eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. شیرها چون بر نمی تابند بر خود ننگ را می خرند آنها به جان خود تنور جنگ را عنکبوتی در میان تار گیر افتاده است می‌کشد بر صورتش از وحشت او هی چنگ را گاه روباه است و گاهی افعی است و گاه گرگ در لغت نامه چه می‌نامند این صد رنگ را؟ حزب شیطان است پیش روی حزب الله پس نیست خواهد کرد ایمان لشگر نیرنگ را تا قیامت زنده خواهد ماند نصرالله آه سیّدی که هیبتش می کند از جا سنگ را ✍ 📝گروه ادبی یاقوت سرخ .................. اگر جگر دارید... بریده باد دو دستی که بر تبر دارید چه غیر مرگ درختان مگر ثمر دارید؟ شبی که سرو سهی‌مان به خاک و خون غلطید به زمهریر رسیدید، خود خبر دارید مگر نه چیدن یک غنچه نیز تاوان داشت؟ چگونه فکر فرار از خطر به سر دارید؟ هرآنچه لاله که پرپر شده‌ست پای شماست که دست و دامنی از خون باغ تر دارید به تار پاره چنان عنکبوت تکیه زدید چه ابلهانه در این خانه کَرّ و فَرّ دارید به داس خشم بچینیم هرزه‌دستان را دوباره شاخه برآرید اگر جگر دارید بگو که مرکب چوبین بیاورند از پی که باید از دل میدان جنازه بردارید.. قرار ما و شما صبح جمعه‌ای روشن‌ و اندک است مجالی که تا سحر دارید ✍🏻 🏷 🇮🇷 ................ زدند و کشتند و خم به ابروی سازمان ملل نیامد صدا زدیم و به یاری ما کسی به غیر از اجل نیامد زدند و کشتند و فکر کردند قهرمان نبرد هستند پناهگاه است خانه هاشان! خیال کردند مرد هستند سکوت کردیم تا صدای سکوت را بشنوند الان که بعد کر می شوند از آواز فوج سجیل های ایران سکوت کردیم تا ببینیم مرد میدان به غیر ما کیست سکوت کردیم تا ببینند مرد در خانه هایشان نیست سکوت کردیم و فکر کردند علتش ترس بوده شاید سکوت کردیم تا صدای کسی ببینیم در میاید؟ سکوت طعم عقب نشینی نمی دهد! کارشان تمام است سکوت دیوانه می کند این سکوت بخشی از انتقام است به جنگ با شیعه باز آل یهود آورده لشگرش را مگر که از یاد برده باشند قصه ی خیبر و درش را علی به میدان بیاید این بار کارشان را تمام کرده علی اگر یاعلی بگوید تمام عالم قیام کرده علی نه اهل فرار بوده نه در نبردی شکست خورده اسد...یدالله...این لقب ها به نام او از الست خورده علی اگر از غلاف بیرون بیاورد ذوالفقار خود را به قبرکن ها بگو ببندند در تلاویو بار خود را ■ علم زمین خورده! خیمه گاه حسین برپاست ای برادر شهید شد موج، پشت این موج ها به دریاست ای برادر نترس! سوگند خورده قرآن که نصرت از آنِ مومنان است یهود پشتش به هر که گرم است پشت ما صاحب الزمان است به لرز دست نتانیاهو نگاه کن جان به تن ندارد به ته رسیده یهود با پرچمی که دیگر وطن ندارد ■ ولی به سید حسن خلایق چقدر تهمت زدند! دیدی؟ چقدر گفتند رفته تهران! فرار کرده! تو هم شنیدی؟ میان میدان جنگ باشی و با ترور، بی کفن بمیری مقاومت معنی اش پس این شد: حسین باشی، حسن بمیری! نصرمن الله و فتح قریب ✍ .
. کوچِ شب های تار نزدیک است طِی شود دِی ، بهار نزدیک است فصلِ وصلِ نگار نزدیک است دستبوسیِ یار نزدیک است نوکری را تو یادمان دادی السَّلامُ عَلَیکَ یا هـــادی تن ما فرش زیر پای تو شد بال ما طالب هوای تو شد دل ما ساکن سرای تو شد عاشق سُرَّ مَن رَآیِ تو شد به ضریحت قسم ، گرفتاریم از تو یک سامرا طلب داریم سایه‌ی عرش کبریا هستی سرپناه فرشته ها هستی آینه‌دارِ شاهِ ما هستی ای حسینی که سامرا هستی! این شباهت به کربلا ، عشق است کُنج شش‌گوشه ی تو را عشق است غصه را تا عدم بِکِش گاهی دور غم ها قلم بکش گاهی پیش چشمم حرم بکش گاهی دست روی دلَم بکش گاهی شیر نَفْسَم کنار تو رام است با وجودت همیشه آرام است ریشه ی اِنَّما تویی قطعاً شاخه ی رَبَّنا تویی قطعاً میوه ی هر دعا تویی قطعاً " مَن اَتاکُمْ نَجا " تویی قطعاً نُطق تو شرح داده واقعه را "جامعه" رُشد داده جامعه را زلف در دست باد داری تو کشته_مُرده زیاد داری تو در کَرَم اجتهاد داری تو جود را از جواد داری تو با تو نرخِ کرم چه بالا رفت دست و دلبازی ات به بابا رفت! ماه بودی ، مُحاق را دیدی خانه ای بی چراغ را دیدی رفته‌رفته فراق را دیدی غربتِ در عراق را دیدی اُف به هر ناکِسی که پیرت کرد وسط پادگان اسیرت کرد کاش از غم دلت کباب نبود سهم تو داغ بی حساب نبود حق تو این همه عذاب نبود جای تو مجلس شراب نبود بشکند کاش دست آن نامرد بی حیا مِی به تو تعارف کرد وسط هُرم غم ، جهانت سوخت گُر گرفتی ، دل جوانت سوخت تا خودِ مغز استخوانت سوخت گرچه از سوز زهر جانت سوخت دست‌ِکم پیکر تو عریان نیست اهل بیت تو بی نگهبان نیست شمر تیغی به پیکرت نکشید آن همه داد بر سرت نکشید خنجرش را به حنجرت نکشید زیور از گوش دخترت نکشید هیچ‌کس روی سینه ات ننشست حرمت خانواده ات نشکست ۱۴۰۳ ✍ علیه_السلام ........... . سلام‌الله‌علیه ما را به غیر تو چه تمنّا و حاجت است؟ وقتی که خانه ی تو سرای کرامت است جود و سخاوت از پدرت ارث برده‌ای در این تبار خُلق کریمانه عادت است چشم امید ما به در آستان توست چشم گدا همیشه به شاه سخاوت است شیر درنده پیش تو زانو زده ست چون زانو زدن به پیش تو نوعی عبادت است وقتی که در کلام تو جاریست "" واژه به واژه چشمه‌‌‌ی پاک هدایت است نه اختیار و جبر که امری میانشان راضی شدی به هرچه خدا را رضایت است هر راه غیر راه تو گمراهی است چون عشق و ارادت به تو راه سعادت است اکسیر و کیمیاست نگاهت به حال ما از ما گدایی از تو یقیناََ اجابت است ✍ .
. داغ تاریخ رو کی حس کرده داغ روزای تا ابد مبهم غصه‌ی دخترای زنده به گور ماتم برده‌های زیر ستم فکر کن ابر اگه نمی‌بارید تا همیشه کویر می‌موندیم فکر کن بی پیامبر باید همه جا سر به زیر می‌موندیم آسمون خدا یه شب خندید ماه گل کرد و شب چراغون شد گفت إقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَم دل سنگ حرا مسلمون شد شده مبعوث اونکه دنیا رو زیر چتر محبتش برده من مسلمونم از همون اول که دلم مُهر عاشقی خورده قلبایی که به عشق اون بزنه خالی از کینه و بدی می‌شن کافیه رد بشه یه بار از باغ همه گل‌ها محمدی می‌شن ✍ ................ . جهان در اضطرابی سخت و سنگین غرق وحشت بود بشر بازیچه‌‌ای بیچاره در چنگ جهالت بود در آن عصری که خالی بود از انسانیت دنیا و انسان تشنه‌ی یک جرعه از جام عدالت بود پدر می کَند گور دختر دردانه‌ی خود را که این دختر کشی بین عرب نوعی فضیلت بود فقط اعراب نه بلکه زمین با ساکنان خود اسیر فتنه و ظلم و فساد و قتل و غارت بود برای حیله هرلحظه قریش آماده و ابلیس میان جمع آنها در پی کسب مهارت بود شرافت شد لگد مال شیاطین کشته شد غیرت نماند آثاری از عزّت بشر در بند ذلّت بود به یکباره ورق برگشت در آشوب دورانی که خلقی روز و شب سرگشته سرگرم جنایت بود خدا نوری فرستاد و از آن روشن شد این عالم که بر اندیشه ها تابید و آغاز هدایت بود خدا از عرش خود روی زمین آورد احمد را محمّد در جهان و خلقت آن رکن و علّت بود همان پیغمبری که قبل از آدم خلق شد آمد که پیش از او میان عرش مشغول عبادت بود نمی دانم که از ترسش فرو می ریخت یا از شوق؟ مدائن داشت ایوانی که جولانگاه قدرت بود به قصد سجده عزّی و هبل ها بر زمین خوردند نصیب مشرکان خواری،نبی در اوج عزّت بود زبان پادشاهان بند آمد تاجشان افتاد ابوجهلان حقیر امّا محمّد با صلابت بود چه اعجازی از این بهتر که در یک دست او قرآن و در یک دست دیگر هم ید بیضای عترت بود صلوات‌الله‌علیه ✍ .