eitaa logo
امام حسین ع
17.1هزار دنبال‌کننده
386 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹آفتاب آل یاسین🔹 شروع قصه با برگشتن تو کجا ما و کجا برگشتن تو ولی نه، مانده از چشم‌انتظاری فقط یک ندبه تا برگشتن تو زلال محض، باران نجابت! حضور مطلق نور و اجابت! بیا تا بندبندِ ندبۀ ما بگیرد رنگ و بوی استجابت! فراتر از تمام نام‌هایی نسیم دل‌کش الهام‌هایی عدالت، عشق، یک‌رنگی، کرامت رسولِ بهترین پیغام‌هایی تو که درد آشنای اهل دردی تو که دست کسی را رد نکردی بگو حالا که دل‌هامان شکسته‌ست دلت می‌آید آیا برنگردی؟ به ما کی می‌رسد پیغامی از تو نسیمِ تازۀ الهامی از تو چرا در ذهن سرد کوچه‌هامان نمی‌پیچد طنین گامی از تو؟ کناره پنجره، گلدان خالی شکوه عشق با دستان خالی بیا، چشم‌انتظار میهمان است صفای سفره‌ای با نان خالی! جهانِ ما و دردی سخت سنگین ستم، نامردمی، غم، دشمنی، کین بیا از مشرق آدینه‌ای سبز بتاب، ای آفتابِ آل یاسین! بمان ای جلوۀ گم با دل ما به شوق یک تبسّم با دل ما ببین در غیبت باران چه کرده است خزانِ بی‌ترحّم با دل ما! دل ما و غم سرخ حسینی دوباره ماتم سرخ حسینی سوار پرخروش دادگستر! بیا با پرچم سرخ حسینی 📝 .
. بیا طی کن شب لب‌تشنگی را ببین تاب و تب لب‌تشنگی را هزاران سال شد چشم‌انتظاریم بنازم مکتب لب‌تشنگی را .
. فرصت پرواز چرا دیگر نمی‌لرزد دل من؟ چرا کم عشق می‌ورزد دل من؟ شهیدان! شرمسارم، فکر کردم به مشتی خاک می‌ارزد دل من :: نمی‌ارزد به مشتی خاک، حتی به مقداری خس و خاشاک حتی دل من سنگ می‌میرد مبادا بماند چشم من نمناک حتی :: غم خود را به مردم می‌فروشد به رنگی از تبسم می‌فروشد دل من، فرصت پرواز خود را به مشتی آب و گندم می‌فروشد :: دل من اهل شیون بود یا نه؟ سزاوار شکستن بود یا نه؟ به جای دل، پرستوی غریبی میان سینۀ من بود یا نه؟ :: نگاهم کی غریب و بی‌وطن شد؟ دلم کی لالۀ خونین بدن شد؟ سر از آوازهایم کی بریدند؟ گلویم کی شهید بی‌کفن شد؟ ✍🏻 🏷 🇮🇷 ................. . ..... جبهه ها یادش بخیر --------- عطر ایثار و شهادت داشت با خود جبهه ها ترجمانی از سعادت داشت با خود جبهه ها هر طرف محرابی از اخلاص می دیدی درآن رنگی از شور عبادت داشت با خود جبهه ها گر به دقّت بنگری سنگر به سنگر هر زمان نسلی از عشق و رشادت داشت با خود جبهه ها تا بماند یادگاری از حضور عاشقان قاب عکسی از ارادت داشت با خود جبهه ها تا بگیرد بوی جنّت از دلیران شهید لاله از باغ سیادت داشت با خود جبهه ها در کنار هر شهید از خاک تا عرش برین شمعی از روز ولادت داشت با خود جبهه ها می کند «یاسر» گواهی هر که شد سنگرنشین عطر ایثار و شهادت داشت با خود جبهه ها ** «یاسر»✍ .................... ......... سبک‌بالان خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند سواران لحظه‌ای تمکین نکردند ترحّم بر من مسکین نکردند سواران از سر نعشم گذشتند فغان‌ها کردم، اما برنگشتند اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان، این چه سودا بود با من؟... اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بسط روح بودم در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارگان زان سو نخندید رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم شهادت نردبان آسمان بود شهادت آسمان را نردبان بود چرا برداشتند این نردبان را؟ چرا بستند راه آسمان را؟... دلم تا دست بر دامان در زد دو دستی سنگ شیون را به سر زد... چه درد است این که در فصل اقاقی به روی عاشقان در بسته ساقی بر این در،‌ وای من قفلی لجوج است بجوش ای اشک هنگام خروج است در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند؟!... من آخر طاقت ماندن ندارم خدایا تاب جان کندن ندارم دلم تا چند یا رب خسته باشد؟ در لطف تو تا کی بسته باشد؟ بیا باز امشب ای دل در بکوبیم بیا این‌بار محکم‌تر بکوبیم... بکوب ای دل که غفار است یارم من از کوبیدن در شرم دارم بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست مرا هر چند روی در زدن نیست کریمان گر چه ستار العیوب‌اند گدایانی که محجوب‌اند خوب‌اند بکوب ای دل،‌ مشو نومید از این در بکوب ای دل هزاران بار دیگر... اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز، باز است... .