.
#امام_صادق
#زمینه
#شهادت_امام_صادق
حالا دارم میفهمم، آتیش در یعنیچی
حالا دارم میفهمم، سوختن پر یعنیچی
حالا دارم میفهمم، تُو کوچههای غربت
حمله به یک خونه با، چهلنفر یعنیچی
نفس نمونده تا بگم، یه دریا گریه هم کمه
خدا میدونه چی گذشت، تُو کوچهها به فاطمه
وای از حال مادرم، وای از چشمای ترم
من هم بین کوچهها، ارث از علی میبرم
................................................
حالا دارم میبینم، گرد و غبار و دودو
حالا دارم میبینم، شعلههای نمرودو
حالا دارم میبینم، چیزی رو که مادر دید
با دست بسته حیدر، جلوی مردم بود و
یکی نگفت تُو کوچهها، بذار عبا به تن کنه
میون شهر کسی نبود، فکری به حال من کنه
وای از تنهاموندنم، وای از روضهخوندنم
با پاهای بیرمق، تا کوچه کشوندنم
................................................
حالا دیگه حس کردم، عطش رو تُو اوج تب
حالا دیگه حس کردم، درد و بلا رو امشب
حالا دیگه حس کردم، جلوی چندتا بچه
چرا همش خون بارید، چشای عمهم زینب
تُو کربلا خمیده شد، کسی که مثل حیدره
آخه یکی رو نیزهها، سر حسینو میبَره
وای از ماجرای نی، وای از روضههای نی
سنگ میخورد به بچهها، هِی از لابهلای نی
#حمید_رمی ✍
.👇
.
#نوحه_سنتی
#امام_صادق
#نوحه #زنجیرزنی
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
سینه ام سوزد از آتش زهر جفا
مادرم فاطمه به دیدن من بیا
مصحف ناطقم
حجت صادقم
من غریبم من غریبم
..........
طائر قدسم و لانه ام آتش گرفت
چون تو ای مادرم خانه ام آتش گرفت
بین آن شعله ها
میزنم من صدا
من غریبم من غریبم
..........
نیمه شب دست بسته ای خدا بی گناه
قاتلم میبرد مرا سوی قتلگاه
رهبر مذهبم
جان شده بر لبم
من غریبم من غریبم
#میثم_مومنی_نژاد ✍
#شهادت_امام_صادق
.👇
.
#امام_صادق
#شور
باز دوباره دری میسوزه
کوچه ای پُر شده از نامرد
پیره مردی غریب افتاده
نانجیبی دِلش رو خون کرد
بی یار و یاوره
غریب و مضطره
وارث درد و غصه های حیدره
آتیش زدن به در
امون زِ درده سر
شدن یه عده ای به خونَش حمله ور
-----------------
مدینه غرق سوز و آهه
آسمونش به رنگ تاره
شعله ها گُر گرفته انگار
داره بازم بَلا می باره
آقامونو دارَن
از خونه می بَرن
دستاشو بستن و توو کوچه می کِشن
با ظلم بی حساب
میدن بهش عذاب
با تازیوونه پیره مرد و می زَنَن
--------------
بی عبا و عمامه ای وای
اُفتاده یاد جَدش حیدر
بی قراره میون کوچه
واسه ی روضه های مادر
اون مادری که سوخت
بال و پری که سوخت
به زیر دست و پاها پیکری که سوخت
اون پسری که سوخت
میخ دری که سوخت
میون هُرم شعله چادری که سوخت
-------------------
دیگه جونش رسیده بر لب
پا برهنه به پشت مرکب
نانجیبا میدن آزارِش
زنده شد داغ عمه زینب
نداره التیام
مصیبتای شام
اونا که اومدن برای ازدحام
اونا که رقصیدن
اوناکه خندیدن
بُردن مخدرات و مجلس حرام
----------------------
#عباس_قلعه✍
#شهادت_امام_صادق
.👇
2. طائر بهشتی.mp3
5.28M
#نوحه
#امام_صادق ( علیه السلام )
#حاج_مهدی_اکبری
آن طائر بهشتی
تنها در آشیانه
چون شمع در دل شب
می سوخت عاشقانه
سوزش شرار سینه
ذکرش ترانه ی دل
آهش به اوج افلاک
اشکش به رخ روانه
کی دیده زاهدی را
وقت عبادت شب
با دست بسته دشمن
بیرون بَرَد ز خانه
( آه و واویلا ) تکرار
او با کُهولت سن
با قامت خمیده
این با قساوت قلب
در دست تازیانه
کاهیده بُد تن او
کز بهر کُشتن او
منصور ، لحظه لحظه
بگرفت از او بهانه
آن زاده ی پیمبر
ارثیّه اش ز حیدر
این بود کز سرایش
آتش کِشد زبانه
( آه و واویلا ) تکرار
هر چند خانه اش سوخت
از دود و شعله افروخت
دیگر نخورد یارش
سیلی در آستانه
آوُخ که کُشت منصور
او را به زَهر و انگور
دردا که گشت خاموش
آن گریه ی شبانه
هفتاد سالِ عمرش
هفتاد سال غم بود
هر لحظه دید بیداد
از فتنه ی زمانه
( آه و واویلا ) تکرار
آن عزّت رفیعش
آن غربت بقیعش
جز تلّ خاک نبوَد
از قبر او نشانه
فردا اگر چه در خاک
مدفون شد آن تنِ پاک
تا روزِ حشر باشد
این نور جاودانه ...
( آه و واویلا ) تکرار
#شاعر_استاد_سازگار✍
پیشنهاد: #سبک_دوباره_مرغ_روحم
3. صوتی طائر بهشتی.mp3
4.23M
#نوحه_امام_صادق
( علیه السلام )
#حاج_محمود_کریمی
آن طائر بهشتی
( واویلا ، واویلا )
تنها در آشیانه
( واویلا ، واویلا )
چون شمع در دل شب
می سوخت عاشقانه
( واویلا ، واویلا )
سوزش شرار سینه
( واویلا ، واویلا )
ذکرش ترانه ی دل
( واویلا ، واویلا )
آهش به اوج افلاک
اشکش به رخ روانه
( واویلا ، واویلا )
کی دیده زاهدی را
( واویلا ، واویلا )
وقت عبادت شب
( واویلا ، واویلا )
با دست بسته دشمن
( واویلا ، واویلا )
بیرون بَرَد ز خانه
( واویلا ، واویلا )
او با کُهولت سن
( واویلا ، واویلا )
با قامت خمیده
( واویلا ، واویلا )
این با قساوت قلب
( واویلا ، واویلا )
در دست تازیانه
( واویلا ، واویلا )
آن زاده ی پیمبر
ارثیّه اش ز حیدر
( واویلا ، واویلا )
این بود کز سرایش
( واویلا ، واویلا )
آتش کِشد زبانه
( واویلا ، واویلا )
هر چند خانه اش سوخت
( واویلا ، واویلا )
از دود و شعله افروخت
( واویلا ، واویلا )
دیگر نخورد یارش
( واویلا ، واویلا )
سیلی در آستانه
( واویلا ، واویلا )
آن عزّت رفیعش
( واویلا ، واویلا )
آن غربت بقیعش
( واویلا ، واویلا )
جز تلّ خاک نبوَد
( واویلا ، واویلا )
از قبر او نشانه
( واویلا ، واویلا )
#شاعر_استاد_سازگار✍
#شهادت_امام_صادق
2. طائر بهشتی.mp3
5.87M
حاج #حسن_خلج 🎤
#سید_مهدی_حسینی🎤
#روضه_امام_صادق
آن طائر بهشتی تنها در آشیانه
چون شمع در دل شب می سوخت عاشقانه
کی دیده زاهدی را وقت عبادت شب
با دست بسته دشمن بیرون بَرَد ز خانه
این با کُهولت سن با قامت خمیده
او با قساوت قلب در دست تازیانه
به پای *خس چو گلی زار و خسته افتادم
به دست خصم دنی دست بسته افتادم
چو تازیانه ی ابن ربیع را دیدم
به یاد مادرِ پهلو شکسته افتادم
به مثل بید میلرزند طفلان منِ نالان
چون میکشند ز خانه برون وحشیانه ام
آن بی حیا سواره و من با تنی ضعیف
پای برهنه جانب مصلخ روانه ام
تندی کند که تند برو در بر امیر
کندی اگر کنم بزند تازیانه ام
*خس = خس و خاشاک
.
#شهادت_امام_صادق
#رباعی - #دوبیتی
پیش من وصف رخ نیلی زهرا نکنید
نزد مجنون سخن از ظلم به لیلا نکنید
گر چه بگذشته اگر از سر من آب ولی
نیمه شب هیچ دری را به لگد وا نکنید
****
شبانه دشمنانم چون رسیدند
غریبی ام چو در کاشانه دیدند
میان کوچه با پای برهنه
مرا هم مثل جدم می کشیدند
****
در آن ساعت که با پای برهنه
پیاده پشت مرکب می دویدم
بیاد راه شام و عمه خود
ز دیده خون دلها می چکیدم
****
به پای خس چو گلی زار و خسته افتادم
به دست خصم دنی دست بسته افتادم
چو تازیانه ی ابن ربیع را دیدم
به یاد مادر پهلو شکسته افتادم
................
.
ز بس فرزندت از منصور محنت دید ای مادر
دل از قید حیات خویشتن ببرید ای مادر
ستمهائی که من دیدم زمصنور ستم گستر
به عالم گو کجا کافر ز کافر دیده ای مادر
اگر میخواست ماموری برد نزدش مرآن شب
چرا ابن ربیع پست را بگزید ای مادر
بدو گفتم بده مهلت بخوانم من نمازم را
ولی آن بی حیا حرف مرا نشیند ای مادر
چو آن جانی بدان صورت مرا از خانه بیرون برد
تن طفلان من چون بید می لرزید ای مادر
مرا بر سر هوای مملکت داری نمی باشد
خود از من بارها این نکته را بشنیده ای ای مادر
مرا ای کاش می کشت راحت می دشم دیگر
چرا هر دم به قتلم می کند تهدید ای مادر
#قاسم_ملکی
انتشارات تخصصی کتاب های آموزش مداحی در نمایشگاه بین المللی کتاب، با افتخار شما را به بازدید از کتاب های منتشر شده دعوت می نماید:
مصلی تهران تا ۳۰ اردیبهشت هر روز از ۹صبح تا ۸ شب
شبستان مصلی، راهروی۲۴، غرفه۲۳
باتشکر
انتشارات طاماه
دکترمجیدطاهری
.
#امام_زمان
یا مهدی ...
افسوس که دلداده ی دلبر نشدم من
آنچه که تو می خواستی آخر نشدم من
اخلاص نباشد عملم نور ندارد
چون ظلمت محضم که منور نشدم من
پرونده ی اعمال مرا دیده نگاهت ...
بدتر شده ام وای که بهتر نشدم من
من از همه دل کنده ام و دل به تو بستم
نومید از این خانه و این در نشدم من
با گریه ی در روضه بشویم دل خود را
جز گریه به هیچ آب مطهر نشدم من
جز روضه و در لحظه ی بارانِ دو چشمم
یک ثانیه هم با تو برابر نشدم من
من خاک کف پای غلامان تو هستم
هم رتبه ی با حضرت قنبر نشدم من
یک عمر علی گفته ام و باز بگویم
دلخسته از این قند مکرر نشدم من
***
من گریه کن مجلس پر فیض حسینم
هرچند از عشق معطر نشدم من
هرگز نخورم غصه دنیای دنی را
جز پای غم شاه مُکَدَّر نشدم من
فریاد زد ارباب دو عالم : ولدی آه
با گریه حریف غم اکبر نشدم من
پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
#حسین_رحمانی ✍
#سبک_من_دربدر_عشق_اباالفضل_وحسینم
https://eitaa.com/emame3vom/78415
.