eitaa logo
امام رئوف (استاد زهره بروجردی)
2.4هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
121 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 *حمایت حضرت رضا از محبین حضرت سید الشهدا* ✍🏼 جناب آقای حاج میرزا ابوالفضل ثقفی نقل کردند: 🍃◻️ یک سال در ماه رجب دو روز بعد از اتمام مراسم روضه‌خوانی در منزل‌مان از اول ماه تا نیمۀ آن که مصادف با شهادت بی بی حضرت زینب است، دیر وقت به خانه آمدم و پس از خواندن نماز در طبقه پایین منزل خوابیدم. ◻️ *اما مدتی بعد ناگهان احساس کردم زیر گلویم به شدت سوخت!* تا به خود آمدم متوجه شدم دو نفر که در خانه کمین کرده بودند و قصد جان مرا داشتند با چاقو گلویم را بریده و فرار کرده.اند! چند لحظه بعد به بیمارستان منتقل شدم و توسط دکتر، بیست و چهار عدد بخیه به گلویم زده شد. ⁉️ آقای دکتر پیوسته از مادرم می‌پرسید: فرزند شما چه کاره است؟! مادرم می‌گفت: چطور مگر؟!... *پسرم مداح امام حسین است.* 🍃◻️ آقای دکتر گفت: *به همین خاطر است که شاهرگ فرزند شما سالم مانده؛* زیرا گلوی ایشان دقیقا تا یک میلی متر به شاهرگ بریده شده است! ❇️ پس از مراجعت به منزل شب را با درد و ناراحتی سپری کردم. *صبح روز بعد زنگ منزل به صدا درآمد و آقای مجتهدی تشریف آورد!* ایشان فرمود: من دیشب در مشهد بودم که حضرت رضا فرمود: *شیخ جعفر می‌خواستند سر نوکر ما را ببُرند؛ ولی ما او را نگه داشتیم...* شما به قزوین بروید و از ایشان عیادت کنید. 🟩 این فرمایش آقای مجتهدی و دیدار ایشان جان تازه‌ای به من بخشید و *به عنایت حضرت رضا بهبودی کامل یافتم* و آن شخصی که قصد جان مرا کرده بود، بعداً شناسایی شد و همه فهمیدند که از حسادت کسبی دست به چنین عملی زده است و البته او از آن به بعد رفته رفته گرفتارتر و ذلیل‌تر شد. 📚لاله ای از ملکوت، ج۳، ص ۱۵۰ ‏ 🌐emamraoof.com
💠 *«ترجمۀ منظوم»* ✍🏼 جناب آقای دکتر غلامرضا باهر نقل کردند: روزی در خدمت مرجع عالیقدر حضرت آیه الله حاج سید محمدرضا گلپایگانی به حرم حضرت ثامن الحجج علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) مشرف شده بودیم. خدام به خاطر آیةالله گلپایگانی بالای سر حضرت را خلوت کرده بودند تا ایشان بتواند به راحتی نماز بخواند. در این اثنا چشمم به دو بیت عربی که بالای سر مبارک حضرت نوشته شده بود، افتاد: ✨ *قبران فی الطوس خیر الناس کلهموم و قبر شرهم هذا من العبر ما ینفع الرجس من قرب الزکی و لا علی الزکی بقرب الرجس من ضرر * 🔷 یک دفعه به حضرت عرض کردم: ای کاش می‌توانستم این دو بیت را در محضر شما به زبان فارسی ترجمه کنم. سپس قلم و کاغذی را از جیبم بیرون آوردم و دو بیت فارسی به مضمون آن دو بیت عربی سرودم: ✨ *در طوس، کنار قبر شاهنشه دین قبری است ز شر ناس بر روی زمین خیری نرسد ز شاه بر مدفن شر و ز شر نرسد زیان بدان نور مبین* 🔷 مدتی بعد از این واقعه خدمت آقای مجتهدی رسیدم و جریان سرودن آن ابیات را برایشان نقل کردم. ایشان فرمودند: «قدر این شعر را بدانید که به عنایت خود حضرت، شما موفق به سرودن آن شده‌اید.» 🔹بعداً این رباعی را به آستان قدس رضوی دادیم تا آن را در همان جا که اشعار عربی نوشته شده است بنویسند. 📚 «لاله‌اي از ملكوت، ج۳، ص ۱۷۸» ‏🌐 emamraoof.com
💠 «گره گشایی» ✍🏼جناب آقای حاج علی حاج فتحعلی نقل می‌کند: «زمانی یکی از دوستان که با مشکلی اداری روبه رو شده بود نزد من آمد و درخواست کرد تا جهت رفع گرفتاریش او را خدمت آقای مجتهدی ببرم، وبنده با کسب اجازه از آقا او را خدمت ایشان بردم.» 🍃 آقا به او گفت: «حضرت سیدالشهداء(ع) می‌فرماید: «خانم سَیٌده‌ای است که شوهرش هم اکنون در زندان به سر می‌برد و به جز یک اتاق، بقیّه خانۀ آنها در رهن است و به همین خاطر درسختی و ناراحتی به سر می‌برند. اگر گره کار این زن سیّده را باز کنید، گره کار شما باز می‌شود.» 🔷 طبق فرمودۀ آقای مجتهدی و پس از ارائۀ مشخّصات لازم توسط ایشان، من با آن شخص به زندان، نزد شوهر آن زن رفتیم و پس از پیگیری جریان، معلوم شد آن شخص به خاطر دویست هزار تومان پولی که بابت رهن گرفته، گرفتار شده و به زندان افتاده است. ما فوراً مبلغ مذکور را به صاحب‌خانه دادیم و شوهر آن خانم را از زندان آزاد کردیم و خانۀ رهنی را به آنها برگرداندیم. 🔷 *پس از انجام این کار، خیلی راحت و به طور خارق‌العاده‌ای مشکل دوستم برطرف شد.* ✨ *رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز نخواد ماند ✨ بر این رواق زبرجد نوشته اند به زر که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند* 📚 «لاله‌اي‌از ملكوت، ج۳، ص ۲۵۶» 🌐 موسسه علمیه السلطان علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام در فضای مجازی: سایت | بله | ایتا
💠 *«بالاتر از عواطف انسانی»* 🍃 حجّة‌الااسلام و المسلمین حاج سیّدغلی مدرّسی، پیرامون شخصیّت آقای مجتهدی می‌گوید: ✴️ «آقای مجتهدی شخصیّتی بسیار دلسوز و مهربان بود و عواطف انسانی عجیبی داشت. از جمله روزی وارد صحن مطّهر حضرت علی‌بن‌موسی‌الرّضا علیه‌السلام می‌شود و جوانی فلج را می‌بیند که در کنار پنجره فولاد خوابیده و ضمناً خانم جوانی هم کنار او ایستاده است. از آن خانم می‌پرسد: «چه شده؟» او می‌گوید: «شوهرم سکته کرده و این گونه فلج شده است.» آقای مجتهدی فوراً از حضرت درخواست می‌کند که بیماری این جوان را به من منتقل کنید تا این خانم به همراه شوهرش که از زائران شما هستند به سلامت از اینجا بروند.» ✳️ *پس از این درخواست، آن جوان شفا می‌یابد و آقای مجتهدی برای مدّتی بیمار می‌شود و مجدّداً به عنایت حضرت رضا علیه‌السلام سلامتی خود را به دست می‌آورد.* 🔷🔹 *ناگفته نماند که آقای مجتهدی به کرّات بیماری‌های صعب و لاعلاج دوستان خاندان ولایت را به بهای سُرور و سلامتی ایشان، کریمانه به جان می‌خرید و خود را سپر بلای آنها می‌کرد و این امر را وظیفه و دِینی بر گردن خود می‌دانست.* 📚 «لا له ای از ملکوت ، ج ۳، ص ۲۸۵،» 🌐 موسسه علمیه السلطان علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام در فضای مجازی: سایت | بله | ایتا
💠 *«برطرف شدن مشکلات با رضایت والدین»* ✍🏼 آقای سید صادق شمس‌الدینی نقل می‌کند: یک روز که خدمت آقای مجتهدی بودم به ایشان عرض کردم: یکی از دوستانم که مرد بسیار خوب و با تقوایی است، دائماً در زندگی خود مشکل پیدا می‌کند و کارهایش گره می‌خورد و هر چه به ذوات مقدس اهل بیت علیهم‌السلام متوسل می‌‌شود، نتیجه‌ای نمی‌گیرد، 🍃 آقای مجتهدی بعد از چند دقیقه فرمود: آقای سید صادق، پدر دوست شما که هم اکنون در قید حیات نیست، از او رضایت ندارد و *این مشکلاتی که در زندگی دوست شماست از نارضایتی پدرش سرچشمه می‌گیرد.* » 🍃 آقای شمس‌الدینی گفت: «همانجا با خود نیت کردم که به نیابت پدر دوستم، عمل خیری انجام دهم, هنوز چند لحظه از انعقاد این نیت درونی نگذشته بود که آقای مجتهدی فرمود: « دیدم پدر دوستت لبخندی زد و از پسرش راضی شد.» ⬅️ * بعد از آن، مشکلات دوستم یکی پس از دیگری برطرف شد و زندگی او سامان یافت.* 📚 «لاله‌ای از ملکوت، ص۲۰۵» 🌐 موسسه علمیه السلطان علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام در فضای مجازی: سایت | بله | ایتا
💠 *«برطرف شدن مشکلات به رضایت والدین»* ◻️ آقای سید صادق شمس‌الدینی نقل کرده است: 🔹 «یک روز که خدمت آقای مجتهدی بودم به ایشان عرض کردم: یکی از دوستانم که مرد بسیار خوب و باتقوایی است، دائماً در زندگی خود مشکل پیدا می‌کند و کارهایش گره می‌خورد و هر چه به ذوات مقدس اهل بیت علیهم‌السلام متوسل می‌‌شود، نتیجه‌ای نمی‌گیرد!» 🍃 آقای مجتهدی بعد از چند دقیقه فرمود: 🔹«آقا سیدصادق، پدر دوست شما که هم اکنون در قید حیات نیست، از او رضایت ندارد و این مشکلاتی که در زندگی دوست شماست از نارضایتی پدرش سرچشمه می‌گیرد.» ◻️ آقای شمس‌الدینی گفت: 🔹 «همانجا با خود نیت کردم که به نیابت پدر دوستم، عمل خیری انجام دهم. هنوز چند لحظه از انعقاد این نیت درونی نگذشته بود که آقای مجتهدی فرمود: «دیدم پدر دوستتان لبخندی زد و از پسرش راضی شد و بعد از آن، مشکلات دوستم یکی پس از دیگری برطرف شد و زندگی او سامان یافت.» 📚 لاله‌ای از ملکوت، ص۲۰۵ 📚 «برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی» 🌐 موسسه علمیه السلطان علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام در فضای مجازی: سایت | بله | ایتا
💠 *«بالاتر از عواطف انسانی»* ✍🏼 حجّة‌الااسلام و المسلمین حاج سیّدغلی مدرّسی پیرامون شخصیّت آقای مجتهدی می‌گوید: «آقای مجتهدی شخصیّتی بسیار دلسوز و مهربان بود و عواطف انسانی عجیبی داشت. 🔹 از جمله روزی وارد صحن مطّهر حضرت علی‌بن‌موسی‌الرّضا علیه‌السلام می‌شود و جوانی فلج را می‌بیند که در کنار پنجرۀ فولاد خوابیده و ضمناً خانم جوانی هم کنار او ایستاده است. از آن خانم می‌پرسد: «چه شده؟» او می‌گوید: «شوهرم سکته کرده و اینگونه فلج شده است.» 🔹 آقای مجتهدی فوراً از حضرت درخواست می‌کند که بیماری این جوان را به من منتقل کنید تا این خانم به همراه شوهرش که از زائران شما هستند به سلامت از اینجا بروند. 🔹پس از این درخواست، آن جوان شفا می‌یابد و آقای مجتهدی برای مدّتی بیمار می‌شود و مجدّداً به عنایت حضرت رضا علیه‌السلام سلامتی خود را به دست می‌آورد. 🔹 ناگفته نماند که آقای مجتهدی به کرّات بیماری‌های صعب و لاعلاج دوستان خاندان ولایت را به بهای سُرور و سلامتی ایشان، کریمانه به جان می‌خرید و خود را سپر بلای آنها می‌کرد و این امر را وظیفه و دِینی بر گردن خود می‌دانست. 📚 «لاله‌ای از ملکوت، ج۳، ص ۲۸۵» 🌐 موسسه علمیه السلطان علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام در فضای مجازی: سایت | بله | ایتا
💠 *«ششم رمضان سالروز رحلت ملکوتی شیخ جعفر مجتهدی(ره)»* 🟩 *«عنایت حضرت آقا به دوستان»* ✍🏼 جناب حجة‌الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ فضل‌الله شیخ‌الاسلام تعریف کرد: 🔷 در ایّامی که حضرت آقا مجتهدی در قم تشریف داشتند، گاهی از اوقات خدمت ایشان شرفیاب می‌شدم و از محضر منوّر ایشان کسب فیض می‌کردم. 🔹 در همان ایّام یک شب در منزل، حالتی در من ایجاد شد که با یک شکستگی خاطر، ساعت‌ها گریه می‌کردم و به درگاه خدا می‌نالیدم. فردای آن روز بی‌مقدّمه توفیق حاصل شد که خدمت حضرت آقای مجتهدی مشرّف شوم. 🍃 ایشان پس از سلام و احوال‌پرسی فرمود: آقا شیخ فضل‌الله! چرا دیشب این قدر گریه کردید، دل من خون شد! *آقاجان شما از این به بعد هرکاری که داشتید، من در خدمت شما هستم و هیچ کجای دیگر هم نروید.* 🔹 از آن پس تا آخرین روزی که حضرت آقای مجتهدی در قم تشریف داشتند، به محضر ایشان مشرّف می‌شدم و هر مشکلی بود ایشان به عنایت حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها مرتفع می‌ساختند. 📚 «لاله‌ای از ملکوت،ج۳، ص۲۶۳» 🌐 موسسه علمیه السلطان علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام در فضای مجازی: سایت | بله | ایتا
💠 *«سنگ هم ببارد من می‌روم»* 🍃 جناب آقای سید محمد احمدزاده می‌گوید: زمانی آقای مجتهدی به من فرمود: «به کندوان تبریز بروید و مقداری از آب چشمه‌ای که در آنجاست بیاورید. آن آب برای سنگ کلیه بسیار نافع است.» 🔷 ناگفته نماند ایشان آب را برای آقای بزرگ‌زادگان که دچار بیماری سنگ کلیه بود، می‌خواست. 🍃 آقا فرمود: «اول به حرم مطهر حضرت رضا علیه‌السلام مشرف شوید و برای رفتن به آنجا از حضرت اجازه بگیرید.» 🔷 بدین ترتیب با یکی از دوستان به تبریز رفتیم و شب را آنجا سپری کردیم. صبح روز بعد, آدرس چشمه را از مردم گرفتیم، آنها گفتند: این آب در کندوان در شش فرسخی تبریز واقع است و هم اکنون رفتن به آنجا ممکن نیست؛ زیرا حدود دو متر برف در مسیر باریده است. 🍃 از همانجا رو به جانب امام رضا علیه‌السلام کردم و گفتم: 🔹 *«من با اجازۀ شما این مسیر را آمده‌ام.»* ◻️ شخصی از دوستان که همراه من بود، گفت: آقای احمدزاده! من که از اینجا جلوتر نمی‌روم، مرا معذور کنید. به او گفتم اگر از آسمان سنگ هم ببارد من به آنجا می‌روم و دستور آقای مجتهدی را اطاعت می‌کنم. ◻️ بالاخره تنها حرکت کردم و در همان ابتدا با یک پیکان‌بار که به کندوان می‌رفت مواجه شدم و با هم به طرف آنجا حرکت کردیم. حدود دو کیلومتر که از تبریز خارج شدیم دیدیم در مسیر, برف بسیاری نشسته؛ اما کامیونی قبل از ما، در جاده حرکت کرده بود که جای چرخهای آن مسیر را مشخص می‌کرد و در ادامۀ راه کم‌کم آفتاب از پس ابرها نمایان شد و برف‌ها اندک‌اندک آب شد و ما به عنایت حضرت خیلی راحت به کندوان رسیدیم. ◻️ *سپس مقداری آب از چشمۀ مورد نظر برداشتم و مجدداً به تبریز واز آنجا به تهران بازگشتم و آبی را که آقای مجتهدی برای مداوای آقای بزرگ‌زادگان تجویز کرده بود، به ایشان رساندم.* 📚 «لاله‌ای از ملکوت، ج۳،ص۲۳۸» 🌐 موسسه علمیه السلطان علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام در فضای مجازی: سایت | بله | ایتا | تلگرام
💠 *«ما بدون گریه بر حضرت سید‌الشهدا نمی‌توانیم زنده بمانیم»* 🍃 جناب آقای حاج علی فتحعلی تعریف می‌کرد: ◻️ در یکی از دفعاتی که اقای مجتهدی در بیمارستان آیت‌الله گلپایگانی بستری شد تمام اطبا بالاتفاق به آقا گفتند: ‼️ «شما اصلا نباید گریه کنید، در غیر این صورت نابینا خواهید شد.» ◻️ آقا در جواب به آن‌ها فرمود: «ما بدون گریه بر حضرت امام حسین علیه السلام نمی‌توانیم زنده بمانیم.» ✨ *ما طفل مکتب‌ایم و بود گریه درس ما ای دل بکوش تا سبق خود روان کنیم* 📗 ج ۱، ص۱۶۸ 🌐 موسسه علمیه السلطان علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام در فضای مجازی: سایت | بله | ایتا | تلگرام