4_5899729620822920682.mp3
35.77M
|⇦•بعد دو ماه عزا...
#سینه_زنی وتوسل ویژهٔ شهادت #امام_رضا علیه السلام اجرا شده ۲۹ ماه صفر ۱۴۰۱ به نفس حاج محمد رضا طاهری
#شهادت_امام_رضا
.
#امام_زمان
#رباعی_مهدوی
یک روز بہ هیئت سحر میآيد
با سوز دل و دیده تر میآيد
یک روز بہ انتقام هفتاد و دو شمس
با سیصد و سیزده قمر میآید
.
#رباعی_مهدوی
گل زهرا فدای عطر و بویت
شوم قربان آن روی نِکویت
بیا ای آشنای دل شکسته
نگاه شیعه باشد رو به سویت
.
📋 اسیرت قلب ها خیز و اسیران را ببین
#روضه_اربعین
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_زینب (س)
🏴 #حاج_مسعود_پیرایش
.............................................
.(مادرش این طور براش لالایی می خوند ، از ابتدا همین طور می گفت «لا زِلتِ کَرباً و بَلا» برا حسینش این طور لالایی می خوند.).
کربلا ، این دل تنگم عقدهها دارد
گوییا میل کربلا دارد
سلام آقا که الآن رو به روتونم
من ایستادم زیارت نامه میخونم
حسین جانم
بذار سایه ات همیشه رو سرم باشه
قرار ما شب جمعه حرم باشه
حسین جانم
.(سرت شلوغه این روزا به ما هم یه نگاه کن آقا !).
اصلا میشنوی این صدامو
اصلا میبینی گریه هامو
بیا دونه به دونه بشمرم غمامو
بیا یه کم بشین کنارم
پناه دل بیقرارم
تو زندگیم بجز تو هیچ کی رو ندارم
.(زینب داره میرسه کرببلا ، پاشو داداش واست سوغاتی آوردم داداش «و فی العِشرینَ رُدَّ رَأسُ الحُسَینِ إلى مَجثَمِهِ حَتّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ»
سرتو پس گرفتم دارم میام داداش ، پاشو داداش عمامه رو برگردوندم داداش ، پاشو داداش عمامه جدمونو برگردوندم ،
بودی مجلس یزید یا نه ؟ اصلاً حواست بود رفتم مجلس شراب داداش ، بلند شد صدا زد «یابن طلقا» ای آزاد شده به دست جد ما ، شماها همه بنده بودید ، عبد بودید ، غلام بودید ، زناتون کنیز بودن ، حالا تو نشستی بالا دختر رسول الله رو با دست بسته میارن ، گفت یزید خجالت نمیکشی زنت پشت پرده است من اینجام ؟ اما مگه این کوه شهامت لحظهای فرو ریخت؟ نه. صدا زد نانجیب سه چیز رو باید پس بدی ، صحنه رو عوض کرد کار به جایی رسید یزید گفت منم خودم عزادار حسینم ؛ اما گفت سه چیز رو باید پس بدی ، سوغات چی آوردم واست داداش ! صدا زد عمامه جدمو برگردون « أطلب منك ثلاثة أشيآء: «عمامة جدي و مقنعة امي و قميص أخي»
تو قد و اندازه ی این حرفا نیستی حتی نمیتونی نگه داری عمامه رو ، پس گرفت یه چیز دیگه هم باید برگردونی یادته غروب عاشورا ریختن تو خیمههای ما «مقنعة امي»
مقنعه مادرم رو هم برگردونید ، اما یزید این چیزی که واست نصب کردن ، آوردن این پیراهن خونی داداشمه «قميص أخي»
باید برگردونی داداش همه رو برگردوندم حتی گهواره علی رو هم برگردوندم پاشو داداش زینب قهرمان برگشته).
ای اسیرت قلب ها خیز و اسیران را ببین
نیلی از سیلی عُذار گلعُذاران را ببین
دیگر آثاری بجا از صحنه ی گلزار نیست
خیز از جا باغبان گلزار ویران را ببین
................................................
📋اگرچه پای فراق تو پیرتر گشتم
.............................................
.( تا دیدن ، خانم سکینه (س) خواب بود وقتی رسیدن کربلا احساس کرد بویی به مشامش میرسه ، سریع بوی کربلا رو استشمام کرده ، چشماشو باز کرد ؛ صدا زد داریم میرسیم کربلا ، وقتی رسیدن کربلا از بالای مرکب خودشون رو رو زمین انداختن!).
اگرچه پای فراق تو پیرتر گشتم
مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم
شبیه شعله شمعی اسیر سو سو یم
.(دیگه چیزی از زینب باقی نمونده).
رسیده ام سر خاکت ولی به زانویم
.(یادته با زانو اومدی کنار علی ، الان دیگه زینبم با زانو اومده کنارت).
بیا که هر دو بگرییم جای یکدیگر
برای روضه مان در عزای یکدیگر
من از گلوی تو نالم... تو هم ز چشم ترم
من از جبین تو گریم ...تو هم به زخم سرم
من از اصابت آن سنگهای بی احساس
تو از نگاه یتیمت به نیزه عباس
بر آن صدای ضعیفت بر این نفس زدنم
برای چاک لبانت به جای جای تنم
من از شکستن آن ابروی جدا از هم
تو از جسارت آن دستهای نامحرم
به زخم کاری نیزه که بازی ات میداد
.(چقد سرتو جلو چشای دخترات چرخوندند).
به نقش های کبودی که بر تنم افتاد
همین بس است بگویم که زخم تسکین است
و گوش های من از ضرب دست سنگین است
چهل شب است که با کودکان نخوابیدم
چهل شب است که از خیزران نخوابیدم
چهل شب است نه انگار چهارصد سال است...
...هنوز پیکر تو در میان گودال است
هنوز گرد تنت ازدحام میبینم
به سمت خیمه نگاه حرام میبینم
هر آنچه بود کشیده ز پیکرت بردند
مرا ببخش که دیر آمدم سرت بردند
مرا ببخش نبودم سر تو غارت شد
کنار مادرم انگشتر تو غارت شد
شاعر : #حسن_لطفي✍
.................................................👇ادامه
.
📋 مقتل اربعین
.............................................
.(شروع کرد روضه خوندن حرفهای با داداش بمونه ، این بچهها دور عمه جمع شدن با دست اشاره میکنه).
فَقَدنا هاهُنا رُوحاً وَ رَوحاً
وَ رَیحاناً وَ زَیتُوناً وَ طِینا
.(همین جا بود جان ما رو گرفتن ، با دست اشاره میکنه آی دخترا).
هُنا ذُبِحَ الحُسَینُ بِسَیفِ شِمرٍ
.(اینجا باباتونو شمر سر برید).
هُنا قَد تَرَّبُوا مِنهُ الجَبِینا
.(همین جا بود صورتش رو خاک بود ، بچهها علقمه رو نگاه کنید).
هُنا العَبّاسُ فی یَومٍ عَبُوسٍ
حِیالَ الماءِ قَد اَمسی رَهِیناً
.(همین جا بود عموتون عباس رو دوره کردن ، همین جا بود نگذاشتن زنده به خیمه برگرده).
هُنا ذَبَحوا الرَّضِیعَ بِسَهم حِقدٍ
فَما رَحِمُوا الصِّغارَ المُرضَعِینا
.(همین جا بود تیر سه شعبه به علی زدن).
هُنا مَزَقُوا الخِیامَ وَ حَرَّقُوها
.(همین جا بود خیمههامونو آتیش زدن).
وَ قُسِّمَ فَیئُنا فِی الخائِنِینا
.(اینجا بود اموال مون رو بین خودشون تقسیم کردند.
یکی یکی روضه می خونه اما بچهها یادتونه باباتون تنها شد یادتونه بیحال بود ، یادتونه رمق نداشت).
.................................................
📋آی قوم بی حیا ، زود راحتش کنید
.............................................
خسته بود آقا
تازه روی مَرکَبِش نشسته بود آقا)۲
میزَدَن سنگ، سَرِش شکسته بود آقا
خسته بود آقا
تَک و تنها رفت
که صدای گریه تو خیمهها بالا رفت
دَمِ رفتن طَرَفِ خیمهی زنها رفت
تَک و تنها رفت
جنجال بود و
طرف قتلگاه غوغا بود و
بین گودال حسین تنها بود و
سر پیراهنش دعوا بود و
تنها بود و
طرف خیمگاه غوغا بود و
چشم آقا مثه دریا بود و
نگران واسه ی زن ها بود و
.(بچهها اینجا بود دیگه دویدم دیدم داره داداشم اذیت میشه ، اینجا بود خودمو می زدم !).
زود راحتش کنید
آی قوم بی حیا ، زود راحتش کنید
کردید سرو جدا ، بعدا غارتش کنید
می بینه مادرش ، کمتر اذیتش کنید
دیگه نیزه نمی خواد ، کمتر اذیتش کنید
.(دو سه جمله ام با داداشش گفت ).
داره میبینه مادرت ، کمتر دست و پا بزن
پیش چشای خواهرت ، کمتر دست و پا بزن
الان می میره دخترت ، کمتر دست و پا بزن
حیرونن مخدرات ، کمتر دست و پا بزن
بمیره زینبت برات ، کمتر دست و پا بزن
یا قتیل العبرات ، کمتر دست و پا بزن
.(گفت داداش اگه نامحرم نبود بهت میگفتم چقدر با کعبه نی زدنم ، اگه نامحرم نبود بهت نشون میدادم چقدر خیزرون زدم).
................................................. حاج مسعود پیرایش 🎤
👇
.
📋سودای دل ، خواهش امروز و فردای دل
#زمینه
#اربعین
حاج مسعود پیرایش🎤
............................................
.(بند اول).
سودای دل
خواهش امروز و فردای دل
آروم دل
از هر عشقی جز تو محرومه دل
بالا نشین
تو بزرگ عالم من کمترین
از کربلا
رفتم و برمیگردم اربعین
زندگیم با حرمت شد بیمه
فکرشم باعث #امام_زمان
جونمو نذر نگاهت کردم
کمه اما همه داراییمه
حسین جانم جان جانانم ۴
.(بند دوم).
نور چشم
خاک پاتو رو چشمام میکشم
آرامشم
آرزو دارم قربونیت بشم
دل مبتلا
دل سنگی که باتو شد طلا
از کربلا
میگم قلبم میگیره جلا
منو این نوکری دیرینه
همه سرمایه ی عمرم اینه
اسمت ایام منو پر کرده
آخ چقدر اسم حسین شیرینه
شاعر : #محمد_جواد_توحیدی✍
#امام_حسین
.................................................👇
.
📋کاش الان حرم بودیم
#شور #فراق_کربلا
🏴مراسم عزاداری اربعین حسینی (ع)
.............................................
.(بند اول).
کاش الان حرم بودیم
یه گوشه با / تو خلوت میکردیم
یه دل سیر / زیارت میکردیم
دم ضریح ، با گریه مون ، قیامت میکردیم
با بیرق هیئتمون بریم حرم چه لذتی داره
این زندگی یه کربلا با رفیقا به ما بدهکاره
سخته که فکرش / بیفته از سرم
جان عزیزت / حرم حرم حرم
.(بند دوم).
من به این امید زندم
که باشمو / ببینن این چشمام
روز فرج / پا به پای آقام
با شهیدا ، تو مسیر ، نجف به کربلام
حتی تصورش برا یه لحظه هم ارزششو داره
چه اربعینی بشه اون روز که آقا کنار زواره
پشت آقامون / میریم قدم قدم
مقصد دلهاس / حرم حرم حرم
#شور_مهدوی
شاعر : #صادق_بچم✍
.................................................
👇
.
📋بازم راهم به رات افتاد
#شور
🏴مراسم عزاداری #اربعین حسینی (ع)
.............................................
.(بند اول).
بازم راهم به رات افتاد
نگاهم به نگات افتاد
گدا بازم به پات افتاد
قسم خوردم ، نشم از تو جدا آقا
کجا دارم برم بی تو کجا آقا
میای حتما ، به استقبال ما آقا
تِزورونی اَعاهِدکُم
تِعِرفونی شَفیعْ اِلکُم
أسامیکُم اَسَجِّلْهِه أسامیکُم
هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
تِزورونی، تِزورونی، تِزورونی
«حسین جانم ٬ حسین جانم»
.(بند دوم).
چهل روزه شده کارم
مث دیوونه میبارم
آخه مشتاق دیدارم
حسین جانم، حرم شد کعبهی مقصود
بدون تو ضرر دیدم ندیدمسود
یه کاری کن نشم تو عشق تو مردود
تواسینی شَعائِرکُم
ترَوّینی مَدامِعکُم
اَواسیکم اَنا وْ جَرحی اواسیکم
هَله بیکم یا زوّاری هلِه بیکم
.................................................
حاج مسعود پیرایش 🎤
👇
.
یابن الحسن!
#اعتراف
نیامدیّ و گذشت اربعین و ما ماندیم
دوباره از طلبت تحت قبّه، جاماندیم
چه خوش گذشت زیارت، ولی فرج نرسید
نیامدیّ و از این غم، دوباره واماندیم
دعای بر فرجت گر چه بود بر لب ها
ز دل، ولی همه در حسرت دعا ماندیم
به حجّ جاده ی مشّایه، تو شدی حاضر
به محضرت نرسیدیم و بی لقا ماندیم
بدونِ رؤیتِ تو از بهشت برگشتیم
دوباره در دلِ زوراء، بی شما ماندیم
تمام سال، به اُمّید اربعین بودیم
گذشت فرصت و در هجر کربلا ماندیم
گذشت عمر و هنوز از تو بی خبر هستیم
ظهور را نگرفتیم و در بلا ماندیم
کی آیی از سفر؟ ای صاحبِ لوای حسین!
بیا که بی تو در امواج فتنه ها ماندیم
میان مدّعیان، جمله ایم سر گشته
ز فرط هجر تو یک بام و صد هوا ماندیم
ولی نگو که ز چشمانِ پاکت اُفتادیم
ولی نگو که میانِ شرر، رها ماندیم
درون ظلمت شب، امر تو چو خورشید است
به لطف ندبه، گدایت هنوز ما ماندیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#امام_زمان
#ندبه
#جمعه ۱۷ شهریور ۱۴۰۲
#محمد_علی_نوری✍
.
5033540131.mp3
1.28M
#زمینه
#بازگشت_به_مدینه
#کربلایی_مجید_منصوری 🎤
ندارد چشم من سویی ندارد پای من قدرت
بیا مادر سر راهم که بر می گردم از غربت
گلم از من جدا مانده
دلم در نینوا مانده
وجودم مبتلا مانده
حسینم کربلا مانده
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
چه سوغات سفر مادر ز فرزندت من آوردم
ببین خونین ببین گلگون همان پیراهن آوردم
به فرزندت جفا گشته
لبِ تشنه فدا گشته
اسیر کینه ها گشته
جدا سر از قفا گشته
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
چهل منزل اسیری و چهل منزل کتک خوردن
چهل منزل به پای سر به روی نیزه ها مُردن
تمامی یه طرف مادر
امان بزم و طشت زر
امان از خواهری مضطر
لب و چوب و شراب و سر
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
(حسن ثابت جو)✍
.
امام حسین و اهلبیت ،از جایی به حاشیه رانده شدند که مردم خواستند بقول امروزی ها ؛ با کله ی خودشان راه بروند و لذا حرفا و توصیه های پیامبر در تمسک به قرآن و اهلبیت رو کنار گذاشتند و شدند تابعِ خرد جمعی و یا تابع احساسات.
حالا هم اگه هرکس بخواد با کله ی خودش راه بره و عمل کنه... بنظرم با کله زمین خواهد خورد....
دیشب اینطور که شنیدم توی محله ی ما یه جوان بسیجی با یک نفر درگیر میشه و بعد هم به طرف گاز فلفل میزنه...
خوب اهالی محل که می بینند رهگذران و حتی مادر بهمراه فرزندی یکساله هم دچار عارضه ی تنفسی شده اند، میریزن سر جوان بسیجی و می زنندش و ...
آخر شب ما که از همه جا بیخبر بودیم از توی خونه شنیدیم که صدای آژیر و همهمه میاد، وقتی اومدیم بیرون دیدیم یه خودرو ضد شورش مانند خاکی رنگ، بهمراه ۲۰ یا ۳۰ تا موتور که دو ترک بودن وارد محل شدن و به مردمی که آمده بودند بیرون هشدار میدادند که بخانه برگردند( مردمی که اطلاعی از درگیری سر شب نداشتند).... خلاصه متوجه شدیم که دوستان بسیجی ، برای اینکه زهره چشمی بگیرند به پارک محل و بعد به خود محل ، اینگونه وارد شده اند... خلاصه یکساعتی همه سر کوچه داشتند بسیج را مذمت (...) میکردند و بعد رفتن خانه....
برفرض که از ابتدا ، جوان بسیجی بی تقصیر بوده... آیا نمیشد با کار مخفی و به اصطلاح اطلاعاتی ،مقصران را شناسایی و مثلا دستگیر کرد ... تا ذهنیت مردم نسبت به بسبج، مخدوش نشود .... آیا نباید به دوستان آموزش داد که گاز و اسپری برای عملیات است ، نه دعوای شخصی شما.... آیا مغز متفکری نباید اجازه ی ورودِ این شکلی به یک گروه از دوستان را صادر کند که به تبعات آن هم فکر کند...
چرا اینارو گفتم؟
پسر ۱۲ ساله ی من تحت تاثیر بدگویی های مردمِ سر کوچه از بسیج، وقتی اومدیم خونه بمن گفت: بنظرت اشتباه کردم که توی بسیج عضو شدم....
من مانده بودم که چه بگویم... خلاصه به ۱۱۴ اطلاعات بسیج زنگ زدم و موضوع را با اپراتور درمیان گذاشتم و ایشان هم گفت: فردا برو مالک اشتر و شکایت کن...
من که حال و حوصله ی این داستارو ندارم.... اما هنوز جوابی برای عملکرد اشتباهی که منجر به این فکر و سوال در ذهن پسرم شده ، پیدا نکرده ام.
.
نظارت ضعیف و یا بد ، وجهه ی یک نظام را ممکن است مخدوش کند. پس خدا کند ، همیشه با تفکر و تعقل رفتار کنیم.
ان شاءالله
.
.
#امام_زمان_عج_مناجات
چه رأسها که نرفته به دار هجرانش
ولی به وصل نشد ختم، کار هجرانش
پُر از غم است دلم؛ با وجود این اصلاً_
غمی نمانده برایم کنار هجرانش
به جز بهشتِ وصالش مرا مداوا نیست
چنان زدهست به جانم شراره هجرانش
در این زمان که همه بی خیال آقایند
خوشا کسی که بماند دچار هجرانش
رسید صبحِ وصالش به شیخ انصاری
به ما رسید فقط شام تار هجرانش
کجاست سید بحر العلوم تا باشد
در این زمانهی دشوار، یار هجرانش
"کجاست هم نفسی تا به شرح، عَرضه دهم
که دل چه میکشد از روزگار هجـرانش"*
کجاست چشم پُر آبی که یار من باشد
به اشکِ دیده شود داغدار هجرانش
**
ز بس که دوریِ کرب و بلا نصیبم شد
نشسته بر سر و رویم غبار هجرانش
حسین رفت و عقیله به دردسر افتاد
شکست خواهر او در فشار هجرانش...
#محمدجواد_شیرازی ✍
*بیت از جناب حافظ
#امام_زمان
.
.
#امام_زمان_عج_مناجات
با ناله و آه... ياریات خواهم كرد
تا آخر راه... ياریات خواهم كرد
گر لطف تو شاملم شود بعد از این...
با ترکِ گناه... ياریات خواهم کرد
✍ #سیدمجتبی_شجاع
............
#امام_زمان
یک جمعه هم از گذار ایام بپرس
از داغِ همیشه نابهنگام بپرس
معنای همیشه منتظربودن را
از مادر یک شهید گمنام بپرس
✍ #عاطفه_جعفری
.
.
#امام_زمان
#مناجات
#تلنگر
سالهای پیش بال آسمانی داشتیم
بال پروازِ کران تا بی کرانی داشتیم
میوه بودیم و سر سال استفاده میشدیم
چون که بالای سر خود باغبانی داشتیم
چهار فصل موی ما برف زمستانی نداشت
پیر هم بودیم اگر رنگ جوانی داشتیم
روزها گردی اگر بر روی دلها مینشست
شب که میشد سنت خانه تکانی داشتیم
مثل شیر مادرانِ ما حلال و پاک بود
در میان سفرهها گر لقمه نانی داشتیم
نذریِ روز ظهورِ مهدیِ موعودمان
صبحها چله به چله، عهد خوانی داشتیم
صبح جمعه پیشواز تکسوار فاطمه
روی پشت بامها صوتِ اذانی داشتیم
گاهگاهی جمعهها اهل زیارت میشدیم
گاهگاهی میل سجده، جمکرانی داشتیم
ثانیه ثانیههامان پای آقا میگذشت
آی مردم! یک زمان صاحب زمانی داشتیم
َپَر نداریم و دل بِپَّر نداریم و... فقط
یادمان باشد که اینها را زمانی داشتیم
#علی_اکبر_لطیفیان✍
.
.
#امام_حسین
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
********
دل من با غمِ عشقت شده درگیر ،حسین
داده دنیای مرا عشقِ تو تغییر ،حسین
مادرم نذرِ تو کرده است جوانیِ مرا
تا که یک روز به پای تو شوم پیر، حسین
مثلِ اصحابِ تو قطعا به سعادت برسم
بسپارم به تو گر رشته ی تقدیر ،حسین
یک نگاهِ تو چه ها کرد به احوالِ زُهِیر
عجبا ، یک نگه و این همه تاثیر، حسین
رحمتِ واسعه بودن صفتی در خورِ توست
که شده عشقِ تو این قدر جهان گیر، حسین
خالصم کن که شوم عابسِ دیوانه ی تو
کمکم کن بِدَرم جامه ی تزویر، حسین
گریه در بزمِ عزای تو کند پاک مرا
قطره ای اشک شده مایه ی تطهیر ،حسین
قتلگاه و تل و یک خواهر و شمر و سر تو
زده آتش به دلم این دو سه تصویر، حسین
بس که انوارِ خدا از تن تو می تابید
سجده کردند به تو نیزه و شمشیر ، حسین
وقتِ غارت شد و انگشتر تو رفت که رفت
زینب آمد به سراغِ تو ولی دیر ، حسین
آمد و دید که قرآن به زمین افتاده
سوره فجر چگونه شده تفسیر ، حسین!
خواهرت بعد تو با رنجِ اسارت چه کند ؟
زینبت بی تو شد از دارِ جهان سیر، حسین
**********
#رضا_یزدی_اصل
.
.
|⇦•خیال کن رسیدی....
#نمآوا و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام و #فراق_کربلا به نفس کربلایی محمد رضا نظری
●━━━━━━───────
ميدونم كه چند سال، حرم آرزوته
خیال کن رسیدی،حسین روبروته
یه پرچم تو دستت،یه کوله رو دوشت
جوابِ سلامت، رسیده به گوشت
چشاتو ببند و خیال کن الان
زیرِ قبهای و کنارِ ضریح
خیال کن که شالِ عزاتو میخوای
تبرک کنی با غبارِ ضریح
با چشمایِ خیس و باحالی عجیب
خروجیِ باب السلامی ببین!
تو با پایِ دل،کربلایی شدی
زیارت قبول،زائرِ اربعین
میدونم هنوزم، دلت غرقِ آهه
یه چشمت پر از اشک، یه چشمت به راهه
به این اشکایی که، رو شالِ عزاته
دلم بیقرارِ، همین گریههاته
میدونم تو هم بیقراری ولی
دیگه قسمت این بود و حسرت نکش
تو تازه شبیهِ رقیه شدی
از اینکه نرفتی خجالت نکش
میدونم میسوزی با دلتنگیات
این اشکِ تو اشکِ فراقِ هنوز
دارن زائرا برمیگردن ولی
دلت پشتِ مرزِ عراقِ هنوز
زیارت قبول،زائرِ اربعین
#شاعر مجید نصیری رفسنجان✍
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#امام_حسین
#اربعین
#کربلایی_محمد_نظری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
413_20187187029195.mp3
7.35M
|⇦•خیال کن رسیدی...
#نمآوا وتوسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی محمد رضا نظری
.
#شور_حماسی
#امام_حسن
#حسن_ای_آقا
✅بند اول
خورشید آسمون ای قرص قمر
لشکری از تیغت میکنن حذر
میلرزن میترسن از رجز تو
میخونن هراسون که این المفر
شگرد نبردت مثل حیدره
اجل از نگاهت فرمان میبره
کشته ها میریزه زیر پاش آخه
حسن اومده نبرد یا که حیدره
هر رجز که خوندی
دشمن و لرزوندی
یه تنه یه لشکر
قبله ی طوفانی
معرکه گردانی
مثل شیر خیبر
یا حسن یامولا
✅بند دوم
حسن ای آقا و شاه و یکه یل
اسم تو شیرینه احلی من عسل
شتر فتنه رو کوبیدی زمین
ای شیر معرکه ی جنگ جمل
دو عالم فدای کوه غیرتت
شاه با جنم جهانیه شهرتت
طلحه و زبیر و یلهای عرب
هراسون بودن از اون شجاعتت
نفس پیغمبر
یلی مثل حیدر
بنازم بازوتو
کن فیکون میشه
میندازی بالا
تا حسن ابرو تو
یا حسن یامولا
✅بند سوم
رو انگشتره من عقیقه یمن
جونم به فدات ای شاه ذوالمنن
نیرو میگیرم تا میگم ذکر تو
روحی بفداک سیدی حسن (ع)
شدم محترم من از تو شاه کرم
الهی نشه کم سایه ت از سرم
تو رویا یه روزایی حس میکنم
نشستم بقیع رو به روی حرم
یاحسن یامولا
تو نداری همتا
یا عزیزالزهرا (س)
بخر این نوکر رو
ببر این نوکر رو
یه سفر کربلا
یا حسن یامولا
#رضا_نصابی
#مجید_مرادزاده
👇
.
#زمینه
#امام_حسن_فاطمیه
#سبک_ایران
#ای_وای_غمی_میون_دل_اسیره
🌹🌹🌹
ای وای
غمی میون دل اسیره
خاطره ش از یادم نمیره
که چی کشیدیم توی کوچه
یادم میادگریه م میگیره
ای وای
بغضی توی دلم نشسته
خیلی دل زارم شکسته
وقتی که دیدم اون حرومی
راه تورو توکوچه بسته
زهرا ای یاس قد کمون حیدر
➖➖➖➖➖➖➖➖
✅بنددوم
ای وای
توکوچه راهمون و بست و
چه بدغرورموشکست و
دیدم روگونه های مادر
کبودیه جای یه دست و
ای وای
یادم میاداون کوچه ی تنگ
نامرد اومد با بغض ونیرنگ
به سمت توچه حمله ور شد
با دست سنگین ودل سنگ
ای وای
همراه مادر هی زدم زار
ازگریه شد چشای من تار
قَدَّم به پنجه ش نرسید و
ازدست من برنیومد کار
زهرا ای یاس قد کمون حیدر
➖➖➖➖➖➖➖
✅بندسوم
ای وای
قباله ی فدک رو دزدید
نامرد به اشک ما می خندید
یه جوری سیلی زدکه دیگه
چشمای مادرم نمی دید
😭
ای وای
خدابرا. کسی نیاره
که مثل من بشه بیچاره
حتی نمیشنید صدامو
نه گوشی داشت نه گوشواره
😭
ای وای
مونده بودیم غریب و تنها
مادرمن به روی خاکا
هرچی میگفتم پاشو مادر
نمیتونست بلند شه از جا
مادر وای مادرم وای مادرمن
#امام_حسن
#کربلایی_علی_تقی_پور
#استادکربلایی_مجیدمرادزاده
.👇
.
#واحد #زمینه #شور
#شهادت_امام_حسن
#سبک_ایران سالار عقیلی
#زینب_بیاکناربسترمن
✅بنداول
زینب
بیاکناربسترمن
این لحظه های اخرمن
شدشعله ور کل وجودم
از زهرکین همسرمن
زینب «س»
ببین توقلب مضطرمن
جونی نمونده به پیکر من
تشتی بیار و ظرف ابی
شدپاره پاره جگرمن
زینب«س»
ای خواهرم نور دو عینم
بنگرچنین درشور و شینم
یه روزی توی کربلا تو
تنهامی مونی باحسینم
اه و واویلتا اه و واویلا
✅بنددوم
مادر
راحت شدم من دیگه ازغم
از درد وغصه ها و ماتم
یادم نمیره توی کوچه
به جای اشک خون گریه کردم
مادر
لعنت به اون حرومیه پست
که راه کوچه رو به مابست
کاشکی می مردم نمیدیدم
دستش به گونه ی تو بنشست
مادر
دیدم که بی بهانه ات زد
افتاد ه بود رو صورتت رد
نقش زمین شدی ولی من
کاری ازم برنمی اومد
مادر یافاطمه یافاطمه «س»
✍کربلایی مجیدمرادزاده
.👇