.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
صل الله علیک یا اباعبدالله ۳
السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه
#مـادر_جــان:
از ناله های هر سحرت گریه میکنم
بر زندگـی مختصرت گریه میکنم
دیگر به گریه های شبت خو گرفته ام
از بس برای چشم ترت گریه میکنم
پا میشوی ز جای خودت آه میکشی
از دستِ دست برکمرت گریه میکنم
بال و پر شکسته ی خود را تکان مده
از درد زخـم بال و پرت گریه میکنم
قامت کمان و خسته و پهلو شکسته ای
از این همه بلا به سرت گریه میکنم
پلکـی نمی زنی، نفست بند آمده
بر حال و روز محتضرت گریه میکنم
جارو به دست میشوی و کار میکنی
از حـالـتِ خـمِ کـمـرت گریه میکنم
#نـوكــر_نـوشــت:
#مـادر_جــان
نوکر زهرا شـدم دنیا به نامم گشته است
نام پاک فاطمه ذکر سلامــم گشته است
من نمیدانم چه رازی دارد این نام عجیب
گفتن یا فاطمــه تکیه کلامم گشته است
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#بیاد_شهید_مدافع_حرم_ستار_محمودی
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#ایام_آغاز #هفته_وحدت و میلاد ختمی مرتبت و امام صادق گرامی باد.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
صل الله علیک یا اباعبدالله ۳
السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه
آمـدم تا كه عـزادار تو مـادر باشم
بين روضه ز مصيبات غمت، تَر باشم
آمدم پشت درِ خانه ی تو منتظرم
تا كه اذنم بدهی سائل اين در باشم
#خادم_و_بانی_و_مـداح_چه_فرقی_دارد؟
من فقط حاجتم اين است كه نوكر باشم
آبرويی كه نه، حتی بخدا رويی نيست
با نگاه تو مگـر آدم ديگـر باش
مگر اين نيست كه مصداق گل ياس تويی
دوستدارم كه از اين عطر معطّر باشم
طی اين سال اگر روضه ای از تو خواندم
خواستم فاطميّه فاطمه ای تر باشم
#نـوكــر_نـوشــت:
#مادر_جــان
گفتم مفصل است سخن، مجملش کنم
جبریل گفت سـوره ی کـوثر بخوانمنت
ای مـادر حسین و حسن، مـام زینبین
من هم اجازه هست که مادر بخوانمت؟
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
2. مقدمه روضه.mp3
3.75M
#قسمت_دوم
#مقدمه_روضه
جانم ! قربان نمازت بی بی جان ، قربان بندگی و عبادتت فاطمه جان ، آنقدر به نماز می ایستاد که پاهای مقدسش ورم میکرد !
این روز های آخرهم که نمی تونست راه بره ، نماز نافله اش را نشسته میخواند ! نه اینکه سنش بالا بود ! نه ... تا میگن مادر ، آدم فکر میکنه یه خانم 50 ساله و 60 ساله .. نه بابا ، این مادر فقط 18 سالش بود ! پسر بزرکش 9 سال داشت ، دختر بزرگش 5 ساله بود ، اما راه نمیتونست بره ، دستش رو به #دیوار میگرفت !
بمیرم برات علی ! نگاه به قدو بالاش میکرد و اشک میریخت ! فاطمه ی جوان من ، جوان قد کمان من ...
بی بی جان :
تا که خدا فخر آورد به ملائک
جانب محراب خیز و روی بیاور
در عجب از علم تو ، علی ولی الله
مفتخر از دستبوسی تو پیمبر
این همه راه اومدی ، خودت نیومدی ! مادر دعوتت کرده ، گفت پسرم ، دخترم بیا ، امشب علی برا من عزا گرفته ! مادر مادر مادر ..
امام حسن علیه السلام میگه :
یک شب تا صبح شاهد نماز خوندن مادرم بودم ، دیدم مادرم نماز میخونه و دعا به همسایه ها میکنه ! فردا صبح میگه گفتم #مادر_جان دیشب دیدم نماز میخواندید و به همسایه ها دعا میکردید ؟ فرمود : پسرم « اَلجارُ ثُمَّ الدّارُ» اول همسایه بعد خودمون !
قربونت برم ، این روزها ، یه دعا برای خودش کرد ! میدونید دعاش چی بود ؟ گفت : « الهی عَجّل وفاتی سریعاً » خدا دیگه مرگِ فاطمه رو برسون ... ؟؟
#در_خانه_بمانیم
2. مقدمه روضه.mp3
3.75M
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_دوم
#مقدمه_روضه
جانم ! قربان نمازت بی بی جان ، قربان بندگی و عبادتت فاطمه جان ، آنقدر به نماز می ایستاد که پاهای مقدسش ورم میکرد !
این روز های آخرهم که نمی تونست راه بره ، نماز نافله اش را نشسته میخواند ! نه اینکه سنش بالا بود ! نه ... تا میگن مادر ، آدم فکر میکنه یه خانم 50 ساله و 60 ساله .. نه بابا ، این مادر فقط 18 سالش بود ! پسر بزرکش 9 سال داشت ، دختر بزرگش 5 ساله بود ، اما راه نمیتونست بره ، دستش رو به #دیوار میگرفت !
بمیرم برات علی ! نگاه به قدو بالاش میکرد و اشک میریخت ! فاطمه ی جوان من ، جوان قد کمان من ...
بی بی جان :
تا که خدا فخر آورد به ملائک
جانب محراب خیز و روی بیاور
در عجب از علم تو ، علی ولی الله
مفتخر از دستبوسی تو پیمبر
این همه راه اومدی ، خودت نیومدی ! مادر دعوتت کرده ، گفت پسرم ، دخترم بیا ، امشب علی برا من عزا گرفته ! مادر مادر مادر ..
امام حسن علیه السلام میگه :
یک شب تا صبح شاهد نماز خوندن مادرم بودم ، دیدم مادرم نماز میخونه و دعا به همسایه ها میکنه ! فردا صبح میگه گفتم #مادر_جان دیشب دیدم نماز میخواندید و به همسایه ها دعا میکردید ؟ فرمود : پسرم « اَلجارُ ثُمَّ الدّارُ» اول همسایه بعد خودمون !
قربونت برم ، این روزها ، یه دعا برای خودش کرد ! میدونید دعاش چی بود ؟ گفت : « الهی عَجّل وفاتی سریعاً » خدا دیگه مرگِ فاطمه رو برسون ... ؟؟
اتریش ، مرکز اسلامی وین
.
#مدیحه_خوانی
#استاد_حیدرزاده 🎤
#ولادت_حضرت_زهرا
قلم مطهر و صفحه مطهر و تحریر
به آب و تاب کنم وصفِ آیه ی تطهیر
تو کیستی ، که همه قاصرند از درکت ؟
چگونه میشود آخِر تورا کنم تفسیر ؟
مقابل قدمت جبرئیل زانو زد
ز بس جلالیتِ ذات توست عالم گیر ..
به پیشگاه شما از خدا پیام رسید
سلام حضرت کوثر، سلام خیر کثیر
قسم به لوح و قلم گر اراده فرمائید
به باب میل شما می خورد رقم تقدیر
میان خانه نشستید و ذکر می گوئید
تمام ارض و سماوات غرقِ این تکبیر ..
#بی_بی_جان :
تمام خلق تو را در نقاب ، دیده و بس
فقط خدا رخِ تو بی حجاب دیده و بس
زمانه ظرف ندارد که تو ظهور کنی
کجا به کوتهی فکر ما خطور کنی .. ؟
اگر قنوت بگیری میان سجاده
تمام شهر به یک غمزه غرق نور کنی ..
کلیم خانه ی حیدر ! به یک دعای سحر
سرای کوچک خانه ، شبیه طور کنی
#بی_بی_جان :
تو بهجتِ دلِ مولایی و به یک لبخند
وجودِ خسته ی او را پُر از سرور کنی ..
فضای کوچه پر از عطر سیب میگردد
زِ هر دیار اگر لحظه ایی عبور کنی
#مادر_جان :
تو روح عاطفه ایی ، گرچه من گنه کارم !
مرا مباد ز خود لحظه ای تو دور کنی
غبار راهم و تو سایه ی سرم هستی
چه غم به روزِ قیامت تو مادرم هستی ..
دگر زمانِ سُرور پیامبر آمد
که گاه زخم زبان قریش سر آمد
تو همزبان خدیجه شدی میان رحِم ..
که غم مخور شب تنهایی ات سحر آمد
برزگ بانوی کعبه چقدر تنها بود ؟
ز دیده های پُر از مِهر او گوهر آمد ..
شمیم سیب بهشت از حجاز می آید !
نگارِ ماست ، غریبانه از سفر آمد
خدا ، برای علی خلق کرده است تو را
برای شیر خدا بهترین سپر آمد
تمام فخرِ علی شوهریِ فاطمه است
خبر دهید به حیدر که همسفر آمد
به روی شانه ی تو ، بیرقِ علی برپاست
علی که فاطمه دارد ، همیشه پابرجاست
کریمِ شهر ، علی ، سفره دار زهرا بود
جمالِ حق ، علی ،آینه دار زهرا بود
به دستِ خالی از این خانه سائلی نرود
که در کنارِ علی ، خانه دار زهرا بود
قسم به آن زِرهی که همیشه پشت نداشت
میانِ دستِ علی ذوالفقار ، زهرا بود
اگرچه نام علی ، هم ردیف با نمک است
بر این ملیحِ زمانه ، نگار زهرا بود
همه زمین و زمان ، در طوافِ روی علیست
مَطافِ رویِ علی ، در مدارِ زهرا بود
حسن کریم و حسین دست گیرِ عالمیان
همیشه مِحورِ این اعتبار زهرا بود ..
شاعر : #قاسم_نعمتی
👇