✅✅لینک دانلود رایگان و استفاده رایگان از دانشنامه امام حسین علیهالسلام برای گوشی های اندروید.
🔆👇👇👇👇👇👇👇👇🔆
https://mihanebook.com/4193/%d9%86%d8%b1%d9%85-%d8%a7%d9%81%d8%b2%d8%a7%d8%b1-%d8%af%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86%d8%b9%d9%84%db%8c%d9%87-%d8%a7%d9%84%d8%b3%d9%84
@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله
#حکاکی_اشک
#روضه_حضرت_اباالفضل
#تاسوعا
مرحوم سید جعفر حلّی که از علمای بزرگ، که تقریبا صد و بیست سال قبل از دنیا رفته است، در قصیده ای با مطلع
عبست وجوه القوم....
در رابطه با لحظات مواجه اباعبدالله الحسین علیه السلام با پیکر بیجان برادر اینطور مینویسد:
🚦مشى لمصرعِهِ الحسينُ وطرفُهُ بين الخيام وبينَهُ متقسِّمُ
🔻آقا آرام آرام به سمت علقمه میرفتند، گویا میدانستند چه شده است، اما نگاه حضرت مدام به سمت خیمهها بود، بین علقمه و خیمه ها دائم نگاه حضرت میچرخید.
🚦 فأكبَّ منحنياً عليه ودمعُهُ صبغَ البسيط كأنَما هو عندَمُ
🔻امام حسین علیهالسلام با قامتی خم بر پیکر برادر افتاد و اشک از چشمانش جاری بود.
🚦قد رامَ بلثمُهُ فلم يرَ موضعاًلم يُدمِهِ عَضُّ السلاحِ فيُلثَمُ
🔻امام حسین صلوات الله علیه آمدند و دیدند کار برادر تمام شده است، امام خواستند حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را ببوسند، أما هیچ جایی پیدا نکردند، چرا که اصلاً جای سالمی نبود.
🚦نادى وقد ملأَ البواديَ صيحةًصُمُّ الصخورِ لهولها تتألمُ
🔻 ناله امام حسین علیهالسلام بلند شد، تمام صحرا صدای ضجّهی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را میشنیدند…
🚦أأخيَّ مَن يحمي بناتِ محمدٍإن صرنَ يسترحِمْنَ مَن لا يرحَمُ
🔻برادر! جان چه کسی از دختران پیامبر بعد تو حمایت میکند در میان کسانی که به آنها رحم نمیکنند...
ولاقوة الا بالله العلی العظیم
@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
🔻 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
#حکاکی_اشک
#شب_عاشورا
🔻 نکاتی از مقتل سیدالشهدا علیه السلام
پیشاپیش از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف عذر میخواهم بابت این چند خط.
۱- اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا پنجاه و چند سال سن داشت، در کربلا حضرت نمیتوانست یکجا بایستد چون ۴۰۰۰ نفر تیرانداز بودند و عده ای سنگ انداز بودند، لحظه ای توقف مساوی بود با اصابت تیر و سنگ
البته این اتفاق افتاد، زمانی که گفتند فوقف و قد ضعف عن القتال اتاه حجر علی جبهه...مثیرالاحزان ص۷۳
حضرت لحظه ای ایستاد تا نفس تازه کند که سنگی آمد بر پیشانی حضرت اصابت کرد.
۲- بعد از شهادت ابالفضل علیه السلام دشمنان به اباعبدالله و خیمه گاه نزدیک تر شدند ، حضرت هم گویا خیلی از خیمه ها دور نمیشدند.
۳- امام نگران خیمه هایش بود،
بعد از شهادت ابالفضل علیه السلام و قبل از رفتن به میدان بانگ زد که هل من ذاب عن حرم رسول الله، مثیرالاحزان ص۷۰
سپس به میدان رفت و می جنگید و رجز می خواند
انا حسین ابن علی احمی عیالات ابی
مناقب ج۴ ص ۱۱۰
حتی لحظات آخرش هم نگاهی به خیمه ها داشت
تدیر طرفا خفیا الی رحلک و بیتک،(زیارت ناحیه، المزار الکبیر ص۵۰۴)
۴- اباعبدالله تا جان داشت از خیام خود دفاع کرد، دشمن هم برای اینکه امام را به تسلیم وادار کند در زمان حیاتش به خیامش حمله کرد، که حضرت بانگ زد یا شیعه ال ابی سفیان، اگر در دنیا دین ندارید لااقل ازاده باشید. لهوف ۱۲۰
۵- وقتی تیر به سینه امام حسین علیه السلام اصابت کرد، حضرت نتوانست تیر را از جلوی سینه در بیاورد، و مجبور شد از پشت سر در بیاورد، شاید دشمن خیلی نزدیک شده بود به حضرت...
به تو از یک قدمی تیرزدند...
۶- در وداع حضرت با اهل حرم جناب سکینه ناله برآورد، حضرت او را در آغوش گرفت و فرمود( نقل به مضمون): دخترم تا زمانی که روح در تن دارم مانند یتیمان گریه نکن و قلبم را مسوزان.
لاتحرقی قلبی بدمعک حسره
مادام منی الروح فی جثمانی
مناقب ابن شهر آشوب ج۴ ص ۱۰۹
۷- از مصائب و بلایایی که بر اباعبدالله علیه السلام وارد شد یکی این بود که تیری که به سینه مبارک اصابت کرد، تیری مسموم بود.
فاخذ الثوب لیمسح الدم عن جبهته فاتاه سهم مسموم له ثلاث شعب فوقع علی قلبه... لهوف/۱۲۱
امام حسین علیه السلام مسموم هم شده بود در عین تشنگی شدید.
۸- حضرت در حال وداع با اهل بیتش بود که عمر سعد بانگ زد که منتظر چه هستین، اگر او از وداع فارق شود قسمت چپ و راست لشکر را یکی می کند.
حضرت در کنار اهل بیتش بود که تیرباران خیام شروع شد و انقدر تیر زدند که تیرها طناب های خیمه ها را پاره کردند و زنان وحشت زده و فریادکنان به خیمه ها رفتند.
مقتل مقرم/ ۲۷۸
۹- کوفیان اباعبدالله علیه السلام را خارجی میدانستند(العیاذ بالله) کار به جایی رسید که اباعبدالله دعای قربانی میخواند. بسم الله و بالله و علی مله رسول الله
حضرت میخواهد بگوید من مسلمانم ای اهل کوفه...
۱۰- در زیارت ناحیه مقدسه اینطور آورده که گویا حضرت وقتی جان داشتند و از اسب بر زمین افتادند و اسبها بر حضرت...
فهویت الی الارض جریحا تطئوک الخیول بحوافرها...
بحارالانوار ج۹۸ ص ۳۲۲
۱۰-آجرک الله یا صاحب الزمان
رمل بیابان نمک دارد، بدنی زخمی اگر بر رمل قرار بگیرد بگونه ای که مرمل بدماء شود چه عذابی می کشد.
تشنگی، مسمومیت بر اثر تیر سه شعبه، زخم تیرها و رمل بیابان
۱۱- خاندان اباعبدالله با دیدن اسب حضرت گویا شوکه شدند، چه دیدند؟
زین واژگون شده...
از این حالت زین متوجه شدند امام به شکل بدی زمین خورده...
و نظرن سرجک علیه ملویا
زین واژگون شده را دیدند که به سمت قتلگاه دویدند.
المزار الکبیر-ص ۵۰۴
۱۲- امشب وقتی قاسم پرسید عموجان من هم شهید می شوم و حضرت خبر شهادت را داد فرمود همه ی مردان ما به بلا عظیم دچار می شوند، حتی کودکم کودک شیرخواره ام نیز شهید میشود،
قاسم گفت: عموجان، یا عمَّ و یصلون الی النساء حتی یقتل عبدالله
آیا به خیام زنها حمله می کنند وشیرخواره ات را می کشند؟
قاسم و باقیاهل بیت و اصحاب چه کشیدند با فکر حمله دشمنان به خیام.
الهدایه الکبری، ص ۲۰۴
شدت مصیبات به حدی است که نمیشود بیش از این نوشت...
اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین علیه السلام
با تشکر از سیداحمدابوترابی(مداح با اخلاص)
که نکات نابی رو در این بخش ارائه می دادند.
التماس دعا
@emame_setayesh
روضهخوانی شب عاشورا .mp3
9.5M
امشب شهادتنامهی عشاق امضا میشود/ فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود
امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی/ فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا میشود
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی/ فردا صدای الامان زین دشت برپا میشود
امشب کنار مادرش لبتشنه اصغر خفته است/ فردا خدایا بسترش آغوش صحرا میشود
امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسودهاند/ فردا به زیر خارها گمگشته پیدا میشود
امشب رقیه حلقهی زرین اگر دارد به گوش/ فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا میشود
امشب به خیل تشنگان عباس باشد پاسبان/ فردا کنار علقمه بی دست سقا میشود
امشب بُوَد جای علی آغوش گرم مادرش/ فردا چو گلها پیکرش پامال اعدا میشود
امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را/ فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها میشود
امشب به دست شاه دین باشد سلیمانی نگین/ فردا به دست ساربان این حلقه یغما میشود
امشب سر سرّ خدا بر دامن زینب بُوَد/ فردا انیس خولی و دیر نصارا میشود
ترسم زمین و آسمان زیر و زبر گردد "حسان"/ فردا اسارتنامهی زینب چو اجرا میشود
#روضه شب عاشورا
☑️ @mirbaqeri_ir
@emame_setayesh
🖍 هیئت سکولار
شب عاشورا وقتی در سخنرانی هیئت، واعظ در حال صحبت در مورد مسائل سیاسی روز و دشمن شناسی بود یکی از هیئتی ها فریاد زد آقا جلسه را سیاسی نکن...
ما برای اشک بر حسین آمده ایم نه سیاسی بازی، روضه ما را خراب نکن، بگذار برای غربت حسین اشک بریزیم و ضجه بزنیم!
متاسفانه تعدادی دیگر هم با او همراه شدند😔
ناگهان بیاد این واقعه تلخ تاریخی افتادم:
📝 صحنه به دار کشیدن ۹ آزادیخواه تبریزی در شهر تبریز بدست لشگر قزاق روس به سال ۱۲۹۰ روز عاشورا
هنگامی که روس ها در حال بدار کشیدن آزادیخواهان و دلاوران تبریز در روز عاشورای سال ۱۲۹۰ بودند، صدای طبل و سنج از کوچه پس کوچه های تبریز شنیده میشد و مردم تبریز در حال عزاداری برای امام حسین علیه السلام بودند.
عده ای زنجیر زن، عده ای سینه زن و عده ای قمه زن...
فرمانده روس اینگونه گفت:
میترسیدم که آن جمعیت عظیم عزادار حسینی به آزادیخواهان مبارز تبریزی بپیوندند و در آن صورت چه بر سر ما می آمد!!!
اما جمعیت عظیم مردم شیعه(سکولار) عزادار، فقط عزاداری و گریه کردند؛
زنجیر و سینه و قمه زدند و به اعدام ۹ دلاور آزادیخواه خود توجهی نکردند.
آری این است نتیجه اسلام سکولار، این است اسلام منهای سیاست و این چیزی است که شیعه انگلیسی به شدت به دنبال آن است و برای آن میلیاردی هزینه میکند.
🔸 به راستی در هیئتی که دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد ابن زیاد سینه میزند، شمر اشک میریزد و یزید ضجه میزند...
✅ آری این است نتیجه بی بصیرتی و هیئت سکولار...
@emame_setayesh
💫کلام امام ستایشگر
6⃣ آیت الله آشیخ عبدالکریم حائری (رحمة الله عليه) :
روضه خوانی و #گریه بر سیدالشهدا علیه السلام عمل مستحبی است که هزار واجب در آن است.
💫کلام عارف ستایشگر
7⃣ حاج میرزا اسماعیل دولابی (رحمة الله عليه) :
محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام انسان را زود به مقصد می رساند. کلنا سفن النجاه و سفینه الحسین اسرع. همه ی ما اهلبیت کشتی نجاتیم ولی کشتی امام حسین علیه السلام سریعتر است . هنگام عزاداری انسان در دلش را باز میکند و امام حسین علیه السلام داخل میشوند
✅ {سوز عشق} ✅
🗒دو فیش روشمند منبری
📋🔉یک فیش معمولی
📖🔊و یک فیش سبک دار
@emame_setayesh
شب11.docx
15.2K
💫سوز عشق💫
✅روضه شب شام غریبان
🔆فیش شماره یک
🌐@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
💫فیش دوم: شام غریبان💫
از دل بی شكیب می خوانم
مثل ابن شبیب می خوانم
بس كه مضطر شده دل زارم
ذكر اَمَّن یجیب می خوانم
سر نهادم به دامن خیمه
از حسین غریب می خوانم
(از غروب امروز شروع کار حضرت زینب سلام الله علیها بود)
از غریبی كه در دل گودال
شده شیب الخضیب می خوانم
امشب امام زمان عزادار است برای مصائب عمه اش گریه می کند ، برای دست های بریده عمو جانش عباس علیه السلام گریه می کند .آقا سرت سلامت ، آی دلهای کربلایی امشب با زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیهالسلام برای غریبی حسین علیه السلام گریه کنید . قربان دل شکسته زینب سلام الله علیها ، پرستار بچه های حسین علیه السلام ، بچه ها را آرام می کند یکی سراغ بابا را از عمه می گیرد (عمه جان بابا ) یکی سراغ عمو را
از عمه می گیرد ، عمه جان عمو جانمان عباس چه شد ؟ یکی سراغ علی اکبر علیه السّلام می گیرد ، یکی سراغ قاسم علیه السلام را می گیرد ، خانم رباب هی صدا می زند : علی اصغرم کجایی ، قربان لبهای تشنه ات برم علی جان ، قربان قنداقه پر خونت برم پسرم ، من از شما عزاداران سئوال می کنم مگر رسم نیست داغدیده را تسلیت بگویند ؟
اما کربلا عوض تسلیت زینب سلام الله علیها را تازیانه زدند ، سکینه را تازیانه زدند ، خیمه ها را غارت کردند ، گوشواره از گوش بچه ها بیرون آوردند . بچه ها به بیابان ها فرار کردند .
یک به یک بچه ها رو شمرد دید دو تا از بچه ها کم هستند .. اومدن تو این بیابون یه وقت دیدن این دو تا بچه دست به گردنِ هم انداختن زیرِ دستُ پای اسب ها جون دادن .. یه بچه رو زینب رو دست گرفت ، یه بچه رو ام کلثوم ..*
از این بچه هایی که دامنشون آتیش گرفته بود،میگه: دیدم یه دختر بچه دامنش آتیش گرفته،پای برهنه رو خارها داره میدوه،دشمن میگه دلم براش سوخت،گفتم: برم دامنش رو خاموش کنم...همچین که نزدیکش شدم دیدم دستش رو روی سرش گذاشت...گفت: ای مرد! بخدا من بابا ندارم،من یتیم شدم..گفتم کاریت ندارم،اومدم آتیش دامنت رو خاموش کنم...میگه:تا آتیشش رو خاموش کردم...دیدم انگار یه چیزی میخواد بگه روش نمیشه...از چهره اش خوندم گفتم چی میخوای بگو؟گفت: یه مقدار آب داری به من بدی..میگه: رفتم یه مقدار آب آوردم به دستش دادم دیدم نمیخوره...گفتم:مگه آب نمیخواستی،چرا نمی خوری؟گفت: به من بگو راه علقمه از کجاست؟ میخوام برم به عموم بگم:دیگه خجالت نکشه...
امشب تا صبح زینب خواب نداره هی از بچه ها مراقبت می کنه اما سخت تر از همه جا فکر جدایی از حسینشه، زبان حال بگم:
الهی خواهرت زینب بمیرد
نماند بعد تو ماتم بگیرد
اگر کشتند چرا آبت ندادند
ترا ز آن درّ نایابت ندادند .
حسین........
@emame_setayesh
*✍🏻 ماجرای خواب مرحوم آیت الله میرزا مهدی هستهای اصفهانی :*
🍁 من خیلی دوست داشتم که در عزای حضرت سیّدالشّهداء (ع) در مجلسی که موردنظر حضرت زهرا (س) است شرکت داشته باشم. لذا خیلی توسّل میکردم که به من بنمایاند کدام مجلس مورد توجّه ایشان است. من خیلی به این موضوع مُلِح بودم وخیلی پافشاری میکردم.
🍁 تا اینکه روزی عصر، (اوّل محرّم) پیش از آنکه برای انجام وظیفه از مجلس خارج شوم استراحت میکردم، حضرت را درخواب دیدم. از ایشان سؤال کردم که سیّدتی و مولاتی، اینهمه مجلس در عزای فرزند بزرگوار شما، سیّدالشّهداء (ع) وجود دارد، کدامیک از این مجالس مورد توجّه شماست؟
🏴 فرمودند: هر جاییکه پرچم عزای حسین ما خورده باشد ما آن مجلس را دوست داریم و به آن مجلس توجّه داریم.
🍁 من دوباره پرسیدم چون غرض من آن بود مجلس خاص الخاصّی که در نظر است بدانم. لذا مجدّداً پرسیدم که یا سیّدتی و مولاتی، کدامیک از این مجالس بیشتر مورد توجّه شماست؟ مجدّداً در جواب همانرا فرمودند، فرمودند: هرجایی که پرچم عزای حسین ما خورده شود ما آنجا را دوست داریم به آن هم توجّه داریم.
سه باره پرسیدم: سیّدتی و مولاتی، کدامیک بیشتر مورد توجّه شماست؟ باز فرمودند: هرجا که پرچم عزای حسین ما خورده باشد ما آنجا را دوست داریم و به آنجا توجّه داریم.
🍁امّا اینکه تو میپرسی،(نام و آدرس یک مجلسی را در سوهانپزخانه دادند که تقریباً اسم رایجی بود، مثلاً منزل مؤمنه خانم، نه اینکه این باشد، بطور مثال...) و گفتند خود ما هم در این شرکت میکنیم، امّا هرجا که پرچم عزای حسین ما زده شود ما آنجا را دوست داریم و به آن توجّه داریم. مرحوم آقای هستهای گفته بود من وقتی ازخواب بیدار شدم آدرس آنجا را گرفتم، آن محل را نمیشناختم. رفتم و راهنمایی شدم. وقتی به آن محل وارد شدم، یک جوی آبی بود و خانمی سر جوی آب نشسته بود، داشت استکان میشست (هنوز آنموقع در تهران لولهکشی آب نبود).
🍁 نام آنشخص را که درخواب بمن گفته بودند سؤال کردم، گفت: من هستم.
گفتم: آیا شما مجلس روضه دارید؟
گفت: بله داریم. نشان داد، انتهای یک کوچهٔ بن بستی یک پرچم سیاهی زده بودند، این پرچم آنقدر کهنه شده بود که سیاهی آن به سفیدی میزد. معلوم بود سالیان متمادیست این پرچم عزا اینجا زده میشود.
گفتم: شما روضه خوان هم دارید؟
گفت: از کسی دعوت کرده بودیم، آمد وقتی دید کسی نیست ناراحت شد و رفت...
🍁 آقای هستهای یک سخنران معتبر بود، عالم بود، فروتنی کرد و گفت: اجازه میدهید من به اینجا بیایم برای شما روضه بخوانم؟ آن خانم استقبال کرد و گفت: بفرمایید. گفت من وقتی وارد آن منزل شدم یک اتاق داشت، آنقدر آن منزل محقّر بود که من همانروز اوّل قصد قربت کردم که هیچ وجهی از آنجا نگیرم، فقط قربه الی الله بیایم و بروم. معلوم بود کسیکه این روضه را گرفته فقیر است. یک صندوقخانهای داشت و چای هم میریخت از صندوقخانه میآورد، چند نفر از زنان همسایه هم میآمدند، گاهی یک بچّه میآمد چای را میآورد و میگذاشت. و آن زن فقیر هم داخل صندوقخانه مینشست و گریه میکرد، همزمان با صدای گریهٔ او صدای گریهٔ دیگری را هم میشنیدم. تا دهه تمام شد...
🍁 جمعیّت زیادی هم نمیآمدند، فقط چند نفر زنهایی بودند که گاهی کم و زیاد میشدند، ولی روضه، زنانه بود. من هم اصلاً نمیخواستم وجهی بگیرم، لذا وقتی روز آخر از منبر آمدم عجله کردم که اصلاً من را صدا نزند بخواهد وجهی بدهد. دیدم آن زن در پشت سر من سرعت گرفت، مدام من را صدا میکرد. گفتم: ممنون هستم، خیر شما قبول، از شما بما رسیده است. تا بمن رسید و گفت: نه، شما باید این وجه را بگیرید. باز من اصرار کردم و او هم اصرار کرد.
🍁 عاقبت بمن گفت: من از شما رِندتر هستم. از این سخن او تعجّب کردم که یعنی چه من از شما رندتر هستم؟!
گفتم: منظور شما چیست؟
گفت: من یکسال بمنزل مردم میروم آنجا خدمتگزاری میکنم تا اینکه وجهی را فراهم کنم برای عزای سیّدالشّهداء (ع) صرف کنم. یکسال بمنزل مردم میروم و خدمتکاری میکنم، حالا شما میخواهید این پول را از من نگیرید؟ نمیشود!!
🍁 مرحوم آقای هستهای گفت: من خیلی تعجّب کردم، فکر اینرا نمیکردم واقعاً کسی اینطور باشد. اصلاً عظمت این زن من را شکست که این زن چقدر باعظمت بود. اگر کسی یکسال بمنزل مردم برود و خدمتکاری کند، با همهٔ سختی که اینکار دارد، مبلغی را پسانداز کند تا صرف این وادی کند. گفت من خیلی تعجّب کردم، عظمت این زن من را شکست و من از او این وجه را گرفتم. وقتی گرفتم، گفتم: سؤالی از شما دارم، گفت: بفرمایید.
🍁 گفتم: شما در صندوقخانه گریه میکردید من صدای گریهٔ دیگری هم از صندوقخانه میشنیدم، او که بود؟ عروس شماست؟ دختر شماست...؟ گفت: مگر درخواب بشما نگفتند خود ما هم میآییم درمجلس شرکت میکنیم؟ دیدم عجب زنی!!! حتّی ازخواب من هم خبر دارد. من خیلی مبهوت شده بودم.
@emame_setayesh
عجب مجالسی، که ما از آن خبر نداریم. گفتم: خواهر، من سال آینده هم بیایم در اینجا روضه بخوانم؟
گفت: تشریف بیاورید.
سال بعد رفتم و دیدم فوت کرده است... رؤیای صادقهای که حتّی صدق آن درعالم خارج هم واقع شده بود.
حضرت فرموده بودند:
هرجا پرچم عزای حسین ما زده شود ما آنجا را دوست داریم و به آنجا توجّه داریم.
*اللهم عجل لولیک الفرج*
🏴🏴🏴
@emame_setayesh
#هدیه دستمال اشک
هر ماه بعد از هر جلسه چندتا دستمال مشکی می گرفتم و به جونای خوب هیئت هدیه می دادم
و بعد داستان دستمال اشک امام رو بیان می کردم
می دونستید امام خمینی ره دوتا دستمال داشت
یکی برای اشک و دیگری برای بینی
این سیره علما بود که دستمال مخصوصی برای اشک داشتند
@emame_setayesh
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
#همدلی
✍در ادامه درس الفبای عشق ، و اوائل #همدلی، بر خود لازم دیدیم تذکری در مورد ادامه مسیر همدلی، داشته باشیم.
(👇👇🔆🔆👇👇)
✅این کانال ابتدای مسیر آشنایی بوده و در صدد این هدف عظیم می باشد که محصولات شما امامان بزرگوار را دریافت کرده و در معرض باقی امامان قرار بدهد. اگر امامی محصول خاص یا صوت و یا فیلم از اجرای روضه، مقتل خوانی خود دارد برای ما ارسال کند تا تمام امامان از آن محصول بهرمند گردند.
چه در این کانال نوپا و چه در کانال های دیگر امامان محل و...
لذا منتظر ارسال آثار شما عزیزان نیز هستیم.
💫از فردا محتویات کانال امام محله ستایشگر در قالب
✅۱_#کلام امام ستایشگر( برگرفته از کلام بزرگان در مورد روضه و روضه خوانی و شرایط روضه و مستند از امام ستایشگر)
✅۲_#سوز عشق (روضه آماده )
✅۳_ #در کوبه ( مجموعه سینه زنی های مناسب برای امام ستایشگر در قالب سینه زنی های قدیمی و زمزمه های جدید و قدیم)
✅۴_ #خاطره دوست ( حکایات و کرامات مناسب با شخصیت هر روز)
✅۵. #در گذر تاریخ ( تقویم تاریخ حرکت ابی عبدالله)
✅۶. حکاکی اشک. (برشها و نکاتی از مقاتل مناسب با روزهای محرم.)
🔆و هدف ما همدلی و همراهی در این کانال است لذا سعی بر استفاده از ابزار #اختصار داریم.
🙏#خادمین تان در امام محله ستایشگر را نیز از دعای خیرتان بی بهره نگذارید
📆 #انشاءالله اربعین کربلا #
@emame_setayesh
💫کلام امام ستایشگر
8⃣ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ(رحمة الله
عليه):
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻧﺮﺳﯿﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه السلام
ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ، «این کتیبه های سیاه که
بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری
نصب کرده اند، ما را #شفاعت می کنند».
✅ کسی چه می داند، شاید سوره (یاسین)
همان یا حسین( علیه السلام) است که بی سر
شده است.
@emame_setayesh
🔆سوز عشق
فیش اول روضه اسارت اهل بیت علیهم السلام.
حاج مهدی سماواتی
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
مائیم و طفلانی بهم زنجیر کرده
داغ اسیری هر دومان را پیر کرده
* یا صاحب الزمان ایام اسارت آل الهِ *
ما مانده ایم و کاروانی دل شکسته
جمع یتیمانی که دشمن پای بسته
در گوشه ای تیر سه شعبه اوفتاده
نیزه شکسته روی جسمی ایستاده
اینک سپاه ما علمداری ندارد
جز زینب و سجاد یک یاری ندارد
ارباب مقاتل نوشتن عمر سعد ملعون صبح روز یازدهم محرم دستور داد کاروان اسرا رو از کنار بدنهای شهدا عبور بدن – یا صاحب الزمان آجرک اله فی مصیبت جدک الحسین – چه گذشت به خاندان رسول خدا – الهی بمیرم وقتی نازنین بدن برادر پیدا کرد – گاهی صدا میزد أانت اخی ، انت ابن والدتی – گاهی صدا میزد برادرم - یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثّری – یابن الحسن – اومدن با کعب نی و تازیانه – این خواهر تسلی دادن میخواد از برادر جدا بشه – علی القاعده باید صورت برادرو ببوسه – سر بالای نیزست .
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
یا امام زمان منو ببخشید ، سادات مجلس - اینجا بدن بی سر برادر و دید
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست
دم دروازه ی کوفه گرم خطبه خواندن بود – یه صدای آشنایی به گوشش رسید – سر از محمل بیرون آورد – دید سر برادر بالای نیزه قرآن میخوانه – برادرم خیال نمیکردم یه روزی برسه تو این شهر من خطبه بخوانم ، سر تو بالای نیزه قرآن بخوانه ( حسین جانم )
صدا بزن
حسین حسین آرام جانم
حسین حسین روح و روانم
حسین حسین داروی دردم
حسین حسین دورت بگردم
--------------------------
نور خداست جلوه ی نورانی حسین
بوسیده است نبی مهِ پیشانی حسین
باشد حسین چراغ هدایت برای ما
روشن نموده است ره روحانی حسین.
( بانک مطالب مداحی، رضا نائبیان)
@emame_setayesh
111.9K
💫در کوبه
دلم گرفته امشب جانم رسیده بر لب
این دل غم گرفته افتاده یاد زینب
منم گدای زینب
جانم فدای زینب
ای مادرمصائب هردم به شوروشینم
با اشک وناله وآه یاد تو و حسینم
منم گدای زینب
جانم فدای زینب
بمیرم از برایت در کربلا چه دیدی
تو در وداع آخر رنج و محن کشیدی
منم گدای زینب
جانم فدای زینب
غلطان بخون شناور دیدی تو اکبرش را
دردست شه بریده حنجر اصغرش را
منم گدای زینب
جانم فدای زینب
بودی ز روز اول تمام هست عباس
دیدی کنار علقم بریده دست عباس
منم گدای زینب
جانم فدای زینب
دیدی که شمرملعون خنجر زکین کشیده
سر برادرت را از پشت سر بریده
منم گدای زینب
جانم فدای زینب
کس همچوتوندیده جسم بخون تپیده
غلطان بخون برادر برنی سر بریده
منم گدای زینب
جانم فدای زینب
امان زمردم شام خون شددلت زدشنام
دشمن ز راه کینه سنگ میزد از لب بام
منم گدای زینب
جانم فدای زینب
دیدی کنار سجاد در کنج یک خرابه
رقیه شد چوزهرا غسل و کفن شبانه
منم گدای زینب
جانم فدای زینب
رفتی ز دار دنیا راحت شدی ز غمها
از این جهان فانی رفتی بسوی زهرا
منم گدای زینب
جانم فدای زینب
شاعر: رضا یعقوبیان
@emame_setayesh
👆👆در صورت نبود مداح، امام روضه خوان می تواند بعد از روضه های خانگی از این سبک های قدیمی و سنگین برای سینه زنی استفاده کند.👆👆
💫#در گذر تاریخ سال ۶۱هجری
1⃣1⃣۱۱محرم
♦️۱. حرکت کاروان اسرا از کربلا
♦️۲. تشکیل مجلس ابن زیاد
♦️۳. حرکت اهل بیت امام حسین «علیه السلام » به سوی کوفه.
2⃣1⃣۱۲محرم
♦️۱. دفن شهدای کربلا
♦️۲.ورود اهل بیت «علیهم السلام » به کوفه
♦️۳. شهادت امام سجاد علیه السلام بنابر نقلی.
3⃣1⃣۱۳محرم
♦️۱.اسرای اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد
♦️۲.اسرای اهل بیت علیهم السلام در زندان کوفه
♦️۳.خبر شهادت امام حسین علیه السلام در مدینه و شام
♦️۴. شهادت عبدالله بن عقیل
5⃣1⃣۱۵محرم
♦️۱. فرستادن سرهای مطهر شهدای کربلا به سوی شام
9⃣1⃣۱۹محرم
♦️۱. حرکت کاروان به سوی شام
0⃣2⃣۲۰ محرم
♦️۱. دفن بدن جون ( خدمتکار امام حسین علیه السلام) در کربلا
@emame_setayesh
9⃣1⃣۱۹محرم حرکت کاروان اهل بیت سیدالشهدا (علیه السلام) به سوی شام
در این روز اهل بیت سیدالشهدا (علیه السلام) را از کوفه به سوی شام حرکت دادند. زنهای غیر هاشمیه از انصار امام حسین(علیه السلام) که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زنهای هاشمیات برای اسارت به شام برده شدند.(1)
منبع:
1- ابصارالعین فی انصار الحسین (علیه السلام): ص 133
@emame_setayesh