.
#مباهله
#صلواتی
بر هیبت عترت پیمبر صلوات
بر جان نبی حضرت حیدر صلوات
بر فاطمه و دو نور چشمش، حسنین
بر عید مباهله مکرر صلوات
بر نور مبین حی سرمد صلوات
بر جمع کسای آل احمد صلوات
بر دشمن پنج تن دمادم لعنت
بر پنج تن آل محمد صلوات
#محمود_ژولیده ✍
#روز_مباهله #پنج_تن
.
14.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مگه نمیدونی کار گره خورده؟
دیگه از این به بعد کار ما نیست.......
حتما پخش کنید
التماس دعا 😭
بخدا کم کاری کردیم....شرمنده ایم
#صاحب_عزا
▪️صاحب مکیال المکارم مینویسد:
یکی از دوستان صالح من در عالم خواب، مولا صاحب الزمان سلام الله علیه را دید که فرمود:
... بعض أصدقائي الصالحين، أنّه رأى مولانا الحجّة عليه السّلام في المنام، فقال ما معناه: إنّي لأدعو لمؤمن يذكر مصيبة جدّي الشهيد، ثمّ يدعو لي بتعجيل الفرج و التأييد
من دعاگوی هر مومنی هستم كه پس از ذكر مصائب حضرت سيدالشهدا سلام الله علیه برای تعجیل فرج و تایید من دعا كند!
📚مكيال المكارم، ج۲، ص: ۵۷
#مهدویت
⚫️ چگونه در ثواب عزاداری امام زمان ( سلام الله علیه ) در محرم سهیم باشیم
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و اله :
مَنْ عَزَّى مُصَاباً كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْتَقِصَ مِنْ أَجْرِ الْمُصَابِ شَيْئاً.
هرکس به عزاداری تسلیت بگوید، به اندازه اجر آن عزادار بدون این که از اجر او کاسته شود به تسلیت گوینده اجر داده می شود.
📜الكافی، ج ۳ ص ۲۰۵
▪️در عزاداری ها به صاحب این عزا امام زمان عجل الله تعالی فرجه اینگونه تسلیت بگوییم
آجَرَکَ الله یا بَقیَّهَ الله فی مُصیبَة جَدِّکَ الحُسین علیه السلام"
#نوحه_شبهای_محرم
گفتم حسینُ، ناله کشیدم
با اذن زهرا، مشکی پوشیدم
گریه شد کارم، سینه زنِ یارم
با زینب می خوانم، با زهرا می بارم
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..
با چشم گریان، بر روی دارم
با کام عطشان، جان می سپارم
چشمم به راهت، کو آقا سپاهت
یابن الزهرا گشته، کوفه قتلگاهم
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..
کوفه هم آقا مثلِ مدینه
بغض علی را دارد به سینه
آمده لشکر بهرِ علی اصغر
میریزد در صحرا جسم علی اکبر ..
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله
شب دوم
آید از اینجا . بوی جدایی
حاجی زهرا . شد کربلایی
می رسد از راه . باسینه ای پر آه
دلنگران زینب . همراه ثارالله
حسین ثارالله یا اباعبدالله
آید به گوشم . بادیده تر
از این حوالی . صدای مادر
جان عباسم . می دانی احساسم
من روی گیسوی . تو خیلی حساسم
حسین ثارالله یا اباعبدالله
با چه شکوهی . حجابم کامل
پایین آمدم . ز عرش محمل
واویلا آن دم . که با قامتی خم
محمل نشین گردم . همراه نامحرم
حسین ثارالله یا اباعبدالله
نوحه شب سوم
کنج خرابه . شد عرش اعلا
خوش آمدی ای عزیز زهرا
ای قرار من . چشمم شده روشن
سر تو بگذارم . آهسته بر دامن
مهربان بابا یا اباعبدالله
کردم نوازش . با گریه مویت
چیزی نمانده از ماه ِ رویت
شکل هلالی . دارم یک سوالی
بدون گوشواره . گوشم شده خالی
مهربان بابا یا اباعبدالله
گم شدم آن شب . تا در بیابان
گفتم یا زهرا . با چشم گریان
دیدم یک بانو . دستش روی پهلو
مرا بغل می کرد . با ورم بازو
مهربان بابا یااباعبداله
نوحه شب چهارم
دوبچه شیر از . اولاد جعفر
قربانی های . دختر حیدر
این دو رزمنده . دل ز عالم کنده
تانشود مادر . یک لحظه شرمنده
یا ذبیح الله یا اباعبدالله
بر دوش اینها . کرده حمایل
شمشیری مادر . با ابوفاضل
آبرودارند . چون حیدر تبارند
جای زینب اینها . راهی پیکارند
یاذبیح الله یااباعبدالله
ز میدان آمد. تا حسین دلخون
زینب نیامد . از خیمه بیرون
یعنی برادر . گریه نکن دیگر
این دو جوان من . قربانی اکبر
یاذبیح الله یااباعبدالله
نوحه شب پنجم
بوی مدینه . دارد شمیمم
عبدالله هم من . ابن الکریمم
من جگردارم . ارث جمل دارم
ده ساله ام اما . شیر هر پیکارم
جانم حسن جان . جانم حسن جانم
بودم اسیر دستان عمه
تا مرکب آمد . جانب خیمه
دستم کشیدم . سوی تو دویدم
گیسویت را دست . یک بی حیا دیدم
یاذبیح الله یااباعبدالله
دستم سپر شد. بر حنجر تو
افتادم بی دست . بر پیکر تو
گشتم در غوغا . دست وپاگیر اینجا
از تو جدا کردند . بانیزه جسمم را
یاذبیح الله یااباعبدالله
نوحه شب ششم
ماه حرم شد . از خیمه عازم
سقا صدا زد. جانم به قاسم
بت شکن آمد. کفن به تن آمد
باسربند سبزِ . جانم حسن آمد
جانم حسن جان . جانم حسن جانم
نقش بازویش. ذکر جاء الحق
با یک ضربه زد . گردن ز ازرق
بر پا شد طوفان . شد فاتح میدان
نعره کشید عباس . ایوالله عموجان
جانم حسن جان جانم حسن
شادی سر آمد . بی بال پر گشت
کوته رفت اما . کشیده برگشت
می زد دست و پا . روی خاک صحرا
سینه شکسته شد . چون مادرش زهرا
یا ذبیح الله یا اباعبدالله
شب هفتم
ششماه یارِ نارک گلویم
خون گلویت . شد آبرویم
ای علی جانم . می لرزد دستانم
آهسته برایت . لالایی بخوانم
لای لای علی جان . لالایی علی جان
یکی دوتا نیست . این لحظه دردم
با چه رویی من . خیمه برگردم
درخیمه مادر . منتظرت اصغر
روی سینه من . پاره شده حنجر
لای لای علی جان لالایی علی جان
آماده کردم . یک قبر کوچک
می آید از راه . مادر کودک
تو سربلندی . حق داری می خندی
مهلت نشد بابا . چشمت را ببندی
لای لای علی جان لالایی علی جان
شب هشتم
با چه وقاری . مانند حیدر
روی به میدان .علی اکبر
ای همه هستم . محاسن بر دستم
حرز یا زهرا بر . بازوی تو بستم
یاعلی اکبر جانم علی اکبر
تا ناله کردی . خود را ساندم
بهتر بگویم . خودرا کشاندم
بگو کجایی . توپخشِ صحرایی
پیش نگاه من . تو اربااربایی
یاعلی اکبر جانم علی اکبر
نیزه کشیدم . از پهلوی تو
افتاده بودم . بی جان روی تو
ای نامرتب. جانم شده برلب
از تو جدایم کرد . گریه کنان زینب
شب تاسوعا
برخیز علمدار . پشتم شکسته
تیر سه شعبه . چشم تو بسته
ای علمدارم . بی کس و بی یارم
بارفتنت عباس . خورده گره کارم
یاابوفاضل جانم ابوفاضل
افتاده دستت در بین راهم
خیره به جسمت . مانده نگاهم
خوش قد و بالا . پاشیده ای حالا
گوید کنار تو . یاولدی زهرا
یا ابوفاضل جانم ابوفاضل
بعد تو زینب . در اوج غربت
آماده گردد. بهر اسارت
خیمه بلوا شد . روی دشمن وا شد
برخیز و کاری کن . خواهرم تنها شد
#نوحه_شبهای_محرم
#نوحه_دهگی
#محرم
@ghasemnemati_ir
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تاوقتی صدای نوحه محرم درین شهر میشنوی
ناامیدی گناه کبیرست
امام حسینو که داری
12.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از شب اول حواست باشه
🔺 عاشورا شب ثبت نام نیست
🎙 #حجت_الاسلام_میرزامحمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
به این عکس خیره بشویم تا بدانیم دست خدا بر سرماست.
اگر شهر سقوط کرد مراقب باشیم اعتقاد و اخلاقمان سقوط نکند.
بازهم باید عمار بود، بدانید به قله ها نزدیک شدیم.
نگاه تمدنی باقیست و دست در دست هم مسیر را می پیمائیم.
نقش جامعه پردازیمان را ادامه دهیم.
اللهم عجل لولیک الفرج.
و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین علیه السلام و اصحاب الحسین علیه السلام.
#فیش_روضه
#شماره۱
#ماه_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸سنگ و آتش، به درون خانه طوعه انداختند و بدین وسیله، سفیر امامحسین عليهالسلام را از خانه بیرون کشیدند …
در نقلها آمده است:
🥀 ... سپیده دم بود که لشکریان ابن زياد لعین به درِ خانه طوعه آمدند. وقتی که مسلم عليهالسلام صدای پای اسبان و همهمه لشکریان را شنید
📋 فتَبَسَّمَ مُسلِمٌ رَحِمَهُ اللّهُ، ثمّ قالَ: يا نَفسُ! اَخرِجي إلى الْمَوتِ الَّذي ليسَ مِنهُ مَحيصٌ
▪️حضرت مسلم علیه السلام تبسمی نمود و گفت: ای نفْس!به پا خیز و مرگ را در آغوش بگیر که هیچ گریزی از آن نيست.
🥀 طوعه عرضه داشت: ای آقای من! خودت را آماده مرگ ساختهای؟ حضرت فرمود:دآری به خدا، چارهای از آن نيست.
📋 وَالْقُومُ يَرمُونَ الدّارَ بِالْحِجارَةِ، و يَلهَبونَ النّارَ في نَواحِي الْقَصَبِ
▪️لشکریان از بیرون خانه ، خانه را به زیر بار سنگ گرفتند و سر نیزه ها را آتش زده و به داخل خانه انداختند.
📋 فقالَ:يا اُمّاهُ أخْشیٰ أن يَهجُموا عَليَّ، و أناْ في داركِ
▪️حضرت مسلم رو به طوعه کرد و فرمود: مادرجان! میترسم که بر من هجوم آورند و من در خانهات باشم!
(گويا مسلم به یاد آتش زدن خانه زهرای مرضيه سلاماللهعلیها افتاد و نمیخواست دوباره یک زن را بین آتش و دود، گرفتار کنند)
📋 ثُمَّ إنّه عَمَدَ إلى الْبابِ، وَ قَلَعَها، و كانَ ضَخِمَ السّاعِدَيْنِ و إذا الْتَقَىٰ مَعَ الْفَوارِسِ يَقومُ شَعرَ بَدَنِهِم مِن بَينِ ثِيابِهِم
▪️از جا بلند شد و به سمت در رفت و در خانه را از جا کَند و از خانه خارج شد.
بازوان او به گونهای بود که لشکریان تا که با او مواجه شدند ،موی تنشان چنان راست شد که از لباسشان بیرون زد.
🖇 در وصف شجاعت و قدرت حضرت مسلم بن عقیل علیهما السلام نوشتهاند:
📖 كانَ مِن قُوَّتِهِ أن يَأخُذَ الرَّجُلَ بِيَده، و يَرمِي به مِن فَوقِ الْبَيتِ
▪️آنگونه قدرت داشت که با دستانش مردی را بلند میکرد و به پشت بام خانه میانداخت.
برگرفته از:
📚مقتل أبي مخنف،ص۳۳
📚الفتوح،ابن اعثم، ج۵ ص۹۲
📚تاريخ طبرى، ج۷ ص۲۹۲۱
📚أسرار الشّهادة، ص ۲۲۵
📚معالى السّبطين، ج۱ ص۲۳۵
✍ وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید
جز هِق هِق از این مردِ غمگین بر نیاید
خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا
آنقدر بد دیدم که در باور نیاید
در را خودم بر رویِ دشمن باز کردم
گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید
سوگند خوردم در مدینه بعدِ زهرا
خانومِ خانه پشتِ در دیگر نیاید
دیر است اما کاش میشُد تا عقیله
شهرِ تنور و خار و خاکستر نیاید
بر پُشتِ دستم میزنم دیدی چه کردم
هرکس بیاید مادرِ اصغر نیاید
ای کوفه با تو آرزویم رفت از دست
بی آبروها آبرویم رفت از دست
در کوچهها بر خاکها رویم کشیدند
در را شکستند و به پهلویم کشیدند
در پیشِ زنهاشان غرورم را شکستند
با پا زدنهاشان غرورم را شکستند
از بس که زخمم میزدند از حال رفتم
بینِ جماعت بودم و گودال رفتم
عمامهی من را که غارت کرد نامرد
با نیزهای آمد جسارت کرد نامرد
دو کودکم دیدند بر جانِ من اُفتاد
دو کودکم دیدند دندانِ من اُفتاد
طفلانِ من دیدند طفلانت نبینند
آقا جسارت را به دندانت نبینند
با سنگهای خود سرِ من را شکستند
انگشتِ بی انگشترِ من را شکستند
ای کاش میشُد لحظهی آخر نیاید
یا ساربان دنبالِ انگشتر نیاید
وای از دلِ زینب چه میآید سرِ او
وقتی که انگشتر زِ دستت در نیاید
یا لااقل دنبالِ این هشتاد خانوم
نامحرمی با خیزرانِ تَر نیاید
بالا سرت وقتی که گودالت شلوغ است
هرکس بیاید کاشکی مادر نیاید
شیخ علی قجری
🌐@dorenabhydar
بسم الله الرحمن الرحیم
#فیش_روضه
#شماره۲
#ماه_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
حلقه اتصال:
یکی از کسانی که امام زمانش رو خوب شناخت، معرفت به جایگاه امامش پیدا کرد و به احسن وجه از او اطاعت کرد، جناب مسلم بن عقیل بود.
که تا پای جان، پای عهدی که با امام زمانش یعنی سیدالشهدا بسته بود، ماند.
اولین کسی بود که خودش و زن و بچهاش را در راه ابی عبدالله فدا کرد.
کسی بود که وقتی سیدالشهدا او را به سمت کوفه فرستاد فرمود: « انی باعث الیکم باخی مسلم »
من برادرم رو به سمت شما فرستادم.
همون آقاییه که اونقدر به اهل بیت نزدیک شد که اهل و جزئی از خاندان پیغمبر شد و در راه دین خدا ایستادگی کرد و به شهادت رسید.
____
صلی الله علیک یا مسلم بن عقیل
السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لأمیرالمومنین و الحسن و الحسین علیهمالسلام
_____
شعر:
در سلام نماز مغرب بود
مسجد از ازدحام خالی شد
واژه های کلام مردم شهر
از علیک السلام، خالی شد
( مسلمی که یه روز تو کوفه ۱۸ هزار نفر باهاش بیعت کردن، کار به جایی رسید که دیگه کسی جواب سلامشم نمیداد///// این جواب سلام ندادنا سابقه داره)
بین پس کوچه های نامردی
کوفه تنها گذاشت مردش را
( دارم روضه مسلم و می خونم که تو کوفه تنهاش گذاشتن أما نمیدونم چرا دلم مدینه است کنار اول مظلوم عالم امیرالمومنین، که یه روزی همه فراموشش کردن)
هیچکس بار آن مسافر را
از سر شانه اش پیاده نکرد
وای بر حال منبر کوفه
که از آن مرد استفاده نکرد
کلماتِ که "این چه کاری بود؟"
دائماً راهی صدایش بود
( وسط معرکه یه وقت دیدن مسلم زده زیرگریه.. چی شد؟؟ اگر تو عرب چند تا جنگاور سراغ داشته باشیم، یکیش تویی چرا گریه میکنی؟؟ فرموده باشه: آخه گریه ام برا خودم نیست، گریه ام برا اون آقاییه که دست زن و بچه شو گرفته داره میاد، من بهش گفتم بیا)
التماسی شبیه "کوفه میا"
سر سجاده ی دعایش بود
____
نمایه: « کوفه میا»
خیلی نگران بود مسلم، اشک میریخت ، آخه خودش نامه داد،« آقا بیا»، کوفه منتظرته، مردم کوفه عاشقتن
اما حالا ببینه دستاشو بستن، دارن میبرن بالای دارالاماره
نگاهش به یکی افتاد ، فرمود دوتا پیغام دارم ببر برا آقام حسین:
اول اینه که به آقام بگو وقتی این پیغام به دستت رسید بدون کار مسلم تمام شد مسلمو کشتن
پیغام دومم اینه که به آقام بگو: « ارجع باهل بیتک..» ( مناقب ۴/ ۹۳) یعنی به آقام بگو برگرده مدینه، کوفه نیاد، چرا آخه کوفه وفا ندارد، کوفی بی مروت شرم و حیا ندارد ( آقا نگران زن و بچه اتم، آقا اینجا سنان داره، اینجا خولی داره، اینجا زجر داره)
آقا اینا تنهات میزارن،
( کجا رو میدید مسلم؟) همون ساعتی که:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت
______
اما این فقط مسلم نبود که تنهاش گذاشتن، دستهاشو بستن، جواب سلامشم نمیدادن
من یه آقایی رم میشناسم مدینه، اسد الله بود، یل خیبر بود، نام آوران عرب وقتی اسمش رو میشنیدند می لرزیدن
اما همین آقا یه وقت ببینه: ( سبک بارون کربلا )
آتیشه خونمون
چقدر هیزم ریختن پیش خونمون
یعنی اینجا بازم میشه خونمون
آتیشه خونمون
حورا رو میزنن
چشمو میبندن هر جا رو میزنن
علی میبینه زهرا رو میزنن
حورا رو میزنن
___
الا لعنة الله علی القوم الظالمین...
🌐@dorenabhydar
14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❁﷽❁
📺 #کلیپ_تصویری #محرم
💢 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن
🔺 مادر تمام نوکرها
🎤 حجت الاسلام #استاد_میرزامحمدی
🕌 موسسه علمی فرهنگی
حداث الحسین علیهالسلام
• ۱۴۰۲.۰۴.۲۵
✔ [ @huddath_al_hussain_ir ]