eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. هر دختری که ام امامت نمی شود یا مادر پیمبر رحمت نمی شود در مجمع خلایق حق فاطمه یکی است این وحدت است شامل کثرت نمی شود ‌..............‌.‌..... . 🌸سرفصل كتاب آفرينش زهراست 🎉روح ادب وكمال بينش زهراست 🌸روزي كه گشايند درباغ بهشت 🎊مسئول گزينش وپذيرش زهراست .
. علیهاالسلام 🔹مادر🔹 یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید حق هرچه آفرید از این دختر آفرید... جوشید چشمه در دل قرآن به نام او اعجاز، تشنه بود و خدا کوثر آفرید یک ذره نور فاطمه را ریخت روی خاک لولاک گفت و این همه پیغمبر آفرید... از عرش تا به فرش کسی لایقش نبود از جلوۀ جلال خودش حیدر آفرید می‌خواست تا خلاصه شود عشق در کلام از بین واژه‌های جهان مادر آفرید 📝 ✍ .
. ‍( زینتِ دنیا ) سلامُ الله علیکِ یا حجة الله علی الحُجَج ... 💚 سلام حضرت زهرا ، سلام مادرجان سلام زینت دنیا ، سلام مادرجان به ماه طعنه زده روی ماهِ بی بدَلَت سلام ماه دل آرا ، سلام مادرجان محمد است پدر بر تو و تویی ثمرش سلام دختر طاها ، سلام مادرجان فقط علیست برای تو در جهان همسر سلام همدم مولا ، سلام مادرجان عجب نباشد اگر من ندیده دل دادم سلام دلبر دلها ، سلام مادرجان شما پناه منی و منم غلام شما " هزار جان گرامی فدای نام شما " ... یگانه عشق خداوند لم یزل ، زهرا ! تجلّیِ رخِ دادارِ بی بدل ، زهرا ! تویی ستاره ی تابانِ آسمانِ علی تمام هستیِ مولای بی مثل ، زهرا ! تو مادر کرم و جود و فضل و احسانی جهان گدای تو گشته است از ازل ، زهرا ! مدد بده به جهان ، باز کن گره ، مادر ! به مشکلات جهانی تو راه حل ، زهرا ! " برای بردن نامت گل از گلم وا شد " اسامی ات همه "احلی من العسل" ، زهرا ! شما پناه منی و منم غلام شما " هزار جان گرامی فدای نام شما " ... تویی خزینهُ الاسرارِ احمدِ مختار تویی قرینه ی اوصافِ حیدر کرار گرفته ریشه ز بیت تو شاخه ی طوبی درخت خانه ی تو هست اعظمُ الاشجار غبار راهم و تو سایه ی سرَم هستی تمام دار و ندارم به مقدَمِ تو نثار به باب میل شما می خورد رقم تقدیر خزانِ با تو شود تا ابد بهارِ بهار چه غم به روز قیامت ، تویی شفیعه ی ما تویی برای همه ملجاِ تمام عیار شما پناه منی و منم غلام شما " هزار جان گرامی فدای نام شما " ... .
. شرح خیرالعمل ولایت توست زندگی وام‌دار خلقت توست ای معمای آفرینش که... قبل هر نور، نور رحمت توست ای قدیمی‌ترین بهار خدا هرچه دارد زمین به برکت توست بیش‌تر از هزار اقیانوس، شرح یک‌قطره از سخاوت توست جمله‌ها کوچکند وقتی‌که صحبت از عزت و کرامت توست به نمازت نماز زینت یافت بس‌که محض خدا عبادت توست چه نیازی به سیم و زر داری؟ عشق حیدر، شکوه ثروت توست چه مقامی برای جبرائیل بهتر از این‌که پای صحبت توست از کمالت شرف کمال گرفت شرفی که غبار عفت توست تو مگر روز حشر دیده شوی چون قیامت فقط قیامت توست افتخار بزرگ اهل‌البیت به تو و آیه‌های عصمت توست ما به نامت همیشه حساسیم این هم از لطف بی‌نهایت توست ** بهترین احتجاج بر حق ما صحبت از نحوه‌ شهادت توست قبر پنهانی تو چون خورشید سند محکم برائت توست شاعر:حسن کردی ()✍ با حذف چندبیت .
. ✅بنداول تلاطم دارم توی هیئت ها تویی تسکین تموم دردا بهشت زیرپای توست ای مادر تاجون دارم من میگم یازهرا (س) 🌹 مدد ای نیروی حیدر مدد ای بازوی حیدر توهستےعشق خداوند مددای بانوی حیدر 🌹 صدیقه ی طاها دخت پیغمبر خادمِ توفضه، مریم وهاجر برحسنین و برزینبی مادر 🌹 یازهرا بی بی یا زهرا (س) ؁؁؁؁؁؁؁ ✅بنددوم منم مجنون و غلام مادر غلام سلمان غلام قنبر همه دشمنها میترسن وقتی علی بابامه و زهرامادر 🌹 یازهرا بانوی مولا یازهرا ام ابیها من هستم هم چون یه قطره توهستی دریایِ دریا 🌹 ای سوره ی کوثر شفیعه ی محشر پدیده ی خلقت محبوبه داور عالم گدای تو ای همسر حیدر 🌹 یازهرا بی بی یازهرا (س) ؁؁؁؁؁؁؁ ✅بند ❸ زینبی جون دشمن رو رسونده برلب همون ذکری که میگیرم هرشب می لرزه پشته همه دشمنها تا میگم انامحب الزینب 🌹 عقیله والاوبرتر عقیله الگوی اکبر نیرومیگیرم تامیگم عقیله یابنت الحیدر 🌹 الگوی زنها و اسوه ی غیرت زنی ولی چون صدمردباغیرت کی میشه سوریه بکنیم دعوت 🌹 یازینب بی بی یازینب (س) ؁؁؁؁؁؁؁؁ .👇👇👇
. سلام_الله_علیها وقتی خدا دو لوح و قلم را درست کرد نوری میان عرش معلی درست کرد با نور فاطمه به جهان جان دمید و بعد مارا گدای "اُم اَبیها" درست کرد ما را شبیه خلقت بی انتهای خود از خاک پای حضرت زهرا درست کرد از اشک های مادر ما آب آفرید با گریه های فاطمه دریا درست کرد از تار و پود چادر مادر نخی گرفت حَبلُ المَتین برای گداها درست کرد اصلاً دلیل خلقت دنیاست ، فاطمه نور خدا و زهره ی زهراست ، فاطمه بانوی آب و آینه ، بانوی آفتاب ای قطره های اشکِ نمازِ شبت گلاب لبخند میزنی و نبی فکر میکند این خنده ی خداست نشسته میان قاب هم کوثر خدایی و هم بَضعَةُ الرَّسول هم ذوالفقار و ذکر قیام ابوتراب رزق تمام عالم از این خانه می رسد حاجات اهل عالم از این خانه مستجاب من هر نفس که بی تو کشیدم گناه بود هر لحظه که به یاد تو بودم شده ثواب ای چادر تو ، سایه ی روی سر همه یا فاطمه ، فقط تو شدی مادر همه حق را کنار سفره ی مولا شناختیم از وصله های چادر زهرا شناختیم با قطره های اشک به کوثر رسیده ایم مادر تورا شبیه به دریا شناختیم در روضه ی تو ، "مَنْ عَرَفَ نَفْسَه" دیده ایم خود را شناختیم ، تورا تا شناختیم ما بنده ی "فَقَدْ عَرَفَ رَبَه" نیستیم با مهرِ مادریِ تو اما شناختیم زهرا چقدر زحمت مارا کشیده است تا اینکه بین روضه خدا را شناختیم مارا نوشته اند مسلمان فاطمه ایمان ماست ، بسته به ایمان فاطمه حق را علم علیست ، علمدار فاطمه ست بانوی استقامت و ایثار فاطمه ست در خانه ای که واژه ی برخواستن علیست ذکر قیام حیدر کرار فاطمه ست تسبیح فاطمه صد و ده بار یا علی ست تسبیح مرتضی صد و ده بار فاطمه ست اصلاً علی ست فاطمه و فاطمه علی ست در پشت در علی ست ، نه! انگار فاطمه است آن بانوی رشیده که از حال می رود در سجده هاش ، با تن تب دار فاطمه ست مقتل نوشته بود تورا بی هوا زدند مقتل بگو که مادر ما را چرا زدند؟ آتش به روی قامت در بود و یک نفر آری هجوم چند نفر بود و یك نفر قرآن به روی نیزه که نه ، زیر دست و پاست کوچه پر از اراذلِ شر بود و یک نفر سینه سپر نموده فدای ولی شود این هجمه ها به سمت سپر بود و یک نفر فرصت نکرده است علی را صدا کند موج بلا و اوج خطر بود و یک نفر زهرا نشسته بود به دامان خویشتن فضه گواه داغ پسر بود و یک نفر پروانه سوخت و وسط شعله ها نشست آیینه ی تمام نمای خدا شکست ✍ .
دم‌به‌دم فاطمه با هر قدمش گفت: «علی» چه مبارک قدمی و چه مبارک غزلی! و خدا گفت «عَلِیٌّ بَشَرٌ کَیْفَ بَشَر» و علی گفت که «زَهْرا بَشَرٌ کُفْوُ عَلِی»! کیست زهرا؟ همه گفتند: همانند علی‌ست و علی کیست؟ همانی که ندارد بدلی به خدا گفت: هوادار علی تا ابدم و خدا گفت: هوادار علی از ازلی گفت آهت به دل سنگ اثر خواهد کرد که نماند پس از این لات و عُزیٰ و هُبَلی بعد هر ذکرِ دعا، فاطمه نجوا می‌کرد: «بِعَلِیٍّ بِعَلِیٍّ بِعَلِیٍّ بِعَلِی» عصمت فاطمه یک سوره پر از تأویل است پردۀ خانه‌اش از بال‌وپَر جبریل است می‌بَرَد جامۀ نو را به گدا بسپارد از همین پیرهن کهنه رضایت دارد از پس پرده، ببین دست کریمش پیداست سادگی پهن شده روی گلیمش، پیداست سایه‌ای خم شده و دست به پهلو زده است سایه این خانۀ کوچک را جارو زده است کیست او؟ نیست کسی در دو جهان مانندش ابر و باد و مه و خورشید و فلک دربندش ریسمانی که به پای همه بسته است زمین پیش او سست‌‌تر است از نخ گردنبندش آدمی بندگی آموخت اگر از پدرش عالَم آزادگی آموخته از فرزندش درِ توحید دری بود که در آتش سوخت درِِ تزویر دری بود که حیدر کَنْدَش کار مولا شده بر چهرۀ او زل بزند که مگر باز شود باز گل لبخندش نور با آینه وقتی که مقابل باشد ذره کوچک‌تر از آن است که حائل باشد نور، زهراست و آیینه علی؛ ذره کجاست؟! که در این بین فقط عاطل و باطل باشد! برترین خلقت دنیاست، عجب نیست اگر که علی نیز به زهرا متوسل باشد رو به قبله‌ست همه‌عمر، خدا می‌داند قبله بایِست به‌سمتش متمایل باشد اگر این طرز نماز است که او می‌خوانَد ترس دارم که نماز همه باطل باشد دل محال است؛ ولی عقل دلش می‌خواهد بین زهرا و خدا فاصله قائل باشد فعل اگر چرخش و دستاس اگر مفعول است قید عشق است، اگر فاطمه فاعل باشد یک نفر آمده در را به لگد می‌کوبد پشت در باز هم ای کاش که سائل باشد نیم‌رخ می‌شود، انگار علی آمده است ماه، دیگر به دلش نیست که کامل باشد مانده در دستِ که راوی بگذارد مرهم بس که بیمار و پرستار شبیهند به هم ✍ .
. امیرالمومنین «علیه‌السلام» با حضرت صدیقه طاهره «سلام الله علیها»: ملائک ذکر می گویند دائم هم صدا با تو دعای نور می‌خوانند هر صبح و عشا با تو کسی فهمیده است «المؤمن مرآت مؤمن» را که بشناسد هرآیینه تو را با من مرا با تو چه خوشبختند، دستان تو را هر روز می‌بوسند تنور و سفره و دستاس هستند آشنا با تو بیا قسمت کنیم اصلا ثواب خانه داری را ببین جارو کشیدن با من امشب، بچه‌ها با تو بپرس از تک تک این قوم ای بنت رسول‌الله بگو با من اگر دارند مشکل پس چرا با تو...؟ حلالم کن حلالم کن که ماندم بی تو در دنیا قرار بعدی ام در قتلگاه کربلا با تو.. .
. محمّد بحر بی پایان رحمت گوهرش زهرا علی فلک نجات آفرینش لنگرش زهرا رسول الله می نازد که دارد دختری چون او کتاب الله می نازد که باشد کوثرش زهرا به معراج نبوّت گر بگیری اوج می بینی که گردون هاست در این راه و باشد محورش زهرا خلایق راست قرآن داور و قرآن از آن بالد که در تفسیر و در تعبیر باشد داورش زهرا علی در غزوه ها یار محمّد بود و می بودی در امواج غم و اندوه تنها یاورش زهرا هُمای قلّۀ قاف ولایت ملک هستی را گرفته زیر پر زیرا بود بال و پرش زهرا درست امّ ابیها گر شود تفسیر می بینی که هر پیغمبری بود از نخستین مادرش زهرا سلام حق سلام انبیا بر شخص پیغمبر سلام شخص پیغمبر به تنها دخترش زهرا گریزد از قیامت تیره گی تا مرز تاریکی چو گردد با خدایی نور خود روشنگرش زهرا ولایت چیست بشنو آسمان کلّ خوبی ها که باشد مِهر و ماه و آفتاب و اخترش زهرا محمّد جانِ جان عالم است و هیچ می دانی که باشد جان شیرین در درون پیکرش زهرا خدا در دیده ی ظاهر نمی گنجد اگر گنجد به چشم خواجه ی لولاک باشد مظهرش زهرا رسول الله را باشد دو قرآن صامت و ناطق کتاب صامتش قرآن کتاب دیگرش زهرا ولایت همچو قرآن محمّد جاودانی شد به یمن همّت دخت ولایت پرورش زهرا محمّد حیّ سرمد را بود پیغمبر خاتم که در عصر و هر نسل است پیغام آورش زهرا عبادت سنگرش زهرا نبوّت محورش زهرا ولایت همسرش زهرا امامت مصدرش زهرا محمّد شهر علم و دَر علیّ ابن ابیطالب زهی شهری که باشد زینت بام و درش زهرا درخت سبز توحید و نبوّت کیست؟ پیغمبر امامان شاخه ها و شیعیان برگ و برش زهرا جز اینم گر بود ایمان ندارم بهره از ایمان که دین هم اوّلش زهرا بود هم آخرش زهرا بیا حجّ ولایت کن که این حج تا ابد باشد صفا و مروه و سعی و منی و مشعرش زهرا علی سنگرنشین شهرها بود و عجب دارم که شد بعد از پیمبر حامی بی سنگرش زهرا تک و تنها کنار آستان خانه پشت در خدا داند خدا داند چه آمد بر سرش زهرا غلاف تیغ خصم دون زکار انداخت دستش را بلی این بود پاداش جهاد اکبرش زهرا برای یاری حیدر فشاری دید پشت در که رفت از دست آنجا هم صدف هم گوهرش زهرا دریغا کز جفای اهل دوزخ پایمال آمد بهشت وحی و پرپر شد گل نیلوفرش زهرا 🖋️حاج غلامرضا سازگار✍ .
. سلام_الله_علیها بَه چه خوب است پدر صاحب دختر بشود بار دیگر پدری صاحب مادر بشود قصد کرده است خداوند که با آمدنش از همین لحظه علی صاحب همسر بشود هیچ کس کفو علی بن ابیطالب نیست فاطمه آمده آیینه ی حیدر بشود معنی خیر کثیر است و تکاثر باید غرق دریای پر از معنی کوثر بشود برکت نسل کسی صرف پسرداری نیست دشمنش گرچه پسر داشته ابتر بشود سالها وقت نیاز است که هر حافظه ای سر سوزن قدرش را مگر از بر بشود شاعر از فاطمه گفته است و از این پس باید قلم از جوهر اوصاف علی تر بشود و علی کیست که هر مجتهد از مکتب او دانش آموخته ، سلمان و ابوذر بشود "ها علی بشر کیف بشر" ، شاعر ماند چه بگوید که در این قافیه محشر بشود که علی فاطمه و فاطمه حیدر ، باید نور با نور در آیینه برابر بشود ✍ ................... . متن شعر حقیر که دیروز حاج مجتبی رمضانی در محضر رهبر معظم انقلاب قرائت کردند: السلام آقای من آقای مولا دوست ها السلام ای جمع عاشق ای تولا دوست ها آمدم از شهر کرمان شهر زهرا دوست ها تا بگویم چند خط از مدح او با دوست ها باغ ما با ذکر یا زهرا گلستان می شود نام او را می بریم و پسته خندان می شود فاطمه وقتی تولد یافت، ایمان خلق شد نور او تابید، خورشید فروزان خلق شد اشک از چشمان او افتاد، باران خلق شد سوی خاک ما نظر انداخت، ایران خلق شد روز میلاد پر از نورش جنان آمد پدید فاطمه پلکی به هم زد این جهان آمد پدید در پی ماهید اگر امشب زمین را بنگرید بر رکاب عالم هستی نگین را بنگرید در میان بهترین ها بهترین را بنگرید سجده شکر امیرالمؤمنین را بنگرید فاطمه چون مادرش پشت و پناه مصطفاست شأن او را بین که دستش بوسه گاه مصطفاست قدر آیات خدا دارد فضیلت چادرش دست گیری می کند روز قیامت چادرش ذوالفقار مرتضی را داد قوت چادرش رنج و زحمت نه، به زن بخشید عزت چادرش عرشیان بوسه به خاک چادر او می زنند پیش او جبریل و میکاییل زانو می زنند گرچه شیرین است گاهی اعتراف عاشقی کار هر کس نیست در دنیا طواف عاشقی دست پروانه است همواره کلاف عاشقی مدعی دیگر مزن بیهوده لاف عاشقی فاطمه تنها یک عاشق دارد آن هم حیدر است مرتضی تنها یک عاشق دارد آن هم کوثر است فاطمه دنبال رفع بیقراریِ علیست در نگاهش افضل الاعمال یاریِ علیست لذتش در زندگانی خانه داریِ علیست بهترین لحظه برایش خواستگاریِ علیست می رسد دستت به دامان علی با فاطمه سخت دلتنگ نجف هستی بگو یا فاطمه فاطمه پشت و پناه شیعیان حیدر است چادر او سایبان مردم این کشور است مکتب زهرای اطهر نور راه رهبر است مکتب زهرای اطهر حاج قاسم پرور است حاج قاسم عبد مولا بود بی حد و عدد ذکر او هنگام سختی بود، یا زهرا مدد مثل امروزی پرید از آشیانه یار ما رفت پشت ابر هجران، ماه شام تار ما همچنان می چرخد این اندیشه در افکار ما کدخدای عده ای شد قاتل سردار ما گرچه در بین حواریون، یهودا نیز هست گاه مشکل ناشی از کم کاری ما نیز هست غفلت از توصیه های رهبری کم کاری است تنبلی و سستی و تن پروری کم کاری است جای شادی، نا امیدی گستری کم کاری است آی مردم انتخاب سرسری کم کاری است دور باید کرد از سر فکر نا معقول را انتخاب ما مشخص می کند مسئول را آی مردم کاشکی اعضای یک پیکر شویم دور باشیم از جدایی، یار یکدیگر شویم از دو قطبی ها بپرهیزیم، همسنگر شویم کاش مثل حاج قاسم یاور رهبر شویم حاج قاسم را همیشه یار نیکو دیده ایم آنچه را رهبر توقع داشت در او دیده ایم می رسد روزی که سختی های ما آسان شود با ظهور یار ما، هجران او جبران شود بیشتر از هر زمان ایران ما ایران شود بار دیگر مرد میدان راهی میدان شود قله نزدیک است بوی یار آید بر مشام حاج قاسم روی قله می دهد بر ما سلام ✍ .
. شُکوه خلقت نوری او زبانزد شد در آسمانِ علی زهره‌ی محمد شد قلم کشید به تقدیر شوم باورها عزیز قلب پدرها شدند دخترها برای شب زدگان یک پیام روشن داشت نزولش از لب روح الامین شنیدن داشت زمین از آن تب ظلمت نجات پیدا کرد طلوع آیه‌ی تطهیر را تماشا کرد صفات قدسیه تقدیم پیشگاهش شد پَر فرشته به هر گام، فرش راهش شد به قاب آینه‌اش انکسار ننشیند به دامنش سر سوزن غبار ننشیند شده‌ست صبح ازل جلوه‌دار لبخندش نیامده است و نیاید زنی همانندش نه آسیه‌ست! نه مریم! نه هاجر و حوا! شبیه هیچ کسی نیست جز خودش زهرا خرد به درک حضورش خیال خام کند به احترام مقامش نبی قیام کند قسم به بضعة منی، قسم به اعطینا فراتر از شب قدر است حرمت زهرا حقیقت ملکوت خداست ساحت او کمال طاعت معبود در اطاعت او روایت است قیامت، قیامتِ زهراست رضای حضرت حق در رضایت زهراست نگو که محشر کبری‌ست، عرصه آسان نیست محب فاطمه در روز حشر، گریان نیست سوار ناقه‌ای از نور می‌رسد مادر به داد این دل رنجور می‌رسد مادر نجات اهل یقین ریشه‌های چادر اوست چه قدر نام وزینِ شفیعه درخور اوست ثنای حضرت صدیقه کار هر کس نیست در این حریم که هر واژه‌ای مقدس نیست چگونه عرضه نمایم بر آفتاب، چراغ تبلوری که ندارد در آفتاب، چراغ خدا ‌کند که ببخشد بضاعت ما را چگونه شرح دهد قطره وصف دریا را حبیبه‌ای‌ست که محبوبه‌ی خدا باشد یگانه‌ای‌ست که هم‌کفو مرتضی باشد به هل اتی شده تجلیل از کرامت او به وجد آمده جبریل از کرامت او سعادت همه سر منزل صراطش بود بهشت، باغچه‌ی کوچک حیاطش بود ملیکه بود، ولی خانه‌ای محقر داشت نبود اهل تجمل، به عشق باور داشت ملیکه بود ولیکن قبول زحمت کرد که با ندیمه‌ی خود، کار خانه قسمت کرد عفاف سیره‌ی او را به خط ناب نوشت حجاب فاطمه را برترین حجاب نوشت اگر که فضه‌ی او خاک را طلا سازد نگاه فاطمه از خاک، فضه‌ها سازد نداشت خواب خوش از غصه‌های همسایه قنوت بسته چه شب‌ها برای همسایه! دعای او که به دست علی‌ست آمینش خدا نیاورد آن روز را که نفرینش... هراسِ از غضبش، ختم کرد غائله را نگاه کن سند محکم مباهله را برآرد از شب ظلمت، دمار، خطبه‌ی او گرفته است دم از ذوالفقار، خطبه‌ی او به حکم خیر کثیرش، به حکم احساسش هنوز فاطمه در گردش است دستاسش به مهر مادری‌اش تا ابد دلم گرم است تنور خانه‌ی زهرا هنوز هم گرم است مرا مباد که دست تهی روانه کند چه مادرانه برایم انار دانه کند .