.
#امام_حسین
#شب_هفت_امام
دل هر شیعه معدن غمهاست
شبِ هفتِ حسین ، گل زهراست
در عزای امام سوم ما
دیده ی عرش همچُنان دریاست
آری از ظلم مردم کوفه
بنت حیدر دگر تک و تنهاست
ناله اندر فراق سالارش
بر لبش لحظه لحظه پابرجاست
یک طرف جمله آل پیغمبر
یک طرف خِیل لشکر اعداست
دختری فاطمی نَسَبْ ، در راه
سخت دلتنگِ دیدن باباست
یکه تاز رَهِ فضیلت و صبر
تا دم حشر زینب کبریٰ است
گرچه دارد غم علی اصغر
گرچه دلخونِ اکبرِ لیلاست
گرچه داده به راه دین دو پسر
گرچه بی تابِ ماتم سقاست
گرچه در بین مقتلی خونین
شاهدِ روضه های وا وَلَداست
معرفت بین که تا کجا دارد
که تمامی به دیده اش زیباست
چون برادر به محضرِ الله
واصل و وَصل و والِه و شیداست
از نگاهش عدو شده لرزان
از کلامش به کوفه بس غوغاست
جِلوه ی پنج تن ، نهان در او
او که خود مَظهر ذَویِ القُرباست
با سلاح بُکاء و حَربهٔ صبر
چیره بر قوم مُلْحِدِ طُلَقاست
خطبه هایش بر آن جماعت کفر
ذوالفقاری به جان اهل خطاست
از همان خطبه های کوبنده
زنده پیغام سیدالشهداست
آری آری به هر کجا زینب
با خدای حسین در سوداست
لیک دارد به دل غم دلدار
آن نماز نشسته نیک گُواست
سَرِ دلدار او به کنج تنور
ناله زن بِینِ مطبخی زهراست
در نجف زین عزا حزین حیدر
در مدینه به سر زنان طاهاست
زین سؤال ثَقیل و عالَم سوز
محشری در دلم همیشه به پاست
آخر اِی چرخ بی مُرُوّتِ پست
کنج زندان چه جای آل عباست؟
ای حسین جان ببین گدایت هم
بر تنش در عزات ، رَخت عزاست
۸۵/۱۱/۱۴ مصادف با محرم الحرام ۱۴۲۸ ه.ق
#هفده_محرم
موضوع : #اسارت اهل بیت و #شب_هفت_امام و مصائب #کوفه
#امام_حسین
#حاج_امیر_عباسی
.................
بسم الله الرحمن الرحیم
#محرم
مصائب کوفه و زندان اهلبیت سلامالله
دگر پایان ندارد دردِ من هجرانِ من ای داد
تو را کم دارد این مَحبَس تو را زندانِ من ای داد
تو رفتی شام و ما ماندیم در زندان کنارِ هم
شده آب از فراقِ تو تنِ بی جانِ من ای داد
به جایِ مجلسِ دَرسَم عجب بد مجلسی دارم
تماشاچیِ من هستند شاگردانِ من ای داد
یتیمت بِینِ راه از ناقهاش اُفتاد بد اُفتاد
ببین از درد خوابیده رویِ دامان من ای داد
سرم بر چوبِ محمل خورد تا مثلِ سرت باشد
چه میشد میشکست از سنگ هم دندانِ من ای داد
تنورِ خانهی خولی برای پُخت روشن بود
وگرنه کم نمیشد از سرت سامانِ من ای داد
به ما خرما و نان دادند قدری چادر و روبند
به من خیرات میشد بارِ نخلستانِ من ای داد
حرامی با غضب میزد قضیبی" را به روی تو
زد و پاشید از هم صفحهی قرآنِ من ای داد
رُبابت دید اُفتادی بغل کردت در آغوشش
نشد افسوس یک لحظه سرت مهمان من ای داد...
سر شریف سیدالشهدا با نامه ابنزیاد به شام فرستاده شد و اهل بیت علیهمالسلام تا رسیدن پاسخ نامه در کوفه زندانی شدند.
قضیب دسته تازیانه مَرکب از چوب و فلز
(حسن لطفی ۴۰۰/۰۶/۲)
#زندان_کوفه
#دکتر_حسن_لطفی
.