eitaa logo
امام حسین ع
27.2هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. رب... أينَ بابُ اللهِ الَّذي مِنهُ يُؤتى... بر جگرِ سوختگان، آب گوارا کجاست؟ اهل زمین! اهل سما! مُنجیِ دنیا کجاست؟ سیطره انداخته شب در همه‌ی کائنات ذوب شده قلبِ همه، صبح مسیحا کجاست؟ در دلِ بازار شلوغ غم و ترس و عذاب گُم شده آدم، پدر مردم تنها کجاست؟ خسته‌ی دیروزم و هم خسته‌ی امروز خویش بس بُوَد این بی‌رمقی، مژده‌ی فردا کجاست‌؟ غَصب شده کُرسیِ دل، از طرف سِفلِگان دلبر والا نسب و عالیِ اعلی کجاست؟ آمر معروف شده عاملِ در منكرات عامل و احیاگر حق، ثانیِ طاها کجاست؟ روی زمین، غرق تلظّی شده اند اهلِ آب وا عطشا وا عطشا حضرت دریا کجاست؟ هست سوال دل هر مؤمنِ بِالْغَیب، این: آینه ی جلوه گرِ خالقِ یکتا کجاست؟ شیرْ یلِ شیر خدا - زاده‌ی بیت الحرام - وارث اوصاف علی وارث مولا کجاست؟ ندبه نماید ز غم یار، بهشت بقیع... منتقم بقعه‌ی ویرانِ حَرَم ها كجاست؟ می‌رسد از پشت در آوای دل مادرش منتقم خونجگر امّ ابیها کجاست؟ خونِ حسین بن علی روی زمین مانده است منتقم پیکر افتاده به صحرا کجاست‌؟ دیده ی مردم نه ز گریه ز گنه کور شد! روشنىِ چشم بشر ، یوسف زهرا کجاست؟ سه شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ ۸ شوّال ۱۴۴۳ .
. یابن الحسن! یابن الحسن! چراغ هدایت! نیامدی بود و نبود ما به فدایت نیامدی جمعه به جمعه چشم به در خوابمان نبرد خواندیم بینِ ندبه، رثایت نیامدی خونِ جگر ز هجر تو گریید چشممان شد پَهن، فرش سرخ به پایت نیامدی بیش از همه زدیم به پای غمت نَفَس روزانه داشتیم ثنایت نیامدی به عشق تو گناه نکردیم سیّدی! آیینه ای شدیم برایت نیامدی مِشکی به تن به رنگ تو در آمدیم ما در فصل روضه‌ها و عزایت نیامدی در کربلا به یاد تو بودیم دم به دم کردیم زیر قُبّه، صدایت نیامدی انفاق ها به نیّت وصل تو داشتیم خوردیم غصّه، بهر بلایت نیامدی شب های قدر، موقعِ قرآن به سر شدن بودیم یاد درد هایت نیامدی ای کاش راست بود... نکردیم ما چنین دیدی که کرده ایم رهایت نیامدی چون که نکرده ایم چنان، ما چنین شدیم از خویش کرده ایم جدایت نیامدی دیدی که در امور، در امواجِ فتنه ها از تو نکرده ایم حمایت، نیامدی باید خودت دعا به ظهور خودت کنی داریم التماس ِ دعایت... نیامدی دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱.
. اللهم العن ظالمي ائمّتنا به عشق امام رضا علیه‌السلام و با بغض اعدایشان یک عدّه، خودفروش، ميانِ حراميان آهنگ قلبشان، ضربانِ حراميان تحسین شده ز زهرِ زبان حرامیان مدفوع از حَرَم به جهانِ حراميان لعنت به خَبطشان بُوَدَم ذکرِ در قُنوت هستند سُست تر همه از تار عنکبوت لب‌تشنه‌های شهرت و بازیگرانِ دون سرمشق‌های دَدمنشی، جملگی زبون گر ایستاده اند به سوت و به کف، کنون... یک روز می‌رسد همه‌ گردند سرنگون لعنت به جشنواره‌ی کن با اهالی اش بر ظاهر دروغی و بر بَطن خالی اش نانِ حرام، باعث فعل حرامشان پُر گشته از پلیدی و نیرنگ، کامشان لعنت به فیلم ها و خیالات خامشان بازیگران موذی و بی ریشه، نامشان ابلیس، خود، مدیر و تهیّه کننده است این جشنواره نیست که قابی، زننده است عالَم، ذلیلِ مرقد ربّانیِ رضاست چون پاسبانِ خاک درش، غیرت خداست والا تر از بزرگیِ اين آستان كجاست؟! جز سجده‌ی ادب به درش، کار نارواست لعنت به فيلمنامه‌ی هتّاكِ ناكسان عجّل عَلىَ ظُهورِكَ يا صاحبَ الزّمان دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱ .
. یَابْنَ الزّهرا! نَسئَلُكَ الْعَفو... بِمَحَبّةِ فاطمة المعصومه سلام‌الله‌علیها بالاتر از این درد نباشد دردی! تو بینِ مُحبّینِ خودت هم طردی در امر دعا بر تو نکردیم " اِکثار " اما تو دعا کثیر بر ما کردی وَ رانده شدی، غریب هستی، داری... تو کوچه به کوچه پیِ ما می‌گردی ما بهر تو غفلت ِ زیاد آوردیم ما را تو ولی، عفو کثیر آوردی بر جرم کثیرمان همه معترفیم ای کاش نگویی که ز ما دلسردی یا سَیّدنَا الطّرید! یَابْنَ الزّهرا! یا مولانا الشّرید! یَابْنَ الزّهرا! غافل ز تو بودیم که درمانده شدیم با اینکه همه به تو فراخوانده شدیم از بس که نکردیم برایت کاری... سرخوش ز دَم ِ " سلام فرمانده " شدیم حالا که به هر طریق کردیمت یاد سوی تو و استغاثه، چرخانده شدیم... اصلاح نما، مُصلحِ کل! ما را که... در کوره‌ی درد جهل، جوشانده شدیم تو نیستی آنکه بین ما رانده شدی ماییم که با گناهمان رانده شدیم یا سَیّدنَا الطّرید! یَابْنَ الزّهرا! یا مولانا الشّرید! یَابْنَ الزّهرا! بُگذار ببینیم تو را حَدّ ِ اَقَل ما را برسد از تو صدا حَدّ ِ اَقَل بگذار به حقّ حضرت معصومه گردیم برای تو فدا حَدّ ِ اَقَل تو غیب شدی، ما همه آواره شدیم یک دم، برِ ما رویْ نما حَدّ ِ اَقَل خرج تو نکردیم دعاهامان را افسوس نکردیم دعا حَدّ ِ اَقَل داریم در این در به دری می‌میریم بگذار ببینیم تو را حَدّ ِ اَقَل یا سَیّدنَا الطّرید! یَابْنَ الزّهرا! یا مولانا الشّرید! یَابْنَ الزّهرا! چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ .
. رب... رَبّنا آتِنا امام ِ زمان کاش باشیم با امام ِ زمان پرگشاییم تا امام ِ زمان درد ما را دوا امام زمان... أعطِنا مِنْ عِنایَةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي رَبّنَا اکْشِفْ عذابَ هِجْرانِهْ پُشتِ عالَم ز هِجر او شد لِه هست خورشیدِ صورتش در مِه به ظهورش بشر بُوَد واله... هَبْ لَنا رِزقَ رُؤيَةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي فضلِ او فضلِ حیدر کرّار نورِ انوار و چشمه‌ی اسرار هست تا او، جهان در استقرار در تبش هست كاممان، تب‌دار... اسقِنا مِن مَحَبّةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي رَبّ ِ يَسّر وَلا تُعَسّرنا برسان روزگارِ مهدى را روسیاهست بی‌رخش، دنیا مدح او هست بهترینْ آوا... وَ أعِنّا لِمِدحَةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي با ظهورش بهشت می‌آید یارِ زهرا سرشت می‌آید قول داد و نوشت: می‌آید بهترین‌ْ سرنوشت می‌آید... اَرِنا عِزَّ دولَةِ المَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي هست الیاس، محوِ لبخندش خضر و عیسامسیح، پابندش جبرئيل و بهشت، دربندش همه‌ی دهر، آرزومندش... أعلِنا في مَوَدّةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۱ .
. یابن الحسن! ای منتهای منتهای دلربایی! ای پادشاه مُلک عقل و پارسایی! ای مُنجیِ لب تشنگانِ بر رهايی! یابن الحسن! ای حُجّت اعظم! كجایی؟ شاید نشد بعد از همین دَم، دَم برآرم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم می‌دانم این را که دگر وقتم تمام است من بهره اَم از عُمر، قدرِ اين سلام است عرض سلام ِ من به تو ختم کلام است دنیا بدون تو ظَلام اندر ظَلام است عرض گدایی به تو صبح و شام، کارم یابن الحسن! من هیچ کس جز تو ندارم شاید نشد دیگر که با تو راز گویم مدح تو را ای برترین اعجاز! گویم شاید نشد قسمت که شعری باز گویم بگذار تا یک مرتبه با ناز گویم: خواهم زمامم را به دستت واگذارم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم اصلاً مشخص نیست باشد وقت، دیگر اصلاً مشخص نیست مانَم پشتِ این در شاید نشد دیگر نمایم ندبه، آخر بگذار تا یک مرتبه با دیده‌ی تر... مات تماشای تو گردد چشم تارم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم هرگز نی ام بر نَفْس خود، خوش‌بین و دانا بسیار نامعلوم باشد وضع فردا شاید نشد قسمت کنم مدحِ تو آقا من را بخر ای مهربان‌‌ْارباب! حالا... حالا که با لطفت برت خدمت‌گزارم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم وقتی که با هر باد، ممکن هست مرگم... زخمی ز سیل و آتش و باد و تگرگم احساسی اَم با شعر و قلب و ساز و برگم با وصف تو مولای من! ایمن به اَرگم هستم پناهنده به تو با حال زارم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ .
. يا اباصالح المهدي اَصْبَحْتُ مَغْموماً... وقتی که می‌آری به روی لب، تبسّم خورشيد، خود را می‌کند در منظرت گُم باشد " حسینِ بن علی " با تو برابر تو " حُر "حسابم کُن به قدرِ یک هزارم رشدی نخواهم کرد در تحصيل، من را... وقتی نباشی اصلِ تعلیم و تعلّم اَصْبَحْتُ مَغْموماً... غم ِ هجر تو دارم از دستِ هجران تو دارم من، تظلّم با منتظرهای تو اَم گرم ِ تودُّد با هر که بدخواهِ تو باشم در تخاصم مدح تو دارم بر لبم، پروردگارم... اصلاً به این علّت به من داده تكلّم با چه زبانی باید از روی محبّت... گویم تو را : ای حُسن! " وَ قَلبي لَدَيكُم... "؟ شُكرِ خدا با فکر تو دارم تغزّل شُكرِ خدا با نام تو دارم ترنّم شُكر خدا بر دامنت دارم تشبُّث شُكر خدا بر خوانِ تو دارم تنعّم دنبال لبخندِ تو اَم نه شادی ِ غير دنبال تشویق تو اَم نه حرف مردم تو بر تپش های دلم تنها دلیلی دارم تداوم تا تو باشی در تداوم من در به در، در جستجوی توست ذهنم دارم به دریای " فرج‌خواهی "، تلاطم وقتی نباشد آب، تکلیف است معلوم با فکرِ خاک پای تو سازم تیمّم از شام اول بر لبم : " آمینَ آمين " چلّه‌ نشینم تا خودِ شام چهلّم من صادقم در این گدایی، بی‌تعارف لب تشنه ام لب تشنه‌ی لطف و ترحّم باشد زِرِه، من را " فرج‌خواهی "، همیشه وقتی که شیطان می‌‌کند سویم تهاجم طاووس، گویا باز کرده پر به ذهنم وقتی که می‌آيد به لبهايت، تبسّم دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۱ .
. السلام عليك يا صاحب الزمان ای معنی و ترجمان به " قرآن "ِ خدا! ای روحِ " مفاتیح "! جهانشاه! بيا دیباچه‌ی کاملِ " کتابُ التّوحيد "! سرتيم ِ حفاظتِ تو خضر و عيسىٰ ای خاتَم ِ اوصیاء! ای کوکبِ آل! ای " مُنتَخَبُ الاَثَر " به آثار هُدىٰ! ای وارث مصطفىٰ و "موعود غدیر "! مضطرّ ِ ظهور تو بُوَد كرب و بلا ای " مهدی موعود "! ز " مِکیال "ِ دعا... آبی برسان بر لبِ عطشانِ وِلا ای " آب حیات "! تشنه کامان توییم در معرض ِ مرگیم ز هجرانت، ما ای جانِ " اُصولِ دين "! به فرياد بِرَس در چاه ضلالت اند اهلِ دنيا " آن سوی شب " ِ سِیَه، پگاهیست سفید ای صبح قریب! کی نمایی سیما؟ محتاج " ظهور نور " ِ تو عالمیان مسکین طلوع فجر تو پنجره ها در دست تو " پرچم ِ هدايت " باشد داری به بهشت بر سرِ دست، لوا تو مظهرِ امروزِ " کمالُ الدّينـ... " ی مصداق تمام نعمتی ای آقا! ای " زنده‌ی روزگار... "! ما را دریاب درهای فرج را به روی ما، بِگُشا... تا مفتخر از خدمتِ جانانه شویم در " جامعه‌ی مهدوی " ات، یا مولا! راهِ تو به سوی صبح، " تنها راه " است شب، حاصلِ پیروی بُوَد از اعدا از پرده، درآی‌‌‌ْ " آفتاب مهر "! و... ما را به خودت وصل نما مولانا! ما را که به بازار جهان، گمشده ایم... سرخوش ز " شمیم آشنایی " بنما ما " چشم به راه... "ِ تو و رجعت هستیم ای " مهدیِ مُنتظَر "! کجایی تو کجا؟ با " جرعه ای از جام ولا " كُن سيراب... جانهای به لب رسیده را در صحرا تو یَمّی و ما کم ز نَمی، در نزدت... ما " قطره " ی ناچیز و تو هستی دریا در هجر تو گریان و حزین می‌خوانیم... ما خط به خط ِ " غيبتِ نُعمانى " را هر خسته دلی که " شوق مهدی " دارد... دارد به لبش: مُنجىِ عالَم! ز در آ " آثار دعای بر فرج " بی حدّ است در قلّه ی طاعات بُوَد امر دعا با تو ز " حکایتِ عطش " بايد گفت گردیده زمین، در طلبت، تشنه سَرا " بی تابیِ يخ فروش " گشته حالش... هر کس که شده در طلبت نغمه سُرا از فیض ِ" نگاه تو " گدای تو شدیم ور نه، نَبُوَد قبله‌ی زشتی، زیبا ای " یوسفِ زهرا "! به تو داريم نياز فرياد زده تو را در آتش، زهرا تو ذکر حسین و " فتحِ خون " اَش بودى آن لحظه که سر از بدنش گشت جدا بهر قَدَمت حضرتِ " نَجمُ الثّاقب "! گسترده شده فرش ز خون شهدا مُحتاجِ " ...حکومت جهانیّ " ِ توييم بِشْتاب نجات‌بخش! بِشْتاب شها! سه شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۱ . در هر بیت اسم یا اسمهایی از کتاب های در حوزه ی مهدویت!
. دخیلک یا ابالفضل العبّاس! همدرد زین العابدین! ای در وفا و در ادب، دریا! اباالفضل! عمرم فدای خاک پایت یا اباالفضل! از روی نی، همدرد ِ زين العابدينی... هم‌ناله‌ای با ناله‌ی زن‌ها اباالفضل! گر جاهلم یا فاسقم هستم گدایت من را مکن رَد از درت آقا اباالفضل! وقتی امان‌نامه، عدویت داد، ارباب... گفتا جوابش را بده آنجا اباالفضل! از شمر بدتر نیستم الحمدلله پس می‌دهی حتماً جوابم را اباالفضل! من آمدم، سر از گناهانم بِبُرّم با گوشه‌ی چشمان تو حالا اباالفضل! در دستگیری ها تو صاحب‌ْدست هستی دستم بگیر ای دستگیر ما! اباالفضل! آیا شود با یک نظر، پروانه سازی؟ من را به گِرد مهدیِ زهرا، اباالفضل! چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱
. السّلام علیك يا بقيّةاللّه ای گُلِ سَرْ سبد! صَباحَ الْخَیر سائلت خوب و بد، صَباحَ الْخَیر به دلم استغاثه بر فَرَجَت... بی حد و بی عدد، صَباحَ الْخَیر ای عصاره به هر چه خیر و صلاح! آیِنه بر صمد! صَباحَ الْخَیر ای امام! ای مساویِ اسلام! دینِ ربّ ِ احد! صَباحَ الْخَیر اَلْعَجَل ای حقیقت واحد! اَلغیاث ای خِرَد! صَباحَ الْخَیر طعم عدل و بهار را عالَم... گر بیایی، چِشَد صَباحَ الْخَیر صبح من! شام من! امام زمان! عاشقی را سند! صَباحَ الْخَیر هست افسار دل، به دستانت گل نرگس! مدد! صَباحَ الْخَیر حَرَمَ اللّه ِ دل، بُوَد جایت دلبری را بلد! صَباحَ الْخَیر با تو اَم از ازل، الهي شُکر با تو اَم تا ابد، صَباحَ الْخَیر چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ .
. یا صاحب الزمان! بازنده بُوَد کسی که در فکر تو نیست مُرده بُوَد آنکه در هوای تو نزیست تجدید شود کسی که در صبح جزا... جز درس تو اَش ثبت شده نمره ی بيست تو شمعی و پروانه ی تو تک‌تکِ ما تکلیف، به جز چرخشِ بر گِرد تو چیست؟ عالَم شود از نغمه‌ی " یا اهلِ.. " تو مات پیروز نهایی! به بَرِ کعبه بِایست " خَيرٌ لَكُم... " اَت گفته خدا در قرآن فهمنده ی ژرفای تو جز ربّ تو كيست؟ با خنده دَوَد به سوی تو در محشر هر کس که به دنیا غم تو خورْد و گریست بازنده کسی بُوَد که در لیله‌ی قدر... در لحظه به لحظه اَش دعا خوان تو نیست ✍ یک شنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ .
. اَلسّلامُ عليكَ يا ناصِرَ الْحُسَين " التماس به علیه‌السلام برای فرج " برای حضرت مهدی، مرا فدایی کن و بهرِ مرثیه اش لایق رثایی کن نیابتاً ز تو کردم دعا برای فرج مرا ز دستِ زمین‌خورده‌ات عطایی کن چو پای حجّت حق، ایستادگی کردی تو ظرف قلب مرا پر ز با وفایی کن بده ز ظرف دلت غیرتی برای دعا برای خدمت مهدی، مرا هوایی کن تویی معلم یاریّ ِ بر امام زمان در این مسیر، به فُلکم تو ناخدایی کن دعای من، خودِ من را دهد نجات، ولی بر آر دست و تو بهر فرج، دعایی کن تو دست های زمین‌خورده را بلند نما ز کار یوسف زهرا گره گشایی کن شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ .