.
نوحهیِ #زمینه #سیاهپوشان ماه محرّم امام حسین علیه السلام
سبک صفایِ زندگیم حسین.....
قسم به غمِ مادری
قسم به دَمِ حیدری
ندارم جز شما کسی
تو که مَحرمِ نوکری
حالا که اومدم بذار باشه
رویِ سرم سایهیِ این پرچم
الهی جون بِدم تویِ روضه
کفنِ من باشه همین پرچم
ای غریبِ دو عالَم حسین/۴/
الهی سینهزن برات
بمیره بینِ روضههات
چی میشه دفن کُنن منو .....
زیرِ پاهایِ زائرات
بدنِ پاکِ تو زیرِ سُمِّ.....
اَسبایِ نانجیبِ شامیه
تو غیرتُاللّهی پاشو آخه....
حرم تو پُر از حرامیه
ای غریب.....
غلامِ رو سیاهِتم
یه عمره در پناهتم
خداروشکر مُحرّمه
بازم تو خیمهگاهتم
تو خیمهگاهم اَمّا این خیمه
تو آتیشِ کینه نمیسوزه
اینجا برایِ ناموسم اَمنه
حرامی چشمْ بهِش نمیدوزه
ای غریب ......
#محرم #سیاه_پوشان #زمینه
#امام_حسین_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
👇
.
نوحهیِ واحد سنگین سیاه پوشان
سبک دلم با تو مهمونه حیرونه.....
فقط تحتِ قُبّه نَه از تربت
وَ از هر نخِ پرچمِ روضهَت
گدا حاجتاشو گرفته
دَواشو شَفاشو گرفته
حبیبم طبیبم/۲/
من بیمارِ روضهها
تو مَنِاسْمُهُ دَواٰ
من بیتابِ کربلا
تو منظومهیِ شفا
الهی فدایِ نگاهت
تو شاهی منم در پناهت
یه آهی تَهِ قتلگاهت
حسینم حسینم حسینم/۴/
محرّم رسیده نگاهم کن
پایِ روضه باز روبهراهم کن
یه آهی بکش روبهراه شَم
می خوام راهیِ قتلگاه شَم
امیرم بمیرم /۲/
من یک سینهزن حسین
تو روحی به تن حسین
من میمیرم از غمِ......
تو اِی بیکفن حسین
الهی زبونم بِشه لال
سیاهی میدیدی تو گودال
یه آهی به دنبالِ خلخال
حسینم.....
#محرم
#سیاه_پوشان
#واحد_سنگین
#حسین_ایمانی✍
👇
سرود؛ قیامتی دیگر.mp3
1.35M
#مباهله
#سرود
🔹قیامتی دیگر🔹
انگار از آسمان ندا میآید
جبریل ز عرش کبریا میآید
این کیست که باشکوهتر از او نیست؟
از دور پیمبر خدا میآید
یک سو علی است
آنکسی که جان پیغمبر بود
یک سو زهراست
آنکسی که وصف او کوثر بود
یک سمت حسن، یک سمت حسین
انگار به پا قیامتی دیگر بود
«صلِّ علی محمد و آل محمد»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این مجد و شکوه را جهان کِی دیدهست؟
دور سرشان مُلک و مَلَک گردیدهست
لب باز کنند اگر به نفرین آنها
طومار زمین و آسمان پیچیدهست
یک دعایشان
لرزانده تمامی نجران را
در نگاهشان
دیدند صلابت ایمان را
با دیدۀ خود، دیدند همه
حقانیت پیمبر و قرآن را
«صلِّ علی محمد و آل محمد»
.
.
💠 بازخوانی نوحه دفاع مقدس به سبک "بر پا مردان خدا همت کنید" بصورت تک ، واحد تند یا حتی رجزگونه بدون سینه زنی خوانده می شود.
جواب:
مائیم انصار حسین بن علی
عبد دربار حسین بن علی
بند اول:
ما حرف از اسلام مطلق میزنیم
چون قاسم بر فرق ازرق میزنیم
مانند اکبر دم از حق می زنیم
بالای دار حسین بن علی
مائیم انصار حسین بن علی
عبد دربار حسین بن علی
بند دوم :
دارد خاکی فوق العاده کربلا
پس ما هستیم از نژادِ کربلا
آییم ما پای پیاده کربلا
بر شانه بار حسین بن علی
مائیم انصار حسین بن علی
عبد دربار حسین بن علی
بند سوم:
حتی گر عالم علیه ما شود
حتی گر تحریم ما امضا شود
مگذاریم آقای ما تنها شود
هستیم پا کار حسین بن علی
مائیم انصار حسین بن علی
عبد دربار حسین بن علی
بند چهارم:
ای کاش میشد خواهش ما مستجاب
ای کاش جان می دادیم پای انقلاب
باید از خون کرد صورت را خضاب
وقت دیدار حسین بن علی
مائیم انصار حسین بن علی
عبد دربار حسین بن علی
بند پنجم:
ماییم پای درس آقای ادب
بچه شیر خانه شاه عرب
سرباز زینب و سردار حلب
عباس ، سردار حسین بن علی
مائیم انصار حسین بن علی
عبد دربار حسین بن علی
بند ششم:
بر پا مردان خدا همت کنید
جنگ است بر تن جامه عزت کنید
دین را یاری با همه قدرت کنید
کوشش در پیروزی امت کنید
باید شد یار حسین بن علی
شعر از محمد مروستی زاده✍
محسن محمدی پناه 🎤
#انجمن_مع_الحسین_علیه_السلام
#هیئت_انصار_ولایت_دارالعباده_یزد
👇
3. بنی فاطمه.mp3
8.4M
#نوحه_استقبال_از_محرم
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
داره کم کم ، تموم میشه
یه سال چشم انتظاری مون
یه چند روزه دیگه مونده
تموم شه بی قراریمون
آروم آروم توی سینم
به پا کن خیمه ی غم رو
داری حس میکنی یا نه
صدا پای مُحرم رو ؟
عجب ماهی ، بکِش آهی
عجب عشقی تو این حاله
تموم آرزوم موندن
تا عاشورای امساله
نمیریم و محرم باز
بگیم با اشک و با ناله
( حسین جانم ... ) تکرار
یه آقایی توی کوفه
غریب و بی کَس و خستس
میون کوچه ها تنهاس
همه درها به روش بستس
حسینو دعوتش کرده
ولی حالا پشیمونه
میخاد نامه بده برگرد
ولی دیگه نمیتونه
نیا کوفه ، نیا کوفه
برا تو نقشه ها دارن
اگه شیرخواره همراته
اونم زنده نمیذارن
اگه اهل حرم هستن
بدون بعدِ از تو آوارن
( حسین جانم ... ) تکرار
ببین ارباب عالم رو
که حجش رو رها کرده
حسین فاطمه دیگه
هوای کربلا کرده
تموم روضه ها امشب
توی این حال و احواله
ببینید با زن و بچه
حسین راهی گوداله
چه معراجی ، چه حجاجی
تو دشت و صحرا آواره
چه تفسیری ، چه اِحرامی
یه تیکه پیرهنِ پاره
حسین آورده همراهش
برا قربونی شیرخواره
غبار کوچه ها را
با گلاب اشک می شویم
به استقبال زینب
اشک چشمانم سرازیر است
یقین دارم که می آید
به کوفه دخترِ زهرا
ولی بر بازوان او
به جرم عشق ،
زنجیر است ...
#طلیعه_محرم
.
📋 هوای خیمه گرمه
⬛️ #زمینه | #حاج_محمود_کریمی
⬛️ #حضرت_عباس #تاسوعا
⬛️ #هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هوای خیمه گرمه هوای دل ها سرده
دعا کنید که شاید عمو دیگه برگرده
گمونم دیگه بی چاره ایم
از الان دیگه آواره ایم
از الان هممون شاهدِ
حراج سر شیر خواره ایم
فکر بی عمو، زنده موندن آزارم میده
بی عمو گلای باغ زهرا زرد و خشکیده
نه صبر کن، داره میاد. باباس! خمیده... رنگش پریده!
گمونم دیگه بی چاره ایم
از الان دیگه آواره ایم
از الان هممون شاهدِ
حراج سر شیر خواره ایم
بعد عمو میگیرن، شش ماهه را از مادر
عمو نباشه میشه نوبت علی اصغر
بین خیمه ها هرجا میری، حرف دستاشه
هیشکی فکر نمیکرد بابا روزی انقدر تنهاشه
کی فکر میکرد یه روزی دستاش جدا شه...
یه روز عمو نباشه
یه لشکر برا غارت میاد
با بغض و با جسارت میاد
عمود حرم افتاده و
داره حرف اسارت میاد
گمونم دیگه بی چاره ایم
از الان دیگه آواره ایم
از الان هممون شاهد
حراج سر شیر خواره ایم
صید دریا تیر شد همینه که دردناکه
لشکر کفتار شیر شد حالا که روی خاکه
متحد شدن، دور جسمش از بس نامردن
حالا که نه دستی داره نه چشمی، دورش کردن
وای میان خاک و خون، زهرا گرفته سرش و به دامن
چه مظلوم شده نقش زمین
عزیزه دله ام البنین
کنارِ مادرش فاطمه
رسیده امیر المومنین
ای علمدار یا ابالفضل
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_تهم_محرم
.👇
[WWW.FOTROS.IR]ma97062703.mp3
19.58M
#حضرت_عباس "ع"
#زمینه « هوای خیمه گرمه... »
#شب_تاسوعا #محرم
هیات رایة العباس "علیه السلام"
حاج محمود کریمی
.
📃 علی بی همتا و بی نظیره
🎙 #سرود از #حاج_محمود_كريمى
🗓 #امیرالمؤمنین_۱۴۰۱
🏷 #امام_علی (علیهالسلام)
علی بیهمتا و بینظیره
به همهی ماسوا امیره
عالم از اسمش مدد میگیره
آفرینش بی علی فقیره
روز قیامت علی بشیره
برا رسالت، علی وزیره
ناصر و منصوره و نصیره
همه صغیر و علی کبیره
گدای ساقی کوثرم من
غبار نعلین حیدرم من
بیچاره اونکه دلی نداره
چی داره اونکه علی نداره
علی قسیم بهشت و ناره
قرار دلهای بیقراره
قمر شبهای بیستاره
سحر شبهای انتظاره
حرارت قلب پرشراره
زلالی آب چشمهساره
اسمشو اونکه به لب میاره
روی سرش، لطف حقّ میباره
دلای عاشق از این تباره
عاشقی با شیعه همقطاره
سری که دارم با یک اشاره
هدیهی برق ذوالفقاره
گدای ساقی کوثرم من
غبار نعلین حیدرم من
حرارتت با دلم چه کرده
تویی که اسمت دوای درده
فدای اسم تو هر چی مرده
اگه داره کهکشون میگرده
تویی تویی دست پشتپرده
اونیکه فرماندهی نبرده
صاحب پیشونیبند زرده
گدای ساقی کوثرم من
غبار نعلین حیدرم من
رگ حیات بشر تویی تو
برا بشر، بالوپر تویی تو
سپاه حقّ یکنفر تویی تو
یل جهاد و خطر تویی تو
علم فتح و ظفر تویی تو
اذون وقت سحر تویی تو
برا پیمبر، سپر تویی تو
برای امّت، پدر تویی تو
عسل و شهد و شکر تویی تو
آبروی معتبر تویی تو
توی دو دنیا، خبر تویی تو
مطاف بیت و حجر تویی تو
دلیل شقّالقمر تویی تو
گدای ساقی کوثرم من
غبار نعلین حیدرم من
.👇
4_5965236285927853573.mp3
18.88M
#عید_غدیر ۱۴۴۳
بامدّاحی: #حاج_محمود_كريمى
هیئــت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
.
#نوحه
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
تویی رقیه الحسین،گل گلستان ولا
هستی زینبی تو و،عزیزه ی خون خدا
ای صفای اهل بیت
رمز بقای اهل بیت
شدی فدای اهل بیت
یا رقیه الحسین۳
رقیه زهرا سیرتی،تو زینبی بصیرتی
به اذن حی کبریا،فردا شفیع امتی
ای دعای مستجاب
بوده ای در تب و تاب
دیدی از عدو عذاب
یا رقیه الحسین۳
روح ادب رقیه جان،زهرا نسب رقیه جان
تویی رقیه نوه ی،شاه عرب رقیه جان
کودکی مؤدبی
هدیه ای تو از ربی
جانفدای مکتی
یا رقیه الحسین۳
رنج و غم و درد و بلا،تو دیده ای به کربلا
العطش اهل حرم،شنیده ای به خیمه ها
دیده ای که اکبرش
پاره گشته پیکرش
حسین نشسته در برش
یا رقیه الحسین۳
به وقت رفتن پدر،دیدی وداع آخرش
اشک سکینه دیدی و،ناله و اشک خواهرش
بوده رو به روی او
گرم گفت و گوی او
بوسه زد گلوی او
یا رقیه الحسین۳
تو دیده ای به کربلا،گوشه ی میدان بلا
شده حسین ز کینه ها،اسیر جمع اشقیا
شمر دون سویش دوید
خنجرش ز کین کشید
رأس پاک او برید
یا رقیه الحسین۳
تو دیده ای به کربلا،آتش میان خیمه ها
پیکر بابا روی خاک،سرش به روی نیزه ها
دشمنان محک زدند
زخم تو نمک زدند
عمه را کتک زدند
یا رقیه الحسین۳
تو دیده ای ظلم و ستم،ز کوفیان و شهر شام
سنگ می زدند خنده زنان،بر سر و روی تان ز بام
دیدی از عدو عذاب
بوده ای در التهاب
تو به مجلس شراب
یا رقیه الحسین۳
بدیده ای سر پدر،تو در میان تشت زر
این همه ظلم دشمنان،به جان تو زده شرر
بوده ای به تاب و تب
روز تو شده چو شب
چوب بزد ز کین به لب
یا رقیه الحسین۳
اسیر دشمنان شدی،رقیه در شام بلا
جای تو شد رقیه جان،به گوشه ی خرابه ها
رقیه در وقت سحر
رسیده از پدر خبر
بدیدی یک قرص قمر
یا رقیه الحسین۳
شدی سه ساله ی حسین،تو بی رمق رقیه جان
که ناگهان کنار تو،رسید طبق رقیه جان
درون آن سر حسین
نشستی در بر حسین
رقیه دختر حسین
یا رقیه الحسین۳
بگفتی با سر پدر،رقیه گشته خونجگر
دیدن رأس پر ز خون،زده به جان من شرر
گرچه من یگانه ام
فاطمه نشانه ام
سوی تو روانه ام
یا رقیه الحسین۳
به گوشه ی خرابه ام،پدر شوم فدای تو
نشسته در عزای تو،بمیرم از برای تو
خونجگر شدم پدر
نوحه گر شدم پدر
دیده تر شدم پدر
یا رقیه الحسین۳
#واحد 👇
#سبک_تامشکتو_تو_آبروی
#شور 👇
#سبک_بیا_نگار_آشنا
.👇👇
4_5969867729551756522.mp3
284.1K
مشابه سبک فوق خوانده میشود
👆.
#امام_زمان
#حضرت_زهرا
#زمزمه :#شور
به سبك : بيا نگار آشنا (حاج منصور ارضي)
دوباره جمعه آمد و نیامدی نگار من
کجایی ای امام من کجایی ای قرار من
یادگار انبیا، صاحب اختیار ما
یابن العسکری بیا
*
دلم بهانه می کند که بنگرد رخ تو را
برای لحظه ی وصال کنم به چشم تر دعا
ای ذخیره ی خدا ، یادگار انبیا
یابن العسکری بیا
*
قسم به جان مادرت که شد شهیده ی علی
قسم به داغ فاطمه ، به اشک دیده ی علی
در میان شعله ها ، مادرت زده صدا
یابن العسکری بیا
*
قسم به شاه تشنه لب که شد شهید کربلا
سرش به روی نیزه ها، تنش به زیر دست و پا
درمیان قتلگاه ، جد تو زند صدا
یابن العسکری بیا
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
سلام ما سلام ما به نغمه ي حجاز تو
سلام ما سلام ما به چادر نماز تو
ای بهار مصطفی - ای نگار مرتضی
ای قرار مجتبی
فاطمه يا فاطمه 3
*
تو دختر نبوتی - تو مادر امامتی
تو صاحب بصیرت و تو حامی ولایتی
ذکر تو به هرکجا - در میان شعله ها
یاعلی مرتضی
فاطمه يا فاطمه 3
*
فدای نطق آتشین - فدای انقلاب تو
فدای راه روشن و سیاهی حجاب تو
ای پناه عالمین - عشق زینب و حسین
الگوی پیر خمین
فاطمه یا فاطمه ۳
*
مران مرا که گشته ام - همیشه زیر دين تو
نظر نما شوم شبي - فدايي حسين تو
ذکر ذاکران حسین - شعر شاعران حسین
عشق عاشقان حسین
فاطمه یا فاطمه ۳
#سبک_بیا_نگار_آشنا 🎼
.
.
|⇦•خوشا به پنجۀ راهب..
#روضه_متنی و توسل به سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
صلی الله علیک یا اباعبدالله ..
کاشکی یه سلام مثه سلامِ راهبِ نصرانی میدادم ، بعدِ سلام منم جون میدادم آقا ..
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ..
بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را
بیا و گرم کن از چهره ات شبِ ما را
"منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند"
که بی حرم چه کنم غصه هایِ فردا را
خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد
بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را
به موجِ سینه زنانت قسم غلام توام
که بُرده گریۀ ما آبرویِ دریا را
گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم
به یک نگاهِ کریمانه ات دو دنیا را
مرا ببر بِه چِشَم زیرِ پا مغیلان را
مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را
خدا کند که بیایی شبی به روضۀ ما
شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را
خوشا به پنجۀ راهب که شانه ات می زد
به آنکه بُرد دل راهبانِ ترسا را
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
*هی با گلاب داره این سرُ میشوره و زیرِ لب میگه کی دلش اومد این سرُ از بدن جدا کنه .. عجب چشایِ قشنگی داره ...*
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را
*قسمش داد گفت با من حرف بزن .. من دیدم رو نیزه داشتی قرآن میخوندی .. این سر یه سرِ معمولی نیست ، بگو کی هستی ... فرمود: أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، .. یه وقتی دید یه هودجی از آسمان به زمین فرود آمد .. چندتا خانمپیاده شدن ، اما همه حواسشون به یه خانمیِ که قد خمیده داره راه میره .. دست به پهلو گرفته داره راه میره ..*
خوشا به بزم عزاخانه اش که تا دَمِ صبح
شنید پیشِ سرَت روضه هایِ زهرا را
چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من
چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را
چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت
چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را
به رویِ نیزه سرت بود و خیمه ها می سوخت
رسید شعله و زلفِ تو در هوا می سوخت
شاعر : حسن لطفی
*هی صدا میزنه دستت درد نکنه راهب .. سرِ پسرمُ با گلاب شستشو دادی اما مسلمونا دورش کردن .. یکی با سنگ میزد .. یکی با نیزه میزد .. یکی با شمشیر ..
#دیر_راهب
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#راس_الحسین
.
.
|⇦•اي میهمان بی بدن..
#روضه_متنی سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و #دیر_راهب_نصرانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اي میهمان بی بدن ای سر خوش آمدي
از بزم این جماعت مهمان کش آمدي
با چه سختی پول داد گفت این سرُ یه شب مهمانِ من کنید ..
دِیریست وا نگشته به این دیر پایِ غیر
تو آمدی که با تو شوم عاقبت بخیر
در کسوت مسیح به مهمانی آمدی
وقتی به دیر راهب نصرانی آمدی
تو قصد کرده ای همه دنیایِ من شوی
ترسا شدم كه حضرتِ عیسایِ من شوی
بي پيكر آمدي سر و جانم فدایِ تو
اي سر! بگو چگونه نهم سر به پایِ تو
اي سيبِ سرخ؛ آمده اي تا ببويمت
بگذار با گلابِ نگاهم بشويمت
*شروع کرد شستنِ سر .. گفت خودت خودت رو معرفی کن به من .. تو کی هستی ؟.. دید لباش مثه چوبِ خشک تکان خورد أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وأنَا ابنُ عَلِیٍّ المُرتَضى، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشان ...*
اين دير كربلا شده قرباني ات شوم
قربان زخم گوشۀ پيشاني ات شوم
دامن مكش ز دستم ، دستم به دامنت
رأست چنين شده است چه كردند با تنت
تير و سنان و نيزه و شمشير و ريگ و خار
از هر چه هست زخمي داري به يادگار
با اينكه از لبان تو پيداست تشنه اي
گويا نرفته تشنه ز خون تو دشنه اي
از وضع نامرتب رگهاي گردنت
پيداست بد جدا شده رأس تو از تنت
"زخم لبت" گمان كنم اين زخم، كهنه نيست
اين خرده چوب ها كه نشسته به لب ز چیست
#روضه_دیر_راهب
#دیر_راهب
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#راس_الحسین
.
|⇦• #روضه_متنی و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها و اسارت خاندان آل الله و #دیر_راهب
جگرم سوخته،صدام شرر داره
*دیدی جیگر بسوزه ناله اثر میکنه،یه بابا می گفت: همه می ریختن به هم...یه بابا می گفت:در و دیوار گریه می کرد....*
جگرم سوخته،صدام شرر داره
یا حسین گفتنِ من اثر داره
باید این بُزدلای شام بدونن
نوه ی ابوتراب جگر داره
*بابا! هر چی زدن گفتم:فقط بابامو می خوام..گفت: می خوای نزنیمت نگو:بابا...گفتم:دوباره بابا...*
سر تا پا شبیه باغِ لاله ام
نیمه شب گُر می گیرم با ناله ام
فاطمه شدن به سن و سال که نیست
من خودم یه زهرایِ سه ساله ام
چی میشه بیای و بهترم کنی
فکری واسه چشما ترم کنی
من میخوام بازم رو زانوت بشینم
من میخوام خودت چادر سرم کنی
باباجون! مثه تو دنیا نداره
تو دلم جز تو کسی جا نداره
دخترا منو به هم نشون میدن
میگن این دخترِ بابا نداره
تو رو هی می بوسیدم یادش بخیر
رویِ پات می خوابیدم یادش بخیر
واسه من قصه می گفتی یادتِ
خوابای خوب می دیدم یادش بخیر
بعدِ تو دستای بسته رو دیدم
وَرَمِ پاهایِ خسته رو دیدم
از روی ناقه زمین که افتادم
مادرِ پهلو شکسته رو دیدم
میخونم با این لبایِ پر زخون
زیرِ لب اِنّا اِلیه راجعون
نباید محتضر رو تنها گذاشت
این شبِ آخری رو پیشم بمون
تو بخوای بازم کبوترم بابا
با پرِ شکسته می پرم بابا
به زیر دست و پا افتادم ولی
روسری نیوفتاد از سرم بابا
دلا رو با روضه بی قرار کنم
همه رو به داغِ تو دچار کنم
نون و خرما جلو پام پرت می کنند
چند روزِ گرسنه ام چیکار کنم
دَمِ دروازه همین که رسیدم
چیزی جز بی احترامی ندیدم
تو شلوغی وسطِ نامحرما
صدای آهِ عموم رو شنیدم
از نگاهِ تند و تیز بدم میاد
تویِ شام از همه چیز بدم میاد
مجلسِ شراب منو ریخته به هم
خیلی از اسمِ کنیز بدم میاد
*یه جوری نگام کرد،عمه ام منو زیر چادرِ خودش پنهان کرد....
تو خرابه سر رو بغل کرد،خوب به سر نگاه کرد،اول میخواست از خودش بگه،هزار تا حرف آماده کرده بود،میخواست گِله کنه، تا نگاش به سر افتاد، دردای خودش یادش رفت،اول از همه نگاش افتاد به محاسنِ بابا،دختر دارها میدونند،دختر رو صورت باباش حساسِ "مَنْ ذَا الَّذی خَضَبكَ بِدِمائكَ؟"...
سر ابی عبدالله دو سه تا منزل قبل از شام ؛قبل از خرابه،رسید به یه منزلی ،دِیرِ راهب،روضه اش مفصلِ،اما تاریخ رو ورق بزنی می بینی تو دیر راهب،اون راهب نصرانی سر امام رو با گلاب شست،همه ی سر رو شست،خون ها رو از رو محاسن پاک کرد،سر تمیز،شستشو شده،معطر،اما توی خرابه وقتی سر رو دستِ دختر دادن،پر از خون بود،من از امام زمان عذر می خوام،روضه رو خود امام زمان خونده….حضرت میخواد سلام بده: “أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ” سلام بر آن دندانِ چوب خورده... چیکار کردن با صورت؟ چیکار کردن که محاسن غرقِ خونِ؟ امام زمان میگه: "الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ" یه نگاه کرد دید یه دندون سالم برا باباش نذاشتن،لبا ترک ترک و پاره است،امام زمان میگه:چوب رو نمی زد،"الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ" یعنی سلام به اون آقایی، که چوب رو می کوبیدن رو دندوناش...اینقدر رقیه هم تو صورت خودش زد،سر افتاد؛دخترم افتاد...
مرحوم ربانیِ خلخالی در کتاب ستاره ی درخشان شام داره: بی بی زینب وقتی برگشت مدینه،روضه خونی گرفت،همه زن های مدینه رو بی بی جمع کرد،خودش شروع کرد روضه خوندن،از گودال گفت،از عباس گفت،از شیرخواره گفت،نوشتن همه حرفاش رو که زد،یه مرتبه دیدن زینب آروم گرفت،ساکت شد،دقایقی سکوت کرد،یه آه کشید،یه مرتبه زیر لب گفت:" "فَأمّا رُقَیه"...
یکی از بزرگان و علماء نقل میکنه:میگه: در عالم مکاشفه یکی از بزرگان،میگه:خانوم زینب رو دیده بود درشمایلی از نور،گفته بود: خانوم جان! این همه روضه،از کربلا تا شام،کجا شما پیر شدید؟کجا سخت گذشت؟ خانوم فرموده بود: همه روضه ها یه طرف،یه جا خیلی سخت گذشت،پیر شدم،اومدم گوشه ی خرابه دیدم سر داداشم یه طرف رو خاک،امانتِ داداشم یه طرف رو خاکِ،کدوم رو بغل کنم،سرِ حسین رو بغل کنم،دخترش داره جون میده...حسین...
#دیر_راهب_نصرانی
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
.
|⇦•دید از دور مسیحا نفسی..
#روضه_دیر_راهب_نصرانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
دید از دور مسیحا نفسی میآید
دید با قافله فریاد رسی میآید
صحنهای دید در آن قافله اما جان کاه
بر سر نیزه سری دید سری همچون ماه
این سر کیست که این قدر تماشا دارد؟!
صوت داودی و انفاس مسیحا دارد
از سر هر مژهاش معجزه بر میخیزد
با طنینش همه آفاق به هم میریزد
با نسیم از غم دل گفت به صد شیون و آه
به ادب نافهگشایی کن از آن زلفِ سیاه
گر چه این شیوۀ رندانِ بلا کش باشد
حیف از این زلف.. که بر نیزه مُشَوَّش باشد
با دلی سوخته آمد به طواف سر ماه
پاره پاره دلش از داغِ لبِ پرپر ماه
گفت: "ای جان جهان نذر غمت جانم باش
امشبی را ز سر لطف تو مهمانم باش"
*اومد نزدیک سر شد .. نگهبانا جلوشُ گرفتن ، کجا داری میری؟.. میخوام ببینم این سرِ کیه ؟.. گفت میشه این سر امشب مهمانِ من باشه .. گفت همه داراییم رو میدم فقط این سرُ به من بده .. سرُ بغل کرد آورد داخلِ دیر .. شروع کرد سر رو با گلاب شستن ..*
ماه را همره خود با دل بی تاب آورد
نذر لبهایِ ترک خورده کمی آب آورد
خون از آن چهره که میشست دلش خون میشد
حال او منقلب و دیده دگرگون میشد
اشک در چشم پر از شیون راهب میخواند
روضه میخواند از آن اوج مصائب میخواند
روضه میخواند همه عمر در این چرخ کبود
بین زرتشتی و آشوری و ترسا و یهود
نشنیدم که سرِ نیزه سری را ببرند
یا که در سلسله بی بال و پری را ببرند
آه از آن سوز و گدازی که در آن محفل بود
عشق میگفت به شرح آنچه بر او مشکل بود
گفت عالم شده حیران پریشانیِ تو
کیستی تو به فدای سر نورانی تو...
ناگهان ماه، چه جان کاه دمی لب وا کرد
محشری در دلِ آن سوخته دل بر پا کرد
گفت: "من کشتۀ لب تشنۀ عاشورایم
زینت دوش محمد ؛ پسرِ زهرایم"
دید راهب به دلش شعله و شور افتادهست
شعلۀ آتشی از نخلۀ طور افتادهست
تشنۀ عشق شد از غصه نجاتش دادند
ناگهان در دل شب آب حیاتش دادند..
صورتش را به رویِ صورت خونین حسین
و مُشرف شد از آن لحظه به آیین حسین..
شاعر: #یوسف_رحیمی
#دیر_راهب
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
.
.
#روضه_متنی و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و #اسارت خاندان آل الله
┄┅═══••↭••═══┅┄
راهب اومد جلو ، به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم.
_چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟.. راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط میدونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟.. بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت ..
خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره ..
الهی فدایِ اون لبای خونیت
آره این شده جوابِ مهربونیت ..
میگه گوشامو جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ ..
أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش ..
راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان ... قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ...
بابا ... بابا ...
از رو نیز نگام میکردی یادته
من تو رو نگاه می کردم یادته
پای نیزه تن سیلی خوردم یادته
من همش زمین میخوردم یادته ....
حسین ......
____________
#ویژه_ایام_محرم
#دیر_راهب_نصرانی
#دیر_راهب
#روضه_شب_جمعه
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
.
.
⇦🕊 #روضه_متنی و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله
┄┅═══••↭••═══┅┄
از صبح دل تو دلش نیست ، یه خوابی دیده عیسی مسیح بهش گفته مهمون داری ... از صبح نشسته منتظر خدا این مهمون من کیه که عیسیِ پیغمبر اینجور سفارششُ کرده ... کأنَّ یه کِشِشی تو این دلشِ .. یه هول و وَلایی تو این دلش ایجاد شده ... همینجور منتظر ساعات گذشت ، ظهر شد عصر شد ، نزدیک غروب از دور یهو دید یه سیاهی داره نزدیک میشه ، اومد بیرون با دقت نگاه کرد دید یه قافله ای داره میاد ... همینجور که قافله نزدیکتر میشد نگاه کرد دید این قافله حالاتش عجیب غریبه ... یه عده مرد جنگی ، از سر و وضعشونم معلومه لا اُبالی ... پشت سرشون هشتاد و خورده ای زن و بچه قد و نیم قد ... یه آقایی روی ناقۀ لنگ ... دستاشو بستن ... پاهاشو از زیر شکم ناقه ...
نگاه میکنه به چهرۀ این قافله، خدا این قافله عجب عجیب غریبِ ... نه به اون مردایِ جنگی ، نه به این زن و بچه ... اینا کی ان؟.. نکنه اینا همون مهمونایی ان که عیسی مسیح به من وعده داده .. یه نگاهی درستی کرد دید بالایِ نیزه یه تعداد سرُ زدن .. اما این زن و بچه همش نگاهشون به یه سر که بین اون یکی سَرا مثل خورشید داره نور میده ...
هی نگاه میکنه ، خدایا چقدر نورانیِ این رأس مبارک ... این همون مهمونیِ که عیسی به من وعدۀ اومدنشو داده .. ایستاد، آرام آرام آمدند
راهب بگو ببینم تو این دِیرت یه جا برا استراحت ما هست یا نه؟ گفت بفرمایید میتونید اینجا استراحت کنید، میگه آمدن خودشون چادر زدن و اسباب غذا ، یه عده ای زن و بچه ها رو هم جمع کردن پشت دِیر (کلیسا) زن و بچه ها کنار هم ، آروم آروم داره غروب میشه، هوا داره سرد میشه ، لباس نامرتب تن این بچه ها ...
دید تو این زن و بچه ها چشم همه شون به یه خانم .. انگار همه پروانۀ دور اون شمعند ... صدا میزنه بچه ها بیان جلوتر، بچه ها تو پناه این دیوار پناه بگیرید ، سرما کمتر اذیت کنه .. یکی میگفت عمه پاهام .. یکی میگفت عمع امروز یکم عقب افتادم بد زدن تو کمرم .. صدا میزد کلثوم، چند تاشونو تو بغل کن .. رباب چند تاشونوم تو بغل کن .. فضه نزار این بچه ها جدای از هم بشینن .. صدا زد اون نازدانه ام بیاد بغل خودم عمه ... عمه فدات بشه عمه ...
عمه .. بیزیم نَه خِیمه میز ، نه خَرگاهی میزوار
(عمه نه خیمه برامون مونده نه پناهگاهی)
دیدی قیزیم بیز اَسیریخ باش اُوسته الله ایمیزوار
(گفت دخترم ما اسیریم بالاسرمون خدا رو داریم)
دیدی بیور گورم عمه عَموم هایاندا قالیب
(گفت بگو ببینم عمه ، عموم کجا مونده؟)
دیدی قیزیم بوقوشون قولارین سو اُوسته سالیب
(گفت دخترم این لشگر به خاطر آب دست هاشو جدا کردن)
قیزیم ... یات دا ... عمه بیردَنه سوالیم وار ...
(بخواب دخترم ... بخواب ... عمع، یه سواله دیگه هم دارم)
عمه بیور بابام هاچان گَلَجاخ ...
(عمه بگو ببینم بابام کی میاد ؟..)
دیدی قیزیم بیزَ خرابه دَ قُناخ گَلَجَخ
(گفت دخترم برایِ خرابۀ ما مهمون میاد ...)
____________
#دیر_راهب_نصرانی
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#دیر_راهب
#روضه_شب_جمعه
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
.
.
#غزل_مصیبت
#دیر_راهب_نصرانی
✼═══┅═══✼
بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را
بیا و گرم کن از چهره ت شبِ ما را
من و ُجدا شدن از کویِ تو خدا نکند
که بی حرم چه کنم غصه هایِ فردا را
خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد
بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را ...
*امسال نکنه من جا بمونم ... نکنه باز رُفقام برن من جا بمونم ... امسال نکنه باز اربعین من از راهِ دور سلامت بدم ... ارباب آقایی کن ... امسالم بطلب ما رو ....*
گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم
به یک نگاهِ کریمانه ات دو دنیا را ....
*تو یه بار منو نگاه کنی برام بسه ... یه بار تو یه روضه یه نظر بهم کنی خوب میشم ارباب ....*
مرا ببر به چشمِ زیرِ مغیلان را
مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را
خدا کند که بیایی شبی به روضۀ ما
شنیده ام که به سر ، سر زدی کلیسا را
خوشا به پنچۀ راهب که شانه ات می زد
به آنکه بُرد دلِ راهبان ترسا را
#دیر_راهب
.
4_5970038484566543603.mp3
331K
#واحد_شور #واحد
#امام_حسین علیه السلام
#محرم_1401
#احسان_نرگسی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
کربلا - شهر رویایی - بی تو هر جایی - بی تابم
کربلا - عشق دیرینم - تو رو می بینم - توو خوابم
جا داره / مثل عشاقت / یهروز از داغت / بمیرم
کاری کن / تا دم مرگم / نوکریت باشه / تقدیرم
(هر عشقی جز تو زود گذره واسم
هوامو داری لطفتو می شناسم) ۲
من ریزه خوار سفره ی عباسم
ابی عبدالله - يا ابی عبدالله
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یک عمره - به تو منسوبم - آقای خوبم - یا حسین
مستم کرد - عشق شیش گوشِت - بازه آغوشِت - یا حسین
آبادم / با توام وقتی / توو اوج سختی / باهامی
دل دادم / به غمت آقا / تا ته دنیا / آقامی
(من که یه عمره سینه زنت بودم
اسمتو بردم با همه وجودم) ۲
نگاهی کن به سینه ی کبودم
ابی عبدالله - يا ابی عبدالله
.
4_5969976014267222684.mp3
1.16M
#پیش_زمینه
#محرم_1401
#احسان_نرگسی
حا و سین و یا نون/بسم الله الجنون
پرچم عزا زدن/باز رو طاق اسمون
ماه عاشقی رسید/بسم الله نوکرا
صلي الله علی /ساکن کرب و بلا
بیرق و علم_ شعر محتشم
میگن يا حسین همه
توی روضه ها_می نویسه باز
اسم ما رو فاطمه
میخوام این دو ماه_ به عشق آقا
نرم به سمت گناه
تا وقتی برات_سینه می زنم
نمیشه عمرم تباه
ای باور من حسین
ای دلبر من حسین
ای پناه اول و آخر من حسین
......
قصه ی جنون ما /باز رسید به کربلات
ای که آسمونیا/ گریه می کنن برات
کارم تا گداییه/ زندگی به کاممه
اسم تو آقای من/ ذکر صبح و شاممه
کی به غیر تو _می مونه برام
ای بهشت من حسین
نوکری تو_افتخارمه
سرنوشت من حسین
مثل هاني و_ عابس و حبیب
قلبمو جلا بده
بی قرارتم_این شبا بهم
اذن کربلا بده
ای تاب وتبم حسین
ای خواب شبم حسین
ای تموم هستی و ذکر لبم حسین