📋 تو با خبری از دلم و هر چی که گفتم /
✔️ #سبک_واحد / حاج محمود کریمی
✔️ #شب_سوم_فاطمیه_دوم_۱۳۹۵
✔️ #بخش_پنجم
تو با خبری از دلم و هر چی که گفتم
هر وقت که دلم میگیره یاد تو می افتم
من وقتی کارم گیره یا تو می افتم
هر چی تو دلم زمزمه کردم تو شنفتی
هر چی تو صدام کردی من انگار نشفتم
از هر کی و هر چی گله دارم انگار نه انگار
از تو چِقَدَر فاصله دارم انگار نه انگار
موندم میون موندن بی تو انگار نه انگار
موندم چِقَدَر حوصله دارم انگار نه انگار
بی تو تو دلم چیزی بجز خون جگری نیست
از حال و خوش و زندگی خوش اثری نیست
من هستم و تو هستی ولی پیش تو نیستم
اینجوری که از زندگی کردن اثری نیست
تو هستی و دستات پر نوره انگار نه انگار
هر کس نمی بینه تو رو کوره انگار نه انگار
تو تاریکی مونده خونه هامون انگار نه انگار
اینجا که منم از تو چه دوره انگار نه انگار
این گرد و غباری که نشسته روی چشمام
از چشمای من پاک میشه با جاریه اشکام
راحت میشم از وسوسه ی هر چی گناهه
چون منتظرم منتظر دیدن آقام
باید همه دنبال تو باشن انگار نه انگار
یا با خبر از حال تو باشن انگار نه انگار
باید باشه درد همه دوری انگار نه انگار
اشکا همشون مال تو باشن انگار نه انگار
چشم و دل و بازوی علی داری تو
حیدری یا پسر حیدر کراری تو
گرچه ماهت به رخسار همه هاشمیان
قرص ماه همه در قلب شب تاری تو
دست گیر همه ی عالمی و بی دستی
بلکه بازوی علی در صف پیکاری تو
ای فدای تو و اقایی و سقایی تو
کز عطش در دل دریا ، شرر ناری تو
ای همه خلق به زیر علمت یا عباس
علمت سبز که عباس علمداری تو
لب تشنه برون شط زده از شریعه
تا درس وفا دهد به شیعه
مردی نه به قدرت است و بازوست
مردی نه به قوت است و نیروست
مردیست به این که در امیری
دستان فتاده را بگیری
هستند زنان که مرد مردند
تاریخ بخوان ببین چه کردند
در اصل چراغ راه مردان
زهراست امید شاه مردان
چون ترس نبود در مرامش
شد فانی در ره امامش
از همت بانوی دو عالم
یک مو ز سر علی نشد کم
شد کرد به خطبه اش نشد را
چون مرد گرفت حق خود را
پشت در نیمه شعله ور رفت
بانوی علی که بی سپر رفت
در با لگدی ز جای افتاد
بانوی علی ز پای افتاد
این ارث به کربلا رسید
تقصیر من است زیر و رویت کردم
ای کاش گلوت را نمی بوسیدم
#امام_زمان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ
مداحیهای حاج محمود کریمی
👇👇👇👇👇
امام حسین ع
#با_پاي_پر_ورمم نوحه های #حضرت_رقیه (سلام الله علیها) هيأترايةالعباس ( عليهالسلام ) كارى از گروه
#شب_سوم_محرم #حضرت_رقیه
📋 بابا با پای پر ورمم دردسر حرمم
✔️ #سبک_زمینه / حاج محمود کریمی
✔️ #شب_سوم_فاطمیه_دوم_۱۳۹۶
✔️ #هیأت_ثارالله "ع" | #بخش_دوم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بابا، با پای پر ورمم دردسر حرمم
همه میگن خیلی شبیه مادرمم
شکایتم از اون، نامرده بی دینه
از اون شبِ تاریک، چشام نمیبینه
از دستِ سنگینش، سرم چه سنگینه
تو روی نی بودی و من بین بیابون
پریدم از خواب، ولی لَرزون و هراسون
بخون حکایت رو، درد جسارت رو، از چشم پر خون
پشت تموم این، همه بلا نوره
رسیدی و بین، طشت طلا نوره
اگه بیام با تو، نور عَلی نوره
قده خمیدم ببین و لرزش دستم
موی سفیده من و دندون شکستم
من و ببر بابا، که من زهرام، خسته ی خستم
بابا،زهرای کوچیکِ تو - تو آروزی توئه
دلم توی سینم عِین گلوی توئه
موهام پُر از خاکه، پاهام پر از خاره
نمی دونی زَخمام، چه سوزشی داره
خوابم میاد اما، هق هِق نمی زاره
دشمن با سر نیزه به جون حرم اُفتاد
اونقدر دُوییدم چادرم از سرم اُفتاد
صد دفعه اُفتادم، درست همون جور که، مادرم اُفتاد
بابا، یاس پُر آبله ام زهرای قافله ام
اسیره دستای سَنگین حرمله ام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاجمحمودکریمی
👇👇👇
.
📋 بابا با پای پر ورمم دردسر حرمم
✔️ #سبک_زمینه / حاج محمود کریمی
✔️ #شب_سوم_فاطمیه_دوم_۱۳۹۶
✔️ #هیأت_ثارالله "ع" | #بخش_دوم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بابا، با پای پر ورمم دردسر حرمم
همه میگن خیلی شبیه مادرمم
شکایتم از اون، نامرده بی دینه
از اون شبِ تاریک، چشام نمیبینه
از دستِ سنگینش، سرم چه سنگینه
تو روی نی بودی و من بین بیابون
پریدم از خواب، ولی لَرزون و هراسون
بخون حکایت رو، درد جسارت رو، از چشم پر خون
پشت تموم این، همه بلا نوره
رسیدی و بین، طشت طلا نوره
اگه بیام با تو، نور عَلی نوره
قده خمیدم ببین و لرزش دستم
موی سفیده من و دندون شکستم
من و ببر بابا، که من زهرام، خسته ی خستم
بابا،زهرای کوچیکِ تو - تو آروزی توئه
دلم توی سینم عِین گلوی توئه
موهام پُر از خاکه، پاهام پر از خاره
نمی دونی زَخمام، چه سوزشی داره
خوابم میاد اما، هق هِق نمی زاره
دشمن با سر نیزه به جون حرم اُفتاد
اونقدر دُوییدم چادرم از سرم اُفتاد
صد دفعه اُفتادم، درست همون جور که، مادرم اُفتاد
بابا، یاس پُر آبله ام زهرای قافله ام
اسیره دستای سَنگین حرمله ام
حاجمحمودکریمی
👇👇👇
.
📃 موهام خاکی، جونم خسته
🎙 #شور #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_سوم_فاطمیه_دوم_۱۴۰۱
📍 #هیئت_رایة_العباس "ع"
🏷 #حضرت_رقیه "س"
موهام خاکی؛ جونم خسته
پاهام زخمی؛ چشمام بسته
بابا! روی دامانم سر داری
بابا! رو لبات خاکستر داری
بابا! تو نگفتی دختر داری
غمم هزار هزاره
روزام شبای تاره
دیگه آخر کاره
مثل مادر، خانوم خانومم
بیتاب بیتابم؛ آروم آرومم
تیغ آهم، شد شمشیرم
سرگردونم؛ پیر پیرم
بابا! یه شب از عمّه جا موندم
بابا! توو بیابون تنها موندم
بابا! تا تونستم قرآن خوندم
حالا آخر راهم
ببین آتیشه آهم
بگو که بیگناهم
دیدی شبها، راز و نیازامو
خسته شدم امّا خوندم نمازامو
بیتو موندم کنج زندون
من موندم با دست لرزون
بابا! رو تنم زخم شمشیره
بابا! بیتو روز و شب دلگیره
بابا! دخترت بیتو میمیره
تا اسمتو میارم
یه عالمه میبارم
دیگه بیا کنارم
آروم میشم وقتی بیای پیشم
تو مهمونم میشی؛ من مادرت میشم
#شب_سوم_محرم
.👇
.
📃 چشم انتظار میهمان، زد زیر گریه
🎙 #واحد از #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_سوم_فاطمیه_دوم_۱۴۰۱
📍 #هیئت_رایة_العباس "ع"
🏷 #حضرت_رقیه "س"
چشم انتظار میهمان، زد زیر گریه
بغضش شکست و ناگهان زد زیر گریه
دیگر توان ایستادن هم ندارد
طفلک نشست و بیامان زد زیر گریه
در کوچههای شام، شامش که ندادند
پیچید وقتی بوی نان، زد زیر گریه
دستش که بر زخم لب خشک پدر خورد
افتاد یاد خیزران؛ زد زیر گریه
انگشتر بابا به یادش مانده بود و
تا دید دست ساربان، زد زیر گریه
خیلی دلش پر درد از بزم شراب است
پنهان ز چشم دیگران، زد زیر گریه
میگفت: بابا، باز بابا، باز بابا
با هقهق و لکنتزبان، زد زیر گریه
با دیدن او، حرمله زد زیر خنده
با دیدن شمر و سنان، زد زیر گریه
سیلی، غم بازار، نامحرم، اسیری
با گفتنش هم روضهخوان زد زیر گریه
شیرینزبان قافله از دست رفت و
آمد کنارش عمّهجان؛ زد زیر گریه
شاعر: #محمدحسن_بیاتلو
#شب_سوم_محرم
.👇
.
📃 عرش حق را قائمهای
🎙 #زمینه #فاطمیه #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_سوم_فاطمیه_دوم_۱۴۰۱
📍 #هیئت_رایة_العباس "ع"
🏷 #حضرت_رقیه "س"
عرش حق را قائمهای
حکم عدل محکمهای
وصف تو این بس که فقط
فاطمهای فاطمهای فاطمهای
ای نور؛ ای نور علی نور
ای نور فوق نور
مادر! شأن تو سراسر
فی کتاب مستور
ای مادر بتشکنم
ای روح عاشق شدنم
دخیل چادرت منم تا مردنم
ای ولی بر هر چه ولی
اوّلین نور أزلی
عطر نامت میرسه با
ناد علی، ناد علی، ناد علی
والله! بودی تو معالله
قبل ماسوی الله
بوده اسم تو سرود
رهروان این راه
ای رهبر نهضت ما
ای علّت عزّت ما
سایهی تو بالاترین نعمت ما
تو محلّ معرفتی
سرّ حسن عاقبتی
دل به امرت میتپه یا
سیّدتی، سیّدتی، سیّدتی
روح صوم و صلواتی
منبع حیاتی
جان سرسپردگان
کشتی نجاتی
فرمانروای نشأتین
ای بانی ذکر «حسین»
«حسین حسین» برای ماست، شهادتین
ثانی زهرای بتول
عشق ارباب همهای
عمّهجانت گفته که تو
فاطمهای، فاطمهای، فاطمهای
روی زهرای سهساله
باغ یاس و لاله
بوی مادرش که پیچید
لحظهی وصاله
دوری به آخر میرسه
بابا به دختر میرسه
یه شب برای بردنش، سر میرسه
#شب_سوم_محرم
.👇
.
📃 ای علمدار دودمان علی
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_سوم_فاطمیه_دوم_۱۴۰۱
📍 #شب_سوم_محرم "ع"
🏷 #حضرت_رقیه "س"
ای علمدار دودمان علی
زائر عشق بینشان علی
یابن زهرا بیا به جان علی
ذوالفقار عدالت مولا
معنی قدر و کوثر و رحمان
بِابی أنت یا امام زمان
دست من را بگیر آقاجان
تا شوم کشتهی مسیر شما
دل پر از شور و سر پر از سودا
باز فریاد و ناله و غوغا
باز حرف حبیبهی طه
ذکر جانبخش «یا علی مولا»
چشم گریان من، کجایی پس؟
اشکباران من، کجایی پس؟
آه سوزان من، کجایی پس؟
آمده فاطمیّهی زهرا
فاطمیّه طلیعهی غمهاست
فاطمیّه محرّم مولاست
فاطمیّه اساس عاشوراست
گریه کن با تمامی شهدا
روزگاری، مدینه بلوا بود
عدّهای گفتهاند دعوا بود
نه، جدل روی حقّ مولا بود
ناله داری؟ بگویمت حالا
شعلهی کینه بود و کوثر بود
جان دین بود و کفرِ کافر بود
قصدشان قبضروح حیدر بود
پس کجا بود جبرئیل آنجا؟
یک نفر سوخت؛ یک نفر میدید
یک نفر کشته شد؛ یکی خندید
از جنایت، مدینه میلرزید
محشری بود پشت در بر پا
یک نفر میشکست پهلو را
یک نفر میشکست بازو را
لاله کردند یاس مینو را
چه کند غیر صبر، شیر خدا
یک نفر میزد آنطرف فریاد
اینطرف مادری زمین افتاد
رفت حکم غدیرخم از یاد
کس نیامد به یاری آقا
آنطرف دوستان بیگانه
اینطرف مادری غریبانه
آه! کشتند طفل دردانه
وای از این روضههای جانفرسا
شیر دلدلسوار را بردند
از حرم، مستجار را بردند
همهی اقتدار را بردند
برده این صحنه، تاب زهرا را
دل شکست و نگاه دلبر سوخت
دختری ناله زد که مادر سوخت
سالها بعد روی دختر سوخت
در شرار غروب عاشورا
یکطرف روی خاک پیکرها
یکطرف روی نیزهها سرها
یکطرف دور از برادرها
عدّهای گفتهاند معجرها
.👇