eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ * گوشواره هر بخش : "یا اباعبدالله الحسین" * ای که به عشقت اسیر ، خیل بنی‌آدمند سوختگان غمت ، با غم دل خرّمند هرکه غمت را خرید ، عشرت عالم فروخت با خبران غمت ، بی‌خبر از عالمند در شِکن طُرّه‌ات، بسته دلِ عالمیست وان همه دلبستگان، عقده گشای همند یوسف مصر بقا ، در همه عالم تویی در طلبت مرد و زن ، آمده با دِرهم‌اند تاج سر بوالبشر ، خاک شهیدان توست کاین شهدا تا ابد ، فخر بنی‌آدمند در طلبت اشک ماست، رونق مرآت دل کاین دُرَرِ با فروغ، پرتو جام جمند چون به جهان خرمی، جز غم روی تو نیست باده کشان غمت، مست شراب غمند عِقد عزای تو هست، سنّت اسلام و بس سلسله‌ی کائنات، حلقه‌ی این ماتمند گشت چو در کربلا، رأیت عشقت بلند محسوب خیل ملک در رکوع، پیش لوایت خمند خاک سر کوی تو ، زنده کند مرده را  زانکه شهیدان تو ، جمله مسیحادمند هر دم از این کشتگان گر طلبی بذل جان در قدمت جانفشان، با قدمی محکمند *شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی
🕊💕سرود ویژۀ میلاد سلطانِ سریرِ ارتضاء آقاجانمان علی ابن موسی الرضا علیه السلام به نفسِ حاج امیر عباسی💕 ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ @emame3vom ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ از لطف و کرم حی داور غنچه زد ، گلِ موسی ابن جعفر جلوۀ ذاتِ سرمدی آمد تلالوءِ محمدی آمد تو دلدارِ منی .. تنها یارِ منی .. یا مولا .. یا علی ابن موسی ... میشوم تا نمایم یادِ تو دخیلِ پنجره فولادِ تو .. از تو وصالِ دلربا خواهم تذکرۀ کربُبَلا خواهم بر دل صفا بده .. یک کربلا بده .. یا مولا .. یا علی ابن موسی ... علی علی علی ... علی مولا مولا .. _______ منم آن مجردِ زنده دل؛که دم از ولایِ تو می زنم ره کوه و دشت گرفته ام قدم از برایِ تو میزنم به همین نفس که تو دادیم نفس از ثنایِ تو می زنم شب و روز حلقۀ التجا بِدر سرایِ تو میزنم _______ علی یا علی .. علی یا علی .. ایوانِ نجف عجب صفایی دارد حیدر بنگر چه بارگاهی دارد ... ________ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست بیدق سلطنت افتاد کیان را ز کیان سلطنت سلطنت توست که پاینده لواست نه بقا کرد ستمگر نه بجا ماند ستم ظالم از دست شد و پایه مظلوم بجاست زنده را زنده نخوانند که مرگ از پي اوست بل که زنده‏ست شهيدي که حياتش ز قفاست‏ دولت آن يافت که در پاي تو سر داد ولي اين قبا،راست نه بر قامت هر بي سر و پاست‏ تو در اوّل سر و جان باختي اندر ره عشق تا بدانند خلايق که فنا شرط بقاست‏ تا ندا کرد ولاي تو در اقليم الست بهر لبّيک ندايت دو جهان پر ز صداست‏ رفت بر عرشۀ ني تا سرت،اي عرش خدا! کرسي و لوح و قلم، بهر عزاي تو به پاست‏ «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان شمع جمع .
Fadaeian_Ramazan_Sh04_98_4.mp3
13.7M
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای که به عشقت اسیر ، خیل بنی‌آدمند سوختگان غمت ، با غم دل خرّمند هرکه غمت را خرید ، عشرت عالم فروخت با خبران غمت ، بی‌خبر از عالمند «آبروی دو عالم ، آبروی دو عالم» یوسف مصر بقا ، در همه عالم تویی در طلبت مرد و زن ، آمده با دِرهم‌اند تاج سر بوالبشر ، خاک شهیدان توست کاین شهدا تا ابد ، فخر بنی‌آدمند خاک سر کوی تو ، زنده کند مرده را  زانکه شهیدان تو ، جمله مسیحادمند «آبروی دو عالم ، آبروی دو عالم» *شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 / *بخش دوم صوت* @emame3vom ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کلیم اگر دعا کند، بی‌تو دعا نمی‌شود مسیح اگر دوا دهد، بی‌تو دوا نمی‌شود اگر جدائی اوفتد، میان جسم و جان من قسم به جان تو دلم از تو جدا نمی‌شود گرد حرم دویده‌ام، صفا و مروه دیده‌ام هیچ‌کجا برای من ، کرببلا نمی‌شود   *شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کربلایی سیدرضا نریمانی
1. سماواتی ـ کشته جاوید کیست.mp3
3.65M
زنده‌ی جاوید كیست كشته‌ی شمشیر دوست كآب حیات قلوب ، در دم شمشیر اوست عاشق دیدار دوست ، اوست كه هم‌چون حسین(ع) زردی رخسار او ، سرخ ، زخون گلوست عاشق وارسته را ، با سر وسامان چه كار قصه‌ی ناموس وعشق صحبت سنگ وسبوست دوست به شمشیر اگر پاره كند پیكرش منت شمشیر دوست ، بر بدنش مو به موست گر به اسیری برند عترت او دشمنان هر چه زدشمن براو ، دوست پسندد نكوست گر بشكافی هنوز ، خاك شهیـدان عشق آید از آن كشتگان زمزمه‌ی، دوست دوست شاعر :
. ✍ من ار به قبله رو کنم، به عشق روی او کنم اقامۀ صلوة را به گفتگوی او کنم گر از وطن سفر کنم سفر به سوی او کنم ز حج و بیت بگذرم طواف کوی او کنم کز احترام مولدش حرم شده است محترم الا که رحمت آیتی ز رحمت علی بود همه کتاب انبیا حکایت علی بود بهشت و هرچه اندر او عنایت علی بود اجلّ نعمت خدا ولایت علی بود در این ولا بگو نعم، که هست اعظم نعم شهی که از لسان او خدا کند خطاب را به حکم او به پا کند قیامت و حساب را به حبّ و بغض او دهد، ثواب را عقاب را منزّه است از آن که من بخوانم آن جناب را خدیو دولت عرب امیر کشور عجم ببخشد از تبسّمی، وجود ممکنات را ستاند از تکلّمی قرار کائنات را ز لطف و قهر می دهد حیات را ممات را اگر ز حال ما سوا بگیرد التفات را به یک اشاره می زند بساط کون را به هم بهشت را بهشته ام، بهشت من علی بود علیست آن که از رخش بهشت منجلی بود به غیر، دیده داشتن ، نشان احولی بود کسی است عاشق ولی که ناظر ولی بود به دست دیگران دهد کلید گلشن ارم به زندگی از آن خوشم که زندگی است داد او بدان امید جان دهم که جان دهم به یاد او به عیش و طیش و نیک و بد،خوشم درانقیاد او الا مراد عاشقان همه بود مراد او چه در تعب چه در طرب چه در نعم چه در نقم تو ای علی مرتضی که نفس پاک احمدی چو نفس پاک احمدی ظهور ذات سرمدی ز هر علل منزّهی ز هر خلل مجرّدی به ظاهر محمدی تو باطن محمّدی نبی به جسم ظاهرت خطاب کرده ابن عم .________________________ .
. علیه‌السلام ✍ زندهٔ جاوید کیست؟کشتهٔ شمشیردوست کآب حیات قلوب در دم شمشیر اوست گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق آید از آن کشتگان زمزمهٔ دوست دوست بندهٔ یزدان‌شناس، موت و حیاتش یکی‌ست زآن‌که به نور خداش پرورشِ طبع و خوست گوش دل مؤمن است سامع صوت خدا گر چه ز آواز خلق، ملک پر از های و هوست عاشق وارسته را با سر و سامان چه کار؟ قصهٔ ناموس و عشق،صحبت‌سنگ و سبوست عاشق دیداردوست‌،اوست که همچون‌حسین زردی رخسار او سرخ ز خون گلوست دوست به شمشیر اگر پاره کند پیکرش منّت شمشیردوست بر بدنش مو به موست گر به اسیری برند عترت او دشمنان هرچه ز دشمن بر او دوست پسندد،نکوست تا بتوانی «فؤاد» در غم او گریه کن بر تو از این آبِ رو نزد خدا آبروست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 شمع جمع ............... 🚩 بی سر سر عاشق به سر نیزه تماشا دارد آن که سر دارد از این قافله حاشا دارد ادب آن است که بی دست و سر و چشم شود هر که در دل غم جان‌بازی سقا دارد عشق بین سر و تن فاصله می‌اندازد عشق در حادثه آواره شدن‌ها دارد سوختن در دل این معرکه رسمی‌ست عجیب با پر سوخته پروانه شدن جا دارد باید ابراز کند حنجره تصمیمش را یا ندارد هوس پاره شدن... یا دارد بی سرا آه... چه تفسیر عجیبی کردی آیه‌ای را که سَمِعناش اَطَعنا دارد ✍ .
امام حسین ع
#شور(انا الفقیر به محبت حسین...) #شور_امام_حسین مداح :#کربلایی_یاسین_زندی مراسم #شب_ششم محرم الحر
. زندهٔ جاوید کیست؟کشتهٔ شمشیردوست کآب حیات قلوب در دم شمشیر اوست گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق آید از آن کشتگان زمزمهٔ دوست دوست بندهٔ یزدان‌شناس، موت و حیاتش یکی‌ست زآن‌که به نور خداش پرورشِ طبع و خوست گوش دل مؤمن است سامع صوت خدا گر چه ز آواز خلق، ملک پر از های و هوست عاشق وارسته را با سر و سامان چه کار؟ قصهٔ ناموس و عشق،صحبت‌سنگ و سبوست عاشق دیداردوست‌،اوست که همچون‌حسین زردی رخسار او سرخ ز خون گلوست دوست به شمشیر اگر پاره کند پیکرش منّت شمشیردوست بر بدنش مو به موست گر به اسیری برند عترت او دشمنان هرچه ز دشمن بر او دوست پسندد،نکوست تا بتوانی «فؤاد» در غم او گریه کن بر تو از این آبِ رو نزد خدا آبروست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 شمع جمع .......... . همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن سینه ودست وسر وچشم ترم گفت حسن گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن نامتان را به کنار پدرم گفتم و گفت ای خدا شکر که پیشم پسرم گفت حسن بعداز این خوب تر است جای صفاتی مثل سفره دار و پدر جود و کرم گفت حسن زائری در وسط صحن غریب الغربا دید تا گنبد زیبای حرم گفت: حسن... تا که جارو زدن صحن رضا را دیدم چشم خیس و مژه ی رفتگرم گفت حسن قاسمت راهی میدان شد و دیدند همه خواهری موی پریشان ز حرم گفت حسن پایه ی نهضت خونین حسین صلح تو بود. آیه ی نهضت خونین حسین صلح تو بود انا الفقیر به محبت الحسن .......... https://eitaa.com/emame3vom/5483 https://eitaa.com/emame3vom/2301 . اگر چه نسل امامان حسینی اند اما خدا به " مجتبی" نمکی مادرانه تر داده
. سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه نه مراست قدرت آنکه دم زنم از جلال تو یا علی نه مرا زبان که بیان کنم، صفتِ کمال تو یا علی شده مات عقل موحدین، همه در جمالِ تو یا علی چو نیافت غیر تو آگهی، ز بیانِ حالِ تو یا علی نبرد به وصف تو ره کسی، مگر از مقال تو یا علی هله ‌ای مُجلّیِ عارفان، تو چه مطلعی تو چه منظری هله ‌ای مولّه عاشقان، تو چه شاهدی تو چه دلبَری که ندیده ام به دو دیده ام چو تو گوهری چو تو جوهری چه در انبیا چه در اولیا، نه تو راست عدلی و هم سری به کدام کس مَثلت زنم که بُوَد مثالِ تو یا علی توئی آنکه غیر وجود خود، به شهود و غیب ندیده‌ای همه دیده‌ای نه چنین بود شه من تو دیده‌ی دیده‌ای فقرات نفس شکسته ای، سبحات وهم دریده ای ز حدود فصل گذشته ای به صعود وصل رسیده ای ز فنای ذات به ذاتِ حق بُوَد اتّصال تو یا علی چو عقول و افئده را نشد، ملکوتِ سرّ تو مُنکشف ز بیانِ وصف تو هر کسی، رقم گمان زده مختلف همه گفته‌اند و نگفته شد، ز کتابِ فضل تو یک الف فصحای دهر به عجز خود، ز ادایِ وصف تو معترف بُلغای عصر به نطقِ خود شده‌اند لالِ تو یا علی تو که خلق هیئت متصل کنی از عناصر منفصل تو که از طبیعت آب و گل بدر آوری صنم چگل تو که می نهی دل معتدل به میان تودهء آب و گل زنم اعتدال ترا مثل به کدام خلقت معتدل که بر اعتدال تو مستدل بود اعتدال تو یاعلی تو ز وصف خلق منزّهی که رسیده ای به کمال رب ملکوتیان جبروتیان همه از کمال تو در عجب که کند چو عقل تو نفس را به سیاط علم و عمل ادب احدی ز خلق ندیده ام که بجای خصم کُشد غضب متحیرم متفکرم همه در خصال تو یا علی تویی آن که در همه آیتی، نگری به چشم خدای بین تویی آن که از کُشِفَ الغطا، نشود زیاده ترا یقین شده از وجودِ مقدّست، همه سرّ کَنزِ خفا مبین ز چه رو دَم از أنا ربکّم نزنی، بزن بدلیل این که به نورِ حق شده منتهی، شرف ِ کمال تو یا علی تو همان درخت حقیقتی، که در این حدیقه‌ی دنیوی ز بروق نورِ تو مُشتعل شده نارِ نخله‌ی موسوی أنا ربّکم تو زنی و بس، به لسان تازی و پهلوی ز تو در لسانِ موحّدین، بُوَد این ترانه‌ء معنوی که اناالحق است به حقِّ حق، ثمرِ نهالِ تو یا علی تویی آن تجلّیّ ذوالمنن، که فروغ عالم و آدمی ز بروز جلوه ما‌خلق، به مقام و رتبه مقدّمی هله ‌ای مشیّتِ ذاتِ حق، که به ذات خویش مُسلّمی به جلالِ خویش مُجلّلی، ز نوالِ خویش مُنعَمی همه گنج ذاتِ مقدّست، شده مُلک و مالِ تو یا علی چو به آب زندگی از قدم گل ممکنات سرشته شد همه را ز کلک منیع حق رقم ممات نوشته شد احدی ز موت نشد رها به حیات اگرچه فرشته شد ز اجل مقام تو شد اجل که اجل به تیغ تو کشته شد تویی آنکه مرگ نبرده جان ز صف قتال تو یا علی تو چه بنده‌ای که خدائیت، ز خداست منصب و مرتبت رسدت ز مایه‌ء بندگی، که رسی به پایه‌ء سلطنت احدی نیافت ز اولیا، چو تو این شرافت و منزلت همه خاندانِ تو در صفت، چو توأند مشرقِ معرفت شده ختم دوره‌ی عِلم و دین، به کمالِ آل تو یا علی  تو همان مَلیکِ مُهیمنی، که بهشت جنّت و نه فلک شده ذکرِ نام مقدّست، همه وِردِ اَلسنه‌ء مَلَک پیِ جستجوی تو سالکان، به طریقت آمد یک به یک به خدا که احمدِ مصطفی، به فلک قدم نزد از سَمَک مگر آنکه داشت در این سفر طلبِ وصالِ تو یا علی تویی آن که تکیه‌ء سلطنت، زده‌ای به تخت مؤبّدی به فرازِ فرقِ مبارکت، شده نصب تاج مُخلّدی ز شکوه شأن تو بر مَلا، جَلَواتِ عِزِّ و ممجّدی متصرّف آمده در یَدَت ملکوتِ دولتِ سرمدی تو نه آن شهی که ز سلطنت، بود اعتزالِ تو یا علی تویی آنکه هستی ما خلق شده بر عطای تو مستدل ز محیط جود تو منتشر قطرات جان رشحات دل به دل تو چون دل عالمی دل عالمی شده متصل نه همین منم ز تو مشتعل نه همین منم به تو مشتغل دل هر که می نگرم در او بود اشتغال تو یاعلی به می خُمِ تو سِرشته شد ، گِل کاس جانِ سبوکشان ز رَحیقِ جام تو سرگران، سِر سرخوشان،دل بیهُشان به پیاله‌ء دلِ عارفان ، شده ترکِ چشمِ تو می‌فشان نه منم ز باده‌ی عشق تو ، هله مست و بی‌دل و بی‌نشان همه کس چشیده به قدرِ خود، ز میِ زُلالِ تو یا علی ✍ .