و امّا آنچه مربوط به کشور ما است. اگر چه مخالفین، دشمنان دین و پیروان آمریکا سالهای سال در این کشور حکومت میکردند امّا مردم همیشه مؤمن بودهاند؛ ملّت ایران بحمدالله از قدیم هم این جور بوده است، امروز هم از همیشه بیشتر و بهتر خودمان را پیرو پیغمبر میدانیم. خب پیروی چه جوری است؟ کلمهی «پیروی» را هم دقّت کنید؛ یعنی در پی او روان شدن، در پی او حرکت کردن. چه جوری حرکت کنیم؟ قرآن هم این را از ما خواسته: لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کانَ یَرجُوا اللهَ وَ الیَومَ الأخِر؛(۲۵) اسوه یعنی الگو؛ خب ما بایستی دنبال این الگو حرکت کنیم و خصوصیّاتی که او در عمل داشت، آن خصوصیّات را در عملمان ایجاد کنیم؛ در خصوصیّاتی که در اخلاق داشت، از او تبعیّت کنیم که البتّه با این وسعت، کار هر کسی هم نیست؛ یعنی ماها خیلی کوچکتر از آن هستیم که بخواهیم با این وسعت حرکت بکنیم، لکن باید تلاش بکنیم در این زمینه.
خب، خصال حمیدهی پیغمبر یکی دو تا ده تا که نیست؛ از همسر مکرّم پیغمبر دربارهی اخلاق پیغمبر سؤال کردند، فرمود: کانَ خُلقُهُ القُرآن؛(۲۶) قرآن مجسّم، پیغمبر است؛ این که خب باب وسیعی است.
من سه نکته را در مورد رسول اکرم و خصال پیغمبر انتخاب کردهام که این سه نقطه را مثل اینکه سه ستاره از این کهکشان نور را انسان انتخاب بکند، ما مردم ایران بیاییم و در جمهوری اسلامی به این سه نقطه تکیه کنیم و اهمّیّت بدهیم و دنبال بکنیم این سه نقطه را. این سه نقطه عبارت است از صبر، عدل، اخلاق.
صبر در زندگی پیغمبر یک چیز برجستهای است؛ البتّه دربارهی صبر، مفهوم صبر و وظیفهی صبر در جاهای مختلف قرآن دهها آیه هست امّا آن صبری هم که مربوط به پیغمبر است زیاد است؛ بیش از ده مورد ــ شاید حدود بیست مورد ــ خطاب به پیغمبر در مورد صبر هست. مهم این است که از اوّل بعثت، خدای متعال دستور صبر به پیغمبر داده است؛ در سورهی مدّثّر: وَ لِرَبِّکَ فَاصبِر،(۲۷) در سورهی مزّمّل: وَاصبِر عَلیٰ ما یَقولون؛(۲۸) ــ و سورهی مدّثّر و مزّمّل جزو اوّلین سورههایی است که بر پیغمبر نازل شده ــ از همان قدم اوّل، خدای متعال به پیغمبر میگوید باید صبر داشته باشی. بله، من اینجا یادداشت کردهام که قریب به بیست جا خطاب به پیغمبر، امر به صبر شده: «فَاصبِر لِحُکمِ رَبِّک»(۲۹) تا موارد متعدّد دیگر. صبر یعنی چه؟ صبر یعنی پایداری. معروف است، در روایاتِ متعدّد هم هست که صبر تقسیم میشود به صبر عن المعصیة، صبر علی الطّاعة و صبر در مقابل حوادث.(۳۰) خب صبر یعنی پایداری؛ در مقابل میل به گناه، انسان پایداری کند؛ در مقابل بیحالی و بیکاری و تنبلی به انجام وظیفه، انسان پایداری کند؛ در مقابل دشمن پایداری کند؛ در مقابل مصائب گوناگون، خودش را حفظ کند، نفْسش را حفظ کند، پایداری کند؛ این معنای صبر است؛ صبر یعنی پایداری. ما امروز بیش از همه چیز احتیاج داریم به پایداری.
شما مسئولینی که در اینجا تشریف دارید و مسئولین کشور در همهی ردهها، آنچه از همه چیز برایتان مهمتر است صبر است. بایستی پایداری کنید، مقاومت کنید، فشارها را تحمّل کنید، مشکلات را تحمّل کنید و راه را ادامه بدهید؛ متوقّف نباید بشوید. لازمهی صبر و پایداری برای من و شما که مسئولیم در این کشور، این است که متوقّف نشویم؛ حرکت نباید توقّف پیدا کند، باید ادامه پیدا کند؛ این صبر است. لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَة؛(۳۱) این میشود پیروی از پیغمبر.
6
دوّم، عدل و عدالت. یکی از مهمترین و شاید بشود گفت مهمترین هدف میانیِ بعثت پیغمبران، عدالت است. لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنٰتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکـِتٰبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(۳۲) اصلاً هدف ارسال رسل و انزال کتب این بود که قیام به قسط بشود، جامعه قائم به عدل و قسط باشد. در قرآن کریم از قول پیغمبر [میفرماید]: وَ اُمِرتُ لِاَعدِلَ بَینَکُم؛(۳۳) این هم امر خدا است که بایستی عدالت انجام بگیرد. همهی عقلای عالم هم البتّه این را قبول دارند؛ یعنی حتّی ظالمترین قدرتهای عالم و عناصر شریر عالم نمیتوانند منکر حُسن عدالت بشوند؛ حتّی بعضیها با وقاحت تمام، ادّعای عدالت هم میکنند، در حالی که ظالمند! قرآن کریم عدالت را حتّی در مورد دشمنان لازم میداند؛ این کسی که دشمن ما است، در مورد او بیعدالتی نباید بکنیم. وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَئانُ قَومٍ عَلیٰ اَلّا تَعدِلُوا اِعدِلوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَّقویٰ؛(۳۴) با دشمن هم حتّی بایستی شما با عدالت رفتار بکنید. پس بنابراین، این هم یک وظیفهی دیگر است و [مخاطب] این هم باز در درجهی اوّل ما مسئولین هستیم. شما هر تصمیمی که میگیرید، هر مقرّرهای که انجام میگیرد، چه در مجلس شورای اسلامی که قانون تصویب میکنید، چه در دولت، چه در بخشهای مدیریّتی گوناگون دیگر در سراسر کشور، یکی از مهمترین چیزهایی که مورد نظر قرار میدهید باید مسئلهی عدالت باشد که آیا این بر طبق عدالت است یا نیست. یک جاهایی لازم است تا پیوست عدالت برای آن مقرّره ترتیب داده بشود که معلوم بشود که این مقرّر جوری انجام میگیرد، این قانون جوری اجرا میشود که بر طبق عدالت باشد.
این هم مطلب دوّم که اگر بخواهیم عدالت را رعایت کنیم، توجّه بشود که عدالت فقط هم عدالت در تقسیم اموال و ثروت نیست؛ عدالت در همه چیز است؛ عادلانه برخورد کردن [در همه چیز]. امروز در فضای مجازی انسان گاهی اوقات بیعدالتی مشاهده میکند؛ خلاف میگویند، تهمت میزنند، دروغ میگویند، قول بغیر علم میگویند؛ اینها بیعدالتی است، اینها نباید انجام بگیرد. آن کسی که با فضای مجازی سر و کار دارد، باید خودش مراقبت کند، و آن کسی که فضای مجازی را در اختیار دارد، بایستی مراقبت مضاعف بکند که این کارها انجام نگیرد. یاد بگیریم، عادت کنیم که عادلانه با مردم رفتار بکنیم؛ عادلانه. حرف هم که میزنیم، شما ممکن است با یک نفری بد باشید، او را قبول هم نداشته باشید؛ عیبی ندارد، نظر شما است، ممکن است نظر درستی هم باشد امّا این را با تهمت، با دروغ، با اهانت، با این چیزها نبایستی آلوده کرد؛ آلوده شدنِ اینها خیلی بد است. این هم مسئلهی عدالت.
سرانجام مسئلهی اخلاق؛ پیروی از پیغمبر در اخلاق که خدای متعال فرمود: «وَ اِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عَظیم»؛(۳۵) چیزی را که خدای خالق عظمت عظیم بداند، این دیگر از لحاظ عظمت فوقالعاده است: وَ اِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عَظیم. این اخلاق بایستی برای ما به عنوان یک دستورالعمل همواره مورد نظر قرار داده بشود. اخلاق اسلامی [داشته باشیم]: تواضع داشته باشیم، گذشت داشته باشیم ــ اینها اخلاق اسلامی است ــ سهلگیری در مسائل شخصی داشته باشیم. در مسائل عمومی و آنچه به حقوق مردم و حقوق عمومی و حقوق دیگران مربوط است، نه، سهلانگاری جایز نیست امّا در مسائل شخصی سهلانگاری داشته باشیم، سهلگیری داشته باشیم؛ احسان، پرهیز از دروغ، پرهیز از تهمت، پرهیز از سوءظنّ به مؤمن، گذشت از مؤمنین. در یکی از دعاهای صحیفهی سجّادیّه عمدهِی مضمون این دعا همین است که پروردگارا! هر کسی که به من ظلم کرده، به من [مطلب] ناروایی نسبت داده، کار خلافی کرده، من مظلمهای بر گردن او دارم، از او گذشتم؛ این دعای امام سجّاد در صحیفهی سجّادیّه است. اینها است دیگر؛ بایستی وظایفمان را عمل کنیم.
برادران عزیز، خواهران عزیز! باید عمل کرد، باید اقدام کرد، با ادّعا مسائل تمام نمیشود؛ ما ادّعا میکنیم مسلمانیم، ادّعا میکنیم جمهوری اسلامی هستیم، باید واقعاً اسلامی باشیم، باید پیرو پیغمبر باشیم. این ولادت باعظمت، این ولادت مبارک یک فرصتی است برای اینکه روی این قضیّه فکر کنیم، مطالعه کنیم، عزم راسخی در این راه برای خودمان اتّخاذ کنیم.
مجدّداً به همهی شما تبریک عرض میکنم؛ به ملّت عزیز ایران تبریک عرض میکنم؛ به همهی مسلمانان عالم و به امّت اسلامی تبریک عرض میکنم؛ به آزادگان عالم تبریک عرض میکنم؛ به ارواح طیّبهی شهیدان راه اسلام و راه مکتب نبوی درود میفرستم؛ به روح مطهّر امام بزرگوارمان که این راه را روی ما باز کرد و ما را به این کار بزرگ هدایت کرد، درود میفرستیم و از خدای متعال، رضوان و رحمت خودش را برای همهی آنها مسئلت میکنیم و توفیقات عموم مردم ایران بخصوص شما مسئولین را، همچنین شما میهمانان و خودمان را از خدای متعال طلب میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
7
۱( در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی (رئیس جمهور) مطالبی بیان کرد.
(۲ احمد شوقی (شاعر ونویسندهی مصری)
(۳ سورهی آلعمران، بخشی از آیهی ۱۶۴؛ «بیقین، خدا بر مؤمنان منّت نهاد [که] پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت ...»
(۴ سورهی احزاب، آیات ۴۱ و ۴۲؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را یاد کنید، یادی بسیار. و صبح و شام او را به پاکی بستایید.»
(۵ سورهی نساء، بخشی از آیهی ۷۶؛ «کسانی که ایمان آوردهاند، در راه خدا کارزار میکنند. و کسانی که کافر شدهاند، در راه طاغوت میجنگند. پس با یاران شیطان بجنگید. ...»
(۶ سورهی مزّمّل، آیات ۲ تا ۴؛ «به پا خیز شب را مگر اندکی، نیمی از شب یا اندکی از آن را بکاه، یا بر آن [نصف] بیفزای و قرآن را شمردهشمرده بخوان.»
(۷ سورهی نساء، بخشی از آیهی ۸۴؛ «پس در راه خدا پیکار کن، جز عهدهدارِ شخص خود نیستی. و[لی] مؤمنان را [به مبارزه] برانگیز. ...»
(۸ سورهی حشر، بخشی از آیهی ۹؛ «... و هر چند در خودشان احتیاجی [مبرم] باشد، آنها را بر خودشان مقدّم میدارند. ...»
(۹ همان، بخشی از آیهی ۷؛ «... تا میان توانگران شما دستبهدست نگردد. ...»
(۱۰ سورهی حدید، بخشی از آیهی ۲۵؛ «... تا مردم به انصاف برخیزند. ...»
(۱۱ سورهی نساء، بخشی از آیهی ۵؛ «و اموال خود را- که خداوند آن را وسیله قوام [زندگی] شما قرار داده- به سفیهان مدهید ...»
(۱۲ سورهی توبه، بخشی از آیهی ۱۰۳ ؛ «از اموال آنان صدقهای بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزهشان سازی...»
(۱۳ سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۶۰ ؛ «اگر منافقان و کسانی که در دلهایشان مرضی هست و شایعهافکنان در مدینه، [از کارشان] باز نَایستند، تو را سخت بر آنان مسلّط میکنیم ...»
(۱۴ سورهی نساء، بخشی از آیهی ۸۳ ؛ « و چون خبری [حاکی] از ایمنی یا وحشت به آنان برسد، انتشارش دهند و اگر آن را به پیامبر و اولیای امر خود ارجاع کنند...»
(۱۵ سورهی انبیاء، بخشی از آیهی ۷۳ ؛ «و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند، و به ایشان انجام دادن کارهای نیک و برپاداشتن نماز ... را وحی کردیم...»
(۱۶ سورهی سجده، بخشی از آْیهی ۲۴ ؛ «و چون شکیبایی کردند ... برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت میکردند.»
(۱۷ کافی، ج ۴، ص ۴۶۶
(۱۸ آیتالله محمّدعلی تسخیری (دبیرکلّ پیشین مجمع تقریب مذاهب اسلامی)
(۱۹ نخستین دبیرکلّ مجمع تقریب مذاهب اسلامی
(۲۰ رئیس پیشین مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق
(۲۱ برانگیختن تمایل یا انگیزه، تحریک کردن
(۲۲ سورهی آلعمران، بخشی از آیهی ۱۰۳؛ «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید ...»
(۲۳ سورهی انفال، بخشی از آیهی ۴۶؛ «... و با هم نزاع مکنید که سُست شوید و مهابت شما از بین برود ...»
(۲۴ در پی دو حملهی انتحاری که در ۱۶ و ۲۳ مهر به مساجد محل برگزاری نماز جمعهی شیعیان در ولایات قندوز و قندهار به وقوع پیوست، بیش از ۳۰۰ نفر شهید و مجروح گردیدند. مسئولیّت این انفجارها را گروه تکفیری و تروریستی داعش بر عهده گرفت.
(۲۵ سوره احزاب، بخشی از آیهی ۲۱؛ « قطعاً برای شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقی نیکو است برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد ...»
۲۶) مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرّسول، ج ۳، ص ۲۳۶
(۲۷ سورهی مدّثّر، آیهی ۷؛ «و برای پروردگارت شکیبایی کن.»
(۲۸ سوره مزّمّل، بخشی از آیهی ۱۰؛ «و بر آنچه میگویند شکیبا باش...»
(۲۹ از جمله، سورهی قلم، آیهی ۴۸؛ «پس در [امتثال] حکم پروردگارت شکیبایی ورز...»
(۳۰ کافی، ج ۲، ص ۹۱
(۳۱ سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۲۱؛ «قطعاً برای شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقی نیکو است...»
(۳۲ سورهی حدید، بخشی از آیهی ۲۵؛ «براستی [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند...»
(۳۳ سورهی شوریٰ، بخشی از آیهی ۱۵؛ «... و مأمور شدم که میان شما عدالت کنم...»
(۳۴ سورهی مائده، بخشی از آیهی ۸؛ «... و البتّه نباید دشمنیِ گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید؛ عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است...»
(۳۵ سورهی قلم، آیهی ۴؛ «و راستی که تو را خویی والا است.»
منبع متن بیانات
8
5-8-1400.mp3
9.84M
بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره سه هزار و ۵۳۵ شهید استان زنجان #کنگره_شهدای_استان_زنجان منبع صوت بیانات
تاریخ اصلی 24 #مهر #1400
تاریخ انتشار 5 #آبان #1400
#متن_بیانات در دیدار دستاندرکاران #کنگرهی_شهدای_استان_زنجان(۱)
تاریخ اصلی 24 #مهر #1400
تاریخ انتشار 5 #آبان #1400
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
اوّلاً به همهی شما برادران و خواهران عزیز خوشامد عرض میکنم، بخصوص به افراد خانوادههای شهیدان که اینجا تشریف دارند؛ مادر بزرگوار سه شهید(۲) و همهی دستاندرکاران این بزرگداشت بااهمّیّت. و تشکّر میکنم و واقعاً متشکّرم از همهی شماها به خاطر اینکه این کار باارزش را شروع کردید و انجام دادید و انشاءالله ادامه بدهید و به پایان برسانید. به دوستانی که آقایان گفتند به من سلام رساندهاند، چه جوانها، چه هیئتیها، سلام بنده را هم صمیمانه خدمتشان عرض بکنید.
افتخارات زنجان یکی دو تا نیست؛ زنجان در طول تاریخ یک مرکز پُرافتخار بوده؛ هم از لحاظ علمی، هم از لحاظ عملی؛ چه در علم، چه علوم دینی ــ در فقه، در فلسفه، در عرفان ــ چه در میدانهای اجتماعی، شخصیّتهای برجسته با گرایشهای مختلف، لکن همه برای خدا و در راه خدا؛ امثال آخوند ملّاقربانعلی و امثال اینها. زنجان واقعاً یک مرکز برجسته و ممتاز است. در دانشهای جدید، خب همین شهید نامدار هستهای ما، شهید شهریاری(۳) فرزند پُرافتخار زنجان است. بنابراین افتخارات زنجان خیلی زیاد است؛ شهدا هم در رأس افتخارات زنجان محسوب میشوند. یک جمله دربارهی شهیدان عرض میکنم، یک جمله هم دربارهی کار شما و این حرکت بزرگداشت شهیدان عرض خواهم کرد.
[امّا] در مورد شهیدان؛ خب شهیدان برگزیدگانند؛ برگزیدگان خدای متعالند. شهیدان راه درست را انتخاب کردهاند، خدا هم آنها را برای رسیدن به مقصد انتخاب کرد. ارزش شهیدان با محاسبات مادّی ما ارزش غیر قابل محاسبهای است. شهیدان در برترین تجارت عالم برنده شدهاند: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَیٰ تِجَارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ»(۴) تا آخر؛ برندهی بزرگ در این تجارت، شهدای ما هستند. یا «إِنَّ اللَّهَ اشتَریٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ»؛(۵) دیگر بالاتر از این چه میشود؟
یک نکتهای در اینجا وجود دارد که آن نکته باید مورد توجّه همهی ما باشد و آن، این است که شهادت قلّه است و قلّه بدون دامنه معنا ندارد. هر قلّهای یک دامنهای دارد؛ بسیاری از ماها آرزوی رسیدن به آن قلّه را داریم؛ [خب،] باید از دامنه عبور کنیم، بایستی مسیر را در دامنهی آن قلّه پیدا کنیم و از آن مسیر برویم تا به قلّه برسیم وَالّا رسیدن به قلّه بدون عبور از دامنه ممکن نیست. این دامنه و این مسیر چیست؟ اخلاص است، ایثار است، صدق است، معنویّت است، مجاهدت است، گذشت است، توجّه به خدا است، کار برای مردم است، تلاش برای عدالت است، تلاش برای استقرار حاکمیّت دین است؛ اینها است که مسیر را معیّن میکند و اگر شما از این مسیر رفتید، ممکن است به قلّه برسید. آن کسی که به قلّه میرسد، از اینجا باید برود و از این مسیرها حرکت کند. معنویّت را نباید فراموش کرد.
1
من یک جایی خواندم که شهید شهریاری یک شب تا دیروقت روی یک مسئلهی علمیِ پیچیدهای کار میکرد و نتوانست آن را حل کند. شاگرد او نقل میکند ــ این را در آن کتاب نوشته بود ــ که شهید مبالغ زیادی کار کرد، بعد که نتوانست این مسئله را حل کند، گفت برویم مسجد دانشگاه ــ گمانم دانشگاه شهید بهشتی ــ رفتیم داخل مسجد، دو رکعت نماز خواند با حال، با توجّه، بعد از نماز گفت فهمیدم، راه حل را خدای متعال به من نشان داد؛ بلند شد آمد و مسئله را حل کرد. معنویّت این است؛ راه خدا این جوری است. وقتی انسان این حرکت را کرد، این مسیر را پیش رفت، آن وقت رسیدن به قلّه ممکن میشود، آسان میشود؛ نمیگوییم حتمی میشود امّا ممکن میشود. بدون حرکت در این مسیر، رسیدن به قلّه امکانپذیر نیست.
امّا در باب شما برگزارکنندگان این همایش و این بزرگداشت؛ اوّلاً بدانید این کار یک حسنهی بزرگ است، کار مهمّی است این کاری که انجام میگیرد. این کارِ بزرگداشت شهیدان و کارهایی را که در اطراف این قضیّه انجام میگیرد، نباید یک کار معمولی و عادی دانست؛ نه، این حقیقتاً یک حسنهی بزرگی است که شما دارید انجام میدهید. [و البتّه] یک وظیفه است که تمام هم نشده. همچنان که در صحبتهای این برادرمان بود، این جور نیست که حالا چند سال گذشت و بعضی از شهرها، شهرستانها و استانها بزرگداشت برگزار کردند و قضیّه تمام شد؛ نه، تازه شروع شده. با گذشت چند سال از دفاع مقدّس، حادثهی بزرگداشت شهیدان شروع شده و ادامه پیدا خواهد کرد و باید ادامه پیدا بکند.
ابتکارهایی باید به خرج بدهید. البتّه این کارهایی که ذکر کردند که انجام گرفته، همه جزو بهترین کارها است؛ هم نوشتن کتابها، هم تهیّهی فیلمها، هم خدماتی که در اطراف این کار با یاد شهدا و نام شهدا انجام میگیرد، همه کارهای خوبی است. من هم این کتابها و این نشانههایی را که تهیّه کرده بودید، در راه مشاهده کردم و دیدم؛ خوب بود. البتّه کتابها را نخواندم لکن عناوین، عناوین خوب و درستی بود.
بایستی در کنار این کارها، کارهای دیگری هم انجام بگیرد. از جملهی کارها، تحلیلها و استنتاجهای جامعهشناختی و روانشناختی روی این خاطرهنویسیها بر اساس حضور عنصر پُرقدرت دین است؛ این خیلی چیز مهمّی است. چرا این را بعضیها میخواهند ندیده بگیرند؟ در گزارش دوستان خواندم که یک تعدادی از این شهدا تکپسرهای خانوادهها بودند؛ اینکه این مادر و این پدر آماده هستند که این تکپسر را بفرستند به میدانی که ممکن است برنگردد، از چه چیزی ناشی میشود؟ این جز با نگاه به دین، به رضای الهی، به ثواب الهی و به وظیفهی دینی از چیز دیگری ناشی میشود؟ خود این جوان که این جور حرکت میکند و میرود در مقابل این خطرات بزرگ جان خودش را و سینهی خودش را سپر میکند، انگیزهی دینی دارد. حضور این عنصر پُرقدرت، از لحاظ جامعهشناختی کشور و از لحاظ روانشناختی مردم کشور بایست تحلیل بشود، بررسی بشود؛ [باید] روی این کار کنند.
یا برخی از چیزهایی که در حاشیهی این جانفداییها و فداکاریها وجود داشته: [مثلاً] شرح حال پدرها و مادرها؛ این خیلی چیز مهمّی است؛ این پدرها، احساساتشان، انگیزههایشان چگونه بوده است؟ یا همسرها؛ یعنی همسری که در کنار این جوان محبوب خودش دارد زندگی راحت میکند، چطور چشم میپوشد از او و موافقت میکند با رفتن او و صبر میکند بر نبودن او و بعد بر شهادت او؟ اینها، این احساسات آنها، حالات آنها، همهی اینها در خور تحلیل است.
2
یا خدماتی که در اطراف این کار انجام گرفته. یکی از چیزهایی که حالا من دقیق نمیتوانم ادّعا کنم امّا به نظر من شاید بشود گفت جزو اختصاصات کشور ما و جنگ ما است، این خدماتی است که در خانهها و در مراکز زنانه و مردمی و مانند اینها انجام گرفته. فرض کنید در خانههایی غذا درست کردند، کمپوت درست کردند، امکانات آذوقههای جنگی فراهم کردند، نان پختند و فرستادند؛ اینها چیزهای عجیب و غریبی است؛ این مردها و این زنها با چه انگیزههایی، با چه همّتی این کار را کردند؟ من اخیراً یک کتابی خواندم به نام حوض خون ــ البتّه من در اهواز دیده بودم؛ خودم مشاهده کردم آنجایی را که لباسهای خونی رزمندگان را و ملحفههای خونی بیمارستانها و رزمندگان را میشستند؛ [اینها را] دیدم ــ که این کتاب تفصیل این چیزها را نوشته؛ انسان واقعاً حیرت میکند؛ انسان شرمنده میشود در مقابل این همه خدمتی که این بانوان انجام دادند در طول چند سال و چه زحماتی را متحمّل شدند؛ اینها چیزهایی است که قابل ذکر کردن است.
یا تشییع جنازهها؛ یکی از چیزهای مغفولی که تا حالا به آن توجّه نشده و باید حتماً توجّه بشود، تشییع جنازهی شهدا است در دوران جنگ و الان هم همین جور است؛ حالا هم که گاهی اوقات استخوانهای یک شهید را وارد یک شهری میکنند، چه تشییع جنازهای انجام میگیرد! در دوران جنگ هر چند روز یکبار در این شهرها ــ در زنجان شما و جاهای دیگر ــ همین طور تشییع جنازههای عظیمی راه میافتاد، مردم میآمدند، شعرا شعر میگفتند، نوحه درست میکردند، سینه میزدند، به نام شهدا، به یاد شهدا؛ اینها در هیچ جای دنیا نیست، اینها چیزهای عجیب و غریبی است، اینها به یاد ماندنی است، اینها را باید ثبت کرد و نگه داشت.
یک مسئلهی دیگر هم همین نامگذاری کوچهها و خیابانهای شهرها است، شهر باید مزیّن شود به نام شهیدان، به یاد شهیدان؛ شوراهای شهر در شهرهای مختلف بدانند که با اسم چه کسانی این شهر مفتخر میشود. چه افتخاری برای یک شهر، برای یک خیابان، برای یک کوچه و یک گذر، بالاتر از اینکه نام شهید بزرگی، نام یک انسان فداکاری بر روی آن گذاشته بشود؛ اینها چیزهایی است که بایستی دنبال بشود. دنبال کنید و این مسائل را پیگیری کنید. قدم ابتدائی را برداشتید که همین تشکیل این کارها و این همایش و بزرگداشت و کارهای جانبی آن است، و ادامه بدهید این مسائل را.
انشاءالله خدای متعال برکات شهیدان را شامل حال ملّت ما قرار بدهد. ارواح مطهّر شهیدان را با پیغمبر محشور کند و انشاءالله آثار این مجاهدتها ــ که پیروزی ملّت ایران است ــ را بزودی ببینند؛ همچنانی که داریم میبینیم که خوشبختانه در این سالها ملّت ایران همیشه به طرف پیروزی حرکت کرده. انشاءالله این مشکلات هم برطرف خواهد شد. آنچه امروز به عنوان مشکلات معیشتی، اقتصادی و امثال اینها وجود دارد، انشاءالله به توفیق الهی با همّت مسئولان و با همّت امثال شماها برطرف خواهد شد. خداوند انشاءالله به شماها اجر بدهد و امام بزرگوار را که این راه را در مقابل پای ما گذاشت، انشاءالله با پیغمبر محشور کند؛ و ارواح طیّبهی شهدا از ما راضی باشند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
3
[۱]. در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین علی خاتمی (نمایندهی ولیّفقیه در استان و رئیس شورای سیاستگذاری کنگره)، آقای دکتر محسن افشارچی (استاندار و رئیس ستاد اجرائی کنگره) و سرتیپ دوّم پاسدار جهانبخش کرمی (فرمانده سپاه استان و دبیرکلّ کنگره) مطالبی بیان کردند.
[۲]. خانم فروغ منهی (مادر شهیدان خالقیپور)
[۳]. شهید مجید شهریاری، فیزیکدان و دانشمند هستهای، که در هشتم آذر ۱۳۸۹ ترور شد و به شهادت رسید.
[۴]. سورهی صف، آیهی ۱۰ و بخشی از آیهی ۱۱؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید، آیا شما را بر تجارتی راه نمایم که شما را از عذابی دردناک میرهاند؟ به خدا و فرستاده او بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد کنید ...»
[۵]. سورهی توبه، بخشی از آیهی ۱۱۱؛ «در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهای] اینکه بهشت برای آنان باشد، خریده است ...»
4
منبع متن بیانات
media_30285_[Leader.ir].mp3
21.58M
بیانات در #دیدار_نخبگان_جوان_و_استعدادهای_برتر_علمی
26 آبان 1400 منبع
بیانات در #دیدار_نخبگان_جوان_و_استعدادهای_برتر_علمی
26 #آبان #1400
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خوشحالم که بحمدالله امسال این دیدار تحقّق پیدا کرد؛ البتّه سالهای قبل، هر سال با نخبگان دیدار میکردیم، [امّا] سال گذشته این توفیق را نداشتیم. و جلسهی امروز هم برای من جلسهی مفیدی بود؛ یعنی از مطالبی که دوستان و عزیزان ما، پسرها و دخترها اینجا بیان کردند، من جدّاً استفاده کردم. حالا قضاوت کردن در مورد دقّت، عمق و صحّت بیانات مطلب بعدی است؛ باید انسان بیشتر تأمّل کند روی آنچه شما گفتید، امّا علیالعجاله آن چیزی که من اینجا شنیدم برای من قابل استفاده بود و بهره بردم. خیلی متشکّرم از دوستانی که زحمت کشیدند بیاناتی را بیان کردند.
چند نکته در باب نخبگی و نخبگان به شما عرض میکنم. اگر مجال شد و وقت بود، چند کلمه هم راجع به شرکتهای دانشبنیان در پایان عرایضم خواهم گفت.
نکتهی اوّل این است که عزیزان من! نخبگی یک نعمت الهی است، یک موهبت خدایی است و نعمت الهی را باید شکر کرد؛ اوّلچیزی که در ذهن شما قرار میگیرد این باشد که این نعمت را شکرگزاری کنید. «وَ اشکُروا نِعمَتَ اللهِ اِن کُنتُم اِیّاهُ تَعبُدون»(۲) در سورهی نحل است؛ چند جای دیگر قرآن هم این «وَ اشکُروا نِعمَتَ الله» هست؛ این وظیفهی همیشگی است. کیفیّت شکر را بعداً در یکی از شمارههای بعدی که عرض میکنم، عرض خواهم کرد. این نکتهی اوّل که به فکر شکر نعمت نخبگی باشید و این موهبت الهی را شکرگزاری کنید.
نکتهی دوّم؛ آن چیزی که نخبه را نخبه میکند، صرفاً استعداد و ظرفیّت ذهنی نیست. خیلیها هستند استعداد دارند، ظرفیّت ذهنی هم دارند و این ضایع میشود، اصلاً بُروز پیدا نمیکند یا از آن هیچ استفادهی مناسب و شایسته نمیشود و تبدیل به نخبه نمیشود. آن چیزی که نخبه را نخبه میکند، علاوهی بر استعداد و ظرفیّت ذهنی، قدرشناسی از این حقیقت و از این نعمت است؛ از این [نعمت] قدرشناسی بشود و بر اساس آن، کار و تلاش انجام بگیرد. یک انسان بااستعداد و پُرظرفیّت اگر این ذهن را به کار نیندازد، از این ظرفیّت استفاده نکند، با تنبلی، بیحالی، بیتوجّهی و غفلت بگذراند، مسلّماً تبدیل به نخبه نخواهد شد. نخبه آن کسی است که قدرشناسی میکند؛ قدر استعداد را میداند، آن را به کار میاندازد و با همّت بالا و قبول زحمت و قبول مجاهدت، خودش را به یک نخبه تبدیل میکند. حالا این قدرشناسی اوّلاً به عهدهی خود او است، ثانیاً به عهدهی محیط است. «محیط» یعنی مجموعهی حکمرانی، مجموعهی مسئولین، در یک برههای پدر و مادر، در یک برههای معلّم یا استاد دانشگاه؛ اینها باید قدردانی کنند، [امّا] عمدهی قدرشناسی باید به وسیلهی خود نخبه انجام بگیرد.
1
البتّه این در مورد شخص نخبه است؛ در مورد کلان کشور هم همین جور است. کشور ما از لحاظ استعداد ذهنی از متوسّط جهان بالاتر است؛ این ادّعا نیست، این چیز ثابتشده و مسلّمی است؛ یعنی ملّت ما بالقوّه نخبه است. یک بخش مهمّ جنگ نرم استعمارگران، هم امروز و هم همیشه -امروز هم هست، در گذشته هم بیشتر بوده- عبارت است از اینکه ملّت ما را یا هر ملّتی را که دارای استعدادی است، از استعدادِ خودش غافل کنند، او را بیاعتنا کنند به آن استعداد یا حتّی به وضعی برسانند که خود او منکر این استعداد بشود؛ این قدر بگویند نمیتوانی، نمیتوانی، نمیتوانی که باورش بشود نمیتوانم و خودش بگوید نمیتوانم؛ این یکی از کارهایی بوده که رایج بوده. از اوّلی که استعمار وارد کشورها شد، یکی از کارها همین بوده. در آفریقا تمدّنهای بزرگی وجود داشته -در بخشی از آفریقا، در غرب آفریقا، در نقاط دیگر- که اینها بکلّی نابود شده، از بین رفته. نهرو(۳) در این خاطراتش، در [کتاب] نگاهی به تاریخ جهان، میگوید که قبل از اینکه انگلیسها وارد هند بشوند، هند از لحاظِ صنایعِ داخلیِ خودش-صنایع آن روز، اوایل قرن نوزدهم- یک کشور خودکفا بود؛ انگلیسها که وارد شدند، اوّل کمپانی هند شرقی، بعد هم دولت انگلیس، وضع را به جایی رساندند که هندیها احساس میکردند که جز با مصنوعات انگلیسی و خارجی امکان زندگی وجود ندارد؛ انکار تواناییهای یک ملّت. در کشور خود ما هم همین جور است؛ ما تقریباً بیش از دویست سال به این بلیّه مبتلا بودیم، تا قبل از انقلاب اسلامی. شنیدهاید که وقتی بحث ملّی شدن نفت مطرح شد که ایرانیها نفت دارند و خودشان نفت را اداره کنند و مانند اینها، نخستوزیرِ دورهی طاغوت در مقام انتقاد از این فکر میگفت که ایرانیها بروند لولهنگ بسازند!(۴) لولهنگ را شماها ندیدهاید؛ لولهنگ یعنی آفتابهای که حتّی با حلبی ساخته نمیشود، با گِل ساخته میشود. آن قدیمها، زمان نوجوانی و بچّگی ما، هنوز لولهنگ بود؛ آفتابهای که با گِل درست میشود. [میگفت] ایرانیها بروند لولهنگ درست کنند! یعنی یک ملّت را به اینجا میرسانند.
وقتی که غفلت از تواناییِ خود بر ملّتی حاکم شد، غارت آن ملّت آسان میشود. ببینید، غفلت و غارت مکمّلِ هم هستند؛ غفلت مقدّمهی غارت است، غارت افزایشدهندهی غفلت است؛ غفلت و غارت با همدیگر همراهند. این در مورد کشورهایی که مستقیم تحت استعمار بودند صدق میکند، در مورد جایی مثل کشور ما که استعمارِ مستقیم هم نشده صدق میکند؛ لذاست که میخواهند غافل باشیم. در قرآن، بحث غفلت چیز جالبی است؛ کاملاً صریح مسئلهی غفلت مطرح شده. در این مسئلهی صلاة خوف [آمده که] «وَدَّ الَّذینَ کَفَروا لَو تَغفُلونَ عَن اَسلِحَتِکُم وَ اَمتِعَتِکُم فَیَمیلونَ عَلَیکُم مَیلَةً واحِدَة»؛(۵) دشمن میخواهد شما غافل بشوید از سلاحتان و از داراییهایتان. بحث پهپاد و موشک و مانند اینها را که میبینید این روزها چطور در دنیا به عنوان یک مسئلهی اساسی و مهم مطرح میشود؛ [دشمن] میخواهد شما از اینها غفلت کنید، از این توانایی چشم بپوشید تا بتواند راحت به شما حمله کند. این مربوط به این قضیّه. خب حالا مسئلهی موشک ما را از مسئلهی نخبهها دور نکند.
2
نکتهی بعدی در مورد نخبگی و نخبگان، بحث احساس مسئولیّت نخبگان است؛ احساس مسئولیّت. البتّه دستگاه حکمرانی کشور نسبت به وضع نخبه مسئولیّتهای مهمّی دارد -در این تردیدی نیست و امیدواریم که انشاءالله مسئولین کشور، خود بنده و دیگران، بتوانیم به این مسئولیّتمان به بهترین وجهی عمل بکنیم- لکن شخص نخبه و جوان نخبه هم در قبال مسائل کشور باید احساس مسئولیّت بکند و گاهی لازم است که جوان نخبه با سختیها هم بسازد؛ این یکی از آن نکات اخلاقی بسیار مهم است که باید مورد توجّه باشد. این برداشت که همه چیز باید آماده باشد و در جای خود باشد تا نخبه بتواند کار بکند، برداشت درستی نیست؛ گاهی بایستی با موانع مبارزه کنید، که در حرفهای بعضی از دوستان هم بود. البتّه نامهربانیهایی دیده میشود؛ در دستگاههای مختلفِ ادارهی کشور و حکمرانیِ کشور، نسبت به نخبگان گاهی نامهربانی میشود؛ این را ما میدانیم، مطّلعیم، امّا اینها نبایستی نخبه را از ادامهی راه و از فعّالیّت و از تلاش منصرف بکند و نباید دلسرد بشوند. بعضیها میگویند که «آقا! فلان اداره رفتیم، فلان دانشگاه رفتیم، با ما این جوری برخورد کردند»؛ اینها نباید نخبه را دلسرد کند؛ باید احساس مسئولیّت کند، تلاش کند، دنبال کند. این همان شکری است که اشاره کردم؛ شکر نعمت نخبگی از جمله همین است. بایستی شکر کند؛ شکر عملی این است که تلاش کند، فعّالیّت کند. البتّه بخش دیگری از شکر هم این است که توجّه داشته باشد که این نعمت نخبگی را خدای متعال به او داده و هر نتیجهای که بر نخبگی مترتّب میشود، [باید] در جهت ارادهی الهی و در جهت رضای الهی قرار بگیرد که البتّه این خیلی مهم است و جهتدهی میکند به حرکت نخبه.
یک نکتهی دیگری که در باب نخبگان وجود دارد این است که نخبهی علمی -حالا بحث ما سر نخبگان علمی است- بایستی به آن آینده و افقی که برای علم در کشور ترسیم شده چشم بدوزد و به آن توجّه داشته باشد. ما گفتیم که باید جوری حرکت بکنیم که در یک فاصلهی معقول زمانی -بنده چند سال قبل(۶) گفتم پنجاه سال بعد- ایران در دنیا منبع علم محسوب بشود؛ یعنی اگر کسانی بخواهند به جدیدترین یافتههای علمی دست پیدا کنند، ناچار بشوند فارسی یاد بگیرند. این یک آیندهی ممکنی است؛ این را تعجّب نکنید. یک روزی در دنیا همین جوری بوده؛ دانشمندان ما یک روزی، در یک برههای از تاریخ، در قلّهی دانش دنیا قرار داشتند؛ کتابهای آنها در همهی دانشگاههای دنیا، در دانشگاههای غرب و دانشگاههای شرق -یعنی هند و چین و مانند اینها که آن وقت دانشی هم داشتند- مورد توجّه و مورد استناد قرار میگرفته. ما باید چشم به این افق [بدوزیم].
البتّه مراحلی دارد. مرحلهی اوّل این است که ما امروز فاصلهی خودمان را با مرز دانش جهان پُر کنیم؛ ما فاصله داریم. ما البتّه در آمارهایمان که متّکی به آمارهای جهانی است، پیشرفت علمی خودمان را ستایش میکنیم، قابل ستایش هم هست و واقعاً پیشرفت داشتهایم، منتها فاصلهمان با خطوط مقدّم علم در دنیا زیاد است. دویست سال ما را عقب نگه داشتند؛ بعد از پیروزی انقلاب یک حرکتی انجام گرفته، از حدود دو دهه قبل یک حرکت سریعتری شروع شده و پیشرفتهای خوبی کردهایم، لکن هنوز فاصلهمان زیاد است؛ مرحلهی اوّل این است که این فاصله را پُر کنیم. مرحلهی دوّم این است که از خطوط دانش جهانی و مرز دانش جهانی عبور بکنیم؛ یعنی بتوانیم خدمات جدید علمی و کشفیّات جدید علمی را به دنیا عرضه بکنیم که حالا در مورد این، من یک نکتهای هم بعداً عرض خواهم کرد. و مرحلهی بعد هم این است که دنبال تمدّن نوین اسلامی باشیم. یقیناً یکی از پایههای مهمّ هر تمدّنی علم است -علم نافع- و ما که تکرار میکنیم «تمدّن نوین اسلامی»،(۷) قطعاً یکی از پایههایش پیشرفت علمی است؛ ما خودمان را آماده کنیم برای آن. اگر چنانچه چشم شما به عنوان نخبه به این افق باشد، قهراً حرکت علمی شما جهتِ درست خواهد داشت و همین مشکلاتی که گاهی گفته میشود -بحث مقاله و این چیزها که دوستان ذکر کردند- اینها دیگر از بین خواهد رفت؛ یعنی جهت صحیح مشخّص خواهد بود و پیشرفت درستی پیدا خواهد شد.
3