eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
یا‌حیدر یاحیدر یاحیدر یاحیدر یا‌حیدر یاحیدر یاحیدر یاحیدر حیدر یعنی ماندن بر سر پیمان‌ها حیدر یعنی رفتن در دل میدان‌ها ما خواندیم از اول تا آخر: یاحیدر در راه تو گذشتیم از سر یاحیدر پیروزیم اسم رمز لشکر: یاحیدر یا‌حیدر ... طوفان‌های دنیا یک موج از خشم تو دل‌ برده از عالم یک گوشه‌چشم تو با عطر یازهرا می‌گوییم یاحیدر از تهران تا صنعا می گوییم یا حیدر تا مسجد الاقصی می گوییم یاحیدر یا‌حیدر ... آه مظلومان در صور محشر دمید کابوس صهیون شد روز «بَأْسٍ شَدیدٍ» شیشه‌ عمر صهیونیان دست ماست «یَمْحَقَ الکافرین»، وعده‌ای آشناست وحشت این قوم از دست خیبرگشاست یا‌حیدر ... ما اگر با رجز بشکنیم این سکوت از هم می‌پاشد این خانه‌ی عنکبوت گر طنین افکَنَد یا ابالفضل ما گرشود موجی از یاحیدرها به پا از تلاویو و حَیْـفا چه مانَد به جا یا‌حیدر ... بیرقُ العباسِ خفّاقاً منصورا من هیئة اللطمِ نبدأُ العبورَ فی نهج الخمینی للخامنئی نورا لم یزل قولُه عندنا محفورا کلُّ ما عندنا کان من عاشورا یا‌حیدر ... دمعُنا الرصاصُ والجبهةُ المِنبَر نرتدی السوادَ فی لباسِ العسکر یا حسینُ موتٌ للشیطان الاکبر فی طریق الاقصى من کربلا المعبَر نمحو إسرائیلَ والنِدا یا حیدر یا‌حیدر ... ✍️میلادعرفان پور
. حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم ____________ عجب ظلمی،عجب رنجی،عجب کشتار آرامی چه قربانگاه خونینی عجب حجی چه احرامی به یاد کاروان خسته ای در کنج ویرانه بخوان با من عجب شامی عجب شامی عجب شامی ... گیاه هرز صهیون ریشه کن می گردد از این پس چه زهرآگین سرآغازی ، چه پر ذلت سرانجامی به دست خویش کندی گور خود را آی اسرائیل به خون کودکان سوگند، تو افتاده در دامی میان سفره‌ی این جنگ تنها ترکش و زخم است برای لحظه‌ی افطار، جز غم نیست اطعامی ... به جای بارش باران، چرا هر لحظه می‌بارد گلوله از زمین و، از هوا موشک، چه ادغامی سخن از جان آدم‌هاست باید مرد از این داغ خبرها را رصد کردم، چه اعدادی چه ارقامی عدالت از نفس افتاده در دنیای پوشالی عدالت کو، عدالت کو، فقط مانده از آن نامی پس از این ظلم بی مقدار، آیا شبهه ای مانده است پس از این ظلم بی پایان، مگر می ماند ابهامی ✍شعر از:روح_الله_گائینی 👈تبدیل به نوحه شده است. 👇👇
امام حسین ع
به نام خدا الهی استعملنی لما خلقتنی له 💠💠💠 قبل از ظهور حضرت مهدی غربال میشن مردم دنیا با چشم بندی،
. مدینه کو پرستویی که من بال و پرش بودم؟ چه شد آن طائر قدسی که من در محضرش بودم؟ مدینه گر چه این گلبن امانت بود نزد من در این نه سال مهمان دل غمپرورش بودم مدینه از نفس افتاد آن ریحانه در حالی که من آئینه دار دیده از خون ترش بودم   مدینه نخل امید مرا آتش زدند و من کنار باغ در اندیشه ی برگ و برش بودم مدینه گرچه دستم بسته بود اما دلم می خواست که در وقت ز پا افتادن او بر سرش بودم مدینه کاش جان من بلاگردان او می شد که عمری باغبان غنچه های پرپرش بودم مدینه آن شب قدری که رفت آن نازنین مادر پریشان خاطر از حال و هوای دخترش بودم مدینه گرد او هر روز چون پروانه می گشتم همه شب تا سحر شمع کنار بسترش بودم مدینه قصه پروانه را از من چه می پرسی؟ میان شعله ها من شاهد خاکسترش بودم مدینه لذت دیدار زهرا را بپرس از من که بر بالین او محو نگاه آخرش بودم .
. عقیده ی همه یاران به اتفاق این است که اشک شور بیاد حسین شیرین است کنار قتلگه او به گریه جان دادن ز وعده ها که به خود داده ام یکی این است تو سید الشهدایی , تو کشته ی اشکی منم که مذهبم عشق تو گریه ام دین است عزیز فاطمه شد هر که بر غم تو گریست امیر هر دو جهان هر که بر تو مسکین است سلام حضرت صادق به هرکه از داغت همیشه سفره ی چشمش به اشک رنگین است ز اشک دیده جهان را به آب خواهم بست کنون که مرهم تو گریه ی محبین است عقیده ی همه یاران به اتفاق این است که شور گریه برای حسین شیرین است مرحوم روحش با آقایمان ابا عبدالله محشور باد. صلوات .
امام حسین ع
. #امام_حسین عقیده ی همه یاران به اتفاق این است که اشک شور بیاد حسین شیرین است کنار قتلگه او به
. سوخته‌ی‌ فراق را وحشت روز حشر‌ نیست روز وداع بر سرم، هر دو جهان خراب شد... مرحوم ✍ .
. خستند پرت را و شکستند سرت را ای وای که کشتند حسودان پسرت را پشت در آن خانه چه گویم که چه ها شد با ضرب لگد چید حرامی ثمرت را فریاد زدی فضه بیا بال و پرم سوخت جز اشک چه سازد شرر بال و پرت را باید که به گوش همه عالم برسانم غمنامه ی پهلوی به خون غوطه ورت را ای مادر غم دیده که در اوج شقاوت بردند به یغما همه ارث پدرت را پنهان شدی از ظلمت این عالم خاکی حاشا که بیابند خلایق اثرت را مردانه چو زنها به غمت اشک بریزم ای وای که کشتند حسودان پسرت را مرحوم ✍ .
. مواجب می برد خورشید از انوار ایوانش فلک نان می خورد از سفره احسان سلمانش نرفته دست خالی از درش حتی یهودی هم به هرکس می رسم نقلی است از لطف فراوانش پناه آوردم از آتش به زیر سایه ی حیدر که می بارد تمام لحظه های سال بارانش کدامین حیدر کرار فرزند ابوطالب که شان خاندانش گفته حق در آل عمرانش شهنشاهی که ممسوس است در ذات الوهیت نگیرم عیب بر قومی که می خوانند یزدانش رسیدی تا به ایوان نجف تعظیم کن کانجا به چشم خویش دیدم من خدا را ظل ایوانش به روز حشر خندان است آن شاعر که مصراعی به مدح شاه مردان مرتضی دارد به دیوانش پناه آوردگان کشتی شاه شهیدانیم همان کشتی که در دستان اصغر هست سکانش مرحوم ✍ .
. طبیبان برایش کفن مینویسند مریضی که موسی بن جعفر ندارد شادروان ✍ .
. هیچ کس از من ندیده ذره ای آزار در سرم اندیشه ی پلید ندارم سخت ملول از جهان و اهل جهانم غیر علی در کسی امید ندارم مرحوم .
. فاطمی هدیه به روحِ نوکرانی که این فاطمیه نیستند اشکی به رویِ گونه‌ات غلتید آری آهِ لبت از سینه‌ات جوشید آری یادم می‌آید کنجِ خیمه پایِ روضه چشمِ تو را همواره می‌بارید آری این فاطمیه جایِ تو عکس تو باید.... پایِ علم باشد...  دلم پوسید  آری دارم یقین وقتی به دنیا دیده بستی ارباب احوالِ تو را پرسید آری این فاطمیه میهمانِ مادری و .... طفلی که بینِ کوچه می‌لرزید آری بدجور سیلی زد تنم باید بلرزد مادر میانِ کوچه‌ها بد  دید  آری افتاد مادر پیش چشمانِ کریمی که با دعایِ ندبه می‌بارید آری .................... . اولین سالگرد درگذشت مداح و ستایشگر مخلص اهل‌بیت علیهم السلام حاج علی فراهانی " رحمت الله علیه" 0000 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ الْحُسَیْن ---------- من ز غمت رویْ به ویرانی ام عشق تو را دارم و توفانی ام من شده ام شمعِ حریمت حسین تا ز غم خویش بسوزانی ام غرقِ بلا نیمه ی پیدای من محوِ ولا نیمه ی پنهانی ام ذاکرم و مدح ولایت کنم اهل دعا هستم و قرآنی ام یادِ لب خشک تو کردم حسین کز عطشِ خویش بگریانی ام دستِ منِ خسته و دامان تو داده غمت بی سر و سامانی ام گشته شکوفا گلِ اشکم مدام کرب و بلا دیده گل افشانی ام پیرو رهبر همه دم بوده ام تابع خورشید خراسانی ام گرچه سفر کرده ولیکن هنوز شیفته ی صوت فراهانی ام برده دلم را نفسِ سازگار گریه کنِ محفلِ انسانی ام لاله ی دلداده در این وادی ام سوخته ی داغ سلیمانی ام من که پریشان شده ی ماتمم غَزّه بُوَد دشت پریشانی ام ظلم ز صهیون شده از حدّ برون دشمن این طایفه ی جانی ام کفر عیان آمده طغیان کند خونجگر از دشمن طغیانی ام مانده ام ای عشق رسد آفتاب در قدم یار برافشانی ام منتظر مهدی موعود من شیعه ی آن نورم و ایرانی ام گشت زمینگیرِ عزا جانِ من بِیْن گل و آینه زندانی ام شعله کِشد داغِ غم فاطمه سوخته ی آن گل ایمانی ام «یاسرم» و شعله ور از داغ ها عشق ببین حالت بُحرانی ام ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. |⇦•شبیه تو زهرایی.. وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی حسین ستوده ●━━━━━━─────── شبیه تو زهرایی گریه میکنم از این به بعد تنهایی گریه میکنم مثل آدمی که هیچکی رو نداره تو رو بردنت شبونه از تو خونه …!! همه خاطره هامو خاک کردم خداحافظ زندگی عاشقونه باور نمیکنم خون آبه میشستم امشب از رو پیرهنت باور نمیکنم این تو بودی که این همه آب شده بود تنت باور نمیکنم تو یاس خونه ام بودی و از ریشه چیدنت !! باور نمیکنم من با همین دست ریختم خاکو روی تنت شبیه تو زهرایی گریه میکنم از این به بعد تنهایی گریه میکنم تو رو از دستت دادم توی یه لحظه …!! دیگه هیچی واسه من نمیارزه کجا رفت اون علی فاتح خیبر پاشو نیستی داره زانو هام میلرزه باور نمیکنم چند روزه که حسن دیگه غذا نمیخوره باور نمیکنم در یه جوری کنده شده که جا نمیخوره باور نمیکنم همسایه ها هم واسه تسلیت نیومدن باور نمیکنم مغیره و قنفذ تو رو دو تایی میزدن شبیه تو، روز و شب گریه میکنم …!! از این به بعد، با زینب گریه میکنم تو که نیستی یه گوشه افتاده زینب با چه سختی روی پاش وایستاده زینب …!! میبینه تو روز عاشورا بلایا خدا اون روز برسه به داد زینب باور نمیکنه وقتی میبینه نیزه ها رو تو تن حسین باور نمیکنه وقتی میبینه رو زمین بی کفنه حسین باور نمیکنه دست میزنه رو دست میگه این چه بساطیه ــــــــــــــــــ سلام_الله_علیها ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
1_2564493884.mp3
6.38M
|⇦شبیه تو زهرایی.... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی حسین ستوده ●━━━━━━─────── از نگاه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله اگر همه خوبی ها و فضیلت ها در شخصیتی جمع گردد، آن شخص فاطمه است بلکه او بزرگ تر از این توصیف هاست. به درستی که دخترم فاطمه در بزرگواری و کرامت، بهترین فرد بر روی زمین است.
. جای شهید و مجرمِ جانی عوض شده‌است مقصد که این نبود، نشانی عوض شده‌است شمر است، روی سینهٔ غزه نشسته است امروز در حرم، نگرانی عوض شده‌است قبلاً سیاق مرثیه‌خوانان چنین نبود گویا سیاق مرثیه‌خوانی عوض شده‌است ای روضه‌خوان ساکت، از قهوه‌خانه‌ات بیرون بیا، ببین که جهانی عوض شده‌است اصلا عجیب نیست که ساکت نشسته‌ای باني عوض شده‌است، مبانی عوض شده‌است... ✍ .
. از غصه غمت عالم محزونه، زهرا گریونه عشقت عالم رو کرده دیوونه السلام علیک یا عطشان، ای آرام جان عشق بی پایان، ای جان جانان حسین آقاجان، ای آقا جان   در بند عشق تو ذرات عالم  آدم و خاتم توی بهشت هم زیر این پرچم از هرجا که اسم تو رو شنیدم با سر دویدم که هستی همه امیدم حسین آقاجان، ای آقا جان   ای عشق بی کران مجنونت هستم دلخونت هستم، سالار زینب مدیونت هستم الحمدلله که بی سامونتم، چشمام گریونه توی ای وادی دل سرگردونه حسین آقاجان، ای آقا جان   ای بهترین رقم توی تدبیرم، بی تو می‌میرم خرجیم آقا از تو می‌گیرم کوری دشمن تا دنیا باقیست این پرچم بالاست محشر نام توست از بس که غوغاست حسین آقا جان، ای آقا جان ✍ .......... بالای نیزه ها،با لب خونی،قرآن می خونی سامون زینب،چه بی سامونی از داغ تو می سوزم روز و شب،ای ماه زینب قلبم و شکست،اون سنگی که خورد،کنج لب حسین یا مظلوم ۳ آه یا مظلوم (یا مظلوم) تسکین دَردَمه،صوت قرآنت،خواهر قربانت کشته زینب و،لب عطشانت ای سر خونی و نیزه نشین،اشکام و ببین مٌردم تا سرت،از نیزه افتاد،رو زمین حسین یا مظلوم ۳ آه یا مظلوم (یا مظلوم) پای سرِ به نی،از پا افتادم،صدبار جون دادم موی آشفته ت،داده بر بادم دوری از تو بدترین تقدیره،روزم شد تیره دورِ گردنِ،بچه‌های تو،زنجیره حسین یا مظلوم ۳ آه یا مظلوم (یا مظلوم) مثل موهای تو،که پریشونه،دل بی سامونه مثل چشم تو،چشمام بارونه آوارم کردی منزل به منزل،همراه قاتل تا کوفه و شام،با دست بسته،وای از دل حسین یا مظلوم ۳ آه یا مظلوم (یا مظلوم) ✍ ........ ای شاه بی سپاه،بی یار و لشکر،سردار بی سر سالار زینب،غریب مادر تنهای تنها رو خاک صحرا،افتادی مولا پیش پیکرت،گریونه زهرا،ای آقا حسین آقاجان ۳ ای آقاجان ( آقاجان ) تو تنها بودی و،ریختن یه لشکر،با تیغ و خنجر روی سر تو،جلوی مادر شد با نیزه زیرورو بدنت،غارت شد تنت مثل مادرت،بی هوا آقا،زدنت حسین آقاجان ۳ ای آقاجان ( آقاجان ) گودال قتلگاه،دریای خون شد،زینب محزون شد عالم و آدم،واست گریون شد غرق خاک و خون تهِ گودالی،آه ای یارالی از فرط عطش،رفتی از هوش و،بی حالی حسین آقاجان ۳ ای آقاجان ( آقاجان ) راه گلوت و بست،بغض تنهایی،این بی وفایی وای از زینب و،درد جدایی از قفا سر تورو بریدن،بهت خندیدن هم پیراهن و،هم عمامه ت و،دزدیدن حسین آقاجان ۳ ای آقاجان ( آقاجان ) ✍بهمن عظیمی .......... یا ساقی الحسین،ارباب گریونت،عالم قربونت اَرمنیا هم،هستن مدیونت یا مولا یا ساقی العطاشا،پسر زهرا فردای محشر،دست تو بالا،ای سقا مدد یا عباس ۳ یا اباالفضل (اباالفضل) آب آور حرم،دل نگرونم،دردت به جونم بی تو ابالفضل،من نمیمونم السلام علیک یا عباس،خیمه واویلاس زینب بعد تو،تنهای تنهاس،یا عباس مدد یا عباس ۳ یا اباالفضل (اباالفضل) ای سایه ی سرم،ای تکیه گاهم،یار و همراهم پاشو اباالفضل،که بی پناهم خاک عالم ریخته روی سرم،ای ماه حرم شکسته عباس،از بار غمت،کمرم یا کاشف الکرب ۳ یا اباالفضل (اباالفضل) رو پیکرت پر از،نیزه و تیره،عالم بمیره رو تنت پر از،زخم شمشیره شکسته تا ابرو فرق سرت،خونیه پرت پاشو برادر،که بی پناهه،خواهرت یا کاشف الکرب ۳ یا اباالفضل (اباالفضل) تنهام گذاشتی ای،یاور و یارم،ای علمدارم بعد تو دیگه،یاری ندارم یه تنه یه لشکر بودی واسم،شور و احساسم بعد از تو دیگه،کارم تمومه،عباسم یا کاشف الکرب ۳ یا اباالفضل (اباالفضل) پاشو برادرم،خیمه بی تابه،تشنه ی آبه منتظر تو،طفل ربابه پیکرت روی خاک زمینه،زینب غمگینه مابین خیمه،منتظرته،سکینه یا کاشف الکرب ۳ یا اباالفضل (اباالفضل) ✍هادی شالباف ✍بهمن عظیمی ........ تو این خرابه ها،تنهای تنهام،سیر از این دنیام همراه عمه،گریونِ بابام مونده توی سینم آه سوزان،غم هام بی پایان تو رفتی و شد،یاسِت ارغوان،باباجان حسین باباجان ۳ ای باباجان (باباجان) رفتی و دخترت،مونده آواره،با گوشِ پاره معجری سوخته،بی گوشُواره قربون زخمای روی سرت،چشمای ترت بمیره واسه،لبهای خونیت،دخترت حسین باباجان ۳ ای باباجان (باباجان) دنیام بدون تو،پُره عذابه،حالم خرابه افتادم روی،خاک خرابه غنچه ی یاس تُ کردن پرپر،بعد از تو آخر بابای خوبم،ای پاره پیکر،ای بی سر حسین باباجان ۳ ای باباجان (باباجان) مابین شعله ها،بال و پرم سوخت،تا معجرم سوخت مثل موی تو،موی سرم سوخت داغ دوری تو کرده پیرم،از دنیا سیرم سرت رُو روی،دامن می‌گیرم،می میرم حسین باباجان ۳ ای باباجان (باباجان) ✍بهمن عظیمی 👇👇👇
. این تجمع ها نشانِ نفرت از اهریمن است نفرت از صحیون آدم کش که اصل دشمن است ابلهی گفتا که این هم کار ایرانی بود رهبری گفتا که لابد از بسیج لندن است غلام رضا محمودنژاد (ناطق) قم✍ .
غزل مصیبت فاطمیه بسترِ بیمار پهن و بستری‌ام ناخوش است یاسِ سرخ و نیلی و خاکستری‌ام ناخوش است نیمه‌شب گاهی صدایِ آهِ مخفی می‌رسد تا بدانم زخمیِ نیلوفری‌ام ناخوش است پیشِ پاهایِ علی برخواست از جایش ولی .... تکیه بر دیوار زد همسنگری‌ام ناخوش است سعی دارد تا بخندد بر رویم امّا خدا خنده‌یِ تلخِ سلامِ آخری‌ام ناخوش است قوّتِ قلبم قرارم بی‌قرارم رفتنی‌ست آنکه در شادی و غم شد مشتری‌ام ناخوش است رویِ بستر رویِ در گوشهِ کنارِ خانه‌‌ام لَخته‌هایِ خون به من گوید پری‌ام ناخوش است چادرش بر رو وُ دستش را به پهلویش گرفت آیه‌هایِ کوثرِ پیغمبری‌ام ناخوش است سینه‌یِ آزرده و آهِ مدینه گفته‌اند مادرِ این کودکانِ مادری‌ام ناخوش است ✍ .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت فاطمیه وصیت‌هایِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها‌‌ ساعتِ تلخِ غمِ زهرایِ اطهر می‌رسد لحظه‌یِ پژمردنِ یاسِ پیمبر می‌رسد ناله‌یِ عجّل وفاتی کارِ خود را می‌کند حاملِ وحیِ عزا با ضربه‌یِ در می‌رسد آسمان می‌بارد از غمهایِ جانسوزِ پدر لحظه‌یِ توصیه‌هایِ سختِ مادر می‌رسد جانِ من آهسته و آرام تن را غسل کن روضه با تشییعِ من در شب به آخر می‌رسد هر که از تو دور بوده دشمنِ زهرایِ توست‌‌ دشمنِ ساقیِ کوثر کِی به کوثر می‌رسد ؟! خاطراتم را به رویِ میخِ دربِ خانه‌ام .... می‌گذارم جا و غمهایم به حیدر می‌رسد خانه‌دارِ خانه‌یِ زهرا از این پس زینب است قدکمانی بودن از مادر به دختر می‌رسد رازدارِ کوچه‌ها را از مغیره دور کُن صبرِ صبر از دیدنِ قاتل به آخر می‌رسد ای امیرِ عالمین جانِ تو و جانِ حسین نیمه‌شب گهگاه تابِ تشنه‌لب سر می‌رسد می‌روم امّا ندارم غصّه‌ای جز غربتت پیکرِ حامیِ تو مخفی به داور می‌رسد ناله‌هایِ حیدر و این لاله‌یِ پرپر شده منتقم با پرچمِ اللّهُ‌اکبر می‌رسد ✍ .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت فاطمیه  لهیبِ آتشِ در از غریب یار گرفت زبانه‌هایِ غم از مرتضی نگار گرفت شکسته شد درِ خانه شکسته شد پهلو نگاهِ یاس از آن روز رنگِ تار گرفت از آن سرا که نبی حرمتش نگه می‌داشت شرارِ کین و لگد  حُرمت و قرار گرفت تپید‌ یاس و خمید‌ و به رویِ خاک افتاد مسافری نرسیده رَهِ مزار گرفت فضایِ بویِ بهشتِ رسول خونین شد به جایِ بوسه‌یِ او میخِ در قرار گرفت عجیب بود حوادث عجیب‌تر آنکه .... مهارِ صبرِ خدا دستِ ذوالفقار گرفت علیِ خیبر و خندق نشست در خانه دَمی که فاطمه‌اش راهِ کارزار گرفت اگر چه کوچه نرفت و ندید سیلی  دید که چادر از نگهش رویِ یادگار گرفت به رویِ خاطره‌یِ کوچه چادری خاکی وَ بغضِ کودکِ او رنگِ مرگبار گرفت نبود و بود  ندید و کشید و خورد و خرید کشید رنج و محک خورد و نعشِ یار گرفت صدایِ دردِ علی را شِنفت شاعر و گفت نوا و نایِ غزل  بویِ انتظار گرفت ✍ .