eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. رباعی برای ختم به باغ دل گلی فصل خزان نیست مراچشمی بغیر از خون فشان نیست شنیدم ناله ایی از عمق سینه که داغی بدتر از داغ جوان نیست 🌹🌹🌹🌹 فغان از سینه ی صد چاک میرفت شرار از غصه تا افلاک میرفت به چشم خویش دیدم بار الها جوان ما به زیر خاک میرفت. 🌹🌹🌹🌹 صفا را از میان خانه بردند گلم را از دل گلخانه بردند خودم که با چشمان خونبار عزیزم را بروی شانه بردند 🌹🌹🌹🌹🌹 منبع اشعار کتاب نیم از عالم خاک دوبیتی های دشتی جوان و نوجوان و.... بسان بلبلی از غم فِسُردم غم هجران تو بر شانه بردم خوشی از خانه و کاشانه ام رفت از اون روزی که در خاکت سپردم گلای خونمون بی تو خزونه چشام از داغ تو همرنگ خونه انیس و مونسم بعد از تو اشکه امان از دست این دور زمونه خودم دیدم که در گِل جا گرفتی که روی دوش ما مأوا گرفتی تو رفتی و ولی با رفتن خود که جون از مادر و بابا گرفتی خودم بر شانه ها بردم تنت را که شاید بشنوم خندیدنت را الهی کاش می مردم ، ولیکن نمی دیدم کفن پوشیدنت را ‍ مجلس جوان ناکام لالا لالا لالا ماه شب افروز شبم با گریه میشه صبح هر روز دلم از رفتنت آتش گرفته پسرم/دخترم ... دلی از غم همه سوز و همه سوز. ..... دو بیت آخرمو دیگه بیشتر آزار ندم سلام بدید به علی ،امروز امروز چقد علی خواهر داره، الحمدلله غریب نیستی علی جان گریه کن داری ،این خواهرا میخاستن شب دامادی گل رو سرت بریزن، بگن حجله دامادیت مبارک... سلام ای نور چشمان تر من... . سلام ای شاخه یاس پر پر من. ..... علی جان جواب برادرا رو نمیدی نده جواب خواهرا را نمیدی نده جواب بابا را نمیدی اما ببین مادرت داره جون میده...... چشات و بستی و رفتی عزیزم نگفتی چی کشیده مادر من. نگفتی چی کشیده مادر من ..... به روایتی پنج کفن برا مولا آوردن سفارش مولا این گونه بود پنج کفن به تن امیرالمومنین ع کردند ایشالا گریه کنید با این روضه ثوابش را هدیه کنید به روح شاد روان علی و همه ی گذشتگان قربون دلت برم..... میان همه دلها امان از دل زینب. ... کفن و آوردن برا امیرالمومنین ع بغچه را نگاه کرد دید یه دونه کفن دیگه بیشتر نمونده حسینی ها نگاش به امام حسن ع افتاد این کفنم برا حسنم نگاش به حسین ع افتاد برات بمیرم ای برادر بی کفنم اما غصه نخور داداش اگر کفن نداری مادرم یه پیراهن دست دوز برات اماده کرده با همون دست شکسته هاش برات دوخته... بدن مولا را میان قبر گذاشتن...... متن روضه جوان ناکام حسین کریمی نیا اشعاری از کتاب« نیم از عالم خاک»
از زبان مادر جوان پسر بهرت بسا زحمت کشیدم ترا بارنج و زحمت پروریدم بزرگت کردم و خیری ندیدم نمیدانی پسرجان چی کشیدم به دل بود آرزو شادت نمایم بمانی زنده دامادت نمایم شب عیشت حنابندان نمایم رفیقان ترا مهمان نمایم بریزم نقل شادی بر سر تو الهی کور گردد مادر تو الهی مادری در دار فانی نبیند داغ فرزندجوانی @emame3vom جوانمرده دل ناسور دارد پسر مرده دو چشم کور دارد جوانمرده کجا شب خواب دارد پسر مرده دل بیتاب دارد تهیه جناتیان
رباعی برای ختم .. به باغ دل گلی فصل خزان نیست مراچشمی بغیر از خون فشان نیست شنیدم ناله ایی از عمق سینه که داغی بدتر از داغ جوان نیست 🌹🌹🌹🌹 فغان از سینه ی صد چاک میرفت شرار از غصه تا افلاک میرفت به چشم خویش دیدم بار الها جوان ما به زیر خاک میرفت. 🌹🌹🌹🌹 صفا را از میان خانه بردند گلم را از دل گلخانه بردند خودم که با چشمان خونبار عزیزم را بروی شانه بردند 🌹🌹🌹🌹🌹 بر گرفته از کتاب نیم از عالم خاک حسین کریمی نیا. رباعیات دشتی برای ختم جوان لالا لالا لالا ای مهربونم لالالالالالا آروم جونم لالا میگم گلم راحت بخوابی لالالالا گل شیرین زبونم 🌹🌹🌹🌹🌹 لالا لالا لالا ای نازنینم لالا لالا لالا ای مه جبینم دلم میخواد از شب تا خود صبح بیام پیش مزار تو بشینم 🌹🌹🌹🌹 لالا لالا لالا ماه شب افروز شبم با گریه میشه صبح هر روز دلم از رفتنت آتش گرفته دلی از غم همه سوز و همه سوز 🌹🌹🌹🌹 برگرفته از کتاب« نیم از عالم خاک» به تالیف شاعر حاج حسین کریمی نیا.
داغ فرزند قصه مرگ تورا ناگه شنیدن زود بود در عزایت جامه اندرتن دریدن زودبود آخر ای جان پسر،ای میوهٔ قلب پدر در دیارِ نیستی منزل خریدن زودبود اشک حسرت ازدوچشم مادرت هرصبح وشام ازغم هجرره ماهت چکیدن زودبود جان شیرین ترزجانت ازجفای روزگار درشباب زندگی برلب رسیدن زودبود مادربیچاره ات دائم کند آه وفغان بهراوداغ غم مرگ تودیدن زودبو د دیده بشگابابرادرهای خودبرگوسخن نطق توخاموش ازگفتوشنیدن زودبود بی کس وتنهاوبی یاور دراین کنج لحد دورازاهل وعیالت آ میدن زودبود شاعرژولیده 🆔 @emame3vom 👈
مجلس توسل به (ع) پنهان به زیر خاک شد قد رسای تو غمگین مباش در دل ما هست همیشه جای تو زین مرگ ناگهانیت ای نازنین بدان بیگانه سوخت تا چه رسد اشنای تو داغ اولاد جوان میشکند پشت پدر وای بر مرده جوان و ز حال مادر این چراغیست که خاموش نگردد هرگز داغ اولاد فراموش نگردد هرگز بزار چند کلمه از زبان مادر داغدیده بخوانم میدونم داغ دیدی نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم الان غریبه .............(روز ...ماه ..سال ) که صدای مهربانت را نشنیده مادر الان غریبه ......که روی ماهت رو ندیده مادر عزیز دلم دلم برات تنگ شده هر وقت دلم بگیره میام کنار قبرت میشینم اشک غریبی میریزم میگم عزیز دلم (اسم جوان ) من مادرم طاقت دوریتو ندارم هر طرف رو نگاه میکنم صدای مهربانت رو نمیشنوم یه روزایی دل مادرای داغ دیده غم داره بخدا مادری که داغ جوان دیده باشه نیاز به خوندن نداره گل ببینه یاد جوانش میفته دادماد ببینه یاد جوانش میفته حالا اگر دلت شکسته اشکاتو آمیخته کن با اشکای امام حسین ع دلتو ببر کربلا بریم کنار خیمه ابا عبدلله چه خبره لشكر دارند به هم میگن:حسین زمین خورده، حسین زمین خورده رو جسم اكبر اُفتاده، انگاری كه مُرده، انگاری كه مُرده یه وقت دیدند یه خانم داره میدوه، هی به سرو سینه میكوبه، هی میگه: خدا بی برادر شدم، خدا عزیز برادرم رو كشتند، اومد از پشت سر شونه های ابی عبدالله رو گرفت، حسین پا میشی یا نه؟ از مادرم یاد گرفتم، اگه الان بلند نشی گیسوانم رو پریشان میكنم. بلند شد ابی عبدالله شروع كرد حرف زدن پاشو ببین شكستم داره می لرزه دستم بعد یه عمر آخرش خودم چشات و بستم یه وقت ابی عبدالله به خودش اومد گفت:عجب توقعی از بچه ام دارم نظم تنت به هم ریخت فَـقَـطَّـعوهُ بِـالسُّیـوف اِربـاً اِربـا نظم تنت به هم ریخت چه خاكی شد بر سرم ببین دارن می خندند به اشكای خواهرم خون ریخت روی صورت عقاب(اسب علی اكبر)، عقاب نفهمید كجا داره میره، یه عده زن های جراح آورده بودند،انتهای خیمه های لشكر دشمن كارشون بخیه بود. زن های لشكر عدو، خدایی نامردند، خدایی نامردند دور تن یوسف من، هلهله می كردند، هلهله می كردند گرگ های كوفه كردند، بچه ام رو تیكه تیكه خونه دل از دو چشمم، میرزه چیكه چیكه هر كی صدای من رو میشنوه،به چشماش التماس كنه، چند قطره اشك، هدیه كنید، به روح همه انبیاء،اولیاء، هدیه كنید به روح خانم زهرا سلام الله علیها، هدیه كنید به روح همه ی گذشتگان از شیعیان و  محبین امیرالمؤمنین علیه السلام، پدرها، مادرها، اونایی كه این روضه رو شنیدند، گریه كردند، گریوندند:سر علی رو گذاشت رو زانوش، دلش آرام نگرفت، سر علی رو چسباند به سینه اش، دلش قرار نگرفت.آی مردم چه كرد؟سر رو گذاشت روی خاك های گرم كربلا، خم شد صورت رو صورت علی، حسین...... ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ @emame3vom
فراق درگذشت : ، ، ،....مشترک به سبک : نبسته ام به کس دل.. شب فراقت ای یار نگشته باور من عزا گرفته ام بر نبودنت به گلشن اسیر درد و داغم گرفته آتش این تن بیا ببین شکسته زداغ تو دل من کجایی ای عزیزم غمت به سینه آتش کشیده بی قرارم که سر به روی خاک مزار تو گذارم رفتی و من نشستم غمین و خسته حالی بیا ببین که جایت همیشه مانده خالی کجایی ای عزیزم داغ توام به سینه، فدای قلب پاکت بگو به من خوش آمد، رسیده ام بخاکت تو رفتیو سپردی، مرا به غصه و درد در آسمان به حالم، ستاره گریه میکرد کجایی ای عزیزم قطعه ایی از کتاب نیم از عالم .
مجلس ختم و ترحیم شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) سبک:منتظرت بودم --------------------------------------- امان امان ای دل (2) -------------------------------------- زداغ دوری تو ،دلی غمین دارم من نظرنما چشمانی،زارو حزین دارم من فراق تو آ تش زد،جان من ای جانا بیا ببین احوالم،نظر به من کن حالا از داغت ای یار من گشته غم بار بیمارم و زار با داغی سرشار(2) --------------------------------- تو رفتی و ما غرق ،عزای دلداریم برسرخاکت محزون،به توگرفتاریم طبیب دردم برگو،کجایی ای مهتاب بیا بیا پیش من،بیا مرا دریاب کرده مرا کباب با یک دل بی تاب عکست درون قاب جانا مرا دریاب(2) -------------------------------- گلی گم کرده ام ،که رفته زیر خاک ز داغ تو چشمانم،بارانی و نمناک غم ومصیبت حالا،نشسته روی سینه تمام اهل بیتت،ببین غمینه او پر کشیده شب شد سپیده ای نور دیده اشکم چکیده(2) -------------------------------- امان امان ای دل(2) -------------------------------- شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
. شعر مجلس ختم و ترحیم ،سر خاک و تشییع جنازه شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) سبک : -------------------------------- سر خاکت منم با اشک و زاری امان از درد دوری داغ داری سر خاکت سرشک از دیده جاری تو رفتی و منم در سوگواری سر خاکت عزیزان غرق آ ه اند همه در انتظار یک نگاه اند سر خاکت دلم را خاک کردم دلم را از غمت صد چاک کردم سر خاکت شکست بال و پر من بیا بنگر تو چشمان تر من سر خاکت دلم آتشفشان است ببین که مادر تو روضه خوان است دلم با غربت و غم آشنا شد زمانی که دلم از تو جدا شد نوایی جان فزا آ ید ز خاکت فرستم فاتحه بر روح پاکت عزیزان قدر یکدیگر بدانیم بیا یک لحظه دور از هم نمانیم سر خاک تو من منزل گرفتم در این طوفان غم ساحل گرفتم خموش ساقی ز داغ و درد و ماتم دلم را ماتمش بنموده در غم ------------------------------------ شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
. مجلس ختم جوان نمک بر زخم دل شیرین تر از خواب سحر گردد جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد پدر در کودکی با شوق دل دست پسر گیرد به امیدی که در پیری پسر دست پدر گیرد خدا امید هیچ پدر مادری رو نا امید نکنه ، همه سرمایه پدر مادر بچه هاشونه همه امید زندگی پدر مادر فرزنده اونم فرزندی که با خون دل بزرگ شده، چه شبهایی که پدر و مادر بالاسر بچشون بیدار موندن و گفتن خدا همه امید ما این بچه است. هر کی داغ جوون دیده منو ببخشه، سخته اگه همین پدر مادر بیان بندای کفن جونشونو باز کنن، برا بار آخر ببیننش، پسرم، زندگی من، عزیز من، سرمایه من یه بار جواب بابا رو بده، یه بار جواب مادر و بده، لالا لالا گل بی برگ و بارم پس از تو روز روشن گشته تارم لالایی میگم و از غم بسوزم پس از تو تیره گشته حال و روزم خدا داند که من طاقت ندارم چگونه زیر این خاکت گذارم یادتونه یا نه، چجوری خاک می ریختن، یادتونه یا نه، آی برادرا و خوهرای دلخسوخته ، چجوری با داداش خدا حافظی کردین، خدا حافظ گل گشته خزونم تو رفتی از فراقت نوحه خونم هنوزم دوری تو نیست باور خداحافظ خدا حافظ برادر اما مجلس جوونه. اجازه بدین دلا رو ببرم کربلا جایی که یه پدر پیر نشست کنار بدن شبه پیغمبرش ، گفت علی تا حالا ندیده بودم جلو بابا پاتو دراز کنی چی شده حالا مقابل رو زمین خوابیدی پاشو عزیزم. بریم به خیمه چشم انتطارت خواهراتن جز یه بدن که، شد اربا اربا چیزی نمونده واسه ی من پاشو عزیزم پاشو عزیزم صورت به صورت علی اکبرش گذاشت هی صدا میزد ولدی علی..... بلند بگو یا حسین این حسین کیست که عالم دیوانه ی اوست این چه شمعی ایست که جانان همه پروانه ی اوست حسین کریمی نیا نیم از عالم خاک . های فراق میریزه از چشام امشب ستاره ندارم غیر گریه راه چاره فقط اونی میدونه حال زارم که امشب مثل من بابا نداره دلم از غصه چاکه ای دل ای دل تنم از غم هلاکه ای دل ای دل بخونم با دل خون روضه ی غم که بابا زیر خاکه ای دل ای دل فدای چشم همچون ابر بابا همه دنیام فدای صبر بابا بجای صورت ماه و قشنگش زدم بوسه به «*خاک »قبر بابا *(سنگ) حسین کریمی نیا شادی روح همه پدران آسمانی، بر محمد و آل پاکش صلوات. (((اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم)))
. مجلس ختم جوان نمک بر زخم دل شیرین تر از خواب سحر گردد جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد پدر در کودکی با شوق دل دست پسر گیرد به امیدی که در پیری پسر دست پدر گیرد خدا امید هیچ پدر مادری رو نا امید نکنه ، همه سرمایه پدر مادر بچه هاشونه همه امید زندگی پدر مادر فرزنده اونم فرزندی که با خون دل بزرگ شده، چه شبهایی که پدر و مادر بالاسر بچشون بیدار موندن و گفتن خدا همه امید ما این بچه است. هر کی داغ جوون دیده منو ببخشه، سخته اگه همین پدر مادر بیان بندای کفن جونشونو باز کنن، برا بار آخر ببیننش، پسرم، زندگی من، عزیز من، سرمایه من یه بار جواب بابا رو بده، یه بار جواب مادر و بده، لالا لالا گل بی برگ و بارم پس از تو روز روشن گشته تارم لالایی میگم و از غم بسوزم پس از تو تیره گشته حال و روزم خدا داند که من طاقت ندارم چگونه زیر این خاکت گذارم یادتونه یا نه، چجوری خاک می ریختن، یادتونه یا نه، آی برادرا و خوهرای دلخسوخته ، چجوری با داداش خدا حافظی کردین، خدا حافظ گل گشته خزونم تو رفتی از فراقت نوحه خونم هنوزم دوری تو نیست باور خداحافظ خدا حافظ برادر اما مجلس جوونه. اجازه بدین دلا رو ببرم کربلا جایی که یه پدر پیر نشست کنار بدن شبه پیغمبرش ، گفت علی تا حالا ندیده بودم جلو بابا پاتو دراز کنی چی شده حالا مقابل رو زمین خوابیدی پاشو عزیزم. بریم به خیمه چشم انتطارت خواهراتن جز یه بدن که، شد اربا اربا چیزی نمونده واسه ی من پاشو عزیزم پاشو عزیزم صورت به صورت علی اکبرش گذاشت هی صدا میزد ولدی علی..... بلند بگو یا حسین این حسین کیست که عالم دیوانه ی اوست این چه شمعی ایست که جانان همه پروانه ی اوست حسین کریمی نیا نیم از عالم خاک .
تصنیف مشترک .. جهت اجرا در همه محافل ختم تو رفتی و دلم میگیره ، برا نبودنت بهونه.، تموم دنیا روبگردم، پیدا کنم از تو نشونه تو رفتی و نمونده دیگه، تو آسمونم یه ستاره چشای من مونده به راهت، که از سفر بیای دوباره امان امان از این جدایی، مسافرم بگو کجایی غم مصیبت و جداییت ،هنوز نمیشه باور من ای روزگار این چه بلایی، بود که آوردی به سرمن تو رفتی ای مسافر من، نداره خونمون صفایی سر میذارم به روی خاکت، تا بشنوم از تو صدایی امان امان از این جدایی، مسافرم بگو کجایی دلم میخاد برات بخونم لالا لالا لالایی ایشالا ای عزیز جونم ،که مهمون امام رضایی میدونی ای ضامن آهو ،کسی به غیر تو ندارم تموم هستیمو آقا جون، به دستای تو میسپارم امان امان از این جدایی، مسافرم بگو کجایی با رفتنت ببین چه جوری، تو کمر منو شکستی خواب میبینم هر شب جمعه ،تو حرم آقا نشستی خواب میبینم که مثل عکسات ،میون بین الحرمینی زائر کربلا شدی و ،پیش ابا الفضل و حسینی امان امان از این جدایی، مسافرم بگو کجایی حسین کریمی نیا (مشترک) نیم از عالم خاک .
. دوبیتی های دشتی و و.... بسان بلبلی از غم فسردم غم هجران تو بر شانه بردم خوشی از خانه و کاشانه ام رفت از اون روزی که در خاکت سپردم گلای خونمون بی تو خزونه چشام از داغ تو همرنگ خونه انیس و مونسم بعد از تو اشکه امان از دست این دور زمونه خودم دیدم که در گِل جا گرفتی که روی دوش ما مأوا گرفتی تو رفتی و ولی با رفتن خود که جون از مادر و بابا گرفتی خودم بر شانه ها بردم تنت را که شاید بشنوم خندیدنت را الهی کاش می مردم ، ولیکن نمی دیدم کفن پوشیدنت را حسین کریمی نیا نیم از عالم خاک .
. دوبیتی های فراق چشام از سوز گریه تاره امشب دلم دریایی از غم داره امشب عزیزم کرده منزل زیر این گل دوچشمام اشک وخون میباره امشب 🌹🌹🌹 صبا از حال زارم بی خبر بی عزیز نازنینم در سفر بی چه آمد ای خدا بر روزگارم هزاران نیش و دشنه بر جگر بی 🌹🌹🌹 به دنیا روز خوش از یاد رفته که تا عرش فلک فریاد رفته نمی ترسم ز بیداد خوادث تمام هستی ام بر باد رفته 🌹🌹🌹 حسین کریمی نیا نیم از عالم خاک .
پندیات ترکی برای مجالس ترحیم ☑️ در فراق فرزند سبک :: آخشام اولدی ننه سیف الله آذری آخشام اولدی بالا ( اوغول ) قلبیم دولدی بالا گولوم صولدی بالا روحیم چخیلدی قلبیم سخیلدی سن قبره گئتدون ائویم یخیلدی دردیم چوخدی بالا دل ناخوشدی بالا یرون بوشدی بالا صولدون سارالدون آرامیم آلدون تک قویدون منی بس هاردا قالدون طایفام ائلیم بالا شیرین دلیم بالا سئندی بئلیم بالا یاسون ساخلارام سینه داغلارام یرون بوش گوروب یانّام آغلارام عکسیوی بَزَرَم گوللری دوزَرَم الیمده گَزَرَم ساخلارام اونی ئورک باشیندا سالارم عکسون گوزوم یاشیندا ئورگیم دایاغی ایمیزون چراغی آغیر اولان داغی آیریلیق اودی دوشوب جانیما آتما داشیمی بیر گَل یانیما ☑️ برای روز هفتم عزا یدّون اولدی بالا رنگیم صولدی بالا ئورک دولدی بالا عزیزلریوی گوزدن آتوبسان توپراقلار آلتدا تنها یاتوبسان ☑️ برای چهلم عزا قرخون اولدی بالا رنگیم صولدی بالا ئورک دولدی بالا عزیزلریوی گوزدن آتوبسان توپراقلار آلتدا تنها یاتوبسان
1.19M
ختم #جوان #محمد_یزدانی
1.38M
ختم #جوان #آقای_شیرازی
. 🍃ای به فدای چهره زیبایت که شبیه ترین مردم به بودی، آنگاه که پدرت دلتنگ جد بزرگوارتان می‌شد، به صورت و سیرت همچون ماه تو روی می‌آورد. . 🍃ای به فدای نام زیبایت که هم نام هستی، آنگاه که پدرت گفته بود: اگر صد فرزند دیگر داشته باشم نام همه را می‌گذارم. . 🍃احسنت به و شهامتت که در صحرای اولین نفر از قبیله آماده نبرد شدی. . 🍃مورخان نمی‌دانند که دقیقا چند ساله بودی، اما بی شک آنقدر بودی که روز ولادت تو را نامیدند. . 🍃تو جوان لیلا و افتخار زینب کبرا هستی🍃 . 🍃به راستی چقدر برای عزیز بودی، که در تمام لحظات، و بردباری و ایستادگی داشت؛ اما آنگاه که تو به رسیدی، حسین لب به نفرین گشود. . 🍃بدون شک، صحرای کربلا دو امام داشت، اما تو شهادت را انتخاب کردی، و چه شیرین است شهادت نزد پدر. . 🍃تو علی‌اکبرِ حسین هستی... 🍃ای جوان حسین و ای حیات قلب حسین ع ولادتت مبارکــــ🌸 . ✍ نویسنده: . روز_جوان @emame3vom .
. درفراق درگذشتگان -(دنیانباشدجاودان،کرده مرابی خانمان) دنیانباشدجاودان،کرده مرابی خانمان (درسوگ رفتن تو)۲ سیرم از این دارفنا،ازین سپهر بی وفا، (بعد از نبودن تو)۲ بار سفر بستی و رفتی ازبرم خاک مزارت را بریزم بر سرم می سوزم و می گریم از هجران تو بعد از فراغت از همه تنهاترم _________ سوزاندی دنیا،مرا،کردی زمحبوبم جدا (وای از غم جدایی)۲ میگریم ازدوری او،از داغ هجرانش مگو، (وای از غم جدایی)۲ میریم از داغ عزیز رفته ام از دوری رویش دیگر آشفته ام درد دلم را جز تو کس نشنیده است درد دلم را از فراقش گفته‌ام ________________ در اشک چشمانم ببین، این سوز و آه آتشین (در آتش فراقت )۲ رفتی و تنها مانده ام ،در دار دنیا مانده ام (در آتش فراقت ) باور ندارم رفتی و من مانده ام تو رفتی و من خسته و درمانده ام هرگز فراموشم نگردد مهر تو نام تو را در اشک و آهم خوانده‌ام شاعر: 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/sabks/99/4/64835_1399429115747_1349113.mp3
. تصنیف در سوگ اموات شب تلخ غربت (از این خونه رفتی)۳ الهی بمیرم( غریبونه رفتی)۳ یه دردی تو سینم (نمیشه فراموش)۳ نشد پیکرت رو (بگیرم در آغوش )۳ دعا کن عزیزم (ز غصه نپوسم)۳ نشد قبل رفتن که (روتو ببوسم)۳ برا غربت تو (الهی بمیرم)۳ نزاشتن سرت رو (به زانو بگیرم)۳ دلم تنگ بی تو (عزیزم کجایی )۳ بخواب ای عزیزم( لالایی لالایی )۳ جلو چشمای من (به خاکت سپردن)۳ تنت رو عزیزم (غریبونه بردن)۳ نزاشتن یه لحظه (کنارت بشینم)۳ برا اخرین بار ( چشاتو ببینم)۳ نیم از عالم خاک 👇
. یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید یا که بردید به تشییع، پدر را نبرید پدری داغ جوان دید ملامت نکنید روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید چون‌رمق نیست تکانی بدهد پایش را پس بگیرید همه زیر بغل هایش را نکند ناله که زد طبل برایش بزنید جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید آی مردم جگر سینه زنان غم دارد غم سنگین شب هشت محرم دارد غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید.. ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟ پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است نیستی و همه دشت، پیمبر شده است زرهت حرز علی داشت،دریدند چرا گرگ ها چنگ به روی تو کشیدند چرا داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت تشنه بودی، پدر تشنه تو آب نداشت قوت چشم تر من، کمرم را نشکن حرمت ریش من و اهل حرم را نشکن نیزه نگذاشت که آه تو پایان برسد جان به لب های تو ای محتضر آسان برسد مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن رشته رشته شده ای مثل عبای تن من آیه ها چیده شد افسوس که کوثر نشده نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده زخم های تنت از موی سرت بیشتر است بردن پیکر تو کارهزاران نفر است چشم زد قامت طوبای تورا چشم حسود پای جسم تو می افتادم اگر عمه نبود سیدپوریا هاشمی ✍ محرم .___________________________ دق ام دادند جانم را گرفتند همه تاب و توانم را گرفتند جوانی داشتم خوش قدّ و بالا فلک دیدی جوانم را گرفتند ؟ فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد علی اکبر ؛ علیِ اصغرم شد برایش کوچه واکردند ای وای چقدر اکبر شبیه مادرم شد به چشم خود خزانش را نبیند غم آرام جانش را نبیند دعا کردم سر نعش جوانم کسی داغ جوانش را نبیند مبادا گلشنی پژمرده باشد که بی گل باغبان افسرده باشد کسی میفهمد از حال دل من که در غربت جوانش مرده باشد " گلی که خود بدادم پیچ و تابش به اشک دیدگانم دادم آبش در این گلشن خدایا کی روا بود گل از من دیگری گیرد گلابش " زمین خوردی خزانی شد بهارت نزارم میکند حال نزارت ندارد قوتی پاهایم اما می آیم با سر زانو کنارت امان از ضربه با شدت علی جان تو را کشتند با سرعت علی جان شبیه فاطمه مادربزرگت زمین خوردی تو با صورت علی جان ترک خورده شبیه من لبانت شبیه تکه چوبی شد زبانت رمق دیگر ندارد دست هایم بگیرد لخته خون را از دهانت همین حس و همین حال ات مرا کشت همین زخم پر و بالت مرا کشت نمانده جای سالم در سر تو همین لبهای پامالت مرا کشت چه آهنگین چه با آواز کشتند تو را یک عده تیر انداز کشتند اسیر لشگر جرّاحه بودی تو را با چندتا مقراض کشتند علی اکبرم ! دردت به جانم نبی دیگرم! دردت به جانم نکش پا بر زمین در پیش بابا عزیز پرپرم دردت به جانم " به هرجا بنگرم تنها تو بینم نشان از روی زیبای تو بینم به هر جا ردی از جسم تو پیداست به صحرا بنگرم صحرا تو بینم " بنازم لحن باباگفتنت را نکش از دست بابا دامنت را نشستم روی خاک و باتحیر تماشا میکنم جان کندنت را فراقت میکند پیرم همین جا به من باشد که میمیرم همین جا ندارم پای رفتن سوی خیمه کنار تو زمینگیرم همین جا نخواهد کرد داغ تو رهایم بلرزد مثل دستانم صدایم پس از وقتی که تابوت تنت شد گرفته بوی تو دیگر عبایم . (روضه ،ختم جوان سبک دشتی ) الهی ای فلک دیگر نگردی۲ عزیزم روبه زیر خاک وکردی جوان بودی نه وقت رفتنت بود۲ نه وقت زیر خاک و خفتنت بود چرا پرپر شدی آلاله ی من؟۲ کجا رفتی و دختر خاله ی من بسوز ای دل از این جور زمونه۲ الهی مادری تنها نمونه زداغ سینه سوزت ای عزیزم۲ ببین اشکهای حسرت که می‌ریزم خدا صبری بده طاقت بیارم۲ به یاد مهربونیش بی قرارم گلی داشتم فلک از ریشه چیده۲ که او اززندگی خیری نديده لالالالا بخواب ای یاس پرپر۲ می‌ریزم خاک عالم بر روی سر لا لا لا لالا لا نیلوفرمن۲ چه زود دامن کشیدی از برمن خدا صبر دلم دیگه تمومه ۲ سرخاکت دلم میگیره بونه بخواب آروم بخواب دورت بگردم۲ تو رفتی ازغمت دنیای دردم
4_6032577005147393381.ogg
399.6K
تازه جوانم روح و روانم زدوری تو چشم من به خون نشسته عزیز من بیا بیا دلم شکسته ای گل احمر شدی تو پر پر چو لاله عرق خون شده چمال ماهت دلم بخون نشسته دیده ام براهت شدی توای جان به خاک پنهان عزیز من عروسیت بود مبارک جزا دهد به مادرت حی تبارک در انتظارم امیدوارم که یک زمان تو بی خبر زدر درایی به زخم قلب خسته ام دوا نمایی ✍ 🎧
Z0000008.MP3
3.88M
گُلی خوش رنگ و بو داشتُم به خونه اجل مهلت نداد زَنَد جوونه گُلُم را چید اجل از مو جدا کِرد که دستش را زِ دست مو رها کِرد گُلُم پرپر شد و خوابیده در گِل شرر زد داغِ او بر خِرمنِ دل نشست تیرِ غمش بر قلبِ زارُم زِ داغِش همچو ابرِ نو بهارُم تو که وقتت نبود ای نو جوونُم رَوی در خاک و مو تنها بمونُم در و دیوار میگریَد به حالُم عجب تیری زمونه زد به بالُم بخواب آروم گُلِ آلاله ی من بسوزد عالمی از ناله ی من زِ داغِ دخترم میسوزم ای وای به راهش دیده من میدوزم ای وای قَدِ من خم شد وُ تو قد کشیدی ولی خیری از این دنیا ندیدی خدایا دخترُم گردید جوون مرگ چوگُل از دست دوران گشت صد برگ تو(هستی)دانی اندوهِ درونُم بخوان(پرویزی)بهرِ نو جوونُم .
. شعری از ایرج میرزا در موضوع واقعه ی جانگداز کربلا ➖رسم است هر که داغ جوان دید دوستان رأفت برند حالت آن داغ دیده را ➖یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را ➖آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند تا تقویت شود دل محنت کشیده را ➖یک چند دعوتش به گل و بوستان کنند تا بر کنندش از دل، خار خلیده را ➖جمعی دگر برای تسلای او دهند شرح سیاه‌کاری چرخ خمیده را ➖القصه هرکس به طریقی ز روی مهر تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را ➖آیا که داد تسلیت خاطر حسین ؟ چون دید نعش اکبر در خون تپیده را ➖آیا که غم‌گساری و انده بری نمود؟ لیلای داغ دیده ی محنت کشیده را ➖بعد از پسر دل پدر آماج تیغ شد آتش زدند لانه ی مرغ پریده را...
. دراین دنیای غریب وفانی، دوچشمم ازغم شده بارانی..... جوانم رفت و دلم خونین شد، وجودم ازغم چقدغمگین شد.... همه میدونن،که چه دلخونم، زفراق او زاروداغونم...... زداغ رویش خزان گردیدم، غمش رادیدم کمان گردیدم..... شدم خونین دل،زغمش هرآن، بی وجوداورفته ازتن جان..... همه میدونن که چه دلخونم،زفراق اوزاروداغونم... 👇
. دوباره بارونیه چشمای ترم آتیش گرفته پیکرم چند روزه از غم عزات در به دردم سراغتو میگیرم از ستاره ها همش میگم خدا خدا بد جور شکسته ای خدا بال وپرم بارون اشکام ، داره می باره دنیای بی تو ، لطفی نداره چشمای خون و، موی سپیدم از تو برا من، یه یادگاره خدا نگهدار ،خدا نگهدار شبای درد من سحر نداره و نمونده راه چاره و کارم شده به عکس تو نظاره و گریه برا تو کار هر روز منه دلم برات پر میزنه آتیش گرفته دل پاره پاره و یادم نرفته، که آخرین بار رفتی و گفتی ، خدا نگهدار خوابی عزیزم ، میون خاک و من از غم تو ، همیشه بیدار خدا نگهدار، خدا نگهدار ✍🎤 https://eitaa.com/emame3vom/109459 .👇 ............. مادر گفت مادر کیست گفتم آنکه چون او نیست نیست آنکه با نامش تبسم روی لب‌هایم گریست گفت مادر کیست گفتم غم به شکل آدمی مرهم هر زخم اما خود ندارد مرهمی گفت مادر کیست گفتم آنکه از عمرش گذشت لحظه‌ای اما ز فرزندان خود غافل نگشت گفت مادر کیست گفتم سایه پروردگار بی‌قراری که ندارد جز قرار ما قرار گفت مادر کیست گفتم بی‌کس و تنها شدی بیشتر مایل به که در بین این دنیا شدی آنکه در عالم دوای دردها شد مادر است چادرش در بی‌کسی ما پناه آخر است گفت با این حال وای از آنکه بی‌ مادر شود در غریبستان دنیا بی کس و مضطر شود بعد مادر بچه‌های او غریب عالمند در عزای مادر خود روز و شب غرق غمند .