید هیچکس همراهش نیست و خودش تنها در داخل حرم ایستاده و ناگهان دچار حالت مخصوصی می‌شود و بیهوش روی زمین می‌افتد،هنگامی که به هوش می‌آید احساس خستگی شدید می‌کند و ضمناً به این فکر فرو می‌رود که اینجا کجاست و او در اینجا چه می‌کند؟و سپس از امامزاده بیرون می‌آید و بار علوفه و گندم را برمی‌دارد و روانه دهکده می‌شود،ولی در میان راه متوجه می‌شود که دارد چیزهایی می‌خواند و آنگاه داستان آن دو جوان را به یاد می‌آورد و خود را حافظ همه قرآن می‌یابد،وقتی به مردم برخورد می‌کند از او می‌پرسند کجا بودی؟او چیزی نمی‌گوید و بی‌درنگ نزد پیشنماز روستا به نام حاج‌آقاصابر اراکی می‌رود و داستان خودش را هم می‌گوید،پیشنماز بدو می‌گوید:شاید خواب دیده‌ای شاید خیال می‌کنی؟محمدکاظم می‌گوید: خیر،بیدار بودم و با پای خودم به امامزاده رفتم و همراه آن دو نفر چنین و چنان شد،و حالا هم همه قرآن را حفظ دارم،پس از آن پیشنماز می‌آورد و آیات مختلف و چند سوره بزرگ را از او می‌پرسد و او همه را ازبرمی‌خواند،مردم دهکده دور او جمع شدند تا ببینند حاج‌آقاصابر در این باره چه می‌گوید،حاج‌آقاصابر پس از امتحانات فراوان،به زبان محلی جمله‌ای می‌گوید که معنیش این است:کارش درست شده،و یک مسأله مهمی برایش پیش آمده،و نظر کرده شده است. 📚ویکی شیعه،کربلایی کاظم ساروقی @emame3vom
:صلوات إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻭﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻧﺶ ﺑﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ صلی الله علیه وآله و سلم ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﻣﻰ ﻓﺮﺳﺘﻨﺪ،ﺍی ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ! ﺑﺮ ﺍﻭ ﻓﺮﺳﺘﻴﺪ ﻭ ﺁﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ،ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﻴﺪ. 📚سوره مبارکه آیه۵۶ پيامبر صلّی الله عليه و آله و سلّم أولَی النّاسِ بِی یَومَ القِیامَۀِ أکْثَرُهُمْ عَلَیَّ صَلاۀً (فِی دارِ الدُّنیا) نزدیک‌ترین شما به من در روز قیامت،کسانی هستند که در دنیا بیشتر از دیگران بر من فرستند. 📚بحارالأنوار پيامبر صلّی الله عليه و آله و سلّم مَنْ صَلّي عَلَيَّ في كتابٍ، لَمْ تَزَل الملائِكَةُ تَستَغفِرُ لَه مادامَ اسمِي في ذلكَ الكتابِِ كسی كه درنوشته‌ای بر من را بنویسد،تا زمانی كه نام من در آن نوشته باشد فرشتگان برای او استغفار می كنند. 📚بحار الأنوار امام علیه السلام أثقَلُ ما یوضَعُ فی المیزانِ یَومَ القیامَةِ الصَّلاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ اهل بَیتِهِ سنگین ترین چیزی که روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده می شود بر محمد و اهل بیت اوست. 📚وسائل الشیعه امام عليه السّلام الصَّلاۀُ علی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ تَعْدِلُ عِنْدَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ التَّسبیِحَ وَالتَّهلِیلَ وَالتَّکبِیرَ بر محمد صلی الله علیه وآله وسلم و آل محمد(علیهم السلام)نزد خدای عزوجل برابر است با تسبیح(ذکر سُبحانَ اللهِ)و تهلیل(ذکر لا إلهَ إلاّ اللهُ) و تکبیر(ذکر أللهُ أکبرُ) 📚بحارالأنوار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم درشب معراج چون به آسمان رسید ملکی را دیدکه هزار دست داشت و در هر دستی هزار انگشت و مشغول حساب و شماره کردن با انگشتان بود،به جبرئیل فرمود که این ملک کیست و چه چیزی را حساب می کند؟جبرئیل فرمود:این ملکی است موکل بر دانه های باران،حفظ وحساب می کند که چند قطره از آسمان به زمین نازل شده،پس پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به آن ملک فرمود:که تو میدانی از زمانیکه حق تعالی دنیا را خلق کرده است چند قطره باران از آسمان به زمین آمده است؟ آن ملک عرض کرد:یا رسول الله قسم به آن خدایی که تو را به حق فرستاده به سوی خلق،غیر از آنکه من می دانم چند قطره باران از آسمان به زمین نازل شده،به تفصیل هم می دانم چند قطره به دریا فرود آمده و چند قطره در بیابان و چند قطره در معموره و چند قطره در بستان و چند قطره در شوره زار و چند قطره در قبرستان حضرت فرمود:من تعجب کردم از حفظ و تذکر او در حساب خود،سپس آن ملک عرضه داشت یا رسول الله،با این حفظ و تذکر و دستها و انگشتان که دارم حساب کردن یک چیزی را قدرت ندارم..! حضرت فرمود آن چیست؟عرض کرد قومی از امت شما که در جایی حاضر می شوند و اسم شما نزد ایشان برده می شود پس بر شما می فرستند من قدرت ندارم ثواب آنها را شماره و حساب کنم... 📚منازل الاخره،حاج شیخ عباس قمی
💚 💚 شبانه💚 🌹یکی ازعلمای اهل بصره می گوید: روزگاری به فقر وتنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من وهمسر وفرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری بروم. درراه یکی از دوستانم به اسم ابانصررا دیدم و او را از فروش خانه باخبرساختم پس دوتکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت : برو و به خانواده ات بده به طرف خانه به راه افتادم در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت : این پسر یتیم و گرسنه است و نمی تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی کنم . گفتم : این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد . بخدا قسم چیز دیگری ندارم و درخانه ام کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند . اشک از چشمانم جاری شد و درحالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمی گشتم . روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر می کردم . که ناگهان ابانصر را دیدم که ازخوشحالی پرواز می کرد و به من گفت : ای ابا محمد چرا اینجا نشسته ای ! در خانه ات خیر و ثروت است ! گفتم: سبحان الله ! از کجا ای ابانصر؟ گفت : مردی از خراسان از تو و پدرت می پرسد . و همراهش ثروت فراونی است گفتم : او کیست؟ گفت : تاجری از شهر بصره است پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد . سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که بدست آورده خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان رابی نیاز ساختم. درثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آنرا هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می کردم ثروتم کم که نمی شد زیاد هم می شد کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم . شبی از شب ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده اند و مردم را دیدم که گناهان شان را بر پشت شان حمل می کنند تا جایی که شخص فاسق ، شهری از بدنامی و رسوایی را برپشتش حمل می کند . به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند گناهانم را در کفه ای و حسناتم را درکفه دیگر قرار دادند ، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد سپس یکی یکی از از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند چون در زیر هرحسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت . از شهوت های نفس مثل ریاء ، غرور ، دوست داشتن تعریف و تمجید مردم چیزی برایم باقی نماند و درآستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم . آیا چیزی برایش باقی نمانده؟ گفتند : این برایش باقی مانده ! و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم . سپس آنرا در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را بخاطر کمکی که بهش کرده بودم ، در کفه حسناتم قرار دادند ،کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت : نجات یافت 📚کتاب (وحی القلم)نویسنده مصطفی صادق رافعی
📕📔📗📙 ع 📚 مقتل امام حسین ع تألیف شیخ صدوق ره 📖📚 ابن شهر آشوب از ابن عباس روایت کرده است که: «هند ( هند جگرخوار ) از عایشه خواهش کرد که تعبیر خوابی که دیده بود از پیغمبر صلی الله علیه و آله بپرسد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: او را بگوی که خواب خویش بیان کند. هند گفت: دیدم گویی خورشید بالای سر من طالع شده است و ماه از اندام من بیرون آمد و گویی ستاره ای سیاه از ماه جدا گشته و بر خورشید کوچک که از خورشید اولین جدا شده بود حمله کرد و آن را فرود برد، پس افق تاریک شد، آنگاه دیدم چند ستاره در آسمان حرکت میکنند و ستارگان سیاه در زمینند، آن گاه ستارگان سیاه از همه جا آفاق زمین را فروگرفته اند . 🖤 پس چشم پیغمبر صلی الله علیه و آله از اشک پر شد و دو بار فرمود: ای هند بیرون برو! ای دشمن خدای که اندوه مرا تازه کردی و خبر مرگ دوستان را به من دادی! پس چون هند بیرون رفت پیامبر ص فرمود : خدایا لعنت کن او را و نسل او را! 🥀 از تعبیر خواب پرسیدند، فرمود: اما آن ماه معاویه مفتون فاسق منکر خدای تعالی است، و آن تاریکی که میگوید و ستاره سیاهی که دید از آن ماه جدا میشود و بر آن خورشید کوچک که از خورشید اول جدا شده بود حمله کرد و آن را فروبرد و سیاه شد، پس تعبیر این واقعه آن است که پسر من حسین علیه السلام را پسر معاویه میکشد، پس آفتاب سیاه میشود و افق تاریک میگردد . اما آن ستاره های سیاه که زمین را از هر جا فروگرفته اند پس آنان بنی امیه اند». ╔═ 🍁 🌻════⚘ 🌾═╗ 🆔 @emame3vom ╚═ 🦋⚘════ ⚖☀️ ═╝
نمازی است که سه خصوصیت را داشته باشد: الف: که اقامه شود. قران می فرماید:"یقیمون الصلاه" را اقامه می دارند. اقامه يعني به پا داشتن. به پا داشتن معنايش اين است كه نماز را با شرايط خواندن. نماز سه رقم شرايط دارد. ۱-شرایط مانند وضو ،روبه قبله بودن ،قصد قربت يكجاي نماز نباشد نماز قيچي مي‌شود. مثلاً آدم مكانش براي خدا نيست. مثلاً مي‌رود يك جايي مي‌ايستد كه مردم او را ببينند. يا دوربين او را نشان بدهد. ولو براي خدا بخواند. اما مكانش براي خدا نيست. باطل است يعني چطور توپ فوتبال و واليبال را هرجايش را يك سوزن بزني، بازي لغو است. نمي‌شود گفت: حالا ما يك سوزن به زيرش زديم. حالا يا به زيرش بزنيم،يا به رويش، يا به سمت راستش، يا به سمت چپش، به هرجايش سوزن بزني اين بادش در برود باطل است. ۲-شرایط :ممکن است صحیح باشد اما قبول نشود مثل بي‌زكات. بي‌زكات قبول نمي‌شود. یا مانند کسی که شرب خمر نماید تا 40 روز قبول نیست صحیح است باید نماز بخواند ولی قبول نیست بالا نمی رود ۳-شرایط :ممکن است صحیح باشد مقبول هم واقع شود اما شرط کمال را نداشته باشد .مثل کسی که همسایه مسجد است ولی در خانه می خواند. لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِي الْمَسْجِد (بحارالانوار/ج۸۰/ص۳۷۹) ب)خصوصیت دوم مثبت این است که با خضوع و خشوع باشد «في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون‏» 📚(مومنون/۲) ما مي‌خوانيم مي‌گوييم: الله اكبر! بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله … «غَيرْ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّين‏» ‏خودمان را ماساژ مي‌دهيم. عطسه مي‌كنيم. دست در گوش و بيني مي‌كنيم. ساعت مي‌بينيم. اصلاً سر حرف مي‌زنيم. هر حركتي كه با ادب نمي‌سازد خشوع نيست. ج)خصوصیت سوم برای مثبت محافظت بر است «عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ» 📚(معارج/۳۴) از نمازشان حفاظت مي‌كنند. يعني وقتي بخواهد مسافرت برود، مي‌گويد: به مي‌خورد يا نمي‌خورد؟ اين سفر را كجا بخوانيم. آقا اين قطار حركت مي‌كند، اين پرواز حركت مي‌كند، چه مي‌شود؟ مسئله‌ي بايد محور باشد. وقت نگران نیست کار یا سرمایه یا معامله اش آسیب ببیند فقط خدا را می بیند .می فهمد که اگر خدا را داشته باشد چیزی کم ندارد. (ع) روز عرفه يك دعا دارد، يك جمله‌اش اين است. «ماذا فَقَدَ من وَجَدَك» هركس خدا دارد چه ندارد؟ بعد مي‌فرمايد: «و ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَك» هركس خدا ندارد كسي كه خدا ندارد چه چيزي دارد؟ اهتمام (ع) به نماز اوّل وقت در نبرد صفین هنگامی که علیه السلام در «جنگ صفین» سرگرم نبرد بود. در میان هر دو صفِ کارزار، مواظب آفتاب بود (تا ببیند هنگام فرارسیده یا نه؟). بن عباسبه ایشان عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! در این هنگام که مشغول جنگ هستیم این چه کاری است که انجام می دهی؟ حضرت فرمودند: منتظر زوال هستم تا نماز بخوانم؟. ابن عباس عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! آیا در این هنگام که سرگرم جنگ هستیم، وقت است؟ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «ما برای چه با اینان جنگ می کنیم؟ ما فقط به خاطر با آنان می جنگیم». 📚بحار، ج 83، ص 23 ذکر مظلومیت امام علی علیه السلام ولی در همین جنگ، جوانی به خاطر اطاعت کورکورانه از معاویه، در ضمن جنگ، به لعن و دشنام علی (ع) پرداخت! به او گفتند: از خدا بترس، خداوند روز قیامت، درباره امروز تو سؤال می کند. آن جوان گفت: من به این جهت با شما جنگ می کنم که علی بن ابی طالب زمامدار شما، نماز نمی خواند ولی معاویه نماز خوان بوده است! 📚مردان پاک، محمد جواد مغنیه، ص 110 و 111. : -این محتوا برای سخنرانی در حالت ایستاده مانند بین الصلاتین بسیار مناسب می باشد. -در این محتوای اخلاقی نامحسوس به برخی مسائل زده شده که به این سبک برای مستمع جذاب تر می باشد.دقت فرمایید. @emame3vom
www.iranseda.ir@Ganjitaa.4.dastane rastan.mp3
زمان: حجم: 5.11M
🎧🎧🎧 📘 ( 4 ) ✍ استاد شهید مطهری 🎙 باصدای بهروز رضوی @emame3vom 📥 5 مگابایت
. 🤔 ❔چرا به امام رضا ضامن آهو می گویند ❗️آیا آنچه مردم می گویند که امام ضامن مادر شد تا برود و فرزندش را شیر دهد و به نزد شکارچی باز گردد واقعیت دارد ❕ 💠💠 👌آنچه در بین مردم در مورد این نامگذاری رواج دارد آن است که می گویند قصد شکار آهویی را داشت ، آهو خود را به امام رضا رسانده و می گوید من دو بچه شیری دارم که گرسنه اند ، شما ضمانت مرا نزد شکارچی بکنید تا بروم و بچه هایم را شیر دهم و باز گردم ، امام هم ضمانت آهو را نزد شکارچی کرد ، آهو رفت و باز گشت ، شکارچی از این جریان منقلب شد و وقتی متوجه امام رضا شد آهو را آزاد و عذر خواهی کرد و امام نیز مبلغ قابل توجهی به شکارچی داد . ❕این جریان در مورد امام رضا علیه السلام در منابع ما نیامده است ، بلکه شبیه آن در باب معجزات پیامبر گرامی و امام سجاد نقل شده است . ❕نقل است که روزی پیامبر گرامی در صحرایی راه می رفت ، ناگاه شنیدند که منادی ندا می دهد یا رسول الله ، پیامبر نظر کرد و را دید که بسته اند ، آهو گفت این اعرابی من را شکار کرده است و من دو طفل در این کوه دارم ، مرا رها کن که بروم و آن ها را شیر دهم و برگردم .پیامبر او را رها کرد و رفت و فرزندان خود را شیر داد و بازگشت ، چون اعرابی این صحنه را مشاهده کرد ، آهو را آزاد کرد و مسلمان شد » 📚الخرائج ج1 ص37 📚قصص الانبیاء ص32 👌ابن شهر آشوب روایت می کند ؛ « آن آهو را شکار کرده بود ، آهو چون به نزد فرزندان خود رفت و قصه خود را برایشان گفت ، آنها گفتند رسول خدا ضامن تو شده است و منتظر است ، ما شیر نمی خوریم تا به خدمت آن حضرت برویم ، آنها به نزد پیامبر آمدند و دو بچه آهو صورت های خود را به پیامبر می مالیدند ، پس یهودی گریست و مسلمان شد و گفت آهو را رها کردم ...» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج1 ص132 ❕شبیه این جریان در مورد امام سجاد علیه السلام نیز نقل شده است ؛ 📚کشف الغمه ج2 ص321 📚بحار الانوار ج46 ص30 👌اما آنچه در مورد امام رضا علیه السلام در منابع حدیثی ما نقل شده است زیر است ؛ ❕شیخ صدوق نقل می کند که حاکم رازی می گوید ؛ 💠 « مرا ابو جعفر عتبی به عنوان پیک پیش ابو منصور بن عبد الرزاق فرستاد ، روز پنجشنبه برای زیارت امام رضا از او اجازه خواستم. او در پاسخ به من گفت آنچه در بارۀ این مشهد یعنی مرقد امام رضا برای من اتفاق افتاده برای شما نقل می کنم ؛ ❕ در روزگار ، نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه به غارت زائران می‌ پرداختم ، لباس‌ها، خرجی، نامه‌ها و حواله‌هایشان را به زور از آنان می‌ستاندم. روزی به شکار بیرون رفتم و یوزپلنگی را به دنبال آهویی روانه کردم. یوزپلنگ همچنان به دنبال آهو می‌دوید تا به‌ ناچار، آهو به کنار دیوار حرم پناه برد و ایستاد. یوز هم در مقابل او ایستاد، ولی به او نزدیک نمی‌شد. 👌هرچه کوشش کردم که یوزپلنگ به آهو نزدیک شود، به سمت آهو نمی رفت و از جای خود تکان نمی‌خورد، ولی هر وقت که آهو از جای خود یعنی کنار دیوار حرم دور می‌شد، یوز هم او را دنبال می‌کرد. اما همین که به دیوار پناه می‌برد، یوزپلنگ باز می گشت تا آن که آهو به سوراخ لانه ‌مانندی، در دیوار آن مزار داخل شد. من وارد رباط شدم، پرسیدم که هم اکنون وارد رباط شد، کجا است؟ گفتند: آهویی ندیدیم. 👌آن وقت، به همان جایی که آهو داخلش شده بود آمدم، و رد پای او را دیدم، ولی خود آهو را ندیدم. پس با خدای تعالی پیمان بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان رفتار نکنم ...» 📚عیون الاخبار ، صدوق ، ج2 ص285 📚بحار الانوار ، ج49 ص334