eitaa logo
امام محله ستایشگر
182 دنبال‌کننده
205 عکس
216 ویدیو
109 فایل
هنر یك شیوة بیان است. یك شیوة ادا كردن است. تنها این شیوة بیان از هر تبیین دیگر رساتر،‌ دقیق‌تر، نافذتر و ماندگارتر است. امام خامنه ای جهت ارتباط با ادمین کانال با آیدی زیر در ارتباط باشید 🆔 @Karim6
مشاهده در ایتا
دانلود
روز مبعث روز فخر انبیاست   مصطفیٰ نورٌ عَلیٰ نور خداست   عید مبعث وعده گاه کبریاست   رستگاری، مژدگانی خداست   عید مبعث وعده قالو بَلیٰ ست سرّ مکنونات هستی بر مَلاست   بر دل کعبه  طنین  این  نواست یا  رسول  الله  لفظ  کیمیاست    روز مبعث مبدأ عشق و صفاست   جلوه گاه  مظهر  نور  هُداست   یا رسول الله ذکر ما سواست   وعده گاه عشق بازی با خداست   مصطفیٰ آئینه مهر و وفاست   قلب او با روح قرآن آشناست   نور او افزون ز نور انبیاست   سروریّش بر همه عالم رواست   بر لب پیک خدا شور و نواست   لفظ حاتم در ثنای او خطاست   کشتی او مأمن شاه و گداست ساحلش مطلوب اصحاب رضاست   هر چه باشد او رسول کیمیاست او شفیع روز  فردای شماست ذکر روز مبعثم یا مصطفاست   یا رسولالله مدد ذکر خداست  اصغر چرمی 🌐@emame_setayesh
بانگ تکبیر ز امواج فضا می آید گوش باشید که آوای خدا می آید بوی عطر از نفس باد صبا می آید نفس باد صبا روح فزا می آید پیک وحی است که در غار حرا می آید به محمد ز خداوند ندا می آید ای خلایق همه این طرفه ندا را شنوید گوش های شنوا حکم خدا را شنوید بت و بتخانه همه ذکر خدا می گویند سخن از اقرأ و از غار حرا می گویند حمد حق ، مدح رسول دو سرا می گویند خلق عالم همه تبریک به ما می گویند حکم توحید به ما و به شما می گویند همگی با نفس روح فزا می گویند بشریت چه نشستی که مسیحت آمد حکم توحید به آوای فصیحت آمد این چراغی است که تا شام ابد جلوه گر است این یتیمی است که بر عالم خلقت پدر است این نجات همه در دامن موج خطر است این رسولی است که از کلّ رُسُل خوب تر است پیشتر از همه بعد از همه پیغامبر است تا صف حشر طرفدار حقوق بشر است چشم بد دور ز آیینه ی رخسارش باد تک و تنهاست خداوند نگهدارش باد آی انسان ها فرمان پیمبر شنوید گوش تا از سخن خلق فراتر شنوید روح گردید و از آن روح مطهر شنوید همه با هم سخن خالق داور شنوید بانگ تهلیل شنیدید مکرر شنوید همه را با هم در عدل برابر شنوید دوره ی کفر و زر و زور به اتمام آمد اهل عالم همه آماده که اسلام آمد عید آزادی زن های اسیر است امروز عید خلق است و خداوند قدیر است امروز دامن مکه پر از مشک و عبیر است امروز بشریت را فرمان خطیر است امروز حق بشیر است بشیر است بشیر است امروز جاودان باد چراغی که منیر است امروز ذکر بت ها همه ” لا نعبد الا ایاه “ همه گویند ” و لا قوه الا با الله “ تا به کی چهره ی خورشید عدالت مستور تا به کی سلطه ی بیدادگران با زر و زور با من امروز بخوانید همگی این منشور منجی کل جهان آمده با مشعل نور عید بعثت شده یا عید جهانگیر ظهور تهنیت باد بر آن دخترک زنده به گور دور دختر کشی و جهل به پایان آمد سر تسلیم بیارید که قرآن آمد مکه آهنگ ، به گلواژه ی اقرأ بنواز کعبه از جا کن و تا غار حرا کن پرواز یا محمد سخن خویش ز لا کن آغاز خیز از جا به بت و بتگر و بت خانه بتاز بشریت را با مکتب توحید بساز سر این رشته دراز است دراز است دراز خیز تا عرصه ی بیدادگران تنگ کنی سینه در حین تبسم سپر سنگ کنی ای به راه تو تمامی ملل را دیده ای که جبریل امین دور سرت گردیده ای به قلب بشر از غار حرا تابیده ای خدا پیش تر از پیش تو را بگزیده ای سحاب کرمت بر همگان باریده خیز از جای خود ای جامه به تن پیچیده چشم عالم به ره مکتب روشنگر توست منجی کل بشر دین علی پرور توست گر چه فوجی پی آزار تن و جان تواند فکر بشکستن پیشانی و دندان تواند روزی آید که همه خلق مسلمان تواند خاک مقداد تو عمار تو ، سلمان تواند سر فرو برده به تسلیم به فرمان تواند پیرو دین تو و عترت و قرآن تواند عالم کفر به اسلام تو تبدیل شود به تولای علی دین تو تکمیل شود تو و آل تو چراغان هدایید همه چارده آینه از وجه خدایید همه چارده صورت توحید نمایید همه چارده قبله ی ارباب دعایید همه . چارده نوح به طوفان بلایید همه چارده مهر عیان در همه جایید همه چارده طور به سینای وسیع دل ها چارده عقده گشا در همه ی مشکل ها عزت امت تو در گرو وحدت توست وحدت امت تو پیروی از عترت توست طاعت عترت تو ، طاعت حق ، طاعت توست در رگ قلب حسین بن علی غیرت توست تا خدایی خداوند به پا دولت توست شیعه آن است که هر لحظه ی او بعثت توست شیعه در حکم تو نور ازلی را دیده شیعه در غار حرا با تو علی را دیده بعثت شیعه ز آغاز غدیر است و حراست بعثت سوم او واقعه ی عاشوراست پدر شیعه علی ، مادر شیعه زهراست شیعه جان و تنش از آب و گل کرببلاست به خدایی خدایی که جهان را آراست شیعه بودن شرف و عزت و آزادی ماست شیعه تا خون به رگش موج زند یار علی است ” میثما ” شیعه همان میثم تمار علی است استاد حاج غلامرضا سازگار 🌐@emame_setayesh
تنزیلِ آیات است یا باران گرفته؟ از بارش اشکت زمین هم جان گرفته؟ ای «رحمتٌ للعالمین»! روح تو انگار آیینه‌ رو در روی «الرحمن» گرفته «إقرأ» که از تو عشق ـ اِی خط نانوشته! ـ سرمشق‌های «عَلَّمَ الانسان» گرفته طاقت ندارد کوه، دریای دل تو اما چه راحت وسعت قرآن گرفته در مصحفت، عشقی است در آواز داود عشقی که یوسف را هم از کنعان گرفته عشقی که در کشتی نشسته پشت سکان وقتی که دورِ نوح را طوفان گرفته مهمانِ «عقل اول» و دست حکیم است هر لقمه‌ی حکمت اگر لقمان گرفته «تبت یدا» … هر کس که دستت را رها کرد از او چنین دست خدا تاوان گرفته قرآن به روی نیزه دارند این جماعت اسلامشان هم بوی بوسفیان گرفته آل سعود اینک هم آغوش یهود است گر طفل نامشروع، در دامان گرفته بر منبرت خوانده‌ست خود را خادم تو فرمان ولی از خانه‌ی شیطان گرفته عطر قَرَن، چشم یمن را کرده روشن حالا اویست پرچم از سلمان گرفته علمی که گاهی تا ثریا رفته، امروز جا در دل مردانی از ایران گرفته وحی‌ت ـ امین! ـ توصیف رویِ آشنایی‌ست روح الامینت از کجا فرمان گرفته؟ «الیوم اَکمَلتُ لَکُم» یعنی که انگار کار تو هم خاتم! به خُم پایان گرفته پیمانه از دست علی پر کن محمد! یادت که می‌آید؟ خدا پیمان گرفته 🌐@emame_setayesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفته رفته ، ناله ی مظلوم دارد میرسد... دلهامون رو با کاروان امام حسین راهی کربلا کنیم
ایام گذشت و به وصالش نرسیدم چیزی دگر از فرصتِ امسال، نمانده ✍ یک‌سال با گناه و جدا از شما گذشت یک عُمر رو سیاهی ما را حلال کن ✍ برای ما که همه عمر در پی وصلیم همین که ختم شود انتظار، نوروز است ✍ این شامِ سیاهِ ما سحر می‌گردد می‌آیی و گوش کُفر کَر می‌گردد بی روی تو سالِ نو ندارد دنیا هی سال به سال، کهنه‌تر می‌گردد ✍ به‌مناسبت تقارن و ای دل‌شدگان وقت قرار است یقین اَسرار قیامت آشِکار است یقین هم سال جدید و هم شَمیم رمضان اِمسال بهار در بهار است یقین ✍ چشمم به در است بلکه عیدم برسد دل خوش که خبر ز "سررسیدم" برسد مرگ است که میدود به سویم شاید او زودتر از سال جدیدم برسد ✍ عید ما دل‌شدگان لحظه‌ی دیدار شماست سال ما ساعت تحویل خودش را دارد ✍استاد دراین هوای بهاری، شدم دوباره هوایی بهار می‌رسد، اما... بهارِ من! تو کجایی؟ ✍ 🌐@emame_setayesh
ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن راه نفس نمانده بیا ای گل امید آقا بیا و رنج و بلا را تو دور کن دجال‌های دشمن دین جلوه کرده‌اند چشمان فتنه‌های زمان را تو کور کن 💐 🌐@emame_setayesh
🌸دعا سال نو واسه دوستان خوب من🌸 الهی قامتش را خم نگردان دوچشمش را  پر از شبنم نگردان نصیبش خنده ای بر لب بگردان دلش را جای درد و غم نگردان خدایا فال او را خوش بگردان از عـمر نازنینـش ڪم نگردان الهــی اَحسَنُ الحـالش بگردان پناهش باش و بی محرم نگردان تــو او را از بــلا دورش بگردان مریض و در پـی مرهـم نگردان ز قلبش غصه را بیرون بگردان اسیرش در تـب و مـاتم نگردان خــدایـا  خالقا  شـادش بگردان گـرفتارش در ایـن عـالم نگردان     بفرست واسـه دوستات     که خیلی دوستشون داری 🍃🌸پیشاپیش سال ۱۴۰۲مبارک 🌐@emame_setayesh
الله تعالی فرجه الشریف بهار آمد بهار من نیامد بهار آمد بهار من نیامد گل آمد گل عذار من نیامد چراغ لاله روشن شد به صحرا چراغ شام تار من نیامد جهان را انتظار آمد به پایان به پایان انتظار من نیامد همه یاران کنار از غم گرفتند چرا شادی کنار من نیامد چه پیش آمد در این صحرا که عمری گذشت و شهسوار من نیامد ‌شاعر: مرحوم مشفق کاشانی ‌یا صاحب الزمان ........ شب اول ماه رمضانه ما ایرانیا خیلی مادری هستیم انشاءالله رزق مارو خود حضرت بده روضه شب اول رمضان رو هم خودش برای ما بخونه انشاءالله آماده ای صدا بزن «الهی العفو»... با این‌ همه که لایق لطف و عطا نیَم اما کنار سفره مرا می‌نشانی‌ام آه ندامت من و دریای حرف تو با موج عشق سمت خودت می‌کشانی‌ام حالا که آمده‌ام تو بغل می‌کنی مرا من تشنه‌ی چشیدن این مهربانی‌ام غافل شدم زِ یاد تو عمرم تباه شد سمت سراب رفت تمام جوانی‌ام گشتم کسی نبود تو بار مرا بخر بی‌چاره می‌شوم گر زِ این در برانی‌ام خوردم زمین بدون تو چون طفل ناتوان خاکی شدم اگرچه خودت می‌تکانی‌ام گر نیست آبرو زِ کَرَم هست فاطمه با مادر آمدم که تو قابل بدانی‌ام دارم زبان حالِ همان مادر مریض با پِلک خیس منتظرِ روضه خوانی‌ام بالا گرفت شعله و ماندم به پشت در پهلوی زخمی‌ام شده زان پس نشانی‌ام مسمار هم شکافت اگر سینه‌ی مرا کی با خبر شده‌ست زِ داغ نهانی‌ام بر حال من زمین و زمان گریه می‌کند در اول جوانی خود قد کمانی‌ام موی حسین شانه طلب می‌کند زِ من شرمنده‌ی غریب از این ناتوانی‌ام ‌مادر سادات روزهای آخر عمرش شرمنده بچه هاش شد دیگه کار بچه ها رو هم نمی تونه انجام بده، مقتل می نویسه، حال مادر آنقدر بد شده بود که دیگه توانایی هیچ کاری رو نداشت. « عن الصّادق (علیه السلام) أنّها لزمت الفراش ـ بعد ما قبض رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) ـ و نحل جسمها و ذاب لحمها حتّی صارت کالخیال و صارت عظماً لیس علیه إلّا جلده.[۱] [۱] ـ دعائم الإسلام ۱: ۲۳۲ .» و باهمین مضمون در بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , جلد۷۸ , صفحه۲۸۲ عنوان باب : الجزء الثامن و السبعون تتمة كتاب الطهارة أبواب الجنائز و مقدماتها و لواحقها باب 7 تشييع الجنازة و سننه و آدابه قائل : امام صادق (علیه السلام) ، پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، حضرت زهرا (سلام الله عليها)» « فاطمه (علیها السلام) پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در بستر بیماری افتاد ضعیف و لاغر شد، گوشت تنش آب گشت و مانند یک شبح و خیال می‌نمود و از اندوه فراق پدر پوستی بر استخوان شده بود.» من فقط لزمت الفراش رو کمی توضیح بدم، یعنی دیگه هیچ کاری نتونی بکنی تصور کن، مادری که بچه کوچک داره هر جورشم باشه بلند میشه برا خانواده و بچه هاش ‌کاری انجام میده البته این مادر کارش این شده که تو بستر افتاده و از بستر نمی تونه جدا بشه، حتی نمی تونه بچه هاشو بغل کنه، یک لحظه تصور کن واقعا خیلی سخته برا مادری که بچه کوچک داره بچه های قد و نیم قد نتونه کارهای بچه ها شو برسه. لذا به علی علیه السلام وصیت کرد : ثم انشات تقول: «ابکنی ان بکیت یا خیر هاد و اسبل الدمع فهو یوم الفراق یا قرین البتول اوصیک با لنسل فقد اصبحا حلیف اشتیاق ابکنی و ابک للیتامی و لا تنس قتیل العدی بطف العراق فارقوا فاصبحوا یتامی حیاری فاخلفوا الله فهو یوم الفراق» حالا هم که داره وصیت می کنه یاد بچه هاست اما از بین بچه ها بیشتر از همه یاد شهید طف. ( کربلاست) علی جان یاد حسین من باش می دونید چرا از بین بچه ها یاد حسینشه ؟ من یه دلیل بگم ، حتی قبل تولد ابی عبدالله این فرزند معروف به شهید شدن بود که در توقیع حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) که برای وکیل خود قاسم بن علاء درباره تعلیم دعای روز سوم شعبان (سالروز ولادت آن بزرگوار)، چنین آمده است: ... اللهم انی اسالک بحق المولود فی هذا الیوم، الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته... ؛ «... خداوندا از تو درخواست می‌کنم به حق مولودی که در این روز متولد شده و قبل از تولد و ورودش (به این دنیا) وعده شهادتش داده شده است...». و حتی پیامبر خدا در روز ولادت حسین علیه‌السلام به زهرا خبر مصیبت‌هایی حسین علیه السلام رو داد ، به حدی که زهرای مرضیه گریان شد، بعد ولادت هم در مواقع متعدد بحث غربت و شهادت این فرزند را به این مادر داد لذا این مادر تا لحظه آخر دلواپس حسینشه، حتی در برخی نقل ها داریم حضرت زهرا ازشدت گریه بیهوش شد، اما یه جمله من عرض کنم: بی بی جان، اگر این است تاثیر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن باور من اینه حضرت زهرا تا قبل عاشورا فقط شنید اما از روز عاشورا خودش دید مصیبت‌هایی که بر حسینش وارد شد چون حضرت زهرا شهید است و شهید هم زنده شاهد من یک نقل تاریخی : در طرز المذهب ، از بحر المصائب نقل مى كند كه : روزى
حضرت عليا مخدره زينب سلام الله عليه نزد حضرت سجاد عليه السلام آمد. چون چشمش به آن مخدره افتاد، فرمود: اى عمه ديشب در عالم رؤ يا چه ديدى ، و از مادرت فاطمه سلام الله عليه چه شنيدى ؟ آن مخدره عرض كرد: تو از تمامى علوم آگاهى . آن حضرت فرمود: چنين است ، و مقام ولايت همين است ؛ اما من مى خواهم از زبان تو بشنوم و مصيبت پدرم بنالم . عرض كرد: اى فروغ ديده بازماندگان ، چو چشمم قدرى آشنا به خواب شد، مادرم زهرا را با جامه سياه و موى پريشان ديدم كه روى و موى خود را با خون برادرم رنگين ساخته است . چون اين حال بديدم خويشتن را بر پاى مباركش بيافكندم و صدا به گريه و زارى بلند كردم و سر آن حال پر ملال را از وى بپرسيدم . فرمود: دخترم ، زينب من اگر چه در ظاهر با شما نبودم ، ليكن در باطن با شما بودم و از شما جدا نبودم . مگر به خاطر ندارى عصر روز تاسوعا، كه برادرت را از خواب برانگيختى ، برادرت بعد از مكالمات بسيار به گفت : به جد و پدر و مادر و برادرم آمده بودند، چون بر مى گشتند مادرم وعده وصول از من بگرفت ؟! اى زينب ، مگر فراموش ‍ كردى شب عاشورا را كه ناله و احسيناه ! و احسيناه ! از من بلند شد و تو با ام كلثوم مى گفتى كه صداى مادرم را مى شنوم ؟! آرى من در آن شب ، با هزار رنج و تعب ، در اطراف خيمه ها مى گرديدم و ناله و فرياد مى زدم و از اينروى بود كه برادرت حسين به تو گفت : اى خواهر، مگر صداى مادرم را نمى شنوى ؟ اى زينب ؟ مگر در وداع باز پسين فرزندم حسين و روان شدن او سوى ميدان ، من همى خاك مصيبت بر سر نمى كردم ؟ اى زينب ، چه بگويم از آن هنگام كه شمر خنجر بر حنجر فرزندم حسين نهاد، و من سرش را در دامن داشتم و حيران و نگران بودم كه سر فرزندم حسين را نوك سنان برآوردند. اى زينب ، اى دختر جان من ، چه گويم از آن وقت كه لشگر از قتلگاه به سوى خيمه گاه روى نهادند و شعله نار به گنبد دوار بر آوردند. اى دختر محنت رسيده ، من همانا در نظاره بودم كه مردم كوفه با آن آشوب و همهمه و ولوله خيمه ها را غارت مى كردند و آتش در آنها زدند و جامه هاى شما را به يغما بردند و عابد بيمار از بستر به زمين افكندند و آهنگ قتلش نمودند و تو، نالان و گريان ، ايشان را از اين كار باز مى داشتى . نيز هنگامى كه شما را از قتلگاه عبور مى دادند تمامى آن احوال را مى ديدم و آن چهار خطاب تو به جد و پدر و مادرت و برادرت را استماع مى نمودم و اشك را از ديده مى باريدم و آه جانسوز از دل پر درد بر مى كشيدم . اى دختر جان من ، اين خون حسين است كه بر گيسوان من است ، و من در همه جا با شما همراه بودم ، خصوصا هنگام ورود به شام و مجلس يزيد خون آشام و رفتار و گفتار آن نابكار بدفرجام . عليا مخدره زينب سلام الله عليه مى فرمايد عرض كردم : اى مادر، از چه روى اين خون را از موى و روى خويش پاك نمى فرمايى ؟ فرمود: اى روشنى ديده ، بايد با اين موى پر خون را در حضرت قادر بيچون به شكايت برم و داد و خود را از ستمكاران و كشندگان فرزندم باز جويم. ناله بزن یا حسین ..... 🌐@emame_setayesh
17.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 | | 🍃افطارها به کام دلم زهر می شود 🍃ارباب ما گرسنه و تشنه شهید شد 🌷 🌙 🌙 ♨️ @emame_setayesh
فیش سوم: توسل به عجل الله تعالی فرجه الشریف حضرت سلام الله علیها حیف از تو که گل باشی و من خار تو باشم بگذار که از دور گرفتار تو باشم  من مایه ندارم که خریدار تو گردم  باشد که گدای سر بازار تو باشم  گر راه ندارم به حریمت نظری کن  تا معتکف سایة دیوار تو باشم  امشب هم ناله با امام زمان علیه السلام شب سوم ماه رمضان بریم در خونه یه نازدانه که دل خیلی از ماها گیرشه. دلت می خواست الان حرمش باشی یاعلی.... بی تاب و بی قرارم، العفو بالرقیه عبدی گناهکارم، العفو بالرقیه شرمنده‌ام که از من جز معصیت ندیدی سنگین شده است بارم، العفو بالرقیه از بی وفایی ما، جانِ سه ساله بگذر جز او کسی ندارم، العفو بالرقیه دستان کوچک او صدها گره گشاید امید قلب زارم، العفو بالرقیه یک کربلا در این شب روزی این گدا کن خورده گره به کارم، العفو بالرقیه از تو به غیر خوبی چیزی دگر ندیدیم آری امیدوارم، العفو بالرقیه ✍ یا الله امشب به رقیه سلام الله علیها به این نازدانه ابی عبدالله علیه‌السلام به ما نگاه کن. نازدانه ای که سختی اسارت را کشید. « امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: اسارت سخت بود اما امان از شام....» بد دهانی مراقبان را دید«اُسکُتی یا جاریه! فقد آذیتنی بِبُکائِک»؛ ای کنیز! ساکت باش، زیرا من با گریه تو ناراحت می شوم.» اما یکی از سخت ترین لحظات حضرت رقیه سلام الله علیها اون زمانی بود که سر باباشو براش آوردن. بریم خرابه از مصیبت این نازدانه یادی کنیم ، فرج امام زمان رو تو روضه بخواه، انشاءالله اگه دختر کوچک داری بی حالی و مریضی شو نبینی، برا همه مریضا دعا کنید جانبازان و التماس دعا گفته ها. تو خرابه نانجیب دستور داد سر رو برا بچه ببرن، بماند چه طور بردن ، اما تا با سر رو برو شد با پدر درود دل کرد . هر چند بی پیکر ولی آخر رسیدی شکر خدا بالا سرم، با سر رسیدی بابا گمانم با دو تا معجر رسیدی! اما چرا بی اکبر و اصغر رسیدی؟ رفتی که برگردی، حسابی دیر کردی دیر آمدی و دخترت را پیر کردی بابا بگو مویت چرا تغییر کرده رنگِ سر و رویت چرا تغییر کرده اینقدر ابرویت چرا تغییر کرده اصلا بگو بویت چرا تغییر کرده هم عطر سیب پیکر تو فرق کرده هم حالت موی سر تو فرق کرده دیگر برای من جگر باقی نمانده دیگر برایت بال و پر باقی نمانده دیگر برایم چشم تر باقی نمانده دیگر برایت موی سر باقی نمانده با تو تنور خانه بد تا کرده انگار زخم گلویت هم دهن وا کرده انگار پیش خدا رفتی خبر دارم عزیزم بی من کجا رفتی خبر دارم عزیزم بر نیزه‌ها رفتی خبر دارم عزیزم تشت طلا رفتی خبر دارم عزیزم تشت طلا رفتی چرا؟ آغوش من بود بر نیزه‌ها رفتی چرا؟ آغوش من بود هم دوریِ این فاصله آزارمان داد هم زخم‌های سلسله آزارمان داد هم پای غرقِ آبله آزارمان داد هم خنده‌های حرمله آزارمان داد این بی حیایِ بد دهن آتش بگیرد ای کاش مثل موی من آتش بگیرد هی زیر دست و پاش گفتم دخترم... زد! گفتم کمی آرام، او محکم ترم زد با آن کمانی که به حلق اصغرم زد، عمداً همان را چند باری بر سرم زد دیگر رمق در دست و پایم نیست بابا دیگر صدایی در صدایم نیست بابا ✍ گفتند: سر را از میان طشت برداشت و به سینه گرفت و می گفت: «یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبکَ بِدِمائکَ! یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ! یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی! یا أبَتاهُ، مَنْ بَقی بَعْدَک نَرْجوه؟ یا أبَتاهُ، مَنْ لِلْیتیمه حَتّی تَکْبُر» «پدر جان، کی تو را با خونت خضاب کرد! ای پدر که رگهای گردنت را برید! ای پدر، کی مرا در کودکی یتیم کرد! پدر جان، بعد از تو به که امید وار باشیم؟ پدرجان، این دختر یتیم را کی نگهداری و بزرگ کند!». و از این سخنان با او گفت، تا اینکه لب بر دهان شریف پدر قرار داد و سخت گریه کرد تا غش کرد و از هوش رفت. چون او را حرکت دادند از دنیا رفته بود. اهل بیت تا این صحنه رو دیدند، صدا به گریه بلند کردند و داغشان تازه شد، و همه از زن و مرد بر آن آگاه شدند و گریستند. (نفس المهموم / ۴۵۶). یعنی عزا گرفتند اما دلها بسوزه تا ابی عبدالله علیه‌السلام به شهادت رسید زنها وقت عزاداری نداشتند ریختند توخیمه ها خیمه ها را آتش زدند و زنها رو می زدند. هرکس به طرفی می رفت حتی زینب کبری که بزرگترین عزادار برادرشه هم دیدن داره میره تو خیمه ای و بیرون میاد ، دیدند زینب کبرا داره از مریضش عیادت می کنه. تا شب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها زینب علیها السلام هم وقت نکرد خوب برا حسینش گریه کنه لذا بعد شهادت حضرت رقیه یه دل سیر برا داداشش گریه کرد. امشب به حق حضرت زینب کبری و نازدانه ابی عبدالله ناله بزن یا حسین.... 🌐@emame_setayesh