.
#زمزمه
#زمینه
#هلال_محرم
#طلیعه_محرم
رسیده باز، ماه محرم
به پا شده، تکیه و پرچم
دوباره باز، نوای چاووش
پیچیده تو، ی کل عالم
داره میاد، به گوش نوای مادری
رسیده باز، ماه عزا و نوکری
روضه اش اینه، حسین چرا تو بی سری؟
وای حسین
وای حسین، حسین غریب فاطمه..
حسین من، چرا غریبی
تو قتلگاه، تو بی حبیبی
خواهر تو، دیده گل من
بی سری و..، شیب الخضیبی
ببین چقد، دشمن تو بی ادبه
نگفته که، حسین من تشنه لبه
پاشو ببین، لشکری دورِ زینبه
وای حسین
وای حسین، حسین شهید بی کفن..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس👇
#زمزمه_محرم
#زمینه_محرم
#چاووش
.....................................
.
#زمزمه
#زمینه
#حضرت_مسلم
تو شهر کو،فه بی حبیبم
بعد از نماز، دیدم غریبم
سفیرِ حضرت حسینم..
ولی شده، بلا نصیبم
از روی دار، میگم بهت با این نوا
پسر عمو، به سوی کوفیا نیا..
نقشه دارن، سر تو رو کنند جدا
وای حسین
وای حسین، کوفه نیا کوفه نیا..
خودم دیدم، سه شعبه دارن
منتظره، یه شیرُ خوارن
رباب میشه، اینجا پریشون
غم به رویه، دلش می کارن
اگر میای، علیِ اصغر و نیار
یا لااقل، رقیه تو تنها نذار
که زجر و حرمله دارن قصد شکار
وای حسین
وای حسین، کوفه نیا کوفه نیا..
چی بگم از، سنگای کوفه
از نگاهه، مردای کوفه
من که یه مَردَم ولی زینب
غم می بینه، هر جای کوفه
یه روز میاد، تو کوفه زینب اسیره
رو نیزه ها، سر تو هم داره میره
سنگ میزنن، به تو وُ زینب میمیره
وای حسین
وای حسین، کوفه نیا کوفه نیا..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس👇
#زمزمه_محرم
#زمینه_محرم
#شب_اول_محرم
👇👇
Mohammad Ebrahimi Asl - Baghalam Kon Hossein.mp3
5.71M
.
#شور
#امام_حسین
دیدی برگشتم آقا دوباره
آخه نوکر کسی رو نداره
همه طردم میکنن یه روزی
کی به من جز تو محل میزاره
بغلم کن حسین مثل حر منو هم پذیر
بغلم کن حسین میخوام گریه کنم دل سیر
بغلم کن حسین همه خواهش سینه زنه
بغلم کن حسین بغل تو پناه منه
همه درد و دلامو پیش تو میارم ارباب
میدونی که به جز تو کسی رو ندارم ارباب
من لی غیرک یا حسین ...
اومدم باز امید کرم
در و وا کن آقا پشت درم
به خدا حل میشه کارم اگه
بکشی دست رو روی سرم
بغلم کن حسین تو که میدونی خون دلم
بغلم کن حسین نذار تنها بمون دلم
بغلم کن حسین تو امید و قرار منی
بغلم کن حسین تو چراغ مزار منی
شب اول قبرم و هستی کنارم ارباب
میدونی که به جز تو کسی رو ندارم ارباب
من لی غیرک یا حسین ...
https://eitaa.com/emame3vom/65270
.
#امام_حسین
سفرهات را مادرت زهرا فراهم میکند
چون وهب آخر نگاهت سر به راهم میکند
هر چه میخواهی بگیر از من گدایی را نگیر
نوکریِ خانهی تو پادشاهم میکند
سی شب ماه خدا، شکر خدا، گفتم حسین
پس مُحرم، مَحرم این دستگاهم میکند
تو خودت پیغام دادی که بیا، من آمدم
دوری از تو مطمئناََ روسیاهم میکند
بیشتر از یک سیاهی لشکرم کردی حساب
چون علمدارت فدایی سپاهم میکند
در مسیر کاروانت دست من را هم بگیر
چشم خیس دخترت دارد نگاهم میکند
اول و آخر مرا مدیون زهرا میکنی
مادری که روضهخوان قتلگاهم میکند
فکر این که راهیِ صحرایی و آوارهای
مثل زینب عاقبت بیسرپناهم میکند
#محرم
#رضا_دین_پرور
.
.
#امام_زمان
آقا سلام از چه نگاهت پراز غم اســت
برشانه های زخمی تان کوه ماتم است
چشمان مهربان شما غرق غم شده
امشب که سومین شب ماه محرم است
یک عمرخوانده ام ز شما جمعه عصرها
اما جوابهای شما گنگ و مبهم اسـت
آقا بریده ام، نفسم بند آمده
آب و هوای شهر، بدون شما سم است
یک عده روسیاه نشستند منتظر
درهیئتی که سردر آن چند پرچم است
مولا نیامدید و دلم شور میزند
دلواپسم! اتاق دلم سرد و درهم است
امشب گریز روضه مان میخورد به آن
بانوی داغدار که قدّش کمی خم است
انگارمرجع دل پُر دردتان شده
آن نیزه ای که با سر بابا معمم است
امشب به عرش میرسد از خاکهای شام
بانوی عاشقی که مسیحای مریم است
حوری قدکمان چه خبر بود کربلا؟
خانم بگو که گوش شنیدن فراهم است
سیلی زدند فاطمه را...خب شما چطور؟
سوی نگاه گرم شما پس چرا کم است؟
اصلاً قرارمان سر بن بسـت عاطفه
جایی که تازیانه به دختر مقدم است
#امام_زمان_عج
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
#رضا_دین_پرور
.
.
#امام_حسین
#ورودیه
پس می زنم غبار هوا را که بنگرم
دارد چه ها می آید از امروز بر سرم
وقتی که پشت هم علی از خواب می پرد
حس می کنم که بسته شده هر دو تا پرم
داری در آسمان چِقَدر سِیر می کنی
از التهاب چشم ترت، رنج می برم
هول و بلا به جان من افتاده جان تو
این ترس را چگونه به رویت نیاورم
پیشانیت چروک شد انگار مثل آن
پیراهنی که دوخت برای تو مادرم
من را کنار گودی این دشت می کُشد
بغضی که پا گذاشته بر روی حنجرم
دارم به دست و پا زدنت فکر می کنم
اینجاست قتلگاه؟ نگو... نیست باورم
اصلاً به تار موی تو سوگند می خورم
برگرد تا که دست نبردم به معجرم
#ورودیه_به_کربلا
#شب_دوم_محرم
#رضا_دین_پرور
.
.
#شب_سوم_محرم
انداخته روی سر من جا گُلِ سر
از روسری گفتم برایت یا گُلِ سر
روزی سرت را طبل ها می بُرد اما
می برد دشمن از تمام ما گُلِ سر
چشمم که بر انگشتری ساربان خورد
دادم هوا می رفت که بابا ... گُلِ سر
هرشب برایم عمه جان با آه میگفت
می آورد بابای تو فردا گُلِ سر
امشب بیا بگذر ز خیر گوشواره
جشنی بگیر اینجا برایم با گُلِ سر
دستی نداری که ببافی گیسویم را
من را ببین خوش باورم، کو تا گُلِ سر!
لبهای تو خشکش زده چون صورت من
چیزی بگو، کی خواسته حالا گُلِ سر؟
وقتی دلم آشفته چون بازار شام است
یک بوسه می ارزد به یک دنیا گُلِ سر
#حضرت_رقیه
#محرم
#رضا_دین_پرور
.
.
#شروع_مجلس
#امام_حسین
در نگاه تو بود قدر دو دنیا، روضه
مانده از خاک قدم های تو برجا روضه
روزی ام را بده از ماحصل آتش دل
تا کنم با جگری سوخته برپا روضه
نظرت هست به من آنقَدَر آقاجان که
می کِشی پای مرا با همه شبها روضه
گفته اند عرش گلو تازه کند از عطشت
شاید اندوه زمین کم بشود با روضه
چِقَدر مقتل صحرای لبت سنگین است
سند قتل مرا می کند امضا روضه
هم عرق کرده از اول در و دیوار، ز شرم
هم که با محسن خود آمده زهرا روضه
چشم تنهای تو را اشک در آغوش گرفت
موج، سینه زن تو، ساحل و دریا روضه
حرف زنهای حرم بغض که شد شد نوحه
مشک و دست و علم و رفتن سقا روضه...
#رضا_دین_پرور ✍
#محرم
.
.
#شب_اول_محرم
شد سرم بر دار، پیش پای تو آخرسری
می رسی جایی به من که هست در معبر، سری
بر زمین خوردم همان وقتی که آمد نام تو
دست بر می دارد از بالای خود، کمتر سری
هر سری یک فکر دارد ... جان من آقا نیا
آه، از اینجا هزاران فکر دارد هر سری
می زنند اینجا همه هر روز زیر حرفشان
وای از این وعده ها... این حرف های سرسری
فکر کن دارد چه حالی چشم های خواهرت
آن زمانی که ندارد روی خود معجر، سری
چشم دوره گردشان می گیرد -آقا دیده ام
دور از جانت- برای دست و انگشتر، سری
پله پله می روی پایین و پایین تر ولی
بعد بالا می بری بر پلهء منبر سری
پیش پیش آقا برایت روضه ها خواندم ببخش
پیشکش کردم برایت لحظهء آخر، سری
#حضرت_مسلم
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_ششم_محرم
آنکه در پنجه های او اجل است
سیزده تا قصیده و غزل است
سفره دار کریم این محل است
صفتی از صفات لم یزل است
آمده در کنار ثارالله
وحده لا اله الا الله
کاشکی با براده ی آهن
نگذارد لبش دهن به دهن
تا نیفتد به دامن دشمن...
بغلش کرد حسین، شکل حسن
بغلش کرده همچنان پسرش
داغ اکبر هنوز بر جگرش
زرهی کرده برتن از کفنش
به به از هیبت جمل شکنش
در شگفتم زجنگ تن به تنش
قل هوالله، قل هو الحسنش
به رکاب علی نگین، قاسم
نوهء فاطمه است این قاسم
گرچه در لشکری عذاب افتاد
گل در اندیشه گلاب افتاد
وای! از چهره اش نقاب افتاد
نفسش دیگر از شتاب افتاد
تا سراغش کمی عطش آمد
خودِ زهرا حوالی اش آمد
قمر من، پر از قمر شده ای
پاره پاره تر از جگر شده ای
طعمه چنگ صد نفر شده ای
چه کشیدی؟کشیده تر شده ای
مژه و پلک تو پریده چرا
اسب بر ابرویت دویده چرا
ای فدای تو و توسل تو
سخت و پیچیده شد تکامل تو
کنده شد برگ و ریشه گل تو
بر نگشته کمی ز کاکل تو
آه من! تا نجف کشیده شدی
اینطرف آنطرف کشیده شدی
می کشانم، پر تو می افتد
می نشینم، سر تو می افتد
می روم، پیکر تو می افتد
بوسه نه، حنجر تو می افتد
سخت تر از غمت، بلایی نیست
روی دوشم دگر عبایی نیست
#حضرت_قاسم
#محرم
#رضا_دین_پرور
.