|⇦• #قسمت_ابتدایی فراز هایی از خطبۀ کوبندۀ امام زین العابدین علیه السلام در مجلس یزید لعنت الله به نفس حاج سید مهدی میرداماد•✾•
@emame3vom
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
اهل بیتُ واردِ مجلس کردن .. حیا میکنم بگم چه مجلسی .. فقط همینُ بگم همه دور تا دور نامحرما نشستن .. (اگه اهل ناله ای بسم الله) یزید بالایِ مجلس نشسته از بالا ، همۀ مجلسُ داره نگاه میکنه ، به خطیب اشاره کرد برو بالایِ منبر ، مدحِ ما و مدحِ آل ابی سفیان رو به زبان جاری کن ، هرچی ام دلت خواست به علی و آل علی بد بگی ، بگو راحت باش.
خطیب رفت بالا ، حالا تصور کن رو منبر شروع کرد مدح گفتن (لعن الله آل ابی سفیان و آل زیاد ..) پسرِ پیغمبر با دستِ بسته گوشۀ مجلس .. اجازه بدید من فراز هایی از خطبۀ امام سجادُ بگم ان شالله حقشُ ادا میکنی ..
با یه خطبه ورقِ شهرُ عوض کرد ، کاخُ رو سر یزید و یزیدیان خراب کرد .. خطیب رفت بالایِ منبر ، شروع کرد مدحِ آل ابی سفیان رو گفتن روایت میگه اینجا امام سجاد سکوت کرد .. اما یه مرتبه لحنِ خطیب عوض شد شروع کرد به امیرالمومنین ناسزا گفتن .. میگن یه مرتبه این رگِ غیرت زین العابدین به جوش آمد .. *فَصاحَ بِه علي بن الحسين عليهما السلام : " وَيلك أيُها الخاطب!* وای بر تو .. تا صدا ازین حنجره درآمد ، میگن دست و پایِ خطیب شروع کرد لرزیدن .. اومد از منبر پایین . بهش گفتن چرا عرشۀ منبرُ ترک کردی؟ گفت مگه نشنیدی این صدا صدایِ علیِ ...
نگاه نکنید تو غل و زنجیرِ .. صداش بدنمُ به لرزه انداخت .. دست و پامو گم کردم ..
*ويلك أيها الخاطب! اشتريت رضا المخلوق بسخط الخالق؟* برا رضایتِ مخلوق داری خدا و رضایتش رو میفروشی .. چی میخوای گیرت بیاد یزید اجازه بده برم بالایِ منبر ، صدا زد : *ائذن لي حتى أصعد هذه الأعواد* .. ای جانم فدات .. منبری که بالاش سَب امیرالمومنین بشه ، منبر نیست ، زین العابدین گفت اینا چند تکه چوبِ .. بزار من برم بالایِ منبر .. یزید ممانعت کرد . اطرافیا اصرار کردن گفتن بابا این مریضِ دست و پاشُ ببین ، رنگ به رخسار نداره .. بزار بره بالا .. مجلس حساس شده ، نزاری بالا منبر بره جَو درست میشه .. جملۀ یزیدُ ببین ( الله اکبر )
*إنه مِن أهلُ بَيت قَد زَقوا العِلم زقا ..* اینا علم براشون مثه کبوتری که غذا رو تو گلوش نگه میداره به جوجه هاش میده ، خدا علمُ تو وجودِ اینا اینجور ذخیره کرده .. من اینارو میشناسم .. *إن صعد المنبر* اگه رفت بالایِ منبر *لم ينزل إلا بفضيحتي، وفضيحة آل أبي سفيان ..* تا منو رسوا نکنه پاشو پایین نمیزاره .. اصرار کردن یزیدِ ملعون قبول کرد .
ای جانم فدایِ قد و بالات .. نوۀ علی رفت بالایِ منبر .. *فصعد المنبر* (حالا که نوۀ علی ، حالا که پسرِ حسین رفت بالا منبر حرمت پیدا کرد ..) حمدِ خدا رو گفت ، ثنای خدا رو با اون بیانِ بلیغش گفت *أيّها الناس، أُعطِينا سِتًّا، وفُضِّلنَا بِسَبع* خدا به ما شش ویژگی داده ، ما رو با هفت ویژگی فضیلت بخشیده ( همۀ مجلس تو سکوتِ ) این جوانِ 22 سالۀ تو غل و زنجیر چی داره میگه ..
*أعطِينَا العِلم، والحِلم، والسَمَاحَة، والفَصَاحَة، والشَجَاعة، والمَحَبَّة في قلوب المؤمنين ..* حالا می خواید بدونید این هفت ویژگی که ما رو برتر کرده چیه ، فضیلتِ ما چیه ، این هفت نفر از ما هستن ..
*منّا النبي المختار ..* سادات منو ببخشن .. به من میگید خارجی ؟.. تا فرمود *منّا النبي المختار ..* یه وِلوله ای تو مجلس به وجو د اومد .. *ومنّا الصدّيق ..* ( اشارۀ به حمزۀ سیدالشهدا کرد ) *ومنّا الطيّار ..* جعفرِ طیار .. (اینا همش کد بود همه می فهمیدن ، میشناختن .. *وَمِنّا أَسَدُ الله وأسَدُ رَسوله ، ومنّا سيّدة نساء العالمين فاطمة البتول، ومنّا سبطا هذه الأُمّة ..* حالا میخواد خودشُ معرفی کنه : *فمن عرفني فقد عرفني ، ومن لم يعرفني أنبأته بحسبي ونسبي ..* وقت کمه من فقط گزیده ای از خطبه رو بگم و دعات کنم .. شروع کرد معرفی کردن همه دارن گوش میدن ..
____
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#ویژه_ایام_صفر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
۱
#قسمت_ابتدایی روضه و توسل اجرا شده شب اول محرم ۹۸ حاج سید محمد جوادی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نه آب بودُ نه آتش ، نه خاک بودُ نه باد
معلم ازلی حسین یادم داد ..
*شب اول محرمِ ، دیگه منتظر نباش خواننده بهت بگه بگو حسین .. اگر با گوشِ جان گوش کنی الان مادرش زهرا میگه حسین .. همه عوالم دارن میگن حسین .. بابا برایِ تسلایِ دل فاطمه هم شده آروم نباش بگو حسین ...
یارالی آقام .. آقام .. آقام ..
بگو ممنونم ارباب سیاهی و پرچم های عزاتُ دیدم .. خیلیا بودن جاشون خالیِ ..پیرغلاما و شهدامون فیض ببرن ..*
اگر که خاکِ درِ آستانِ او نشوم
تنم غبارِ هوا و سرم رود بر باد
لبی که از تو نگوید زِ هم نگردد باز
دلی که بر تو نسوزد خوراکِ آتش باد
*هر چقدر میتونی بگو حسین .. شب اولِ .. اگرچه هممونم بگیم حسین یک حسین گفتن فاطمه نمیشه ..
هی میگه غریبِ مادر حسین حسین .. جوان، میبینی اشک داری قدر چشمتُ بدون .. حیف این چشم جای دیگه خرج بشه .. به چشمات بگو برای حسین بارونی شو .. این شبا تا میتونید برا آقاتون بلند گریه کنید .. چون تو کربلا تو گودال بهش بلند خندیدن .. ماها که نبودیم کمکش کنیم حالا براش بلند ناله بزنیم .. حسین جان ...*
هنوز شیر ننوشیده ، دیده نگشوده
به بزم روضهی تو گریه را گرفتم یاد
*یعنی هنوز اسم خودمم بلد نبودم ، مادرم میگفت بگو حسین .. (یادته کوچیک بودی) می گفت پسرم ان شاءالله بزرگ شدی خوب نوکری برای امام حسین شی .. اگه بابات نیست براش امشب تو گریه کن .. اگر مادر نداری گریه کن .. انقده محرما بیاد منو تو زیرِ خاکا خوابیده باشیم .. میگمُ رد میشم :*
چگونه بر لب دریات تشنه لب کشتن
زیاد باد به دوزخ عذابِ آلِ زیاد ...
*حسین .. شاید بعضیاتون بگید چه اصراری داری شبِ اول محرمِ بزار یاد کنم خدا رحمت مرحوم نادعلی کربلایی رو .. قدیمیا اینجوری عشق بازی میکردن با ارباب .. هی اصرار میکرد میگفت زبون بگیرید برا حسین .. پدرِ سه شهید بود این مرد بزرگ خودش میگفت یه شب تو عالم رویا بی بی دو عالم حضرت زهرا رو دیدم .خانم جان تو روضه هایِ حسینت میای؟! فرمود میام ، شرکت میکنم .. کدوم قسمتِ روضه رو خانم بیشتر دوست دارید؟! میگه بی بی فرمود اونجایی که سرهاتون رو کج میکنید صداتونُ تو هم میندازید همه تون با هم میگید حسین ...*
حسین .....
#سید_محمد_جوادی
#شب_اول_محرم
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#محرم
https://eitaa.com/emame3vom/26909
.
سیدمحمدجوادی- شب اول.mp3
2.03M
#قسمت_ابتدایی
#روضه و توسل شب اول محرم ۹۸ حاج سید محمد جوادی
.
#امام_رضا #شهادت_امام_رضا
#قسمت_ابتدایی #روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سیدمجیدبنی فاطمه•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاکِ کوی تو باشم
به وقتِ صبحِ قیامت که سر زِ خاک برآرم
به گفتگوی تو خیزم،به جست و جویِ تو باشم
به مجمعی که در آیند شاهدانِ دو عالم
نظر به سویِ تو دارم،غلام روی تو باشم
مریض آمده اما شفا نمی خواهد
قسم به جان شما جز شما نمی خواهد
برای پیشِ تو بودن بهانه ای کافیست
بهشتِ لطف کریمان بها نمی خواهد
دلیلِ ناله ی من یک نگاهِ محبوب است
وگرنه دردِ غلامان دوا نمی خواهد
فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم
مگر که شاهِ خراسان گدا نمی خواهد؟!
به عشقِ تو تا آسمان هشتم رفت
نماز در حرمت "اِهدِنا.." نمی خواهد
همین قدر که غباری بر آستان باشد
رواست حاجتِ عاشق،دوا نمی خواهد
تو آشنایِ خدایی،کدام رهگذری
در این جهانِ غریب،آشنا نمی خواهد؟!
ببین به گوشه ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوترِ آواره جا نمی خواهد؟!
*فرمود: هر کی به ما پناه بیاره ما بهش پناه میدیم...یا امام رضا امشب پناه آوردیم...*
به حکم آنکه " علیک الرفیق ثم الطریق..."
دلم بدون رضا کربلا نمی خواهد
خدا مرا به طوافِ تو مبتلا کرده ست
طوافِ کعبه بخواه،خدا نمی خواهد
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ویژه_ایام_صفر
○👇
Babolharam_Shahadat_Imam_Reza_01.mp3
1.99M
|⇦• مریض آمده اما...
#قسمت_ابتدایی #روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سیدمجیدبنی فاطمه