eitaa logo
امام حسین ع
22.3هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
Shabanpoor: قتلگاه سیداشهدا، جعفر فتح اللهی ( شاکر ) : تا مشکتو تو آب زدی... حسین دوشوبدی مقتله گلن ورور گئدن ورور آلوبدی نیزه سین اله گلن ورور گئدن ورور اولوب پرپر توپراق اوسته بیر گل سیاغی گولی پامال ایلیوبدی آتلار ایاقی آخور قانی لخته لخته هر یارسینن دولوب آغزی ذکره تولانمور دیل دوداقی یارالی لب عطشان حسین جان حسین جان ▪️▪️▪️▪️▪️ گون ایستیسی قوم ایستیسی اثر قویوبدی داغ داشا اوخون داشین یارالاری چاتوب بدنده باش باشا گلن یوخدی دادینه یتمیش یاورینن اولوب نومید اکبرینن سرلشکرینن بدن میزانّان چیخیب طاقت قالمیوبدی الی قالخمور اوخلاری چکسون پیکرونن یارالی لب عطشان حسین جان حسین جان ▪️▪️▪️▪️▪️ اورک باشنداکی اوخی آلوب قوجاقه جان کیمی آچوبدی اصغرین یرین رباب مهربان کیمی نفس چکدوقجه یاراسینّان قان گلوردی دوداقه قان جاری اولدوقجا جان گلوردی اوخون داشین یاره سی اوستن لحظه لحظه دوباره گویدن یاغیش تک پیکان گلوردی یارالی لب عطشان حسین جان حسین جان ▪️▪️▪️▪️▪️ نه وار کفن نه پیرهن نه باری سایبانی وار گلن ورور گئدن ورور نه امن بیر مکانی وار گورولّر کی یارو انصاری یوخ ورولار یاراسی چوخ چوخ گئدوب قانی چوخ ورولار دوشوب دیلدن بیر چوخور یرده قان ایچینده داش اوستونن داش اوخ اوستونن اوخ ورولار یارالی لب عطشان حسین جان حسین جان ▪️▪️▪️▪️▪️ دوتوبلا قتلگاهده عزا ملکلر اآغلیور او قورخولی خیامیده قرا لچکلر آغلیور حریم عصمت مُلبَّس رخته عزایه حسینم وای صوتی قوزانموش نه سمایه خانیم زینب سسلنور جدا یا محمد خبر وئر زهرا آنام گلسون کربلایه یارالی لب عطشان حسین جان حسین جان ▪️▪️▪️▪️▪️ حسین گئدنده خیمه دن خبرده وار اوروج گئدیب جمالی قانلی قله یه شرافته عروج ائدیب دییب مین یول پیکریمدن ذبح اولسا باشیم گئنه احقاقِ حقیقتده وار تلاشیم اگر دنیا دشمنه سر سخت اولسا منله بونی بولسون ظلمه باش ایمز آل هاشم یارالی لب عطشان حسین جان حسین جان
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• مه کاسه بگیرِ حُسن رویت خورشید خجل ز ماهِ رویت روزی که گِل مرا سرشتند نامت به کتاب دل نوشتند ای عطر گل یاس، یا حضرت عباس ای معدن احساس، یا حضرت عباس خورشید مدینه یا اباالفضل امید سکینه یا اباالفضل *شب تاسوعا هم رسید... امشب هر کی کاری داره، یه جور دیگه نوکری می کنه. اصلاً امشب شبِ نوکراست... همه عالم نوکر اباالفضل اند،اباالفضل نوکر حسینِ. نه جلوتر از آقاش راه رفته، نه جلوتر از آقاش حرف زده،نه جلوتر از امامش دیده.. نَفَسِ ابالفضل با نَفَسِ حسین تنظیم شده... امشب بگو: آقا! به حق مادرت اُم البنین، اول اینکه اومدم خودتو می خوام.... یا ابالفضل همه ما رو امشب برای خودت سوا کن. تو کی هستی که فردای محشر وقتی صدیقه کبری وارد محشر میشه، پیغمبر صدا می زنه: فاطمه جان! برای شفاعت این گریه کنا، این حسینیا ،محبین علی، چی آوردی؟ یه وقت می بینند بی بی دست های بریده عباس رو آورد... می فرمایند: دست بریده عباس بسنده می کنه... امشب می خوام یه روضه ای از یه زاویه ی دیگه برات بخونم... تا حالا خجالت کشیدی؟ هر کسی، با ابالفضل باشه خجالت زده نمیشه، چون آقا طعم خجالت رو می دونه. من الان این چند خط شعر رو می خونم،خودت دیگه روضه برات باز میشه...* چو دید تشنه ی لبهای خشک او دریاست به آب خیره شد و ناله اش ز دل برخاست که آب از چه نگردیدی از خجالت آب تو موج میزنی و تشنه یوسف زهراست ز یک طرف تو زنی نعره از جگر در بحر ز یک طرف به حرم بانگ العطش برپاست قسم به فاطمه هرگز تو را نمی نوشم که در تو عکس لب خشک سیدالشهداست ز خون دیده ی من، روی موج خود بنویس که از تمامی اطفال تشنه تر سقاست *آب رو آورد بالا یه نگاه کرد...بعضیا گفتن یاد لب علی اصغر افتاد، آب رو ریخت، نه ولله. دریای احساس و محبتِ،... آب رو آورد بالا که این حیوان فکر کنه صاحبش آب خورده...حیوانم آب بخوره... اسب تربیت شده است. * خدا گواست که با چشم خویشتن دیدم سکینه را که لبش خشک و دیده اش دریاست درون بحر همه ماهیان به هم گویند حسین تشنه و سیرابْ وحشیِ صحراست نوشته اند به لبهای خشک من ز ازل که تشنه کام گذشتن ز بحر شیوه ی ماست ز شیرخواره برایت پیام آوردم پیام داده که ای آب غیرتِ تو کجاست؟ صدای نعره ی دریا به گوش جان بشنو که موج آب هم این طرفه بیتِ را گویاست سلامِ خالقِ منان،سلامِ خیرالناس سلام خیل شهیدان، به حضرت عباس *بسم الله،میخوام برات روضه بخونم. تا حالا از بلندی افتادی یا نه؟ فرمود: هر کی بخواد رو زمین بیفته، پیر و جوان نداره، کوچیک و بزرگ نداره، زن و مرد نداره، همچین که می اُفته، اول زود ناخودآگاه دستشو جلو میاره. کسی که تیر به چشمش زدن، دستشو بریدن، با صورت رو زمین افتاد. دست نداره، چشمش تیر خورده... گفت: مگه عباس مُرده باشه نتونه آب رو برسونه خیمه ها. علی اصغر داره بال بال می زنه. به سکینه قول دادم، رقیه منتظره.. آی غیرتیا! میگه یه وقت دیدن خودش رو میکِشه.. اومد با دندوناش مشکو بگیره. ایشالا هیچ وقت نا امید نشی. میگه یه وقت دیدن نشونه گرفتن مشک عباس رو... خدا نکنه یه فرمانده لشکر، رو زمین بیُفته. همه ریختن سر عباس. یه وقت دیدن یه نامردی اومد جلو کسی مگه جرأت این کارو داشته؟ پاهاش رو گذاشت رو پای عباس گفت تو بودی که لشکر جرأت نمی کرد به سمت خیمه های حسین بره؟ تو بودی که وقتی به لشکر نگاه می کردی همه فرار می کردند؟ حالا بلند شو... "من از امام زمان معذرت می خوام" یه وقت صدا زد: نامرد وقتی اومدی که دست ندارم. گفت: تو دست نداری من دارم. عمود رو بالا بُرد. یه جور به صورت زد... وقتی خواستن سرهارو بالای نیزه بذارن تنها سری که روی نیزه بند نمی شد سر عباس بود... وای از خیمه های بی عباس... هی جلو خیمه می گفت: الان بابام میاد. الان عموم میاد. رباب! علی رو ساکتش کن الان عموم میاد. یه وقت از دور نگاه کرد دید بابا داره میاد. اما هر چی نگاه می کنه خبری از عمو نیست. خدا بابام اینطوری نرفت دنبال عمو... پس چرا خمیده خمیده... ____ .
🔘🔘809🔘🔘 ☑️بنداول بلند شو عباس ای امیر لشگرم بلند شو عباس ای پناهه خواهرم بلند شو عباس دلخوشیه دخترم بلند شو عباس«ع» زمین‌ میریزه همه ی بال و پرت زمین‌ میریزه بازوی اب اورت زمین میریزه خونه چشمای ترت زمین‌ میریزه خجل شداز تشنگی یات فرات که نرسوندی آبی به لبات همه دیدن که کمر حسین شکست برادر من از عزات ساقی العطشان یا ابوفاضل«ع» •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بنددوم بمیرم عباس ای یله ام بنین بمیرم عباس خوردی گرز اهنین بمیرم عباس که شدی نقش زمین بمیرم عباس بمیرم عباس توی اون شیون و شین بمیرم عباس ای علمدار حسین بمیرم عباس شدی مقطوع الیدین بمیرم عباس وقتی تو ازدحام وهمهمه افتادی روی خاک علقمه میگفتی که شنیدی که میاد صدای مادر ما فاطمه«س» ساقی العطشان یا ابوفاضل«ع» •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بندسوم تو رفتی و رفت همه ی لشگرمن تو رفتی و رفت توون از پیکر من تو رفتی و رفت معجر دختر من تورفتی و رفت تو رفتی و رفت دلخوشی ازاین حرم‌ تورفتی و رفت روی نیزه ها سرم تو رفتی و رفت توو بازارا خواهرم تورفتی و رفت بعد تومن چی کار کنم بگو می شه با زینب خولی روبرو بعد تو سیلی میخوره می گه رقیه با گریه عمو عمو ساقی العطشان یا ابوفاضل«ع» 💠💠💠9⃣0⃣9⃣💠💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ .نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات) . کانال کربلایی مجید مرادزاده .
4_6028616873501787825.mp3
1.73M
بلند شو عباس
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• میاد سکینه، می بینه علمدارو رسیده به خیمه، آورده یه دریارو همه سجده می کردن، خدارو حالا از تو خیمه، می بینه شده غوغا دیده باباش اومد، دَمِ خیمه ی سقا عمودِ حرم خوابید، واویلا دیده روی باباش، نشست گرده پیری دیده عمه پوشید، لباس اسیری با قد خمیده، روی خاکا چی دیده نشسته می بوسه، یه دست بریده * من میگم امشب زنها داد بزنن برای اباالفضل آخه اباالفضل دختر نداره...* تو رو بعدِ خیمه، تو چشم بابا دیدم حالا با چه حالی، رو این نیزه ها دیدم سرت رو که دیدم من، بریدم سرت مثل جسمِ، علی ارباً اربا که هر تیکه تیکه اش، توی راه زهرا نبودی ببینی، منی که عزیزم آهای غیرت الله، یکی گفت کنیزم... *عمو! کجایی ببینی مارو دارن اسیری می برن؟ حسین.... هر کی اباالفضل حق به گردنش داره، بسم الله، بلند بگو: حسین... .
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• دلم مدیون چشماتِ اباالفضل لبم مهمون دریاته اباالفضل غزال خوشگل ام البنینی که عباس اسم زیباته اباالفضل توی ویرونه ها خوابه رقیه هنوزم گرم رویاته اباالفضل *اباعبدالله الحسین نگاه کرد،دید عباس داره گریه می کنه. گفت عزیزِدلم چرا گریه می کنی؟ گفت گریه ام برای اینه که رو زمین افتادم. برا اینه که دستی ندارم بغلت کنه. دوم اینه که گریه ام برای اینه که من روی زمین افتادم شما سر من رو به دامن گرفتید،اما ساعت دیگه توی گودال کیه سر شما رو به دامن بگیره؟"می دونید چی شد؟"سرحسین رو به دامن نگرفتند، سر رو دست به دست گردوندند.. گفت علامه بحر العلوم وقتی وارد سرداب حرم اباالفضل شد، دید طرف داره معماری می کنه... اومد پایین گفت آقا شما ساداتی از علماهستید، من یه سوال دارم چند وقته دارم تو حرم عموجانت ابالفضل کار می کنم. گفت حرفت رو بگو. گفت مگه شما نفرمودید، در روایات هم مگه نیومده اباالفضل دستای رشیدی داشت؟ قد بلندی داشت؟علامه گفت:درسته..حالا براچی این سوال رو می پرسی؟ گفت: اگه آقا قدش به این رشیدی بوده چرا قبرش اینقدر کوچیکِ؟ بحرالعلوم عمامه رو برداشت اینقد به سرش زد. گفت:آخه عموم رو قطعه قطعه کردند.... "به حقیقت اباالفضل اللهم عجل لولیک الفرج"* . ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• @emame3vom. •┄┅═══••↭••═══┅┄• شبِ عاشوراست امشب کربلا غوغاست امشب اول مجلسی میخوام صاحب مون رو صدا بزنیم... "اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل الساعه ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا. اللهم عجل لولیک الفرج" " السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلف بفنائک علیک منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل والنهار و لاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین. همه با هم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین. " در میانِ خیام ثارالله رنگ هر سجده رنگ میقات است آنچه آید ز خیمه ها بر گوش ناله ی یا رب و مناجات است دختری در کنار خواهرها معجر از عطر یاس می بندد کودکی روی دامن مادر با صفای تمام می خندد مردها تا به زیرِ یک خیمه پای حرف حسین بنشستند همه پیمانِ محکم خود را با امامی غریب می بستند *من حال و هوای خیمه ها رو دارم می خونم.. همه دور امامشون جمع شدند. حضرت فرمود: روشنایی ها رو کم کنید. بدونید فردا همه ی ما کشته می شویم. هر کی می خواد بره، بره... یه جمله ای هم به عباس فرمود. عباس جان! بیا دست زن و بچه ی منو بگیر شما برید. سرشو پایین انداخت،فرمود: محاله از شما دست بردارم آقاجان* مردها تا به زیرِ یک خیمه پای حرف حسین بنشستند همه پیمانِ محکم خود را با امامی غریب می بستند همه گفتند جان نثار توایم نه که یک دفعه بل هزاران بار تو بگویی بمیر می میرم زنده ایم ما همه برای تو یار زیر سقف عزای یک خیمه خواهری دست بر دعا دارد روبروی دل خودش امشب از لبش التماس می بارد آی هستی من حسین بیا یادگار غریب مادر من زیر این آفتاب تنهایی سایه ات را نگیر از سر من تو اجازه بده به من فردا خشم حق را عیان کنم یک سر می کنم موی خود پریشان و می زنم ناله تا شود محشر حرف رفتن مزن که می میرم ای همه دلخوشی من امشب کن دعا آفتاب فردا را نکند درک، دیده ی زینب منکه پنجاه سال دلواپس بوده ام از رسیدن فردا کن دعا تا که جان دهد خواهر نرسم من به دیدن فردا *تو خیمه ها، بنی هاشمی ها یه جایی جمع شدند، یه جایی هم یارانی که دونه دونه جمع شدند...زهیر، حبیب،... همه پیرمردا.. وَهب.. همه جمعند. تو خیمه، هاشمی ها همه میگن: فردا اول ما باید میدان بریم، اینا مهمون ما هستند. اما تو خیمه ی یاران و اصحاب همه می گن: ما باید اول بریم میدان. اینا بچه های پیغمبرن. اینا بچه های علی هستند. اینا بچه های فاطمه ان. "امشب باید داد بزنی، گفت: هر چی تو این عالم مردونه اش خوبه اما گریه برای حسین زنونه اش خوبه. گفت: زهرا جان! غصه نخور یه عده آخرالزمان میان مرداشون مثل زن جوان مرده برا حسین گریه می کنند. دیگه آخرین شبی است که زینب کنار حسینِ. دیگه آخرین شبی است که به قد و بالای علی اکبر نگاه می کنه. دیگه آخرین شبی است که رقیه راحت می خوابه....* یه دختری تو خیمه ها خواب اسیری می بینه خواب می بینه سر باباش رو نیزه ها قرآن می خونه خواب می بینه گهواره رو دارن به غارت می برن بچه ها رو تو قتلگاه برا زیارت می برن. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• @emame3vom •┄┅═══••↭••═══┅┄• حسین جان! حرف رفتن مزن که می میرم ای همه دلخوشی من امشب کن دعا آفتاب فردا را نکند درک، دیده ی زینب *چهارساله بودم، مادرمو از دست دادم. گفتم سایه حسین بالا سرم هست، سایه بابام بالا سَرمِ. شب بیست و یکم ماه مبارک بابامو از دست دادم.. گفتم داداش دارم. هفتم صفر، پاره های جیگر داداش حسنم رو دیدم، گفتم: خدا سایه ی حسینم رو از سرم کم نکنه. داداش امشب یه جوریه. امشب زینب خیلی بی قراره. داداش نکنه فردا زینب بی برادر بشه؟ یه مرتبه ناراحت، نگران، آقای من و شما، اباالفضل شمشیرشو داره تیز می کنه و حرف می زنه. اگه فردا آقام اجازه بده احدی رو نمی ذارم زنده از کربلا بیرون بره. مگه عباس مُرده بذاره حسین غریب و تنها باشه؟ یه مرتبه شنید یکی داره به پرده خیمه اش میزنه. کیه؟ یه صدای ملیح و مهربونی اومد، عباس! من خواهرت زینبم. تا گفت زینب، زودی اومد سرش رو پایین انداخت. خانم جان! "هر چی زینب می گفت: داداش بهش، یه بار بهش نگفت خواهر... اینقدر مودب بود" بله خانم جان! گفت: عباس جان! اومدم باهات دردِ دل کنم. قدمتون به چشمم بی بی جان. عباس جان یادته تو کوفه بودیم، یادته شب بیست و یکم، بابام فرمود: همه بیرون برن فقط بچه های فاطمه باشن؟ بله خانم جان. عباس جان یادته بابام فرمود: عباس بیاد، فرمود: عباس هم پسر فاطمه ست؟ بله بی بی جان. یادته بابا صدا زد: دست تو رو گرفت، با یه دست، دست حسین رو گرفت. دست تو رو تو دست حسین گذاشت؟ بله خانم جان. یادته گفت یه روزی کربلا حسینم تنها میشه. نکنه حسینمو تنها بذاری؟ بله خانم جان یادمه. گفت عباس جان شنیدم برات امان نامه آوردن... "دنیا رو سر اباالفضل خراب شد." خانم جان! لحظه ای از آقام دست برنمی دارم. حبیب بن مظاهر میگه گوشه های خیام همچین که می گشتیم دور تا دور، نگهبان خیمه ها عباسِ.. میگه یه مرتبه متوجه شدم یه کسی اونجا هی میشینه، هی بلند می شه. اومدم جلوتر گفتم کیه که جرات کرده نزدیک خیمه ها بشه؟ اومدم جلوتر گفتم کی هستی؟ یه مرتبه صدا زد: حبیب! من حسینم. می گه دیدم ابی عبدالله هی می شینه بلند می شه. جلوتر اومدم ببینم چه می کنه؟ دیدم بوته ها و خارهای بیابونارو می کنه. گفتم آقاجان چه می کنی؟ فرمود: حبیب! فردا همه ی مارو می کُشن. زن و بچه مونو اسیر می کنن. این بچه ها آواره بیابونا میشن. با پای برهنه. میخوام پاهاشون کمتر آسیب ببینه... مثل فردا،هفت تا وداع داشت ابی عبدالله. حالا می خواد با خواهرش تو خیام وداع کنه. داره میره. علی اکبرو کشتند. عباس رو کشتند. یاران رو کشتند. غریب و تک و تنها شده. همه زن و بچه ها و همه رو سرپرستی شونو به زینب سپرد. همچین که سوار ذوالجناح راه افتاد، زینب صدا زد: حسین جان! صبر کن. اما حسین داره به راهش ادامه می ده. گفت الان یه کاری می کنم قدم از قدم برنداره. یه نگاه کرد، صدا زد: حسین! جانِ مادرم. همچین که صبر کرد زینب اومد بغلش گرفت. گفت داداش اومدم به وصیت مادرم عمل کنم. به من فرمود: زینب جان یه روزی کربلا حسین ازت اگر یه لباس کهنه ای خواست، بدون برود دیگه برنمی گرده. عوض من زیر گلوی حسین رو ببوس. ...* زینب و نگذار با غصه هاش داداش داداش، داداش داداش... جدا شو از من، یواش یواش داداش داداش، داداش داداش زنِ تنهایِ این غروبم تو نرو تا که پا نکوبم تو بری خواهرت اسیره الهی زینبت بمیره *خواهری که ساعتی نگذشت که از برادر جدا شد. کی باورش میشه یه کاری کردند زینب اومد تو گودال، چشمش افتاد به بدن، نشناخت. یه مرتبه صدا زد: حسین! همه جا زینب رو یاری می کردی، این بارم خواهرت رو کمک کن... اومد بره سمت خیمه. یه وقت شنیدن زیر سنگ ها و نیزه ها. یکی میگه "اُخَیَّ إلَیَّ".خواهرم! بیا... حسین... ___. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
🥀السلام علیک یا مظلوم یا رسول الله ص 🥀 السلام علیک یا مظلوم یا امیرالمومنین ع 🥀 السلام علیک یا مظلوم یا فاطمة الزهرا یا بنت محمد س 🥀 السلام علیک یا مظلوم یا ابامحمدیا حسن بن علی ع 🥀السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله (یا حسین)3 ⏪نبی در بسترو زهرا کنارش عزیز قلب او شد بی قرارش بگوید دخترم کمتر نوا کُن برای رفتن بابا دعا کن ✅نمیدونم مدینه رفتی یانه گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه، دل بده با هم بریم مدینه، بیاد اون پیغمبری که پیغمبر که تو بستر بود، الهی هیچ دختری لحظه جان دادن بابا کنار بستر بابا نباشه، آخ بمیرم تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد، 🔆بابای خوب و مهربون 🔆 حرفامو از نگام بخون 🔆من التماست می کنم 🔆یه شب دیگه پیشم بمون کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد، ناله میزد، بابا بابا میگفت، امیرالمومنینم ایستاده، یه مرتبه صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا، صدای ناله فاطمه بلند شد، فاطمه جان بابا دارین به فراق من مبتلا می شید دو مرتبه صدا زد فاطمه جان بیا جلو بابا، وقتی بی بی جلو آومد، صدازد فاطمه جان اولین کسی که به من پیغمبر ملحق می شه تو یی بابا، 💠آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود، اومدن دسته‌های هیزم آوردند، در خانه زهرا شو آتش زدن، فاطمه شو بین در و دیوار گذاشتن، بین در و دیوار ناله زد، یا ابتا یا رسول الله بابا بابا پاشو بیا غریبیّ علی رو ببین بابا پاشو بیا مظلومیّ علی رو ببین بابا همون سینه ای که تو می بوسیدی، اون سینه رو بین در و دیوار قرار دادن، میخ در سینه زهراتو مجروح کرده بابا، 💠 چه کردند با دختر پیغمبر، صدا زد زد علی جان شبانه بدنم رو غسل بده شبانه بدنم رو کفن کن شبانه بدنم را تشیع کن، امیر المومنین نیمه شبی داره بدن زهراشو غسل میده @emame3vom ✳️ اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم ولی آهسته آهسته ✳️ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش ✳️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته ⬅️بدن زهرا رو غسل داد، بدن زهرا رو کفن کرد، یه مرتبه نگاه کرد بچه‌های فاطمه دارن پر و بال می‌زنند، مادر داری یا نه، اگه مادر نداری امروز ناله بزن، انیس یه دختر مادره، مونس یه دختر مادره، میگه تا گفتم بچه‌ها بیایید، یه وقت دیدم بندای کفن زهرا باز شد، دستای زهرا از کفن بیرون اومد، گاهی حَسَنو تو بغل میگیره ، گاهی حسینو بغل میگیره، گاهی زینبین رو بغل میگیره، یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان، بچه ها را از روی بدن مادر بلند کن، دیگه ملائکه طاقت نمیارن این صحنه رو تماشا کنند، حق بچه یتیمه، اینجا علی دست سر یتیمان زهرا کشید 🔺 اما می خوام بگم آی ناله دارا آی جوون دارا آی مریض دارا آی حسینیا میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا، میخوام بگم این رسم تو کربلا نبود، کنار کشته بابا دختر یتیمو تازیانه زدن، ای غریب حسین مظلوم حسین ع بی سرو سامان توأم یا حسین دست به دامان توأم یا حسین برسر نی زلف رها کرده ای با جگر شیعه چها کرده ای زهرهٔ منظومهٔ زهرا حسین کُشتهٔ افتاده به صحرا حسین و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون 🍁شادی روح امام راحل و دوفرزند امام، شهدای جنگ تحمیلی، شهدای مدافع حرم(صلوات)🍁 .
🔸ماجرای شنیدنی ملا عبدالله و امام حسین (ع) 🔹حاج اصغر روشن دوست نقل می کرد، یک روز در مجلس ناظم آقا به همراه دیگر هیئتی ها نشسته بودیم که ایشان ماجرای ملاعبدالله را برایمان نقل کرد و آن ماجرا این است: 🔸روضه خوان پیری بنام ملاعبدالله قبلا در تبریز وجود داشت و من ایشان را دیده بودم. خودش برایم نقل می کرد که چند روز به ایام محرم مانده بود و من در حیاط خانه حصیری پهن کرده و زیر درخت بادام نشسته بودم و با خود فکر میکردم که امسال از هیچ جا برایم جهت روضه خوانی دعوتی به عمل نیامده است و با خود گفتم: یا حسین، من اگر در دستگاه بیلر بیگ (فرماندار وقت) بودم، تا به حال او دست مرا گرفته بود و اینچنین درمانده و مستاصل نمی شدم. 🔹در همین حال به خواب رفتم و در خواب به محضر مولا آقا اباعبدالله الحسين (ع) رسیدم، ایشان رو به من کردند و فرمودند: «ملا عبدالله هر جا روضه خواندی، پولش را گرفتی و بابت آن از من طلبی نداری». 🔸در همین حال ناگهان از خواب پریدم، بسیار ناراحت و پشیمان بودم، و از شدت عصبانیت و ناراحتی سرم را به درخت بادام زدم، به طوری که سرم شکست و خون زیادی از من رفت، در همان حال به شدت گریه می کردم، اهل و عیالم از سر و صدای من به حیاط آمدند و جلویم را گرفتند، شب شد و من به رختخواب رفتم ولی هر لحظه که بیاد آن صحنه می افتادم، آرام و قرار از من سلب می شد و بر خود لعنت می فرستادم. 🔹صبح زود دیدم درب منزل را می زنند، جلوی در که رفتم، دیدم دو نفر از مامورین بیلر بیگ هستند و می گویند بیلر بیگ با شما کار دارد، کمی ترسیدم ولی به هر حال لباسهایم را پوشیدم و عمامه ام را روی سر گذاشته به همراه مامورین حرکت کردم. 🔸وقتی پیش بیلر بیگ رسیدم، ایشان رو به من کرد و گفت: ملا عبدالله توئی؟ گفتم: بله. مرا بسیار تفقد و تکریم کرد و گفت: برایم روضه امام حسین (ع) را بخوان. 🔹گفتم: من پیر شده ام و صدای خوبی ندارم، به این خاطر نمی توانم خوب روضه بخوانم. بیلر بیگ گفت: می خواهم شما برایم روضه بخوانی. 🔸ملا عبدالله میگفت: همین که شروع به روضه خواندن کردم و گفتم: السلام علیک یا اباعبدالله، دیدم من ملاعبدالله دیروز نیستم، صدایم عوض شده است و مثل یک جوان شروع به روضه خواندن کردم. 🔹در حین روضه بیلر بیگ غش کرد و از هوش رفت، اطرافیان بیلر بیگ جمع شدند و گفتند: دیگر بس است ایشان از حال رفت، سپس او را به هوش آوردند، بیلر بیگ دستور داد ۵۰۰ سکه نقره (که در آن زمان پول زیادی بود) به من دادند. 🔸ملا عبدالله پول را قبول نمی کند و می گوید با خود عهد کرده ام برای روضه خواندن از کسی پول نگیرم. 🔹بیلر بیگ می گوید: من کسی نیستم که برای روضه پول بدهم و اصلا به روضه هم اعتقادی نداشتم تا اینکه دیشب در عالم خواب خدمت حضرت زهرا عليها السلام رسیدم و ایشان به من دستور دادند که «باید ملا عبدالله را برای روضه خواندن دعوت کنی و به او هدیه ای بدهی، او دلش شکسته و بین او و پسرم حسین کدورتی پیش آمده که باید حل شود، (با دلدادگان حسین علیه السلام ص 18 - 17) .
آهای حرم ندیده،،،، بگو یا ابوالفضل آی درد و غم چشیده، بگو یا ابوالفضل رنج و بلا کشیده،، بگو یا ابوالفضل ««علمدار کربلا.........دستم به دامنت»» ««ابوالفضل با وفا...دستم به دامنت»» ای که شدی گرفتار،، بگو یا ابوالفضل کار دلت شده زار،، بگو یا ابوالفضل محرما هزار بار،،، بگو یا ابوالفضل سقای کربلایی،،،، جانم ابوالفضل تو یار با وفایی،، جانم ابوالفضل آقا گره گشایی،، جانم ابوالفضل ««علمدار کربلا.........دستم به دامنت»» ««ابوالفضل با وفا...دستم به دامنت»» تموم زندگیم رو،،،،، نذر تو کردم آقا فقط تو هستی،، درمان دردم باب الحوائجی تو،، دورت بگردم من که به عشقت آقا، عمریه اسیرم چی میشه حاجتم رو، از تو بگیرم تو کربلا به پیش،،، پاهات بمیرم ««علمدار کربلا.........دستم به دامنت»» ««ابوالفضل با وفا...دستم به دامنت»» ✨✨✨✨✨✨✨