eitaa logo
امام محله ستایشگر
178 دنبال‌کننده
205 عکس
216 ویدیو
109 فایل
هنر یك شیوة بیان است. یك شیوة ادا كردن است. تنها این شیوة بیان از هر تبیین دیگر رساتر،‌ دقیق‌تر، نافذتر و ماندگارتر است. امام خامنه ای جهت ارتباط با ادمین کانال با آیدی زیر در ارتباط باشید 🆔 @Karim6
مشاهده در ایتا
دانلود
💫به مناسبت دفن گل خوشبوی کربلا🌺 امام حسین (علیه السلام) در کناره میدان نبرد ایستاده بود. جون بن خوی، غلام حضرت جلو رفت و گفت: «مولای من، اذن میدان می دهی؟» امام مهربانانه فرمودند: «ای جون، خدا پاداش خیرت دهد! تو با آمدی، رنج سفر را پذیرفتی. در حق ما خاندان نیکی کردی؛ اما اکنون رخصت بازگشت می دهم. برگرد . اینجا زخم است و مرگ. مبادا آسیب ببینی!» چون در خود شکست. سر بر پای امام نهاد و ملتمسانه گفت : « مولای من، عزیز پیامبر، در شادی ها و فراخی ها با شما بودم و اکنون در سختی ها تنهایتان بگذارم! هرگز، می دانم سیاهی پیر و بی نسبم. می دانم بوی تنم خوش نیست؛ اما بگذارید خون سیاه من با خون پاک شما در آمیزد.» سید الشهدا (علیه السلام) لبخندی زدند و اجازه میدان فرمودند. هنگامی که جون در نبرد با دشمن بر زمین افتاد. امام سر او را بر زانوی خود گذاشتند و فرمودند: «خدایا رویش را سفید و بویش را دلاویز فرما و با نیکان محشورش گردان و میان او و آل محمد، آشنایی و همنشینی برقرار کن!» ده روز بعد از عاشورا، بنی اسد در عبور دوباره از کنار مدفن شهیدان، بویی خوش و غریب حس می کردند. این رایحه خوش پیکر جون بود. کتاب : محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص719 تا 721 @emame_setayesh
🌐🌐یه هدیه قشنگ امروز از آقاجان علی بن موسی الرضا علیه السلام. 📑مجموعه پوستر های یاران عاشورایی رو می تونید از آدرس زیر دانلود کنید. ✅واقعا به درد می خوره 📰اگه دوست دارید تو مسجدتون نمایشگاه بزنید اینها رو دانلود کنید. 🎞شاید هم خواستید تو کانال مسجد یا محله یا کانالهای مذهبیتون اصحاب امام حسین علیه السلام رو معرفی کنید. 🔍برید تو سایت و با کیفیت دانلود کنید. https://haram.razavi.ir/post/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C @emame_setayesh
یاد جون قسمت اول: شهادت جون غلام سیدالشهدا (ع) و دعای حضرت بر وی منبع: مثير الأحزان، ابن نما حلی، ص: 67 وَ كَانَ أَصْحَابُ الْحُسَيْنِ يَتَسَابَقُونَ‏ إِلَى‏ الْقِتَالِ بَيْنَ يَدَيْه‏.. ترجمه: یاران امام حسین علیه السلام برای نبرد پیش روی او بر یکدیگر سبقت می جستند... منبع: مسند احمد بن حنبل، ج5 ص 454 (بسیاری دیگر از دانشمندان اهل سنت نیز این روایت را نقل کرده اند. مانند: طبرانی در معجم الکبیر، ابن اثیر جزری در اسد الغابة، ابن کثیر در البدایة و النهایة، ابن حجر در الاصابه، ابن عبد ربه اندلسی در الاستیعاب ، ، بیهقی در دلائل النبوة و....) عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ‏ رَأَيْتُ النَّبِيَّ فِيمَا يَرَى النَّائِمُ ذَاتَ يَوْمٍ نِصْفَ النَّهَارِ أَشْعَثَ أَغْبَرَ بِيَدِهِ‏ قَارُورَةٌ فِيهَا دَمٌ فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ قَالَ هَذَا دَمُ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِهِ لَمْ أَزَلْ أَلْتَقِطُهُ مُنْذُ الْيَوْمِ فَأُحْصِي بِذَلِكَ الْوَقْتِ فَوَجَدْتُهُ قُتِلَ ذَلِكَ الْيَوْم‏... ترجمه: ابن عباس گويد: من حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله را در خواب ديدم در حالى كه غبار آلود بود و در دستش شيشه ‏اى پر از خون داشت، عرض كردم: پدر و مادرم فدايت گردد اين شيشه‏ چيست؟ فرمودند: اين خون حسين و ياران اوست كه از زمين جمع كرده‏ام، من آن روز را در نظر گرفتم درست همان روز بود كه سيد الشهداء عليه السّلام به شهادت رسيده بودند. @emame_setayesh
قسمت دوم: روضه جون مولی ابی ذر غلام امام حسین (علیه السلام): شیخ طوسی در رجال خویش راجع به جون نوشته: رجال شیخ طوسی، ص 99 و کانَ عبداً اسوداً مِن اصحابِ الامام الحسین ترجمه: وی برده سیاهی بود از اصحاب امام حسین علیه السلام. منبع: لهوف، سید بن طاووس، ص: 108 ثُمَّ بَرَزَ جُونٌ مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ وَ كَانَ عَبْداً أَسْوَدَ فَقَالَ‏ لَهُ الْحُسَيْنُ علیه السلام أَنْتَ فِي إِذْنٍ مِنِّي فَإِنَّمَا تَبِعْتَنَا طَلَباً لِلْعَافِيَةِ فَلَا تَبْتَلِ بِطَرِيقِنَا فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا فِي الرَّخَاءِ أَلْحَسُ قِصَاعَكُمْ وَ فِي الشِّدَّةِ أَخْذُلُكُمْ وَ اللَّهِ إِنَّ رِيحِي لَمُنْتِنٌ وَ إِنَّ حَسَبِي لَلَئِيمٌ وَ لَوْنِي لَأَسْوَدُ فَتَنَفَّسْ عَلَيَّ بِالْجَنَّةِ فَتَطِيبَ رِيحِي- وَ يَشْرُفَ حَسَبِي وَ يَبْيَضَّ وَجْهِي لَا وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُكُمْ حَتَّى يَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُ الْأَسْوَدُ مَعَ دِمَائِكُمْ ثُمَّ قَاتَلَ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ حَتَّى قُتِلَ. ترجمه: سپس جون كه غلام آزاد شده ابوذر بود و غلام سياه چهره‏اى بود برای جنگ بيرون آمد. امام حسین علیه السلام به او فرمود: تو اینک آزادی. راه خويش را بگير و از اين سرزمين برو؛ تو براى آسايش و راحتى و تأمين زندگى و امنيّت، همراهى ما را برگزيده‏اى، خود را در راه ما به سختی نینداز. جون پاسخ داد: من در روز خوشى كاسه ليس شما خاندان باشم و در روز سختى دست از يارى شما بردارم؟ بخدا قسم من خود می دانم كه بدبو و پست فطرت و سياه چهره‏ام! اجازه دهيد تا بوى بهشت و نسيم دل انگيز آن بر من وزيدن كند تا هم پيكرم عطرآگين گردد و هم چهره تيره‏ام به سفيدى گرايد. نه به خدا دست از شما خاندان بر ندارم تا اين خون سياه من با خونهاى شما آميخته گردد سپس جنگ كرد تا شهيد شد. رضوان اللَّه عليه.‏ منبع: بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏45، ص 23 فوقف عليه الحسين علیه السلام و قال اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهَهُ وَ طَيِّبْ رِيحَهُ وَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ وَ عَرِّفْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. وَ رُوِيَ عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام أَنَّ النَّاسَ كَانُوا يَحْضُرُونَ الْمَعْرَكَةَ وَ يَدْفِنُونَ الْقَتْلَى- فَوَجَدُوا جَوْناً بَعْدَ عَشْرَةِ أَيَّامٍ- يَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَةُ الْمِسْكِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ. ترجمه: امام حسين عليه السلام به بالين او آمد و فرمود: بار خدايا! صورت وى را سفيد و بوى او را نيكو گردان و او را با ابرار محشور بفرما و بين او و محمّد و آل محمّد صلّى اللَّه عليهم اجمعين شناسائى و آشنایی برقرار بفرما! امام محمّد باقر علیه السلام از حضرت امام زين العابدين عليه السلام روايت مي كند كه فرمود: هنگامى كه گروهى در ميدان جنگ آمدند تا اجساد شهيدان آل محمّد را دفن نمايند جسد اين غلام يعنى جون را بعد از ده روز در حالى يافتند كه بوى مشك از آن مي وزيد. @emame_setayesh
*20 محرّم دفن بدن جُون در کربلا* بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جُوْن، غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند. (1) جُون کسی بود که امیر المؤمنین علیه السلام او را به 150 دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند، این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیر المؤمنین علیه السلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی علیه السلام و سپس به خدمت امام حسین علیه السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکّه و از مکه به کربلا آمد. هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین علیه السلام آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت فرمودند : در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی ! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز. جون خود را به قدم های مبارک امام حسین علیه السلام انداخت و بوسید گفت : ای پسر رسول خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم ؟ جون با خود فکر کرد : من کجا و این خاندان کجا ؟! لذا عرضه داشت : آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا ابا عبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. @emame_setayesh
جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین علیه السلام گریستند و اجازه دادند. با آنکه جون پیرمردی 90 ساله بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم نا پاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین علیه السلام سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود : «اللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب رِیحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام : بار الها، رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت علیهم السلام محشورش نما. از برکت دعای حضرت روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. چنانکه وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منوّر و بویش معطّر بود. (2) 📚 منابع : 1. بحار الأنوار : ج 45، ص 22، 71. و ... . 2. وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام : ص 115. @emame_setayesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫امسال اربعین میری؟؟؟ 💔دلتنگی یک عراقی ، خادم الحسین علیه السلام السلام علیک......✋✋ به تو از دور سلام🤚🤚 @emame_setayesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴شهادت حضرت سیده شریفه سلام الله علیها دختر یازده ساله امام حسن مجتبی علیهما السلام در تاریخ 20 محرم سال 61 هجری میباشد. محل شهادت حضرت در مسیر کوفه به شام در منطقه سوق اسد (ناحیه ابی غرق حالبا) است و محل دفنشان نیز همانجا نزدیک شهر حله می باشد... کرامتهای عجیبی در حرم ایشان دیده شده و ثبت و‌ضبط شده است، مخصوصا شفای بیماران.... ضمن عرض تسلیت با هدیه ۱۴ شاخه گل صلوات به روح مطهره ایشان از دوستان عزیز التماس دعا دارم... @emame_setayesh
1_1646883137.pdf
8.19M
💫آموزش فشرده عراقی (اربعین).pdf ✅هدیه برای زائرای اربعین ✅خیلی به دردتون می خوره 🔰 🔆ریز موضوعات🔆 1⃣احوال پرسی (۵۳لغت) 2⃣ارتباطات الکترونیکی و تبدیل ارز( تلفن، سیم کارت، شارژ، اینترنت، صرافی)(۳۱ لغت) 3⃣پزشکی و دارویی (۱۶ لغت) 4⃣انتقال معارف انقلابی(۲۸ لغت) 5⃣اسکان(۱۱لغت) 6⃣در مرز(۳لغت) 7⃣جملات محبت آمیز و تعارفات(۱۶لغت) 8⃣ضرب المثل های عربی(۵۱ لغت) 9⃣اعداد و ایام هفته(۵۴لغت) @emame_setayesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅9⃣حضرت آیت‌الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی شما وظیفه نوکری خود تان را در دستگاه آقا ابا عبدالله علیه‌السلام انجام دهید. مطمئن باشید که آنها هم لطف و عنایت خواهند داشت اگر شما وظیفه ی خودشان را که تبلیغ و بندگی است به نحو احسن انجام دهیدامام حسین علیه السلام هم مولایی و آقایی خودش را انجام خواهد داد، مگر کریم تر از اهل علیهم السلام هم داریم؟!. @emame_setayesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1021592493.pdf
1.19M
◾️متن کامل کتاب گرانسنگ 🔻اثر جناب حجت‌الاسلام والمسلمین استاد ، و از شاگردان برجسته و پیش‌کسوت 🔘کتاب در دو بخش سامان یافته است: ▫️دفتر نخست: مبانی معرفت‌شناختی پژوهش در نهضت عاشورا ▫️دفتر دوم: نهضت عاشورا در ساحت روایات(رخدادهای عاشورا در منابع روایی) 🔹این اثر از جهات متعدد کم‌نظیر و بسیار قابل استفاده است؛ در بخش نخست به صورت ریشه‌ای به برخی شبهات خصوصا روشنفکرنماها و پاسخ داده است. در بخش دوم نیز حاوی برخی است که هم متقن و مستند است و هم، بسیار سوزناک و حزن‌انگیز. 🔹ان‌شاءالله وعاظ و ذاکرین سیدالشهدا علیه‌السلام دعاگوی نویسنده باشند که بدون چشم‌داشتی متن کامل اثر را جهت انتشار عمومی در اختیار قرار دادند. ▫️در ثواب بازنشر این اثر عاشورایی سهیم باشید. @emame_setayesh
هدایت شده از امام محله ستایشگر
بسم الله الرحمن الرحیم فیش روضه حضرت زینب سلام الله علیها السلام علیک یا صاحب الزمان آجرک الله فی مصیبة جدک الغریب هی داد می زنیم که از تو نشانه نیست یک روز می رسی تو و جای بهانه نیست ما را به بام خود بنشان که بدون تو در هیچ جا نشانه ای از آب و دانه نیست گفتم بیا به خانه ی قلبم؛ تو آمدی... تو آمدی ولی کسی انگار خانه نیست با تیغ روزگار چه بهتر جدا شود وقتی سرم طفیلی این آستانه نیست عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان دیگر زیاد بر لبمان این ترانه نیست جز در غم کمان شدن عمه زینبت خون اشک های جاری تو بی کرانه نیست.(۱) ✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅ يکی از مداحان زاهد و عابد تبریز به نام ملاسلطان علی تبریزی، به زیارت حضرت صاحب(عج) نائل آمد. از حضرتشان پرسید: این قولی که از شما نقل میکنند :«لأَندُبَنَّک صَباحاً و مَساءً و لأَبکینَّ عَلَیک بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً. هر صبح و شام بر تو گریه و شیون می کنم و در مصیبت تو به جای اشک، خون می گریم.» صحیح است؟ حضرت فرمودند: بله، درست است. - آیا برای مصیبت ارباً اربا شدن عمویتان حضرت علی اکبر(ع) است که شما خون گریه می‌کنید؟ - اگر عمویم علی اکبر(ع) هم بود، خود خون گریه میکرد. - آیا برای مصیبت علقمه و عمویتان حضرت ابالفضل العباس(ع) است؟ - اگر عمویم عباس(ع) هم بود خون گریه میکرد. - آیا برای مصیبت جدتان حضرت سید الشهدا(ع) و گودی قتلگاه است؟ - اگر جدم هم بود، خون گریه میکرد. - پس این کدام مصیبت است که شما برایش خون گریه میکنید؟ - اسارت عمه جانم زینب(سلام الله علیها) ..(۲) ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️ تو همین ایام بود( به نقلی ۱۹ محرم) که کاروان اسرای ابی عبدالله رو از کوفه به سمت شام می بردن، زنهای غیر هاشمیه از انصار امام حسین(علیه السلام) که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زنهای هاشمیات برای اسارت به شام برده شدند.(۳) حالا تجسم کنید بچه های کوچیک مثل سکینه خانم و رقیه خانم سلام الله علیها دارن این صحنه ها رو می بینند حق دارن اگه به عمه زینب سلام الله علیها بگن، عمه جان مگه پدر بزرگ ما بزرگ اهل کوفه نبود؟ مگه شما معلم قرآن زنان کوفه نبودی؟ چرا برای زنای دیگه کسی اومد شفاعت کرد حتی سرهای خودشون رو کسی هم بردن اما کسی نمیاد ما رو ببره مگه ما کسی نداریم. یا ابا عبدالله. زینب چی جواب این بچه ها رو بده فقط باید با سر رو نیزه حرف بزنه زبان حال بگم. ✅سبک دار من مانده ام تنهای تنها، من مانده ام تنها میان سیل غمها، حبیبم سیل غم‌ها(۲) هجران تو ای یار جانی ( آتشم زد)۲ جان اخا این بی همزبانی (آتشم زد) ۲ من می روم تنها و خسته، با کوله باری از غم و درد شکسته حبیبم قلب شکسته. جانان من ، این رفتن تو ، (آتشم زد)۲ آن غصه پیراهن تو ، (آتشم زد)۲ ای همسفر این نیمه راهی، رسمش نبود و می کشم از سینه آهی می کشم از سینه آهی۲ ای کربلا من آمدم با شش برادر از تو جدا می گردم اما بی برادر ای ساربان آهسته تر چون ، گم کرده ام اینجا گلی را در یم خون محبوبم از کف رفتی و گریه کردم، تنها میان خیل دشمن ، گریه کردم. _________________________________ مستندات. (۱)شاعر: محمد بیابانی (۲)📚شیفتگان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف، کتاب، العبقري الحسان. (۳)1- ابصارالعین فی انصار الحسین (علیه السلام): ص 133. @emame_setayesh
409.1K
سبک شعر پرورشی بالا @emame_setayesh
چقدر این آیه از سوره توبه در مورد مسجد حرف داره... لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ ﴿۱۰۸﴾هرگز در آن جا مايست چرا كه مسجدى كه از روز نخستين بر پايه تقوا بنا شده سزاوارتر است كه در آن [به نماز] ايستى [و] در آن مردانى‏ اند كه دوست دارند خود را پاك سازند و خدا كسانى را كه خواهان پاكى‏ اند دوست مى دارد (۱۰۸) ♻️تطهیر و مردانی که تطهیر را دوست دارند. 🔰مسجد محور مردان پاک است که نشانه بارزش آیه تطهیر است. . 🌐@emame_setayesh
💫کلام بزرگان 9⃣ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ (رحمة الله عليه) : ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺟﺰﺀ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ علیه السلام ﺛﺒﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. @emame_setayesh
حاج آقا این ایام که کاروان اسرای اهل بیت علیهم السلام، در مسیر کوفه و شام هستند چه روضه ای بخوانم؟ ⛪️۱. دیر راهب 🖤۲. مصائب، بستن امام به شتر، فرازهای ناحیه مقدسه، از نوع بستن اسرا با زنجیر و وصل کردن به هم با تناب، باقی ماندن آثار غل و زنجیر بر روی بدن امام سجاد علیه السلام تا روز غسل دادن آقا. 💔۳. در دو دل بین سر ها و فرزندان 🙇‍♀۴. جاماندن کودکی بین راه کوفه و شام. 💢۵.مصیبت فراق و تنهایی) ۶. و.... @emame_setayesh
🔴ثبت نام رایگان از كساني كه به دليل بضاعت مالي تاكنون نتوانسته اند به زيارت حضرت رضا(ع) مشرف شوند 🔹در راستاي اهداف ستاد ساماندهي امور زائرين حضرت رضا عليه السلام ومديريت يكپارچه زائر و به منظور برخورداري كليه اقشار جامعه بويژه طبقات ضعيف و كم برخوردار از امكان سفر زيارتي و تشرف به بارگاه ملكوتي حضرت رضا (ع) كليه كساني كه به دليل بضاعت مالي تاكنون نتوانسته اند به زيارت حضرت رضا(ع) مشرف شوند مي توانند از طريق سامانه مديريت يكپارچه زائر ثبت نام نموده تا نسبت به فراهم نمودن امكان اقامت رايگان ايشان برنامه ريزي شود. 🔹درخواست افراد فوق مبنی بر عدم سفر به مشهد به دلیل نداشتن استطاعت مالی باید به تائید امام جماعت و مسئول هیئت امناء مسجد، حسینیه یا بقاع متبرکه یا شورای محل سکونت ایشان برسد. 🔹طریقه درخواست 🔻ابتدا باید در سامانه ثبت نام نمایید. (ثبت نام)👇 http://mosafer-behesht.ir/users/register 🔹اگر قبلا ثبت نام نموده اید باید وارد سیستم شوید (ورود) 👇 http://mosafer-behesht.ir/users/login 🔺سپس در پروفایل کاربری بر روی گزینه سفر اولی کلیک شود و فرم مربوطه تکمیل گردد. پس از تحقيق و بررسي مبني بر عدم سفر به مشهد به دليل استطاعت مالي و انجام برنامه ريزي لازم با ايشان ارتباط برقرار خواهد شد. @emame_setayesh 🔷🔸🔹💠🔹🔸🔷
💫آیت الله شاه آبادی و تاسیس روضه های سیار در تهران. مشاهده فیلم👇👇👇 https://www.aparat.com/v/tPCxp @emame_setayesh
💫حاج مرزوق. ✅حتما با پدر روضه خوانی معاصر در ایران آشنا شوید. 😭عنایت حضرت زهرا سلام الله علیها به ایشان. دستور حضرت زهرا سلام الله علیها به ایشان برای روضه خواندن. در ادامه یک سری مطالب 👇👇👇 https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%85%D8%B1%D8%B2%D9%88%D9%82_%D8%B9%D8%B1%D8%A8_%D8%AD%D8%A7%D8%A6%D8%B1%DB%8C و مستندی از ایشان را ببینید.👇👇 https://www.aparat.com/v/yltxp 🌐@emame_setayesh
💫سوزعشق 📢 حجت‌الاسلام ذوالقدر: 📝میگن راهبی بوده،شبش خواب عیسی مسیح را می‌بینند که می گوید:《فلانی مهمانی داری و اون مهمان برای عیسی مسیح خیلی عزیز است باید از او خوب پذیرایی کنی ابرو داری کن》 راهب میگه بلند شدم از صبح هی چشمم به این راه دوخته شده بود قرار یک مهمان عزیز بیاد برای عیسی مسیح باید خوب پذیرایی کنم؛هی نگاه کرد هی نگاه کرد دید نیومد ظهر شد شروع کرد نگاه کردن دم دمای غروب بود دید کاروانی دارد میاد،جلو جلو اراذل اوباش دارن میان و پشت سر این اراذل اوباش یک اقای رو  بستنش به شتری لنگ و پشت سر اون اقا ۸۴ زن و بچه و  این ها، چندتا سر به نیزه بلند است این راهب کمی نگاه کرد دید بچه ها بیشتر به یک سر نگاه می کنند بین این همه سر یک سر خیلی جلوه دارد؛خود راهب نگاه کرد دلش را برد این سرگفت:《این همان مهمان عیسی مسیح است بخدا همان است همانی که عیسی مسیح گفته بود》کاروان نزدیک شد،این ها صدا زدند راهب جاداری ما می خواهیم این جا استراحت کنیم،ما می خواهیم امشب اینجا باشیم.میگه گفتم:《بله جا هست》میگه دیدم خودشان خیمه زدند رفتن شروع کردن غذا اماده کردن اما بچه ها خانم ها پشت دیوار کمین کردند،پناه گرفتند؛ میگه دیدم یک خانمی بین این خانم ها هی داره میگه رباب پچه هارا جمع کن؛کلثوم نزار بچه ها از هم جدا بشند؛فضه اگه می توانی یکی دوتایشان را بغل بگیر ؛اون ناز دانه راهم بگید بیاد بغل خود عمه این دختر بچه  هی می گفت:《عمه پام درد می کنه،عمه منزل قبلی از کاروان جا موندم بد زدند عمه کمرم درد میکنه،همه را ارام کرد. راهب میگه:《این سر سرکی؟گفتند راهب این سر بزرگی این سر حسین پسر پیغمبر @emame_setayesh
🔆قسمت دوم روضه دیر راهب حجت الاسلام والمسلمین ذوالقدر🔆 میگه سر را گرفتم گفتم:《من این سر را می خواهم امشب گفتن این جوری نمیشه باید پول بدی؛میگه هرچی پول داشتم جمع کردم دادم به این ها که این سر را یک شب نگه دارم سر را اورد توی دیر شروع کرد با این سر حرف زدن؛ای سر تو کی هستی، خودت رو به من معرفی کن؛هی حرف زد دید جوابی نمی شنوِ. اخر صدازد:《خدایا به حق عیسی به این سر بگو بامن حرف بزنه》میگه یک وقت دیدم این لبها داره به هم می خوره.میگه گوشم رو بردم جلو ببینم چی میگه؛صدا امد راهب چی می خوای بشنوی؟ صدازد شما کی هستید؟ میگه دیدم لبها دوباره به هم می خوره می خوای من را بشناسی《انا ابن محمد مصطفی(ص)،انا ابن علی المرتضی(ع) انا ابن فاطمه زهرا(س)؛راهب داره گوش میده‌. یهو لب ها دوباره به هم خورد:《انا المظلوم،انا الغریب،انا العطشان》 یک دفعه دیدند صورت به صورت این سر گذاشت:چرا صورتت خون الودِ؟ این خون علی اکبر علی اصغر . حرف هاشو زد؛شروع کرد با گلاب این سر را شست و شو دادن،تاصبح با این سر درد و دل کرد وقتی صبح شد.کاروان اماده ،منتظر راهب سر را برگردانه؛بعضی از بچه ها میگفتن:《عمه خدا به دادمان برسِ،ان ها که مسلمان بودند باسر بابامون اون جوری کردند،این که مسیحی است چی کار میکنه》 یک وقت دیدن زینب میگه الهی خیر ببینی،خدا خیرت بده راهب، چی شد مگه عمه؟پاشید ببینید با باباتون چه کرده. یا حسین یا حسین یا حسین @emame_setayesh
💫داستان راهب قنسرین و سر مقدس امام حسین(ع) 📝نطنزی در الخصائص گوید: چون سر امام حسین(ع) را در منزلگاهی به نام قنسرین فرود آوردند، راهبی از صومعه ‏اش به سر نگاه کرد و دید که نوری از دهانش بیرون می ‏آید و به آسمان بالا می‏رود! او ده هزار درهم آورد و سر را گرفت و به صومعه‏ اش برد. آن گاه صدای ناشناسی را شنید که می‏گفت: «خوشا به حالت! و خوشا به حال کسی که حرمت او را بشناسد!» راهب سر بلند کرد و گفت: پروردگارا تو را به حق عیسی، امر فرما تا این سر با من سخن بگوید. آن گاه سر به سخن درآمد و گفت: ای راهب! چه می‏خواهی؟ گفت: تو کیستی؟ گفت: من فرزند محمد مصطفایم! من فرزند علی مرتضایم! من فرزند فاطمه‏ ی زهرایم! من کشته شده در کربلایم! منم مظلوم! منم عطشان! و ساکت شد. راهب صورت به صورتش گذاشت و گفت: صورت از صورت تو برنمی‏دارم، تا بگویی که در قیامت از من شفاعت می‏کنی! سر به سخن درآمد و گفت: به دین جدم محمد (ص) درآی. راهب گفت: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله. پس شفاعتش را پذیرفت. [۱] دراین هنگام دید که سقف اتاق شکافت و از آسمان تختی فرود آمد که از اطرافش نور می‏تابید. زنی زیباتر از حوریان بهشتی بر آن نشسته بود و کسی فریاد می‏زد: چشمها را ببندید و نگاه نکنید. در این هنگام زنانی چند که حوا، صفیه؛ همسر ابراهیم، مادر اسماعیل؛ راحیل، مادر یوسف؛ مادر موسی؛ آسیه؛ مریم و زنان پیامبر (ص) از آن اتاق بیرون آمدند سپس سر را از صندوق بیرون آوردند و زنها یکی پس از دیگری سر را بوسیدند. چون نوبت به حضرت زهرا (س) رسید چشمان صاحب دیر تار شد. او با چشم نمی‏دید ولی سخن را می‏شنید. در این هنگام شنید که بانویی می‏گوید: سلام بر تو ای کشته‏ ی مادر، سلام بر تو ای مظلوم مادر، سلام بر تو ای شهید مادر، سلام بر تو ای جان مادر؛ غم و اندوهی به تو نرسد، خداوند در کار من و تو گشایشی کند و انتقام خونت را برای من بگیرد(۳) چون صبح شد سر و درهم ها را از او گرفتند. چون به دشت رسیدند نگاه کردند و دیدند که درهم ها تبدیل به سنگ شده است! . طریحی نیز داستان راهبی را با سر مقدس نوشته است که با داستان راهب قنسرین شباهت دارد. اما یادآور شده است که محل این داستان در حدود شش میلی بعلبک بوده است. [۲] . گریز های مداحی دراینجا مداح میتواند گریز را به واقعه کربلا وظلمی که به حضرت ارباب کردند ارتباط دهد،مثلا :اول: این یه فرد مسیحی بود چقد به سر امام حسین احترام کرد اماچه کردند باآقا اوناییکه دم ازمسلمانی میزدند….اسبها رانعل تازه زدند و…. سری به نیزه بلند است در برابر زینب دوم: اینجا سر را به راهب دادند اما در خرابه سر را انداختند پیش روی دخترش آنقدر با پدر در دو دل کرد که جان داد. متن انشاءالله در قسمت پایین اشاره می کنیم. . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پی نوشتها: [۱] مناقب آل ابی‏طاب (ع)، ج ۴، ص ۶۷؛ به نقل از الخصائص نطنزی و به نقل از آن، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۰۴ – ۳۰۳٫ [۲] ر. ک. المنتخب، طریحی، ص ۴۸۲ – ۴۸۱٫ [۳] مدینه المعاجز، ج ۴، ص ۱۲۶٫ @emame_setayesh
💫متن روضه دیر راهب💫 🔆در آغوش گرفتن سر امام حسین (ع) توسط دو دلداده: راهب نصرانی و حضرت رقیه (س) منبع: مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب مازندراني ج ٤ ص ٦٠ ، بحار الأنوار علامه مجلسي : ج ٤٥ ص ٣٠٣ . لَمّا جاؤوا بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام ونَزَلوا مَنزِلاً يُقالُ لَهُ قِنَّسرينَ، اطَّلَعَ راهِبٌ مِن صَومَعَتِهِ إلَى الرَّأسِ، فَرَأى نورا ساطِعا يَخرُجُ مِن فيهِ، ويَصعَدُ إلَى السَّماءِ، فَأَتاهُم بِعَشَرَةِ آلافِ دِرهَمٍ، وأخَذَ الرَّأسَ، وأدخَلَهُ صَومَعَتَهُ، فَسَمِعَ صَوتا ولَم يَرَ شَخصا، قال: طوبى لَكَ، وطوبى لِمَن عَرَفَ حُرمَتَهُ، فَرَفَعَ الرّاهِبُ رَأسَهُ، وقالَ: يا رَبِّ، بِحَقِّ عيسى تَأمُرُ هذَا الرَّأسَ بِالتَّكَلُّمِ مَعي. فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، وقالَ: يا راهِبُ، أيَّ شَيءٍ تُريدُ؟ قالَ: مَن أنتَ؟ قالَ: أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وأنَا ابنُ عَلِيٍّ المُرتَضى، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وأنَا المَقتولُ بِكَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ، فَسَكَتَ. فَوَضَعَ الرّاهِبُ وَجهَهُ عَلى وَجهِهِ، فَقالَ: لا أرفَعُ وَجهي عَن وَجهِكَ حَتّى تَقولَ: أنَا شَفيعُكَ يَومَ القِيامَةِ. فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، فَقالَ: اِرجِع إلى دينِ جَدّي مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله. فَقالَ الرّاهِبُ: أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّه ُ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّه، فَقَبِلَ لَهُ الشَّفاعَةَ. فَلَمّا أصبَحوا أخَذوا مِنهُ الرَّأسَ وَالدَّراهِمَ، فَلَمّا بَلَغُوا الوادِيَ نَظَرُوا الدَّراهِمَ قَد صارَت حِجارَةً ترجمه: مناقب آل ابي طالب، ابن شهرآشوب: هنگامى كه سر حسين عليه السلام را آوردند و در منزلى به نام قِنَّسرين (شهرى در شام، به فاصله يك روز راه از حَلَب در مسير حِمْص) فرود آمدند، راهبى مسيحي از دِيْرش به سوى سر، حركت كرد و نورى را ديد كه از دهان آن، ساطع بود و به آسمان مى رفت. راهب مسيحي، ده هزار درهم به آنان (نگهبانان) داد و سر را گرفت و به درون دِيرش برد و بدون آن كه شخصى را ببيند، صدايى شنيد كه مى‌گفت: «خوشا به حالت ! خوشا به حال آن كه قَدر اين سر را شناخت!» راهب، سرش را بلند كرد و گفت پروردگارا! به حقّ عيسى، به اين سر بگو كه با من سخن بگويد. سر به سخن آمد و گفت: «اى راهب ! چه مى خواهى؟». گفت: تو كيستى؟ گفت: «من فرزند محمّدِ مصطفى و پسر علىِ مرتضى هستم. پسر فاطمه زهرا و مقتول كربلايم. من مظلوم و تشنه كامم» و ساكت شد. راهب صورت به صورتش نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نمى دارم تا بگويى: «من ، شفيع تو در روز قيامت هستم» سر به سخن درآمد و گفت: «به دين جدّم محمّد درآى» راهب گفت: گواهى مى دهم كه خدايى جز خداوند نيست و گواهى مى دهم كه محمّد پيامبر خداست. آن گاه حسين عليه السلام پذيرفت كه شفاعتش كند. صبحدم آن قوم سر و دِرهم ها را گرفتند و چون به وادى رسيدند ديدند كه درهم ها سنگ شده است. 🌐@emame_setayesh
💫روضه حضرت رقيه💫 منبع: المنتخب في جمع المراثي و الخطب طريحي، ص 136-137 ... فقالت: ما هذا الرّأس ؟ قالوا لها: رأسُ أبيك. فرفعته من الطّشت حاضنة له وهي تقول: يا أباه ! مَن ذا الذي خضّبك بدمائك؟ يا أبتاه! مَن ذا الذي قطع وريدك؟ يا أبتاه ! مَن ذا الذي أيتمني على صغر سنّي ؟ يا أبتاه ! مَن بقي بعدك نرجوه ؟ يا أبتاه ! مَن لليتيمة حتّى تكبر ؟ يا أبتاه ! مَن للنساء الحاسرات ؟ يا أبتاه ! مَن للأرامل المسبيّات ؟ يا أبتاه ! مَن للعيون الباكيات ؟ يا أبتاه ! مَن للضائعات الغريبات ؟ يا أبتاه ! مَن للشعور المنشرات ؟ يا أبتاه ! مَن بعدك ؟ واخيبتنا ! يا أبتاه ! مَن بعدك ؟ واغربتنا ! يا أبتاه ! ليتني كنت الفدى ، يا أبتاه ! ليتني كنت قبل هذا اليوم عميا . يا أبتاه ! ليتني وسدت الثّرى ولا أرى شيبك مخضّباً بالدّماء . ثمّ إنّها وضعت فمها على فمه الشّريف , وبكت بُكاءاً شديداً حتّى غشي عليها ، فلمّا حرّكوها , فإذا بها قد فارقت روحها الدُنيا ترجمه: ... وقتي سر بريده امام حسين را براي رقيه سلام الله عليها آوردند گفت اين سر كيست؟ به او گفتند: سر پدرت حسين است. سر را با احتياط از داخل طشت برداشت و به سينه چسبانيد و با گريه هاي سوزناك خود خطاب به سر چنين گفت: پدر چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ پدر دختر يتيم تو به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بي پوشش چه كنند؟ پدرجان زنان اسير و سرگردان كجا بروند؟ پدر جان چه كسي چشمان گريان را چاره ساز است؟ پدر جان چه كسي يار و ياور غريبان بي پناه است؟ پدر جان چه كسي پريشان مويي ما را سامان مي بخشد؟ پدر جان بعد از تو چه كسي با ماست؟ واي بر ما بعد از تو واي از غريبي! پدر جان كاش فدايت مي شدم. پدر جان اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم. سپس لب ها را بر لب هاي پدرش امام حسين نهاد و چنان گريست كه همان لحظه بيهوش شد و وقتي او را حركت دادند دريافتند كه از دنيا رفته است. 🌐@emame_setayesh