eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. تقدیم به ولی نعمت ما حضرت بقیت الله الاعظم محرومیت یعنی... این حادثه محرومیت را خوب معنی کرد در خواب دنیا آخرت را خوب معنی کرد محرومیت در سفره فقدان کمی نان نیست هرچند درد سفره های خالی آسان نیست نان میرسد تا دستهای با سخاوت هست در سفره تا باشد نمک یعنی که برکت هست سقفی که شد آوار هم تعمیر خواهد شد با لطف مردم هر گرسنه سیر خواهد شد ما گرگ باران دیده اییم و خوب میدانیم در اوج یخبندان بهاری در زمستانیم سختی کشیدیم و به ابرو خم نیاوردیم تحریممان کردند اما کم نیاوردیم محرومیت در جیب خالی پدرها نیست عمری تحمل بر تمام دردسرها نیست سیل بلا جاری شد و جان را سپر کردیم با بدترین بحران درافتادیم و سر کردیم تعطیل کردند آسمان هیئتی ها را بردند شور و مستی و آرامش ما را هم از حرم هم روضه ها محروممان کردند ای کاش میشد روزهای رفته برگردند زخمی که مانده روی دل درمان نمیخواهد؟ یعنی حسین این اربعین مهمان نمیخواهد؟ محرومیت یعنی حرم بر عاشقان بسته راه عروج عاشقان و قدسیان بسته محرومیت یعنی حسین از ما بگیرد رو خلوت شود روضه بگیرد مادرش پهلو از نو چراغ خیمه را خاموش کرد ارباب یک عده نیلوفر شدند و عده ای مرداب محرومیت یعنی حسین راهی و ما مانده یعنی کسی که از حسین خویش جامانده هر سفره خالی بود نانش را فراهم کرد در کربلا دارالامانش را فراهم کرد محرومیت یعنی بساط روضه کم باشد هرجا حسین آنجاست باید روضه هم باشد ‌ سبک دارم میبندم بازم کوله پشتیمو اماده میشم من واسه سفر کردن خودت برس آقا به داد اون جوونا که فقط به عشق کربلا روزارو سر کردن میدونی کربلات ، تنها امید نوکره نزار که اربعین ، بدون روضه بگذره تو ، پناه تموم خستگی ما بیتو هیچ و پوچه زندگی ما گریه تو حرمه بندگی ما بند دوم حتی برام سخته فکرشم نزار اقا که اربعینو کنج خونه بشینم من خودت که بهتر میدونی خیلی سخته چون مسافر هر ساله ی اربعینم من امسال غمای من ، میدونی آقا بیشتره منی که زندگیم ، فقط با روضه میگذره یه ، حرمه و یه حسین و کلی آه دلم تنگه واسه خستگی راه میتپه دلم برای قتلگاه بند سوم نشسته توی چشمام ، ابرای بارونی انگار خودت داری واسم روضه میخونی دارم عمودای بین راهو میشمارم چرا داری اینجوری قلبم رو میسوزونی نمیشه باورم ، که بستی این درو به روم درسته من بدم ، ولی تو هستی آبروم تو ، همیشی خریدی ابرومو پس چرا کردی این کبوترو قفس بی حرم نداره این گلو نفس اجرای نوحه و سبک اصلی 👇
. تو رفتی و بعد تو زهرا ندیدی که تاریکه خونه نبودی ببینی که حیدر شبا تا سحر روضه خونه نبودی ببینی یتیمات با دردای تو همزبونن بجای لالایی ندیدی شبا واسه هم روضه خونن یا زهراخونه دلگیره قلب من از غمت سیره بعد تو حیدرت پیره وای که دلم خونه وای سرد این خونه 2 بیا و دوباره تو زهرا بزن موی زینب رو شونه بیا باز دوباره کنار یتیما تو خانوم خونه بیا بیتو اشک یتیمات پیش جانمازت روونه بوی عطر چادر نمازت پیچیده هنوز توی خونه این خونه بیتو زندونه قلب من از غمت خونه جای تو خالی میمونه وای وای وای زهرای من وای وای واى زهرای من 3 بیا و ببین بی کسم من ندارم بجز تو کسی رو تو رفتی و بردی به این درد همه زندگی علی رو تو رفتی و بعد تو خونه مزار علی شد ندیدی نگفتی تو آخر به حیدر چی دردی تو کوچه کشیدی بعد از تو ،سرد این خونه این خونه ،روضه میخونه عطرت تو خونه میمونه 4 میپیچی شبا توی بستر چرا یاس حیدر شبونه دعا میکنی واسه رفتن شنیدم تو خانوم خونه نگو از سفر یاس حیدر گل من تو خیلی جوونی ندارم کسی رو بجز تو پناهم تو باید بمونی یا زهرا از علی سیری از حیدر روتو میگیری خانومم داری میمیری 5 شدی خم چرا تو جوونی امانت بدستم تو بودی چی شد خانومم توی کوچه چرا ماه حیدر کبودی لباتو چرا میگزی تو چرا دست به پهلو میگیری بگو چی شده یاس زردم چرا دست به بازو میگیری خاکیه چادرت زهرا خونیه پیکرت زهرا میمیره حیدرت زهرا " برادر مجید منصوری "🎤 👇
. آمد از یثرب ندای اقرأ روح الامین آیه های نور نازل گشته بر ،کهف الحصین سجده بر محراب ابروی محمد آمده ختم آل المرسلین از یثرب احمد آمده جمله ارکان جهان استاده بر فرمان او آیه های عشق نازل شد به جان جان او از حرا باران رحمت میرسد اینک ، بخوان بسم ربک ، بسم ربی ، بسم رب دو جهان هل أتی را جرعه جرعه ، نوش جانت میکنند نرم نرم اینک به خالق ، آیه خوانت میکنند مور شد ملک سلیمان ها به خاک پای تو نور شد "إقرأ" میان آیه ی لبهای تو از حرا "إقرأ" به گوش آمد ، جهان آواز کرد جبرییل امشب به بوی پیرنت پرواز کرد خلعت پیغمبری باشد مبارک بر شما رحمت للعالمین از یثرب آمد سوی ما چشمه ی توحید لبهای تو جوشیدن گرفت آیه های رحمت و رأفت خروشیدن گرفت آسمانها نور پاشیدند بر نور خدا منجلی شد کوه نور امروز ، از غار حرا سفره دار خالقی و دست تو حاجت رواست آیه های روشن تو،جلوه ی شمس و ضحی ست عید مبعث ، شد طلوع فجر ختم المرسلین احمد آمد تا که باشد رحمت للعالمین .
. خانه تکانی کردم اما بی تو سالم سال نیست در هفت سینم سایه ی تو باز هم امسال نیست بیمارم‌و بیمار حتی لحظه ی تحویل سال وقتی مُحَوّل روبرویش نیست خوش احوال نیست حافظ گشودم یوسف گمگشته کنعانت کجاست پیراهنی ، ردّی ، نشانی از رُخَت در فال نیست پرواز میخواهد چکار آن آسمانی را که نیست یا مرغ در کنج قفس که زیر دِینِ بال نیست از لذت آتش گرفتن عشق را هرگز نیافت آن شاعری که قلبش از این شور مالامال نیست حس مرا پر کرده بوی سیب ، دلتنگم حسین هرچند شعر امشب من روضه ی گودال نیست گریه کنِ هر جمعه ی این روضه ی مکشوفه ام کو روضه ای که آخرش جسم شما پا مال نیست از صحبت نوروز به اینجا رسیده شعر من سالی که بیتو میشود تحویل خوش اقبال نیست عج .
. ✳️مرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ... یخَرُجُ مِنهْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَان .. ✳️ خطبه میخواند نبی و حوریان دف میزنند عرشیان و فرشیان دور علی کف میزنند تا گره میخورد دستان دو ماه منجلی زیر لب میگفت حیدر :فاطمه ، زهرا: علی هل أتی محو تماشای رخ زلزال بود رحمت للعالمین خرسند وخوش احوال بود کعبه امشب در طواف سوره ی شمس و ضحی ست حیدر امشب با وضو مهمان بیت مصطفی ست شاخ شمشادی که شد داماد ام المؤمنین نائب بر حق برای رحمت للعالمین دور زهرا گشت حیدر دور حیدر فاطمه دود اسپندست و تکبیرست در این همهمه حضرت خیرالساء چون بر لبش آمد بلی یک نفر میگفت زهرا یک نفر میگفت علی روی پیشانی طه سجده ی شکری نشست خنده ای آرام بر لبهای زهرا نقش بست از قدوم خیر و پاک حضرت خیرالنساء کعبه از روز ازل شد سینه چاک مرتضی .
. لالایی میکنه بابا مارو امشب بیا مادر که خوابش نمیره زینب بیا و شونه کن بازم موی مارو بیا مادر تو دلداری کن بابارو میکشه جای خالیت امشب بابارو بیا مادر ببینی تو حال مارو توی هرکنج خونه داغی نشسته بیا مادر که پشت بابا شکسته میری از خونه ی ما مادر شبونه بیا امشب چراغى نیست توی خونه نمیره من اون دیوار و در رو نمیره یاد من اشکای پدر رو یتیمی سخته مادر آه از غریبی به زخم حیدرت تو تنها حبیبی میپاشه رو لحد خاک و میره از هوش شده امشب برای مادر سیه پوش شب غسل و حنوطت مییره بابا پی تابوت تو افتاده رو خاکا شبا بابا کنار سجاده میره چادر خاکی تو یادش نمیره امون ای دل ای دل داد از مدینه میمونه یاد بابا زخمای سینه 👇
. راوی کرببلایم ، جگرم میسوزد سوز زهرست که پا تا به سرم میسوزد زهر تسکین شده بر آتش جان و جگرم از جفا سوخته مادر همه ى بالو پرم در جگر آتشی از آتش صحرا مانده جای زنجیر اسارت به برم جامانده بوی سیبست که از خون لبم می آید بوی دودست که از سوز تبم می آید راوی خیمه ی افروخته و نیزارم خاطرات بدی از آتش و صحرا دارم من که جامانده ی ویرانه و آن بازارم بر غم طفل سه سالست چنین میبارم دامنش در شرر آتش صحرا میسوخت پیش چشمان ترم چادر زهرا میسوخت آه ، هم بازی من با لگد از پا افتاد با تنی سوخته از دوری بابا افتاد من که جا مانده ی آن خار و خسم میدانم من که از دود گرفته نفسم میدانم که چه دردیست به صحرا غم بی بابایی غم گهواره ی خالی و غم لالایی زهر میسوزد و خون جگرم میریزد خاک صحراست که از موی سرم میریزد دستو پا میزنمو گاه زمین میافتم یاد آن سوخته ی نیزه نشین میافتم آتش این جگر از فاجعه ی آن صحراست از همان روز نفیر لب من یا زهراست باقر علممو در سایه ی إنا لله مادرم آمده با ناله و با واویلا تا ابد هست به لب ، ناله ی هل من ناصر شیعه حاصل شده از ، مکتب قال الباقر .
. کبوتر حرمم اب و دانه بسیار است شب است و شاعرت از دردِ عشق بیدار است جهان شلوغِ شلوغ است و در تلاطم خون میان چنگِ یهود این حرم گرفتار است حرم شمیمِ وطن ، جسم خسته ی ایران تعصبِ وطنی نه ، کلام سردار است حرم محاصره ی سیلِ کینه و تزویر شبیه کشتی نوح راه عشق دشوار است میان کل جهان یا بُنَیَّ پیچیده به نوح ملحق شو سیلِ فتنه در کار است خدا کند که نگویند "لیسَ مِن اهلک" که سوز سینه ی ما ، سوز عشق تمّار است درونِ عرصه ی صِفّین کِیدِ اشعث هاست نیازِ حیدرِ کرار خونِ عمار است چه حاجتی به حَکَم چشمِ ما به نور علیست میان هر نفسِ او خدا پدیدار است به روی نیزه بلند است دینِ اُمتِ جهل رجز بخوان که هنوز اَشترش علمدار است معاویه دو قدم تا به مرگ فاصله داشت و جهلِ اشعریان خونِ چشم کرار است و ما که حاصل تربیت رضا هستیم حواسِمان باشد این صدای نقارست نباش مارق و قاسط نباش ناکث عهد که بی کسیِ علی ، گریه های سردار است ✍ .
. ایران حرم است و ما کبوتر هستیم شاگرد کلاس عشقِ اکبر هستیم در عرصه ی محشر که حسین می اید دوروبر او ما همه بی سر هستیم ✍ .
. بر چشمِ همه سایه ی این جنگ افتاد تزویر به جانِ روحِ فرهنگ افتاد برپنجره ی بصیرتِ ما کوبید انقدر که از نفس خودِ سنگ افتاد خون بود و حماسه بود و مردم بودند چون سَرو میانِ این تلاطم بودند آن عَربَده کش هایِ به خون تشنه ولی در سیلِ بصیرتِ وطن گُم بودند دلسوز و وطن سوز مشخص بودند در قائله چون روز مشخص بودند بر طبل مبارزه که میکوبیدند بازنده و پیروز مشخص بودند در سد مدافعان گرفتار شدند تیتر خبر اولِ اخبار شدند جان داد مدافع وطن خاک نداد شمران همه خاکستر بازار شدند سر میرود از ما و نجابت هرگز ناموس نه غیرت نه صلابت هرگز فریادِ مدافعان ملت این است از زن برود سایه ی عفت ، هرگز اهلِ حرمم ساکنِ ایرانِ قوی نبضِ دل من میزند اما عَلَوی گُل کرده و لاله داده هر قطره ی خون به کوریِ پهلوی ، مسیح و رجوی .