eitaa logo
امام حسین ع
22.1هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. جواب: ویلی ویلی ویلی حسین حسین حسین.... روضه خون ِزینب،آخر رفته از تاب دق کرده مابین ِروضه های ارباب چارماهه از درداش ،شبها هم بیداره بعد از اون نیم روز ِ کربلا بیماره بین بستره یاس مرتضی سرو قامتش شد از غُصّه تا با چشمان خیس با آهی حزین داره زیر لب یاد کربلا : ویلی ویلی ویلی حسین حسین حسین.... 🌸🌸🌸🌸🌸 یادش مونده گودال،یک شاه بی لشکر شد با تیغ و نیزه ، پاره پاره پیکر پیکر بی رأسش ،رفت زیر دست و پا بعد از اون شد وقت ِ غارت خیمه ها همسفر شده، ناموس خدا با زجر وسنان،شمر بی حیا کرده با حسین،نجوا وقتی که دیده رأسشو، روی نیزه ها : ویلی ویلی ویلی حسین حسین حسین.... 🌸🌸🌸🌸🌸 وای از رقص و خنده،وای از آزار شام بردنش با اجبار ،بین بازار شام کوچه ی یهودی،تو خاطرش مونده خون سر اطفال ،قلبش رو سوزونده وای از کوچه و سنگ کینه ها مونده رو تنش، زخمای جفا یاد اون سری که خورد رو زمین بازم میخونه از شام بلا : ویلی ویلی ویلی حسین حسین حسین.... 🌸🌸🌸🌸🌸 داره آروم میشه ،گریه ی پیوسته دیگه امّ کلثوم شد از دنیا خسته با شهادت،زخماش گرفته التیام شد شهیده در اصل، از داغ شهر شام از وقتی که رفت، تو بزم شراب واسَش شد حیات، بدتر از عذاب با چوبش یزید ، زد پیش نگاش روی اون لبی، که نخورده آب ویلی ویلی ویلی حسین حسین حسین.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. حضرت ام کلثوم(س) ز آه و ناله معلوم است امشب نوا از نای مظلوم است امشب الا ای سینه زن ها، نوحه خوان ها عزای ام کلثوم است امشب نوای(غریب) یوسف حق پرست(غریب ) . . به یاد کربلا زاری کن امشب ز دیده خون دل جاری کن امشب عزایِ ام کلثوم است ای دل بیا با ما عزاداری کن امشب نوای(غریب) یوسف حق پرست(غریب) .
۱۳۹۹ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قبله ی محراب/بهترین مهتاب شمس عالمتاب/معدن نایاب برتر از القاب/الگوی طلاب اومده دنیا/پنجمین ارباب *طیب و طاهر اومد *عشقِ ظاهر اومد *مژده همه شیعه ها *امام باقر اومد 《شاده دل شیعه بگو / ای جونم 《به برکت قدوم او / ای جونم 《کور بشه چشمای عدو / ای جونم 《علی اکبر شده عمو / ای جونم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مولا یا//باقرالعلوم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در شکوفایی/مثل مولایی یااباجعفر/عشق سقایی با مسمایی/حجت مایی صاحب علم/همه دنیایی *شیعه بهت مدیونه *واسه ،تو میخونه *اعتقادش اینه که *دشمن تو ملعونه 《دست میکشی روی سرم ای جونم 《عبد امام باقرم ای جونم 《از دعاهای مادرم ای جونم 《عیدی بهم میدی حرم ای جونم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مولا یا//باقرالعلوم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ https://eitaa.com/emame3vom/37771 ➖.👇
. 🌹 ای شیر مرد بیشه ی پیکار تویِ چشات هیچ التماسی نیس با زخمهات بازم نشون دادی از مرگ تو جونت هراسی نیس وقتی شبیهِ حضرتِ ارباب با عشق .. مظلومانه سر دادی دیدن همه دنیا که فریادِ ... هَیهـات مِـنَ الذِلَه سَر دادی سروِ قدت تا آسمون رفته شونه ات مث کوهه .... دلت دریاس تا دنیا دنیاس رویِ بام عشق سر دارِ قلبم ، پرچمت بالاس با بستنِ سربندِ یـــا زهرا شوق شهادت تو نگات پیچید تو دشت مجنون چشمای ابریت روی گلای تشنه می بارید رفتی و با هر قطره ی خونت به زندگی روح و نَفَس دادی رو میدون مین توی دشت فاو درسِ دفاع از عشقو پس دادی ای جان‌جانم ، سربه دارِ عشق تو عمری ، تو عزت به سر بُردی از مرز عشق و خون گذشتی تا از بام غیرت سَـر درآوردی مجنون شدی و مال و فرزند و با جون و دل ، نذرِ وطن کردی گفتی که تا دشمن تو این خاکه از خاکِ لیلی بر نمیگردی همسنگر عمار و مِقدادی تو از تبار پاک سلمانی با اسم پر آوازه اَت عمری فخر اهالیِ مزینانی .
. «دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود «خویشی» که سر به دامن تقدیر می‌گذاشت کاری جز اعتراف به درماندگی نداشت از راه مرگ با هدفی پوچ می‌گذشت عمری که در تصوّر یک کوچ می‌گذشت این شعر نیست، قسمتی از درد مردم است تاریخ قرن‌ها غم و غربت در آن گم است دنیا به رغم محکمه‌ها، قیل و قال‌ها در بند گرگ بود به حکم شغال‌ها این حکم شوم، نقشۀ دنیای دیگری‌ست طرح شروع فتنه و بلوای دیگری‌ست شیطانیان که فاتح این ماجرا شدند وقت سقوط دهکده‌ها کدخدا شدند از خیرشان رسیده فقط شر به دهکده این قصّه آب می‌خورد از غرب دهکده آری، جهان به شوق تکامل فریب خورد آدم دوباره خیره‌سری کرد و سیب خورد تقصیر ما: حکومت سرکردۀ دروغ تقدیر ما: جنایت پروردۀ دروغ آزادی و حقوق برابر بهانه بود تا که شود برادرمان بردۀ دروغ افسونِ قرن -کورۀ آتش- غم یهود افسانه بود غربت گستردۀ دروغ توحید را به مسلخ تثلیث می‌کشند نفرین به این تجلّی بی‌پردۀ دروغ هرچند فتنه صبح جهان را سیاه کرد خورشید سر رسید و فُسون را تباه کرد آغاز شد حماسۀ آتش عتاب‌ها وسعت گرفت شعلۀ این انقلاب، تا - - در روزگار سلطۀ صحرای دوره‌گرد مردی به نام نامیِ دریا قیام کرد گلزار جان گرفت به دست بهاری‌اش ایمان بیاوریم به لبخند جاری‌اش از بند تن رهاست طنین دعای او «آزادگی‌ست» شِمّه‌ای از ربّنای او اندیشه‌اش تجسّم احکام دین ماست اُسطورۀ مقاومت سرزمین ماست با این وجود، در دل او غم گذاشتند آن بی‌وجودها که سرِ فتنه داشتند می‌خواستند بر سر ما سروری کنند «دینِ نو» آورند که پیغمبری کنند امّا...نه! مرد باج به گردنکشان نداد در اوج غم حقارتی از خود نشان نداد تا که بساط گرگ به هم خورد و جنگ شد روباه پیر شعبده کرد و پلنگ شد می‌خواستند باز بگیرند ماه را برپا کنند گستره‌هایی سیاه را امّا به یُمن مرد و مریدان پاکباز بدسیرتان شدند هم آغوش خاک، باز چندی گذشت... حادثه رخ داد و بعد از آن آمد عزای نیمۀ خرداد و بعد از آن - - با شوق مرگ، لحظۀ رفتن فرا رسید از خود گذشت مرد و به درک خدا رسید او رفته و حکایت او مانده تا هنوز فرهنگ استقامت او مانده تا هنوز «امروز» هم فدایی راه ولایتیم دستی پر از قنوت، پر از استجابتیم باید که در ادامۀ راهش خطر کنیم نفرین به ما اگر که دمی فکر سر کنیم ما «عهد» کرده‌ایم که با «عدل» انقلاب در محکمه مقابله با زور و زر کنیم ما عهد کرده‌ایم که در عصر احتمال فکری به حال «گرچه و امّا - اگر» کنیم حالا زمان گذشته و کاری نکرده‌ایم! دیگر چگونه می‌شود از خود گذر کنیم؟ ما عهد کرده‌ایم، ولی مثل کوفیان همراه و همنوای علی مثل کوفیان... ما «عهد» را به مَسند حاشا گذاشتیم منشور «عدل» را به تماشا گذاشتیم از یاد برده‌ایم اشارات مرد را افشانده‌ایم در دل او بذر درد را دیگر اُمید نیست به اندیشه‌های ما آن قدر گُم شدیم در اوهام خویش، تا - - لبخند او به زخم بدل شد، نمک زدیم این‌گونه پایداری خود را محک زدیم وقتی که گرگ ولوله کرد و به گلّه زد ما در سکوت قافله‌ها نِی‌لبک زدیم در ازدحام غفلت ما، مکر جان گرفت چشمان خواب رفتۀ دشمن توان گرفت آری، دوباره فتنه و بلوا به پا شده‌ست نفرین به ما که سفرۀ تزویر وا شده‌ست در «عهد» ما که «عدل» فقط در کتاب‌هاست رستم اسیر فتنۀ افراسیاب‌هاست با اعتراض، زیره به کرمان نمی‌بریم فرصت برای شِکوه زیاد‌ست، بگذریم... باید دوباره دست به دامان او شویم بیعت کنیم، بلکه مسلمان او شویم وقتی علی به مسند غربت نشسته است عمّار او، ابوذر و سلمان او شویم باید که در صیانتِ از مرد، جان دهیم در راه او مقاومت از خود نشان دهیم مردان مرد، دست به دشمن نمی‌دهند آزاده ها به بند کسی تن نمی‌دهند فرقی نمی‌کند پس از این «ما»، «تو»، یا «منم»! چوب حراج خورده مگر خاک میهنم؟ شمشیر باستانیِ شرقیم در مصاف پروردۀ حماسه و بیزار از غلاف بعد از حماسه، نوبت عشق و تغزّل است آری، بهار فصل دگردیسیِ گُل است با اینکه در مُحاق زمان است، می‌رسد روزی که خاستگاه جهان است، می‌رسد آن روز ناگزیر که «فرداست» بی‌گمان در انحصار چشم کسی نیست آسمان روز نزول نور به جان جوانه‌ها روز سقوط سلطۀ تاریک‌خانه‌ها روزی که «عدل» حاصل خواب و خیال نیست این یک حقیقت است، مجاز و محال نیست! روزی که ماه، مژدۀ چشم‌انتظارهاست خورشید، چشم روشنیِ بی‌قرارهاست روزی که مردِ منتظرِ سال‌ها سکوت فریاد استجابت شب‌زنده‌دارهاست «عشقش»، دلیل رفتن سرها به روی دار آن مردِ مرد، «منتقمِ» سربِه دارهاست آغاز عدل‌گستریِ حاکمیّتش پایانِ حکمرانیِ دنیاتبارهاست انقلاب_اسلامی .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. انقلاب حماسه سی 57 اینجی ایل ظلمت گئجه ده قرانلیق یاریلیب اوجالدی گونش دونموش اورکلره تازه جان گلدی آزادلیق یولونا نور سالدی گونش مظلوملارین آهی یانار اود کیمی دوشدی بیردن ظالملرین جانینا قفسده ن چیخماقا چرپندی قوشلار آزادلیق آختاران باتیب قانینا سس سه وئردیلر دیلدن دوشن لر هارایلار قوزانیب ایلدیریم کیمی السیز ایاقسیزلار وئریب ال اله سالدیلار تختنیندن ظالیم حاکیمی ائلیمین بیرلیقی حقین وعده سی سیندیریب طاغوتین یالان قدرتین سحرین خوش عطری لاله بئجرتدی آرتیردی وطنین داها عزتین آزاده انسانلار قانلی بوغازدان بیر یول دئدی هامی رهبره لبیک بیر رهبر کی دئدی صداقتیله کربلاده کسیک حنجره لبیک اسلام گلشننه تازه بیر حیات شهدانین قانی مژده گتیردی یا حسین چاغیریب قیام ائدنلر انقلابین بویا باشا یئتیردی ایندی ایللر گچیر همان گونلردن اما سوز همان دی دوران همان دی مقصدی میز بیردی یولوموز آیدین اراده همان دی فرمان همان دی .
. 🚩 📆 یکشنبه ۹۹/۱۱/۱٩ 🚩 عیان شده به جهان جمال لم یزلی محمد آمده از دو فاطمه دو علی ماه انجم آمده نور پنجم آمده یا امام باقر، میلادت مبارک امام ارض و سما محمد ابن علی سلام ما به تو یا محمد ابن علی در هزاران انجمن هم حسینی، هم حسن عیان شده به جهان جمال لم یزلی محمد آمده از دو فاطمه دو علی محمد بن علی، میلادت مبارک مه تمام علی مه حسین و حسن به روی شیرخدا دوباره خنده بزن تو حسن یا حیدری تو حسین دیگری میلادت مبارک عیان شده به جهان جمال لم یزلی محمد آمده از دو فاطمه دو علی میلادت مبارک توئی همیشه ولی، تویی هماره امام که شخص ختم رسل، رسانده عرض سلام دادی ازصدق وصفا چشم جابر را شفا میلادت مبارک شب ولادت تو شب سرور خدا بَرد جمال تو دل ز سیدالشهدا تو حسین دیگری از همه عالم سری عیان شده به جهان جمال لم یزلی محمد آمده از دو فاطمه دو علی میلادت مبارک چه می شود شبی از عنایت و کرمت شود نصیب دلم زیارت حرمت سید و مولای من شافع فردای من میلادت مبارک عیان شده به جهان جمال لم یزلی 👇