گریز در دعای کمیل
گریز در دعای کمیل و روضه ی امام حسن علیه السلام
(ولا تعاجلنی بالعقوبه علی ما عملته فی خلواتی من سوء فعلی و اسائتی و دوام تفریطی و جهالتی و کثرت شهواتی وغفلتی)
؛خدایا! در خلوتهای خود گناه انجام داده ام .پیگیر کوتاهی و نادانی خود بوده ام و دنبال شهوترانی و غفلتم رفته ام.(فلو اطلع الیوم علی ذنبی غیرک ما فعلته...)؛خدایا!اگر کس دیگری جز تو از گناهم مطلع میشد ،ان را مرتکب نمیشدم، اما نه به خاطر انکه تو سبکترین بینندگانی ؛بلکه چون پرده پوشی. ستار العیوب و غفار الذنوبی.خدایا برد باری تو مرا بر نا فرمانیت جری کرده است.حلم شگفت انگیز تو مرا بی حیا کرده است.خدایا! بی حیایی مرا ببخش! حلم امام حسن (ع)هم شگفت انگیز است. بردباری او هم مثال زدنی است تا انجا که حلم او مروان را جری و بی حیا کرده بود.دستور داد تا جنازه امامک حسن را به جای گل باران تیر باران کردند و نگذاشتند امام حسن(ع)در حرم جدش رسول خدا دفن کنند. وقتی اتش فتنه خاموش شد و جنازه امام حسن(ع)را به سوی بقیع حرکت دادند، مروان نیز به جمع مشایعت کنندگان پیوست و تابوت امام حسن(ع) را به دوش کشید. امام حسین (ع) فرمود :ایا جنازه امام حسن را حمل میکنی؛در حالی که به خدا قسم پیوسته در حال حیات برادرم ،دل او را پر از خون کردی؟مروان گفت:من این کارها را با کسی کردم که حلم و بردباری او با کوه برابر بود.
ای زمین و اسمانها سوگوار غربتت
افتاب حنجرم سنگ مزار غربتت
شهر یثرب داغدار خاطرات رنج توست
خم شده پشت مدینه زیربار غربتت
از همه زخم زبان ،تهمت،خیانت از تو صبر
چشم تاریخ اشکبار روزگار غربتت
کاش میشد روشنای تربت پاک تو بود
چلچراغ اشک ما در شام تار غربتت
سید مهدی حسینی قمی
موضوعات مرتبط: گریزهای دعای کمیل
برچسبها: #گریز_دعای_کمیل
گریزهای مداحی مناجاتی ـ دعای کمیل،مناجات با امام زمان(عج)
(اللهم اغفر ذنوب التی تغیرالنعم….)گاهی نعمت و رحمتی برایمان مقرر میشود؛ولی ما با گناهانمان ان را تغییر میدهیم یا موجب به تاخیر افتادنش میشویم. خدایا ! ان گناهانی راکه موجب تغییر نعمتهایمان میشوند بیامرز!خدایا! ان گناهانی راکه موجب تاخیر ظهور میشوند ،بر ما ببخش!فرمود :(انچه که موجب جدایی ما ودوستانمان گردیده وانان را از دیدار ما محروم کرده است ،گناهان وخطاهای انان نسبت به احکام اللهی است). اقا جان امشب هم شرمنده و پشیمان امدم.امشب هم دلم از گناهانم گرفته است و امده ام با شما حرف بزنم و درد دل کنم. صورتت را برمگردان امدم جبران کنم.نگو از صدایت بیزارم ونمی خواهم صدایت را بشنوم که با صدها امید امده ام ومیدانم ناامید کردن امیدوار از شیوه ی کریمان نیست.امشب هم لطفی کن و به درد دلهایم گوش کن.مولای من !من دیگر از این چشم هایم خسته شدم . من نمیخواهم ان دیده را که به هر چه هست میافتد وبرهر دیدنی می ماند.همه را میبیند همه را می یابد،جز یک نادیدنی دیدنی.یک دیدنی نادیدنی.چنین چشمی کور باشد بهتر است.به من چشم مهدی بین عطاکن.مولای من ! من این گوشها را نمی خواهم .گوشهایی که به نواها وصداهای حرام عادت کرده است،به درد من نمی خورد .گوشهایی که همه ی صداها ،غیبتها،تهمتها را میشنود،جز صدای دل نشین مهدی فاطمه (عج)به کار من نمی اید.مولای من!دستهایم را هم نمی خواهم.دستی که به دامن قبای مهدی زهرا (عج)نرسد،قطع باشد ،بهتر است. اقای من این پای را چه کنم؟پایی را که نتوان در رکاب تو گذاشت و بدانچه۹ تو می خواهی گماشت چه باید کرد ؟پایی که برای مجالس لهو و لعب چهار نعل میتازد و برای خدمت به مهدی فاطمه (عج)لنگ است به درد نمی خورد.این پا زمین گیر باشد بهتر است. مولای من ان سر را که جولان گاه غیر توست نباشد بهتر است.سر را چه باید کرد اگر به پای تو نتوان انداخت؟ سری که دران فکر همه کس و همه چیز هست،جز فکر مهدی فاطمه ومساله ی ظهور او ، به کار نمی اید.سر را نمی خواهم اگر پیشکش راه تو نباشد.اقاجان !اصلا من اعضا و جوارحی که مهدوی نباشد نمی خواهم.اعضا و جوارح مهدوی عنایت کن؛(قو علی خدمتک جوارحی واشدد علی العزیمه جوانحی)
ای دوست مدد، خادم دربار تو باشم
با دست تهی در صف انصار تو باشم
یک برکت جانانه به جان و نفسم ده
تا با نفسم مجری افکار تو باشم
اخر چه شده روزی من این همه کم شد
محروم ز یک لحظه ی دیدار تو باشم
ترسم بود اینبار به منزل نرسانم
در وقت سفر در صف اغیار تو باشم
از امدن و رفتن خود حاجتم این است
حتی به میان کفنم یار تو باشم
شاید که دگر میکده را درک نکردم
ساقی بده جامی که گرفتار تو باشم
#گریز_دعای_کمیل
زائر بیت خدا.mp3
4.02M
چاووشی خوانی
به مناسب بازگشت حُجّاج
بیت الله الحرام
سبک بر مشامم میرسد
زائرِ بیت خدا
خوش آمدی خوش آمدی
از حرم به جمع ما
خوش آمدی خوش آمدی
« زائرِ بیت خدا ،
اَجر تو ، با مصطفی » (تکرار)
رفتی و این واجبِ
حقِ را بِجا آورده ای
با خودت عطری از آن
حال و هوا آورده ای
« زائرِ بیت خدا ،
اَجر تو ، با مصطفی » (تکرار)
دیده ای رُکن و مقام و زمزم و
شورِ مطاف
خانه ی حق را به اخلاصِ عمل
کردی طواف
« زائرِ بیت خدا ،
اَجر تو ، با مصطفی » (تکرار)
بَهرِ ما از حِجرِ اسماعیل و از
کعبه بگو
از وُقوفِ در مِنا ، از مَشعر و
مَروه بگو
سعی کنید روضه خوانی نکنید
بلکه فقط خیلی ساده حرف بزنید
مثلا : جناب حاج حسن آقا ی عزیز
وقتی مدینه رفتی ،
کنار بقیع سلام دادی
درد دل کردی ،
دیگه چی گفتی ....؟
بعد ادامه شعر را بخوانید :
از مدینه، از شُکوهِ قبر پیغمبر بگو
از مزار مخفیِ صِدّیقه ی اَطهر بگو
« زائرِ بیت خدا ،
اَجر تو ، با مصطفی » (تکرار)
از بقیع و چهار قبر و خاکی و خیلی غریب
یاد آنجا میدهد
بر قلب ما سوزی عجیب
« زائرِ بیت خدا ،
اَجر تو ، با مصطفی » (تکرار)
با توسل خواهم این
حاجت زِ درگاهِ خدا
وعده ی جمعِ مُحبّین اربعین کربُبلا
کربلا یا کربلا...
بر مشامم میرسد ...
اگر هم موقعیت جلسه
برای روضه مناسب بود
میتونید بگوئید من یک حاجی را
می شناسم ، حج خودشو نیمه کاره
رها کرد ! الان تو راه کربلاست
کربلا یا کربلا ...
#مباهله
#مطهره_عباسیان
قرار شد دو طرف تن به احتجاج دهند
که دین مردم خود را مگر رواج دهند
قرار شد همگی با کسان خود باشند
مگر علاج به یک زخم لاعلاج دهند
نبرد شک و یقین بود و باز اهل یقین
بنا نبود به اهل لجاج باج دهند
به حکم امر «تعالول» قرار بود مگر
مسیحیان همه پایان به آن لجاج دهند
و در قبال تمام مخالفتهاشان
به رسم روز، به اهل یقین خراج دهند
شعاع نور حقیقت به هر طرف میرفت
که از حجاز به نجرانیان سراج دهند
جهان به نور تو وابسته است، ای خورشید
خوشا که با تو به اهل تو تخت و تاج دهند
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
.
نزول آیه مودّت
شَأن نزول آیه مَودّت
باشد به عترت نبی مَحَبَّت
گواهم شد سخنِ رَبّ یکتا
قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ اَجراً
جان و دلم بگوید به امرِ حیّ سرمد
صلِّ عَلیٰ محمد وَ اَهلِ بَیتِ احمد
صلِّ عَلیٰ محمد وَ اَهلِ بَیتِ احمد...
مزد رسالت عشق آل الله است
هر کس که جز این رَه رَوَد گمراه است
خوانَم به عشقِ عترت مصطفیٰ
قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ اَجراً
این خانواده باشند از عالَمی سرآمد
صلِّ عَلیٰ محمد وَ اَهلِ بَیتِ احمد
صلِّ عَلیٰ محمد وَ اَهلِ بَیتِ احمد...
بی لطفِشان ما بِشکَسته کُمِیتیم
ما عبدِ عبدِ عبدِ اهل بِیتیم
این باشد سندِ نوکریِ ما
قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ اَجراً
از مدینه تا نجف از کربلا تا مشهد
صلِّ عَلیٰ محمد وَ اَهلِ بَیتِ احمد
صلِّ عَلیٰ محمد وَ اَهلِ بَیتِ احمد...
#آیه_مودت
#نزول_آیه_مودت
#شأن_نزول_آیه_مودت
#ذی_الحجه #قل_لا_أسئلکم
#مناسبت_های_ماه_ذی_الحجه
#حاج_امیر_عباسی
.
#امام_حسین #علیهالسلام
#توسل
#حسن_لطفی
پروانهام دوباره مرا آتشم زنید
هر لحظه هر نفس همه جا آتشم زنید
پای فرات، علقمه فرقی نمیکند
دست شماست تا که کجا آتشم زنید
اصلاً برای گرمی شبهای ماتمت
من را خریدهاید که تا آتشم زنید
هرشب بهحاجتی سر اینروضه میرسم
شاید میان بزم عزا آتشم زنید
من را گره زنید به این بیرق بلند
روزی میان کرب و بلا آتشم زنید
عمری میان روضهتان گریه میکنم
با این امید تا که شما آتشم زنید
این چشمها حوالۀ غمهای زینباست
اشکی دهید و در همه جا آتشم زنید
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
.
✅ قافله اومد آه ...
▶️ سبک #زمینه
قافله اومد آه ، اعوذ بالله
ازاین سرزمین ، از آخر راه
سه ساله داره این قافله واویلا
شیرخواره داره این قافله واویلا
اون طرف اومده یک سپاه از دشمن
انگاری اومده حرمله واویلا
این سرزمین بوی جدایی میده
ناله ی چاووش از حرم رسیده
" به گوش کربلا صدا میرسد
یا حسین یا حسین
قافله ی خون خدا میرسد
یا حسین یا حسین "
بازوی اکبر ، زانوی عباس
صرف قدوم ، زینب کبری ست
عجب شکوهی داره ماشاءالله
به طفل تو گهواره ماشاءالله
بلا به دور از حرم و از اهلش
به حال مضطر نظری یا الله
بغض همه توی گلو شکسته
دلشوره تو دل زینب نشسته
کرب و بلا خاک غم و واهمه ست
یا حسین یا حسین
خون به دو دیده ی تر فاطمه ست
یا حسین یا حسین
" به گوش کربلا صدا میرسد
یا حسین یا حسین
قافله ی خون خدا میرسد
یا حسین یا حسین "
VSMYB_240p_medium_quality.mp3
5.08M
📌وحشي شدند و موقع تقسيم ِ غارتش
بر مُصحَفِ شريفِ تنش پا گذاشتند😭
#محرم
#عاشورا
#روز_دهم
#حاج_حیدر_خمسه
#امام_حسین_علیه_السلام
•┈┈••✾• 🌿🌺🌿 •✾••┈┈•
🔸شمشير و تيغ و نيزه ي خود را گذاشتند
🔸خورشيد را مُقَطَّعُ الاَعضا گذاشتند😭
🔹وحشي شدند و موقع تقسيم ِ غارتش
🔹بر مُصحَفِ شريفِ تنش پا گذاشتند😓
🔸چرخي زدند با سر ِ بر نيزه رفته اش
🔸داغي عجيب بر دلِ زهرا گذاشتند😢
🔹ديگر به نعل ِ تازه زدن احتياج بود؟!
🔹جايي براي تاختن آيا گذاشتند؟
🔸از قتله گاه راضي و دستِ پُر آمدند
🔸سهمي برايِ زينب كبري گذاشتند؟😓
🔹لرزيد عرش ِ اعظم و بارانِ خون چكيد
🔹آتش مگر به گيسوي حورا گذاشتند؟
🔸زينب به گريه گفت عَلیكُنََّ بالفِرار
🔸با ترس و لرز پاي به صحرا گذاشتند
#شعر
#محرم
#عاشورا
#روز_دهم
#امام_حسین_علیه_السلام
•┈┈••✾• 🌿🌺🌿 •✾••┈┈•
#پیشواز_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#شور
#زمینه
#فوق_زیبا
#مقتل
#احساسی
#لطمه_زنی
توو دل، غم مونده… یه ماتم مونده؛ یه چند شب دیگه، تا به محرم مونده…
توو دل، غم مونده… یه ماتم مونده؛ یه چند شب دیگه، تا به محرم مونده…
دلاروُ بی بی، به اینجا خونده؛ یه چند شب دیگه، تا به محرم مونده…
رو دلها، داغ و غمی بنشونده؛ یه چند شب دیگه، تا به محرم مونده…
{توو راهِ درمونِ هر درمونده، یه چند شب دیگه، تا به محرم مونده…
داره صدایِ مادری میاد… بی یار وُ حبیبه… بی یار وُ شکیبه… بی یار وُ حبیبه… آخ! حسین غریبه…
آی! اهلِ عالم! داره یواش یواش، خودِ بی بی؛ سینه زناشوُ، گریه کناشوُ، جمع می کنه برا محرم…
داره صدایِ مادری میاد… بی یار وُ حبیبه… بی یار وُ شکیبه… بی یار وُ حبیبه… آخ! حسین غریبه…
آی! اهلِ عالم! داره یواش یواش، خودِ بی بی؛ سینه زناشوُ، گریه کناشوُ، جمع می کنه برا محرم…
مادرش؛ با دلی پرپر، یک نگاه کرده به نوکر…
جون میدم! وقتی می خونه: یا حسین؛ غریبِ مادر… یا حسین؛ غریبِ مادر
یا حسین؛ غریبِ مادر… یا حسین؛ غریبِ مادر… یا حسین؛ غریبِ مادر…
می شم آماده، می شم دلداده؛ خدا رو شکر؛ خدا حسینوُ به ما داده…
خدا رو شکر!
می شم دلداده، می شم آماده؛ خدا رو شکر؛ خدا حسینوُ به ما داده…
جوونیم، نذرِ یه آقازاده… دلم یادِ شبِ هشتِ دهه، مونده
یادِ شبِ هشتم… پیش امامِ هشتم… واویلا!
تمومِ لشکر، جلوش ایستاده… پدر بر روی نعشِ پسرش، اُفتاده…
همه می خندن؛ به اشکِ آقا… آقا گریونه؛ یه لشکر، شاده!
غیرتیا! غیرتیــــا!
یه خواهری زِ خیمه ها میاد؛ میگه: برادر! قربونِ تو، خواهر…
پاشو جونِ مادر، تا بریم به خیمه.. دارن همه، هل هله می کنن!
پاشو عزیزم! این پیکرو الان؛ با همه جوونا، می بَریم به خیمه…
بالایِ سرِ جوونی؛ بابایی شده، زمین گیر…
بعد تو؛ خاکِ دو عالم، بر این دنیای نفس گیر!
علی اکبر، گلِ لیلا…