.
#روضه_متنی جانسوز #حضرت_زهرا سلام الله علیها _ حجت الاسلام میرزامحمدی
💠💠
چه جور از مسجد آمد میدونید،از مسجد تا خونه چند قدم بیشتر راه نبود ،نه اینکه بنشینه زمین، ابن عباس میگه دیدم با تمام هیبت حیدری با صورت به زمین خورد،این خبر مرگ رکن علی ست "
آمد کنار بستر ، اسماء بلافاصله حجره رو خالی کرد ،چه جوری؟ نمیدونم" شایدم تو یه حجره دیگه بچه ها رو به زحمت نگه داشت ،بچه ها آگه نفس باباتون به مادرتون نخوره،دیگه مادر رو نمی بینید ، آگه میخواید وداع آخر رو کنید بزارید باباتون کارشو کنه، نشست کنار بستر نه به حال طبیعی ،به خدا نص عبارته ، اول عباش رو درآورد عمامه ش رو برداشت تو عرب آگه کسی این کار رو کنه یعنی دیگه چاره نداره، چاره ساز همه عالم بیچاره شده .... نشست کنار بستر ، غروب بود صدا زد فاطمه جان ...
این چه وقت استراحت کردن است
*بابات پیغمبر فرموده بود خواب غروب کراهت داره*
این چه وقت خواب راحت کردن است
جان من ، جان حسن ، جان حسین
رحم کن امشب به حال زینبین
*تا صدا زد "انا علی" این روح به بدن فاطمه برگشت ، چشمان بی تابشو باز کرد ..... نمی دونم یه چشمش کبود شده بود یا دو چشمش ، من اینجوری میفهمم از مقتل ، هر دو چشمش آسیب دیده بود ، یدونه تو کوچه ی بنی هاشم ، یدونه ام پشت در ........
چجوری پلکاشو باز کرد نمی دونم ، اما تا چشمش به نگاه علی افتاد ، علی دید فاطمه داره گریه میکنه ، فرمود: "یا سیدتی ما یبکی" تو چرا داری گریه می کنی ؟ "ابکی لما تلقی بعد" همه گریه هام برا توست ، بعد من با تو چه می کنن" حالا سردار بدر و خیبر کنار بستر نشسته ، زبان حالو بگم و از همه التماس دعا ، نه سال بود که با هم اینجوری حرف نزده بودن ، نه سال بود که خاطرات گذشته رو یادآوری نکرده بودن ، اما اینجا دونه دونشو یادآوری کرد ، صدا زد :
آمدی تو قد کشیده ....
*یادته شب اول بابات دستت رو گذاشت تو دست من ، تا جایی که یادمه قد و قامتت کشیده بود ...*
آمدی تو قد کشیده .....
*اما*
میروی قامت خمیده.....
این سخن پیچیده هر جا .....
مرتضی افتاده از پا .....
ناله بزن یا زهرا ......
#حجت_الاسلام #میرزامحمدی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
.
.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_زهرا
نوحه جانسوز فاطمیه نفرین به زمونه با صدای بنی فاطمه-
نفرین به زمومه نفرین به زمونه
اهل مدینه پشت علی رو خالی کردن
از غصه قد فاطمه شو هلالی کردن
یاس علی پژمرد و همه خوشحالی کردن
شد مرکز غمها - یک خانه کوچک
شد شاهد زهرا - یک شهید کودک
شد سینه شیعه - از غصه پر از غم
واویلا از این غم - یک زن و چهل مرد
مادر مرو مادر (4)
****
نفرین به زمنه نفرین به زمونه
مادر می خواد از جا پاشه اما نمی تونه
چند وقتیه موهای منو نکرده شونه
در اوج جوونی می بینم قدش کمونه
تنها در و دیوار - شد محرم مادر
آتیش زده بر دل- قد خم مادر
چشم نیمه بازش گشته پر ستاره
از سوزش سینه دائم بی قراره
مادر مرو مادر مرو مادر مرو مادر
****
نفرین به زمونه نفرین به زمونه
اهل مدینه دستای مرتضی رو بستن
پیش چشامون پهلوی مادرو شکستن
انگار که نه انگار که اونا مسلمون هستن
مادر توی کوچه - دل غمین و خسته
شد حامی بابا - با دست شکسته
مثل یک کبوتر - کنج قفس افتاد
اونقدر علی گفت - تا از نفس افتاد
مادر مرو مادر (4)
****
مداح : حاج سید مجید بنی فاطمه
🔊 دانلود سبک 👇👇👇
https://emam8.com/sabk/new/12818.wav
.
.
بستیم روزی عهد و پیمان با شهیدان
هستیم پایش تا سرِجان با شهیدان
در کودکی ها دست مادر راهمان برد
در هر گذر، در هر خیابان باشهیدان
آن روزها می ماند در شینِ شهادت
کُلِّ الفبای دبستان با شهیدان
آموختیم آنروز یک یک واژه ها را
از صحبت بابا و مامان با شهیدان
آموختیم این عشق را سنگر به سنگر
در فکه، چذابه، مریوان باشهیدان
جان گران ارزش نخواهد داشت وقتی
باشد بهشتِ وصل ارزان با شهیدان
هرکس که شد مشتاق میدانِ شهادت
پر می زند میدان به میدان با شهیدان
کوشیده در نابودی ما دشمن اما
رونق گرفته ست این گلستان باشهیدان
از خش خشِ پاییز بیمی نیست هرگز
وقتی بهاری شد زمستان با شهیدان
دشمن اگر کوه شرارت سرنگون شد
ماندیم ما دوران به دوران با شهیدان
او باقصاوت، با خیانت، با جنایت...
ماباشهیدان باشهیدان باشهیدان
زنده ست در ایران من عشق شهیدان
زنده ست نام پاکِ ایران با شهیدان
احمدرفیعی وردنجانی✍
#شهدا
.
.
▪️#زمینه #فاطمیه بستر #حضرت_زهرا▪️
▪️بند اول▪️
من هم عین تو از روزگار دلگیرم
از همه مردم این دیار دلگیرم
مادر از حال تو خاطرم آزردست
از در و هیزم و از شرار دلگیرم
گریه نکن گریه نکن دوباره گریم می گیره
گریه نکن گریه نکن می دونی زینب می میره
گریه نکن گریه نکن از بدنت خون می ره
(با من بمان
یاس جوان
ای مادر قامت کمان)
▪️بند دوم▪️
ناله ها از جگر می زدی می دیدم
دست ماتم به سر می زدی می دیدم
بعد این غم چرا زنده ام ای مادر
زیر پا بال و پر می زدی می دیدم
ناله نکن ناله نکن توی دلم غوغا می شه
ناله نکن ناله نکن قامت صبرم تا می شه
ناله نکن ناله نکن زخم تنت وا می شه
(با من بمان
یاس جوان
ای مادر قامت کمان)
▪️بند سوم▪️
وای همه پیکرت خونیه مردم من
وای همه بسترت خونیه مردم من
وای چرا صورتت نیلی ی ای مادر
بالش زیر سرت خونه مردم من
نفس بکش نفس بکش که این زمونه نامرده
نفس بکش نفش بکش نمی شه محسن برگرده
نفس بکش نفس بکش سهم تو آه و درده
(با من بمان
یاس جوان
ای مادر قامت کمان)
سبک و شعر : محسن طالبی پور
#زمینه #بستر_بیماری
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#محسن_طالبی_پور
.👇
.
#نوحه_سنگین
#شهادت_حضرت_زهرا
سبک ها ی ملا باسم کربلایی
سنگین
ای پرستوی علی ازآشیانه
دردل شب میروی تو مخفیانه
تکیه گاهم ای پناهم بی تو زهرا
یاوری دیگر ندارم در زمانه
فاطمه جان.ای همه دار و ندارم
فاطمه جان.بیقراره بیقرارم
فاطمه جان.درغمت شد گریه کارم
فاطمه جان3
بی تو قرآنم دگر کوثر ندارد
در غریبی همسرت یاور ندارد
ای علمدار علی تنها سپاهم
تکیه گاهی فاتح خیبر ندارد
وای ازآن روز.پشت در محشر به پاشد
وای ازآن روز.بالگد محسن فداشد
وای ازآن روز.باغبان از گل جدا شد
فاطمه جان3
من چه گویم ازجفای درب ودیوار
سینه ات آزرده خاطر شد زمسمار
روی تو از سیلی دشمن کبود است
بنگر ای زهرا مرا باچشم خونبار
یاس پرپر.رفتی و خانه خرابم
یاس پرپر.ازغمت غرق عذابم
یاس پرپر.من سلام بی جوابم
فاطمه جان3
رفتی و حیدر زداغت بی شکیب است
ای حبیبم همسر تو بی حبیب است
تو وصیت کرده ای تشنه نماند
نورچشمانت حسینی که غریب است
وعده ی ما.روی تل در پیش دختر
لحظه ای که.روی خاک افتاده دلبر
قتلگاه و.خنجری بر روی حنجر
فاطمه جان3
#ابوذر_رییس_میرزایی(بهار)✍
👇
.
#شهادت_حضرت_زهرا(س)
#واحد_سنگین
پشت و پناه حیدری.تو تکیه گاه حیدری
تنها سپاه حیدری.فاطمه جونم
از غریبی سرم رو.رو زانوهام میزارم
توو دنیا جز تو زهرا.کسی ندارم
یار و طرفدار.بمون کنارم
بلندشو ازجا.نرو قرارم
فاطمه جانم
تویی امید آخرم.ببین چی اومده سرم
نرو تموم باورم.عزیز حیدر
این پهلوی شکستت.صبر منو ربوده
روی تو یاس نیلی.چرا کبوده
داءم به ذکره.امن یجبیبم
هیچکی باهام نیس.خیلی غریبم
فاطمه جانم
ای سرو قدکمون من.باغ گل خزون من
همسر نیمه جوون من.ای مهربونم
میکنم التماست.نرو صفای خونه
نرو پرستوی من.زآشیونه
چی میشه زهرا.پیشم بمونی
سنی نداری.خیلی جوونی
فاطمه جانم
ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍
👇
.
#مرثیه
#واحد_سنتی
گل در آتش
خانه شد ویرانه و گلخانه ام آتش گرفت
شمع چشمم سوخت و پروانه ام آتش گرفت
بوی عطر سیب آمد از میان شعله ها
بر زمین افتاد گل ، ریحانه ام آتش گرفت
تا به روی شانه ام زینب سر خود را گذاشت
ناگهان احساس کردم شانه ام آتش گرفت
در عزای فاطمه ویرانه شد کاشانه ام
قبل ویران گشتنش کاشانه ام آتش گرفت
از لسان فاطمه بنویس روی برگ گل
شاخ و برگم سوخت و دُردانه ام آتش گرفت
خانه ی بی فاطمه ویرانسرایی بیش نیست
در فراق روی او ویرانه ام آتش گرفت
از دل آئينه ام خون می چکد «یاسر» ببین
جام دل بشکسته و پیمانه ام آتش گرفت
**
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
.
#حجاب ، زینت بانوی مسلمان
-------------
سلام ای فاطمه بانوی هستی
که نورت برتر از خورشید و ماه است
تو زهرایی سراسر نور - ای نور
حجابت روشنی ها را گواه است
حجاب آئينه دار رویش عشق
حجاب آئينه دار هرچه خوبی
تمام صبح روشن در حجاب است
نباشد این تجلی را غروبی
تو ای زن گوهر لطف خدایی
بپوشان گوهر خود را ز هر چشم
مجو جای دگر خورشید خود را
به سوی آسمان داری اگر چشم
تو ای زن باغبان لاله هایی
مده از کف گل مطلوب خود را
حجاب از تو کرامت آفریده
رعایت کن حجاب خوب خود را
صیانت کن تو ای زن از حجابت
که زن را سنگر ایمان حجاب است
بیا بشنو تو بانوی مسلمان
پیام صاحب قرآن حجاب است
حجاب آری - حجاب این دُر ایمان
به زهرا می رساند بانوان را
به پیش چشم تو می آورد عشق
افق های جهان بی کران را
بپوشان خویش را با چادر ای گل
که چادر برترین نوع حجاب است
الا بانوی در چادر ، گل نور
ز تو جاری به هستی عطر ناب است
به سر داری اگر چادر - در این راه
تو درس از زینب و زهرا گرفتی
تو بر دل نوری از ایمان نشاندی
تو بر سر سایه ی طوبا گرفتی
**
محمود تاری «یاسر»✍
.
.
#فاطمیه
مولا علی (ع) کنار بستر حضرت زهرا (س)
-----------
ترک من خسته ی نالان مکن
اشک مرا گوهر غلتان مکن
صبر و قرار من دلخون مبر
باز مرا بی سر و سامان مکن
روز مرا تیره تر از این مخواه
شام مرا ، شام غریبان مکن
بر جگرم آتش هجران مپاش
چشم مرا چشمه ی جوشان مکن
جمع جگر سوختگان را ز غم
شعله مینداز و پریشان مکن
با من دلخسته بگو داغ خود
درد دل خویش تو پنهان مکن
چهره ی نیلی تو مپوشان ز من
شعله ور این آتش سوزان مکن
کلبه ی احزان شده کاشانه ام
ترک من و کلبه ی احزان مکن
من همه دردم ز غمت فاطمه
درد مرا نیز دو چندان مکن
ساحل دریای دل مرتضی
موج مزن ، این همه توفان مکن
این تن گلگون شده از تیغ غم
وین دل ویران شده ویران مکن
«یاسرم» و با دل خون آمدم
ای دل من روی به بُحران مکن
***
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
.
.
#حضرت_زهرا
#حامی_ولایت
.... باید نوشت
ای تو ماه بی مزار و ای بهشت بی بدیل
بر ضریحی که نداری بسته چشمانم دخیل
تا که رویت ارغوانی گشت و چشمانت کبود
در خروش آمد فرات و در تلاطم رود نیل
پاره ی قلب پیمبر - فاطمه - بعد از پدر
دید از امت فراوان رنج با عمر قلیل
زیر بار حرف حق ، دشمن نرفت و فاطمه
هرچه آورد از برای غاصب حقش دلیل
گشته اند ابلیس تا بال ملک را بشکنند
در دل تاریخ داریم آدمی از این قبیل
ماجرای پشت در ، آتش ، لگد ، این است این
بیت زهرا قتلگاه و محسن اش اول قتیل
روی برگ لاله های سرخ می باید نوشت
در میان آتش افتاده ست فرزند خلیل
داستان هجمه بر بیت خدا را بشنوید
محو شد آنجا سپاه ابرهه با هرچه پیل
گشت «یاسر» عبرت آموز از برای دیگران
هر که شد خصم ولایت می شود آخر ذلیل
**
#محمود_تاری «یاسر»✍
.
.
#نوکر #خادم #مداح #ذاکر
عرضِ نیاز ، شعری برای خود
........
تو مولایی ، منم نوکر ، ببین این نوکر خود را
مینداز از نظر مولا غلام کمتر خود را
کبوتر بودم و بالی نکردم باز جز اینجا
که تنها در هوای تو گشودم من پر خود را
نباید جز به درگاه تو ریزد اشک چشمانم
که وقف روضه هایت کرده ام چشم تر خود را
فرات و دجله آوردم به سمت کربلای تو
بیا ای تشنه لب تر کن از آنها حنجر خود را
ازین جایی که سر بنهاده ام ، سر بر ندارم من
به درگه نه ، نهادم زیر پای تو سر خود را
تو دنیای منی ، عقبای من ، بنوشته ام این را
نخواهم داد حتّیٰ لحظه ای من باور خود را
امید من تویی مولا ، چه در دنیا ، چه در عقبا
نمودم واگذار لطف هایت محشر خود را
به زینت بخشی نامت ندیدم نام دیگر را
به نامت زین جهت کردم مزیّن دفتر خود را
به نوکرهای فرزندش عنایت می کند زهرا
نصیبم کن کرامت های ناب مادر خود را
ز بار معصیت آشفته حالم ، خوب می دانی
چه گویم من چه گویم شرح حال مضطر خود را
برای آن که دریابی غلام بی قرارت را
پُر از عطر غمت کردم هم اینک بستر خود را
بیا دریاب در این لحظه های واپسین ما را
بیا تا بگذرانم لحظه های آخر خود را
همیشه شوق دیدار تو را دارم در این عالم
مکن محروم ازین افتاده نوکر محضر خود را
به پایت سوختم آقا چو شمعی در غمت ، حالا
به سویت می فرستم آتشین خاکستر خود را
منم "یاسر" اگر شعرم قبول خاطرت افتاد
بیا دریاب اینک شاعر بی یاور خود را
oo
#حاج_محمود_تاری "یاسر"✍
.
.
به مناسبت #چهلم شهادت مظلومانه هم وطنانمان در حرم مطهر احمد بن موسی ( #شاهچراغ ) علیه السلام به دست اغتشاشگران مزدور استکبار جهانخوار
---------
پسر موسی جعفر حرمت گلگون است
وَ چهل روز دل آینه ها در خون است
چلچراغ دل ما آتش روشن دارد
لاله از خون شهیدان تو شیون دارد
می دهی نور تو بر محفل ما شاهچراغ
دل ما را ببری کرب و بلا شاهچراغ
حَرمت نور شهیدان خدا را دارد
رنگ و بویی ز غم کرب و بلا را دارد
ما چهل روز به دل داغ شهیدان داریم
روی گلدسته ی دل آتش سوزان داریم
ما در این باغ خزان لاله ی پرپر دیدیم
کودکی غرق به خون در بر مادر دیدیم
ناله و شیون و فریاد فزون بود اینجا
پسری مثل پدر غرق بخون بود اینجا
تیر دشمن به تن دوست نشست ای یاران
حُرمت این حَرم از کینه شکست ای یاران
خصم ما آن که چنین جلوه به برجامش داد
قتل عام دگری بود که انجامش داد
رهبر ما که به راهش سر و جان بفشانیم
آنچه فرمان بدهد ، گوش بر آن فرمانیم
ما وفادارترین پیرو رهبر باشیم
همه در راه شهیدان دلاور باشیم
تهی از رحم و مروت دل دشمن باشد
غرق آشوب ازو ملت و میهن باشد
آنچه کردند در این مرحله هتاکی بود
چادر مادری آغشته بخون ، خاکی بود
چادر خاکی او بُرد مرا در یثرب
که چه کردند درآن کوچه چها در یثرب
چه بگویم که حسن بود و عزیز طاها
دست ظالم صفتی خورد بروی زهرا
همسر شیر خدا ، ظلم منافق ای وای
ضربت سیلی و رخسار شقایق ای وای
بعد ازین شعله ی غم را بپذیرد زهرا
از علی شوهر خود روی بگیرد زهرا
راز آن چیست چنین صورت خود پوشیدن
بر علی سخت بود چهره ی نیلی دیدن
**
#شاه_چراغ
حاج محمود تاری «یاسر»✍
١۴ آذر ١۴٠١
.
.
|⇦•بسترت را جمع کن از خانه..
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمدرضا غلامرضازاده
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است
زیر چشمت گود افتاده است، پس زاری بس است
از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام
خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است
تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام
این تبسم کردن از روی ناچاری بس است
لاله، لاله، لاله، لاله، لاله، لاله .. تا به کی؟
جای خالی در لباست نیست گل کاری بس است
من مرتب میکنم این خانه ات را تو فقط
لحظه ای هم دست از دیوار برداری بس است
*برا بی بی بلند بلند گریه کنید .. آخه تو مدینه کسی براش گریه نمیکنه .. خدا میدونه وقتی مجلس بی بی رو پر رونق میگیرید دل بچه هاش شاد میشه .. خدا رو شکر بچه شیعه ها جای ما بلند بلند گریه میکنن .. آخه بچه هاش پیراهن های عربی رو به دهان گرفته بودن آروم آروم گریه میکردن .. نمیدونم مریض بدحال داشتی یا نه !!.. طولِ درمانش وقتی زیاد میشه هی نگران میشی .. اجازه بدید زبان حال بگم: زینب صدا میزد داداشم حسین، مادرمون چرا خوب نمیشه ..*
ایشکسته بال پس کی استراحت میکنی
هر زمان کهپا شدم دیدمتو بیداری، بس است
اینطرفداری از من کار دستت داده است
بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است
وقت کردی یک کفن هم بعد پیرهن بباف
زندگیکردن برای من بس است، آری بس است
باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم
بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است
شاعر : علی اکبر لطیفیان
چندین بار وقت ملاقات گرفتن شیخ عباس قمی میفرماید اومدن پیش امیرالمومنین(ع)، علی(ع) برو از فاطمه(س) اجازه بگیر ما لحظاتی در خدمتش باشیم، اومد پیش فاطمه(س) بی بی اینا اجازه میخوان نگاه کرد به مولا صدا زد علی(ع) جان خانه، خانۀ تو هست منم همسرتم .. اگه تو بخوای من حرفی ندارم .. این نامردا اومدن تو خانه هر کاری کردن دیدن بیبی روشو برمیگردونه و نگاه بهشون نمیکنه .. میخوام بگم نانجیبا اینجا اجازه گرفتن اما مدتی قبل .. بمیرم برا اون ساعتی که بدون اجازه وارد خانه شدن .. خانه رو به آتش کشیدن .. مادر ما امد پشت در خانه اما اون حرامی چنان با لگد به در زد .. یا زهرا ..
ــــــــــــــــــ
#حاج_محمدرضا_غلامرضازاده
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه #حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#نوحه_سنتی
#حضرت_زهرا
#زبان_حال_مولا_علی
#سبک_کرببلا_ای_کاش_من_مسافرت_بودم
قبر تو باشد مروه صفای من خانه
سعی صفا و مروه كنم غریبانه
گفتم بمان اما به پیش من نماندی تو
ماه شبم دیدی به چه روزم نشاندی تو
ای فاطمه جانم
**
شفا گرفتی آخر ای یار بیمارم
من بی طرفدارم ای تنها طرفدارم
از داغ تو دریای چشمم گشته طوفانی
ای وای اگر عمرم شود بعد از تو طولانی
ای فاطمه جانم
**
چشم انتظات زینب با چشم تر مانده
بیا بسوی خانه ای پشت در مانده
همچون پرستو پر كشیدی رفتی از لانه
خانه خرابم كرده ای ای صاحب خانه
ای فاطمه جانم
**
ای شمع خانه از چه افتادی از سوسو
بعد از تو می گیرم من سر بر سر زانو
ای یار هجده ساله ام كردی ز غم پیرم
در خانه ی آتش زده من بی تو می میرم
ای فاطمه جانم
شاعر : #سید_محسن_حسینی✍
#سبک_کرببلا_ای_کاش_من_مسافرت
.👇
امام حسین ع
. #نوحه_سنتی #حضرت_زهرا #زبان_حال_مولا_علی #سبک_کرببلا_ای_کاش_من_مسافرت_بودم قبر تو باشد مروه ص
.
#دوخط_روضه
#زبان_حال_مولا_علی
#بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا
قبر زهرایم صفا و، مروه طفلان یتیمم سعی می باید کنم من ،این صفا و مروه را
***
هم دلم برا زهرام تنگ میشه و باید خودم رو به مزار مخفیش برسونم و راز دل بگم، و هم باید سریع بخانه برگردم ، تا وقتی حسین بیدار میشه و بهانه ی مادرش رو میگیره، کنارش باشم و دلداریش بِدم و باهم در فراق زهرا گریه کنیم.
.
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
.
امام حسین ع
. #دوخط_روضه #زبان_حال_مولا_علی #بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا قبر زهرایم صفا و، مروه طفلان یتیمم سعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.
|⇦•آماده شید برایِ عزای مادر..
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه اجرا شده پنجشنبه۲۵آذر۱۴۰۰ _ حاج محمد رضا طاهری
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
آماده شید برایِ عزای مادر
دعوت شدیم شبایِ عزایِ مادر
باز فاطمیه، باز آتیش و دود
باز شرمِ علی از رویِ کبود ..
« وای مادرم .. وای مادرم .. »
اُفتاده بود نفسِ علی تو آتیش
هیچ کس نبود که بریزه آب رو آتیش
از بغضِ علی، بی غیرتِ پست
با ضربۀ پا، پهلو رو شکست
« وای مادرم .. وای مادرم .. »
تا بسته شده، تویِ خونه دستِ حیدر
دیدن شکست تویِ کوچه دستِ مادر
با ضربِ قلاف، افتاد رو زمین
مولای همه، شد خونه نشین ..
« وای مادرم .. وای مادرم .. »
چند وقته که، ساکتِ و سر به زیرِ
از شوهرش تویِ خونه رو میگیره
از خواب میپره، هر شب حسنش
فریاد میزنه نامرد نزنش ..
« وای مادرم .. وای مادرم .. »
شرم و حیا خدا میدونه نداشتن
تا خورد زمین پا رو چادرش گذاشتن
سیلی که زدن گوشواره شکست
چشماش نمیدید رو خاکا نشست
« وای مادرم .. وای مادرم .. »
آتیشی که میسوزونه یاسِ ما رو
تو کربلا میسوزونه بچه ها رو
امروز دم در، با کینه میان
فردا به خدا، رو سینه میان
« وای یا حسین .. وای یا حسین .. »
ــــــــــــــــــ
#زمینه
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه #حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇