فیش روضه حضرت #ام_البنین_علیها_السلام.
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلامُ عَلَیکِ یَا زَوجَةَ وَصِیِّ رَسَولِ الله
درود بر توای همسر جانشین فرستاده خدا
السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَزِیزَةَ الزَّهرَاءِ عَلَیهَا السَّلام
درود بر توای کسی که عزیز حضرت زهرا بودی
السَّلامُ عَلَیکِ یَا أُمَّ البُدُورِ السَّوَاطِع فَاطِمَةَ بِنت حزَام الکلابیّة
سلام بر توای مادر ماههای درخشانای فاطمه دختر حزام بن خالد از قبیله بنی کلاب
المُلَقَّبةُ بِأُمّ البَنِین وَ بَاب الحَوَائِج(۱)
که لقب داده شدی (از طرف حضرت علی) به ام البنین (مادر پسران) و رحمت و برکات خدا بر تو باد.
🔰قسمت این بود که تو محرم حیدر باشی
به علی مونس وهم خانه وهمسرباشی
قسمت این بود که در زندگی مشترکت
به عزیزان دل فاطمه مادر باشی
آفرین برتو که هنگام ورودت گفتی
آمدی خادمه خانه کوثرباشی
قسمت این بود که در بین تمامی زنان
توفقط صاحب یک ماه وسه اخترباشی
قمرت یک نفره لشگر انصارخداست
پس عجب نیست که تو مادر لشگر باشی
خاک این خانه تو را قبله حاجات کند
متعجب نشو گر شافع محشرباشی
غم این خانه زیاد است زیاد است زیاد
سعی کن مرهم زخم دل دخترباشی
این یتیمان همه به واژه در حساس اند
نکند در بزنند و تو پس در باشی
چار تا بچه این خانه همه مادری اند
نکند تب بکنی گوشه بستر باشی
سعی کن بیشتر از زینب و کلثوم وحسن
فاطمه دور وبر این شه بی سرباشی
سعی کن ثانیه ای تشنه نماند این گل
یاراین سوخته دل تادم آخرباشی(۱)
🔰همین طور هم شد همه جا حواس این مادر به ابی عبدالله علیهالسلام بود اون روزی که کاروان اسرای اهل بیت برگشتند، امام سجاد علیه السلام فرمودند کاروان اهل بیت نرسیده به شهر بایستد و بشیر زودتر وارد مدینه شد
صدا زد.
بشير بن حذلم (جذلم) مى گويد: هنگامى كه به مدينه نزديك شديم، على بن الحسين(عليه السلام) دستور داد كه كاروانيان از شترها فرود آيند، خيمه ها را برپا كرده و در آن جاى گيرند. آن گاه فرمود: اى بشير! خدا پدرت را رحمت كند، او شاعر بود، آيا تو نيز مى توانى شعر بگويى؟
گفتم: آرى، اى پسر رسول خدا، من نيز شاعرم.
فرمود: وارد مدينه شو وخبر شهادت ابى عبدالله(عليه السلام) (و ورود ما را) به مردم برسان.
بشير مى گويد: بر اسبم سوار و با شتاب وارد مدينه شدم. هنگامى كه به مسجد النبى(صلى الله عليه وآله) رسيدم صدايم را به گريه بلند كردم و آنگاه چنين سرودم:
«يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ بِها * قُتِلَ الْحُسَيْنُ فَأَدْمُعي مِدْرارُ
اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ * وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناةِ يُدارُ»
(اى مردم مدينه، ديگر مدينه جاى ماندن شما نيست، زيرا حسين [آقاى شما] كشته شد كه اشك من اين گونه سرازير است.
پيكر او در كربلا به خاك و خون غلطيده و سر مقدسش بالاى نيزه، شهر به شهر گردانده شد).
سپس گفت: اين على بن الحسين(عليه السلام) است كه با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند و من فرستاده او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم.
با اين سخن، حتّى زنان مدينه از خانه هايشان با موهاى پريشان بيرون ريختند و درحالى كه از شدّت مصيبت صورت هاى خود را مى خراشيدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گريه و زارى بلند كردند.(۳)
بشیر به ام البنین علیهاالسلام گفت ام البنین فرزندانت را کشتند ام البنین گفت: «اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِاللّه! أولادی وَ مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین» ای بشیر از (امام من) اباعبدالله الحسین خبر بده! فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است، همه فدای اباعبدالله باد.(۴)
مویم که شد سفید فدای سرت حسین
عباس من فدای علی اکبرت حسین
تیر سهشعبه چشم اباالفضل را درید
ماندم چه کرد با گلوی اصغرت حسین
عباس، آخرین نفسش روی پای تو
تو زیر دستوپا نفسِ آخرت حسین
از خواهرت شنیدهام ای شاه بیکفن
مانده سه روز روی زمین پیکرت حسین
از خواهرت شنیدهام غارت شد از تنت
پیراهن و عمامه و انگشترت حسین
زهرا اگر نبود بگرید برای تو
من گریه میکنم عوض مادرت حسین(۵)
🔰ناله بزن یاحسین........
آن لحظه که جان می رود از دست، حسین!
دیدار تو آخرین امید است، حسین!
تا همت عشق است چرا منت مرگ؟!
باید به شهیدان تو پیوست، حسین!(۶)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
(۱)زیارت نامه حضرت ام البنین علیهاالسلام
(۲) شاعر: مهدی نظری
(۳). ملهوف(لهوف)، ص 226 ـ 230؛ بحارالانوار، ج 45، ص 147 ـ 149 و مقتل الحسين مقرّم، ص 374 ـ 375.
(۴)منتهی المقال، ج 2، ص 70؛ تذکره الشهداء، ص 443.
(۵)شاعر:عبدالحسین میرزایی
(۶)شاعر: میلاد عرفان پور
🌐@emame_setayesh