eitaa logo
امام حسین ع
20.3هزار دنبال‌کننده
405 عکس
2هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. روزه یعنی عشقبازی بر سر خوانِ حسین می شود هر روزه داری چون پریشانِ حسین من برای بخشش خود ، واسطه آورده ام یا رب از جرم و خطایم درگذر ، جانِ حسین روزه یعنی تشنگی ، یعنی تب و سوز جگر روزه یعنی روضه ی لب های عطشانِ حسین خواب از چشمم بگیرد، غربتش در قتلگاه اشک نوکر در سحر باشد ز احسانِ حسین روز محشر لایق دیدار زهرا می شود دیده ای که شد میان روضه، گریانِ حسین آرزو دارم شبی بعد از نماز مغربم روزه ام را وا کنم در زیر ایوانِ حسین یک گریز.....آن بی حیا در پیش چشم خواهرش چوب میزد بر لب خونین و دندانِ حسین ✍ .
‍ . مانده ام بی کَس و بی یار، مرا یاری کن باز هم از منِ درمانده طرفداری کن بار من روی زمین مانده..، خدایا چه کُنم بار من مانده خدایا..، تو خریداری کن معصیت در دل مُردابْ فرو بُرد مرا تا که آب از سر من رد نشده..، کاری کن بنده‌ی نفْس شدم، بندگی‌ام یادم رفت بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن اختیاراً ز درِ خانه‌ی تو دور شدم پس گداییِ مرا لطف کن، اجباری کن وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد سفره تا جمع نشد..، اشک مرا جاری کن در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند منِ غفلت‌زده را تشنه‌ی بیداری کن روی قلبم بنویسید: گرفتارِ رضا... سنگ را در حرمش لایقِ حَجّاری کن بی پناهیم، پناهِ همه ی ما..، زهراست زیر بال و پرش از شیعه نگهداری کن بَرده‌ام..، برده‌ی بی قیمتِ بازار نجف حلقه در گوش همین بَرده‌ی بازاری کن دوست دارم که غلامِ درِ حیدر باشم پس مرا تا به ابد نوکرِ درباری کن جان آقای غریبی که ندارد حرمی دل ویران مرا یک شبه مِعماری کن گریه بر داغِ حسن ارثیه‌ی اجدادی‌ست ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن روزه با روضه اگر باز شود..، می‌چسبد گریه‌کُن! با نمِ اشک خودت افطاری کن ▪️ پیش چشمان پسر، مادر او سیلی خورد آی ناموس‌پرست! از غم او، زاری کن جگرش سوخت ولی قاتل او زهر نبود... قدر یک لحظه فقط فکر به مسماری کن! میخِ در با همه‌ هستیِ حسن بد تا کرد پای خود را به حریم پَرِ زهرا وا کرد ✍ .
. ای خوش آن بنده که هنگام سحر راز کند با خداوندِ خودش، درد دل ابراز کند با زبانِ دل اگر خالقِ خود را خواندی او خدائیست که اِخلاصِ تو اِحراز کند لب فرو بند، ولی وقتِ گدائی هرگز سائل آن نیست، گهی قهر و گهی ناز کند به تهیدستیِ خود، بر درش اِقرار کنیم بگذاریم که او خوب برانداز کند هر چه که خواسته ایم، او به دعا داده بما عاشق آن نیست، که حرف از گِله آغاز کند ما همان بنده پر عجز و نمک نشناسیم که فراموش کنیم، اوست که اعجاز کند بعدِ هر قائله ای، دستِ خدا را دیدیم اوست، صد قافله دل را همه همساز کند کار پیچیده شود گرچه به هر فتنه، ولی... ای بسا فتنه که در خیر، گذر باز کند ای خوش آن عاشقِ دلداده که در معرکه ها بسوی قافله ی فاطمه پرواز کند مرگِ ارباب صفت روزیِ هر کس نشود یک حسینی، همه را زمزمه پرداز کند مرهمِ داغِ جوان، یادِ علی اکبرِ اوست که به هر یاوَلَدی، نعره ای ابراز کند اگر آنجا مددِ عمه ی سادات نبود بعدِ اکبر بخدا قبله ی حاجات نبود ✍ .
. توبه ای می طلبد عفوِ اِلهِ من و تو که کند رحم به این ناله و آهِ من و تو لطف حق منتظرِ بارشِ چشمان کسی است تا بشویَد گُنه از روی سیاهِ من و تو ابرِ رحمت چکد از گوشۀ چشمان دعا قدرتی هست در این توشۀ آهِ من و تو یک قَدَم مانده به تقدیرِ شب قدر بیا نیست جُز آهِ سحرگاه – پناه من و تو گِرِهی باز کن از رشتۀ غمهای بزرگ تا گِرِه وا شود از ابروی ماه من و تو چشمِ دل ماند ز دیدارِ نگارندۀ خویش ای دل اینجاست خدا چشم به راه من و تو چشمۀ آب بقا گر چه نَخُشکد هرگز؛ پس چه شد یک شبه خشکید نگاه من و تو؟ برو ای اهل ریا ، خشک مکن دریا را با خدایند خلایق – نه سپاه من و تو بس کن ای مدّعیِ دینِ نفاق آلوده شهرمان تیره شد از رنگِ گناه من و تو علّتِ اینکه نیامد پسرِ فاطمه چیست؟ مانده در پردۀ اعمالِ تباهِ من و تو ! گر شَوَد دستِ توسّل ز ولایت کوتاه سامری می شکند قُبح گناه من و تو هدف از خلقتِ ما معرفت محبوب است این جهان نیست قدمگاهِ رفاه من و تو نور ما نور حسین است – خدا می داند کربلای دلِ ما هست گُواه من و تو ✍ .
. جز آستان سحر، ساحتِ نجاتی نیست به غیر اشک و دعا چشمه ی حیاتی نیست گناه را به دعا و ثناء می‌بخشند که جز دعا و بکا، هیچ التفاتی نیست اگر که در پیِ خُلقِ خوشی، بدان به یقین ز اشک و آهِ سحر خوبتر، صفاتی نیست بجز دلی که شکسته برای مظلومی میان بنده و مولا، مناسباتی نیست رسیدنِ به نجف، مقصدِ میان‌بُرِ ماست که غیر بوسه بخاکِ علی، حیاتی نیست شنیده اید حدیثِ "فَمَن یَمُت یَرَنی" بجز وصال علی، علت مماتی نیست هزار بار بمیریم، تا به او برسیم به غیر دیدنِ روی علی، مَناتی نیست رهِ شهید، لقای حسینِ فاطمه است که نابتر ز شهادت، دگر وفاتی نیست برای جلبِ رضای خدا، به کعبه قسم فراتر از سفرِ کربلا، براتی نیست میانِ اشکِ عبادات، روضه قیمتی است از این نمازِ تو، مقبول تر صلاتی نیست ز خوفِ قَهرِ خدا، گریه بر حسین کنید وگرنَه قُربِ خدا را مقدماتی نیست نه من بگویم عزیزم، روایتی است صریح برای گریه کنِ او محاسباتی نیست دو نهرِ آب کنارش، ولی به او گفتند: برای طفلِ تو، یک جرعه از فراتی نیست تو التماس نکن، حرمله دلش سنگ است به غیرِ تیرِ سه شعبه، رهِ نجاتی نیست پس از شهادتِ ارباب، خواهرش میگفت: چسان سوار شوم، محرمِ بناتی نیست برای دفنِ تنِ بی سرش، در آن گودال به غیرِ چند نفر مردم دهاتی نیست ✍ .
. یا رفیق من لا رفیق له.... به هنگام گنه یادت نبودم مرا وقت کرم خواندی دوباره سر این سفره با خوبان نشاندی گدا را محترم خواندی دوباره به سویت آمدم با روسیاهی تو دستم را به سمت خود کشیدی تمام نامه ام غرق گناه است ولی گویا شتر دیدی ندیدی به من حال مناجاتی عطا کن سحرها با تو دارم گفتگویی نگاهت را ز عبدت برمگردان که بند است کارِ این بنده به موئی همیشه من بدهکار تو هستم که رسوایم نکردی بین مردم شنیدی ناله ی العفوِ من را نخواستی در شلوغی ها بشم گُم حلالم کن به اشکِ چشم آقا که میریزد ز دستِ عاشقانش گذر کن از خطاهایم به حقِ دعاهای سحر در جمکرانش ✍ .
169.1K
. این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنوت‌های بدون اجابتم! بسته‌ست چشم‌های مرا غفلت گناه تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم! یک گام هم به سوی شما برنداشتم ای مرحبا به این همه عرض ارادتم! خالی‌ست دست من، به چه رویی بخوانمت؟ دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟ من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده‌ای تو ولی از رفاقتم بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز! حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟ من بی‌قرار لحظۀ ناب شهادتم ✍ .
1_1561878564.mp3
1.06M
من آمدم ای با وفا الهی بار دگر خواندی مرا الهی یا ذالکرم لبیک یا الهی اغفر لنا ذنوبنا الهی غفر لنا ذنوبنا الهی، اغفر لنا ذنوبنا الهی من در وفای تو وفا نکردم حتی سر سفره حیا نکردم تو خواندی و من اعتنا نکردم افتاده ام از معصیت به چاهی غفر لنا ذنوبنا الهی، اغفر لنا ذنوبنا الهی بر من چه دیدی زشتی ام ندیدی با این همه پستی، مرا خریدی نازِ منِ آلوده را کشیدی بنگر مرا در فرط بی پناهی غفر لنا ذنوبنا الهی، اغفر لنا ذنوبنا الهی تا فکر من افتاده در سر تو شد پای من گشوده بر در تو دیدم نگاه ذره پرور تو شد بنده عاصی سوی تو راهی غفر لنا ذنوبنا الهی، اغفر لنا ذنوبنا الهی
. شادی روح پدر من حقیر مرحوم خسرو نصابی صلوات درمونده و تنهام. ببخشم خدایا 2 بارونیه چشمام. ببخشم. خدایا 2 قسم میدم من به اشکای زینب ببخش این بنده ی عاصی و یارب خسته از گناهمو خدایا ببخش 3 خیلی بی پناهمو. خدایا ببخش 3 ببین تو دل شب. خدا اشک و اهم 2 به حق علی بگزر. تو از اشتباهم. 2 خودم اعتراف می کنم که گنهکارم ولی با همین رو سیاهی دوست دارم دست خالی رد نکن. گدارو خدا. 3 روزی کن زیارت. کربلارو‌ خدا. 3 ✍ 👇👇