امام کاظم.pdf
292.5K
بسم الله الرحمن الرحیم
🏴 السلام علیک یا #موسی_بن_جعفر علیهماالسلام
🔻سلام علیکم
📚 #باب_الحوائج
🖊تحقیقی پیرامون جایگاه #امام_کاظم علیهالسلام نزد علمای #اهل_سنت تقدیم نگاهتان.
📕ویرایش اول، بهمن ۱۴۰۱
#حکاکی_اشک
#تاریخ_اسلام
#سیره
#سیره_اهل_بیت
#سیداحمدابوترابی
🙏شما هم در ثواب انتشار فضایل #حضرت_موسی_بن_جعفر علیهماالسلام سهیم باشید.
@hakakiashk
🌐@emame_setayesh
بسمالله الرحمن الرحیم
#روضه_حضرت_موسی_بن_جعفر_امام_کاظ_علیه_السلام
السلام علیک یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج
♦️کیست این مرد که اوصاف پیمبر دارد
♦️از قدم تا به سرش هیبت حیدر دارد
♦️بی عصا آمده و حضرت موسی شده است
♦️ریشه در سلسله ی حضرت جعفر دارد
♦️بی سبب نیست اگر حاجت ما را داده
♦️به لبش زمزمه ی سوره ی کوثر دارد.(۱)
🔰(۱)خطیب بغدادی – عالم اهل سنت – می گوید: هر زمان که گرفتاری داشتم می رفتم کنار ضریح موسی بن جعفر(ع) کمک می خواستم و نتیجه می گرفتم.
این عالم اهل سنت است حالا ببینید با شیعیانش چه می کنه که آقا شده باب الحوائج.
♦️دلم از سوز غمش در تب و تاب افتاده
♦️دلم از سوز غمش داغ مکرّر دارد
♦️چند وقتی است که دنبال اجل می گردد(۲)
🔰(۲)وقتی كه امام كاظم(علیهالسلام) رو تو بصره و زندان عيسي بن جعفر زنداني كردند، فرازي از دعايش اینجوری بود: «اَللّهُمَّ إنّكَ تَعْلَمُ أَنّي كُنْتُ أَسْئَلُكَ أَن تُفَرِّغَني لِعَبادَتِكَ اَللّهُمَّ وَ قَد فَعَلْتَ فَلَكَ الحَمدُ؛ خدايا تو خود ميداني كه من از تو جاي خلوتي براي عبادت خواسته بودم و تو چنين جايي را برايم آماده كردي پس تو را سپاس ميگويم.»
اما بعد مدتی لحن دعای امام در زندانی که زندان بانش سندی ابن شاهک بود عوض شد.
يا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِن بَيْنِ رَمْلٍ وَ ماء و طينٍ يا مُخَلِّصَ النّارِ مِن بَيْنِ الْحَديدِ وَ الحَجَرِ يا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَينِ فَرْثٍ وَ دَمٍ يا مُخَلِّصَ الْوَلَدِ مِن بَيْنِ مَشيمَةٍ وَ رَحِمٍ يا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِن الأحْشاء وَ الرَّحِمِ خَلِّصني مِن يَدَيْ هارُون الرشيد؛ اي خداوندي كه گياه را از بين آب و گل و ريگ نجات ميدهي! اي خدايي كه آتش را از بين آهن و سنگ رهايي ميبخشي، اي خدايي كه شير را از بين غذاهاي هضم شده و خون خلاص ميكني! اي خدايي كه نوزاد را از بين جفت و رحم نجات ميدهي! اي خداوندي كه روح را از ميان حجابهاي جهاز هاضمه آزاد ميسازي! مرا از دست هارون خلاص كن.»»
♦️چند وقتی است که دنبال اجل می گردد
♦️کنج زندان بلا روضه ی مادر دارد(۳)
🔰(۳)( مثل مادرش از خدا می خواد اللهم عجل وفاتی سریعا)
♦️چند وقتی است تنش سخت به هم ریخته است
♦️اینقَدَر زخم، روی پیکر لاغر دارد
♦️از روی تخته ی در، پیکر او بردارید
♦️چند تا خاطره ی سوخته از در دارد(۴)
🔰(۴)دیدند از زندان پیکری را روی تخته در گذاشتند، یک نفر در پیشاپیش فریاد می زد: «و نودى علیه هذا امام الرافضة فاعرفوه» این پیشواى رافضیان است او را بشناسید.»
♦️پیکرش از چه چنین بین گذر افتاده
♦️یک نفر نیست تنش را ز زمین بر دارد
♦️لا اقل چند کفن بهر تنش آوردند(۵)
«🔰(۵) من فقط یک کفن رو اشاره کنم. در عیون اخبار رضا نوشته، سلیمان بن ابى جعفر با افرادش آمدند و بدن را تحویل گرفتند،یک نفر صدا می زد هر کس مایل است ببیند پیکر پاک فرزند پاک، موسى بن جعفر علیه السّلام را بیاید، مردم جمع شدند بدنش را غسل داده حنوط گرانبهائى کردند او را در کفنى که از برد یمنى بود که به دو هزار و پانصد دینار برایش بافته بودند تمام قرآن بر آن نقش بود با پاى برهنه به صورت عزاداران با گریبان چاک از پى جنازه آن جناب تا قبرستان قریش رفت در آنجا بدن شریفش را دفن کرد.«عیون أخبار الرضا(ع) ج 1 ص :100»
اما ابی عبدالله چی؟
کَفنی داشت زِ خاک و کَفنی داشت زِ خون
تا نگویند کَسان، جسمِ حسین بی کفن است»
♦️لا اقل چند کفن بهر تنش آوردند
♦️دست کم روی تن سوخته اش سر دارد
پسرش آمده بالای سرش اما باز
روضه خوانِ دل من روضه ی اکبر دارد(۶)
🔰(۶)راوی نقل می کنه دیدم کنار امام جوانی ایستاده اما یکدفعه غایب شد فهمیدم لحظات آخر امام رضا علیهالسلام اومد بالین پدرش ، حق هم همینه ، پسر بیاد بالا سر پدرش کدوم پدر؟ پدری که در زیارت نامه اش می خوانیم « ذی الصاق المرضوض، بحلق القیود ، » تو زندان نمور و نمناک ساق پاهای حضرت خورد شده ، اما کربلا بر عکس شد، پدر اومد کنار بدن آسیب دیده پسرش، اما یه فرقی داره این عیادت ها باهم ، امام رضا کنار یک بدن آمد اما ابی عبدالله علیهالسلام وقتی آمد کنار بدن.
♦️همه جا را تن صد چاک علی می بینم
♦️بس که در پیکر خود زخم ز خنجر دارد
وحید محمدی
🌐@emame_setayesh
روز مبعث روز فخر انبیاست
مصطفیٰ نورٌ عَلیٰ نور خداست
عید مبعث وعده گاه کبریاست
رستگاری، مژدگانی خداست
عید مبعث وعده قالو بَلیٰ ست
سرّ مکنونات هستی بر مَلاست
بر دل کعبه طنین این نواست
یا رسول الله لفظ کیمیاست
روز مبعث مبدأ عشق و صفاست
جلوه گاه مظهر نور هُداست
یا رسول الله ذکر ما سواست
وعده گاه عشق بازی با خداست
مصطفیٰ آئینه مهر و وفاست
قلب او با روح قرآن آشناست
نور او افزون ز نور انبیاست
سروریّش بر همه عالم رواست
بر لب پیک خدا شور و نواست
لفظ حاتم در ثنای او خطاست
کشتی او مأمن شاه و گداست
ساحلش مطلوب اصحاب رضاست
هر چه باشد او رسول کیمیاست
او شفیع روز فردای شماست
ذکر روز مبعثم یا مصطفاست
یا رسولالله مدد ذکر خداست
اصغر چرمی
🌐@emame_setayesh
بانگ تکبیر ز امواج فضا می آید
گوش باشید که آوای خدا می آید
بوی عطر از نفس باد صبا می آید
نفس باد صبا روح فزا می آید
پیک وحی است که در غار حرا می آید
به محمد ز خداوند ندا می آید
ای خلایق همه این طرفه ندا را شنوید
گوش های شنوا حکم خدا را شنوید
بت و بتخانه همه ذکر خدا می گویند
سخن از اقرأ و از غار حرا می گویند
حمد حق ، مدح رسول دو سرا می گویند
خلق عالم همه تبریک به ما می گویند
حکم توحید به ما و به شما می گویند
همگی با نفس روح فزا می گویند
بشریت چه نشستی که مسیحت آمد
حکم توحید به آوای فصیحت آمد
این چراغی است که تا شام ابد جلوه گر است
این یتیمی است که بر عالم خلقت پدر است
این نجات همه در دامن موج خطر است
این رسولی است که از کلّ رُسُل خوب تر است
پیشتر از همه بعد از همه پیغامبر است
تا صف حشر طرفدار حقوق بشر است
چشم بد دور ز آیینه ی رخسارش باد
تک و تنهاست خداوند نگهدارش باد
آی انسان ها فرمان پیمبر شنوید
گوش تا از سخن خلق فراتر شنوید
روح گردید و از آن روح مطهر شنوید
همه با هم سخن خالق داور شنوید
بانگ تهلیل شنیدید مکرر شنوید
همه را با هم در عدل برابر شنوید
دوره ی کفر و زر و زور به اتمام آمد
اهل عالم همه آماده که اسلام آمد
عید آزادی زن های اسیر است امروز
عید خلق است و خداوند قدیر است امروز
دامن مکه پر از مشک و عبیر است امروز
بشریت را فرمان خطیر است امروز
حق بشیر است بشیر است بشیر است امروز
جاودان باد چراغی که منیر است امروز
ذکر بت ها همه ” لا نعبد الا ایاه “
همه گویند ” و لا قوه الا با الله “
تا به کی چهره ی خورشید عدالت مستور
تا به کی سلطه ی بیدادگران با زر و زور
با من امروز بخوانید همگی این منشور
منجی کل جهان آمده با مشعل نور
عید بعثت شده یا عید جهانگیر ظهور
تهنیت باد بر آن دخترک زنده به گور
دور دختر کشی و جهل به پایان آمد
سر تسلیم بیارید که قرآن آمد
مکه آهنگ ، به گلواژه ی اقرأ بنواز
کعبه از جا کن و تا غار حرا کن پرواز
یا محمد سخن خویش ز لا کن آغاز
خیز از جا به بت و بتگر و بت خانه بتاز
بشریت را با مکتب توحید بساز
سر این رشته دراز است دراز است دراز
خیز تا عرصه ی بیدادگران تنگ کنی
سینه در حین تبسم سپر سنگ کنی
ای به راه تو تمامی ملل را دیده
ای که جبریل امین دور سرت گردیده
ای به قلب بشر از غار حرا تابیده
ای خدا پیش تر از پیش تو را بگزیده
ای سحاب کرمت بر همگان باریده
خیز از جای خود ای جامه به تن پیچیده
چشم عالم به ره مکتب روشنگر توست
منجی کل بشر دین علی پرور توست
گر چه فوجی پی آزار تن و جان تواند
فکر بشکستن پیشانی و دندان تواند
روزی آید که همه خلق مسلمان تواند
خاک مقداد تو عمار تو ، سلمان تواند
سر فرو برده به تسلیم به فرمان تواند
پیرو دین تو و عترت و قرآن تواند
عالم کفر به اسلام تو تبدیل شود
به تولای علی دین تو تکمیل شود
تو و آل تو چراغان هدایید همه
چارده آینه از وجه خدایید همه
چارده صورت توحید نمایید همه
چارده قبله ی ارباب دعایید همه
.
چارده نوح به طوفان بلایید همه
چارده مهر عیان در همه جایید همه
چارده طور به سینای وسیع دل ها
چارده عقده گشا در همه ی مشکل ها
عزت امت تو در گرو وحدت توست
وحدت امت تو پیروی از عترت توست
طاعت عترت تو ، طاعت حق ، طاعت توست
در رگ قلب حسین بن علی غیرت توست
تا خدایی خداوند به پا دولت توست
شیعه آن است که هر لحظه ی او بعثت توست
شیعه در حکم تو نور ازلی را دیده
شیعه در غار حرا با تو علی را دیده
بعثت شیعه ز آغاز غدیر است و حراست
بعثت سوم او واقعه ی عاشوراست
پدر شیعه علی ، مادر شیعه زهراست
شیعه جان و تنش از آب و گل کرببلاست
به خدایی خدایی که جهان را آراست
شیعه بودن شرف و عزت و آزادی ماست
شیعه تا خون به رگش موج زند یار علی است
” میثما ” شیعه همان میثم تمار علی است
استاد حاج غلامرضا سازگار
🌐@emame_setayesh
#عید_مبعث
تنزیلِ آیات است یا باران گرفته؟
از بارش اشکت زمین هم جان گرفته؟
ای «رحمتٌ للعالمین»! روح تو انگار
آیینه رو در روی «الرحمن» گرفته
«إقرأ» که از تو عشق ـ اِی خط نانوشته! ـ
سرمشقهای «عَلَّمَ الانسان» گرفته
طاقت ندارد کوه، دریای دل تو
اما چه راحت وسعت قرآن گرفته
در مصحفت، عشقی است در آواز داود
عشقی که یوسف را هم از کنعان گرفته
عشقی که در کشتی نشسته پشت سکان
وقتی که دورِ نوح را طوفان گرفته
مهمانِ «عقل اول» و دست حکیم است
هر لقمهی حکمت اگر لقمان گرفته
«تبت یدا» … هر کس که دستت را رها کرد
از او چنین دست خدا تاوان گرفته
قرآن به روی نیزه دارند این جماعت
اسلامشان هم بوی بوسفیان گرفته
آل سعود اینک هم آغوش یهود است
گر طفل نامشروع، در دامان گرفته
بر منبرت خواندهست خود را خادم تو
فرمان ولی از خانهی شیطان گرفته
عطر قَرَن، چشم یمن را کرده روشن
حالا اویست پرچم از سلمان گرفته
علمی که گاهی تا ثریا رفته، امروز
جا در دل مردانی از ایران گرفته
وحیت ـ امین! ـ توصیف رویِ آشناییست
روح الامینت از کجا فرمان گرفته؟
«الیوم اَکمَلتُ لَکُم» یعنی که انگار
کار تو هم خاتم! به خُم پایان گرفته
پیمانه از دست علی پر کن محمد!
یادت که میآید؟ خدا پیمان گرفته
#قاسم_صرافان
🌐@emame_setayesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفته رفته ، ناله ی مظلوم دارد میرسد...
دلهامون رو با کاروان امام حسین راهی کربلا کنیم
#امام_زمان_عج_مناجات_پایان_سال
#امام_حسین_ع_مناجات_پایان_سال
ایام گذشت و به وصالش نرسیدم
چیزی دگر از فرصتِ امسال، نمانده
✍ #عادل_حسین_قربان
#امام_زمان_عج_مناجات_پایان_سال
یکسال با گناه و جدا از شما گذشت
یک عُمر رو سیاهی ما را حلال کن
✍ #قاسم_نعمتی
#سال_جدید
برای ما که همه عمر در پی وصلیم
همین که ختم شود انتظار، نوروز است
✍ #مجتبی_خرسندی
#امام_زمان_عج_مناجات_سال_جدید
این شامِ سیاهِ ما سحر میگردد
میآیی و گوش کُفر کَر میگردد
بی روی تو سالِ نو ندارد دنیا
هی سال به سال، کهنهتر میگردد
✍ #شهریار_سنجری
بهمناسبت تقارن #سال_جدید و #ماه_مبارک_رمضان
ای دلشدگان وقت قرار است یقین
اَسرار قیامت آشِکار است یقین
هم سال جدید و هم شَمیم رمضان
اِمسال بهار در بهار است یقین
✍ #هاتف_فومنی
#اخلاقی_و_اندرز #یاد_مرگ
#سال_جدید
چشمم به در است بلکه عیدم برسد
دل خوش که خبر ز "سررسیدم" برسد
مرگ است که میدود به سویم شاید
او زودتر از سال جدیدم برسد
✍ #سیدمحمدمهدی_شفیعی
#امام_زمان_عج_مناجات_سال_جدید
عید ما دلشدگان لحظهی دیدار شماست
سال ما ساعت تحویل خودش را دارد
✍استاد #محمدعلی_مجاهدی
#امام_زمان_عج_مناجات_سال_جدید
دراین هوای بهاری، شدم دوباره هوایی
بهار میرسد، اما... بهارِ من! تو کجایی؟
✍ #قاسم_صرافان
🌐@emame_setayesh
ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن
صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن
چشمم به راه ماند بیا و شبی از این
پسکوچههای خاکی قلبم عبور کن
آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان
قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن
راه نفس نمانده بیا ای گل امید
آقا بیا و رنج و بلا را تو دور کن
دجالهای دشمن دین جلوه کردهاند
چشمان فتنههای زمان را تو کور کن
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💐
🌐@emame_setayesh
🌸دعا سال نو واسه دوستان خوب من🌸
الهی قامتش را خم نگردان
دوچشمش را پر از شبنم نگردان
نصیبش خنده ای بر لب بگردان
دلش را جای درد و غم نگردان
خدایا فال او را خوش بگردان
از عـمر نازنینـش ڪم نگردان
الهــی اَحسَنُ الحـالش بگردان
پناهش باش و بی محرم نگردان
تــو او را از بــلا دورش بگردان
مریض و در پـی مرهـم نگردان
ز قلبش غصه را بیرون بگردان
اسیرش در تـب و مـاتم نگردان
خــدایـا خالقا شـادش بگردان
گـرفتارش در ایـن عـالم نگردان
بفرست واسـه دوستات
که خیلی دوستشون داری
🍃🌸پیشاپیش سال ۱۴۰۲مبارک
🌐@emame_setayesh
#فیش_اول_مناجات_و_روضه_و_توسل_به_امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف#1401
بهار آمد بهار من نیامد
بهار آمد بهار من نیامد
گل آمد گل عذار من نیامد
چراغ لاله روشن شد به صحرا
چراغ شام تار من نیامد
جهان را انتظار آمد به پایان
به پایان انتظار من نیامد
همه یاران کنار از غم گرفتند
چرا شادی کنار من نیامد
چه پیش آمد در این صحرا که عمری
گذشت و شهسوار من نیامد
شاعر: مرحوم مشفق کاشانی
یا صاحب الزمان ........
شب اول ماه رمضانه ما ایرانیا خیلی مادری هستیم انشاءالله رزق مارو خود حضرت بده روضه شب اول رمضان رو هم خودش برای ما بخونه انشاءالله
آماده ای صدا بزن «الهی العفو»...
با این همه که لایق لطف و عطا نیَم
اما کنار سفره مرا مینشانیام
آه ندامت من و دریای حرف تو
با موج عشق سمت خودت میکشانیام
حالا که آمدهام تو بغل میکنی مرا
من تشنهی چشیدن این مهربانیام
غافل شدم زِ یاد تو عمرم تباه شد
سمت سراب رفت تمام جوانیام
گشتم کسی نبود تو بار مرا بخر
بیچاره میشوم گر زِ این در برانیام
خوردم زمین بدون تو چون طفل ناتوان
خاکی شدم اگرچه خودت میتکانیام
گر نیست آبرو زِ کَرَم هست فاطمه
با مادر آمدم که تو قابل بدانیام
دارم زبان حالِ همان مادر مریض
با پِلک خیس منتظرِ روضه خوانیام
بالا گرفت شعله و ماندم به پشت در
پهلوی زخمیام شده زان پس نشانیام
مسمار هم شکافت اگر سینهی مرا
کی با خبر شدهست زِ داغ نهانیام
بر حال من زمین و زمان گریه میکند
در اول جوانی خود قد کمانیام
موی حسین شانه طلب میکند زِ من
شرمندهی غریب از این ناتوانیام
مادر سادات روزهای آخر عمرش شرمنده بچه هاش شد دیگه کار بچه ها رو هم نمی تونه انجام بده، مقتل می نویسه، حال مادر آنقدر بد شده بود که دیگه توانایی هیچ کاری رو نداشت.
« عن الصّادق (علیه السلام) أنّها لزمت الفراش ـ بعد ما قبض رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) ـ و نحل جسمها و ذاب لحمها حتّی صارت کالخیال و صارت عظماً لیس علیه إلّا جلده.[۱]
[۱] ـ دعائم الإسلام ۱: ۲۳۲ .» و باهمین مضمون در بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , جلد۷۸ , صفحه۲۸۲
عنوان باب : الجزء الثامن و السبعون تتمة كتاب الطهارة أبواب الجنائز و مقدماتها و لواحقها باب 7 تشييع الجنازة و سننه و آدابه
قائل : امام صادق (علیه السلام) ، پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، حضرت زهرا (سلام الله عليها)»
« فاطمه (علیها السلام) پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در بستر بیماری افتاد ضعیف و لاغر شد، گوشت تنش آب گشت و مانند یک شبح و خیال مینمود و از اندوه فراق پدر پوستی بر استخوان شده بود.»
من فقط لزمت الفراش رو کمی توضیح بدم، یعنی دیگه هیچ کاری نتونی بکنی تصور کن، مادری که بچه کوچک داره هر جورشم باشه بلند میشه برا خانواده و بچه هاش کاری انجام میده البته این مادر کارش این شده که تو بستر افتاده و از بستر نمی تونه جدا بشه، حتی نمی تونه بچه هاشو بغل کنه،
یک لحظه تصور کن واقعا خیلی سخته برا مادری که بچه کوچک داره بچه های قد و نیم قد نتونه کارهای بچه ها شو برسه.
لذا به علی علیه السلام وصیت کرد :
ثم انشات تقول:
«ابکنی ان بکیت یا خیر هاد و اسبل الدمع فهو یوم الفراق یا قرین البتول اوصیک با لنسل فقد اصبحا حلیف اشتیاق ابکنی و ابک للیتامی و لا تنس قتیل العدی بطف العراق فارقوا فاصبحوا یتامی حیاری فاخلفوا الله فهو یوم الفراق» حالا هم که داره وصیت می کنه یاد بچه هاست اما از بین بچه ها بیشتر از همه یاد شهید طف. ( کربلاست) علی جان یاد حسین من باش
می دونید چرا از بین بچه ها یاد حسینشه ؟
من یه دلیل بگم ، حتی قبل تولد ابی عبدالله این فرزند معروف به شهید شدن بود که در توقیع حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) که برای وکیل خود قاسم بن علاء درباره تعلیم دعای روز سوم شعبان (سالروز ولادت آن بزرگوار)، چنین آمده است: ... اللهم انی اسالک بحق المولود فی هذا الیوم، الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته... ؛ «... خداوندا از تو درخواست میکنم به حق مولودی که در این روز متولد شده و قبل از تولد و ورودش (به این دنیا) وعده شهادتش داده شده است...».
و حتی پیامبر خدا در روز ولادت حسین علیهالسلام به زهرا خبر مصیبتهایی حسین علیه السلام رو داد ، به حدی که زهرای مرضیه گریان شد،
بعد ولادت هم در مواقع متعدد بحث غربت و شهادت این فرزند را به این مادر داد لذا این مادر تا لحظه آخر دلواپس حسینشه، حتی در برخی نقل ها داریم حضرت زهرا ازشدت گریه بیهوش شد،
اما یه جمله من عرض کنم:
بی بی جان،
اگر این است تاثیر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
باور من اینه حضرت زهرا تا قبل عاشورا فقط شنید اما از روز عاشورا خودش دید مصیبتهایی که بر حسینش وارد شد چون حضرت زهرا شهید است و شهید هم زنده
شاهد من یک نقل تاریخی : در طرز المذهب ، از بحر المصائب نقل مى كند كه : روزى
حضرت عليا مخدره زينب سلام الله عليه نزد حضرت سجاد عليه السلام آمد. چون چشمش به آن مخدره افتاد، فرمود: اى عمه ديشب در عالم رؤ يا چه ديدى ، و از مادرت فاطمه سلام الله عليه چه شنيدى ؟ آن مخدره عرض كرد: تو از تمامى علوم آگاهى . آن حضرت فرمود: چنين است ، و مقام ولايت همين است ؛ اما من مى خواهم از زبان تو بشنوم و مصيبت پدرم بنالم .
عرض كرد: اى فروغ ديده بازماندگان ، چو چشمم قدرى آشنا به خواب شد، مادرم زهرا را با جامه سياه و موى پريشان ديدم كه روى و موى خود را با خون برادرم رنگين ساخته است . چون اين حال بديدم خويشتن را بر پاى مباركش بيافكندم و صدا به گريه و زارى بلند كردم و سر آن حال پر ملال را از وى بپرسيدم .
فرمود: دخترم ، زينب من اگر چه در ظاهر با شما نبودم ، ليكن در باطن با شما بودم و از شما جدا نبودم . مگر به خاطر ندارى عصر روز تاسوعا، كه برادرت را از خواب برانگيختى ، برادرت بعد از مكالمات بسيار به گفت : به جد و پدر و مادر و برادرم آمده بودند، چون بر مى گشتند مادرم وعده وصول از من بگرفت ؟! اى زينب ، مگر فراموش كردى شب عاشورا را كه ناله و احسيناه ! و احسيناه ! از من بلند شد و تو با ام كلثوم مى گفتى كه صداى مادرم را مى شنوم ؟! آرى من در آن شب ، با هزار رنج و تعب ، در اطراف خيمه ها مى گرديدم و ناله و فرياد مى زدم و از اينروى بود كه برادرت حسين به تو گفت : اى خواهر، مگر صداى مادرم را نمى شنوى ؟
اى زينب ؟ مگر در وداع باز پسين فرزندم حسين و روان شدن او سوى ميدان ، من همى خاك مصيبت بر سر نمى كردم ؟ اى زينب ، چه بگويم از آن هنگام كه شمر خنجر بر حنجر فرزندم حسين نهاد، و من سرش را در دامن داشتم و حيران و نگران بودم كه سر فرزندم حسين را نوك سنان برآوردند. اى زينب ، اى دختر جان من ، چه گويم از آن وقت كه لشگر از قتلگاه به سوى خيمه گاه روى نهادند و شعله نار به گنبد دوار بر آوردند.
اى دختر محنت رسيده ، من همانا در نظاره بودم كه مردم كوفه با آن آشوب و همهمه و ولوله خيمه ها را غارت مى كردند و آتش در آنها زدند و جامه هاى شما را به يغما بردند و عابد بيمار از بستر به زمين افكندند و آهنگ قتلش نمودند و تو، نالان و گريان ، ايشان را از اين كار باز مى داشتى . نيز هنگامى كه شما را از قتلگاه عبور مى دادند تمامى آن احوال را مى ديدم و آن چهار خطاب تو به جد و پدر و مادرت و برادرت را استماع مى نمودم و اشك را از ديده مى باريدم و آه جانسوز از دل پر درد بر مى كشيدم . اى دختر جان من ، اين خون حسين است كه بر گيسوان من است ، و من در همه جا با شما همراه بودم ، خصوصا هنگام ورود به شام و مجلس يزيد خون آشام و رفتار و گفتار آن نابكار بدفرجام .
عليا مخدره زينب سلام الله عليه مى فرمايد عرض كردم : اى مادر، از چه روى اين خون را از موى و روى خويش پاك نمى فرمايى ؟ فرمود: اى روشنى ديده ، بايد با اين موى پر خون را در حضرت قادر بيچون به شكايت برم و داد و خود را از ستمكاران و كشندگان فرزندم باز جويم.
ناله بزن یا حسین .....
🌐@emame_setayesh