14000711_42628_128k.mp3
16.36M
یانات در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح
#مراسم_دانش_آموختگی_دانشجویان_دانشگاه_های_افسری 11 #مهر 1400 https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=48780
#متن_ببانات در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح
#مراسم_دانش_آموختگی_دانشجویان_دانشگاه_های_افسری 11 #مهر
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
السّلام علی الحسین و علیٰ علی بن الحسین و علیٰ اولاد الحسین و علیٰ اصحاب الحسین الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السّلام.
این مراسم در حالی برگزار میشود که هنوز عطر اربعین حسینی نوازشگرِ شامّهی دلها و جانهای بیدار است. امیدواریم که همهی ما در مکتب حسینی آموزش ببینیم و امیدوارم که شما جوانها در دانشگاه حسینی رتبه بیاورید، همچنان که بحمدالله در دانشگاههای نظامی خودتان رتبه آوردهاید. من به همهی دانشآموختگان دانشگاههای افسری نیروهای مسلّح که از امروز وارد چرخهی اجرائی نیروهای مسلّح میشوند و همچنین به همهی جوانان سردوشیبگیر که گام اوّل را در راه ورود در نظام نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی برمیدارند تبریک عرض میکنم. به ملّت ایران هم به خاطر داشتن جوانهای مؤمن و صالح و شجاع و دارای عزم و بصیرت و فرماندهانی که آنها را به این شکل و در این جهت و در این راه تربیت میکنند تبریک عرض میکنم.
عزیزان من! افتخار نیروهای مسلّح ما این است که نیروهای مسلّح در کشور عزیز ما حصار مستحکمی هستند، قلعهی مستحکمی هستند برای کشور و برای ملّت. همان طور که امیرالمؤمنین فرمود «فَالجُنودُ بِاِذنِ الله حُصونُ الرَّعیَّة»،(۲) این به معنای واقعی کلمه در کشور ما تحقّق پیدا کرده و امروز سازمانهای نیروهای مسلّح -ارتش، سپاه، نیروی انتظامی، بسیج- به معنای واقعی کلمه، سپر دفاعی در برابر تهدیدهای سخت دشمنان بیرونی و درونی هستند.
سربازی برای یک چنین ملّتی افتخار است. شما که لباس نیروهای مسلّح -وابسته به هر کدام از سازمانها و نیروها- را به تن کردهاید، در واقع مفتخرید به اینکه خود را آماده کردهاید برای دفاع از ملّت ایران، برای دفاع از هویّت اسلامی و ملّی و انقلابی این کشور و دفاع از امنیّت این کشور.
امنیّت مهمترین مسئلهای است که در نگاه به نیروهای مسلّح باید مورد توجّه قرار بگیرد. امنیّت یک کشور، زیرساخت اساسی برای همهی فعّالیّتهای در جهت پیشرفت در این کشور است. زیرساخت همهی فعّالیّتهای اقتصادی، فعّالیّتهای علمی، فعّالیّتهای مربوط به سلامت و بهداشت، فعّالیّتهای مربوط به مسائل سیاسی، فعّالیّتهای انواع خدماتی که به کشور و به مردم داده میشود، امنیّت است. اگر امنیّت در یک کشوری وجود نداشته باشد، در همهی این پیشرفتها و این فعّالیّتهای لازم و ضروری اختلال به وجود خواهد آمد. بنابراین نیروهای مسلّح مفتخرند که این زیرساخت اساسی را دارند با عزم خودشان، با ارادهی خودشان، با جان خودشان تأمین میکنند؛ به این توجّه داشته باشید. هر گامی که برمیدارید، در جهت این هدف بزرگ است و این کاری است مورد رضای الهی و خشنودکنندهی اولیای الهی.
یک نکتهی مهم در باب امنیّت این است که امنیّت کشور باید در قبضهی بیگانگان نباشد؛ این چیز مهمّی است. امروز برای مردم ما و کشور ما یک امر عادی است که امنیّت کشور در قبضهی نیروهای مسلّح خودی و فرزندان خود این کشور است، لکن همه جای دنیا این جور نیست؛ حتّی کشورهای پیشرفته. شما ملاحظه کردید در این بگومگوهای اخیری که بین اروپا و آمریکا اتّفاق افتاد و اروپاییها اعلام کردند که آمریکا از پشت به آنها خنجر زده،(۳) بحث بر سر این است که اروپا نیاز دارد به اینکه امنیّت خودش را با نیروی خودش -یعنی با قطع نظر از ناتو(۴) که قلم عمدهاش آمریکا است- تأمین کند؛ یعنی حتّی کشورهای پیشرفتهی اروپایی هم وقتی که امنیّتشان در قبضه یا مرتبط با یک نیروی بیگانه است -ولو به حسب ظاهر آن نیروی بیگانه با آنها دشمن هم نیست، یعنی ظاهراً همه در یک مجموعه قرار دارند- در عین حال احساس میکند که کمبود دارد؛ واقع هم همین است؛ واقعاً هم همین است که کمبود دارند؛ حالا کشورهای نهچندان پیشرفتهای که ارتشهایشان تحت اختیار نیروهای مسلّح آمریکا و امثال آمریکا است که دیگر جای خود دارد. اینکه یک کشور بتواند امنیّت را با نیروهای قاهر و قادر و مسلّط خودش تأمین بکند، افتخار بزرگی است. و آن کسانی که با توهّم تکیهی به دیگران، و با تکیهی به دیگران گمان میکنند که امنیّت خودشان را میتوانند تأمین کنند، بدانند که سیلیِ این را بزودی خواهند خورد.
1
یکی از فاجعهبارترین مصیبتها برای کشورهای دنیا این است که بیگانهها در مسائل امنیّتی آنها دخالت کنند و جنگ و صلح آنها را طرّاحی کنند و به آنها خط بدهند؛ این یک فاجعهی مصیبتبار برای هر کشوری است که دچار چنین وضعی باشد. و ملاحظه کردید و عرض کردیم که امروز حتّی کشورهای اروپایی هم که زیر چتر ناتو نَفَس میکشند، مایلند که مستقل حرکت کنند.
بحمدالله نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی در آزمایشهای دشوار و بسیار مهمّی ثابت کردند که میتوانند امنیّت کشور را -چه امنیّت مرزها را، چه امنیّت داخلی را- تأمین کنند. یک نمونهی مهم و ماندگار آن، سالهای هشتگانهی دفاع مقدّس است که نیروهای مسلّح ما توانستند امنیّت کشور را با اقتدار، با افتخار، با سربلندی، با عزّت حفظ کنند و نیروهای اشغالگر را بیرون برانند و بر آنها خسارت وارد کنند و سربلند بیرون بیایند، و«حُصونُ الرَّعیَّة» به معنای واقعی کلمه تحقّق پیدا کرد.
خب، اقتدار نیروهای مسلّح به چه معنا است؟ این نکتهی مهمّی است؛ البتّه اقتدار نیروهای مسلّح وابستهی به آموزشها، به ابتکارات عملی، به پیشرفتهای علمی گوناگون، به ابزارها، به انضباط سازمانی است و اینها به جای خود چیزهای لازمی است و مسلّماً نیروهای مسلّح به این چیزها احتیاج دارند، مثل مجموعههای دیگر و بیش از مجموعههای دیگر، لکن یک عامل بسیار مهمّی وجود دارد که آن عبارت است از روحیه و معنویّات و صلاح دینی و اخلاقی؛ این مسئلهی بسیار مهمّی است که نقش فوقالعادهای در اقتدار نیروهای مسلّح دارد. اگر چنانچه این عامل در یک ارتشی وجود نداشت، هر چه تجهیزات و امکانات داشته باشند، آن ارتش نمیتواند ادّعا کند که ارتشِ بااقتداری است.
شما ملاحظه کردید ارتش آمریکا که خب مجهّز به انواع تجهیزات گوناگونِ متعارف و فوق متعارف است، وارد کشور همسایهی ما افغانستان شدند برای اینکه حکومت طالبان را سرنگون کنند؛ بیست سال در این کشور ماندند و کشتار کردند و جنایت کردند و اشغال کردند و مواد مخدّر را ترویج کردند و زیرساختهای محدود این کشور را نابود کردند؛ بعد از بیست سال، حکومت را دادند به طالبان و خارج شدند؛ یعنی آمده بودند که طالبان را از قدرت ساقط کنند، بیست سال هم این جور با این وضعیّت در این کشور ماندند و این همه جنایت، این همه تلفات، این همه هزینههای مادّی و انسانی کردند، آخرش هم حکومت را رها کردند در دست طالبان و از کشور بیرون رفتند و برگشتند؛ معنایش این است که یک عنصر اساسی و حیاتی در این ارتش نیست و آن، عنصر معنوی است، عنصر روحیهی اخلاقی است، عنصر توجّه به خدای متعال و به معنویّات است؛ این درسآموز است برای همهی کشورها.
و ضمناً این را هم باید توجّه کنیم که ماهیّت ارتش آمریکا هم این است؛ این تصویرهای هالیوودیای که کشورهایی مثل آمریکا و امثال آمریکا از ارتشهایشان نشان میدهند، واقعیّت ندارد؛ واقعیّت ارتش همین [چیزی] است که مشاهده کردید؛ آن جور آمدند در افغانستان [و این جور رفتند]؛ در جاهای دیگر هم کم و بیش همین جور است. در کشورهای دیگری هم که ارتش آمریکا حضور دارد، حالا اگر بفرض غیرت حُکّام آن کشورها آن قدری نبوده که آنها را بیرون کنند لکن منفور ملّتهایند؛ در هر کشوری که هستند، [مثلاً] در کشورهای شرق آسیا که ملاحظه کنید، که ارتش آمریکا سالها است حضور دارد،(۵) یک مجموعهی منفوری است در چشم آن ملّتها.
2
خب، ما باید به این توجّه کنیم که در منطقهی خود ما، حضور ارتشهای بیگانه از جمله ارتش آمریکا مایهی ویرانی و جنگافروزی است؛ همه باید سعی کنند که ارتشها را مستقل، متّکی به ملّتها و همافزای با ارتشهای دیگرِ همسایگان و دیگرِ ارتشهای منطقه قرار بدهند؛ صلاح این منطقه در این است. نگذاریم و نگذارند که ارتشهای بیگانه به عنوان [تأمین] منافع ملّی خودشان -که هیچ ربطی به ملّت آنها ندارد- از هزارها فرسنگ راه بیایند و در این کشورها دخالت کنند، حضور نظامی پیدا کنند و در ارتشهای آنها دخالت کنند. ارتشهای خود این ملّتهای منطقه میتوانند این منطقه را اداره کنند؛ اجازه ندهید که دیگران وارد بشوند.
این حوادثی هم که در شمال غربی کشور ما، در بعضی همسایهها در جریان است، چیزهایی است که بایستی با همین منطق حل بشود. البتّه کشور ما و نیروهای مسلّحِ ما با عقلانیّت عمل میکنند؛ در همهی مسائل، شیوه، شیوهی عقلانیّت است -اقتدار همراه با عقلانیّت- و دیگران هم خوب است با عقلانیّت عمل بکنند و نگذارند که این منطقه دچار مشکلی بشود. آن کسانی که برای برادران خود چاه میکنند، خودشان اوّل در چاه میافتند: مَن حَفَرَ لِاَخیهِ بِئراً وَقَعَ فیها.(۶)
من امیدوارم که خدای متعال روزبهروز به همهی شما عزیزان، فرماندهان محترمِ نیروهای مسلّح و فرماندهان ردههای مختلف و بالاخره شما جوانان عزیزی که در نیروهای مسلّح حضور انبوه و مؤثّری دارید، توفیق بدهد که بتوانید افتخار خدمت به این کشور و خدمت به این نظام و خدمت به انقلاب و خدمت به این مردم مؤمن و باوفا را همواره ادامه بدهید و روزبهروز بر تواناییهای خودتان بیفزایید.
خوشبختانه دانشگاههای نیروهای مسلّح ما، دانشگاههای روبهجلویی هستند؛ البتّه همه در یک حد نیستند؛ بعضی حرکتشان حرکت سریعتر، موفّقتر و بهتری است، بعضی هم بایستی تلاش کنند و حرکتها را موفّق کنند. گزارشهایی که من از دانشگاهها دارم، مجموعاً گزارشهای خرسندکنندهای است و همان طور که اوّل عرض کردیم، به ملّت ایران باید تبریک گفت به خاطر داشتن شما جوانهای مؤمن و عازم و شجاع. خداوند انشاءالله همهی شما را محفوظ بدارد و شهدای عزیز را با اولیائشان و با پیغمبر محشور کند.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
۱) در ابتدای این مراسم، سرلشکرپاسدار محمّد باقری (رئیس ستاد کل نیروهای مسلح)، سرتیپ پاسدار نعمان غلامی (فرمانده دانشگاه امام حسین(علیه السّلام))، سرتیپ دوّم خلبان علیرضارودباری (فرمانده دانشگاه شهید ستاری) و سرتیپ دوم پاسدار لطفعلی بختیاری (فرمانده دانشگاه علوم انتظامی امین) گزارشی از فعّالیّتها، اقدامات و برنامههای تحصیلی این دانشگاهها بیان کردند. قرائت سوگندنامه، اعطای پرچم توسّط دانشجویان قدیم به جدید، اجرای سرود مشترک توسّط دانشجویان مستقر در میدان از برنامههای مراسم مشترک دانشآموختگی نیروهای مسلّح بود. همچنین رئیس ستاد کلّ نیروهای مسلّح با کسب اجازه از فرمانده کلّ قوا، به تعدادی از برگزیدگان دانشگاههای افسری درجه و سردوشی داد.
۲) نهجالبلاغه، نامهی ۵۳ (فرمان به مالک اشتر)
۳) دولت فرانسه بعد از امضای یک قرارداد سهجانبهی امنیّتی میان آمریکا، استرالیا و انگلیس که به فسخ قرارداد فرانسه با استرالیا بر سر فروش زیردریاییهای اتمی منجر شد، وارد بحران دیپلماتیک با این سه کشور شد. این اقدام باعث تنش در روابط فرانسه با استرالیا و آمریکا شد، به طوری که دولت فرانسه آن را «خنجر از پشت» توصیف کرد. بر همین اساس، رئیسجمهور فرانسه در اظهاراتی خواستار استقلال نظامی اروپا از ایالات متّحده شد و بر ضرورت عدم اتّکاء اروپا به آمریکا در حوزهی امنیّتی ـ دفاعی تأکید کرد.
۴) پیمان آتلانتیک شمالی (NATO)، پیمانی است برای همکاریهای سیاسی ـ نظامی، که اعضای تشکیلدهندهی آن آمریکا و کشورهای اروپای غربی هستند.
۵) در همین زمینه میتوان به حضور نظامی آمریکا در کشورهایی از قبیل ژاپن، کرهی جنوبی، سنگاپور، ویتنام، فیلیپین، تایلند و گوآم اشاره کرد. علاوه بر تجهیزات و ادوات نظامی آمریکایی مستقر در ژاپن، نزدیک به ۴۰ هزار نفر از نیروهای نظامی آمریکا در ۱۱۲ پایگاه آمریکا در این کشور مستقرّند. همچنین، حدود ۲۳ هزار نفر از نیروهای نظامی آمریکا در ۸۳ پایگاه آمریکا در کرهی جنوبی و ۴ هزار نفر هم در جزیرهی گوآم مستقرّند.
۶) تحفالعقول، ص ۸۸
3
منبع
14000802_42633_64k.mp3
21.59M
بیانات در دیدار میهمانان #کنفرانس_وحدت_اسلامی و جمعی از #مسئولان_نظام به مناسبت ایام #هفته_وحدت ولادت نبی مکرم اسلام (ص) (۱) #17_ربیع_الاول 2 #آبان #1400
منبع
#متن_بیانات در دیدار میهمانان #کنفرانس_وحدت_اسلامی و جمعی از #مسئولان_نظام به مناسبت ایام #هفته_وحدت ولادت نبی مکرم اسلام (ص) (۱) #17_ربیع_الاول 2#آبان #1400
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّیّبین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
خیلی خوشآمدید حضّار محترم، و من به همهی شما خوشامد عرض میکنم؛ مخصوصاً به میهمانان عزیز نشست وحدت اسلامی و برادرانی که از کشورهای دیگر به اینجا تشریف آوردهاند. تبریک عرض میکنم میلاد باسعادت حضرت نبیّ مکرّم و رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را و همچنین ولادت باسعادت حضرت امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) را که در سال ۸۳ هجری، منطبق با روز ولادت نبیّ مکرّم اتّفاق افتاده است.
ولادت پیغمبر اکرم در واقع شروع یک دورهی جدید در زندگی بشر است؛ بشارتی است برای آغاز یک دورهی تازهای از ارادهی الهی و تفضّلات الهی بر بشریّت؛ لذا این ولادت حادثهی خیلی عظیم و بزرگی است. واقعاً با زبان متعارف و معمولی نمیشود عظمت ولادت پیغمبر را توصیف کرد؛ این حادثه، حادثهی خیلی بزرگی است. بعضیها با زبان هنر و شعر مطالبی گفتهاند و میگویند که خب یک تصویری، ترسیمی از این قضیّه است:
ولد الهدی فالکائنات ضیاء
و فم الزّمان تبسّمٌ و ثناء(۲)
زبان هنر این جوری حرف میزند: هدایت متولّد شد؛ سراسر وجود، نورباران شد؛ لبهای روزگار به تبسّم و ستایش گشوده شد. با این جور تعبیرات میشود عظمت این حادثه را تا حدودی به ذهن نزدیک کرد؛ حادثهی مهمّی است.
عظمت حادثهی ولادت پیغمبر به قدر علوّ مرتبهی پیغمبر است؛ همان رتبهی عظیمی که در عالم وجود، از اوّل خلقت تا آخر، خدای متعال موجودی با این عظمت نیافریده است؛ و عظمت امانتی که خداوند بر دوش او گذاشته است؛ که به خاطر این امانت بزرگ، خدای متعال میفرماید: لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا مِن اَنفُسِهِم؛(۳) منّت میگذارد بر بشریّت؛ عظمت، این جوری است. خداوند متعال، کتاب مکنون را بر قلب مقدّس پیغمبر نازل کرد، بر زبان مطهّر و پاکِ آن بزرگوار جاری کرد؛ برنامهی سعادت بشر را به طور کامل به او سپرد، بر دوش او گذاشت و او را مأمور کرد که این برنامه را، هم عمل کند، هم ابلاغ کند، هم از پیروان خود مطالبه کند.
خب، حالا ما پیروان همین پیغمبریم؛ ما خودمان را منتسب به این پیغمبر میدانیم. وظیفهی ما چیست؟ در هر دورهای از دورههای زمان وظیفهی مؤمنین این است که ببینند در چه موقعیّتی قرار دارند و دین از آنها چه میخواهد و چه مأموریّتی را بر عهدهی آنها میگذارد؛ آنچه باید به آن بیندیشند و آنچه باید به آن عمل کنند؛ این را در هر دورهای باید بفهمند. خب، در این زمینهها علما و روشنفکران دینی بحث زیاد کردهاند و حرفها زدهاند و بحثها کردهاند. من در این جلسه یک مختصری در این زمینهها میخواهم عرض بکنم که یک نگاه به امّت اسلامی است، یک نگاه به مجموعهی ایران و جمهوری اسلامی در ایران است.
در مورد آنچه مربوط به امّت اسلامی و مربوط به کلّ مسلمانها است، دو نکته باید مورد توجّه قرار بگیرد که دربارهی آن مختصری صحبت میکنیم. یکی مسئلهی اداء حقِّ جامعیّت اسلام است ــ اسلام دین جامعی است و باید حقّ این جامعیّت را اداء کرد؛ این یک مسئله است ــ یک مسئله هم مسئلهی اتّحاد مسلمین است؛ این دو مسئله جزو مسائل مهمّ روز ما است؛ البتّه مسائل روز، متعدّد داریم که اینها هم جزو مهمترینش است.
در مورد مسئلهی اداء حقّ جامعیّت اسلام اصراری وجود داشته است و دارد ــ که عمدتاً هم این اصرار از سوی قدرتهای سیاسی مادّی است ــ بر اینکه اسلام را در عمل فردی و عقیدهی قلبی منحصر کنند؛ این تلاش از قدیم بوده است؛ حالا من نمیتوانم یک تاریخ معیّنی را مشخّص کنم که از این زمان شروع شده امّا از حدود صد سال، صد و خردهای [سال] پیش این تلاش در دنیای اسلام به طور برجسته مشاهده میشود. در دورهی تشکیل جمهوری اسلامی این تلاش مضاعف شده است؛ سعی هم میکنند که شکل سیاسی به این [کار] ندهند و شکل فکری بدهند؛ به تعبیر فرنگی تئوریزه کنند این را. به متفکّرین و نویسندگان و فعّالان فکری و مانند اینها مأموریّت داده میشود تا دربارهاش مطلب بنویسند و اثبات کنند که اسلام به مسائل اجتماعی، مسائل زندگی، مسائل اساسی بشریّت کاری ندارد؛ اسلام یک عقیدهی قلبی است، یک ارتباط شخصی است با خدا و عملیّات فردیای است که مترتّب بر این ارتباط است؛ اسلام این است؛ اصرار دارند این را در ذهنهای مخاطبین خودشان اثبات کنند.
1
از نظر این گرایشِ باطناً سیاسی و ظاهراً فکری، عرصههای مهمّ زندگی و مناسبات اجتماعی از دخالت اسلام باید خارج بشود؛ در مدیریّت جامعه و تمدّنسازی، اسلام در مورد تولید تمدّن و ساخت تمدّن بشری نقشی ندارد، وظیفهای ندارد، امکانی ندارد؛ در مدیریّت جامعه نقش ندارد، در تقسیم قدرت و ثروت در جامعه، اسلام نقشی ندارد؛ اقتصاد جامعه، مسائل گوناگون جامعه مربوط به اسلام نیست؛ یا مسئلهی جنگ، مسئلهی صلح، سیاست داخلی، سیاست خارجی، مسائل بینالمللی. گاهی میشنوید گفته میشود که «دیپلماسی را ایدئولوژیک نکنید»، با ایدئولوژی مربوط [نکنید] یعنی اسلام در مسئلهی سیاست خارجی و مسائل بینالمللی بایستی اظهار نظری نکند؛ در مسئلهی اشاعهی خیر، اقامهی عدل، مقابلهی با شُرور، مقابلهی با ظلم، جلوگیری از اَشرار عالم، در این زمینهها، اسلام کارهای نیست. در این عرصههای مهمّ زندگی بشری، اسلام نه مرجع فکری باشد، نه راهنمای عملی باشد؛ این اصراری است که دارند. حالا علّت این اصرار چیست، منشأ آن چیست، از کجا شروع شده، اینها دیگر بحثهای مربوط به صحبت امروز من نیست. آنچه من میخواهم عرض بکنم این است که اوّلاً این حرکتِ در واقع ضدّ اسلامی، عمدتاً از سوی قدرتهای سیاسی بزرگ دنیا است و آنها هستند که در این زمینه فعّالند و تلاش میکنند و سعی هم میشود که از زبان صاحبان فکر بیان بشود.
خب متون اسلامی صریحاً این را رد میکند و ما مسلمانها به این مسئله باید اهمّیّت بدهیم. اینکه عرض میکنم «اداء حق»، در درجهی اوّل این است: تلاش کنیم نظر اسلام را دربارهی خودش که به کدام عرصه از عرصههای زندگی اهتمام میورزد، در آنها نظر دارد، اقدام دارد، تبیین کنیم، ترویج کنیم، بیان کنیم؛ اوّلقدم این است، بعد هم سعی کنیم [این مطلب] تحقّق پیدا کند.
آنچه اسلام مطرح میکند، این است که عرصهی فعّالیّت این دین، تمام گسترهی زندگی بشر است؛ از اعماق قلب او تا مسائل اجتماعی، تا مسائل سیاسی، تا مسائل بینالمللی، تا مسائلی که به مجموعهی بشریّت ارتباط دارد. در قرآن، این معنا واضح است؛ یعنی اگر کسی این قضیّه را انکار کند، قطعاً به بیّنات قرآن توجّه نکرده. در قرآن، یک جا میگوید: یـٰاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اذکُرُوا اللهَ ذِکرًا کَثیرًا، وَ سَبِّحوهُ بُکرَةً وَ اَصیـلًا،(۴) که مطلب یک مطلب قلبی و مربوط به دل انسان است، امّا یک جا هم میگوید: اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا اَولِیاءَ الشَّیطـٰن؛(۵) این هم هست؛ یعنی از آن «اُذکُرُوا الله» تا «فَقاتِلوا اَولِیاءَ الشَّیطـٰن»، همهی این عرصهی عظیم در حوزهی تصرّف دین است.
یک جا خطاب به پیغمبر میفرماید که «قُمِ اللَّیلَ اِلّا قَلیلًا، نِصفَه اَوِ انقُص مِنهُ قَلیـلًا، اَو زِد عَلَیهِ وَ رَتِّلِ القُرءانَ تَرتیلًا»،(۶) یک جا هم باز خطاب به پیغمبر میفرماید که «فَقاتِل فی سَبیلِ اللهِ لا تُکَـلَّفُ اِلّا نَفسَکَ وَ حَرِّضِ المُـؤمِنین»؛(۷) یعنی همهی این عرصههای عظیم زندگی: از بیداری نیمهی شب و تضرّع و توسّل و دعا و گریه و نماز، تا مقاتله و حضور در میدان جنگ، که زندگی پیغمبر هم همین را نشان میدهد.
در احکام مالی، یک جا میفرماید: وَ یُؤثِرونَ عَلیٰ اَنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصَة،(۸) که یک امر شخصی [است]، و یک جای دیگر میفرماید: کَی لا یَکونَ دولَةً بَینَ الاَغنِیاءِ مِنکُم،(۹) [یعنی] تقسیم درست ثروت که مسئلهی صد درصد اجتماعی [است]؛ یا میفرماید که «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»؛(۱۰) اصلاً انبیا و اولیا و همه آمدهاند برای اقامهی قسط، برای اقامهی عدل. یک جا میفرماید: وَلا تُؤتُوا السُّفَهـاءَ اَموالَکـُمُ الَّتی جَعَـلَ اللهُ لَکُـم قِیٰما،(۱۱) یک جا میفرماید: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِها؛(۱۲) یعنی همهی گوشه و کنارهای مسائل مالی را به شکل آن فکر کلّی و نظر کلّی و هدایت کلّی [بیان میکند؛] که البتّه اینها باید برنامهریزی بشود در عمل؛ امّا کلّیّات و جهتگیری، اینهایی است که بیان میکند. یعنی اسلام در همهی این مسائل دارای نظر است.
در مسائل امنیّتی و مسئلهی امنیّت داخلی جامعه: لَئِن لَم یَنتَهِ المُنٰفِقونَ وَ الَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ وَ المُرجِفونَ فِی المَدینَةِ لَنُغرِیَنَّکَ بِهِم؛(۱۳) مسئلهی امنیّت. یا «وَ اِذا جاءَهُم اَمرٌ مِنَ الاَمنِ اَوِ الخَوفِ اَذاعوا بِه؛ وَلَو رَدّوهُ اِلَی الرَّسول»(۱۴) تا آخر آیه؛ یعنی اسلام در همهی ابعاد مهمّ زندگی اجتماعی بشر حرف دارد. اینها که عرض کردیم نمونههای اندکی است از آنچه در قرآن کریم هست؛ صدها مورد از این قبیل در قرآن مشاهده میکنید.
2
کسی که اهل قرآن است و با قرآن و احکام قرآن آشنا است، میفهمد که اسلامی که قرآن معرّفی میکند، این است. اسلامی که قرآن معیّن میکند و معرّفی میکند، اسلامی است که در تمام شئون زندگی دخالت دارد، رأی دارد، نظر دارد، مطالبه دارد. خب، این را بایستی دانست و در مقابل افرادی که در این زمینه تلاش میکنند تا این حقیقت روشن را انکار کنند، بایستی پاسخگویی کرد.
[از سویی هم] چون مسائل اجتماعی و وظایف مهمّ جامعهسازی و تمدّنسازی در اسلام وجود دارد، لذا اسلام به مسئلهی حاکمیّت هم اهتمام دارد. نمیتوان فرض کرد که اسلام نظم اجتماعی را به یک شکلی مطالبه کند امّا مسئلهی حاکمیّت و ریاست دین و دنیا را در آنجا مشخّص نکند. وقتی دین، نظام شد، نظامی که به فرد و جامعه ارتباط دارد، و یک منظومهای شد که در مورد همهی مسائل فردی و اجتماعی نظر دارد، رأی دارد، مطالبه دارد، پس بنابراین لازم است که مشخّص کند در رأس این جامعه چه کسی باشد، چه باشد، و امام را معیّن کند. لذا [اگر] در قرآن ملاحظه کنید، حدّاقل در دو جا از پیامبران به عنوان امام نام آورده شده: یک جا «وَجَـعَلنٰهُم اَئِمَّةً یَهدونَ بِاَمرِنا وَ اَوحَینا اِلَیهِم فِعلَ الخَیرٰتِ وَ اِقامَ الصَّلوٰة»،(۱۵) یک جا هم «وَجَعَلنا مِنهُم اَئِمَّةً یَهدونَ بِاَمرِنا لَمّـا صَبَروا»؛(۱۶) یعنی پیغمبر، امام است، امام جامعه است، رهبر جامعه است، فرمانده جامعه است؛ لذا امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) در منیٰ در بین جمعیّت ایستاد و فریاد زد: اَیُّهَا النّاسُ! اِنّ رَسولَ اللهِ کانَ هُوَ الاِمام.(۱۷) برای اینکه بفهماند که حرکت دینیِ صحیحِ پیغمبر چیست، امام صادق در منیٰ در بین جمعیّت منیٰ فریاد زد: اِنّ رَسولَ اللهِ کانَ هُوَ الاِمام. خب، این یک مطلب است. در سطح دنیای اسلام، روشنفکران دینی وظیفه دارند، علما وظیفه دارند، نویسندگان وظیفه دارند، محقّقین وظیفه دارند، اساتید دانشگاه وظیفه دارند این را تبیین کنند؛ این را باید بگویند، دشمن در این زمینه سرمایهگذاری میکند که عکس این را، نفی این را ترویج کند.
البتّه در این زمینه وظیفهی ما در ایران سنگینتر است؛ علّت هم این است که در اینجا امکانات بیشتری هست، و میشود تلاش کرد. مسئولین کشور، بخصوص مسئولین فرهنگی و افرادی که در زمینههایی، منبرهای مهمّ اجتماعی در اختیار اینها است، بایستی این را تبیین کنند. در داخل کشور هم این جور نیست که حالا چون در جمهوری اسلامی، نظام اسلامی تشکیل شده، ما از تبیین این قضیّه بینیاز باشیم؛ نه، همین حالا در کشور ما هم نسبت به این موضوع یک تشکیکهایی ایجاد میشود، حرفهایی زده میشود و در این زمینه فعّالیّت داریم. خب این یک سرفصل بود که مربوط به دنیای اسلام بود.
یک سرفصل دیگری که باز آن هم مربوط به دنیای اسلام است، مسئلهِی وحدت است، مسئلهی اتّحاد مسلمین؛ این مسئله، مسئلهی بسیار مهمی است. البتّه ما خیلی در زمینهِی وحدت صحبت کردیم؛ رحمت خدا و رضوان الهی بر امام بزرگوار ما که این هفتهی وحدت را اعلام کردند، دنبال کردند، دائماً دربارهی وحدت مسلمین صحبت کردند، تأکید کردند، توصیه کردند؛ ما هم در این زمینه زیاد گفتهایم، در عین حال باز هم باید گفت.
3
من قبل از اینکه چند جملهای در زمینهی اتّحاد مسلمین بخواهم عرض بکنم، لازم میدانم که از چند چهرهی برجسته و پُرتلاش در عرصهی اتّحاد اسلامی یاد کنم؛ از جمله مرحوم آقای تسخیری(۱۸) (رضوان الله علیه) که یکی از پُرتلاشترین عناصر ما در این زمینه بود؛ ایشان سالهای متمادی تلاش کرد، حتّی در حال بیماری تلاش ایشان ادامه داشت. پیش از ایشان مرحوم آقای آشیخ محمّد واعظزاده(۱۹) (رضوان الله علیه)، عالِم بزرگوار، فاضل و مسلّط بر علوم اسلامی که ایشان هم چند سال در این زمینه تلاش کردند؛ اینها از ایران. از سوریه، شهید بزرگوار شیخ محمّد رمضان البوطی که شهید عالیقدری است و خیلی تلاش کرد؛ یکی از آن علمای بزرگ تقریبیِ دنیای اسلام مرحوم شیخ محمّد رمضان البوطی (رضوان الله علیه) بود. شهید سیّدمحمّدباقر حکیم(۲۰) که ایشان هم جزو عناصر مهمّ تقریبی بودند. یکی از کسانی که بنده را تشویق کردند و تحریض(۲۱) کردند بر ایجاد این مجمع تقریب [مذاهب] اسلامی، شهید بزرگوار مرحوم آسیّد محمّدباقر حکیم بودند. در لبنان هم، مرحوم شیخ احمد الزّین که اخیراً از دنیا رفتند، جزو علمای تقریبی بود؛ جزو نزدیکان و دوستان ما بود. و پیش از ایشان [هم] مرحوم شیخ سعید شعبان از لبنان که ایشان هم جزو دوستان خوب ما بود. رحمت خدا بر ایشان باد که جزو کسانی بودند که به معنای واقعی کلمه معتقد به اتّحاد مسلمین و معتقد به تقریب بین مسلمانها بودند. و امیدواریم انشاءالله خدای متعال ارواح طیّبهِی همهی این کسانی را که نام بردیم و کسانی که نام نبردیم ــ [چون] قبل از اینها هم زیاد بودند؛ هم از عراق، هم از ایران، هم از مصر و جاهای دیگر؛ کسانی که در این زمینه تلاش کردند زیادند، دیگر من نخواستم و نمیشود اسم همهی اینها را آورد ــ مورد رحمت و لطف خودش قرار بدهد.
چند نکته را در مورد وحدت مسلمین عرض میکنیم. یک نکته این است که اتّحاد مسلمانان یک فریضهی قطعیِ قرآنی است؛ این یک چیز دلبخواه نیست؛ این را به عنوان یک وظیفه باید نگاه کنیم. قرآن دستور داده: وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا؛(۲۲) یعنی حتّی در اعتصام به حبلالله هم با اجتماع باید این کار را انجام بدهید. وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا؛ این «امر» است دیگر؛ چرا ما این را به یک امر اخلاقی تبدیل میکنیم؟ این یک دستور است، یک حکم است که باید بر طبق این عمل کرد؛ و همچنین آیات متعدّد دیگری که در قرآن هست؛ [مثل آیهی] «وَ لا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَ تَذهَبَ ریحُکُم»(۲۳) تا آخر؛ این یک نکته که این یک فریضه است.
نکتهی دوّم؛ وحدت و اتّحاد مسلمانها یک امر تاکتیکی نیست که حالا بعضی خیال کنند به خاطر شرایط خاصّی ما بایستی با همدیگر متّحد باشیم؛ نه، یک امر اصولی است؛ همافزایی مسلمانها لازم است؛ اگر مسلمانها متّحد باشند، همافزایی میکنند و همه قوی میشوند؛ وقتی که این همافزایی وجود داشته باشد، حتّی آنهایی که مایلند ــ و مانعی هم نیست ــ که تعامل با غیر مسلمانها داشته باشند، با دست پُر وارد این تعامل میشوند. بنابراین این هم نکتهی بعد که این یک امر اصولی است، و امر تاکتیکی نیست.
4
نکتهی سوّم این است که علّت اینکه ما در جمهوری اسلامی بر وحدت مسلمین، زیاد تأکید میکنیم، این است که فاصله زیاد است. امروز مرتّباً تلاش میشود که بین فِرَق مسلمین، بین شیعه و سنّی اختلاف ایجاد بشود؛ تلاش جدّی و برنامهریزیشده. شما ملاحظه کنید، امروز کلمهی «شیعه» و «سنّی» وارد ادبیّات سیاسی آمریکا شده! آمریکاییها به شیعه و سنّی چه کار دارند؟ چند سال است که در ادبیّات سیاسیِ آمریکا مسئلهی سنّی بودن و شیعه بودن وارد شده، که بله، فلان کشور شیعهاند، فلان کشور سنّیاند؛ با اینکه آنها با اصل اسلام مخالفند و دشمنند امّا مسئلهی شیعه و سنّی را رها نمیکنند. پس این چیزها هست؛ اختلافات را روزبهروز دارند زیاد میکنند، سوءتفاهمها را زیاد میکنند. بنابراین ما تأکید میکنیم و علّت تأکید ما این است. و ملاحظه هم میکنید که دستآموزهای آمریکا در هر جای دنیای اسلام که بتوانند، فتنه ایجاد میکنند. نزدیکترین نمونهاش همین حوادث تأسّفبار و گریهآور افغانستان در این دو جمعهی گذشته است که مسجد مردمِ مسلمان و در حال نماز را منفجر کردند؛(۲۴) چه کسی منفجر میکند؟ داعش؛ داعش کیست؟ داعش همان مجموعهای است که آمریکاییها ــ همین گروه دموکرات آمریکا [که الان در قدرتند] ــ صریحاً گفتند که این را ما به وجود آوردهایم؛ البتّه حالا نمیگویند، حالا انکار میکنند، امّا این از آنها سر زده، این را صریحاً بیان کردهاند. بنابراین لازم است که این قضیّه را دنبال کنیم.
نکتهی چهارم این است که تصوّر نکنیم با این [کار] که ما هر سال در هفتهی وحدت دُور هم مینشینیم، سخنرانی میکنیم، حرف میزنیم، حالا یک جلسه، دو جلسهی دیگر در این طرف و آن طرف دنیا بنشینیم دُور هم حرف بزنیم، وظیفهی ما انجام گرفته؛ نه، وظیفه با این چیزها تمام نمیشود؛ لازم است که هر کسی، در هر نقطهای، در هر جایی که حضور دارد، محور بحث مهمّ اتّحاد باشد؛ و بحث کنیم، تبیین کنیم، تحریض کنیم، برنامهریزی کنیم، تقسیم کار کنیم در این زمینهها؛ این کار واجب و لازمی است که باید انجام بگیرد. حالا اینکه میگویم برنامهریزی کنیم، مثلاً در همین قضیّهی افغانستان که من عرض کردم، یکی از راههای جلوگیری از این حوادث این است که مسئولان محترمِ کنونی افغانستان، خودشان در این مراکز و مساجد حضور پیدا کنند، در نمازها حضور پیدا کنند، یا برادران اهل تسنّن را تشویق کنند که در این مراکز حضور پیدا کنند. اینکه میگوییم برنامهریزی کنند، مثلاً این جور کارهایی را میشود در دنیای اسلام انجام داد.
نکتهی بعدی این است که یکی از هدفهای نظام جمهوری اسلامی که ما تعریف کردیم، عبارت است از ایجاد تمدّن نوین اسلامی؛ یعنی یکی از اهداف نظام جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب اسلامی، ایجاد تمدّن نوین اسلامی است: تمدّن اسلامی با نگاه به ظرفیّتهای امروز و حقایق و واقعیّات امروز. این کار جز با اتّحاد شیعه و سنّی امکانپذیر نیست؛ این را تنها یک کشور و یک فرقه نمیتواند انجام بدهد؛ برای این بایستی همه با هم همکاری کنند. این هم نکتهی بعدی است؛ بنابراین این هم یک ضرورت دیگر.
یک نکتهی دیگر ــ نکتهی ششم ــ [اینکه] شاخص عمده برای اتّحاد مسلمین، مسئلهی فلسطین است؛ مسئلهی فلسطین، شاخص است. اگر چنانچه اتّحاد مسلمین تحقّق پیدا بکند، قضیّهی فلسطین قطعاً به بهترین وجه حل خواهد شد. هر چه ما در قضیّهی فلسطین جدّیّت بیشتری برای احیای حقوق ملّت فلسطین به خرج بدهیم، به اتّحاد مسلمین نزدیکتر میشویم. این مسئلهی عادّیسازیهای اخیر ــ که متأسّفانه بعضی از دولتها خطا کردند، خطای بزرگی کردند و گناه کردند و عادّیسازی [روابط] کردند با رژیم غاصب و ظالم صهیونیستی ــ حرکتی ضدّ وحدت اسلامی و ضدّ اتّحاد اسلامی است؛ از این راه باید برگردند و این خطای بزرگ را بایستی جبران بکنند. خب، این هم مسئلهی اتّحاد. بنابراین آنچه در ابعاد جامعهی اسلامی و بینالملل اسلامی میخواستیم عرض بکنیم، همین دو نکته بود که اینها را عرض کردیم.
5
و امّا آنچه مربوط به کشور ما است. اگر چه مخالفین، دشمنان دین و پیروان آمریکا سالهای سال در این کشور حکومت میکردند امّا مردم همیشه مؤمن بودهاند؛ ملّت ایران بحمدالله از قدیم هم این جور بوده است، امروز هم از همیشه بیشتر و بهتر خودمان را پیرو پیغمبر میدانیم. خب پیروی چه جوری است؟ کلمهی «پیروی» را هم دقّت کنید؛ یعنی در پی او روان شدن، در پی او حرکت کردن. چه جوری حرکت کنیم؟ قرآن هم این را از ما خواسته: لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کانَ یَرجُوا اللهَ وَ الیَومَ الأخِر؛(۲۵) اسوه یعنی الگو؛ خب ما بایستی دنبال این الگو حرکت کنیم و خصوصیّاتی که او در عمل داشت، آن خصوصیّات را در عملمان ایجاد کنیم؛ در خصوصیّاتی که در اخلاق داشت، از او تبعیّت کنیم که البتّه با این وسعت، کار هر کسی هم نیست؛ یعنی ماها خیلی کوچکتر از آن هستیم که بخواهیم با این وسعت حرکت بکنیم، لکن باید تلاش بکنیم در این زمینه.
خب، خصال حمیدهی پیغمبر یکی دو تا ده تا که نیست؛ از همسر مکرّم پیغمبر دربارهی اخلاق پیغمبر سؤال کردند، فرمود: کانَ خُلقُهُ القُرآن؛(۲۶) قرآن مجسّم، پیغمبر است؛ این که خب باب وسیعی است.
من سه نکته را در مورد رسول اکرم و خصال پیغمبر انتخاب کردهام که این سه نقطه را مثل اینکه سه ستاره از این کهکشان نور را انسان انتخاب بکند، ما مردم ایران بیاییم و در جمهوری اسلامی به این سه نقطه تکیه کنیم و اهمّیّت بدهیم و دنبال بکنیم این سه نقطه را. این سه نقطه عبارت است از صبر، عدل، اخلاق.
صبر در زندگی پیغمبر یک چیز برجستهای است؛ البتّه دربارهی صبر، مفهوم صبر و وظیفهی صبر در جاهای مختلف قرآن دهها آیه هست امّا آن صبری هم که مربوط به پیغمبر است زیاد است؛ بیش از ده مورد ــ شاید حدود بیست مورد ــ خطاب به پیغمبر در مورد صبر هست. مهم این است که از اوّل بعثت، خدای متعال دستور صبر به پیغمبر داده است؛ در سورهی مدّثّر: وَ لِرَبِّکَ فَاصبِر،(۲۷) در سورهی مزّمّل: وَاصبِر عَلیٰ ما یَقولون؛(۲۸) ــ و سورهی مدّثّر و مزّمّل جزو اوّلین سورههایی است که بر پیغمبر نازل شده ــ از همان قدم اوّل، خدای متعال به پیغمبر میگوید باید صبر داشته باشی. بله، من اینجا یادداشت کردهام که قریب به بیست جا خطاب به پیغمبر، امر به صبر شده: «فَاصبِر لِحُکمِ رَبِّک»(۲۹) تا موارد متعدّد دیگر. صبر یعنی چه؟ صبر یعنی پایداری. معروف است، در روایاتِ متعدّد هم هست که صبر تقسیم میشود به صبر عن المعصیة، صبر علی الطّاعة و صبر در مقابل حوادث.(۳۰) خب صبر یعنی پایداری؛ در مقابل میل به گناه، انسان پایداری کند؛ در مقابل بیحالی و بیکاری و تنبلی به انجام وظیفه، انسان پایداری کند؛ در مقابل دشمن پایداری کند؛ در مقابل مصائب گوناگون، خودش را حفظ کند، نفْسش را حفظ کند، پایداری کند؛ این معنای صبر است؛ صبر یعنی پایداری. ما امروز بیش از همه چیز احتیاج داریم به پایداری.
شما مسئولینی که در اینجا تشریف دارید و مسئولین کشور در همهی ردهها، آنچه از همه چیز برایتان مهمتر است صبر است. بایستی پایداری کنید، مقاومت کنید، فشارها را تحمّل کنید، مشکلات را تحمّل کنید و راه را ادامه بدهید؛ متوقّف نباید بشوید. لازمهی صبر و پایداری برای من و شما که مسئولیم در این کشور، این است که متوقّف نشویم؛ حرکت نباید توقّف پیدا کند، باید ادامه پیدا کند؛ این صبر است. لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَة؛(۳۱) این میشود پیروی از پیغمبر.
6
دوّم، عدل و عدالت. یکی از مهمترین و شاید بشود گفت مهمترین هدف میانیِ بعثت پیغمبران، عدالت است. لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنٰتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکـِتٰبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(۳۲) اصلاً هدف ارسال رسل و انزال کتب این بود که قیام به قسط بشود، جامعه قائم به عدل و قسط باشد. در قرآن کریم از قول پیغمبر [میفرماید]: وَ اُمِرتُ لِاَعدِلَ بَینَکُم؛(۳۳) این هم امر خدا است که بایستی عدالت انجام بگیرد. همهی عقلای عالم هم البتّه این را قبول دارند؛ یعنی حتّی ظالمترین قدرتهای عالم و عناصر شریر عالم نمیتوانند منکر حُسن عدالت بشوند؛ حتّی بعضیها با وقاحت تمام، ادّعای عدالت هم میکنند، در حالی که ظالمند! قرآن کریم عدالت را حتّی در مورد دشمنان لازم میداند؛ این کسی که دشمن ما است، در مورد او بیعدالتی نباید بکنیم. وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَئانُ قَومٍ عَلیٰ اَلّا تَعدِلُوا اِعدِلوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَّقویٰ؛(۳۴) با دشمن هم حتّی بایستی شما با عدالت رفتار بکنید. پس بنابراین، این هم یک وظیفهی دیگر است و [مخاطب] این هم باز در درجهی اوّل ما مسئولین هستیم. شما هر تصمیمی که میگیرید، هر مقرّرهای که انجام میگیرد، چه در مجلس شورای اسلامی که قانون تصویب میکنید، چه در دولت، چه در بخشهای مدیریّتی گوناگون دیگر در سراسر کشور، یکی از مهمترین چیزهایی که مورد نظر قرار میدهید باید مسئلهی عدالت باشد که آیا این بر طبق عدالت است یا نیست. یک جاهایی لازم است تا پیوست عدالت برای آن مقرّره ترتیب داده بشود که معلوم بشود که این مقرّر جوری انجام میگیرد، این قانون جوری اجرا میشود که بر طبق عدالت باشد.
این هم مطلب دوّم که اگر بخواهیم عدالت را رعایت کنیم، توجّه بشود که عدالت فقط هم عدالت در تقسیم اموال و ثروت نیست؛ عدالت در همه چیز است؛ عادلانه برخورد کردن [در همه چیز]. امروز در فضای مجازی انسان گاهی اوقات بیعدالتی مشاهده میکند؛ خلاف میگویند، تهمت میزنند، دروغ میگویند، قول بغیر علم میگویند؛ اینها بیعدالتی است، اینها نباید انجام بگیرد. آن کسی که با فضای مجازی سر و کار دارد، باید خودش مراقبت کند، و آن کسی که فضای مجازی را در اختیار دارد، بایستی مراقبت مضاعف بکند که این کارها انجام نگیرد. یاد بگیریم، عادت کنیم که عادلانه با مردم رفتار بکنیم؛ عادلانه. حرف هم که میزنیم، شما ممکن است با یک نفری بد باشید، او را قبول هم نداشته باشید؛ عیبی ندارد، نظر شما است، ممکن است نظر درستی هم باشد امّا این را با تهمت، با دروغ، با اهانت، با این چیزها نبایستی آلوده کرد؛ آلوده شدنِ اینها خیلی بد است. این هم مسئلهی عدالت.
سرانجام مسئلهی اخلاق؛ پیروی از پیغمبر در اخلاق که خدای متعال فرمود: «وَ اِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عَظیم»؛(۳۵) چیزی را که خدای خالق عظمت عظیم بداند، این دیگر از لحاظ عظمت فوقالعاده است: وَ اِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عَظیم. این اخلاق بایستی برای ما به عنوان یک دستورالعمل همواره مورد نظر قرار داده بشود. اخلاق اسلامی [داشته باشیم]: تواضع داشته باشیم، گذشت داشته باشیم ــ اینها اخلاق اسلامی است ــ سهلگیری در مسائل شخصی داشته باشیم. در مسائل عمومی و آنچه به حقوق مردم و حقوق عمومی و حقوق دیگران مربوط است، نه، سهلانگاری جایز نیست امّا در مسائل شخصی سهلانگاری داشته باشیم، سهلگیری داشته باشیم؛ احسان، پرهیز از دروغ، پرهیز از تهمت، پرهیز از سوءظنّ به مؤمن، گذشت از مؤمنین. در یکی از دعاهای صحیفهی سجّادیّه عمدهِی مضمون این دعا همین است که پروردگارا! هر کسی که به من ظلم کرده، به من [مطلب] ناروایی نسبت داده، کار خلافی کرده، من مظلمهای بر گردن او دارم، از او گذشتم؛ این دعای امام سجّاد در صحیفهی سجّادیّه است. اینها است دیگر؛ بایستی وظایفمان را عمل کنیم.
برادران عزیز، خواهران عزیز! باید عمل کرد، باید اقدام کرد، با ادّعا مسائل تمام نمیشود؛ ما ادّعا میکنیم مسلمانیم، ادّعا میکنیم جمهوری اسلامی هستیم، باید واقعاً اسلامی باشیم، باید پیرو پیغمبر باشیم. این ولادت باعظمت، این ولادت مبارک یک فرصتی است برای اینکه روی این قضیّه فکر کنیم، مطالعه کنیم، عزم راسخی در این راه برای خودمان اتّخاذ کنیم.
مجدّداً به همهی شما تبریک عرض میکنم؛ به ملّت عزیز ایران تبریک عرض میکنم؛ به همهی مسلمانان عالم و به امّت اسلامی تبریک عرض میکنم؛ به آزادگان عالم تبریک عرض میکنم؛ به ارواح طیّبهی شهیدان راه اسلام و راه مکتب نبوی درود میفرستم؛ به روح مطهّر امام بزرگوارمان که این راه را روی ما باز کرد و ما را به این کار بزرگ هدایت کرد، درود میفرستیم و از خدای متعال، رضوان و رحمت خودش را برای همهی آنها مسئلت میکنیم و توفیقات عموم مردم ایران بخصوص شما مسئولین را، همچنین شما میهمانان و خودمان را از خدای متعال طلب میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
7