◼️ ◼️◾️▪️▪️◾️◼️
▪️ لطف حسین ما را تنها نمی گذارد
▪️ گر خلق وا گذارند او وا نمی گذارد
▪️ او کشتی نجات و کشتی شکسته مایيم
▪️ ما را به کام دريا تنها نمی گذارد...
◼️◾️▪️▪️◾️◼️
🔻 مداومت در خواندن زیارت عاشورا
🍃 در دوران کودکی یکی از همسایگان ما دارای پسری بود که من با او دوست بودم. با هم بزرگ شدیم و هرکدام راه زندگی را پیش گرفتیم. او شغل خوب و مورد تأییدی نداشت و در مجموع، انسان خوب و درستی نشد. تا این که از دنیا رفت. مدتی پس از فوتش، شبی او را به خواب دیدم که دارای جایگاه خاصی بود و ظاهر بسیار خوب و آراستهای داشت
🍃 از او پرسیدم: من تو را در دنیا میشناختم؛ تو کار خیری انجام نداده بودی که حال چنین جایگاهی به تو دادهاند. او گفت درست است؛ من در دنیا انسان خوبی نبودم و از همان شب فوتم تا شب قبل، گرفتار عذاب بودم و سختی زیادی کشیدم، اما از شب قبل چنین مقامی به من بخشیدهاند.
🍃 در کمال تعجب از او پرسیدم: چه اتفاقی سبب این تغییر در وضعیت تو شد؟ او گفت: دیشب خانمی را به این قبرستان آورده، دفن کردند. او همسر استاد اشرف حداد (آهنگر) بود. هنگامی که او را به قبرستان آوردند، امام حسین علیهالسلام به دیدارش آمدند
🍃 پس از خاکسپاری، بار دیگر امام حسین علیهالسلام به دیدار او آمدند. مرتبه سوم که امام علیهالسلام تشریففرما شدند، دستور دادند تا عذاب از همه مردگان قبرستان برداشته شود. سپس از خواب بیدار شدم. فردا صبح زود به بازار آهنگران رفته، استاد اشرف حداد را یافتم
🍃 از او پرسیدم: آیا همسر شما به رحمت خدا رفته؟
با تعجب گفت: این چه سؤالی است؟!
از او پرسیدم: آیا همسرت به کربلا مشرف شده بود یا روضهخوان حضرت بود یا در منزل خود مجلس عزا برپا میکرد؟ استاد اشرف دلیل سؤالاتم را پرسید و من به او گفتم که چه خوابی دیدهام؛
✨ سپس استاد برایم توضیح داد که همسر من هیچیک از اعمالی را که شما برشمردید، انجام نداده بود؛ تنها در خواندن زیارت عاشورا مداومت میکرد. و من دانستم که به برکت زیارت عاشورا، نه تنها امام حسین علیهالسلام به دیدار او آمده و قطعاً مقام و مرتبهای رفیع در بهشت به او بخشیده، که به برکت وجود او، گناهکاران را نیز مورد رحمت حق قرار داده است ✨
@emame3vom
.
🔆متن شبهه:
آيا روايت سر زدن حضرت زينب (سلام الله علیها) به چوبه محمل صحيح است ؟
🔆پاسخ شبهه:
1⃣راوی این داستان فردی است بنام مسلم جصّاص(گچکار) و او ماجرا را اینگونه نقل میکند: وقتی در حال بازسازی دروازه اصلی شهر کوفه بودم، هیاهویی شنیدم؛ به سمت هیاهو حرکت کردم و دیدم که اسرای عاشورا در کجاوه بودند. وقتی یزیدیان سر بریده امام حسین(ع) را بالای نیزه بردند، حضرت زینب(س) با مشاهده این صحنه و از فرط ناراحتی، سر خود را به چوب محمل کوبید و خون از زیر مقنعه ایشان جاری شد؛ با چشم گریان اشعاری را قرائت میکند...
2⃣ از نظر سندی این داستان شدیداً ضعیف است؛ این مطلب برگرفته از کتابی بنام نورالعین فی مشهد الحسین است که نویسنده آن مشخص نیست و تنها برخی آن را به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت دادهاند که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بوده.
3⃣ بسیاری از علما بر بیاعتباری آن صحّه گذاشتهاند؛ چنانچه عالم بزرگوار آیت الله حاج میرزا محمد ارباب(ره) در خصوص بیاعتبار بودن کتاب نورالعین و بیاساس بودن گفتههای مسلم جصّاص تاکید دارد.
4⃣ همچنین محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمی(ره) صاحب منتهیالآمال ومفاتیح الجنان، در این خصوص مینویسند: «نسبت سر شکستن به حضرت زینب(س) بعید است؛ چون ایشان عقیله بنی هاشم و صاحب مقام رضا وتسلیم است. وی سپس با استناد به کتابهای معتبر تاریخی اثبات میکند که اسرای کربلا را بر ناقههای عریان و بیجهاز نشانده بودند و اصلاًمحمل و هودجی در کار نبود تا آن حضرت سرش را به آن بکوبد!
5⃣اجازه ندهیم ساحت عاشورا به تحریف و جعلیات، آلوده شود.
رهبر معظم انقلاب: هرجا خرافات به میان آید، دین خالص بدنام خواهد شد.
👈 #قرارگاه_پاسخ_به_شبهات_و_شایعات👉
مناجات باامام حسین قبل شروع زیارت عاشورا
#زمزمه
بااشک دیده اومدم
اگرچه نوکری بدم
تورابه جان مادرت
مکن ازاین خونه ردم
ازکوچیکی تابه حالا
گدای این خونه منم
تموم دلخوشیم اینه
برای توسینه زنم
حسین من.حسین من/۴/
تموم افتخاره من
عشق تواعتباره من
بانگاهت که وامیشه
هرگره ای زکاره من
اگرتورارهاکنم
بگوکجابرم حسین
نمیشوم نمیشوم
زدرگهت جداحسین
.
سعید:
قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله _حاج مهدی رسولی
با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو،به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم.
_چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟..
راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط میدونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟..
بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت ..
خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره ..
الهی فدایِ اون لبای خونیت
آره این شده جوابِ مهربونیت ..
میگه گوشامو جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ ..
أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش ..
راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان ... قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ...
بابا ... بابا ...
از رو نیز نگام میکردی یادته
من تو رو نگاه می کردم یادته
پای نیزه تن سیلی خوردم یادته
من همش زمین میخوردم یادته ....
حسین ......
🏴🏴🏴
دانی که چرامهر جبین خاک حسین است،،
چون قبله دل پیکرصد چاک حسین است،،
دانی که چرا چوب شودقسمت آتش،،
بی حرمتیش برلبدندان حسیناست،،
دانی که چرا آب فرات است گل آلود،،
شرمنده زلعللب عطشان حسیناست،،
دانی که چرا کعبه حق گشته سیهپوش،،
یعنی کهخدا هم عزادارحسین است 😭😭😭😭
سعیدی از طارم
امام حسین ع
مناجات باامام حسین قبل شروع زیارت عاشورا #زمزمه بااشک دیده اومدم اگرچه نوکری بدم تورابه جان مادرت
قبل از سلام آخر #زیارت_عاشورا
آنان که خاک را بنظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی بما کنند
دردم نهفته بِه ز طبیبانِ مدعی
باشد که از خزانهء غیبش دوا کند
_
اندر لحدم نکیر و منکر دیدن
اعضا مرا یکی یکی بوئیدند
چون بوی محبت علی داشت دلم
از آمدن خویش خجل گردیدند
~~~~~~~~~~~~~~
چون نامه ی جرم ما به هم پیچیدند
بردند و به میزان عمل سنجیدند
بیش از همه کس گناه ما بود ولی
ما را به محبت علی بخشیدند
#عاشورا #زیارت_عاشورا
.
#حضرت_علی_ابن_الحسین_علیه_السلام
#نذر_امام_سجاد🌹
#دل_سروده_های_مزینانی🌹
با آه و سوز سینه
تنها....توی مدینه
چل ساله که ندیدم...
تو رو.... دلم غمینه
چهل ساله ...رو خاک غربت میشینم
چهل ساله ....رنگ خوشی نمیبینم
چهل ساله خواب اسیری می بینم
چهل ساله باغم گره خورده سینه م
چهل ساله با خاطرات کربلا
دل خونم از اون همه جور و جفا
چهل ساله از داغ طفل و قافله
از چشمام.... نرفته فکرِ آبله
چهل ساله... با ناله های عمه مون
میگم...اَلشام و ...اَمون... اَمون... اَمون
بی تو ....بابا حسینم
چهل سال... تو شور شینم
چهل ساله... بارشِ غم
می باره از دو عینــم
چهل ساله تموم.. غریب و بد حال
می بینم.... بابام و تویِ گــودال
چهل ساله... که می بینم تو علقمه
افتاده ....رو خاکا ...ماهِ فاطــمه
چهل ساله آب می بینم... اشک می ریزم
تک و تنها .... میشینم اشک می ریزم
چهل ساله با خیزران و نیزه ها
سر کردم ...همش تو خاکِ کربلا
بی تو دلِ مدینه
با غُصه ...هم نشینه
تو آسمونِ قلـبش
چل سال ... بی مهجبینه
چهل ساله.... با یاد تو غریبونه
سجادت... روضه و نوحه می خونه
چهل ساله...می خونم اَلشام و بلا
می خونم ....واسه علی.... لا لا لا
چهل ساله ....کربلا رو نشون می دم
بی تو من.... تویِ مدینه جون می دم
#منصوره_محمدی_مزینان
سبک👇
یا سیّدی خُذنی
ز داغ تو دل حزین است، به یادت چله نشین است
القلب حزین من مصیبتك، ویبکي علیك أربعین یوما
همه آرام و قرار این دل زیارت در اربعین است
و کل أمنیاته أن یزورك فی أربعینیّتك
سپردم دل را به جاده، میایم پای پیاده
ترکت قلبي في طریقک، أسیر إلیك حافیاً
ره عشق است و ندارم باکی اگر خاری در کمین است
الطریق طریق العشق ولا أخاف من أن یکون مفروشا بالأشواك
(جان و جانان من، عشق و ایمان من، با تو پیمان من، حسین)
یا نفسی و عزیزی، یا عشقی و إیمانی، عهدی معک یا حسین
ألا يا حجَّ الحنينِ، سَقاكم زَمزمُ عَيني
ای حج عشق (کنایه از زیارت امام حسین) شوق زیارتت اشک از دیدگانم جاری ساخت
تُلبّيكُم سيّدي أشواقي بإحرامِ الأربعينِ
هوای شوقم با احرام اربعین به ندای شما لبیک میگوید
و شوقاً يهفُو جَبيني، یُؤدّی لو سجدتينِ
پیشانیم مشتاق است تا در نماز عشقت برخاک بیفتد
ويَسعى بين الصفا و المروى لعباسٍ و الحسينِ
و بین صفا و مروه عباس و حسین سعی به جای آورد
لو قطّعوا كفّي، لو قطّعوا رِجلي، أمضي لكم زَحفاً، حسين
ای حسین! اگر دستم را جدا کنند، اگر پایم را قطع کنند سینه خیز به سویت می آیم
یا سیدی خُذني، قد فتَّني حُزني، أشتاقُکم حدَّ الحَنین
مولایم مرا دریاب، غم تو ویرانم کرد، دلتنگ و مشتاق شما هستم
(یا سیدی خذني، حسین)
مولایم مرا دریاب
أتاكُم هُدهدُ قلبي جَناحاهُ نارُ حبّي
هدهد قلبم به سوی شما آمده است و دو بال او آتش عشق من است
أتاكِ يا كربلا مشتاقاً يُلبِّيكِ وآحسيناه
و مشتاقانه، لبیک گویان و با ندای واحسیناه به سوی تو آمده است
حَنيناً عرشُ هواكَ بِلمحِ الطّرفِ أتاكَ
هوای عشق والای تو بر قلبم نشسته است، و با چشم بر هم زدنی به سوی تو میآید
@emame3vom
مَشى طيّاراً معَ الزُّوارِ بآهاتٍ وآحسيناه
قلب من به همراه زائرانت، با ناله واحسیناه به سوی تو پرواز میکند
تَحلُو بكَ الآهُ، لاعذّبَ اللهُ، قلباً بهِ حبُ الـ ـحسين
دردها با تو شیرین میشود، خداوند عذاب نکند قلبی که محبت حسین در آن است
یا سیدی خُذني، قد فتَّني حُزني، أشتاقُکم حدَّ الحَنین
مولایم مرا دریاب، غم تو سرگردانم کرد، دلتنگ شما هستم
(یا سیدی خذني، حسین)
مولایم مرا دریاب
شعر فارسی: محمد مهدی سیار
شعر عربی: خانم آیات القُرمُزی از بحرین (بانوی شاعره بحرینی که به خاطر یک قصیده مدتها در زندانهای آل خلیفه اسیر و شکنجه شده است)
meysammotiee-@yaa_hossein.mp3
3.94M
🔹38 روز #تا_محرم 🏴
🎵ز داغ تو دل حزینم
🎤میثم #مطیعی
#واحد
🆔 @emame3vom 🏳️
خداوندا به حق این شبهای عزیز محرم
⇦به حق لطف و بزرگی و ڪَرَمت
⇦به حق مظلومیت شهدای کربلا
⇦به حق این شبهای پر خیر و برکت
⇦و به حق روح پاک امام حسین(ع)
⇦هیچ خانه ایی غم دار
⇦هیچ مادری داغ دیده
⇦هیچ پدری شرمنده
⇦هیچ محتاجی ستم دیده
⇦هیچ بیماری درد دیده
⇦هیچ چشمی اشکبار
⇦هیچ دستی محتاج
⇦هیچ دلی شکسته
⇦و هیچ خانه ایی بی نعمتت نباشہ
الهی آمین یا رب العالمین...
.
🌸 #مهدویت
🍃💐 #پرسش:
علت اصلی دوری ما از امام زمان (علیه السلام)
🍃💐 #پاسخ:
علت اصلی دوری ما با امام زمان(عجل الله)، دوری از خداست و گرفتار شدن در منجلاب گناه است،در واقع تنها مانع ارتباط با خدا و محبوبان او، گناه است.
گاهی قلب انسان با گفتن یک «یا الله» یا خواندن یک دعا و تلاوت یک سوره از قرآن و دادن صدقات، نورانی و سبک می شود.
اما گاهی حجاب و ظلمت گناهان غلیظ است و به سادگی قابل رفع نیست.گریستن بر امام حسین(ع) ،لکّه گناه را محو و نابود می کند.
«سفینه الحسین اَسرَعُ و اَوسَعُ و اَنفَذ»؛
کشتی امام حسین(ع) سریع ترین، وسیع ترین و نیرومندترین وسیله ها برای رسیدن است. هر کس وارد این کشتی شد، ره صد ساله را یک شبه پیمود. گریستن بر امام حسین(ع) دل را پاک و نورانی ساخته و انسان را مستعد ارتباط با حضرت ولی عصر می سازد. گریستن بر امام حسین(ع) تا بدانجا فضیلت و اهمیت دارد که حضرت صادق(ع) فرمود: هر کس بر امام حسین(ع) بگرید، حق ما را ادا کرده است».[بحارالانوار؛ ۴۵.
از سید عبدالکریم پینه دوز(ره) که هر هفته به محضر امام عصر(عج) شرفیاب می گردید سؤال کردند: چگونه موفق به دیدار آن حضرت شدید؟ پاسخ داد: یک شب پیامبر ختمی مرتبت(ص) را در عالم رؤیا زیارت کردم. گفتم: یا جدّاه، یا رسول الله، بسیار علاقه دارم به محضر فرزند شما برسم و هر چه می کنم میسّر نمی شود. این امر چگونه امکان پذیر است؟ فرمود: سید عبدالکریم، فرزندم، اگر می خواهی خدمت امام زمان برسی، روزی دوبار؛ اول صبح و اول شب بنشین و بر حسینم گریه کن. می گوید: از خواب بیدار شدم و یک سال این برنامه را ادامه دادم. صبح ها می نشستم و روضه کربلا را می خواندم، غروب هم می نشستم مقتل می خواندم و گریه می کردم. پس از یکسال دیدم که راه باز شد.
✍(با استفاده از کتاب «چهارده گفتار پیرامون ارتباط معنوی با حضرت مهدی(عج)»؛ حسین گنجی)
#کرامات
.
|⇦• * #قسمت_پایانی روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج محمد رضا طاهری✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
در حلقۀ زنجیر بازو دردسر داشت
با زجر گوش و چشم و ابرو دردسر داشت
*نانجیب وقتی سیلی زد ، دیگه گوشاش نمی شنید .. هم سوی چشماشُ گرفت .. هم چنان گوشۀ چشماش ورم کرد .. هی میگفت عمه .. اگه بابام بیاد نمی خوام اینطوری منو ببینه ...*
هر کار می کردم جلو چشمش نباشم
آن بد دَهانِ پستُ وحشی دردسر داشت
هی زخم رویِ زخم خوردم ، لب گزیدم
آخر به هر کس میزدم رو ، دردسر داشت
از هر که می شد بی هوا خوردم کشیده
خیلی برایم چشم کم سو دردسر داشت
*به خدا هر چی برات بگم از روضۀ سه ساله کم گفتم .. هر چی برات بگم ، تازه خیلی از روضه جا میمونه ... بابا .. بابا .. (بعضی بیتارو باید هی بخونی گریه کنی ، من رد میشم)..*
نگذاشت چکمه روی پا باشم نیفتم
هر چند رفتن رویِ زانو دردسر داشت
بر خاک و سنگِ سردِ شبهایِ خرابه
خوابیدن و گشتن به پهلو دردسر داشت
تا کاخ رفتن از مسیرِ کوچه بازار
بینِ شلوغی ، بی حیایی دردسر داشت
با این لباسِ پاره در انظار رفتن
بی گوشواره بی النگو دردسر داشت
گیرم که دستِ بسته ام بالا می آمد
با آستین پوشاندن رو دردسر داشت
آی حسین ...
*خواهرا براش گریه کنن ، مخصوصاً اگه امشب دختر کوچولوت اومد رو زانوت نشست ، می خواستی موهاشُ شانه بزنی ، یه گره تو مو بیفته میخوای شونه بزنی دختر دادش هوا میره ... این موها سوخته شده ..*
شبها که عمه روی زانو می نشاندم
دستش برایِ شانۀ مو دردسر داشت
____
خیلی سخته ، یه دختر بی گوشواره باشه
خیلی سخته ، لباساش همه پاره باشه
خیلی سخته ، که تو صحرا آواره باشه
از اون شب تو بیابون ، میسوزه صورتِ من
ساکتم چون نمی خوام ، معلوم شه لکنت من
تو هم ساکت نشستی ، می دونم نازنینم
میخوای جایِ خالی ، دندوناتُ نبینم ..
بابا بابا حسین جان ...
خیلی سخته ، تو گوشِ یه دختر باشه زیورت
خیلی سخته ، ببینی یه دختر رو با معجرت
خیلی سخته ، که دست یکی باشه انگشترت
*تموم مسیر ساربان هی انگشترتُ نشونم می داد .. داره تموم میشه روضه ، حواست هست؟ *
وقتی تو کوچه بازار ، بالای نیزه بودی
دیدم افتاد سرت با ، سنگایِ اون یهودی
تو عمامه نداری ، من هم معجر ندارم
گفتن حرفِ تنورُ ، اما باور ندارم ...
*تا امشب باور نداشتم ، اما الان نگاه می کنم می بینم صورتت سوخته بابا .. هی دست رو صورت می کشید ..يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ ! يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي! یَا أبَتَاه! لَیْتَنِی كنت قَبْلَ هَذَا الْیَومِ عميا .. ای کاش قبل از اینکه من تو رو به این حال ببینم چشمام کور میشد ...
همه منتظرن ، دور سر و این بچه ، ببینن چکار می کنه .. اول خم شد لب هاشُ رو لبِ بابا گذاشت .. تا لب هاشُ برداشت خونهارو از رو لبش پاک کرد .. دید لبها ترک ترک شده ... مقاتل نوشتند دیدن رقیه دستشُ مشت کرد ، انقدر تو دهان خودش زد لبهاش غرق خون شد ... گفت حالا شکل خودت شدم ... پاشد رو پا ، دور سر طواف کنه . زین العابدین داره می بینه ، عمه داره می بینه ، نمی دونن چند دور ، دور این سر گشت .. یه وقت دیدن دختر رو زمین افتاد ... جلو اومدن دیدن سر یه طرف افتادِ ....
شبِ حضرت رقیه ، همۀ شهدایِ مدافعِ حرم و یاد کنیم ، الان جاشون خالیِ ... همه شونُ سهیم کنید ، صدات برسه به خرابه ...
یا حسین ....
____________
#حاج_محمد_طاهری
#چهارم_صفر
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
Babolharam shab3-2.mp3
4.02M
|⇦• *روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج محمد رضا طاهری✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
.
#مادر #پدر #ترحیم_خوانی
مناسب دکلمه
به آه سینه ی در این مزار گریه کنید
کنار قبر من بی قرار گریه کنید
تمام زندگی من شبیه پاییز است
بر این خزان بدون بهار گریه کنید
بر آنکه خسته از این بی وفایی دنیاست
به زخم خورده از این روزگار گریه کنید
به اشک حسرت این باغبان به گوشه باغ
ز داغ بلبل در لاله زار گریه کنید
امان از این غم دوری امان از این غربت
به ناله های شب انتظار گریه کنید
شب جدایی شمع و گل است و پروانه
از این جدایی و از هجر یار گریه کنید
هنوز هم جگر اهل گریه می سوزد
به اشک غصه در این شام تار گریه کنید
حسین کریمی نیا
منبع اشعار کتاب
نیم از عالم خاک
.
#ترحیم_خوانی
رباعی برای ختم #جوان
به باغ دل گلی فصل خزان نیست
مراچشمی بغیر از خون فشان نیست
شنیدم ناله ایی از عمق سینه
که داغی بدتر از داغ جوان نیست
🌹🌹🌹🌹
فغان از سینه ی صد چاک میرفت
شرار از غصه تا افلاک میرفت
به چشم خویش دیدم بار الها
جوان ما به زیر خاک میرفت.
🌹🌹🌹🌹
صفا را از میان خانه بردند
گلم را از دل گلخانه بردند
خودم که با چشمان خونبار
عزیزم را بروی شانه بردند
🌹🌹🌹🌹🌹
منبع اشعار کتاب
نیم از عالم خاک
دوبیتی های دشتی جوان و نوجوان و....
بسان بلبلی از غم فِسُردم
غم هجران تو بر شانه بردم
خوشی از خانه و کاشانه ام رفت
از اون روزی که در خاکت سپردم
گلای خونمون بی تو خزونه
چشام از داغ تو همرنگ خونه
انیس و مونسم بعد از تو اشکه
امان از دست این دور زمونه
خودم دیدم که در گِل جا گرفتی
که روی دوش ما مأوا گرفتی
تو رفتی و ولی با رفتن خود
که جون از مادر و بابا گرفتی
خودم بر شانه ها بردم تنت را
که شاید بشنوم خندیدنت را
الهی کاش می مردم ، ولیکن
نمی دیدم کفن پوشیدنت را
مجلس جوان ناکام
لالا لالا لالا ماه شب افروز
شبم با گریه میشه صبح هر روز
دلم از رفتنت آتش گرفته
پسرم/دخترم ...
دلی از غم همه سوز و همه سوز.
..... دو بیت آخرمو دیگه بیشتر آزار ندم
سلام بدید به علی ،امروز امروز چقد علی خواهر داره، الحمدلله غریب نیستی علی جان گریه کن داری ،این خواهرا میخاستن شب دامادی گل رو سرت بریزن، بگن حجله دامادیت مبارک...
سلام ای نور چشمان تر من...
. سلام ای شاخه یاس پر پر من.
..... علی جان جواب برادرا رو نمیدی نده جواب خواهرا را نمیدی نده جواب بابا را نمیدی اما ببین مادرت داره جون میده......
چشات و بستی و رفتی عزیزم
نگفتی چی کشیده مادر من.
نگفتی چی کشیده مادر من
..... به روایتی پنج کفن برا مولا آوردن سفارش مولا این گونه بود پنج کفن به تن امیرالمومنین ع کردند ایشالا گریه کنید با این روضه ثوابش را هدیه کنید به روح شاد روان علی و همه ی گذشتگان قربون دلت برم.....
میان همه دلها امان از دل زینب.
... کفن و آوردن برا امیرالمومنین ع بغچه را نگاه کرد دید یه دونه کفن دیگه بیشتر نمونده حسینی ها نگاش به امام حسن ع افتاد این کفنم برا حسنم نگاش به حسین ع افتاد برات بمیرم ای برادر بی کفنم اما غصه نخور داداش اگر کفن نداری مادرم یه پیراهن دست دوز برات اماده کرده با همون دست شکسته هاش برات دوخته... بدن مولا را میان قبر گذاشتن......
متن روضه جوان ناکام
حسین کریمی نیا
اشعاری از کتاب« نیم از عالم خاک»
زمزمه در سوگ پدر مناسب مسجد و مزار به سبک
(غلاف خالی خنجر)
🌹🌹🌹
تو که نیستی خونه بی تو
چقدر تاریک و سرده
باورم نمیشه میگن
که بابا بر نمیگرده
خوش بحال هر کسی که
بابا داره توی خونه
مهربونتر از بابا که
نیست دیگه توی زمونه
کجایی بابای خوبم«2»
🌹🌹🌹
کاش میشد یه بار دیگه
سر روی پای تو بزارم
این لباس مشکی میگه
دیگه من بابا ندارم
میخونم سوره ی الحمد
قل هوالله و تبارک
اومدم بگم باباجون
منزل جدید مبارک
کجایی بابای خوبم
🌹🌹🌹🌹
هر نفس بدون بابا
واسه من چقدر عزابه
سقف خونه بی وجودت
رو سر ماها خرابه
دوست دارم یه بار دیگه
روی زیباتو ببینم
دستتو بگیرم و باز
رو بروی تو بشینم
کجایی بابای خوبم؟
@emame3vom
🌹🌹🌹🌹
بر گرفته از کتاب «نیم از عالم خاک.
زمزمه #پدر
پدر
مجموعه_ختم_خوانی
#محمد_مبشری
@emame3vom
🏴بند ۱
تو که نیستی خونه بی تو
چقدر تاریک و سرده
باورم نمیشه بابا
رفته و بر نمیگرده
خوش بحال هر کسی که
بابا داره توی خونه
مهربونتر از بابا که
نیست دیگه توی زمونه
بابای خوبم کجایی «۲»
🏴بند ۲
کاش میشد یه بار دیگه
سر روی پای تو بزارم
این لباس مشکی میگه
دیگه من بابا ندارم
میخونم سوره ی الحمد
قل هوالله و تبارک
اومدم بگم باباجون
منزل جدید مبارک
بابای خوبم کجایی «۲»
🏴 بند ۳
هر نفس بدون بابا
واسه من چقدر عزابه
سقف خونه بی وجودت
رو سر ماها خرابه
دوست دارم یه بار دیگه
روی زیباتو ببینم
دستتو بگیرم و باز
رو بروی تو بشینم
بابای خوبم کجایی 《2》
. 👇👇
.
#شب_هشتم_محرم
#نوحه حضرت علی #اکبر علیه السلام
سلام الله علی.غریب کربلا
چنان یحیی شدی.قتیلَ الادعیا
همه سیراب و تو
لبت عطشان حسین
رها روی زمین
تنت عریان حسین
حبیبی یا حسین
برو میدان ولی.کمی آهسته تر
نما رحمی علی.توبر حال ِپدر
محاسن روی دست
شدم شیدای تو
تماشا میکنم
قدوبالای تو
علی اکبر علی
برای بوسه بر
لبانت رو زدم
کنار پیکرت
ببین زانو زدم
زمین خوردم همه
جلوتر آمدند
جواب ناله ام
سپاهی کف زدند
علی اکبر علی
عصای پیری ام
زپا افتاده ام
گمان کرد عمه ات
که من جان داده ام
ز جا برخیز علی
که چشمانم تر است
چه سازم ای پسر
که حرف معجراست
@emame3vom
#قاسم_نعمتی
مشابه سبک زیر خوانده میشود 👇👇
.
YEKNET.IR -Taheri-Shab 05 Moharam1397-0010.mp3
5.01M
🔳 #شور احساسی #اربعین
🌴آرزوی زائرای اربعینه
🌴پیاده روی شروع شه از مدینه
🎤 #حسین_طاهری
@emame3vom
👌 #دانلـودویــژه