🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳
🏴
⭕️ #معنای_اباعبدالله
🔶در فرهنگ عرب، اينگونه رسم بوده و هست كه معمولا هر شخص داراي يك #كنيه و يك يا چند ٫لقب ميباشد؛ #ائمه_معصومين عليهم السّلام نيز اينگونه رسمی داشتند و هنگام نامگذاری فرزندان خود، لقب و کنیه نیز برای آنان انتخاب میکردند؛
💠امام باقر (ع) درباره اينكه چرا هر يك از فرزندان اهل بيت داراي كنيه اي خاص بوده اند ميفرمايند: انّا لَنُكَنّي اُولادَنا في صِغَرِهِم مَخافَةَ النَبزَ اَن يُلحَقَ بهم.[۱] یعنی ما براي فرزندانمان در كودكي كنيه قرار ميدهيم، از ترس اينكه مبادا در بزرگي دچار لقب های ناخوشايند گردند.
🔷درباره اينكه چرا #اباعبدالله به عنوان كنيه براي #امام_حسين (ع) انتخاب شده، در روايتي آمده است كه اين كنيه را روز هفتم ولادت امام حسين (ع)، #پيامبر_اکرم(ص)، براي ایشان انتخاب کردند، به اين صورت كه پيامبر او را در دامان خود نهادند و فرمودند: ای #اباعبدالله چه بسيار گران است بر من كشته شدن تو.[۲]
🔷در کتب تاریخ نيز آمده است كه #امام_حسين(ع) بعداً نام يكي از فرزندان خود را عبدالله گذاشتند كه ظاهراً همان حضرت علي اصغر(ع) ميباشند كه در كربلا به شهادت رسيدند.[۳]
🔷البته براي علت نام گذاري #امام_حسين(ع) به #اباعبدالله وجوهي ديگر ذكر كرده اند كه به دو نمونه از آن اشاره ميشود:
🔺الف: در فرهنگ عرب مرسوم است كه هر كس داراي صفات خاص باشد، در مقام مبالغه، وي را پدر آن صفت مينامند؛ مثلا كسي كه داراي صفت بخشش باشد او را «ابوجواد» ميگويند. #امام_حسين(ع) نيز به دليل اينكه در مقام بندگي خدا امتيازي خاص داشته و در مرتبه اعلي و مافوق انسانهاي ديگر قرار داشته اند، او را #اباعبدالله خوانده اند، چنانكه خود آن بزرگوار هنگامي كه از اسب بر روي زمين افتادند، فرمودند: «رضاً بقضائِك، تسليماً لِاَمرِك...»[۴]
🔺ب. اگر حضرت #سيدالشهداء(ع) در كربلا آنگونه جان نثاري نكرده بود و در ميدان سربازي حق تعالي ثابت قدم نمي بود، آئين محمدي از روي زمين رخت بربسته و مردم به زندگي جاهليت كفار برميگشتند، لذا هر كسي بعد از آن حضرت خداوند را پرستش نمايد و پيروي از پيامبر اکرم(ص) و امامان عليهم السّلام را سيره خود قرار دهد، همه به بركت وجود مقدس #امام_حسين(ع) و ايثار اوست «لولاه ماعُبِدَالله و لولاهُ ماعُرِفَ الله» بنابراين ايشان در حقيقت پدر همه بندگان خداست، زيرا پدر به معناي مربي است و او بر اساس آنچه گفتيم بهترين و عالي ترين مربي است.[۵]
🔷 #امام_حسين(ع) علاوه بر كنيه داراي القاب متعددي نيز بوده اند از جمله: الرشيد ـ الطيب ـ الوفي ـ السيد ـ الزكي ـ المبارك ـ التابع لمرضاة الله ـ سيد الشهداء.[۶]
پی نوشت:
[۱] زندگاني امام حسن مجتبي(ع) سيد هاشم رسولي محلاتي، ص۸، حياة امام الحسن، ج۱، ص۶۵
[۲] منتهي الامال، ج۱، ص۵۲۳
[۳] الارشاد، شيخ مفيد، ج۲، ص۱۳۵
[۴] مقتل الحسين، مقرم، ص۳۵۷
[۵] شرح زيارت عاشورا، علي اصغر عزيزي تهراني، ص۳۴
[۶] بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۳۷
⚡️🌹⚡️🌹⚡️🌹⚡️🌹⚡️
🌹
⭕️نقش #اسوه_ها_و_الگوها در رشد اخلاقی انسان
🔷یک گرایش فطری در بشر هست که قهرمانی داشته باشد که الگوی او در زندگی باشد. قهرمانی با کمالات فروان و ویژگی های برجسته، که دیگران فاقد آن هستند. چنین گرایشی در ابعاد اجتماعی هم مطرح است به همین دلیل است که هر ملتی قهرمان و اسطوره ای، هر چند خیالی دارد که بخشی از هویت آن جامعه را تشکیل میدهد. این گرایش نقش مهمی در صعود و نزول اخلاق در بشر دارد. وقتی قهرمان پوشالی باشد یا قهرمانی اش را مدیون معیارهای مبتذل و سطح پایین جامعه باشد، الگو قرار دادنش در بهترین حالت، انسانی میسازد مثل خودش مبتذل. پس ضروری است که هم #معیارهای_صحیح و ارزشمند را شناخت و هم الگویی که با آن معیارها هماهنگ باشد. #دین_اسلام برای پیروانش #شخص_نبی_اکرم (ص) را #بعنوان_الگو و اسوه معرفی مینماید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ اسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیراً».[۱]
🔷آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر این آیه میفرماید: «این آیه ناظر به جنگ احزاب است؛ به نکته مهمّی اشاره میکند و آن اینکه، علیرغم ضعفها و بیتابی ها و بدگمانیهای بعضی از تازه مسلمانان در این میدان نبرد عظیم، #پیامبر_اکرم (ص) مانند کوهی استوار، مقاومت و ایستادگی کردند؛ از آرایش جنگهای صحیح و انتخاب بهترین روشهای نظامی، لحظه ای غافل نمی ماندند و در عین حال از راههای مختلف برای ایجاد شکاف در جبهه دشمن از پای نمی نشستند؛ همراه دیگر مؤمنان کلنگ به دست گرفتند و خندق کندند، و برای حفظ یارانشان با آنها مزاح و شوخی میکردند؛ برای دلگرم ساختن مؤمنان، آنان را به خواندن اشعار حماسی تشویق مینمودند؛ آنی از یاد خدا غافل نبودند، و یارانشان را به آینده درخشان و فتوحات بزرگ نوید میدادند. همین امور سبب حفظ جمعیّت اندک مسلمین در برابر گروه عظیم احزاب که از نظر ظاهری کاملًا برتری داشتند، شد؛ این ایستادگی و مقاومت عجیب سرمشقی برای همه بود. قرآن میفرماید: «رسول خدا (در میدان جنگ احزاب) اسوه نیکویی بود برای آنها که امید به خدا و روز رستاخیز دارند، و خدا را بسیار یاد میکنند».
🔷نه تنها در میدان جنگ احزاب که مصداق جهاد اصغر محسوب میشد، #پیغمبر_اکرم (ص) اسوه و الگو بودند، بلکه در میدان جهاد اکبر و مبارزه با هوی و هوسهای نفسانی و #تهذیب_اخلاق نیز #اسوه و سرمشق بسیار مهمّی بودند و میباشند؛ و آن کسی که بتواند گام در جای گامهای آن بزرگوار بنهد، این راه پر فراز و نشیب را با سرعت خواهد پیمود. قابل توجّه این که در این آیه، علاوه بر مسأله ایمان به خدا و روز جزا (لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الآخِرَ)، روی یاد خدا نیز تکیه شده است، و با ذکر جمله «وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیراً» نشان میدهد آنها که بسیار به یاد خدا هستند، از هدایتهای چنین پیشوایی الهام میگیرند، زیرا ایمان و ذکر خدا، آنها را متوجّه مسؤولیّتهای بزرگشان میکند؛ در نتیجه به دنبال رهبر و پیشوایی میگردند، و کسی را بهتر از #رسول_خدا (ص) برای این کار نمی یابند»[۲]
پی نوشتها
[۱] سوره احزاب، آیه ۲۱
[۲] اخلاق در قرآن، جلد ۱، ص۳۷۱
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️
☄
⭕️مردم و حکومت اسلامی (بخش دوم)
💠 #نقش_مردم در نظام #مردم_سالاری_دینی (شکل گیری و استمرار)
🔷امیرالمومنین امام علی(ع) میفرماید: «پیامبر(ص) به من فرمود: ای پسر ابوطالب! ولایت امت من برعهده تو است. پس اگر به سلامت قدرت را به تو سپردند و در مورد زمامداری تو، با خشنودی اتفاق کردند، سرپرستی امورشان را برعهده گیر؛ ولی اگر در مورد تو رأی دیگری ابراز داشتند، آنان را به حال خود رها کن». [کشف المحجة، ص ۱۸۰] این روایت نشان میدهد: ۱) #امام_علی(ع) از سوی #پیامبر_اکرم(ص) به ولایت منصوب شده است؛ بنابراین #اصل_ولایت وابسته به رأی مردم نیست. ۲) اعمال ولایت آن حضرت، به مقبولیت و پذیرش مردمی مشروط است.
🔷بنابراین وقتی کسی از سوی #خداوند، به ولایت منصوب میشود، #ولایتش - بدون توجه به استقبال یا عدم استقبال مردم - #همواره_پابرجا است و جامعه، وظیفه دارد از او پیروی کند؛ اما تشکیل عملی حکومت از سوی «ولی امر» به آرای عمومی و وجود شرایط و بستر مناسب اجتماعی، مشروط است. به عبارت دیگر، همانطور که جامعه به پیروی از ولی امر موظف است، #ولیّ_منصوب نیز وظیفه دارد، مسؤولیت سنگین اداره و رهبری جامعه را انجام دهد. شرط اعمال این رسالت، وجود موقعیت و بستر مناسب اجتماعی است که «پذیرش و مقبولیت مردمی» مهم ترین رکن آن به شمار می آید.
🔷امام خمینی(ره) درباره #ولایت_فقیه میفرماید: «اگر برای فقها امکان اجتماع و تشکیل حکومت نباشد، هر چند نسبت به عدم تأسیس حکومت اسلامی معذورند، ولی #منصب_ولایت آنان ساقط نمی شود؛ با اینکه حکومت ندارند، بر امور مسلمین و بلکه بر نفوس مسلمین #ولایت دارند». [امام خمینی، البیع، ج۲، ص۴۶۶] بر این اساس، رأى، رضایت، کمک و همدلى مردم، باعث به وجود آمدن و تحقق عینى #حکومت_اسلامى مى شود. امیرالمومنین (ع) میفرماید: «اگر حضور بیعت کنندگان نبود، و با وجود یاوران، حجّت بر من تمام نمى شد... رشته کار [حکومت] را از دست مى گذاشتم». [نهج البلاغه، خطبه۳].
🔷همچنین مى فرماید: «لا رأى لمن لا یطاع؛ کسى که فرمانش پیروى نمى شود، رأیى ندارد». [همان، خطبه۲۷] این سخنان همگى بیانگر #نقش_مردم در پیدایش، تثبیت و کارآمدى حکومت الهى، خواه حکومت رسول الله(ص) و امامان معصوم(ع) و خواه حکومت فقیه در زمان غیبت است. حکومت اسلامى بر اراده تشریعى الهى استوار است و رأى خدا در همه جا مطاع بوده و اعتبار #رأى_مردم تا وقتى است که با دین تنافى نداشته باشد. بنابراین «مقبولیت مردمى» با «مشروعیت الهى» نه تلازمى دارد و نه تنافى.
🔷در مقابل، در نظام های غیر الهی، مشروعیت نظام سیاسی برخواسته از خواست و اراده مردم است و لازمه آن این است که اگر مردم حکومتی را نخواستند آن حکومت نامشروع باشد، هر چند در پی مصالح مردم باشد و اگر مردم خواستار حکومتی بودند آن حکومت مشروع می گردد، هر چند خلاف مصالح مردم حرکت کند و ارزش های اخلاقی را رعایت نکند. [محمد تقی مصباح یزدی، حقوق و سیاست در قرآن، ج۱، ص ۱۰۳-۱۰۴]
منبع: وبسایت پرسمان
#حکومت_اسلامی