.
🔆متن شبهه:
آيا روايت سر زدن حضرت زينب (سلام الله علیها) به چوبه محمل صحيح است ؟
🔆پاسخ شبهه:
1⃣راوی این داستان فردی است بنام مسلم جصّاص(گچکار) و او ماجرا را اینگونه نقل میکند: وقتی در حال بازسازی دروازه اصلی شهر کوفه بودم، هیاهویی شنیدم؛ به سمت هیاهو حرکت کردم و دیدم که اسرای عاشورا در کجاوه بودند. وقتی یزیدیان سر بریده امام حسین(ع) را بالای نیزه بردند، حضرت زینب(س) با مشاهده این صحنه و از فرط ناراحتی، سر خود را به چوب محمل کوبید و خون از زیر مقنعه ایشان جاری شد؛ با چشم گریان اشعاری را قرائت میکند...
2⃣ از نظر سندی این داستان شدیداً ضعیف است؛ این مطلب برگرفته از کتابی بنام نورالعین فی مشهد الحسین است که نویسنده آن مشخص نیست و تنها برخی آن را به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت دادهاند که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بوده.
3⃣ بسیاری از علما بر بیاعتباری آن صحّه گذاشتهاند؛ چنانچه عالم بزرگوار آیت الله حاج میرزا محمد ارباب(ره) در خصوص بیاعتبار بودن کتاب نورالعین و بیاساس بودن گفتههای مسلم جصّاص تاکید دارد.
4⃣ همچنین محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمی(ره) صاحب منتهیالآمال ومفاتیح الجنان، در این خصوص مینویسند: «نسبت سر شکستن به حضرت زینب(س) بعید است؛ چون ایشان عقیله بنی هاشم و صاحب مقام رضا وتسلیم است. وی سپس با استناد به کتابهای معتبر تاریخی اثبات میکند که اسرای کربلا را بر ناقههای عریان و بیجهاز نشانده بودند و اصلاًمحمل و هودجی در کار نبود تا آن حضرت سرش را به آن بکوبد!
5⃣اجازه ندهیم ساحت عاشورا به تحریف و جعلیات، آلوده شود.
رهبر معظم انقلاب: هرجا خرافات به میان آید، دین خالص بدنام خواهد شد.
👈 #قرارگاه_پاسخ_به_شبهات_و_شایعات👉
مناجات باامام حسین قبل شروع زیارت عاشورا
#زمزمه
بااشک دیده اومدم
اگرچه نوکری بدم
تورابه جان مادرت
مکن ازاین خونه ردم
ازکوچیکی تابه حالا
گدای این خونه منم
تموم دلخوشیم اینه
برای توسینه زنم
حسین من.حسین من/۴/
تموم افتخاره من
عشق تواعتباره من
بانگاهت که وامیشه
هرگره ای زکاره من
اگرتورارهاکنم
بگوکجابرم حسین
نمیشوم نمیشوم
زدرگهت جداحسین
.
سعید:
قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله _حاج مهدی رسولی
با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو،به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم.
_چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟..
راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط میدونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟..
بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت ..
خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره ..
الهی فدایِ اون لبای خونیت
آره این شده جوابِ مهربونیت ..
میگه گوشامو جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ ..
أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش ..
راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان ... قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ...
بابا ... بابا ...
از رو نیز نگام میکردی یادته
من تو رو نگاه می کردم یادته
پای نیزه تن سیلی خوردم یادته
من همش زمین میخوردم یادته ....
حسین ......
🏴🏴🏴
دانی که چرامهر جبین خاک حسین است،،
چون قبله دل پیکرصد چاک حسین است،،
دانی که چرا چوب شودقسمت آتش،،
بی حرمتیش برلبدندان حسیناست،،
دانی که چرا آب فرات است گل آلود،،
شرمنده زلعللب عطشان حسیناست،،
دانی که چرا کعبه حق گشته سیهپوش،،
یعنی کهخدا هم عزادارحسین است 😭😭😭😭
سعیدی از طارم
امام حسین ع
مناجات باامام حسین قبل شروع زیارت عاشورا #زمزمه بااشک دیده اومدم اگرچه نوکری بدم تورابه جان مادرت
قبل از سلام آخر #زیارت_عاشورا
آنان که خاک را بنظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی بما کنند
دردم نهفته بِه ز طبیبانِ مدعی
باشد که از خزانهء غیبش دوا کند
_
اندر لحدم نکیر و منکر دیدن
اعضا مرا یکی یکی بوئیدند
چون بوی محبت علی داشت دلم
از آمدن خویش خجل گردیدند
~~~~~~~~~~~~~~
چون نامه ی جرم ما به هم پیچیدند
بردند و به میزان عمل سنجیدند
بیش از همه کس گناه ما بود ولی
ما را به محبت علی بخشیدند
#عاشورا #زیارت_عاشورا
.
#حضرت_علی_ابن_الحسین_علیه_السلام
#نذر_امام_سجاد🌹
#دل_سروده_های_مزینانی🌹
با آه و سوز سینه
تنها....توی مدینه
چل ساله که ندیدم...
تو رو.... دلم غمینه
چهل ساله ...رو خاک غربت میشینم
چهل ساله ....رنگ خوشی نمیبینم
چهل ساله خواب اسیری می بینم
چهل ساله باغم گره خورده سینه م
چهل ساله با خاطرات کربلا
دل خونم از اون همه جور و جفا
چهل ساله از داغ طفل و قافله
از چشمام.... نرفته فکرِ آبله
چهل ساله... با ناله های عمه مون
میگم...اَلشام و ...اَمون... اَمون... اَمون
بی تو ....بابا حسینم
چهل سال... تو شور شینم
چهل ساله... بارشِ غم
می باره از دو عینــم
چهل ساله تموم.. غریب و بد حال
می بینم.... بابام و تویِ گــودال
چهل ساله... که می بینم تو علقمه
افتاده ....رو خاکا ...ماهِ فاطــمه
چهل ساله آب می بینم... اشک می ریزم
تک و تنها .... میشینم اشک می ریزم
چهل ساله با خیزران و نیزه ها
سر کردم ...همش تو خاکِ کربلا
بی تو دلِ مدینه
با غُصه ...هم نشینه
تو آسمونِ قلـبش
چل سال ... بی مهجبینه
چهل ساله.... با یاد تو غریبونه
سجادت... روضه و نوحه می خونه
چهل ساله...می خونم اَلشام و بلا
می خونم ....واسه علی.... لا لا لا
چهل ساله ....کربلا رو نشون می دم
بی تو من.... تویِ مدینه جون می دم
#منصوره_محمدی_مزینان
سبک👇
یا سیّدی خُذنی
ز داغ تو دل حزین است، به یادت چله نشین است
القلب حزین من مصیبتك، ویبکي علیك أربعین یوما
همه آرام و قرار این دل زیارت در اربعین است
و کل أمنیاته أن یزورك فی أربعینیّتك
سپردم دل را به جاده، میایم پای پیاده
ترکت قلبي في طریقک، أسیر إلیك حافیاً
ره عشق است و ندارم باکی اگر خاری در کمین است
الطریق طریق العشق ولا أخاف من أن یکون مفروشا بالأشواك
(جان و جانان من، عشق و ایمان من، با تو پیمان من، حسین)
یا نفسی و عزیزی، یا عشقی و إیمانی، عهدی معک یا حسین
ألا يا حجَّ الحنينِ، سَقاكم زَمزمُ عَيني
ای حج عشق (کنایه از زیارت امام حسین) شوق زیارتت اشک از دیدگانم جاری ساخت
تُلبّيكُم سيّدي أشواقي بإحرامِ الأربعينِ
هوای شوقم با احرام اربعین به ندای شما لبیک میگوید
و شوقاً يهفُو جَبيني، یُؤدّی لو سجدتينِ
پیشانیم مشتاق است تا در نماز عشقت برخاک بیفتد
ويَسعى بين الصفا و المروى لعباسٍ و الحسينِ
و بین صفا و مروه عباس و حسین سعی به جای آورد
لو قطّعوا كفّي، لو قطّعوا رِجلي، أمضي لكم زَحفاً، حسين
ای حسین! اگر دستم را جدا کنند، اگر پایم را قطع کنند سینه خیز به سویت می آیم
یا سیدی خُذني، قد فتَّني حُزني، أشتاقُکم حدَّ الحَنین
مولایم مرا دریاب، غم تو ویرانم کرد، دلتنگ و مشتاق شما هستم
(یا سیدی خذني، حسین)
مولایم مرا دریاب
أتاكُم هُدهدُ قلبي جَناحاهُ نارُ حبّي
هدهد قلبم به سوی شما آمده است و دو بال او آتش عشق من است
أتاكِ يا كربلا مشتاقاً يُلبِّيكِ وآحسيناه
و مشتاقانه، لبیک گویان و با ندای واحسیناه به سوی تو آمده است
حَنيناً عرشُ هواكَ بِلمحِ الطّرفِ أتاكَ
هوای عشق والای تو بر قلبم نشسته است، و با چشم بر هم زدنی به سوی تو میآید
@emame3vom
مَشى طيّاراً معَ الزُّوارِ بآهاتٍ وآحسيناه
قلب من به همراه زائرانت، با ناله واحسیناه به سوی تو پرواز میکند
تَحلُو بكَ الآهُ، لاعذّبَ اللهُ، قلباً بهِ حبُ الـ ـحسين
دردها با تو شیرین میشود، خداوند عذاب نکند قلبی که محبت حسین در آن است
یا سیدی خُذني، قد فتَّني حُزني، أشتاقُکم حدَّ الحَنین
مولایم مرا دریاب، غم تو سرگردانم کرد، دلتنگ شما هستم
(یا سیدی خذني، حسین)
مولایم مرا دریاب
شعر فارسی: محمد مهدی سیار
شعر عربی: خانم آیات القُرمُزی از بحرین (بانوی شاعره بحرینی که به خاطر یک قصیده مدتها در زندانهای آل خلیفه اسیر و شکنجه شده است)
meysammotiee-@yaa_hossein.mp3
3.94M
🔹38 روز #تا_محرم 🏴
🎵ز داغ تو دل حزینم
🎤میثم #مطیعی
#واحد
🆔 @emame3vom 🏳️
خداوندا به حق این شبهای عزیز محرم
⇦به حق لطف و بزرگی و ڪَرَمت
⇦به حق مظلومیت شهدای کربلا
⇦به حق این شبهای پر خیر و برکت
⇦و به حق روح پاک امام حسین(ع)
⇦هیچ خانه ایی غم دار
⇦هیچ مادری داغ دیده
⇦هیچ پدری شرمنده
⇦هیچ محتاجی ستم دیده
⇦هیچ بیماری درد دیده
⇦هیچ چشمی اشکبار
⇦هیچ دستی محتاج
⇦هیچ دلی شکسته
⇦و هیچ خانه ایی بی نعمتت نباشہ
الهی آمین یا رب العالمین...
.