.
📋 غرق گناهم یا مرا امروز رسوا کن
#مناجات #شروع_مجلس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غرق گناهم یا مرا امروز رسوا کن
یا با من آلوده دامان هم مدارا کن
یک روز میآیم به کارت پس خودت
از من نوکر بساز آمادهی روز مبادا کن
با اشک روضه پاک کن تسویه کن من را
آب گلآلودم مرا آب گوارا کن
لک زد دلم ششگوشه روزی کن شب جمعه
پای برات کربلایم را تو امضا کن
مِنَّت سَرم بگذار نوکر زادهات را هم
از مرحمت هم شغل با اجداد و آبا کن
امشب بکش پای مرا در مجلس روضه
دستم و بگیر و مرحمت بر طفل نوپا کن
یک یا حسین از سوز دل قسمت کن و ما را
صاحب نفس کن هم ردیف با مسیحا کن
بازارِ دنیا مال اهلش، اهل هیئت را
سرگرم بازار خودت مشغول اینجاکن
پیراهنِ مشکی به تن کردیم اما تو
در این محرم جامعهی تقوا تن ما کن
ما را ز خود بیخود بکن تا گریهکن باشیم
ما را برای روزِ عاشورا مهیا کن
گرچه نرفته آمدیم اما محبت کن
مانند قبلاها خودت در روی ما وا کن
ما حواله بر کس دیگر مده اصلا
محتاج خود را بینیاز از خلق دنیا کن
چشمِ تَری بر ما بده با اشک ما را هم
در زمره سادات کن، فرزند زهرا کن
ما را غمِ نان شب اصلا نیست لطفی کن
ما مستمندان را به لطفش دارا کن
بگذار تا از گریهکنهای غمت باشیم
رخصت بده ما نیز زیرِ پرچمت باشیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_هفتم_محرم
.
زمینه امام باقر(ع).mp3
2.01M
#شهادت_امام_باقر علیه السلام
#زمینه
متن نوحه :
بند1️⃣
ماه ذالحجه بقیع غرق نوره
زائرا هستن ولی سوت و کوره
چاره چیه کنارت آقا
گریه ی زائراس بیصدا
نزدیکه ، وعده های شما
روزی که ، منتقم بخدا
میسازه ، مرقدت رو آقا
ای آقا
(السلام علی ، محمد بن علی)
بند2️⃣
روزیِ ما دستته ای آقا جون
عرفه یا اربعین کربلا مون
میبری ما رو میدونم
اونجا بیادت میمونم
حالا که ، قبلِ ماه عزاست
هرساله ، رزق ما با شماست
غیر از تو ، خیر مارو کیخواست؟
ای آقا
(السلام علی ، محمد بن علی)
بند3️⃣
یادگار کربلا داره میره
روضهدار کربلا داره میره
تو کودکی چیا که دیده
نیزه ها و سر بریده
هر لحظه ، غصه و حقارت
تو دیدی ، روز و شب جسارت
واویلا ، بردنت اسارت
ای آقا
(السلام علی ، محمد بن علی)
شاعر و نغمه پرداز : #امیر_طاهری✍
#کارگاه_خوشدل
.
📋 اصغر آمد حرمله تیر و کمانش را گرفت
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصغر آمد حرمله تیر و کمانش را گرفت
نیمه جان بود و همان یک تیر جانش را گرفت
جای اینکه شیر کامِ کوچکش را پُر کند
تیر آمد ناگهان حجمِ دهانش را گرفت
تیر آمد با شتاب آمد امانش را برید
تیر آمد با شتاب آمد امانش را گرفت
ماند بابا با سری کوچک که از پیکر رهاست
در عبای خویش طفلِ بیزبانش را گرفت
روی دستان خودش آورد اصغر ولی
نیزه جای دستهای مهربانش را گرفت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_هفتم_محرم
📋 اینجور به من نگاه نکن
#حضرت_علی_اصغر (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینجور به من نگاه نکن
گریهی بیصدا نکن
گردنت و رها نکن
میدونه مادر، تشنهتِ اصغر
میریزه قلب مادر
شبیه اشکِ نازت
هربار که بسته میشن
چشمای نیمه بازت
هر لحظه باید
شرمندهی نگات شم
قربونِ گریههات شم
آروم بگیر فدات شم
تو قراره واسهمون
شیرین زبون شی
بزرگ بشی جوون شی
عصای دستمون شی، غریبِ مادر
لالا لالا باباش(عموش) میاد
یواش یواش صداش میاد
با ظرف آب براش میاد
میری با بابات، خدا به همرات
به جای آب فقط اشک
پشت سرت میریزم
واسه خودت حسابی
مردی شدی عزیزم
میری و میرم
قربون شکل ماهت
زل میزنم به راهت
خدا پشت و پناهت
میدونم اگه اونجا بلا میباره
بابا هوات و داره
میای پیشم دوباره، عزیز مادر
تیری که توو گلوت نشست
از هردومون برید نفس
نه راه پیش نه راه پس
داره بابایی، لالا لالایی
تا خونِ حنجرت ریخت
ولوله روبهروم شد
بخواب عزیزِ بابا
هرچی که بود تموم شد
حالا چه کنم
این غمِ بیحساب و
دلهرهی رباب و
سوال بیجواب و
حالا چی بدم
جواب مادرت رو
کاش نبینه سرت رو
سرخی حنجرت رو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 همون روز دهم توی قبرش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همون روز دهم توی قبرش
دلم رو بین دستاش خاک کردم
همونجا با همین چادر که سوخته
خونِ دست حسین رو پاک کردم
همون روزِ دهم بود یادمه خوب
همین که خیمههامون و سوزوندن
سر قبرش براش مجلس گرفتن
با نیزه فاتحه واسهش میخوندن
شبا کابوسِ تیر و حلقِ بچهس
نه جون مونده برام نه خوابِ راحت
از اون ساعت که تیر وا کرد گلوش و
گلوم تیر میکشه ساعت به ساعت
بهم پیریِ زودرس داده عشقش
همینجور سن روی سنم گذاشته
میپرسیدن زنای کوفه از هم
کدوم پیرزنه شیرخواره داشته؟!
بغل میخواد اگه داره میوفته
دیدم بستن با معجر سرش رو
نمیذارن که نیزهش رو بیارم
میترسم گم کنند آخر سرش رو
شب از نیمه گذشته دیروقته
نبودش تارو پودم رو سوزونده
غروبی روی نیزه بود، دیدم
نمیدونم الان دست کی مونده
*شاعر: #گروه_یا_مظلوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 شباهت حضرت علی اصغر به حضرت محسن
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابی عبدالله اومد دم در خیمه، دستور داد:« همه زن و بچهها رو بگید ساکت بشن. کودکم علی رو بهم برسونید». بچهش و توو بغلش گرفت؛ دوسهتا بوسه به بچهش زد. گفت بر این جماعتی که جد تو دشمنشونه. کودکش و بغل گرفت رفت وسط میدون...
صدازد:« ای قوم! همهی ما رو کشتید، برادرام ، بچههام و یارانم و همه رو کشتید. هیچکی غیر این بچه برام نمونده». مگه نمیبینید داره دست و پا میزنه؟! مگه نمیبینید تشنهشه، مگه گناه این بچه چیه؟!
اگه به من رحم نمیکنید به این بچه رحم کنید. خودتون بگیرید سیرابش کنید و برگردونین. هنوز سخن ابی عبدالله تموم نشده، هنوز حرف امام تموم نشده،
دیدی یه مرغ و سر میبرند، این سر آویزون میشه، رهاش میکنند دست و پا میزنه. میگه این بچه توو بغل ابی عبدالله مثل مرغی که سر بریدن...
بچه رو توو بغل گرفت، روایت میگه انقدر دست برد زیر گلوی علیاصغرش این خونا رو به آسمون میپاشید یه قطره از این خونا هم برنگشت. لذا از طرف خدا ندایی اومد حسین آروم باش، نگران نباش. اون طرف یه دایه برا بچهت گذاشتیم شیرش بده...
مردا هم دل دارن میتونند تحمل کنند، ولی نمیدونم پشت در خونه همچین که اون نامرد لگد به در زد، صدای نالهی فاطمه بلند شد. فضه بیا محسنم و کشتند...
تازه یادم اومد اینو
یه سوال فاطمه راستی
وقتی من بودم کنارت
چی شدش فضه رو خواستی؟!
فضه رو با یه دل پر
تاحالا ندیدم این طور
چی آورد به زیر چادر؟
کربلا آبی عبدالله بچه رو زیر عبا پنهان کرد، مدینه هم فضه بچه رو زیر چادر قایم کرد علی نبینه...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 برگشتم خونه، ولی بغلم نیست بچهم
#زمینه #حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگشتم خونه، ولی بغلم نیست بچهم
برگشتم خونه، ولی بییار و همدم
برگشتم خونه، با یه دنیا غم
یه کنج خونه دیدم، یکی از لباساش و
با گریه گفتم زینب، ببین قد و بالاش و
حتما اگه الان بود، باید زبون وا میکرد
حتما اگه الان بود، منو مادر صدا میکرد
«آه! جگرم، آه پسرم»
برگشتم خونه، ولی خیلی بیقرارم
برگشتم خونه، ولی گهوارهشم ندارم
برگشتم خونه، با حالِ زارم
صدای گریهش مونده، هنوزم توی گوشم
به خوابم نمیدیدم، نباشه توو آغوشم
هیچ کسی نمیفهمه، داغی رو که من دیدم
هیچ کسی نمیفهمه، من مادر چی کشیدم
حتما اگه الان بود، باید زبون وا میکرد
حتما اگه الان بود، منو مادر صدا میکرد
«آه! جگرم، آه پسرم»
برگشتم خونه، هنوز انگاری اسیرم
برگشتم خونه، ولی توو سایه نمیرم
برگشتم خونه، ای کاش بمیرم
گلوی یه شیرخواره، اونقدا مقاوم نیست
برای این شیرخواره، سهشعبه که لازم نیست
حالا که علی رفته، خیلی براش دلتنگم
حالا که علی رفته، منو میکشه این ماتم
حتما اگه الان بود، باید زبون وا میکرد
حتما اگه الان بود، منو مادر صدا میکرد
«آه! جگرم، آه پسرم»
*شاعر: #سید_محمد_حسین_آلمجتبی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
.
📋 واسه نفس گرفتن تا خیمه برنگشته
#شور_امام_حسین
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واسه نفس گرفتن، تا خیمه برنگشته
کمتر بهش بخندید، سنی ازش گذشته
ماهِ حرامه، رهاش کن مگه نمیدونی امامه
ماهِ حرامه، حسین زیر دست و پای ازدحامه
وقتِ اذونه، همه بمونند ولی شمر نمونه
وقتِ اذونه، هر چی که خواهرِ تو میکشه از اونه
«سید الشهداء، سید الشهداء»
بییار و بیپناهی، ای سرپناه زینب
تکیه زدی به نیزه، ای تکیهگاه زینب
کجای کاری، خیمه قیامته حسین خبر نداری
کجای کاری، نبودی شمر و از توو خیمه دربیاری
بمیره زینب، چه جوری پیرهنت رو پس بگیره زینب
«سید الشهداء، سید الشهداء»
ایم زندگی نمیاد، دیگه به کارِ زینب
جا مونده توی گودال، دار و ندار زینب
چاره نمونده، یه جای سالم رو تنت آره نمونده
چاره نمونده، حتی برات یه پیرهن پاره نمونده
دو خط احکام یادش بده، اسلام یادش بده
که بدونه تشنه لب سر نَبُره
دو خط احکام یادش بده، اسلام یادش بده
که جلو چِشای مادر نبره
منو عذاب میده، به مرکب آب میده
تو رو صدا میزنم و، شمر جواب میده
تازه نفس اومد، تازه شبعث اومد
یه پیرمردِ بیحیا، عصا به دست اومد
«ای حسینم، ای حسینم
ای ضیاء هر دو عینم»
زینب و کاش یادت نره، داداش یادت نره
که از این قافله چشم برداری
زینب و کاش یادت نره، داداش یادت نره
دست و پا نزن که مادر داری
عرش و بهم میریخت، غصه و غم میریخت
خون اباالفضل روی پر عَلم میریخت
نگاه به خاک میکرد، منو هلاک میکرد
با پیرهنِ کهنهی تو دشنهش و پاک میکرد
«حسین مظلومم، حسین مظلومم»
*شاعر: #محمد_صادق_باقی_زاده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 کشتن عموت و واقعا
#واحد_سنگین #حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کشتن عموت و واقعا، زدن گلوت و واقعا
جای پَرِ قنداق خون، گرفته روت و واقعا
دیگه بریدم واقعا، خیری ندیدم واقعا
راستی دارم میرم سر خاکِ شهیدم واقعا
دیگه بریدم واقعا، که ناامیدم واقعا
راستی دارم میرم سر خاکِ شهیدم واقعا
آروم بخواب طفلِ نخورده آبم
کاش شبِ جمعهها بیای به خوابم
خواب ببینم آب میدی دست مادر
پیشم عروسِ من نشسته مادر
«علی لایلای، علی لایلای»
آبت ندادن واقعا، چه جوری شادن واقعا
اگه بیان سمتِ حرم، چقدر زیادن واقعا
بابات بُریده واقعا، رحمی ندیده واقعا
هنوز نمیشه باورم، مِنَّت کشیده واقعا
حسین که حرفِ التماس و میزد
حرمله داشت تیرِ خلاص میزد
این لحظهی شرمندگیِ مرده
هی یه قدم میره و برمیگرده
«علی لایلای، علی لایلای»
*شاعر: #محمد_اسدالهی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 اونی که غمش عالمگیره
#واحد_ضربی #واحد_شلاقی
#امام_حسین #حضرت_رقیه
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اونی که، غمش عالمگیره
نگاهش، شبیه اکسیره
دوعالم، به عشقش درگیره
حسینه
توو قبرم، چراغِ مهتابه
قراره، دلای بیتابه
غلامم، اونی که اربابه
حسینه
هرجایی باشم، گره بیوفته به کارم روضه میخونم
یا حسین میگم، مادرش از توی بهشت میگه ای جونم
تا دم مرگم، تا آخرین نفس پای روضه میمونم
میشه دنیا بیحسین قفسم
به پرچم سیاهِ روضه قسم
حسینه تموم کار و کسم
الهی به حرم برسم
حسین باشه آخرین نفسم
«یا ثارَ الله، حسین حسین حسین»
حسینه، شاه و عالم بنده
با خندهش، خدا هم میخنده
حسینه، ذکرِ بازوبنده
اباالفضل
اباالفضل، خدای احساسه
کفیلِ، عقیلِ عباسه
به اسمِ، رقیه حساسه
اباالفضل
ساقی العطشان، هنوزم تشنهی عطشه لبِ دریاست
لحظههایی که، رقیه میشینه رو شونت رویِ ابراست
یا ابوفاضل، یا حَامِلَ اللِّوَایِ کرب و بلا عباس
اباالفضل امید و باورمه
نوای رو لبِ مادرمه
دو دستش شفیعِ محشرمه
عَلمش سایهی سرمه
پناهِ اول و آخرمه
«یا ثارَ الله، حسین حسین حسین»
از عشقش، به سینه میکوبه
همیشه، توو قلبا محبوبه
کسی که، یه عمری ضَروبه
رقیه
رقیه، ماهِ عالم تابه
یه دونه، دلبرِ اربابه
لِنَفْسِي أَنْتِ گفت سقا به
رقیه
بابِ حاجاته، دستاش کوچیکه دلش اندازه دریا
زینتِ زینب، ریحانه الحسین و دلبر بابا
دخترِ ارباب، مثل مادربزرگشِ ام ابیها
رقیه سَجِيَّةُ الْكَرَمه
دلیل دو دیدهی تَرمه
توو روضهش آدم بمیره کمه
چادرش سایهی سرمه
بَراتِ زیارتِ حرمه
یا ثارَ الله، حسین حسین حسین»
شاعران: #علیاصغر_شاه_سنایی، #محمود_گلستان_نژاد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇