#زندگی_نامه ۱
☀️من در مشهد، مرکز استان خراسان، در جوار آستان امام هشتم-علیبنموسیالرضا "علیهالسلام"- به دنیا آمدم. زادروز من، بیست و هشتم ماهِ صفر سال ۱۳۵۸ ه.ق -فروردین۱۳۱۸ ه.ش- است.
خانهای که در آن به دنیا آمدم، خانهای کوچک و ساده بود که دو اتاق داشت؛ یک اتاق در طبقهی بالا مخصوص پدر و مادرم و فرزندان کوچکشان بود، در طبقهی پایین هم اتاقی برای خواهرانمان بود... من دومین فرزند خانواده هستم. از من بزرگتر سید محمد است، و دو برادر و چند خواهر هم دارم.
☀️ [پدرم] به فضل و علم و اجتهاد معروف، و نزد علمای بزرگی مانند میرزای نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی درس خوانده بود. عفیف و با حیا بود و نسبت به مال و منال، از مناعت طبع برخوردار بود. در میانهی بازار مشهد که محل کسبه و تجار و سرمایهداران است، امامت مسجدی را داشت؛ اما چشمی به مال مردم نداشت و چنین چیزهایی را نمیپسندید؛ یعنی در اوج بلند طبعی میزیست.
📚#خون_دلی_که_لعل_شد
فصل اول: آن روزها
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
https://eitaa.com/joinchat/3685810185Cb159fc8661
☀️ #زندگی_نامه ۲
☀️در هفده سالگی رسائل و مکاسب و کفایه را تمام کردم. سال ۱۳۳۵در درس خارج شرکت کردم. سال بعد برای زیارت به عراق رفتم و چند ماه در نجف اشرف ماندم. در آن مدت، در محضر درس علمای بزرگ آن دیار حضور یافتم تا دروس آن اساتید را با دروس حوزه مشهد مقایسه کنم. در اواخر دورهای که کفایه میخواندم، با تشویق پدرم به حلقه درس آقای میلانی پیوستم. تا دو سالونیم یعنی تا میانههای سال ۱۳۳۷ با آقای میلانی ادامه دادم. در آن سال به قم رفتم و تا سال ۱۳۴۳ در این شهر ماندم. از سال ۱۳۴۳ به مشهد بازگشتم و تا پیروزی انقلاب اسلامی در مشهد ماندم.
📚 #خون_دلی_که_لعل_شد
فصل دوم: در محضر اساتید
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
☀️ #زندگی_نامه ۳
☀️در روزهای تحصیلی کمتر در حجره بودند و برنامه ایشان کاملا با برنامه ما متمایز بود...
☀️من و حاج آقای کاردان ( هم حجره ی دیگرِ آقا )معمولا آبگوشتی تهیه می کردیم و می خوردیم، آن دو طلبه ترک هم خودشان با هم غذا می خوردند و برنامه های خودشان را داشتند، حضرت آقا نیز معمولا بیرون غذا می خوردند و می آمدند، کمتر پیش می آمد چون ساعات #مطالعه و #مباحثه ایشان با برنامه های ما متفاوت بود و معمولا ما شام را خورده بودیم که ایشان وارد حجره می شدند.
جای ایشان در #حجره گوشه اتاق نزدیک پنجره، روبروی درب و #رو_به_قبله بود و یک میز کوچک و چند کتاب داشتند که با خود به درس استاد می بردند، ایشان غالبا در روزهای تحصیلی کمتر در حجره بودند و برنامه ایشان کاملا با برنامه ما متمایز بود.
بسیار متین و موقر بودند و از #شوخی پرهیز می کردند، اما هرگز خشک برخورد نمی کرند، من را حسین آقا صدا می زدند و ما هم ایشان را حاج علی آقا صدا می کردیم و از آنجایی که ایشان ابهت و متانت خاصی داشتند همواره احترام ایشان را حفظ می کردیم و حتی سعی می کردیم کارهای حجره مانند: نظافت و شستن ظرف و... را خودمان انجام دهیم که البته با ممانعت ایشان مواجه می شدیم و در کارها سهیم می شدند.
🌐 به نقل از خبرگزاری رسمی حوزه علمیه ( مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین حسین علی اکبریان هم حجره مقام معظم رهبری )
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
☀️ #زندگی_نامه ۴
☀️درسی را که نُت برداری کرده بودند ، به زبان عربی پاکنویس می کردند ...
☀️به یاد دارم #سیره_آقا این بود که شب ها فراغتی که ایجاد می شد می نشست و درس آن روز که نُت برداری کرده بودند ، به زبان عربی پاکنویس می کردند ؛ یک شب دیدم ، درس اصول حاج آقا مرتضی حائری را نوشتند که از دروس مشکل حوزه بود و فقط طلاب نخبه و زبده در درس حاج آقای حائری شرکت می کردند. جالب این بود که ایشان زیر هر پاراگراف خط تیره کشیده بود و نظر و نقد خود را به درس استاد نوشته بودند ، به ذهنم می آید ، همان جا گفتم «درس به این مشکلی ، ایشان نظرات خود را این گونه زیر نظر استاد یادداشت می کنند» جز اجتهاد چیز دیگری نیست ، در آن زمان با آن سن جوانی که شاید آقا 20 سال داشتند ، واقعا #مجتهد مسلم بودند و صاحب نظر بودند.
حتی برخی نقل می کنند، آیت الله حائری در طُرقَبه مشهد بودند ، فردی نزد ایشان می رود، آیت الله حائری می گوید الان آقا سید علی اینجا بودند او مجتهد بسیار خوب، انسان زبده و صاحب نظری در فقه و اصول است، خلاصه آقای حائری به عنوان یک #مجتهد و مدرس بزرگ حوزه خیلی از سید علی آقا تعریف می کردند.
🌐 به نقل از خبرگزاری رسمی حوزه علمیه ( مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین حسین علی اکبریان هم حجره مقام معظم رهبری )
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
☀️ #زندگی_نامه ۵
☀️ #حضرت_آقا نظم خاصی داشتند و توجه و دقت زیادی به درس و بحث داشتند، به گونه ای که ممحض در درس بودند و گویا از لحظه لحظه حضورشان در قم و همجواری با حضرت #فاطمه_معصومه (س) و علما و بزرگان حوزه بهره می بردند و استفاده می کردند؛ تلاش ایشان برای درس و دقتشان در مطالب علمی مجدانه و بی نظیر بود و آثار اجتهاد به خوبی در همان سنین جوانی در ایشان دیده می شد.
در برقراری ارتباط با دیگران بسیار خوب رفتار می کردند و همه جور ذوق و سلیقه را به سمت خود جذب می نمودند و #جاذبه خیلی قوی داشتند؛ به طوری که خواص و عوام عاشق و دلباخته ایشان می شدند.
رابطه ایشان با طلبه ها و اساتید بسیار خوب بود، از همان دوران بیان #بی_نظیری داشتند، خیلی از طلاب و فضلا و اساتید در آن دوران جوانی، برای ایشان ارادت و احترام خاصی قائل بودند.
🌐 به نقل از خبرگزاری رسمی حوزه علمیه ( مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین حسین علی اکبریان هم حجره مقام معظم رهبری )
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
☀️ #زندگی_نامه ۶
☀️از زبان هم بحث ایشان:
☀️من خیلی از مباحثه با ایشان لذت میبردم. خیلی سریع به اشکالات توجه میکردند و در بحث خیلی باانصاف بودند.
#آقا در درس اشکال میکردند و از شاگردان مورد توجه #آیت_الله_حائری بودند. من قبل از فوت آیتالله حائری وقتی عیادتشان رفتم و خدمتشان رسیدم ، دیدم ایشان اشاره به آن دوران کردند که آقا در درس ایشان شرکت میکردند. ایشان فرمودند: « #آقا در بحث که شرکت داشتند خیلی #خوش_فهم بودند و خوب میفهمیدند.»
🔶آقا در همان زمان در #خودسازی کوشا بودند. من یادم میآید ایشان یک وقت فرمودند که من دلم میخواهد شما رفتار من را عیناً تکرار کنید. استدلالشان این بود که انسان چون به خودش علاقهمند است عیب خودش را نمیبیند اما اگر دیگران رفتارش را شبیهسازی کنند ، عیوب خودش را میبیند و متوجه میشود.
🔷ایشان هم فکرشان خوب بود هم حافظهشان .
من الآن خیلی خوب یادم نیست اما ایشان با این همه گرفتاریها ، خیلی چیزها یادشان است. معمولاً کسانی که سرشان شلوغ میشود خیلی چیزها را فراموش میکنند اما ایشان گاهی جزئیات سابق را بیان میفرمایند. . بعضی چیزها را که ما به اجمال در ذهن داریم، ایشان با جزئیات به خاطر دارند که اینها هم از الطاف خداوند است. «الله اعلم حیث یجعل رسالته» خدا بهتر میداند رسالتش را در کجا باید قرار بدهد، ولایتش را کجا قرار بدهد و چه کسی مناسب است که حاکم اسلامی بشود.
🔰 مصاحبه با آیتالله سیدجعفر #شبیری_زنجانی از شاگردان آیتالله شیخ مرتضی حائری و از همدرسان حضرت آیتالله خامنهای
🌐 پایگاه اینترنتی khamenei_ir
☀️ جلسه درس خصوصی
☀️حجت الاسلام سید محمد تقی محصل همدانی ، از شاگردان آیت الله حائری ره :
☀️ بنده به همراه جمعی از آقایان در درس خارج آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری شرکت می نمودیم ، استاد گاهی تا #نیم_ساعت دیرتر به درس می آمدند و این برای ما مبهم بود ، بعد از مدتی روشن شد ، که ایشان در منزل خود یک بحث دیگری دارند ، که تنها #برای_یک_نفر است . کسانی که به استاد نزدیکتر بودند با تفحص دریافتند ، که آن شخص ، آقای خامنه ای است و آقای حائری در منزل خود به معظمله درس میدهند.
آیت الله حائری در پاسخ به اینکه چرا برای یک نفر جمعی را معطل نگه میدارید ، فرموده بودند: سید بسیار #خوش_فهم است.
📚 جرعه نوش کوثر ، موسسه قدر ولایت ص ۱۵۰
📚 حدیث آفتاب ، مرتضی یقینی پور ، ص ۵۵
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
☀️#زندگی_نامه ۷
☀️ اجتهاد در آغاز جوانی
☀️ مرحوم آیت الله مصباح:
☀️ #هوش و فراستِ فوق العاده مقام معظم رهبری از دوران #کودکی زبانزد خاص و عام بود . ایشان از همان روزهای نخست زندگی ، علاقه شدیدی به #تحصیل داشتند ؛ به طوری که با گذشت زمانی کوتاه ، بین استادان خود موقعیت خاصی پیدا کردند و مورد توجه و حمایت آنان قرار گرفتند.
یکی از اساتیدِ آیت الله خامنه ای در حوزه علمیه قم ، آیتالله آقا مرتضی حائری یزدی «رضوان الله تعالی علیه» بود که مهر و لطف وی به مقام معظم رهبری ، در آن روزها برای همگان روشن بود .
💠بعضی وقتها #آیت_الله_حائری ساعتها از وقت خود را صرف پاسخ به سوالات آیت الله خامنه ای و بحث و گفتوگو با ایشان مینمود. گاه قبل از درس عمومی ، بحث علمی در جلسه خصوصی به درازا می کشید و از ساعت شروع کلاس می گذشت و آیت الله حائری هوش و استعداد فوق العاده ایشان را عذری برای تاخیر خود قرار میداد .
همه اینها عواملی بودند که #نبوغ_فکری و علمی مقام معظم رهبری را نهان کردند و ایشان قبل از اینکه به #بیست_سالگی برسند به مقام بالایی از علم و فقاهت رسیدند و در آغاز #جوانی ، درجه #اجتهاد را دریافت نمودند .
📚 پرتوی از خورشید -علی شیرازی- ص ۲۰
☀️حجت الاسلام مروی:
☀️یکی از خصوصیاتی که درس ایشان دارد، اجازه می دهند #شاگردها سر درس #اشکال کنند. فضا هم آن قدر فضای طلبگی و حوزه ای است که اگر کسی اشکالی، سؤالی به ذهنش می آید، احساس نگرانی و #ترس و اُبهت نکند و راحت بتواند آنها را مطرح کند. حضرت آقا هم به همه اجازه می دهند، این خیلی برای من #جالب است؛ حتّی بعضی ها اشکالات یا سؤالهایشان خیلی هم عمیق نیست، #آقا به همان هم اجازه می دهند که صحبت بکند. #تحقیرش نمی کنند، وسط حرفش نمی آیند. البته ممکن است در مواردی پاسخی ندهند تا مشخص می شود سؤال و اشکالی که کرده، حرف عالمانه ای نبوده است. گاهی جلسات درس تبدیل به #مناظره و #مباحثه می شود. حضرت آقا چیزی می فرمایند، یک اشکال مطرح می شود. باز آقا می فرمایند، باز یک اشکال. کاملاً آزادند. راحت افراد سؤال و اشکال می کنند و آقا هم همین را می پسندند. آقا هم همین را #دوست دارند. خودشان این جور فضای بحث و مباحثه و #نقد و نقادی را دوست دارند.
📰 ویژه نامه تداوم آفتاب ( روزنامه جام جم ) سال ۱۳۸۷
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
☀️ #زندگی_نامه ۸
☀️ یادم نمی آید از دست ایشان دلخور شده باشم ...
☀️در مدت یک سالی که با آقا هم اتاقی بودم یک بار یادم نمی آید از دست ایشان #دلخور شده و ناراحت باشم، ایشان مراعات حال همه را می کردند و فرد جامع الاطرافی بودند؛ درس و تحصیل، تهذیب و اخلاق، توجه به مسائل سیاسی و اجتماعی روز، ارتباطات فردی و دوستانه همه را به خوبی در حد اعلی داشتند و رعایت می کردند.
#حضرت_آقا رابطه خوبی با #شیعه_و_سنی داشتند و همواره مراعات می کردند که مطلبی نگویند که باعث ناراحتی و اختلاف شود.
ایشان در قم رعایت حال همه طلبه ها را می کردند، سعی میکردند به جز درس و بحث به چیز دیگری نپردازند، شاید هم برنامه ایشان ممحض شدن در درس بوده، آن را نمی دانم ؛ فقط می دانم در مشهد #ورزش می کردند و شاید یکی از وجوهی که ایشان را به این امر واداشته بود این است که ساواکی ها در مشهد از آقا زیاد می پرسیدند که کجا بودی و کجا می روی؟ ایشان نیز در پاسخ می گفتند: #ورزش بودم، بنابراین یادم نمی آید حضرت آقا در #مدرسه_حجتیه ورزش کنند، البته بسیاری از زوایای برنامه و #سیره_آقا برای ما روشن نبود، چون با ایشان هم سطح نبودیم و سعی می کردیم مزاحم درس و استراحت ایشان نشویم.
#زی_طلبگی را بسیار رعایت می کردند و در نحوه لباس پوشیدن، صحبت کردن و رفتار، هرگز زی طلبگی را زیر پا نگذاشتند و بسیار متین و با وقار بودند.
🌐 به نقل از خبرگزاری رسمی حوزه علمیه ( مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین حسین علی اکبریان هم حجره مقام معظم رهبری )
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
☀️ #زندگی_نامه ۹
☀️ امتناع از پذیرش مرجعیت
☀️حجتالاسلام مروی:
☀️ بحث #مرجعیت خودش یک بابی است ، چون من از نظر کاری هم در این حوزه بیشتر انجام وظیفه میکنم ، میتوانم با تمام وجود با اطمینان کامل عرض کنم که #حضرت_آقا هیچ رغبتی به مسئله مرجعیت و این جور مسائل ندارند. من این را میتوانم بگویم که همان جوری که حضرت آقا در مورد رهبری هیچ رغبتی نداشتند بلکه استنکاف می کردند و قبول نمی کردند و بر ایشان تحمیل شد ، در مرجعیت هم واقعا این جور است . من هیچ رغبتی و هیچ استقبالی از ناحیه آقا نسبت به قضیه مرجعیت ندیده ام . هر وقت هم با در این حوزه با ایشان صحبت کردیم ، جوابی از ایشان نگرفتیم و استقبال نکردند ، خیلی راه ندادند که ما با ایشان صحبت کنیم برای رساله، با اینکه الان بر اساس برآوردی که ما داریم شاید مقلدین ایشان تقریباً در داخل کشور ، در صدر مقلدین دیگر مراجع باشند ، یعنی شاید بیشتر جمعیت از حضرت آقا تقلید میکنند ، اما هنوز ما نتوانستیم ایشان را راضی کنیم که #رساله بدهند و هر وقت هم صحبت کردیم ، به یک شکلی شانه از بار این قضیه خالی کردند و ما را به راههای دیگری ارجاع دادند. واقعا تحت فشار هستیم . از طرف مردم مورد سوال هستیم . رساله میخواهند ، مسائل شرعی را میخواهند ، مقلد هستند بالاخره آقا را پذیرفتند ، کسی هم آقا را تحمیل نکرده است ، خودشان انتخاب کردهاند ، خب باید راه را باز کنیم ولی دیدیم آقا راه را باز نمی کنند ، استقبال نمیکنند.
🌐 ویژه نامه تداوم آفتاب ( روزنامه جام جم ) - مرداد 1387 ، مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین #احمد_مروی
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
☀️ #زندگی_نامه ۱۰
☀️ ماجرای شکنجه های دردناک رهبری در یکی از زندان های#ساواک
☀️ مدتی بعد یکی از آنها (نگهبانان) درِ سلول را باز کرد و گفت شما فلانی هستید؟ گفتم : «بله» گفت : «با من بیا» به همراه او تا انتهای انبار و سپس تا اتاقی که در یکی از گوشه های آن بود رفتم . وارد اتاق شدم . در اتاق ، شش هفت نفر بودند . چون عینکم را گرفته بودند ، آنها را نشناختم . احساس خطر کردم . بنا بر عادت و یا غریزه ، حمله ی کلامی را آغاز کردم . به گرفتن عینکم اعتراض کردم : « چرا عینکم را گرفتید ؟ من بدون عینک نمیتوانم ببینم » همین طور که من صدایم را به اعتراض بلند کرده بودم ، یکی از آنها جلو آمد. وقتی نزدیک شد ، او را شناختم . او کسی بود که در زندان قبلی من را بازجویی کرده بود و گزارش مرا به دادگاه داده بود ، من در دادگاه او را بدون ذکر نام محکوم کرده بودم و مورد حمله قرار داده بودم از جمله گفتم : «نویسنده این گزارش فردی نادان است» او به من نزدیک شد و با لحنی خشمگین و تمسخر آمیز گفت : «گمان می کنی اینجا دادگاه است و به تو اجازه می دهند که به این شکل حرف بزنی ؟» سپس با صدای خشن به سخن گفتن پرداخت و در حالی که با تمسخر و استهزاء صدای مرا تقلید می کرد نخستین #ضربه را به صورتم نواخت . من خودم را کنترل کردم اما او دومین ضربه را هم وارد کرد و مرا به #زمین_انداخت . من روی تختی که در کنار اتاق بود افتادم خواستم برخیزم اما یکی از آنها گفت : «همان جا بمان خوب جایی افتادی» فهمیدم که این #تخت_شکنجه است ، پایم را به تخت بستند و ...
📚 خون دلی که لعل شد
فصل دوازدهم
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
☀️ #زندگی_نامه ۱۱
☀️ماجرای شکنجه های رهبری در #زندان_ساواک
🍁...پایم را به تخت بستند شلاق هایی با ضخامت های مختلف به سقف آویخته بودند که ضخامت آنها یک انگشت ، دو انگشت و یا بیشتر بود . یکی از آنها شلاقی برداشت و شروع کرد به زدن به پاهایم ، آنقدر زد که خسته شد ، فرد دیگری #شلاق را گرفت او هم زد و زد و خسته شد ، نفر سوم شروع کرد به زدن و به همین ترتیب...
هر کدام از آنها فرصتی برای استراحت داشتند بجز من که نگذاشتند حتی اندکی استراحت کنم . در آن حال که قابل توصیف نیست من از خباثت برخی از آنها به شگفتی می آمدم ، وظیفه آنها بود که شلاق را بالا ببرند و به من بزنند و همچنین وظیفه داشتند مرا آنقدر بزنند تا در برابر آنها از پا درآیم بنابراین طبیعی بود که پشت سر هم بزنند ، اما یکی از آنها خباثت خاصی از خود نشان میداد : #شلاق را به دست میگرفت #تسمه آن را با دست دیگر از پشت سرش خوب می کشید و بعد ضربه را میزد تا بیشتر دلش خنک شود . در حین شلاق زدن یکی از آنها بالای سرم می آمد و از من میخواست از فلان کس یا از نهضت اسلامی بیزاری بجویم من اظهار مخالفت میکردم و آنها به زدن ادامه میدادند تا اینکه #از_هوش_رفتم در خلال این تجربه عملی تلخ دریافتم که ضربه زدن به کف پا از #سخت_ترین_شکنجه_ها است چون پیش از آنکه شخص بیهوش شود ضربات میتواند ساعتها ادامه یابد ضمنا تاثیر وحشتناکی بر روی اعصاب دارد ، شنیده بودم که این شکنجهگران دورههای شکنجه را زیر نظر کارشناسان اسرائیلی گذرانده اند و لذا در اعتراف گرفتن حرفهای هستند و در کار خود مهارت دارند.
📚#خون_دلی_که_لعل_شد
فصل دوازدهم
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
#زندگی_نامه ۱۲
☀️توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
حجت الاسلام علی صادقی کاشمری:
💠در سال ۱۳۵۰ هجری شمسی ، که قضیه جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی پیش آمد. ندای #امام ره از نجف اشرف باعث حرکت هایی در حوزه علمیه مشهد گردید و #ساواک با اطلاع از اینکه همه ی این تحریک ها ، به محوریت چند نفر انجام می پذیرد که در رأس آنها حضرت #آیت_الله_خامنهای است ، ایشان را دستگیر و روانه #زندان کرد. بنده نیز به همین دلیل در زندان بودم. فردای آن روز معظم له که در #سلول مجاور من بود ، بر اثر #نفوذی که در زندانبانان گذاشته بود ، موفق شد از سلول بیرون بیاید . ایشان وقتی مرا با آن وضع رقت بار دید ، فرمودند: دیشب تو بودی که ناله میکردی؟ پاسخ دادم: بله و ادامه دادم : با همین وضع #خون_آلود مجبور شدم نماز صبح را برای اینکه قضا نشود ، به جا آورم ، آیا نمازم صحیح است؟ آقا فرمودند: بهترین نمازی که شاید در عمرت موفق به خواندن آن شدی همین دو رکعت بوده است ، دیشب که ناله های تو را به این نحو میشنیدم با خود می گفتم این شخص کیست؟ یک لحظه در دلم به جده ام #حضرت_زهرا سلام الله علیها متوسل شدم که صاحب این ناله هر که هست از شکنجه خلاصی یابد . این سخن آن چنان در من تاثیر گذاشت که دردهای ناشی از #شکنجه را به فراموشی سپردم .
📚 سلاله الابرار - بهاء الدین قهرمانی نژاد - ص ۱۰۲
📚 حدیث آفتاب - مرتضی یقینی پور - ص۳۱۲
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
#زندگی_نامه ۱۳
☀️سلول بیست
🔘#شهید_رجایی در خاطراتش درباره #زندان سال ۱۳۵۳ می گوید:
💠 سلولی که بودم ، سلول هجده بود که در سلول مجاور آن یعنی #سلول_بیست ، آیت الله خامنه ای زندانی بود .
من در سلول ، زدن #مورس را یاد گرفته بودم . اکثراً با سلولهای مجاورم از طریق زدن مورس اخبار را میدادیم و می گرفتیم. از جمله اخبار را به سلول پهلویی میدادم و آن هم به #آیتالله_خامنهای و ...
خاطرم هست که #ریش ایشان را تراشیده بودند و برای تحقیر ، #سیلی به صورت ایشان زده بودند و ایشان هم مقاوم و محکم بلوز زندان را به صورت #عمامه به سرشان می بستند و رفت و آمد می کردند. من یک روزی در دستشویی بودم که با حالت شادی و شعف با ایشان روبرو شدم .
علی رغم همه این فشارها و شکنجه ها، #ساواک نتوانست پی به اسرار این #شاگرد_مقاوم_امام ببرد و محکومیتی برای او درست کند.
📚 مرجعیت آیتالله خامنهای از دیدگاه فقها ، ص ۵۶
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
☀️ #زندگی_نامه ۱۴
☀️پسرم مرا نشناخت !
💠 یک روز پسرم #مصطفی را که دو ساله بود ، به #زندان آوردند. یکی از سربازان دوان دوان آمد و گفت: پسر شما را آورده اند . به درِ زندان نگاه انداختم ، دیدم یکی از افسران مصطفی را بغل گرفته و به سوی من می آید. مصطفی را گرفتم و بوسیدم . کودک ، به علت این که مدتی طولانی از او دور بودم ، مرا نشناخت . لذا با چهره ای گرفته و اخم کرده و حیرت زده به من می نگریست سپس زد زیر گریه به شدت می گریست نتوانستم او را آرام کنند لذا او را دوباره به افسر دادم تا به همسرم و بقیه - که اجازه دیدار با من را نداشتند - بازگرداند .
این امر به قدری مرا #متاثر ساخت که تا چند روز بعد نیز همچنان دل آزرده بودم .
📚 #خون_دلی_که_لعل_شد ص 151
فصل نهم - کاخ سفید
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
☀️ #زندگی_نامه ۱۵
☀️نویسندگی در زندان ...
☀️ترجمه کتاب الاسلام و مشکلات الحضاره سید قطب را در همین #زندان ( زندان سوم ، سال 1346 ) شروع کردم ، بیشتر کتاب را ترجمه کردم ؛ اما حالت دلتنگی و ناراحتیِ ناشی ماندن مدتی طولانی در سلّولی کوچک و تاریک که حالت یکنواختی و تکرار بر آن حاکم فرما بود مانع از آن شد که کار ترجمه را به اتمام برسانم و مقدمه را بنویسم ، این کار به صورت ناقص باقی ماند ، تا اینکه در اثنای چهارمین زندان آن را تکمیل کردم ، لذا کار کتاب در یک زندان آغاز شد و در زندانی دیگر به پایان رسید .
📚 #خون_دلی_که_لعل_شد ص 152
فصل نهم - کاخ سفید
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
☀️ #زندگی_نامه ۱۶
☀️از همسر رهبر انقلاب سوال شد آیا همسرتان در خانه به شما كمك میكنند؟ در جواب گفتند: در حال حاضر نه ایشان چنین فرصتی دارند و نه از ایشان چنین انتظاری داریم. اما یك خصیصه بسیار پسندیدهای كه ایشان دارند و میتواند نمونه و سرمشقی برای دیگران باشد این است كه زمانی كه ایشان در منزل هستند، اگرچه معمولاً خسته از كار روزانه میباشند اما سعی دارند تا جوّ خانه را از مشكلات محیط كارشان به دور نگه دارند.
📙 مجله خانوادگی محجوبه، ترجمه خانم مالکی، مصاحبه سال ۱۳۷۲
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
☀️ #زندگی_نامه ۱۷
☀️تمام زندگی ما غیر از کتابهایم ، یک وانت لوازم کهنه است ...
☀️چند روز پس از #خواستگاری خانواده بزرگوار حضرت آیت الله خامنه ای از دختر بنده ، خدمت #مقام_معظم_رهبری رسیدم . ایشان فرمودند: آقای دکتر! اگر خدا بخواهد با هم خویشاوند می شویم . عرض کردم: چطور؟ فرمودند: آقا مجتبی و دختر خانم شما ظاهرا یکدیگر را پسندیده اند و در گفتگو به نتیجه رسیده اند . حالا نظر شما چیست؟
عرض کردم: آقا اختیار ما هم دست شماست!
آقا فرمودند: شما و همسرتان استاد دانشگاه هستید و زندگی شما با زندگی ما متفاوت است . تمام زندگی ما غیر از کتابهایم، یک #وانت #لوازم_کهنه است . خانه ما هم دو اطاق اندرونی دارد و یک اطاق بیرونی که مسئولان می آیند و با من دیدار می کنند . من پولی برای خرید خانه ندارم . خانه ای اجاره کرده ایم که قرار است در یک طبقه آن #آقا_مصطفی و در طبقه دیگر #آقا_مجتبی زندگی کنند . ما زندگی #معمولی داریم و شما زندگی خوبی دارید، مثل ما زندگی نکرده اید . آیا دختر شما حاضر است با این وجود زندگی کند؟!
زیبایی و دقت سخن رهبر معظم انقلاب برای من بسیار جالب بود . موضوع را به دخترم گفتم و او با روی باز استقبال کرد .
🌐 خبرگزاری رسمی حوزه علمیه به نقل از #غلامعلی_حداد_عادل (نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی)
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
☀️ #زندگی_نامه ۱۸
☀️جیب خالی
☀️همسر #رهبر_انقلاب در اوایل زندگی یک روز صبح به شوهر خود میگویند برای #ظهر چیزی نداریم فکری بکن! رهبر انقلاب موقع ظهر در کوچه پس کوچههای منتهی به مدرسه نواب یادشان آمد که همسرشان چه سفارشی کرده است.
ایشان میگویند: «من دست کردم داخل #جیبم. جیبهای بالا که هیچ نداشت جیب پایین حدود چهار ریال یا چهار ریال و دهشاهی بود بیاختیار #خندهام گرفت و گفتم الحمدلله واقعاً هیچی نداشتم این طور نبود که مثلاً بتوانم بروم از فلان کس بگیرم یا از توی بانک بردارم نه. نه یک ریال #ذخیره نه یک امکان ... در چنین مواقعی خیلی به من فشار میآمد.»
روزی نبود که رهبر انقلاب دغدغه معاش نداشته باشند. همیشه #مقروض بودند و اعداد این دیون دائم افزایش مییافت. گاه اگر #منبری میرفتند و صاحب مجلس کرامتی نشان میداد صرف پرداخت قرضها میشد.
📚 شرح اسم، صفحه ۲۱۸
☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii
#زندگی_نامه ۱۹
☀️با این قیمت ها لازم نیست
☀️حدود سال ۱۳۶۵ یک روز آقا فرمودند: «بروید از میدان سید اسماعیل یک #دوچرخه #دست_دوم برای بچه ها بخرید» وقتی به آنجا مراجعه کردم ، هرچی گشتم دیدم #قیمت دوچرخه های دست دوم پنج هزار تومان به بالاست . از #مشهد هم قیمت گرفتم ، همان مقدار بود. از طرفی بچههای آقا مرتب به من می گفتند آقای #رجبزاده ، دوچرخه کو؟ وقتی خدمت آقا رسیدم و سطح قیمتها را خدمتشان گفتم ، ایشان فرمودند: «نه، با این قیمت ها لازم نیست برای #بچه_ها دوچرخه بخرید»
📰 ویژه نامه روزنامه قدس ، نوروز ۱۳۷۲
📰 روزنامه کیهان ۷۴.۳.۲۲
**☀️نشر با منبع
☀️جامعترین کانال معرفی امام خامنه ای
☀️ @emamkhameneii**