eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6035223379311593084.mp3
3.93M
◾️ دوشنبه |۹۸.۰۶.۱۸| ◾️قرارمون بود واسه تو غم بخورم... ←|🔻هیئٺ‌مکتب الزهرا(س) اهواز
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم - اول محرم - حضرت مسلم علیه السلام - سبک من که ... احوالِ سفیرِ... اربابم عجیبه این ذکرِ اسیره اربابم غریبه رویِ دارِ بلا از غصّه و غم بی قراره میا کوفه حسین اینجا هواتونو نداره حسین وای وای وای (۴) بستن توی کوچه دستامو با نیرنگ زیاده تو کوفه آقاجون چقدر سنگ کماندارش سه تا تیر که نَه سه تا نیزه داره پدر داره به دختر میده قولِ گوش ُوواره حسین وای وای وای (۴) از لبهای خشکم روضه ها می ریزه هر کی تو سپاهه تو فکرِ کنیزه خرابه خونه یِ دُردونه یِ دربارِ یاره بیا یابن الحسن که بی کفن چشم انتظاره حسین وای وای وای (۴) 👇
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه واحد - اول محرم - حضرت مسلم علیه السلام - سبک روی گونه م... می باره بارون از چشمایِ خیسم کاش می شد با اشکام نامه بنْویسم بنِویسم اگرچه رویِ دارَم بی قرارِ قافله یِ آوارهَ م ارباب می تپه سینه برگرد مدینه کوفه داره تو دلش بغض و کینه ارباب کوفیا واسهَ ت نقشه کشیدن اینجا سرت روی نیزه می شینه ارباب میا به کوفه میا به کوفه میا به کوفه اربابِ غریبم (۴) می بینم از روی دارالعماره چه بلوای عجیبی تو بازاره کوفیا فکرِ همه جا رو کردن حتی تیر برداشتن واسه شیرخواره حرفِ... کوفه دروغه خیلی شلوغه سرِ آهنگرِ... بازارِ کوفه خیلی حریصه تا که... به دست بیاره خلخال و معجر و... گوشواره کوفه ارباب میا به کوفه میا به کوفه میا به کوفه ارباب غریبم (۴) https://eitaa.com/emame3vom/28359 .👇
4_5791785994478945334.m4a
1.52M
می باره بارون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نکات_مهم_در_موردصداسازی ✂️#برشی_از_گام_هشتم_اصول_مداحی 🏠 #آموزش_مداحی در منزل ✅ فایلهای تصویری #آموزش_مداحی در۱۲گام(۱۲فیلم یک ساعته) 🎤🔴 آموزش اصولی وگام به گام مداحی
مداحی آنلاین - به جون مادرت دلم تنگه برات - حمید علیمی.mp3
3.37M
🔳 احساسی 🌴به جون مادرت دلم تنگه برات 🌴منو آقا بازم ببر تا کربلات 🎤 به جون مادرت دلم تنگه برات آقا ببر منو بازم تا کربلات منم میخوام برم تو جمع زائرات آقا حسین منم همون که هی به این در رو زده منو به این دوری آقا عادت نده میگن که راه کربلا از مشهده امام رضا آقا بیا ببین تنگه برات قربون اون گدسته هات صحن و سرات آقا میخوام بیام و جون بدم برات جانم رضا میگن یه روز آتیش زدن به خیمه ها میگن چون کوفه پیش چشم بچه ها دیدن سری میره به روی نیزه ها بابا حسین خوش اومدی اما پدر دیر اومدی حالا که من شدم زمین گیر اومدی سه ساله دخترت شده پیر اومدی https://eitaa.com/emame3vom/28362
. میشه که حتی وسط سینه زدن گریه کنیم میشه توی ماه حسین برا حسن گریه کنیم دوباره حاجت بگیرید همه با ذکر یا حسن گدای بی نوا من و کریم با وفا حسن خودِ امام حسین میگه گریه کنید برا حسن من بمیرم براش یه عمر بی یار و بی حبیب بوده فدای اون آقایی که تو خونش هم غریب بوده ... غریب حسن ، غریب حسن ، غریب حسن ... کاشکی نگاهی بکنه تا گره هامون وا بشه آرزوی هر شبمون زیارت بقیع بشه دل شده بیتاب بقیع ، دل شده آباد حسن ما به فدای حسن و فدای اولاد حسن ان شاءالله زود ساخته بشه پنجره فولاد حسن ان شاءالله به زودیِ زود حرم براش بنا کنیم صحن مدینه رو مثه مشهد و کربلا کنیم ... غریب حسن ، غریب حسن ، غریب حسن ... گریه های ما همه از بارون چشم تَرِشه خود این آقا اولین روضه خون مادرشه هِی ناله میزد و میگفت با حال زار و مضطری الهی که زخمی نشه بال و پر کبوتری جلو چشای پسری نخوره سیلی مادری شرمندگی سخته چقدر پیش نگاه مادری هِی میگه کاش تو کوچه ها سد نشه راه مادری ... غریب حسن ، غریب حسن ، غریب حسن ... 👇
Moghadam-Shab6Moharram1396[01].mp3
5.88M
▪️میشه که حتی وسط سینه زدن گریه کنیم▪️ 🎤 سبـک : زمـیـنـه 🗓مراسم : شب ششم محرم الحرام 1396
. 🎤 عمو جون برام سخته واسه تو کاری نکردم نکش پا رو خاکا که لبریز دردم زیر سنگا دنبال جسمت میگردم عمو جون دیگه به همه آرزوهات رسیدی برای خودت دیگه سرو رشیدی زیر سُم اسبا چقدر قد کشیدی بگو چی مسیر نفس هاتو بسته مگه چند تا نیزه تو سینت شکسته میده شمشیراشون بوی پیرهنت رو سُم اسبا داره شمیم تنت رو عمو جان عمو جان **** عمو جون میخوام بشنوم من دوباره صداتو بهم ریخته این سنگا طرح چشاتو نزن دست و پا که میمیرم برا تو عمو جون دیدم توی چنگ یه نا مردی موتو میخواد که با شمشیر ببره گلوتو صدای کمک خواستنت کشت عموتو میترسم سرت رو یه نا مرد بیاره جلو چشم نجمه رو نیزه بذاره میترسم با چشمی که پر اضطرابه ببینی که زینب تو بزم شرابه عمو جان عمو جان https://eitaa.com/emame3vom/28365 👇
98061406.mp3
11.95M
زمزمه (برام سخته واسه تو کاری نکردم) #شب_ششم_محرم مداح : حاج محمدرضا طاهری
. یاصاحب الزمان میدونم آقا تو خیمه گاه کربلایی امشب شب وداع جدّ تو شد دیگه شکسته قلب تو شبیه زینب ای غریب آقام روی خاک خیمه گاه می شینی ای غریب آقام اشکای عمه ها رو می بینی ای غریب آقام واسه سرنوشتشون غمگینی می بینی که امشبن کنار هم ولی فردا اوّل ِ جداییه چطوری زینب ببینه بی حسین سمت شهر شام و کوفه راهیه العجل یا مهدی..... 🌸🌸🌸🌸🌸 داری می بینی اون دمی که زینب از زنده موندن ِ حسین مأيوسه می زنه با نوای مهلاً مهلا به زیر حنجر حسینش بوسه ای غریب ارباب به تنش پیرهن کهنه داره ای غریب ارباب بی سپاه و بی سپهسالاره ای غریب ارباب تنها بین لشکر اشراره روبه روی خواهر قامت کمون ارباً اربا میشه بین قتلگاه سر پاکش از تنش جدا میشه با لب تشنه امام بی گناه العجل یا مهدی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 می بینی اون لحظه ای رو که زینب میاد دوون دوون کنار گودال می بینه که شده تن دلدارش به زیر دست و پای دشمن پامال ای غریب آقام پیکر بی سرشو می بینی ای غریب آقام ناله ی خواهرشو می بینی ای غریب آقام بوسه بر حنجرشو می بینی می بینی که استخوان پیکرش میشه زیر نعل تازه جا به جا تن عریان شهید بی کفن میشه در میون مقتلش رها العجل یا مهدی ✍عبدالمحسن https://eitaa.com/emame3vom/28367 👇
. 🌿 فضیلت روز بیست و پنجم ماه ذی‌الحجّه - روز نزول سوره «هَل اَتی» 💎 روز بیست و پنجم ماه ذی‌الحجّه روز نزول سوره «هَل اَتیٰ» است. این‌گونه که در احادیث وارد شده است، حَسَنِین علیهما السّلام بیمار شدند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم برای عیادت آنها آمدند. به حضرت امیر علیه السّلام فرمودند: ای ابالحسن! چیزی نذر کن تا اگر خدای متعال دو پسر تو را شفا داد، آن‌ کار را انجام دهی، و اگر خواستۀ تو هم عملی نشد، انجام آنچه نذر کردی بر تو واجب نخواهد بود. ▫️علیّ بن ابیطالب علیه السّلام فرمودند: من نذر می‌کنم اگر حَسَنِین علیهما السّلام خوب شوند، سه روز پیاپی روزه بگیرم. فاطمه زهرا سلام الله علیها هم فرمودند: من هم همین نذر را می‌کنم. فضّه هم که خادمۀ ایشان و زن بسیار عارفه، بزرگوار و عظیم‌القدری است، گفت: من هم نذر می‌کنم. لذا این سه نفر نذر کردند در صورت بهبودی حال حَسَنِین علیهما السّلام، سه روز پیاپی روزه بگیرند. ▫️پس از بهبودی حَسَنِین علیهما السّلام این سه بزرگوار به همراه حَسَنِین علیهما السّلام، جهت ادای نذر خود، سه روز پیاپی روزه گرفتند. ▫️امّا هر سه شب پیاپی، طعام افطار خود را به مسکین و یتیم و اسیری که به در منزل آنها آمده بودند، بخشیدند و با آب افطار نمودند... ▫️سوره «هَل اَتی (انسان)» ماجرای انفاق خالصانۀ اهل‌بیت علیهم ‌السّلام را نقل کرده و سپس به مقامات بلند معنوی اهل‌بیت علیهم‌ السّلام در جهان دیگر اشاره می‌کند. .
. و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خانمایِ حرم بچه م نمیره داره از تشنگی آتیش میگیره کسی اینجا یه ذره آب نداره ؟ روی دستم داره از هوش میره * بالام لای لای .. گُلوم لای لای .. علی م لای لای .. من هیچی نمیخونم روضه هیچی متن روضه نمیخونم دیگه اهل روضه بودی و هستی و حق روضه رو هم ادا کردی فقط زبان حال مادر میخونم* میترسم از غم فردات مادر بمیرم خشکِ دست و پات مادر ندارم مرهمی تو خیمه حالا براِ زخم روی لب هات مادر *قرار شد با رباب آروم بریم جلو* ما گریه کردیمُ دشمن چه شاده چه کاری تشنگی دستِ تو داده بمیره مادرت دارم میبینم ترک رویِ لبات خیلی زیاده چرا این غصه ها آخر نمیشه روزایِ بی کسی مون سر نمیشه بیا زینب ببین هر کاری کردم چرا حال علی بهتر نمیشه *شب هفتمِ به خدا دلم نمیاد بچه رو بغل کنم .. آروم تو بغل فقط میخوام تصور کنی .. شروع کرد با بچه حرف زدن قبل از اینکه بخواد بدش به عمه گفت:* داری میری تو میدون زود برگرد میشه مادر پریشون زود برگرد به دلِ من بد افتاده عزیزم برو اما علی جون زود برگرد میشد ای کاش موتُ می پوشوندم زیر خورشید روتُ می پوشوندم یه جوری کاش میشد قبل رفتن سفیدی گلوتُ میپوشوندم *تا بچه رو روی دست گرفت ... نانجیب تیر رو رها کرد ..* شنیدم آه مادر تیر خوردی یه جرعه خون به جایِ شیر خوردی گلویی رو که من دیدم گمونم عمیقاً ضربه‌ی شمشیر خوردی *آخه گلوی شش ماهه تیر نمیخواد ..* هوا گرمه ولی دستام سرده کمون حرمله با تو چه کرده دعا کردم علی رو دستِ بابا گلوت پاره نشه ، سر برنگرده *خدایا دیگه جلوتر نرم ..* غمت راه نفس میبنده مادر لبت تو حالت لبخنده مادر نمیتونم ببینم بند جونم گلوی تو به مویی بنده مادر *هیچ شهیدی رو خود ابی عبدالله ننشست برای هیچ شهیدی خودش قبر نکند .. تنها شهیدی که خودش دفن کرد .. (خیلی روضه‌ی علی اصغر منحصر به فرده) تنها شهیدی که خودش دفن کرد .. تنها شهیدی که خودش خاک ریخت رو بدن .. (من دلم رفته مدینه) کجای رفته دلم .. همه دیدن رفت پشت خیمه ها کاش مثل باباش امیرالمومنین چهل تا صورت قبر برای علی اصغر درست میکرد .. (زود میگمُ رد میشم هرکی گرفت ..) کاش مثل باباش چهل تا صورت قبر درست میکرد کسی نفهمه قبر مادرش کجاس .. یدونه قبر درست کرد پشت خیمه وقتی لشکر حمله کرد دیدن یه عده رفتن پشت خیمه ها هی با نیزه میزنن تو زمین .. اجازه بدید روضه م رو اینجور جلو ببرم .. مادر .. شما هم شش ماهه از دست دادید .. شما هم محسن از دست دادید .. اما محسنت به دنیا نیومده رفت (مادرا حرف منو بهتر میگیرن) مادری که بچش به دنیا نیومده سقط بشه از دنیا بره سخته ، داغ هر جوری باشه سخته . اما به دنیا نیومده بره راحت تره زود برمیگرده به زندگی زود با این غصه کنار میاد چون تصویری از بچه تو ذهنش نیست .. اما وای به دل مادری که شش ماه بچشُ بغل کنه .. دستاشُ ببینه .. چشماشُ ببینه .. شش ماه بچه شُ شیر بده صدای گریه و خندش تو گوشش باشه .. چیکار کرد رباب ؟!! ببخشید نمیشه نگفت میتونی تصور کنی رباب تو کربلا بالا سر علی گریه نکرد؟! الله اکبر .. تو رو خدا امروز تا صبح فکر کن چرا یه مادر میتونه اینقدر محکم باشه؟! دلیلش چیه جز عشق به حسین ..! جز اینکه نمیخواست امامش اذیت بشه ..! دیدی به داغ دیده میگن گریه کنه سبک بشه آروم بشه داغ دیده گریه نکنه همه میگن نکنه یهو دق کنه ، نکنه سکته کنه . هی زینب میگفت رباب گریه کن .. خیره خیره نگاه میکرد .. رباب گریه کن .. بعضیا میگن شام غریبان گریه کرد . اینی که میگن شام غریبان رباب آب خورد شیر امد تو سینه ش من میگم آب نخورد بعیده از این مادر تا آب آزاد شد آب بخوره .. آخه کسی که تو سایه نرفت بعد حسین .. (چرا ؟!!) چون دیده بود بدن حسینش زیر آفتابه ، آب بخوره ؟! عاشورا گریه نکرد شام غریبان گریه نکرد گلوی پاره دید گریه نکرد هی ریخت تو خودش کجا گریه کرد؟ واسه کی گریه کرد؟ نگاه کرد دید یه سر بریده رو تو تشت .. عبیدالله چوب برداشت ، دیدن از تو جمعیت یه زنی خودشُ انداخت رو سر بریده .. هی سر حسینُ بغل کرد .. حالا گریه کن رباب ..* https://eitaa.com/emame3vom/28370 👇
شب هفتم.mp3
3.87M
#روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شب_هفتم_محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی #میرداماد
. |⇦• و توسل به حضرت ابالفضل العباس علیه السلام اجرا شده ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تا روی خاک پا کشیدی برادر *ان شاءالله هیچوقت برادرت جلوت جون نده ها* تا روی خاک پا کشیدی برادر تنهایی منو دیدی برادر با این خجالتی که تو چشاتِ داری خجالتم میدی برادر *دیدن هی پاهاشُ جمع میکنه هی خودشئ جمع میکنه* دارم تمنا میکنم ، اباالفضل چشامُ دریا میکنم ، اباالفضل خودم میرم از زیر پایِ لشکر دستاتُ پیدا میکنم اباالفضل * چرا دستاتُ پیدا میکنم؟! آخه این دستا قیامت سبب شفاعت امت مادرمه مادرم با این دستا کار داره .. رسید بالاسرش ، شاید درست نباشه این لفظ شاید به دور از شان امام باشه اما ببخشید دیگه واژه ای نبود این داغ انقدر سنگینِ نوشتن ابی عبدالله گریه زیاد کرد کربلا .. کنار بدن قاسم جوری گریه کرد از حال رفت بالاسر علی اکبر بلند گریه میکرد وَ رَفَعَ الْحُسَينُ،صَوْتَهُ بِالْبُكاء اما بالاسر عباس دیگه گریه نمیکرد داد میزد .. صرخ الحسین .. چی میگفت؟!.. * رسیده مادرم ، تورو خدا پاشو بریم حرم بخاطر رباب ، بخاطر اشکای دخترم *این دوتارو من کاری ندارم ، این دوتا خیلی اذیت نمیکنه گرچه روضه ست ، اما بعدیش جا داره آدم داد بزنه بعدیشو غیرتی گوش میده* رسیده مادرم ، تورو خدا پاشو بریم حرم بخاطر رباب ، بخاطر اشکای دخترم پاشو یه کاری کن ببین محاصره ست حرم *ببین همه دور حسین حلقه زدن .. ببین دارن به خیمه ها نگاه بد میکنن ..* پاشو بریم حرم، عمویِ خیمه نذار بریزه آبرویِ خیمه بعد زمین خوردنِ تو یه لشکر نگاهشون رفته به سوی خیمه بالاسرت خیلی خرابه حالم دارن میخندن عزیزم به نالم داری منو تنها میذاری اما دلت میاد اسیر بشه سه سالم! ببین قیامتِ ، حرم مهیای اسارتِ تنها چیکار کنم ، حرمله اینجا فکر غارتِ دارن میرن حرم ، ببین قیامتِ *یه ساله یه عده منتظرِ امشبن .. یه عده منتظرن شب تاسوعا برسه .. بذار راحت بگم حتی یه عده فردا شب خیلی حال گریه ندارن ، میره تا ظهر عاشورا فردا شب سنگینیِ شب دعا و شب مناجاتُ شب قرآنُ شب احیاس .. اما امشب شب گریه ست .. سقایِ دشت کربلا اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل حیفم اومد ؛ شب تاسوعا شب ساعتُ زمانُ خستگی نیست . حرم اباالفضل میری نگاه به ساعت میکنی مگه !! اصلا زمانُ نمیفهمی .. رسید کنار شریعه ، دست برد زیر آب (خیلی این چند بیت بهت میچسبه تورو خدا دل بده) حیفه شب تاسوعا از دستت بره ..* دریا کشید نعره ، صدا زد مرا بنوش *عباس به آب رو نزد آب رو زد به عباس .. آب التماس میکرد یه ذره لباتُ تر کن* دریا کشید نعره صدا زد مرا بنوش غیرت نهیب زد که به دریا بگو خموش وقتی که آب را به رویِ آب ریختی آمد چو موج در جگرِ بحر خون به جوش *عبارت میگه ورمل الماء علی الماء .. سوال دارم ، چرا نفرموده چرا نمیگه ابی عبدالله آبُ ریخت رو آب؟! ورمل الماء علی الماء یعنی آبُ آوورد بالا محکم زد رو آب به قول یه اهل دلی میگفت انگار میخواست به آب یه سیلی بزنه* وقتی که آب را به رویِ آب ریختی آمد چو موج در جگرِ بحر خون به جوش گفتی به آب ، آب چه بی غیرتی برو بی آبرو ، به ریختن آبرو مکوش آوردمت به نزدِ دهان تا بگویمت بشنو که العطش رسداز خیمه ها به گوش تو موج میزنیُ علی اصغر از عطش گاهی به هوش می آید گاهی رود زِهوش در آب پا نهادمُ بر خود زدم نهیب گفتم بسوز از عطشُ آب را منوش باالله بود زِ رشته‌ی عمرم عزیزتر این بند مشک را که گرفتم به روی دوش 👇
|⇦• و توسل به حضرت ابالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ *یکی از القاب اباالفضل ،اَبَاالقِربَه ست .. چرا به عباس میگن اَبَاالقِربَه ، یعنی پدر مشک چرا به عباس میگن پدر مشک ؟! چون وقتی دستاشُ زدن مثه پدری که بچشُ بغل میکنه مشکُ داد تو شکمش خودشُ انداخت رو مشک همه‌ی حواسش به مشکِ مبادا این مشک پاره بشه .. نوشتن چهار هزار تیر انداز نه تیرانداز معمولی نه سرباز معمولی .. موکلین شریعه چهارهزار تیرانداز آموزش دیده بودن .. رو کنده ی زانو همه یه هدف داشتن .. الله اکبر .. اون شمر ملعونُ اون شبث ملعون گفتن نباید این آب به خیمه ها برسه .. هرکی هر کاری میتونه بکنه .. کار به جایی رسید من این یه جمله‌ی مقتل بیچارم میکنه یه مرتبه دیدن فَوَقف العَباس مُتَحیِرا .. دیدن عباس متحیر ایستاد .. چرا متحیر؟! یک نگاه کرد دید مشک آبُ زدن .. آب داره رو خاک میریزه .. دیگه جلوتر نرفت نمیتونه برگرده دست نداره مشک نداره نمیتونه جلو بره چه کنه متحیر شد .. این یک تیکه‌ی مقتلُ کار دارم ، توروخدا نگاه به صدای من و سینه‌ی خسته‌ی من هرکی هرجوری میتونه من هیچی نگه نمیدارم برای فردا شب همین امشب شب عاشورایِ ما است جوری برای عباس بمیریم که هیچکس نمرده .. یک نگاه کرد دید دیگه راه به جایی نداره نه شمشیری نه نیزه ای نه مشکی نه آبی نه دستی ، شمر ملعون گفت آب تموم شد قصه ش ، دستم که نداره .. برید کار عباس رو تموم کنید .. اینو مقتلُ العباس مینویسه .. میگه میرفتن عده عده میرفتن دور عباس بدون شمشیر بود اما فرار میکردن .. شمر یقه‌ی یکی رو گرفت گفت مگه نمیگید دست نداره مگه نمیگید مشک آبشُ زدن مگه نمیگید بدن پر از تیره پس چرا کارشو تموم نمیکنید ؟! از اسب نمیندازیدش پایین .. از مادرش عذر میخوام یه نانجیب گفت شمر دست نداره شمشیر نداره اما دوتا چشم داره .. یه جوری نگاه میکنه زهرت آب میشه .. هیچکس جرات نداره جلو بره تا این چشما هست تا شنید چشماش هست ، صدا زد حرمله بیا .. یه کاری میکنم دیگه جایی رو نبینه .. تیرُ زد .. سر عباس رفت عقب .. یه جمله بگم روضه رو خوندن به جایی رسوندن که کلاه خود افتاد سر برهنه شد یه جمله میخوام بگمُ باهم داد بزنیم لا اله الا الله عبارت مقتل اینو میگه ففلق حامته .. یه جوری عمودُ زد تا ابرو متلاشی شد .. از بالای اسب ... یه سول دارم وقتی با صورت خورد زمین ، تیر کجا رفت .. سر عباسُ متلاشی کرد .. حسین ... وقتی ابی‌عبدالله رسید یک دقیقه منو نگاه کنی من حرفمو زدم هر شهیدی که میومد بالاسرش با یک دست سر رو از روی خاک برمیداشت اما رسید کنار عباس آروم شمشیرشُ گذاشت زمین سرُ گذاشت رویِ زانوهاش .. یک نگاه کرد دید یک چشم با تیر از بین رفته .. تیر رو آروم از چشم زخمی در آوورد .. با گوشه‌ی آستین خون هارو پاک کرد .. دید چشم سالم داره گریه میکنه صدا زد تو چرا گریه میکنی من بی برادر شدم ؟! (من باید گریه کنم تو چرا گریه میکنی) یه جمله گفته منو بیچاره کرده گفت حسین دارم برای شما گریه میکنم چرا برای من ؟! آخه الان شما سر منو از روی خاک برداشتی .. اما یک ساعت دیگه .. هیچکس نیست سر شما رو برداره ....حسین ... عباس جان حق داشتی گریه کنی آقا حق داشتی گریه کنی هیچکس نبود سر حسینتُ برداره .. یه خواهر داشت زینب اومد برسه سر رو برداره ، اما دیر رسید به گودال .. وقتی رسید که سری به نیزه بلند است در مقابل زینب هر کی گره به کار داره .. شبِ باب الحوائجِ .. بیار دستتُ بالا .. فرمود هرجا روضه ی عموجانم عباس رو بخونن میام .. بیار دستتُ بالا : یا صاحب الزمان .. یا صاحب الزمان .. •┄┅══༻○༺══┅┄• https://eitaa.com/emame3vom/28373
شب نهم.mp3
6.04M
|⇦• و توسل به حضرت ابالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾•
. و و توسل به اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نمیشه باورم که وقت رفتنه تموم این سفر بارش رو شونۀ منه *امشب دسته جمعی باید روضه بخونیم .. باورت میشه دهه‌ی محرم تموم شد؟ باورت میشه فردا سر اربابِ ما مثل این ساعت تو تنور خولیِ ؟! حالا بمیریم هم کمه ..* نمیشه باورم که وقت رفتنه تموم این سفر بارش رو شونه‌ی منه کجا میخوای بری؟ چرا منو نمیبری؟ حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری باید جوابتُ ، با نفسم بدم بدون من نرو ، تورو به کی قسم بدم؟! قرارمون چیشد! که بی قرار هم باشیم حسین هرچی که پیش اومد باید کنار هم باشیم کجا میخوای بری؟ چرا منو نمیبری؟ حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری من رویِ خاکُ تو ، سوار مرکبی من توی قلبِ تو ، اما ،تو چشمِ زینبی آهسته تر برو ، بذار، منم باهات بیام حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام کجا میخوای بری؟ چرا منو نمیبری؟ حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری یار نداشتی طاقت اینهمه آزار نداشتی *شب حرف زدن نیست فقط شب زمزمه است شب زبان حال و ناله است* یار نداشتی طاقت اینهمه آزار نداشتی کاشکی پشتِ خیمه شیرخوار نداشتی من بمیرم که علمدار نداشتی یار نداشتی رمقی برای پیکار نداشتی جز حرم غصه ای انگار نداشتی من بمیرم که علمدار نداشتی کار از کار گذشت ؛ مرکب از تنِ تو هربار گذشت .. یار نداشتی کفنی غیر همین خار نداشتی حتی با زخم تنت کار نداشتی پیرُهن نداشتی دستار نداشتی یار نداشتی ولی این غصه رواین بار نداشتی یارِ بین در و دیوار نداشتی تیر و نیزه بودُ مسمار نداشتی کار از کار گذشت قصه بین در و دیوار گذشت روضه با داغیِ مسمار گذشت .. *فردا وقتی تیر و تو قلبش زدن ، هر کاری کرد تیرُ از رو به رو در بیاره نشد .. اربابِ ما رو اسب خم شد .. تیر و از کمر در آورد .. از سینه مثل ناودون خون میریخت .. دو دستی خون هارو به محاسنش میمالید .. چی زیر لب میگفت ، میگفت منو امروز نکشتن .. من کشتۀ روز دوشنبه ام .. (کدوم دوشنبه؟) منو اون روزی کشتن ، که مادرم باردار رفت پشت در .. یکی نگفت این دختر رسول خدا هست ..* سر نداشتی تشنه بودیُ برادر نداشتی جایِ سالمی تو پیکر نداشتی من بمیرم که تو مادر نداشتی سر نداشتی بینِ لشکر بودی لشکر نداشتی بال و پر زدی ولی پر نداشتی کاشکی تو خرابه دختر نداشتی *دیگه از فردا روضه ها تمومه از فردا این روضه ها شروع میشه خودتونُ آماده کنید ..* کار از کار گذشت زینب از میون انظار گذشت از سر کوچه و بازار گذشت *چی برات روضه بخونم شب عاشورا ..از وداع بگم؟! امشب از اون شباست که به هر چشمی اشک نمیدن شاید شبای دیگه اشک داشته باشی اما شب عاشورا شب سنگینیِ اگه اشکم نداری یه آه بکش .. دستتُ بذار روسرت به یاد اون ساعتی که زینب دستشُ رو سرش گذاشت .. با خواهر وداع کرد ،‌با پسر وداع کرد ،‌با زن ها وداع کرد ، با شهدا وداع کرد با اصحاب وداع کرد حالا میخواد بره میدان؛ یک مرتبه دید ذوالجناح حرکت نمیکنه .. آخرین باری که ذوالجناح حرکت نکرده بود برا هفت هشت روز قبل بود روز دوم وقتی قافله رسید کربلا دید ذوالجناح حرکت نمیکنه ، وقتی سوال کرد اسبُ عوض کرد فهمید اینجا همون کربلا ست .. باید همینجا بمونیم .. فردا هم ذوالجناح حرکت نکرد .. یک نگاه کرد دید با همه خداحافظی کرده الا دختر .. بیا پایین بابا .. کارت دارم بابا .. بی خداحافظی میخوای بری .. یه عمو بی خداحافظی رفت ما بیچاره شدیم تو دیگه بی خداحافظی نرو بیا پایین .. اومد پایین از اسب نشست رو زمین دخترُ بغل کرد آروم در گوشش گفت بابا یه دست رو سرم میکشی ..! بابا یه بار منو میبوسی ..! آروم دست کشید روی سر سکینه .. انگشتر بابا رو حس کرد این بمونه تو ذهنت کار دارم. اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد بزرگی کن ببوس این دخترِ کوچکتر خود را به دنبال مسافر آب میریزند معذورم کنون ریزم به پایت آبِ چشمان خود را 👇
👆 و توسل به اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بابا از اسب آوردمت پایین یه سوال دارم این دختر چقدر سوال داره الله اکبر یه سوال از بابا پرسید صدای گریه‌ی بابا بلند شد صدا زد بابا من بدرقه زیاد دیدم، خداحافظی زیاد دیدم، معمولا تو بدرقه و وداع پیشانی رو میبوسن ، صورتُ میبوسن ، شونه هارو میبوسن .. بابا من یه صحنه دیدم : زِ دورادور میدیدم گلویت عمه میبوسد مگر آماده کردی بهر خنجر حنجرت را بغلش کرد ، لاتحرقی قلبی بدمعک حسرت .. دخترم اینجوری با قلب بابات بازی نکن بغلش کرد آرومش کرد نوازشش کرد .. این دختر سه تا سوال دیگه هم پرسیده روضه‌ی من همین سه تا سواله ... یه سوالش این بود بابا چرا عمه زیر گلوتُ بوسید ؟! یه سوالم از بابا پرسیده صدا زد بابا این عمی العباس؟!.. بابا عموم کجاس؟!.. دیگه روضه معلومه جوابش معلومه من میگذرم .. یه سوال دیگه از ذوالجناح پرسید فردا ، سوال از ذوالجناحش کِی بود؟" وقتی اسب بی صاحب اومد جلو درِ خیمه ، اومد سر اسبُ بغل کرد یه سوال کرد، ذوالجناح بابام که میرفت لباش ترک ترک داشت .. بابام که میرفت تشنه بود .. جگرش آتش گرفته بود .. یه سوال دارم کسی بابامُ سیراب کرد یا نه؟!.. ذوالجناح کسی به بابام آب داد یا نه؟!.. (یه سوال دیگه مونده هرکی طاقت داره بشنوه) پس یه سوال از بابا پرسید عموم کجاس؟ یه سوال از ذوالجناح پرسید بابام تشنه بود بابامو سیراب کردن یا نه ؟! یه سوالم از عمه پرسید چی پرسید! اومد تو گودال قتلگاه نگاه کرد ، دید عمه ش یه بدنِ برهنه و بی سرُ بغل کرده .. هی رگاشُ میبوسه .. هی دست و پاشو میبوسه .. یه سوال کرد عمه این بدن کیه ؟!.. عمش بدون درنگ ، صدا زد دخترم این بدن بابات حسینِ .. خودشو انداخت رو بدن ... حسین ... دختری که بهانه بگیره ، دختری که بابا از دست بده ، دختری که داغ ببینه ، چجوری آرومش میکنن ؟! مثه این صحنه مدینه تکرار شد .. اونجام یه دختری خودشُ انداخت رو بدن .. اونجا ناله بلند شد از آسمونیا ، علی آسمونیا طاقت ندارن زینبُ بردار حسینُ بردار .. امیرالمومنین اومد نوازش کنان آروم بچه هارو برداشت .. اما فردا .. کسی دختر حسینُ نوازش نداد .. من عربیشُ بگم بسه ، دیگه فارسیشُ نگم : «إجتمعت عدة من العراب فجروها عن جسد ابیها» .. حسین ... دستتُ بیار بالا ، شب احیاست ، شبِ عاشوراست یه جوری بگو صدات برسه کربلا بلند بگو یا حسین .... •┄┅══༻○༺══┅┄• https://eitaa.com/emame3vom/28376
شب عاشورا.mp3
6.09M
|⇦• و توسل به اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد
. |⇦• و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آفتابِ علی الدوامِ حسن سحرِ مسجد الحرامِ حسن ماهِ زیبای پشتِ بامِ حسن حسنی زاده ای به نام حسن ای حسینی ترین سلامِ حسن *کیا امشب با ابن الکریم کار دارن آقا جانم یا قاسم بن الحسن* جلوه‌ی نور پنج تن قاسم دومین نسخۀ حسن قاسم مرد پیکارِ تن به تن قاسم یل بی باکُ صف شکن قاسم ای قیامت شده قیامِ حسن چهار شانه نه آبشاری تو استواری تو اقتداری تو نوه‌ی شاه ذوالفقاری تو صاحب تیغ آب داری تو ای علی اکبرِ نیام حسن *هی اومد اجازه بگیره اباعبدالله فرمود اجازه نمیدم ، غمگین شد اومد تو خیمه زانوهاشو بغل کرده هی میگه مادر یه کاری برام کن مادر دیگه سختمه بمونم به دادم برس .. گفت چیشده گفت عمو اجازه نمیده برم میدان. گفت بابات فکرِ امروزم کرده، بازوبندُ باز کن در اون نامه ای برات نوشته . نامه رو باز کرد تا دستخط بابا رو دید شروع کرد گریه کردن دید بابا نوشته فرزندم ، قاسمم ، کربلا عموت حسینُ تنها نذار به عجله دوید حالا سر از پا نمی شناسه اومد خدمت عموجان، عموجان ببین بابام چی نوشته ابی‌عبدالله وقتی نامه رو دید اینقدر گریه کرد هی میگفت حسنم .. مقتل میگه برادرزاده رو بغل کرد هی قاسم گریه میکنه عمو گریه میکنه ساعتی گریه کردن هر دو غش کردن امام صدا زد زینب بیا قاسم داره میره میدان ..* وقت میدان شدنش جای حسن خالی بود تا که در حُسن ببیند چه بساطی چیده است *سوار مرکب میخواست بشه اولا زرهی به تن قاسم نمیخورد ، (تموم شدا .. فردا شب دیگه شب هفتمه) فردا شب آبُ رو خیمه ها میبندن بعضیاتون یه جوری صداتون در نمیاد انگار چند روزه آب نخوردید نکنه بچه شیرخواره دارید که صداتون بالا نمیاد از فردا شب دیگه کار به ابی عبدالله سخت شد .. (من میگما) خیلی سمت خیمۀ رباب نمیرفت .. چون هر بار میرفت خجالت میکشید میدید این بچه بی حال افتاده .. علی لای لای .. گلم لای لای .. بالام لای لای ..* بشتاب ای عمو جان در خیمه قحط آب ست اصغر فتاده مدهوش در دامن رباب ست *زره به تنش نمیخوره سوار مرکب تاریخ میگه پاهاشم به رکاب اسب نمیرسه سوار مرکب داره میره برگشت دستشو تکون میده عمو جان منم رفتم ، عباسم ایستاده هی نگاه میکنه خدا به دلِ حسین صبر بده آخه یتیمه ، این بابا نداره .. اینقدر برای ابی‌عبدالله سخته اومد وسط میدان إن تَنکرونی فأنا ابنُ الحسنِ .. (کی؟کی بودی؟گفتن این پسر حسنِ ..) همون که تو جمل پدر همه رو در آورد .. امیرالمومنین گفت حسن برو کار و تموم کن .. همه به هم تعارف میکردن تو برو تو برو ؛ گفتن ازرق تو برو میدان به ازرق برخورد ازرق شامی مرد پهلوانِ آقا بعضیا میگن برابر صد مرد جنگی بوده برگشت گفت منو میخواید به جنگ یه بچه بفرستید؟ گفت بچه هام هستن بچه اول دوم سوم همه رو به درک واصل کرد .. دیدن ازرق عصبانی شد اومد تو میدان ابی‌عبدالله گفت زود به مادرش نجمه بگید بره تو خیمه موهاشو پریشون کنه دستاشُ به آسمون ببره .چرا؟! گفت پهلوان نامدار عرب اومد به میدان .. اومد سمت قاسم بابا فرزند حسنِ .. گفت ازرق تویی گفت آره مگه چمه؟! گفت تو ازرقی من باور نمیکنم گفت مگه چیشده چرا اینقدر هول کردی گفت از کجا فهمیدی من هول کردم گفت بند این چکمه هاتو نبستی حالا میخوام برای امام حسن غوغا کنی و داد بزنی تا خم شد قاسم ضربتُ زد به درک واصلش کرد دیدن اینجوری نمیشه دورش کردن اینقدر با سنگ زدنش ابی‌عبدالله اومد بالاسرش دید یادگار برادر پاشنه‌ی پاهاشو رو خاک میکشه هی میگه عمو جان کمکم کن .. سینشو به سینه‌ی قاسم گذاشت گفت برای عمو سخته صداش کنی نتونه کاری کنه* به روی خاک جا به جا شده ای هدف زخم سنگ ها شده ای زیر سم خرد و نخ نما شده ای زیر پا مانده بی صدا شده ای قد کشیده شدی تمامِ حسن *بغلش کرد داره میارتش میگه با اینکه حسین رشیدِ قاسمُ به سینه چسبونده باز پاهاش به زمین میکشه .. یا باید قد آقا خم شده باشه ، یا باید زیر سم اسب ها بدن قاسم ..* https://eitaa.com/emame3vom/28378 •┄┅══༻○༺══┅┄• 👇
سیدمحمدجوادی-27.mp3
4.26M
|⇦• و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی
. و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ قرار بود دمادم به پات غم بخورم هر آنچه غصه نوشتند دم به دم بخورم مرا بخاطر این عشق سرزنش کردند بگو فراق ببینم کنایه هم بخورم *چقدر زود شبِ هفتم اومد .. صدایِ گریه‌ بچه میاد .. چشماتُ رو هم بذار از خیمه‌ی رباب هم صدای گریه میاد .. علی لای لای .. علی لای لای ..* شراب داد با من روزگار لب نزدم ولی تو زهر بده قول میدهم بخورم * بریم خیمه‌ی حضرت رباب معطلت نکنم : * نفس هات مثل آتیشِ علی جان گلویِ نازک و لب هات کبابِ چی میشه رویِ دست من بخندی که اشکت باعثِ مرگ ربابِ میخونم از چشم بابا بعیده برگرده عمو به خاطر قلبِ حسین بغضا مونده تویِ گلو ببینید رویِ دستم بیقراره سراغ آبُ با چشماش میگیره همه درنده ها سیرابند اما داره از تشنگی بچه م میمیره حرمله میگه من میخوام سر از تنش جدا کنم وقتی که پرپر میزنه باباشو من نگاه کنم .. لای لای علی ، علی علی .. یه جوری حرمله زد با سه شعبه سر نازِ تو رویِ دوشم افتاد صدایِ شیونی از خیمه اومد گمونم مادرت تو خیمه جون داد تنت رو دستمه ولی روم نمیشه برم حرم جوابِ مادر تو رو چی بدم من ای پسرم لای لای علی ، علی علی .. * فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ .. گوش تا گوش پاره شد ..* مانده ام سنگ رویِ سنگ چرا بند شده شمر از دیدن این صحنه چه خرسند شده سر شش ماهه به یک پوست فقط بند شده حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت •┄┅══༻○༺══┅┄• 👇