.
در منزل من، همه در حال مطالعه خوابشان مىبرد/ همه خانوادههاى ايرانى بايد اينگونه باشند.
#هفته_کتابخوانی
رهبر انقلاب:
👈🏻 من اين را مىخواهم عرض كنم كه در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان مىبرد. خود من هم همينطورم. نه اينكه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مىكنم؛ تا خوابم مىآيد، كتاب را مىگذارم و مىخوابم. همه افراد خانه ما، وقتى مىخواهند بخوابند حتماً يك كتاب كنار دستشان است. من فكر مىكنم كه همه خانوادههاى ايرانى بايد اينگونه باشند. توقّع من، اين است.
🔸بايد پدرها و مادرها، بچهها را از اوّل با كتاب محشور و مأنوس كنند. حتّى بچههاى كوچك بايد با كتاب اُنس پيدا كنند.
🔸بايد خريدِ كتاب، يكى از مخارج اصلى خانواده محسوب شود. مردم بايد بيش از خريدن بعضى از وسايل تزييناتى و تجمّلاتى مثل اين لوسترها، ميزهاى گوناگون، مبلهاى مختلف و پرده و... به كتاب اهميّت بدهند.
🔸اوّل كتاب را مثل نان و خوراكى و وسايل معيشتى لازم بخرند؛ بعد كه اين تأمين شد به زوايد بپردازند.
🗓۱۳۷۴/۰۲/۲۶
.
.
متن و صوت
قدر ندونستیم حسن عطایی
نعمت اشک و گریه ها رو قدر ندونستیم
محبت امام رضا رو قدر ندونستیم
زیارت کرببلا رو قدر ندونستیم
مثل ماهی که زندگیش به آب وابستس
مثل شبی که به نور مهتاب وابستس
نوکر هم به ارباب وابسس
خودتو ازم نگیر قول میدم آدم شم
آقا جون مادرم قول میدم آدم شم
به امام رضا قسم قول میدم آدم شم
حسین حسین
سینه زنی هیوتا رو قدر ندونستیم
خدایی خون شهدا رو قدر ندونستیم
رفاقت با نوکرا رو قدر ندونستیم
به نفس سینه زنای تو محتاجم
به گریه تو روضه های تو محتاجم
به کربلای تو محتاجم
به جوون پرپرت قول میدم ادم شم
به علی اصغرت قول میدم آدم شم
به رقیه دخترت قول میدم آدم شم
حسین حسین
قدر ندونستیم حسن عطایی
#هفته_کتابخوانی گرامی باد
https://eitaa.com/emame3vom/33512
.👇
امام حسین ع
. #تشرفات #ملاقات_با_امام_زمان (قسمت دوم) 💥قدری ناراحت شدم چون می خواستم زیارت را تنها و با توجه
.
#ملاقات_با_امام_زمان_عج
#تشرفات (قسمت سوم)
💥دیدم شخص عرب نیست، گفتم شاید رفته دور ضریح مطهر طواف می کند. من هم رفتم یک طوافی کردم که شاید ایشان را ببینم ولی ندیدم، دفعه دوم طواف کردم و باز ایشان را ندیدم، با خود گفتم شاید از حرم بیرون رفته. رفتم در ایوان طلا باز ایشان را ندیدم، به کفشداری گفتم: یک عربی با من آمد داخل حرم، ایشان را ندیدید؟ گفت: من همراه شما کسی را ندیدم. فهمیدم به من توجهی شده است و اضطراب عجیبی مرا گرفت.
✨💫✨
رفتم داخل صحن که شاید یکبار دیگر ایشان را زیارت کنم، ولی اثری از ایشان نبود. بنا کردم به دویدن و دیوانه وار وارد حرم مطهر شدم و رفتم بالای سر مطهر ضریح را گرفتم و دست به دعا بلند کردم و با تضرع و زاری و اصرار تمام از خدا و امامزمان میخواستم دوباره به خدمتشان برسم. عرض میکردم: این جوری نمیخواستم خدمتتان مشرف شوم، بلکه میخواستم شما را بشناسم و اگر آرزوی مرا برآورده نکنید ضریح را رها نخواهم کرد.
✨💫✨
ناگهان از پشت سر یک دستی آمد و انگشتان دستی که به دعا بلند کرده بودم گرفت و فشار داد و دوباره فرمود: "حاجی اسئلکم الدعاء"
زود برگشتم هیچ کسی را ندیدم ولی با این جمله ایشان یک آرامش عجیبی در خود احساس کردم، مثل اینکه آب سردی رویم بریزند، یعنی به حال عادی خودم برگشتم. دانستم که لیاقت بیشتر از این را نداشتم.
📗کتاب ملاقات با امام زمان درکربلا ص ۸۲
#هفته_کتابخوانی
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة